پنجم جمادى الاولى سال پنجم هجرت، مطابق با سال 627 ميلادى، زينب (ع) سومين فرزند على (ع) و فاطمه (ع) در مدينه چشم به جهان گشود.
اسم اين دختر را پيغمبر (ص) انتخاب كرد، زيرا مىخواست بدين وسيله ياد دختر بزرگ خود را كه به اين نام مرسوم بود و در هجوم دشمن جان خود را از دست داده بود، زنده بدارد. معنى اين نام هم معنى بلند و زيبايى است و زينب يعنى زينت پدر.
يعنى، كسى كه وجود او، فكر و فرهنگ او، اخلاق و شخصيت او، و خلاصه رفتار و اعمال او سبب زينت و افتخار و سربلندى پدر مىگردد.
پدر زينب امام على (ع) شخص دوم اسلام است، و مادر او فاطمه (ع) هم- همانطور كه مطالعه كرديم - از نظر ايمان و شخصيت دينى در نظر پيامبر (ص) بلندمقامترين زن عالم و بانوى برگزيده بهشتى است.
عايشه همسر پيامبر (ص) درباره فاطمه (ع) گفته است:
من هرگز كسى را كه از فاطمه (ع) راستگوتر و درست رفتارتر باشد نديدهام، غير از پدر او محمد (ص).
ريشه خانوادگى زينب (ع) در تاريخ بشريت، داستان فوق العادهاى دارد، او نوه پيامبر (ص) و خديجه است، و در آغوش پدر و مادرى چون على (ع) و فاطمه (ع) و در كنار برادرانى مثل حسن و حسين (ع) پرورش يافته است.
زينب (ع) هنوز شش سال تمام نداشت كه خواب عجيبى ديد و آن را براى پيغمبر (ص) تعريف كرد. در آن خواب اسرارى درباره وضع آينده و حوادث بعد از وفات رسول خدا نهفته بود و پيامبر (ص) آن را براى نوه خردسال خود تفسير كرد.
در همان مدت كوتاه كه زينب با جد خود رسول خدا همزيستى داشت، با توجه به هوش و استعداد نيرومندش از راهنمايىها و اخلاق و رفتار شخصيت اول اسلام استفاده كرد. پس از وفات پيغمبر (ص) تا مدت 75 روز هم كه سايه مادرش فاطمه را به سر داشت، در آغوش مهربان و تربيت آفرين او، درسهاى فراوانى براى يك زندگى سعادتمندانه فراگرفت.
روزگار زينب در كنار مادر، همراه با وقايع و حوادث تلخى بوده است.
او گريهها و فريادهاى مظلومانه و حق طلبانه مادر را مشاهده مىكند، او وضع بسيار ناگوارى را كه به تصاحب حق امامت على (ع) انجاميده بود احساس مىكرد و رنج مىبرد. و آنچه بر غمهاى او مىافزود، از دست دادن مادر جوانش با مرگ مظلومانه بود. مرگ مادر زينب (ع) براى او خيلى دردناك و فرساينده بود، بطورى كه وى ناراحتى خود را از آن حادثه بزرگ با اين عبارات بيان كرده است:
اى رسول خدا؛ اى جد بزرگوار من! واقعا امروز ترا از دست دادهام، زيرا پس از تو، ديگر تنها يادگار ترا هم نخواهم ديد!
روزها يكى پس از ديگرى سپرى مىشد، اما احترام و مراقبتهاى على (ع) از دختر نوجوان خود زينب (ع) شكوه و جلال بيشترى مىگرفت.
تاريخ نوشته است:
هرگاه زينب (ع) مىخواست به زيارت مرقد جد خود رسول خدا برود، حسن و حسين دو برادر او از دو طرف او حركت مىكردند و خواهر را با احترام زياد به زيارت مىبردند. قبل از آن هم على (ع) كسى را مامور مىكرد تا چراغ حرم را خاموش كند، تا مبادا كسى كه در تاريكى قرار دارد چشمش به صورت زينب (ع) بيفتد!
در روزگار على (ع) زينب (ع) ديگر بزرگ شده بود و با عبدالله جعفر پسرعموى خود، كه ده سال از او كمتر سن داشت ازدواج كرد.
ثمره اين ازدواج پنج فرزند به نامهاى: على، محمد، عباس، عون و ام كلثوم بود.
امام على (ع) سه شنبه بيست و سوم ذى حجه سال 35 هجرت عهده دار مقام بلند امامت گرديد و پس از مدتى طبق مصالحى، مركز حكومت اسلامى را از مدينه به كوفه انتقال داد، از آن پس زينب (ع) را در حالى كه همسر و فرزند هم دارد، در كوفه مشاهده مىكنيم، كه در سايه امامت پدر براى زنان كوفه درس و تفسير قرآن تشكيل مىدهد.
در مدت حدود پنج سال خلافت امام على (ع) زينب در كوفه زندگى مىكند، و با خدمات آموزشى و فرهنگى و مساعدتهاى مالى و امدادى خويش به مردم و مستمندان كمكهاى شايان و چشمگيرى مىنمايد و پس از شهادت امام على (ع) در سال چهلم هجرت تا پس از شش ماهى كه از مدت خلافت جانشين على (ع) يعنى امام حسن (ع) مىگذشت، زينب در كوفه اقامت داشت، اما پس از پذيرش مصالحه پيشنهادى معاويه از سوى امام حسن (ع) آن حضرت با ساير اعضاء خانواده خود و از جمله زينب (ع) و فرزندانش به مدينه بازگشت كردند.
اكنون سال چهل و يك هجرى است و زينب (ع) تا مدت حيات برادرش امام حسن (ع) كه تا سال پنجاه هجرى ادامه داشت و نيز تا سال شصت هجرى كه برادر ديگرش حسين (ع) منصب امامت را عهده دار شد و در مدينه مىزيست زينب (ع) هم در كنار برادر حضور داشت و از همان سال كه حسين (ع) قيام اسلامى خود را بر ضد امويان آغاز كرد و مدينه را به سوى عراق ترك گفت، زينب (ع) نيز به عنوان شريك و معاون قيام به همراه حسين (ع) حركت كرد.
اين مسافرت زينب (ع) كه از بيست و هشتم ماه رجب سال شصت هجرى آغاز شده بود، تا وقتى كه پس از فاجعه كربلا وى به مدينه بازگشت، حدود شش ماه طول كشيد. اما اين مدت براى زينب (ع) به اندازه سالها رنج و فرسودگى به همراه داشت و از طرف ديگر اين بانوى بزرگ، مبارزهها و فداكارىهاى بى نظيرى صورت داد.
به حسب ظاهر چنين بود، كه پس از فاجعه كربلا و شهيد شدن حسين و يارانش، دشمن زينب (ع) و ساير دختران على (ع) و بازماندگان حسين (ع) را به اسارت خويش درآورده بود، اما زينب (ع) توانست از اين موقعيت حداكثر استفاده را نموده و سخنرانىهاى عميقى در بازار كوفه و مجامع عمومى شام به دفاع از حق حسين (ع) و افشاگرى مهمى عليه يزيد و همكاران او انجام دهد.
آرى، زينب (ع) تقريبا نصف عمر خود را در مسافرتهاى انقلابى و مبارزاتى گذرانيد، با علم و دانش و سخنرانيهاى عالمانه خود، فريب خوردگان و غفلت زدگان را بيدار كرد، براى حمايت از امامت و دين خداوند فداكارىهاى بى نظيرى انجام داد، هر كجا امام حسين (ع) رفت او را همراهى نمود، و هر كجا هم نام حسين و عاشورا و دلاورىها و پايمردىهاى حسين (ع) به زبان جارى مىگردد، نام و ياد زينب (ع) نيز همراه آن برقرار است.
سرانجام اين بانوى قهرمان اسلام، چهاردهم ماه رجب سال 62 هجرى، در حاليكه پنجاه و هفت سال عمر پرمرارت، اما سراسر مبارزه و عظمت را پشت سر گذاشته بود، با يك دنيا افتخار و سربلندى از جهان چشم فرو بست.
داستانهاى كودكى بزرگان تاريخ
جلد ۲
احمد صادقى اردستانى