0

سرزمين عرفات

 
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

سرزمين عرفات

سيد على قاضى عسكر

در فاصله حدود 21 كيلومترى شهر مكّه، سرزمين مقدّسى است با پيشينه تاريخى ديرينه كه نامش عرفات است. حاجيان پس از پوشيدن لباس احرام، براى انجام حج تمتع، راهى آنجا شده و از ظهر روز نهم ذيحجه تا غروب آفتاب، در اين سرزمين وقوف مى‏كنند و به دعا و نيايش مى‏پردازند تا خداى رحمان، به آنها رحمت آورده بار ديگر اجازه ورود به حرم را به آنان عطا نمايد.

تشنگان معرفت، وعارفان عاشق، براى حضور در عرفات، شور و شوق فراوان از خود نشان داده، براى همنشينى با حضرت صاحب الأمر ـ ارواحنا لتراب مقدمه الفداء ـ كه همه ساله در اين موقف حضور دارند، سر از پاى نمى‏شناسند.

نوشتارى كه در پيش روى داريد، عرفات را در ابعاد گوناگون مورد بررسى قرار داده است:

 

عرفات در لغت

 

عَرَفاتْ، از ريشه عَرَفَ گرفته شده و به گفته راغب: بيانگر شناخت آثار اشياء همراه با تفكّر و تدبّر است.(1) اين كلمه اسمى مفرد است كه در لفظ به صورت جمع آمده، ليكن جمع بسته نمى‏شود. و شايد دليل آن تفكيك‏ناپذيرى اماكن بوده، و با اين استعمال گوئى هر جزئى از اين سرزمين را عرفه دانسته‏اند.(2)

فرّاء گفته است: عرفات اگر چه به صورت جمع آمده، ليكن معرفه است و دليل معرفه بودن‏اش نيز آن است كه الف و لام بر آن داخل نشود.(3)

اخفش نيز گفته است: عرفات بدان‏جهت منصرف است كه تاء را به منزله ياء و واو در مُسْلِمين و مُسلِمُون، و تنوين را به منزله «نون» قرار داده‏اند و آنگاه كه به صورت اسم استعمال گردد، اعراب آن به همان حال باقى مى‏ماند.(4)

جوهرى همچنين گفته است: اين گفته مردم «نَزَلْنا عَرَفَةَ» و عرفه بصورت مفرد آمده، اين استعمال همچون «مُوَلَّدٍ» است و عربى خالص و محض نمى‏باشد.(5)

 

نامگذارى عرفات

 

در اين كه چرا عرفات را بدين اسم خوانده‏اند، اختلاف نظر وجود دارد:

1 ـ برخى گفته‏اند: آدم و حوا پس از رانده شدن از بهشت و فرود آمدن بر زمين، در اين سرزمين يكديگر را ملاقات نموده، همديگر را شناختند؛ از اين رو آنجا را عرفات ناميده‏اند.(6)

2 ـ گروهى ديگر عقيده دارند: از آن رو اين سرزمين را عرفات گويند كه مردم در آن به گناهان خود اعتراف مى‏كنند.(7)

3 ـ امام صادق ـ عليه‏السلام ـ (در روايتى طولانى) پس از بيان ماجراى فرود آمدن آدم ـ ع ـ در عرفات و همراهى نمودن جبرئيل با ايشان، فرمودند:

«جبرئيل به آدم گفت: هنگامى كه خورشيد غروب كرد، هفت مرتبه به گناه خود اعتراف كن و هفت مرتبه نيز توبه و طلب آمرزش نما. و آدم چنين كرد، پس آنجا عرفات ناميده شد؛ زيرا آدم در آن، به گناه خود اعتراف نمود و براى فرزندان او نيز سنت شد كه [در اين سرزمين] به گناهان خود اعتراف كرده، از خداوند آمرزش بخواهند، همانگونه كه آدم چنان كرد ...»(8)

در روايتى ديگر، معاوية بن عمار گفته است: از امام صادق ـ ع ـ پرسيدم: چرا عرفات را عرفات ناميده‏اند؟ فرمود: جبرائيل همراه با ابراهيم روز عرفه بيرون شد، پس به هنگام غروب آفتاب، به ابراهيم گفت: اى ابراهيم به گناهت اعتراف كن و مناسك خود را بشناس، پس عرفات ناميده شد بخاطر گفته جبرئيل كه گفت: «اعتراف كن» و او اعتراف كرد.(9)

4 ـ ديگرى گفته است: از آن جهت كه حاجيان در اين سرزمين با يكديگر آشنا مى‏شوند، اين روز را روز «عرفه» و اين سرزمين را «عرفات» نام نهاده‏اند.(10)

5 ـ و نيز گفته‏اند: چون عرفات سرزمينى مقدس و با عظمت است، آن سان كه گويى با بوى خوش آنجا را عطرآگين نموده‏اند، لذا عرفاتش ناميده‏اند.(11)

6 ـ برخى را نيز عقيده بر آن است كه: چون يكى از معانى «عِرْف» صبر و بردبارى است و حاجيان براى رسيدن به عرفات و وقوف در آن رنج و زحمت فراوانى را متحمّل مى‏شوند، بدين جهت اين مكان را عرفات ناميده‏اند و در تأييد اين نظر، شعرى را نقل كرده‏اند كه:

قُل لابن قيس أخى الرقيات ما أحسن العِرْفَ فى المصيبات!(12) 7 ـ و سرانجام گفته‏اند: چون جبرئيل مناسك حج را به ابراهيم خليل الرحمان آموخت و وى را نسبت به عرفه آگاه ساخت، آن گاه به او گفت: أَعَرفت؟ و ابراهيم پاسخ داد: آرى. از اين رو آنجا را عرفات ناميده‏اند.(13) از مجموع آنچه گفته شد شايد بتوان گفت اعتراف به گناه كه در وجه تسميه دوّم و سوّم آمده و امام صادق ـ ع ـ نيز مهر تأييد بر آن نهاده‏اند، بهترين دليل نامگذارى اين سرزمين مقدّس به «عرفات» است.

 

پيشينه تاريخى عرفات

 

بر اساس گزارش تاريخ، پيشينه اين نام و اين سرزمين، به زمان حضرت آدم ـ ع ـ مى‏رسد، آن گاه كه او و همسرش حوّا از بهشت رانده شده و پس از مدّتى يكديگر را در اين سرزمين يافتند و از همين رو، برخى اين ديدار را علّت نامگذارى اين نقطه از زمين، به «عرفات» دانسته‏اند.(14)

از آن پس و بدنبال تشريع حج، وقوف در عرفات بعنوان امرى واجب مطرح شد.(15)

ليكن شهرت اين سرزمين، از زمان حضرت ابراهيم ـ ع ـ به بعد است.

تا قبل از پيدايش زمزم، به دليل وجود چاه‏هاى آب در اطراف عرفات برخى قبايل، چون جرهميان، اين منطقه را بعنوان محلّ سكونت خود برگزيده بودند.

مرحوم مجلسى ـ قدس سره ـ نوشته است:

«... جرهميان تا قبل از پيدايش زمزم در عرفات و ذى‏المجاز سكونت داشتند، پس از آن كه، بواسطه پرواز مرغان، از وجود آب در مكه آگاه شدند، رفته رفته به مكه آمده، و كنار زمزم را براى سكونت خود برگزيدند.(16)

ليكن با پر شدن چاه زمزم به وسيله جرهميان و كمبود آب در مكّه و وجود منابع آب در اطراف عرفات، و هموار بودن زمين در اين منطقه، بار ديگر گروهى از مردم، به اين سرزمين آمده، به ايجاد نخلستان و كشت و زرع پرداختند. برخى در آنجا ساكن شده، و برخى ديگر نيز به صورت فصلى و مقطعى به اين مكان مى‏آمدند. مدّتى بعد، آب چاه‏هاى موجود در عرفات را به مكّه منتقل و مردم از آن بهره مى‏گرفتند.

ازرقى به نقل از ابن عباس مى‏نويسد:

چون قريش در سرزمين مكه ساكن شدند و جمعيت آنان زياد شد، كمىِ آب براى آنان مشكل ايجاد كرد، در نتيجه، در مكه چاههايى حفر شد، مُرَّة بن كعب بن لؤى، چاهى به نام رُمْ حفر كرد كه محل آن در وادى عُرَنه و نزديك عرفات قرار داشت.(17)

همچنين چاه «روا» در بيرون مكه و در صحراهاى كنار عرفات قرار داشته است، اعراب هم در آن روزگار اطراف مكه ساكن بوده‏اند.(18)

بشارى در گزارش خود از عرفات مى‏نويسد:

«عرفات روستايى است كه در آن كشتزارها و سبزه‏زارها و مزارع خربزه وجود دارد و مردم مكه در آنجا خانه‏هاى زيبايى دارند كه روز عرفه در آن فرود مى‏آيند.»(19) (توضيح در صفحه بعد ـ نكـ : نقشه شماره 1)

البته ياقوت حموى مكان اين روستا را در فاصله دو مايلى، از موقف كنونى، مى‏داند.(20) آنچه مسلم است اين است كه در اين منطقه اشخاصى سكونت داشته و بدين جهت آنان را عَرَفى مى‏ناميده‏اند. زَنفَل بن شداد عَرَفى از جمله اين كسان است. عاص بن وائل نيز در اين منطقه خانه داشته و سعيد بن مسيب هنگام گذر از كنار آن شنيد كه خواننده‏اى اين اشعار را مى‏خواند: برؤيتها مَنْ راح من عرفات(21) اينك از خانه‏ها و مزارع در عرفات، هيچگونه اثرى باقى نمانده است. ليكن در چند سال گذشته دولت عربستان، درختان زيادى در عرفات كاشته، كه با رشد آنها، همه ساله بر زيبايى اين سرزمين افزوده مى‏شود، در طول سال نيز اهالى مكه بعنوان تفريح به آنجا آمده، از سايه درختان و منظره زيباى آن بهره مى‏گيرند.

 

حدود عرفات

 

اگر منطقه عرفات را به صورت كمانى در نظر بگيريم، اطراف قوس اين كمان را رشته كوههايى فرا گرفته است كه وتر آن وادى عُرَنَه است.

عرفات از طرف شمال شرقى محدود است به كوه اسمر كه آن را «جبل سَعْد» نيز مى‏گويند، و از مشرق به كوه أشهب كه آن را «مِلْحه» نيز خوانند و ارتفاعش از قبلى كمتر است، و از جنوب به سلسله كوهى كه مرتفع‏ترين آن را «ام الرضوم» نامند، از قسمت شمال غربى و مغرب نيز محدود است به وادى عرنه. كه تمامى اين مناطق از آن قريش بوده است.(22) درون موقف نيز كوهى قرار دارد كه حجاج از آن بالا رفته، دعا مى‏خوانند، اين كوه در كتابهاى تاريخى به نام‏هاى «جبل‏الرحمه»، «قُرَين»، «الال» ـ به كسر و فتح الف ـ و «نابت» ناميده شده است.(23) و در ميان مشاعر، تنها عرفات بيرون حرم واقع شده است.

 

ـ محل كروكى نقشه عرفات 2 ـ

 

اَلال يا جبل الرحمه

فرزند هشام براى انجام حج به حجاز آمده ابتدا به مدينه وارد شد، در آنجا نامه‏اى از پدرش هشام بن عبدالملك به دستش رسيد كه در آن نوشته بود: «قِفْ بالنّاس على اَلال» نامه را خواند ولى از اين عبارت چيزى نفهميد. كسى را نزد زهرى فرستاد و او را خواست و معناى جمله را از او پرسيد، وى نيز نتوانست پاسخ دهد، ولى گفت: جوانى از عراق براى تحصيل به اينجا آمده شايد او بداند.» بدنبال وى ـ كه ابوبكر هُذَلى بود ـ فرستاد ابوبكر هُذلى آمد و فرزند هشام با او قضيّه را در ميان نهاده نظرش را جويا شد، پاسخ داد: «اَلال» همان كوهى است كه در عرفات واقع شده و مردم بر روى آن وقوف مى‏كنند. زهرى پرسيد: آيا شاهدى بر گفتارت دارى؟ گفت: آرى، سپس اين شعر را، كه نابغه ذُبيانى سروده، خواند:

 

  • بمُصْطَبِحاتٍ من أضاف و ثَبْرة

  • يُرِدْنَ ألالاً سَيْرُهن التَدافُعُ

«سوگند به بانوان نگهبانى شده، از كوهستان لصاف و دشت ثبره، كه كوه الال را زيارت مى‏كنند و حركت آنان چنان است كه يكديگر را كنار مى‏زنند (در حال كوچ كردن هستند).»

هشام را اين سخن خوش آمد و براى او دعا كرد و پول و لباس به وى بخشيد.(24)

در نقلى آمده است كه: رسول خدا ـ ص ـ در عرفات بر «نابت»، روبروى كوهى كه اَلال ناميده مى‏شود، و كنار كوه مسلم و راه شنزار پياده روان، بين دو صخره‏اى كه نَبْعه و نُبَيْعه‏اش نامند، وقوف فرمود.(25)

جبل‏الرحمه كه آن را اِلال نيز گويند ـ به كسر همزه و تخفيف ـ نام جايى است كه فرشتگان از آنجا به يارى سپاه اسلام آمدند و در طرف دست چپ به سوى الصفرا قرار دارد.(26)

 

وقوف در عرفات

 

تا آنجا كه تاريخ گواهى مى‏دهد، در تمامى اعصار، پيروان اديان آسمانى كه فريضه حج براى آنان تشريع شده بود، به هنگام حج، در عرفات وقوف مى‏كردند در دوره جاهلى نيز، گروهى از جرهميان با تأسى به ابراهيم خليل و اسماعيل ـ عليهماالسلام ـ خانه كعبه را محترم داشته، گرد آن طواف مى‏كردند و حج و عمره را بجاى آورده، در عرفات و مشعر وقوف مى‏كردند.(27) ليكن برخى قبائل قريش و ساكنان مكه، بر اساس پاره‏اى انديشه‏هاى غلط و با اين كه عرفات را از مشاعر شمرده و وقوف در آن را از اعمالى مى‏دانستند كه در حج بر اساس دين ابراهيم بايد انجام پذيرد، بدعتهايى را به وجود آوردند و از وقوف در عرفات خوددارى كردند.(28)

ازرقى مى‏گويد:

محمد بن جبير بن مطعم از قول پدرش نقل مى‏كند كه مى‏گفته‏است: روز عرفه شترم را گم كردم، به جستجوى آن برآمدم، به صحراى عرفات رسيدم و ديدم رسول خدا ـ ص ـ آنجا وقوف كرده‏اند و همراه مردم هستند، گفتم اين مردى قرشى و حمسى است چرا از حرم بيرون آمده است. ـ قريش خود را احمسى، ـ حمسى؛ يعنى «كسى كه در آيين خود استوار است» نامگذارى كرده بودند ـ و معمولاً از حرم بيرون نمى‏رفتند و مى‏گفتند ما اهل خداييم و از حرم بيرون نمى‏رويم و حال آن كه ديگر مردم در عرفات وقوف مى‏كردند و اين همان قول خداوند است كه فرمان داد: آن را رها كنند و چنين فرمان داده است: «ثم افيضوا مِن حيث افاض الناس»؛ «پس بازگرديد از آنجا كه بازگشتند مردم.»(29)

ازرقى افزوده است: حمسى‏ها به جاى عرفات بر كناره حرم و كنار كوه نمره كه در دره مأزمين قرار دارد وقوف كرده، شب عرفه را آنجا مى‏گذراندند و روز عرفه را در منطقه اراك كه از بخشهاى كوه نمره است زير سايه وقوف مى‏كردند و از آنجا به منطقه مزدلفه مى‏رفتند ...(30)

سفيان مى‏گويد: شيطان پيش قريش آمد و به آنان گفت: شما اگر از منطقه حرم بيرون رويد اعراب نسبت به حرم بى‏رغبت مى‏شوند و بدينگونه آنان را از اين كار بازمى‏داشت، سفيان همچنين از حُمَيد بن قيس از مجاهد نقل مى‏كند كه پيامبر ـ ص ـ تمام سالهايى را كه در مكه بودند و هنوز هجرت نفرموده بودند، همراه مردم در عرفات وقوف مى‏كردند و با قريش وقوف نمى‏فرمودند.(31)

سعيد بن عبداللّه‏ راوندى (م573 ه . ق.) گفته است:

قريش در جاهليت به عرفات نمى‏آمدند و مى‏گفتند ما از حرم خارج نمى‏شويم، آنها روز عرفه و شب عيد را در مشعرالحرام وقوف مى‏كردند، اما ديگر مردم حج‏گزار، روز عرفه را در عرفات وقوف داشتند، همانگونه كه ابراهيم و اسماعيل و اسحاق ـ عليهم صلوات اللّه‏ ـ عمل مى‏كردند، پس خداوند فرمان داد تا مسلمانان روز عرفه در عرفات وقوف كنند و هنگام غروب آفتاب به سوى مشعر كوچ كنند: ثم افيضوا مِن حيث أفاض الناس» كوچ از عرفات ممكن نيست مگر پس از وقوف يا بودن در آن.(32)

 

سرزمين آمرزش و پذيرش دعا

 

يكى از مهمترين بهره‏هايى كه حج‏گزاران مى‏توانند از سفر معنوى حج بگيرند، آمرزش گناهان است. در روز نهم ذيحجه، حاجيان از هر ديارى آمده و در عرفات اجتماع نموده‏اند، با دعا و گريه و راز و نياز به درگاه بى‏نياز الهى، پاكى از آلودگى‏هاى گذشته را طلب مى‏كنند.

اين سرزمين جايگاهى است كه پيامبران از آدم گرفته تا نبى خاتم محمد بن عبداللّه‏ ـ ص ـ و از اوصياى آن حضرت؛ على بن ابى‏طالب تا مهدى موعود ـ عليهماالسلام ـ در آنجا حضور داشته و دارند، و شيوه دعا كردن و بهره‏بردارى از چنين روز ارزشمندى را به ديگران و بخصوص پيروانشان آموخته‏اند. اين سرزمين ميعادگاه عاشقان و عارفان است و كدام عارفى است كه در عرفات، دعاى پر محتوا و زيباى عرفه امام حسين ـ ع ـ را بخواند و تحت تأثير آنهمه عشق و زيبايى و معرفت قرار نگيرد؟

در روايات درباره آمرزش گناهان در عرفات، به حدّى سخن گفته‏اند كه همراه با شنيدن نام عرفه و عرفات، مغفرت و رحمت الهى در ذهن‏ها متجلّى مى‏شود، به برخى از اين روايات توجه خوانندگان گرامى را معطوف مى‏دارم:

على ـ ع ـ فرمود: آن گاه كه در حجة‏الوداع، رسول خدا ـ ص ـ حج گزارد، در عرفات وقوف كرد، سپس رو به مردم كرده، سه مرتبه فرمود: خوش آمديد فرستادگان خداوند، كسانى كه اگر درخواست كنند به آنان عطا شود و فرداى قيامت در پاداش هر درهم يك هزار حسنه، دريافت دارند. سپس فرمود: اى مردم آيا بشارتتان ندهم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا. فرمود: هنگامى كه غروب اين روز ـ عرفه ـ فرا رسد، خداوند در برابر ملائكه به وقوف كنندگان در عرفات مباهات كرده، مى‏فرمايد:

[فرشتگان من!] به بندگان و كنيزان من بنگريد كه از گوشه و كنار زمين، ژوليده موى و غبارآلوده، بسوى من آمده‏اند، آيا مى‏دانيد چه مى‏خواهند؟ فرشتگان گويند:

پروردگارا! از شما آمرزش گناهانشان را مى‏طلبند.

خداوند فرمايد: شما را به شهادت مى‏گيرم، همانا من اينها را آمرزيدم. پس از مكانى كه در آن وقوف كرده‏ايد، آمرزيده و پاك باز گرديد.(33)

على ـ ع ـ فرمود: «از رسول خدا ـ ص ـ سؤال شد: كدامين يك، از عرفاتيان گناهكارترين‏اند؟ فرمود: كسانى كه از عرفات بازمى‏گردند و گمان مى‏كنند خدا آنان را نبخشيده است.»(34)

پيامبر ـ ص ـ فرمود: «برخى گناهان است كه جز در عرفات بخشيده نشود.»(35)

حسين بن على ـ ع ـ فرمود: «مردى يهودى خدمت پيامبر ـ ص ـ آمده گفت: اى محمّد ... از ده سخن كه خداوند هنگام مناجات در بقعه مبارك به موسى عنايت نمود از شما مى‏پرسم ـ تا آنكه گفت ـ اى محمد از هفتمين آن خبر ده كه چرا خداوند مردم را به وقوف در عرفات پس از عصر فرمان داد؟ پس پيامبر ـ ص ـ فرمود: بدان جهت كه بعد از عصر ساعتى است كه آدم پروردگار خويش را عصيان كرد پس خداوند بر پيروان من وقوف و گريه و دعا را در بهترين جايگاه ـ كه همين عرفات است ـ واجب گردانيد و پذيرش دعا را بعهده گرفت و آن ساعت كه از عرفات كوچ كنند، همان ساعتى است كه آدم كلماتى را از خداوند دريافت كرد و توبه نمود، كه همانا او توبه‏پذير و مهربان است.

يهودى گفت: راست گفتى اى محمد، پس ثواب كسى كه در عرفات ايستاده، دعا كند و به درگاه خدا زارى نمايد چيست؟ پيامبر فرمود: سوگند به آن كس كه مرا به حق ـ بشارت دهنده و بيم دهنده ـ به رسالت برانگيخت، همانا براى خداوند در آسمان هفت در است: باب توبه، باب رحمت، باب تفضل، باب احسان، باب جود، باب كرم، و باب عفو، هيچكس در عرفات حاضر نمى‏شود مگر آن كه براحتى از اين درب‏ها وارد شده، اين خصلت‏ها را از خداوند مى‏گيرد ... و براى خدا يكصد رحمت است كه تمامى آنها را بر اهل عرفات نازل مى‏گرداند. و آنگاه كه از عرفات برمى‏گردند، خداوند آن فرشتگان را به رهايى عرفاتيان از زير بار گناه و واجب شدن بهشت براى آنان، گواه مى‏گيرد، و هنگام بازگشت از عرفات ندا دهنده‏اى صدا مى‏زند كه: خداوند شما را آمرزيد، شما مرا راضى كرديد و من نيز از شما راضى شدم. آن يهودى گفت: راست گفتى اى محمد! ...»(36)

در نقل ديگرى آمده است:

«آنانكه در عرفات وقوف مى‏كنند، در حقيقت پيش روى خدا ـ بين يدى اللّه‏ ـ وقوف كرده‏اند.»(37)

ابونصر بزنطى از حضرت رضا ـ ع ـ و آن حضرت به نقل از امام باقر ـ ع ـ آورده است: هيچ انسانى نيست ـ خوب يا بد ـ كه بر كوههاى عرفات وقوف كرده و خدا را بخواند، مگر آن كه خداوند دعاى او را مستجاب نمايد. آدم خوب در نيازهاى دنيا و آخرت و آدم بد در كار دنيا.»(38)

امام صادق ـ ع ـ فرمود: «هيچ مرد مؤمنى، از اهل هر روستا و شهرى كه باشد، در عرفات وقوف نكند جز آن كه خداوند اهالى مؤمن آن محل را ببخشايد و هيچ مرد مؤمنى از خانواده‏اى با ايمان، در عرفات وقوف نكند مگر آن كه خداوند مؤمنان از آن خاندان را بيامرزد.»(39)

از جابر بن عبداللّه‏ انصارى نقل شده كه پيامبر فرمود: «آمرزش بر اهل عرفات در همان لحظه حركت و لحظات آغازين روز عرفه نازل مى‏شود، آنگاه شيطان بر سر خويش خاك ريخته، شيون و زارى مى‏كند پس ديگر شياطين گرداگرد او جمع شده مى‏گويند: تو را چه شده است؟! مى‏گويد: مردمى كه در مدت شصت و هفتاد سال نابودشان كردم در يك چشم به هم زدن آمرزيده شدند(40) ـ مرادِ شيطان حاجيانى هستند كه در عرفات حاضر شده‏اند ـ .»

پيامبر ـ ص ـ فرمود: «كسى كه گوش و چشم و زبانش را در روز عرفه نگهدارد، خداوند او را از عرفه تا عرفه ديگر حفظ مى‏كند.»(41)

ابن عباس مقدّمه‏اى در رابطه با حديث فوق آورده كه: فضل بن عباس ـ در عرفات ـ كنار رسول خدا ـ ص ـ ايستاده بود و به زنان نگاه مى‏كرد، پيامبر ـ ص ـ چشم او را برگردانيد و فرمود: امروز روزى است كه اگر كسى گوش و چشم و زبانش را جز از حق، نگهدارد، گناهش آمرزيده مى‏شود.»(42)

ابن عباس گفته است: «همانا خداوند به اهل عرفه ـ حاجيان ـ در برابر اهل آسمان فخر مى‏كند.»(43)

ازرقى نيز مى‏نويسد: پيامبر ـ ص ـ فرمود: «امّا وقوف تو در شامگاه عرفه، همانا خداوند متعال به آسمان دنيا فرود مى‏آيد و سپس به شما، بر فرشتگان مباهات مى‏كند و مى‏فرمايد: اينان بندگان منند كه پريشان موى و خاك آلوده از راههاى دور و دره‏هاى ژرف، به اميد رحمت من، به درگاه من آمده‏اند. اگر خطاهاى ايشان به شمار ريگها و قطره‏هاى باران و موج و خاشاك درياها باشد، هر آينه بخشيدم ...»(44)

ابن عباس گفت: «پيامبر ـ ص ـ را در غروب روز عرفه در عرفات ديدم كه دستهايش را تا سينه بالا آورده دعا مى‏كرد همانگونه كه مسكين از ديگران غذا طلب مى‏كند.»(45)

در روايتى آمده كه: بيشترين دعاى رسول خدا ـ ص ـ روز عرفه اين بود: «لا اله الاّ اللّه‏ وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد، و هو على كل شى‏ء قدير.»(46)

عبيد اللّه‏ بن كُريز نيز گفت: «رسول خدا ـ ص ـ فرمود: برترين دعا، دعاى روز عرفه است.»(47)

همچنين رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «هيچ روزى شيطان كوچكتر، حقيرتر، و خشمگين‏تر از روز عرفه ديده نشده است، و اين بخاطر آن است كه خداوند رحمتش را نازل كرده، و از گناهان بزرگ ـ مگر آنچه كه در روز بدر ديده شد ـ مى‏گذرد.»(48)

رسول خدا ـ ص ـ روز جمعه در عرفات مشغول خواندن نماز عصر بودند كه شخصى به نام كلب خواست از مقابل آن حضرت عبور كند، ناگهان افتاد و مرد. چون نماز آن حضرت پايان يافت، فرمود: كدامين يك از شما كلب را نفرين نمود؟ مردى پاسخ گفت: من او را نفرين كردم. پيامبر ـ ص ـ فرمود: در ساعتى دعا كردى كه هيچ مؤمنى در آن ساعت دعا نمى‏كند، مگر آن كه خداوند مستجاب مى‏نمايد.

دعا اين بود: «لا اله الا اللّه‏ الحليم الكريم، لا اله الا اللّه‏ العلى العظيم، سبحان اللّه‏ رب السماوات السبع و الارض، رب العرش العظيم، و الحمد للّه‏ ربّ العالمين.»(49)

اهميت عرفات بحدى است كه در روايت آمده: «الحج عرفه»؛ «حج، عرفه است»، البته اين بدان معنا نيست كه ديگر اعمال حج، كم اهميت است! بلكه اين روايت، حجاج بيت‏اللّه‏ الحرام را به مهمترين ركن حج كه عرفه است هدايت مى‏كند و شايد دليل اين اهميت، همان نقشى باشد كه عرفات در آمرزش گناهان دارد كه انسانهاى گنه‏كار وارد آنجا شده و بخشوده شده خارج مى‏گردند.

 

روزه گرفتن در عرفات

 

در برخى روايات فريقين، از روزه گرفتن روز عرفه نهى گرديده كه شايد علّت آن، سر حال بودن و با نشاط بودن هنگام دعا و نيايش است؛ زيرا انسان روزه‏دار، در آن سرزمين ـ و خصوصا در هواى گرم ـ حال دعا پيدا نمى‏كند. رسول خدا ـ ص ـ نيز روز عرفه را روزه نمى‏گرفت و خلفا و برخى اصحاب با تأسى به آن حضرت، از روزه گرفتن در اين روز خوددارى مى‏كردند.(50)

شيخ كفعمى در مصباح فرموده: مستحب است روزه گرفتن در روز عرفه، براى كسى كه در دعا خواندن ضعف پيدا نكند.(51) و اين خود مؤيد آن است كه كراهت روزه بدان جهت است كه انسانها براى دعا خواندن، حال و نشاط داشته باشند.

دعاهاى حسين بن على ـ عليهماالسلام ـ و امام سجاد در روز عرفه از ادعيه بسيار مهم و حاوى نكات ارزشمند و تكان دهنده‏ايست.

بشر و بشير فرزندان غالب اسدى گفته‏اند: در پسين روزِ عرفه، در عرفات، خدمت حسين بن على ـ عليهماالسلام ـ بوديم، آن حضرت از خيمه خود بيرون آمده، با گروهى از اهل بيت و فرزندان و يارانشان با نهايت خضوع و خشوع، در طرف چپ كوه (جبل الرحمه) ايستاده، روى بطرف كعبه نمود، آنگاه دستها را تا مقابل صورت بالا گرفت و مانند مسكينى كه طلب غذا مى‏كند، شروع به خواندن دعا نمود:

«الحمد للّه‏ الذى ليس لقضائه دافع، ولا لعطائه مانع ...»(52)

در دعاى چهل و هفتم صحيفه سجاديه نيز، راز و نياز امام سجاد ـ عليه‏السلام ـ در روز عرفه آمده است.

 

حضور رسول خدا در عرفات

 

جابر بن عبداللّه‏ ـ رض ـ گفته است: رسول خدا ـ ص ـ نماز ظهر، عصر، مغرب، عشا و صبح را در منا خوانده، سپس تا طلوع خورشيد صبر نموده، آنگاه حركت كرده به عرفات آمدند و در خيمه‏اى كه براى آنحضرت در نَمِره زده بودند، فرود آمدند.(53)

ابوالوليد نيز از پدر بزرگش، از مسلم بن خالد، از ابن جُريج نقل مى‏كند كه از عطاء پرسيدم پيامبر ـ ص ـ روز عرفه كجا منزل اختيار فرمودند؟ گفت: در نمره،(54) جايى كه خلفا فرود مى‏آيند، كنار سنگ بزرگى كه در دامنه كوه است و هنگامى كه به عرفات مى‏روى سمت راست تو قرار مى‏گيرد و بر همان سنگ بزرگ، پارچه‏اى مى‏بستند و پيامبر ـ ص ـ زير سايه آن بودند.(55)

مرحوم صدوق در مقنع گفته است:

آنگاه كه به عرفات آمدى، در نَمِرَه نزديك مسجد، خيمه زن، كه رسول خدا ـ ص ـ نيز همين جا خيمه زد، سپس غسل كن و نماز ظهر و عصر را باهم بخوان تا براى دعا فرصت كافى داشته باشى؛ زيرا كه روز عرفه، روز دعا و درخواست از خداوند است.(56)

پيامبر ـ ص ـ تا نزديكى اذان ظهر نزد مسجد ابراهيم در نمره ماند، سپس حركت كرده به نزديكى جبل‏الرحمه آمد و آنجا وقوف كرد.

ازرقى مى‏نويسد:

محلّ وقوف پيامبر ـ ص ـ در شامگاه روز عرفه، ميان كوههاى نبعه و نبيعه و نابت و كنار زمين گسترده‏اى، كه پشت جايگاه وقوف امام و سالار حج مى‏باشد، بوده است، و كنار بريدگى كوه نابت، از سلسله جبالى كه امروز معروف به الالْ است، وقوف فرموده‏اند. اين قسمت در سمت چپ راه طائف و سمت راست دمام قرار دارد.

با ظهور اسلام در حجاز، پيروان اين آيين حنيف، وقوف در عرفات را ركنى از اركان حج دانسته و روز نهم ذيحجّه در اين سرزمين وقوف كرده، و وقوف در خارج اين محدوده را جايز نمى‏دانند.

 

سيل در عرفات

 

در عرفات، در گذر تاريخ، حوادث فراوانى رخ داده كه پرداختن به آن فرصتى ديگر مى‏خواهد. ازرقى نمونه‏اى از آن حوادث را اينچنين نقل كرده است:

در سال يكهزار و پنجاه و سه، روز نهم ذى‏حجه، در حالى كه حاجيان در عرفات بودند، سيل عظيمى آمد كه از ظهر تا غروب ادامه داشت و چون حاجيان خواستند به مشعر بروند، جريان سيل مانع از عبور ايشان شد و آنها ناچار شدند تا آخر شب در عرفات بمانند تا سيل كندتر شود و با سختى گذشتند.(57)

وى همچنين گفته است:

نخستين كس كه ميان صفا و مروه، و دو كوه عرفات، در شب‏هاى موسم حج، چراغ‏هاى نفتى برافروخت ابواسحاق معتصم بود.(58)

 

سخنرانى در عرفات

 

سيره رسول خدا ـ ص ـ و ائمه معصومين ـ عليهم‏السلام ـ بر اين بوده كه در عرفات براى حاجيان سخنرانى نموده، معارف دينى و اخلاقى را بيان مى‏كردند. و حتى خلفا و حكّام نيز با تأسى به آنان، در اين سرزمين مقدس خطابه‏هايى ايراد مى‏نمودند. رفته رفته منبرى براى خطيب روز عرفه ساخته شد، كه خطيبان بر فراز آن سخن مى‏گفتند.

عمرو بن دينار گفته است: در زمان ابن زبير منبر عرفه را ديدم كه آن را از سنگهاى تراشيده شده ساخته بودند و آن را در جايى نصب كرده بودند كه امام و سالار حج، در عرفات نماز ظهر و عصر را مى‏خواند. سرانجام سيل آن را ويران كرد و ابن زبير به جاى آن، منبرى از «عيدان» ساخت.(59)

پيامبر ـ ص ـ در حجة‏الوداع، آخرين حج خود، دو مرتبه؛ يكبار قبل از نماز ظهر و عصر و ديگربار پس از آن، به ايراد خطبه پرداخت و قوانين كلّى و احكام ابدى دين مقدس اسلام را به مردم ابلاغ فرمود.(60)

محمد بن هشام نيز در عرفات خطبه خوانده گفت: «تمامى عرفه تا منبر من، موقف است.»(61)

هم‏اكنون رسم ايرانيان بر اين است كه: در روز عرفه، روحانى كاروان براى حاجيان سخنرانى نموده، سپس دعاى شريف عرفه را مى‏خوانند در بعثه مقام معظم رهبرى نيز ابتدا يكى از شخصيتهاى معروف و روحانى سخنرانى نموده، سپس مدّاحى از مدّاحان اهل بيت اشعارى همراه با ذكر مصيبت مى‏خواند و در پايان نيز دعاى عرفه خوانده مى‏شود.

ازرقى گفته است: «فاصله ميان مسجدالحرام و جايى كه سالار حج در عرفات وقوف مى‏كند، درست و بدون كم و بيش يك چاپار است.»(62)

 

مسجد عرفات

 

در عرفات مسجدى وجود دارد كه در تاريخ به نام مسجد عرفه، و مسجد جامع ابراهيم، و يا مسجد ابراهيم نيز از آن ياد شده است. اين مسجد در گذشته بسيار كوچك بوده، و حاجيان در آن نماز مى‏گزاردند.

ازرقى در ترسيم مسجد عرفات مى‏نويسد:

اندازه مسجد عرفات از جلو تا آخر ـ يعنى طول ـ يكصد و شصت و سه ذراع و از سمت راست تا سمت چپ آن ـ يعنى عرض ـ بيست ذراع است، بر ديوارهاى مسجد دويست و سه و نيم كنگره است، شصت و چهار كنگره بر ديوار قبله و بر گوشه راست و چپ آن، هر يك هشت كنگره، و پنجاه و هفت كنگره هم بر بقيه ديوار راست و چپ و در ديوار آخر مسجد ده كنگره بر سمت راست و چهار كنگره بر سمت چپ قرار دارد. مسجد عرفات داراى ده در است، يك در بر ديوار قبله كه داراى طاقى بطول نه ذراع و عرض دو ذراع و هيجده انگشت است، بر ديوارهاى سمت راست چهار در و بر ديوار سمت چپ هم چهار در قرار دارد و پهناى هر يك از اين درها شش ذراع است، مساحت درى كه بسوى موقف گشوده مى‏شود يكصد و سى و يك ذراع است از كنار سمت راست مسجد تا كنار سمت چپ آن ديوارى دايره شكل ـ قوسى ـ به طول سيصد و چهل ذراع كشيده شده است، پهناى مسجد از وسط آن شصت و هشت ذراع است، درهايى كه در ديوار سمت راست است در بخش «حَبْر» گشوده مى‏شود، بلندى ديوارها شش ذراع است در آخر مسجد سمت راست و طرف حَبْر دكان مربعى است كه بلندى آن پنج ذراع و مساحت بالاى آن هفت ذراع و هيجده انگشت در شش ذراع و هيجده انگشت است و روز عرفه بر آن اذان مى‏گويند، در مسجد محرابى هم بر سكوى مرتفعى قرار دارد كه امام و برخى از همراهان او آنجا نماز مى‏گزارند و ديگران پايين آن نماز بجا مى‏آورند و بلندى اين سكو دو ذراع است ... از مسجد عرفه تا جايى كه شامگاه عرفه، امام مى‏ايستد يك ميل است و نشانه آن در پشت جايى كه امام مى‏ايستد و كنار جبل‏المشاة نصب شده است.(63)

ملك اشرف قايتباى (873 ه . ـ 901 ه .) در زمان سلطنت خود، مسجد نمره را در عرفات تعمير و قنات عرفه را كه مسدود شده بود لايروبى كرد.(64)

مساحت مسجد نمره در بازسازى و توسعه اخير به 000,124 متر مربع رسيده است. قسمتى از ساختمان مسجد دو طبقه، با مساحتى حدود 000,27 متر مربع است. مسجد كاملاً مجهز و از سيستم سرد كننده، دستشويى مناسب و غيره برخوردار است و گنجايش حدود 000,300 نمازگزار را دارد. ساختمان مسجد چيزى حدود سيصد و سى و هفت ميليون ريال سعودى، هزينه برداشته است.(65)

در روز عرفه تعدادى از حجاج در مسجد نمره آمده به خطبه روز عرفه كه خطيب مسجد آن را ايراد مى‏كند گوش داده، سپس نماز ظهر و عصر را با يك اذان و دو اقامه برگزار و آنگاه تا غروب آفتاب به دعا و نيايش و زارى به درگاه خداوند مشغول مى‏شوند.(66)

 

عرفات و ستمگران

 

عرفات با دارا بودن ويژگيهاى فراوان معنوى، در طول تاريخ از گزند ستمكاران در امان نمانده، براى دور ساختن حاجيان از معنويت عرفات، به تحريف حقايق پرداخته‏اند.

ابويقظان گفت: مردى از فرزندان عثمان روز عرفه نزد هشام بن عبدالملك آمد پس گفت: امروز روزى است كه خلفا لعن ابوتراب را در آن مستحب دانند!(67)

سعيد بن جبير نيز گفته است:

معاويه از تكبير گفتن در روز عرفه خوددارى كرد؛ زيرا كه على بن ابيطالب ـ ع ـ در آن روز تكبير مى‏گفت!(68)

 

آب در عرفات

 

با ظهور اسلام در جزيرة‏العرب، و گرايش روز افزون مردم به اسلام، رفته رفته بر طرفداران و پيروان رسول خدا ـ ص ـ افزوده شد و همه ساله در موسم حج، تعداد زيادى از حاجيان، براى انجام مناسك حج به سرزمين عرفات آمده، در آنجا وقوف مى‏كردند. از آنجا كه يكى از نيازهاى اساسى مردم در عرفات، آب بود، حوضچه‏ها و استخرهايى در نزديكى جبل‏الرحمه احداث نمودند تا حاجيان به هنگام وقوف در عرفات از آن‏ها استفاده كنند. مورخان نوشته‏اند:

مردم مكه در گذشته، از آب چاههاى داخل شهر مكه و خارج آن مى‏آشاميدند ولى وقتى خلافت به معاوية بن ابى‏سفيان رسيد حدود ده رشته قنات آب به سوى مكه جارى ساخت. بدين منوال بود تا اين كه در اواخر دوران بنى اميه، وقتى عبداللّه‏ بن عامر، حج خانه كعبه گزارد، دستور داد آب تمام چشمه‏هاى مكه را در يك مجراى واحد جارى سازند و آن را در ميدان «صحراى» عرفات به نام چشمه عرفه ظاهر ساختند.

بعدها در دوران خلفاى عباسى و حكام مقتدر ديگر، آب چشمه عرفه را از طريق مجارى متعددى به مكه روان ساختند. چشمه عرفه به هنگام خلافت متوكل عباسى خراب شد و اين خليفه صد هزار دينار به مكه فرستاد و آن را تعمير و آبش را به مكه جارى ساخت، سپس در سال 241 هجرى بر اثر زلزله‏اى چشمه عرفه ويران شد و معلوم نيست در چه تاريخى آن را مجددا تعمير كرده‏اند. باز در حدود 500 هجرى چشمه مزبور به علت خرابى، اصلاح و تعمير گرديد. در لوحه‏اى كه در طرف راست كوه جبل‏الرحمه يافت شده، نام اصلاح كنندگان چشمه عرفه و ديگر مجارى آبهاى مكه ذكر گرديده است. در اين لوحه آمده: «بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم ... درود بر پيغمبر ما محمد ـ ص ـ ... و درود بر امام الناصر لدين اللّه‏ اميرالمؤمنين كه خداوند او را گرامى دارد ... و به دستور امام الاصفهتيلار الكبير نصيرالدين بن زين‏الدين امير اربل ... در اينجا لوحه مزبور خوانا نبوده ... و سپس سال 500 هجرى ذكر شده و بعد نام ابو جعفر منصور المستنصر باللّه‏ ... آمده است.»

و باز لوحه ديگرى در همان كوه (رحمت) پيدا شده كه تعمير چشمه‏ها و مجارى آب مكه را به ابوالعباس احمد الناصر لدين اللّه‏ در سال 584 هجرى نسبت داده است در لوحه مزبور آمده: «خليفه بر تمام اهل اسلام ابوالعباس احمد الناصر لدين اللّه‏ كه خداوند او را حفظ كناد و اقتدار و قدرتش را دو برابر كناد، امر به تعمير و آبادى چشمه عرفه و آبگيرهايى براى حاجيان خانه خدا كرده است ... در سال 584 هجرى» و همچنين لوحه مجزاى ديگرى هم در آنجا يافته شد كه تعمير چشمه عرفه را به اميرالامراء الاصفهتيلار الكبير نصيرالدين بن زين‏الدين امير اربل در سال 594 هجرى نسبت داده است.

و لوحه چهارمى هم در آنجا ديده شد كه مستنصر عباسى چشمه عرفات را به سالهاى 625 ه . 627 ه . و 633 ه . تعمير نموده است.(69)

فاكهى براى عبداللّه‏ بن عامر بن كريز، در عرفات تعداد هفت حوض ذكر كرده، وابراهيم رفعت پاشا آن را هشت حوض دانسته است.(70)

برخى علاوه بر آشاميدن از آن حوضچه‏ها، غسل نيز مى‏كردند. يزيد بن ابى‏زياد گفته، روز عرفه مجاهد را ديدم، در حالى كه مُحرِم بود، با استفاده از برخى حوضچه‏هاى عرفات غسل مى‏كرد.(71)

در ناحيه جنوب شرقى مسجد نمره نيز ديوارهايى بوده كه آثار آن تا اين اواخر باقى بود و در حقيقت حدّ جنوبى موقف عرفه به حساب مى‏آمده است. همچنين بازارى در جنوب جبل‏الرحمه بوده كه تا سالهايى، نه چندان دور، وجود داشته و ابراهيم رفعت پاشا در مرآة‏الحرمين تصاويرى از آن را آورده است.(72)

 

1 ـ تاج العروس، ج24، ص133

2 ـ همان، ص138

3 ـ همان.

4 ـ همان.

5 ـ لسان العرب، ج9، ص157

6 ـ معجم البلدان، ج4، ص117

7 ـ همان.

8 ـ مستدرك، ج10، باب14

9 ـ مستدرك، ج10، باب14، ص26، روايت1372

10 ـ احكام حج و اسرار آن، ص237

11 ـ لسان العرب، ج24، ص137

12 ـ معجم البلدان، ج4، ص117

13 ـ همان.

14 ـ لسان العرب، ج9، ص157

15 ـ شفاءالغرام، ج2، صص36 و108

16 ـ بحارالانوار، ج12، ص98، باب5، ح6

17 ـ ازرقى، اخبار مكه، ج2، ص214

18 ـ همان، ص220

19 ـ معجم‏البلدان، ج4، ص118

20 ـ همان، ص117

21 ـ معجم‏البلدان، ج4، ص118

22 ـ معجم معالم الحجاز، ج6، ص57

23 ـ معالم مكه التأريخيه و الاثريه، ص182

24 ـ فاكهى، اخبار مكه، ج5، ص13 ـ ازرقى، اخبار مكه، ج2، ص194

25 ـ اَلال بر وزن حَمام همان جبل‏الرحمه است، برخى نيز آن را «اِلال» ـ به كسر الف ـ خوانده‏اند. جبل‏المشاة نيز راه شنى است كه بين موقف پيامبر ـ ص ـ بر صخره‏ها و جبل‏الرحمه قرار دارد ـ شرق جبل‏الرحمه ـ نَبْعه و نُبَيْعه نيز دو رشته كوهند در عرفات، كه به سمت غرب امتداد داشته و پشت جبل‏الرحمه ـ بعد از خط دايره‏اى كه از شرق جبل‏الرحمه مى‏گذرد ـ واقع شده است. جبل مسلم نيز شايد كوهى باشد كه در شمال جبل‏الرحمه است و بر آن مخازن آب قرار دارد. اخبار مكه، ج5، ص7

26 ـ ابى‏الفداء، تقويم‏البلدان، ص109؛ سفرنامه ابن بطوطه، ج1، ص132

27 ـ ازرقى، اخبار مكه، ج1، ص117

28 ـ همان.

29 ـ بقره : 195

30 ـ ازرقى، اخبار مكه، ج1، ص145

31 ـ ازرقى، اخبار مكه، ص195

32 ـ فقه‏القرآن، ينابيع الفقهية، ج7، ص347

33 ـ مستدرك الوسائل، ج8، ص36

34 ـ مستدرك الوسائل، ج10، ص30

35 ـ همان.

36 ـ مستدرك الوسائل، ج10، باب18، ص32، ح11386

37 ـ بحارالانوار، ج3، ص320، ح17

38 ـ مستدرك الوسائل، ج10، باب14، ص26، ح11371

39 ـ وافى، ج2، ص42

40 ـ فاكهى، اخبار مكّه، ج5، ص15

41 ـ فاكهى، اخبار مكّه، ج5، ص18

42 ـ همان، ص21

43 ـ فاكهى، اخبار مكه، ج5، ص21

44 ـ ازرقى، اخبار مكه، ج2، ص306

45 ـ فاكهى، اخبار مكه، ج5، ص24

46 ـ همان، ص24

47 ـ همان، ص25

48 ـ همان، ص26

49 ـ فاكهى، اخبار مكه، ج5، ص12، اين دعا به عباراتى ديگر نيز آمده، ليكن فاكهى آن را با همين عبارت نقل كرده است.

50 ـ فاكهى، اخبار مكه، ج5، ص33 ـ 29

51 ـ مفاتيح الجنان، ص470

52 ـ مفاتيح الجنان، ص474

53 ـ فاكهى، اخبار مكه، ج5، ص9

54 ـ نَمِره، نام كوهى كوچك و كم ارتفاع در قسمت پايانى، حدود شرقى حرم است كه در غرب مسجد عرفه واقع شده است و بدينجهت اطراف اين كوه را نمره نام نهاده‏اند. عاتق بن غيث بلادى، اودية مكة المكرمه، ص115 ـ معجم البلدان، ج7، ص362

55 ـ ازرقى، اخبار مكه، ج2، ص194

56 ـ ينابيع الفقهيه، ج7، ص36

57 ـ ازرقى، اخبار مكه، ج2، ص322

58 ـ ازرقى، اخبار مكه، ج1، ص220

59 ـ فاكهى، اخبار مكه، ج5، ص34؛ ازرقى، اخبار مكه، ج2، ص195

عَيْدان، نخل‏هاى طويل را گويند و يك دانه آن را عَيْدانه گويند. لغت‏نامه دهخدا، ج10، ص14524

60 ـ احكام حج و اسرار آن، ص238

61 ـ همان، ص34

62 ـ ازرقى، اخبار مكه، ج2، ص190

63 ـ ازرقى، اخبار مكه، ج2، ص452، و ج2، صص188، 658

64 ـ شانه‏چى، مسجدالحرام و كعبه، صص 373 و 374

65 ـ طول اين مسجد تا قبل از نوسازى اخير حدود 90 متر و عرض آن 80 متر بوده است و علاوه بر نمره به نامهاى مسجد عرفه يا مسجد جامع ابراهيم نيز معروف بوده است. احكام حج و اسرار آن، ص238

66 ـ لازم به تذكر است كه در توسعه اخير، قسمتى از مسجد داخل در موقف عرفات و قسمت ديگرى خارج آن قرار گرفته است. فى خدمة ضيوف الرحمان، صص108 و 111

67 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى‏الحديد، ج13، باب238، ص221

68 ـ فاكهى، اخبار مكه، ج5، ص33

69 ـ حرمين شريفين، ص26

70 ـ فاكهى، اخبار مكه، ص43؛ مرآة‏الحرمين، ج1، ص45

71 ـ فاكهى، اخبار مكه، ج5، ص43

72 ـ مرآة‏الحرمين، ج1، ص337

چهارشنبه 3 آبان 1391  1:26 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها