چگونه دعا کنیم؟
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، رهبر فرزانه انقلاب درباره شیوه دعا کردن و دعاهای ماثور از اهل بیت علیهم السلام میفرمایند:
«دعا، خواندنِ خداست؛ حالا ميتواند به زبان فارسى يا به زبان خودتان باشد؛ هرچه كه مي خواهيد با خدا حرف بزنيد؛ اين، دعاست. هرچه مي خواهيد با او در ميان بگذاريد. گاهى هم حاجت خواستن نيست، فقط اُنس با خداست. حاجات هم مختلف است؛ گاهى كسى از خداى متعال، رضاى او را مي خواهد يا مغفرت او را مطالبه مي كند، اين يك جور حاجت است. يك وقت هم انسان چيزهاى مادى را درخواست مي كند؛ هيچ مانعى ندارد. خواستن از خدا - هر چيزى و به هر زبانى - خوب است. و همين خواصى را كه عرض كرديم (ارتباط با خدا و احساس بندگى) دارد. البته دعاهاى مأثور از ائمه(عليهمالسّلام) بهترين مضامين در زيباترين الفاظ و سرشار از معارف الهى است كه قدر آنها را بايد دانست و بايستى به آنها متوسل شد.»
ایشان می فرمایند: «من به جوانها قوياً توصيه ميكنم كه به ترجمهى اين دعاها توجه كنند. اين دعاهاى عرفه و ابىحمزه، پُر از معارف است.» (1)
دعای عرفه، دعایی کم نظیر
رهبر معظم انقلاب در سخنی دیگر ویژگیهای کم نظیر دعای عرفه را چنین بر می شمارند:
«همين دعاى امام حسين در روز عرفه را كه شما نگاه كنيد، خواهيد ديد حقيقتاً مثل زبور اهل بيت، پر از نغمههاى شيوا و عشق و شور معرفتى است. حتى بعضى از دعاهاى امام سجّاد را كه انسان مىبيند و مقايسه مىكند، گويا كه دعاى اين پسر، شرح و توضيح و بيانِ متن دعاى پدر است؛ يعنى آن اصل است و اين فرع. دعاى عجيب و شريف عرفه و كلمات اين بزرگوار در حول و حوش عاشورا و خطبههايش در غير عاشورا، معنا و روح عجيبى دارد و بحر زخّارى از معارف عالى و رقيق و حقايق ملكوتى است كه در آثار اهل بيت عليهم السّلام كم نظير است.»(2)
ایشان در بیانات دیگری در این باره می گویند:
«ما مثل دعاى عرفه كمتر دعايى را داريم كه سوز و گداز و نظم عجيب و توسّل به ذيل عنايت حضرت حق متعال بر فانى ديدن خود در مقابل ذات مقدّس ربوبى در آن باشد؛ دعاى خيلى عجيبى است.»(3)
زمان و مکان نیایش امام حسین علیه السلام
مرحوم محدث قمی در مفاتیح آورده است که بشر و بشیر فرزندان غالب اسدی نقل کرده اند که: در آخرین ساعات روز عرفه در عرفات در خدمت امام حسین علیه السلام بودیم که آن حضرت با جمعی از خاندان و فرزندان و شیعیان از چادر بیرون آمدند و با نهایت خضوع و خشوع در طرف چپ کوه ایستادند و روی مبارک را به طرف کعبه گردانیده، دست ها را تا مقابل رو برداشتند و این دعا را خواندند.
علامه محمدتقی جعفری رحمة الله علیه درباره این دعای شریف چنین نوشته اند:
«بیابان عرفات، هم چون رصدگاهی است که رو به بی نهایت نصب شده، نیایشگران با دوربین های مختلفی، آن بی نهایت را مورد نظاره قرار داده اند. در نقطهای از این صحرای ملکوتی، شخصی در دامنه کوهی به حالت نیایش درآمده، دل در ملکوت، دست ها به سوی آسمان، چشم به آفاق بی کران، گاهی تبسمی از ابتهاج بر لبانش، گاهی دانه هایی از اشک شوق در چشمانش. تمام جهان را به یک سو نهاده، یا به عبارت دیگر تمام جهان هستی را به یک باره و به عنوان یک واحد، پیش چشم و دل گسترده و بی نهایت پایینی را با بی نهایت بالا، به واسطه دل پاک، در تماس نهاده است. این شخص که نیایش می کند کیست؟ او فرزند علی بن ابی طالب علیه السلام گوینده این جمله است: «من چیزی را ندیدم، مگر این که خدا را با آن و پیش از آن و بعد از آن دیدم.»
این شخص، سالک راه حق و حقیقت و عاشق راستین وجه الله و رضوان الله و لقاءالله، حسین بن علی علیه السلام است. این است آن کاروان سالار شهیدان اصول انسان و ارزش های والای عالم وجود. او در این نیایش، راه های اتصال به اشعه ملکوتی را در ارتباطات چهارگانه ( ارتباط انسان با خویشتن، با خدا، با جهان هستی، با همنوع خود) برای بشریت بیان می کند. او در این نیایش زیبا به اضافه شکوفایی وصال از عالم اعلای ربوبی می گیرد و به این موجودات که در عین خاک نشینی می توانند با عالم پاک از ماده و مادیات ارتباط برقرار کنند، تحویل می دهد. او در عین حال با این نیایش، منطقی ترین و واقعی ترین ارتباط انسان را با خداوند مهربان توضیح می دهد. آری، این نیایش کننده، حسین بن علی علیه السلام است.»(4)
مراتب عرفان در کلمات امام حسین علیه السلام
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مینویسند:
آن حضرت در اوایل دعای عرفه، از خداوند مقام احسان را طلب می کند و عرضه می دارد: « اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک» اما مقداری که پیش تر میرود و اوج بیشتری می گیرد، محتوای بلند « الهی ترددی فی الاثار یوجب بعد المزار فاجعلنی علیک بخدمه توصلنی الیک کیف یستدل علیک...» را بر زبان جاری میکند. اینجا دیگر بحث از «گویا» تو را می بینم نیست. بلکه «انّ» است که مقام «کانّ» نشسته است یعنی مطلوب آن حضرت واقعا و حقیقتا دیدن است نه «گویا» دیدن. (5)
درس های دعای عرفه
حکیم متاله، حضرت علامه مصباح یزدی درس هایی را که دعای عظیم الشان عرفه به مشتاقان قرب الهی میآموزد چنین برشمرده اند:
1- درس اولى كه ما از دعاى عرفه مىگيريم اين است كه بايد گاهى يك فرصتى بگذاريم و يک مقداري درباره نعمت هاى خدا فكر كنيم و بينديشيم که اگر هر يك از اين ها را نداشتيم چه خاكى بايد به سر مي كرديم؟ اين چند فايده دارد. درقرآن ملاحظه مىفرماييد گاهى مىفرمايد: «لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»؛ ما اصلاً اين نعمتها را به شما داديم تا شما از آنها استفاده كنيد و به ياد ما بيفتيد و شكر نعمت كنيد. خداوند كه نيازى به شكر ما ندارد. پسچرا مىگويد اين نعمتها را داديم تا شايد شما شكر كنيد؟ زيرا بهترين راه براى تقرب به خدا شكر خداست. وقتي ما نعمت ها را مي بينيم، توجه پيدا ميكنيم كه چه كسى اين نعمت ها را به ما داده، و خود را نسبت به او بدهكار ميدانيم، آن وقت انسان ديگر سعى نمىكند با وجود اين نعمت هايي كه خدا به او داده، عليه او حركت كند. ديگر انسان چشم زيبايى كه خدا به او مىدهد، در نافرمانى او به كار نميگيرد. وقتي انسان فكر مىكند خدا چقدر نعمت به او داده است، ديگر بعضى كمبودهايى كه از روى حكمت پيش مىآيد، در نظر انسان خيلى مهم جلوه نمي کند. اما وقتي انسان به فكر نعمت هاى خدا نيست آن وقت فقط مىگردد کمبود ها راپيدا كند، فقط عيب ها را مى بيند؛ هيچ وقت از زندگي خود لذت نمىبرد، و هميشه طلب كار خداست. بنابراين دعاى عرفه، به ما شكر خدا را ياد ميدهد، و هم چنين به ياد ما ميآورد که درباره نعمت هاى خدا بيانديشيم، از اين نعمت هايي که خداوند به ما داده است لذت ببريم، و كمبودهايي که به نظر ما ميآيد، بزرگ جلوه نكند. هم چنين از اين نعمت ها سوء استفاده نكنيم، و درمقام شكر آن باشيم. زيرا آن شكر ما را به جلو مىبرد، و وسيله قرب مىشود.
2- درس دومى كه ازاين دعا استفاده ميشود، اين است كه انسان هميشه زشتى هاى خود را با خوبىهاى خدا مقايسه كند و بگويد: خدا با من چه كرده است، و من با او چه كردهام؟ اين مقايسه و برخورد زمينه اى را در انسان فراهم ميکند كه مقدارى به پستى و بيچارگی خود پى ببرد. فايده اول اين روحيه، اين است كه انسان مغرور نمىشود. زيرا بدى آدميزاد بيچاره اين است كه وقتى خدا نعمت معنوى هم به او مىدهد و هدايت هم مىشود شيطان در او وسوسه مىكند و موجبات غرور را در او ايجاد ميکند. انسان ميگويد: بله من ديگر چيزى شده ام، من از بنده هاى ديگر خداوند بهتر هستم! همين موجب سقوط انسان مى شود. اما وقتى مقايسه كنيم كه خدا چه نعمت هايى را به من داده و من در مقابل آن ها چقدر بى شرمى و جفا كردهام، و چقدر پست هستم، در اين صورت، ديگر اميد انسان از خدا قطع نمي شود. زيرا اگر اميد انسان از خدا قطع شود معناي آن اين است كه خوبى هاى خدا محدود بوده و تمام شده است! اگر چنين تصور کنيم، و نااميد شويم، باز ما خدا رانشناختهايم. لذا انسان با همه پستىها، و زشتى هايى كه دارد هيچ وقت نبايد از خدا نااميد شود. انسان بايد آن قدرخدا را بزرگ و مهربان بداند كه وقتى هم در پست ترين حالت است، اگر يك لحظه توجه به خدا كند ازكارش پشيمان شود، و به خدا اميد داشته باشد که اين نافرماني هاي او را نديده مىگيرد. اما اين يک شرط دارد و آن اينكه، در آن لحظه انسان راست بگويد، و گرنه خدا مىگويد چه كسى را گول مىزنى، از من ضعيف تر و نادان تر نديدى؟ من که فريب نمى خورم! اگر يك لحظه انسان با خدا راست بگويد و از عمق وجود بگويد: خدايا واقعا پشيمانم، ديگر گناه نمىكنم؛ خدا يك خط قرمز روى همه گذشته هاي او مىكشد.
پی نوشت ها:
1- خطبههاى نماز جمعهى تهران به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی، 21/7/85
2- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى و فرمانده كلّ قوا در جمع فرماندهان، مسؤولان و پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و نيروى انتظامى و جمعى از جانبازان انقلاب اسلامى به مناسبت روز پاسدار، 5/10/74
3- بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار با گروه كثيرى از پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت روز پاسدار، 13/9/76
4- نیایش امام حسین در صحرای عرفات، علامه محمدتقی جعفری، به نشر، ص25
5- حماسه و عرفان، آیت الله عبدالله جوادی آملی، اسراء، ص