ميشل هولباك، نويسنده اسلام ستيز فرانسوي كه اخيراً دين اسلام را «حماقت» و «خطرناك» توصيف كرده، در جديدترين اظهارات خود گفته است: «براي غلبه بر مسلمانان بايد آنها را به فساد كشيد. ما از راه زور نمي توانيم افراط گرايي ديني را متوقف سازيم؛ پس بهتر است مسلمانان را به فساد بكشانيم. چنگ بر ضد افراط گرايي اسلامي با كشتن مسلمانان فايده اي ندارد، فقط با فاسد كردن آنها مي توان به اين پيروزي دست يافت. بايد به جاي بمب دامن هاي كوتاه و گوشواره فرو بريزيم.»
اين رهنمودهاي كاملاً هوشمندانه و بسيار موثر براي دشمنان جوامع اسلامي است. واقعيت اين است كه هيچ چيز به اندازه فساد جنسي، شالوده هاي يك جامعه هدفمند را از هم نمي پاشد. فساد، نيروهاي پر شور جوانان را به بيراهه هاي ناهنجاري مي كشاند و جامعه را از نيروي كارآمد محروم مي كند. يكي از بزرگترين عوامل تعيين كننده در اين زمينه نحوه ظاهر شدن زنان در عرصه هاي اجتماعي است.
در جامعه اي كه زنان و دختران به شكل اغواگرايانه و با افراط در نمايش زيبايي هاي جسمي خود در مكان هاي عمومي ظاهر مي شوند، انگيزه هاي فساد جنسي بيش از جوامع است كه در انها چارچوبهاي تعيين شده براي نحوه حضور اجتماعي زنان وجود دارد و كنترل هاي اجتماعي مانع از اغراق در نقش جنسي زن در صحنه هاي اجتماعي مي شود. وفور اين انگيزه ها طبعاً منجر به غلتيدن جامعه به دامن ابتذال هاي جنسي مي شود.
فلاسفه غرب مدت هاست كه از نحوه ايفاي نقش اجتماعي زن در جوامع غربي انتقاد مي كنند. آنها مي گويند به رغم آنكه در ابتدا كشاندن زن به عرصه هاي اجتماعي با انگيزه بهره مند كردن جوامع از نيمي از توان اجتماعي خود بود، اينك پس كه از دهه هايي از اين حضور مي گذرد، افراط در ابعاد جنسي، باعث شده كه اين نيمة جامعه نه تنها از ايفاي نقش هاي اجتماعي خود باز بماند، بلكه به اضمحلال كشاندن نيروهاي مردان جامعه به دليل مخاطب واقع شدن در فرآيند رفتارهاي ناهنجار زنان را باعث شود.
اسلام اين مشكل را با روشن بيني خاص خود پيش بيني كرده و نسخه منحصر به فرد حجاب را به عنوان چاره قطعي آن با جوامع اسلامي معرفي كرده است؛ به گونه اي كه امروزه، برخي از چهره هاي جديد فلسفي عرب، به تقليد از اين نسخه بي بديل عرب، جوامع غربي را به پرهيز از افراط در نمايش هاي جنسي عمومي به وسيله دختران و زنان جوان دعوت مي كنند.
اما شرايط جامعه ما از نظر حجاب چگونه است؟ ما در جامعه اي كه حاكميت خود را اسلامي مي داند، چگونه اين نعمت بزرگ الهي را مورد بهره برداري قرار مي دهيم؟ پاسخ اين پرسش ها را بسياري از شما به خوبي مي دانيد. جلوه هاي بدحجابي در كوچه و خيابان، در بازار و پارك و سينما و فروشگاه و در بسياري از اماكن عمومي جامعه ما خودنمايي مي كند. هر روز شكلي تازه از لباس هايي كه پيش از پوشاندن، در خدمت نماياندن هستند، بازار پوشاك زنانه را اشباع مي كند و مدل هاي جديد و اغواگر آرايش و رفتارهاي وسوسه انگيز سايه سنگين خود را هر روز بيش از پيش بر حضور اجتماعي زنان ما مي افكند تا اجتماع جوان جامعه را هر چه بيشتر به پرتگاه سقوط فرهنگي نزديك كند.
دوگانگي همه را گيج كرده
در اينكه حجاب از ارزش هاي مهم و از اصول مسلم رفتار اجتماعي در اسلام است، هيچ ترديدي نيست؛ نظامي كه نام «جمهوري اسلامي» را بر خود دارد، ملزم به پاسداري از حريم ارزش هاي اسلامي، از جمله حجاب است. اما متأسفانه در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي هيچ استراتژي مشخصي در برخورد با موضوع حجاب، طراحي و دنبال نشده است.
مسئولان رده بالاي مملكتي، پيوسته چادر را «حجاب برتر» دانسته اند؛ اما بر اين امر نيز تصريح كرده اند كه ساير پوشش ها، به اين شرط كه مشخصات مورد نظر اسلام را در زمينه حجاب داشته باشند، پذيرفتني اند. الگوهايي از «مانتو- شلوار- روسري» در سالهاي اول پيروزي انقلاب اسلامي، براي ادارات طراحي شد كه در عين پوشيدگي، صرفاً رنگهاي سياه و تيره را براي پوشش زنان و دختران تجويز مي كرد.اين الگوهاي سختگيرانه، در عمل، حالت يك حجاب اجباري را در محيط اداري پديد آورد؛ اما در كنار اين الگوها، رسانه هاي هنري، به ويژه سينما، الگوهاي ديگري را به زنان ارائه دادند كه كاملاً با آنچه كه مرد نظر بخش داري كشور بود، تفاوت داشت. با گذشت زمان، كم كم عده زيادي از زنان و دختران دوگانگي را در رعايت حجاب آموختند. به اين ترتيب كه آنها در محيط هاي اداري يك نوع حجاب داشتند و در محيط هاي ديگر نوعي ديگر تفاوت حجاب بسياري از دختران دانشجو و دانش آموز و زنان كارمند در محيط هاي اداري با محيط هاي ديگر، چنان فاحش است كه گاه شناختن چهره اي واحد در دو محيط مشكل مي شود. از سوي ديگر سختگيري در مورد آرايش چهره در محيطهاي اداري، لوازم آرايش ا جزء لاينفك كيفهاي همراه بسياري از خانم ها كرد. در چنين فضايي آنچه كمتر مورد توجه قرار گرفت، «روح حجاب» بود. در واقع آنچه در بحث حجاب مورد توجه بخش اداري جامعه واقع شد، بخش فيزيكي و ظاهري آنب بود، حال آنكه در اسلام در هر مقوله اي به محتوا و روح و معنا بيش از صورت ظاهر بها مي دهد.
حجاب متانت است
در ميان همه متفكراني كه درباره حجا اظهار نظر كرده اند، جايگاه دانشمند شهيد و نظريه پرداز اسلامي، مرتضي مطهري، جايگاه رفيع و ارزشمند است. اين چهره انديشمند اسلامي در تعريف حجاب از ديدگاه اسلام جمله اي درد كه در عين ايجاز، بسيار پر محتواست. ايشان مي فرمايد: «حجاب متانت است».
در واقع شهيد مطهري حجاب را نه در مقوله ظاهر كه در مقوله رفتار مي داند. متانت حالتي است كه در نقطه مقابل آن، «جلف گري» و «جلب توجه» است. وقتي استاد مطهري حجاب را متانت تعريف مي كند، در واقع درصدد بيان آن مفهوم است كه پديده حجاب زن را در عرصه اجتماعي به شكلي محفوظ مي دارد كه باعث جلب توجه نامحرمان به جاذبه هاي جنسي او نشود.
به عبارت ديگر، اسلام از طريق نهادينه كردن حجب، نيروي عظيم زنان را بدون آنكه در چارچوب جاذبه هاي جنسي در جامعه به هرز برود، در خدمت اهداف و فعاليت هاي مفيد جامعه قرار مي دهد. زني كه در پرتو چنين حجابي در صحنه هاي اجتماعي جامعه حضور مي يابد، صرفاً به عنوان يك نيروي اجتماعي درست همپاي مردان مورد توجه قرار مي گيرد و نقش هاي جنسي او باعث تبديل شدنش به عروسكي براي ارضاي نگاههاي هوسبازان و در واقع خارج شدن از گردونه فعاليتهاي جدي اجتماعي نمي شود. اما اين، همة موهبت هاي حجاب نيست. حجاببه دليل پوشيده داشتن جاذبه هاي جنسي زن، او را از تعرض متجاوزان محفوظ مي دارد و از سوي ديگر، منحصر كردن ايفاي نقش هاي جنسي در محيط خانواده، كانون هاي خانوادگي را گرم و پر محبت و مستحكم مي سازد.
سينماي ايران، مشوق بدحجابي
دوگانگي اجتماعي در زمينه حجاب به گونه اي است كه حتي موقعيت هاي رسمي را هم شامل مي شود. در كشور ما كه سينما به نوعي از سوي مسئولان فرهني نظارت مي شود، اين تصور كه محصولات آن منطبق بر انديشة تصميم گيرندگان فرهنگي كشور است، تصور نابجايي نيست. در چنين شرايطي اكران شدن فيلم هايي كه هنرپيشه هاي زن در آنها جلوه هاي مختلف بدحجابي را علناً به نمايش مي گذارند، تماشاگران اين فيلم ها را بيش از پيش در اين دوگانگي فرو مي برد.
در طول سالهاي اخير، سينما حتي در زمينه حجاب، گاه سنت شكني كرده و به نوعي پيشرو مطرح كردن جلوه هاي بدحجابي در جامعه بوده است كه موارد مشخص آن را مي توان در بررسي سينماي ايران كه در شماره هاي آينده مجله انجام خواهد شد، مورد بازنگري قرار داد.
دكتر طوبي كرماني، مدير كل امور اجتماعي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، ديدگاه خود را در مورد حجاب اينگونه مطرح مي كند: منظور از حجاب پنهان كردن و انزواي زن نيست؛ بلكه پوشش او تا حدي است كه باعث تحريك نامحرم نشود. استاد مطهري در اين زمينه مي گويد: اگر زن مرض نداشته باشد و نخواهد عريان بيرون بيايد، پوشيدن يك لباس ساده كه تمام بدن و سر جز چهره و دو دست تا مچ را بپوشاند، مانع هيچ فعاليت بيروني نخواهد بود. بلكه بر عكس، خونمايي و پوشيدن لباسهاي تنگ و مدل هاي رنگارنگ است كه زن را به صورت موجودي مهمل و غير فعال درمي آورد كه بايد تمام وقتش را مصرف حفظ پوزيسيون خود كند. استاد مطهري خطوط اصلي مسئله حجاب را در اين عبارت خلاصه مي كند: اسلام مي گويد نه حبس، نه اختلاط، بلكه حريم.
اميرمؤمنان علي (ع) در زمينه حجاب مي فرمايد: خداوند حدود و مرزهايي قرار داده است. از انها تجاوز نكنيد و واجبات و فرايض ديني قرار داده آنها را ترك نكنيد.
لباس مناسب آن است كه پوشاننده حريم انسان باشد، به نحوي كه باعث جلب توجه محيط نگردد. همچنين لازم است حجاب را به عنوان يك فرهنگ و سنت در جامعه به تصوير بكشيم. نكته بسيار مهم اين است كه يكي از ابزارهاي مناسب و موثر در گسترش فرهنگ يك جامع رسانه هاي جمعي است. اما متأسفانه آنچه از پوشش زن ايراني در سينماي ايران مشاهده مي شود، تنها ترغيب كننده مدهاي غربي و تشويق كننده زنان ايراني به بدحجابي است.
تقويت بنيه انساني حجاب
يكي از امتيازات احكام اجتماعي اسلام اين است كه از ابعاد مهم انساني هم برخوردارند. هر دعوتي كه اسلام براي انجام كاري از انسان كرده، در نهايت براي حفظ كرامت انساني اوست. دعوت حجاب نيز از اين قاعده مستثنا نيست. حجاب در نهايت در خدمت حفظ شأن انساني زن است.
دكتر فرزانه تركان، نائب رئيس كميته طب ورزشي فدراسيون ورزش بانوان كشورهاي اسلامي در اين مورد مي گويد: من فكر مي كنم يكي از دلايل ناهنجاريهاي فعلي جامعه ما در زمينه حجاب، اين است كخ از ابتدا فراموش كرده ايم براي نسل جوان لزوم و فلسفه حجاب را توضيح بدهيم و جا بيندازيم. نكته مهم اين است كه پيش از هر چيز هر چيز ضرورت اين مسئله توسط خود جوانان درك شود؛ نه اينكه فقط به توجيه از جنبه اسلامي آن بپردازيم. بايد در بين زنان اين مسئله جا بيفتد كه به جاي ارضاي خود از طر يق به نمايش گذاشتن زيبايي هاي ظاهري، به نمايش زيبايي هاي باطني بپردازند. مسئله ديگر تقويت جنبه انساني حجاب است. در جامعه مازنان محجبه اي هستند كه پيش از آنكه به حجاب از نظر اعتقادي بپردازند، به فكر حفظ شأن انساني و زن بودن خود هستند و اسلام هم دقيقا روي همين مسئله تأكيد دارد. اسلام مي گويد شان اجتماعي و انساني همان شان اسلامي است. در نهايت بعد از جا انداختن اين مطلب در ذهن ها ست كه بايد به توضيح بهشت وجهنم و مسئله جزا و پاداش بپردازيم.
چه كسي آن بخشنامه ها را امضا كرد؟
در كشور ما با توجه به اينكه حكومت بر مبناي قوانين اسلامي مصوب شده است، ماده 638 قانون مجازات اسلامي، در بحث جرايم ضد عفت و اخلاق عمومي. به رعايت حجاب شرعي توسط زنان در معابر و انظار عمومي اشاره مي كند. از اين رو، اين قانون به صراحت حجاب شرعي را حد ومرز پوشش زنان تعيين كرده است. اين قوانين نيز همچون قوانين ديگر لازم الاجرا است. بنابر اين طبق تبصره ماده مذكور، زناني كه به اين قانون بي توجهي كنند به مجازات حبس و جزاي نقدي محكوم مي شوند. «اشرف گرامي زادگان»، حقوقدان. روزنامه نگار و مشاور كميته زنان در مجلس شوراي اسلامي، با بيان اين مطلب مي گويد: براي اجراي هر قانوني بايد فرهنگ آن جامعه نيز پذيراي آن باشد. ناهنجاريهاي فعلي در زمينه حجاب نشان مي دهد كه قشري از جامعه به اين قانون تن در نداده و حتي به نحوه اجراي آن اعتراض دارند. چرا اين ناهنجاريها ايجاد شده است؟ من به اين سوال چنين پاسخ مي دهم كه عملكرد نامناسب در گذشته موجب شده است به جاي پذيرش و اجراي قانون، كار به تقابل كشيده شود. چون با افراط هاي خود. جامعه را به سوي مخالفت كردن سوق داده ايم و به فكر چاره جويي هم نبوده ايم. موضوع قانون، اجراي حجاب شرعي بود، اما ما پا را فراتر گذاشته ايم و حتي در مورد رنگ و فرم حجاب، به نظرات افراد اهميت ندادهايم. با اظهار نظر هاي شخصي وادارشان كرديم بپذيرند فرم حجاب و رنگ پوشش را ما تعيين كنيم. چادر و رنگ سياه را به آن ها غالب كرديم، در حالي كه چنين فرم و رنگي با روحيات جوانان سازگارنبود. اگر واقع بين باشيم، بايد به گذشته نظر كنيم و ببينيم چه كردهايم كه امروز به اين وضعيت مبتلا شده ايم. سختگيري در مورد استفاده از چادر و حتي در برخي مكانها اجباري شدن چادر و يا استفاده از رنگ سياه، جوانان را به تقابل واداشت. در بسياري از ماه هاي مبارك و عزاداري ها و در مكانهايي چون زيارتگاه ها، مساجد، سمينارهاي قر آن خواني و مراكز مذهبي مانند حسينيه ها به نيت آنان توجه نكرديم و گفتيم چون چادر نداري و يا لباس و مانتوي تو سياه نيست راهت نمي دهيم. چه بسيار كه آن ها مي گفتند «چرا در اسلام مي گويند رنگ سياه كراهت دارد و شما عكس آن رااصرار مي ور زيد ؟ اسلام چه مي گويد و شما چه مي گوييد!» و ما پاسخ قانع كننده به به آنان نداديم. از اين رو، جوانان از مراكز مذهبي دور شدند و ما به دست خود راه سست شدن در دين و آيين را به آنان آموختيم. و جوانان مان را از مراكزي كه مي توانست زمينه عشق به مذهب و احكام الهي را روز به روز در آنان تقويت كند، دور كرديم. چنين شد كه اكنون بايد در به در به دنبال متخصص جامعه شناس، روانشناس و جزاشناس بگرديم تا آسيب هاي روحي و جسمي وارد بر جوانان و پر خاشگري و اعتراض آنان را-به جهت اعمال سليقه ها ي گاه متضاد- درمان كند: آن هم اگر درمان شود و زخمي كهنه نباشد. و چه بسيار كه از مراجع تقليدمان نيز پيشي گرفتيم و مجتهد تر از آنان اظهار نظر كرديم. چون فلسفه وجودي حجاب را درك نكرديم، به احكام نوراني اسلام ظلم بسيار شد. بنابراين دربخشي از جامعه، حجاب شرعي جايگاه خود را نيافت. اكنون وقتي از كنار مدارس و دبيرستانها مي گذريم و و رنگ هاي زنده و شاد لباس جوانان و خنده روي لب هايشان را مي بينيم، به نشاط مي آييم. اما افسوس مي خوريم كه چرا سالها جوانان رااز رنگ و فرم محروم كرديم. گل هاي باغ كه آفريده خداوند سبحان اند. با رنگ و بوبه آدمي نشاط و شادابي مي دهند. چگونه جوانان اين همه سال از رنگ و فرم دلخواه بي بهره بوده اند و اكنون كه تا حدودي اين آزادي عمل را در استفاده از رنگ به دست آورده اند، آيا زياني به كسي رسيده است؟ پرسش من اين است كه چه كسي آن بخشنامه را امضا كرد؟ چه كسي به جاي حجاب صحيح، جوانان را ملزم كرد كه سياه بپوشند؟ تبعات آن فشارها اكنون كجا و چگونه بروز يافته است؟ آسيب اجتماعي امروز حاصل عملكرد ديروز ماست. به عملكردهاي سابق فكر كنيم و دست از افراط بر داريم. به جوانان مهلت دهيم تا با درك درستي از حجاب به ايمني خود بينديشند. حفظ حجاب موجب مي شود كه از خشونت (به خصوص خشونت جنسي نسبت به جوانان و عليه آنان) پرهيز شود و زمينه خشونت فراهم نگردد. حجاب ايمني مي آورد و موجب مي شود تا بوالهوسان، بيماران و آسيب زنندگان نتوانند به سهولت با دسترسي به جوانان، جامعه زنان و دختران را خدشه دار كنند و به نوعي به تجارت زنان دست بزنند. ضمناً توصيه مي كنم اگر مي خواهيم به جوانان متذكر شويم كه در اجتماع به قانون حجاب، عرف اجتماعي، فرهنگ و سلامت خودشان اهميت بدهند، مهربان تر سخن بگوييم و از توهين وبرخورد نادرست با آنان بپرهيزيم و ميني بوسهاي منكراتي را براي حمل بدحجابان به مقر به ميادين نياوريم.
فاصله گرفتن از معنويات
پديده بدحجابي متاسفانه پس از دوران دفاع مقدس سال به سال تشديد شد. عوامل مختلفي در اين روند دخالت داشته اند. از جمله اين عوامل عامل طبيعي است. در تعبيرات جامعه شناختي معمولا از « جامعه » به عنوان يك « انسان» نام مي برند و تمام حالات جامعه را به عنوان يك انسان بزرگ تجزيه و تحليل مي كنند. همان طور كه در قرآن نيز آمده است، به هنگام سختي انسانها خدا را بيش تر ياد كرده و پس از رفع مشكلات متاسفانه او را فراموش مي كنند. در دوران جنگ نيز روحيه معنوي، ايثار و از خود گذشتگي به مراتب بيش تر بود، اما با پايان آن اين روحيه رو به ضعف نهاد. دكتر نفيسه فياض بخش، دكتراي فلسفه و مراكز آموزش عالي، با بيان اين مطلب مي افزايد: ما طي دوران پس از جنگ با كاهش شديد روحيه معنوي مردم مواجه شديم كه سال به سال اين كاهش فزوني گرفت. به طور كلي عامل اول در گسترش بد حجابي پايان جنگ و در نتيجه ضعيف شدن روحيه معنويت بود. البته اين مسئله اختصاص به جامعه ما ندارد و مشابه آن را در تاريخ صدر اسلام هم مشاهده مي كنيم. اميد داريم به لطف پروردگار اين روحيه دنيا طلبي كاهش يابد تا ما مصايب صدر اسلام مواجه نشويم. عوامل ديگري نيز در گسترش بد حجابي موثر بوده است. از جمله اين كه متاسفانه بيش تر برنامه ريزي ها صرف امور اقتصادي شده و نسبت به امور معنوي و فرهنگي توجه كمتر صورت گرفته است. به علاوه، دست اندر كاراني كه مسئول برنامه رزيزي اين امور بوده اند متاسفانه بسيار ناهماهنگ اقدام كر ده اند، گاهي هم ناگهان اقدامي عجولانه يا روبنايي براي مقابله با اين معضل بزرگ صورت گرفته كه بيش تر اثر معكوس داشته است. به اعتقاد من مهم ترين عامل گسترش بد حجابي كم توجهي به عوامل فرهنگ ساز در جامعه است. براي ساختن روح ها و تاثير در جهان و قلب انسانها امر مستقيم كم تر كاركرد داشته است. درصورتي كه با كياست و محبت، بهتر مي توان قلب فردرا تسخير كرد. دراين زمينه رسانه ها و نهادها فرهنگي و مبلغان نقش بسزايي دارند.
در باره الگوي حجاب بايد منعطف بود
به نظر مي رسد ريشه ناهنجاري هاي فعلي در زمينه حجاب را بايد در دو دسته عوامل جست. دسته اول عوامل دروني و دسته دوم عوامل بيروني؛ من در مورد عوامل دروني بيش تر به ضعف انگيزه نظر دارم كه ممكن است ناشي از فقدان اطلاعات صحيح و كافي در باره فوايد حجاب و مضرات بد حجاي باشد. يا ناشي از مشكلات متعددي كه رو درروي فرد با حجاب قرار دارد. به عبارت ديگر، به نظر مي رسد آگاهي برخي زنان در زمينه حدود و كيفيت حجاب و همچنين، ويژگي ها و فوايد آن كافي نباشد و بر عكس بد بيني و اعتقاد به تعارض حجاب با فعاليت اجتماعي، تضاد آن با روشنفكري و انديشمندي و همچنين تعارض حجاب با شادي و تفريح، به صورت گسترده اي رواج دارد.دراين مورد قطعاً دستگاهاي تربيتي رسمي و غير رسمي نظير آموزش وپرورش، آموزش عالي، راديو و تلويزيون، مطبوعات و سينما اگر تقصير نداشته باشند، حتما قصور دارند. جميله اعلم الهدي، دانشجوي دكتراي علوم تربيتي، بابيان اين مطلب مي گويد: با توسعه ميزان مشاركت زنان در نقش هاي اجتماعي، بدون شك حفظ حجاب با مشكلات پيچيده تر و جديدتري موماجه شده است. چنان كه شرايط جوي همچون گرماي تابستان يا حجم و وزن لباسهاي زمستاني و شرايط اجتماعي از قبيل ترافيك شهرها، كارهاي سخت در كارخانه ها، بيمارستانها و.... فعاليت و آمد و شد روزانه زنان رادر صورت تقيد به چادر واقعاً با مشكل بيش تري روبه رو مي سازد. بديهي است مقاومت در برابر اين گونه مشكلات مستلزم انگيزش قوي دروني براي حفظ حجاب است. در حالي كه در نقطه مقابل اين نيرو، يك انگيزه قدرتمند براي خود نمايي در سرشت زنان وجود دارد. علاقه به خود نمايي يكي از علايق ذاتي زنان است كه سركوب و همچنين رها شدگي آن ريشه بسياري از مفاسد اجتماعي از جمله مسئله خانمان بر انداز سكس بوده است. اين علاقه ذاتي همچون ديگر علايق و تمايلات ذاتي بشر، از جمله قدرت طلبي، فزون خواهي، خشونت و شهوت دوستي، هم لازمه زيست اجتماعي انسان است كه بدون آن زندگي مختل مي ماند و هم در صورت رها شدن، به سرعت طغيان خواهد كرد. از اين رو لازم است همواره تحت كنترل عقل قرار گيرد. امروز بحران معنويت موجود ناشي از به كنار رانده شدن خرد بشري است. بنابر اين تقويت انگيزه دروني از طريق اطلاع رساني صحيح در مورد حجاب و بكار گيري روش هاي تر بيتي ويژه براي ايجاد احساسي از حضور خداوند حسابگر و مقتدر در درون افراد به راحتي حلال مشكلات ناشي از اين ناهنجاريها خواهد بود. دسته دوم عوامل بيروني هستند كه من دراين جا بيش تر به نا كار آمدي رو ش هاي تربيت ديني و تبليغات مذهبي از يك سو و تلاش گسترده ديدگاههاي سكو لار براي مقابله با حجاب به عنوان يك ارزش ديني مخالف با آزادي و ناقض حقوق زنان از سوي ديگر نظر دارم. بديهي است در ديد گاهاي رايج اومانيسم و فمينيسم كه تعريف انسان شامل يك جسم فربه همراه با مقداري آرامش رواني است، آزادي نيز در بر هنگي معنا خواهد شد و از اين رو حجاب ضد آزادي تلقي مي گردد. اما اگر تعريف انسان از اين گسترده تر شود و روح به عنوان حقيقت او مطرح گردد و تعالي روح هدف حيات باشد- نه بيش خوردن و بيش خفتن و بيش خوش بودن – و شادي به عنوان سعادت جاويدان و آرامش هميشگي تلقي گردد و زندگي محدود به حدود بيولوژي نباشد، در آن صورت هر آن چه عامل تعالي روح و فراغت از پر دازش جسم باشد اسباب آزادي است. در اين صورت حفظ حجاب به عنوان عاملي كه براي روح فردي و اجتماعي زنان مصونيت مي آورد و تزاحم علايق جسماني مردان را به نفع اوج گيري روح زنان بر طرف مي سازد، مورد توجه و اهتمام بيش تر قرارخواهد گرفت.به نظر من نمي توان بر يك الگوي ثابت سنتي منحصر به فرد به عنوان پوشش مناسب پا فشاري كرد. لازم است حدودو ثغور حجاب بر مبناي شريعت باشد و تنظيم الگو براساس دلالت هايي صورت گيرد كه از عرف و توصيه هاي روان شناختي و جامعه شناختي و همچنين هنر بدست مي آيد. الگوي حجاب بر اساس اقتضائات زمان و مكان مي تواند ضمن حفظ حدود شرعي، تغيير كند. به اعتقاد من صرف پايبندي به حدود و احكام شريعت كافي است و در باره نوع الگو بايد منعطف بود. البته نكته قابل ذكر اين است كه حجاب واقعاً يك موضوع وجداني و دروني است، زيرا چنان كه قرآن نيز اشاره مي فرمايد، يكي از مهم ترين مراحل حجاب، حجاب در نگاه است. حفظ چنين حجابي با هيچ عامل خارجي ممكن نيست و هيچ تحميلي چه از جانب حكومت يا خانواده نمي تواند در حفظ آن كمك برساند. تنها و تنها خود فرد و وجدان او ناظر به اين حجاب هستند. از اين رو، هرگاه قرآن مي خواهد حضور مقتدرانه حق را در همه مراحل زندگي گوشزد كند، از آگاهي او نسبت به لحظه هاي خيانت چشم مثال مي آورد.
حجاب، مهار كننده شعله هاي سر كش شهوت
مسئله ناهنجاري در زمينه حجاب يا پوشش به عنوان يك رفتار جنبي قطعا منفك از ساير ناهنجاريهاي رفتاري و فضاي فرهنگي و اخلاقي جامعه قابل بررسي نيست. بنابر اين پيدا كردن عوامل ناهنجاريها در زمينه حجاب جداي از بررسي علل و عوامل ساير ناهنجاريها ي رفتاري و اخلاقي ممكن نيست و اگر ما بتوانيم به بررسي جامع فضاي فرهنگي، اخلاقي و رفتاري جنبي جامعه بپردازيم و ريشه هاي ناهنجارياي رفتاري را شناسايي كنيم، قطعا علت و عوامل نا هنجاري در پوشش و حجاب هم روشن خواهد شد. «منيره نوبخت»، رئيس شوراي فرهنگي اجتماعي زنان، با اشاره به اين مطلب مي گويد: از ميان عواملي كه بروز نا هنجاريهاي رفتاري و فرهنگي از جمله بد حجابي را در پي دارند، مي توان اين موارد را بر شمرد: فقدان بر نامه ريزي و مديريت توانمند و نافذ فرهنگي، وجود تضاد وتعارض در گفتار، رفتار و مديريت متوليان امور فرهنگي كشور، تبليغ و ترويج عملي فرهنگ مادي يا ماديگري غربي، ضعف آموزش و پرورش در تربيت دختران جوان، عدم توجه عملي به تهاجمات فرهنگي و اقدام به موقع در مورد آن متاسفانه حاكميت نگاه ابزاري به زن در فضاي تبليغي كشور به خصوص در رسانه ها و نشريات هنري. در بيان حد و مرز حجاب لازم است توجهي به معناي حجاب داشته باشيم. به نظر من حجاب باعث جلوه گري فكر، انديشه، تلاش، جديت، مديريت، خلاقيت و ابتكار زنان در جامعه است. حجاب يعني بستن راه هاي سوء استفاده از موجوديت و سرمايه هاي خدادادي زنان، پو شاندن ظاهر، اندام، جمال و زيبايي ايشان در انظار عمومي و نيز حجاب به معناي ظهور و تشعشع انوار عقلانيت در جامعه، مهار كردن شعله هاي سر كش شهوت و بالاخره جلوگيري از سوختن شاختار سبز زندگي است. به هر جهت، ظاهر، پوشش و آرايش زنان در شرايطي كه تأمين كننده اين معناي باشد، يقيناً حد مناسب حجاب را در بر خواهد داشت. طبيعي است حد شرعي اين پوشش از سوي فقها و صاحب نظران ديني مشخص شده است.
تحميل نكنيم، اجازه انتخاب بدهيم
با توجه به ناهنجاريهاي فعلي در زمينه حجاب، عوامل رخداد چنين وضعي را چه مي دانيد ؟ برداشت از مسئله حجاب در سطوح مختلف جامعه يكسان نيست و در اين زمينه راه افراط و تفريط در پيش گرفته شده است. در بعضي از اقشار جامعه حجاب به شكل سختگيرانه و فراتر از حدود شرعي است. در حالي كه تند روي و تحكم در مسائل اجتماعي و اعتقادي، بدون توجيه صحيح و منطقي معمولا باز خوردي منفي دارد. بنابر اين به سبب اين محدوديتها گرايش نوجوانان و جوانان به بدحجابي بيش تر مي شود. مهين فرهاد يزاد، مدير كل تر بيت بدني دختران وزارت آموزش و پرورش، در مورد حجاب چنين مي گويد: جامعه ما با قشر عظيمي از نوجوانان و جوانان و جوانان مواجه است كه به اقتضاي شرايط سني تنوع طلب هستند و از رفتار و افكار ديگران الگو مي پذيرند. از اين رو، در زمينه حجاب نيز به پيروي از پوشش افراد مورد علاقه شان مي پردازند. با داشتن الگوهاي بسيار شايسته و مناسب در فرهنگ اسلامي و ايراني بايد تلاش كنيم تا جايگاه مناسبي براي اين ارزش ها بين آنان به وجود آوريم و با استدلال منطقي و برخورد مناسب، براي تحول اخلاقي و رفتاري در اين گروه از افراد جامعه بستري مناسب بسازيم. قشر جوان و نوجوان به دليل افراط و تفريطي كه گفته شد، به تزلزل و سر گشتگي دچار شده است. حضرت امام (ره) هميشه معتقد بودند كه قضايا با كار فرهنگي پيش خواهد رفت و نبايد طوري اسلام را معرفي كنيم كه مردم از آن بتر سند. از اين رو، حجاب وقتي ارزش دارد كه فرد معتقد به مفهوم آن باشد و احساس كند كرامت و شخصيت او در داشتن حجاب است. حجاب بايد نهادينه شود و اين امر به كار فرهنگي بلند مدت نياز دارد. رسانه هاي گروهي به ويژه صدا و سيما مي توانند از طريق برنامه ريزي مناسب الگوهاي شايسته را معرفي كنند. آموزش وپر ورش به عنوان يكي از نهاد هاي مهم اجتماعي با بر نامه ريزي صحيح براي دانش آموزان كه در سنين نقش پذيري هستند مي تواند برنامه هاي فرهنگي – آموزشي مناسبي جهت تشويق به امر حجاب ارائه دهد. بهتر است اجازه داده شود جوانان و نو جوانان به دور از بر خي محدوديتهاي غير منطقي، آگاهانه و آزادانه اين ارزش اصيل اسلامي را انتخاب و رعايت كنند.
حجاب و بر خور دهاي سليقه اي
يكي از عوامل تشديد مشكلات حجاب در جامعه ما بر خورد هاي سليقه اي با آن بوده است. اين بر خوردها كه نوعاً از سوي تصميم گير ند گان در ساز مان هاي مختلف اعمال شده، نوعي واكنش منفي را در ميان عده اي از دختران و زنان جوان بر انگيخته است. دكتر « شكوه نوابي نژاد»، استاد دانشگاه، روانشناس خانواده و نايب رئيس شبكه ساز مان هاي غيردولتي زنان، در اين مورد چنين مي گويد: به نظر من حجاب از ابتدا خوب معرفي نشده است. مزايا و امتيازات آن به ويژه براي نسل جوان تبيين نشده و صرفا به عنوان يك قانون پس از انقلاب همانند قوانين راهنمايي و رانندگي با متخلفان آن بر خورد گر ديده و هيچ گونه كار فر هنگي به عنوان يك ارزش در مورد آن، صورت نگرفته است. بر خوردهاي سليقه اي با حد و مرز حجاب و چند گونگي در اين بر خوردها از مشكلات ديگر حجاب بوده است. براي حضور در برخي سازمانها، پوشش چادر اجباري و در برخي ديگر حجاب تعيين شده شامل مقنعه و روپوش، روسري و مانتو و.....است. به علاوه، همراه ساختن حجاب با رنگ سياه به ويژه براي دختران مدارس با توجه به ويژ گي هاي رشدي آنان نبوده است.
پرهيز از مدلها و رنگهاي نامناسب
توجه به حجاب باطني (به معناي اعم عفاف) براي اقشار مختلف جامعه در اولويت قرار دارد. اگر حدود و مرزها در روابط اجتماعي حفظ شوند، قطعاً در حفظ حجب ظاهري نيز موثر خواهد بود.
پروين سليحي، مشاور سازمان صدا و سيما و مدير دفتر امور زنان در اين زمينه معتقد است: در مورد حد و مرز پوشش، حجاب برتر چادر است و شايسته است در منصب هاي بالاي حكومتي و روابط بين الملل به عنوان نماد جمهوري اسلامي ايران مورد استفاده قرار گيرد. اما به طور عام استفاده از پوشش هايي كه حافظ متانت و وقار زنان و عاري از خودنمايي باشد، توصيه مي شود. لازم است در مراكز دولتي و اماكن عمومي حداقل ها رعايت شود و مؤكداً رنگ هاي تند و مدل هاي مبتذل مورد استفاده قرار نگيرد.
وي پيشنهادهاي خود را براي بهبود وضعيت كنوني حجاب، اينگونه مطرح مي كند:
- توسعه فرهنگ عفاف در اقشار گوناگون جامعه و تربيت و تأمين نيروي انساني مورد نياز دستگاه هاي دولتي و مراكز آموزشي و تجاري؛
- توجه به حفظ حدود و شعائر، اهتمام به ارزش ها در ادارات و ارگان ها به ويژه در حوزه مديران؛
- نظارت موثر بر فيلم هاي سينمايي و تلويزيوني به منظور پرهيز از تبليغ و ترويج روابط ناصحيح اجتماعي و از طرفي توسعه فرهنگ عفاف؛
- اعمال شيوههاي تربيتي موثر مبتني بر شناخت صحيح از افراد و محيط در محيط هاي آموزشي وابسته به آموزش و پرورش و آموزش عالي؛
- انجام وظايف ضابطان و نهادهاي نظارتي به شكل صحيح در رويارويي با مفاسد و ناهنجاريهاي اجتماعي؛
- تأكيد بر حفظ حدود ظاهري حجاب و استفاده نكردن از مدل ها و رنگ هاي نامناسب در اماكن عمومي؛
- پرهيز از ترويج لباسهاي نامناسب، استفاده از مدل هاي مبتذل و نمايش مظاهر غربزدگي در فيلم هاي سينمايي و برنامه هاي تلويزيوني .