ويژگيهاى يك فرد قانع كدامست ؟
1 - آسايش در روح و روان ، 2 - اطمينان خاطر و اعتماد بنفس ، 3 - اعتدال در تمام امورات زندگى ، 4 - احساس لذت از كار و تلاش ، 5 - داشتن شخصيت قوى و مورد اعتماد، 6 - حفظ حريت و آزادگى ، 7 - احياء ارزشهاى انسانى ، 8 - آماده گى كامل براى نيل به صراط مستقيم ، 9 - داشتن جسم و جان سالم
،انسان در چه شرائطى مى تواند به اين فرمولهاى مهم زندگى توفيق حاصل كند ؟
ج - عمده ترين عامل ، در جهت بكار بستن نكات مهمى كه از حضرت على (عليه السلام ) نقل كرديم قانع ساختن خود به آنچه در اختيار دارد براى اينكه انسان اگر به امكانات موجودش در تمام زمينه ها قانع باشد هميشه بدنبال اين خواهد بود كه اخلاق خود را در پاكيزه گى نگهدارد و يكفرد كم حرف ولى انديشمند و متفكر باشد و تلاش خود را در مسير رشد و تعالىِ شخصيت خويش بكار مى گيرد و با تحمل سخت ترين شرائط زندگى ، اسرار خود را پيش كسى مطرح نمى كند و هيچ حرص و طمعى به نعمتهاى ديگران ندارد و تا مى تواند برنامه هاى خود را در مسير حلال و رضاى خداوندى تنظيم مى كند و از تمام منافع حرام ، نفرت يافته و هيچ علاقه اى بر ترقى و پيشرفت خود از راه گناه و حرام ندارد چون يقين دارد كه گناه هيچ وقت راه زندگى نيست بلكه آتش پر حجمى است كه اساس زندگى را بخاكستر تبديل مى كند او در اثر قانع شدن ، بروزى حلال در چهار چوب ارزشهاى دينى و انسانى ، فعاليت مى كند و در مقام مساعدت و يا استمداد از اشخاصى كه اهل خير و نيكى هستند يارى مى طلبد و با آنها ماءنوس مى شود، تا از شر و فساد اهل باطل در امان باشد و از فاسق و فاجر و افراد بى بند و بار در گفتار و رفتارش فاصله مى گيرد و اين نتيجه قانع شدن انسان بدوستى و محبت و رفاقت اشخاص خدا پسند است .
و در برنامه هاى خود از ستم و تجاوز بحقوق ديگران پرهيز مى كند چونكه ظلم و تعدى بدترين وسيله اى است كه گروه هوا پرست به آن پناهنده مى شوند و براى جبران كمبودها و احساس حقارتهاى خود از اين روش زشت و نادرست استفاده مى كنند و به تعبير ديگر:
وضع نابسامان روحى خودشان را به نمايش مى گذارند به جهت اينكه روح و روان سالم هيچ وقت در انديشه ظلم و تجاوز بحقوق ديگران نمى باشد و اين وسيله كسانى است كه از درون آشفته و روح بيمار رنج مى برند.
مثال : اگر كسى از روش رانندگى بى خبر باشد وقتى كه بوى پيشنهاد مى كنند كه در پشت فرمان بنشيند و اتومبيل را بيك مقصد مورد نظر هدايت كند او براى رد اين خواسته دچار اضطراب و نگرانى مى شود و خيال مى كند اگر بگويد من نمى توانم اينكار را انجام بدهم از ارزش او كاسته خواهد شد در اين حال بخود اجازه مى دهد بكاريكه اصلاً اطلاعى از آن ندارد اقدام كند و نمى تواند با قانع بودن بوضعيت خود، از يك حادثه ناگوارى كه جان او و سرنشينان ماشين را تهديد مى كند نجات حاصل نمايد چون در تصور وى ، قانع بودن بوضع موجود خويش ، يعنى بلد نبودن به فن رانندگى ، شخصيت او را تحقير مى كند ولى نمى فهمد با نپذيرفتن اين واقعيت چه حوادث ناگوارى را بوجود مى آورد.
حضرت امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد:
ما مِن رَجُلٍ تَكَبَّرَ اَو تَحَيَّر الا لِذِلَّةٍ وَجَدَها فى نَفسِهِ .(121)
هيچ كس به ظلم و تكبر گرفتار نمى شود مگر بخاطر حقارت و كمبودهائيكه در باطن خويش احساس مى كند.
با جوانان در ساحل خوشبختى
سيد حميد فتاحى