با سلام
دوستان می خوام یک ماجرایی را برایتان تعریف کنم که همین سه شنبه (91/08/09) اتفاق افتاد.
زنگ خونه بصدا در اومد و من رفتم دم در دیدم پستچی یک هدیه ای از طرف راسخون آورده ، برای من بود
بعد دیدم تو زنبیل عقب موتورش مشابه جعبه من هم وجود داره گفتم مال فلانی هست ؟ گفت آره
گفتم ایشان نامزد من هستند بدین به من، چون من رو می شناختند هدیه رو دادند، هر چند نامزدم هم خونه ما بود (nargese_montazer) و اگه لازم بود خودش رو صدا می کردم تا بیاد خودش تحویل بگیره
هدیه نامزدم بهتر بود و یک ادکلن توش بود هر کی از راه رسید گفت این مال منه، مادرم، دو تا زن داداشهام، پدرم، خودم و نامزدم هم می گفت بابا برای من اومده مال خودمه
خلاصه اول نامزدم برداشت و بوش کرد بعد از چند ثانیه گفت، دلم نمیاد بردارم می دم به مامانم، منظور مادر من بود
مادرم برداشت بو کرد گفت نه منم دلم نمیاد بزار حاجی برداره ، پدرم هم یه بویی کرد گفت میدم عروسهام استفاده کنند
اونها بو کردند و... یکی گفت سردرد گرفتم یکی گفت حالم خراب شد ...
گفتم خدایا چیکارش کنیم حتی خونه نمونه، زنگ زدم به مادر زنم، گفتم یک ادکلن براتون هدیه گرفتم، بعد ازظهر همون روز بردم دادم بهشون
جالبش اینجاس دیروز یعنی چهارشنبه از نامزدم پرسیدم چی شد خوشش اومد؟ گفت نه بابا برد گذاشت تو پارکینگ تا بوش از خونه نیاد، و گفته بود که من بگه یادگاری نگهش میداره و هیچوقت استفاده نمی کنه، این هم به خاطر من گفته بود که من ناراحت نشوم و نگم که چرا ادکلنی که من گرفته ام را استفاده نمی کنه.
این بود ماجرای ادکلن 20000 بیست هزارتومانی فروشگاه راسخون که هدیه رسیده بود
موفق باشید.