هرگز نااميد نباشيد، عاقل باشيد.
انسان موجودى است ، انعطاف پذير، كه مى تواند در اثر تكرار و عادت ، روحيات و عواطف خود را تغيير دهد، و به همين جهت است كه انقلابهاى درونى و يا جهشهاى روحى را در برخى مشاهده مى كنيم ، توضيح كامل اين حالت محتاج به بحث بسيار است توجه شما را به يك مثال جلب مى كنم .
آيا مصيبت زده اى را ديده ايد كه عزيزى را از دست داده است ؟ حالات او را در سه روز بعد در نظر بگيريد، آيا اضطراب و هيجان او همان اندازه است ؟ حالا يكماه بعد او را در نظر بگيريد، و بالاخره يك سال بعد را، مى بينيد كه او بعد از مدتى ، هرگز آن نگرانى و تشويش اوليه را ندارد چرا؟ آيا مصيبت بر طرف شده يا كم شده است ؟ خير، مصيبت همچنان پابرخاست ، آنچه تغيير كرده مصيبت زده است نه مصيبت ، او در اثر مرور زمان به آن عادت كرده است ، در حقيقت خود مصيبت سنگين نبود، بلكه چون تازه بود سنگين بود و چون از تازگى افتاد. ديگر سنگين نيست ، به همين جهت است كه گفته اند، هنگام مصيبت شخص داناكارى مى كند كه جاهل چند روز بعد خواهد كرد، البته نويسنده خود معترف است كه استقامت در مقابل مصيبت مثل نوشتن آن ساده نيست ! ولى نتيجه درخشانى در پى دارد.
اين مقدمه براى مقاومت در مقابل سختيها بيان شد، شما اگر در زندگى خداى ناكرده به ناكامى يا بلائى دچار شديد هرگز نبايد همه چيز را تمام به حساب آوريد، مصيبتها و مشكلات هر قدر هم زياد و سنگين باشند، چنان نيست كه شما مى پندارند، خيال نكنيد كه سعادت تمام شد، اميدها رفت ، و خوشبختى پايان پذيرفت ، نخير، هيچكدام از اين ها رخ نداده است ، مگر اينكه شما خود بخواهيد آن را ايجاد كنيد، لحظات و روزهاى اوليه مصيبت ، روزهاى تيره و تار و غبار آلود هستند، ليكن هرگز معيار آينده و نماى زندگى شما نيستند، اندكى صبر و استقامت از خود نشان دهيد، آغاز مصيبت ، با بعد از آن قابل مقايسه نيست ، اگر عاقلانه فكر كنيد و خود را نبازيد، راههاى نجات و سعادت بسيارند، شما با جزع و فزع و بى تابى و يا بهانه گرفتن به خاطر اينكه چرا اخلاق همسرم چنين است ، رخسارش چنان است ، بدنش فلان عيب را دارد و مانند اينها، فقط مشكل خود را افزايش مى دهيد، و خود را ضعيف مى كنيد، براى مبارزه با مشكل به اعصاب و نيروى بيشترى احتياج داريد، با اظهار ناراحتى خود را ضعيف نكنيد، حسرت بى خود نخوريد، با فكر باز و درايت كامل ، و مرور زمان ، مى توانيد عالى ترين نتيجه را بگيريد، و مطمئن باشيد، شما مى توانيد، خوشبخت باشيد، تا مى توانيد بر خود مسلط باشيد، و براى رفع مشكل بكوشيد، و اگر احيانا مشكل طورى بود كه قابل حل نيست ، به مسائل اصولى و حقيقت زندگى و نكات مثبت وى توجه كنيد و مطمئن باشيد كه پس از گذشت مدتى باور خواهيد كرد كه مسئله آنچنان كه مى پنداشيد قابل اهميت نبوده و براى شما هم قابل تحمل خواهد شد، شما خيال مى كنيد، آن كسى كه مثلا با همسر نابينائى زندگى مى كند، هر لحظه عمر او با احساسى شبيه احساس شما نسبت به كورى سپرى مى شود، و زجر مى كشد، ولى هرگز چنين نيست ، گذشت زمان و خوگرفتن با مشكل بهترين رام كننده نفس است .
دانشمندى را گفتند به نظر شما سخت ترين مصيبت چيست ؟ گفت : كورى ، اتفاقا در اواخر عمر نابينا شد، مدتى بعد از او پرسيدند چرا؟ گفت : زيرا واهمه و ترس نابينائى بيش از خودش نگران كننده بود.
اخلاق در خانواده و تربيت فرزند
سيد محمد نجفى يزدى