طرز فكر دروغگو
دروغ گو از ارتكاب گناه، چندان ابايى ندارد. او اگر از گناه مىهراسيد، دروغنمىگفت. دروغ او را بر گناه جرى مىكند، تنها هراس دروغ گو از ارتكاب گناه، همانادانستن دگران است. وى اگر اطمينان يابد كه از گناه و بدكارىهايش، كسى آگاه نخواهد شد، هر گناهى را مرتكب شده و از زشت كارى دريغى نخواهد داشت. دروغ اين مشكل را براى وى حل مىكند و او را اطمينان مىدهد كه نخواهد گذارد كه دگران به گناهش پى ببرند.
دروغ گو با خود مىانديشد كه اگر كسى به من بد گمان شد، زود انكار مىكنم ومىگويم: كه من نكرده ام; مىگويم: چنين پيش آمدى رخ نداده و اگر بر فرض همرخ داده، من مرتكب آن نبوده ام; ادله و براهينى براى برائتخود اقامه خواهم كرد وخود را پاك دامن نشان مىدهم و قيافهاى معصومانه به خود خواهم گرفت، به طورىكه همه كس مرا بى گناه بداند. او مىگويد: انكار، چه چيز خوبى است، هم انسان به خواهش دل رسيده و هم به وسيله انكار، خود را بى تقصير، معرفى مىكند.
اين گونه فكر، در گناهان را به روى او باز مىكند و هر مانعى را از پيش پايشبر مىدارد. پس دروغ، كليد ارتكاب همه گناهان مىباشد.
دروغ
آية الله سيد رضا صدر