الف- مقدمه:
از كتيبه داريوش بزرگ، پادشاه هخامنشي ايران در كانال سوئز افسانه هايي وجود دارد كه خاستگاه مردم خليج فارس را به جمع شدن سه شاخه از نوع بشر در حاشيه هاي خليج فارس حدود ده هزار سال قبل از ميلاد مسيح (ع) نسبت مي دهند. نقشه سياسي خليج فارس در واپسين قرنهاي قبل از ميلاد مسيح (ع) ساده بود و شايد خليج فارس اولين بار در اواسط قرن ششم قبل از ميلاد چيزي شبيه يك حكومت را تجربه كرده است. در اين زمان هخامنشيان، امپراطوري بزرگ خود را كه شامل اكثر قسمتهاي جهان متمدن آن روز مي شد تحكيم بخشيدند. اين امپراطوري بزرگ در حدود شش قرن قبل از ميلاد مسيح (ع) از هند در شرق تا كشور مصر در غرب وسعت داشت و هميشه ساحل خليج فارس حاشيه جنوبي امپراطوري هخامنشي بزرگ ايران را تشكيل مي داد و آنها با استفاده از موقعيت استراتژيك تنگه هرمز ناوگان دريايي متصل از طريق خليج فارس به تمام نقاط مختلف جهان اعزام مي كردند. بارها در كتب قديم جغرافيا نام اين دريا خليج فارس يا درياي پارس ، پرسيكوس يا سينوس، پرسيكوس يعني خليج فارس آمده است.
جزاير ايران در خليج فارس:
جزاير ايران در خليج فارس از لحاظ ارزش نظامي، اقتصادي، سياسي و ... داراي اهميت ويژه اي هستند كه مي توان اين اهميت را در دو دسته زير تقسيم كرد: الف- دسته جزايري كه در باب هرمز بين درياي عمان و درياي خليج فارس قرار گرفته اند. ب- دسته جزايري كه در داخل خليج فارس و در مجاورت كرانه ها واقع شده اند. توضيح اينكه براي جزاير دسته اول دو نوع ارزش نظامي مي توان قائل شد، در وهله اول تحت حاكميت قرار دادن دفاع از باب هرمز براي حاكميت خليج فارس و در وهله دوم دفاع از كرانه هاي بندرعباس. جزاير ايراني در خليج فارس فهرست وار عبارتند از :
1- جزيره كيش
2- جزيره هرمز
3- جزيره لارك
4- جزيره هنگام
5- جزيره قشم
6- جزيره تنب كوچك
7- جزيره تنب بزرگ
8- جزيره ابو موسي
9- جزيره سيري
10- جزيره فارور
11- جزيره بني فارور
12- جزيره هندورابي
13- جزيره خارك
14- جزيره خاركو
وجه تسميه كيش:
كيش نامي باستاني و بسيار كهن است، زيرا شهري به همين نام در شرق بابل وجود داشته، درست در شرق بابل، شهر قديمي اكدي و بعد سومري يعني كيش را مي بينيم كه جايگاه كهن ترين فرهنگ شناخته شده در اين ناحيه است. ظاهرا هيچ ارتباطي بين شهر سومري كيش و جزيره كيش وجود ندارد، ولي با توجه به قدمت و تثبيت واژه كيش به عنوان نام يكي از جزاير معروف و كهن خليج فارس و مشابهت آن با نام شهر باستاني بابل، مي توان گفت كه اين همنامي بي ارتباط نبوده و به نظر مي رسد كه در دوراني كهن به دليل مهاجرت اقوامي از ساكنان اوليه يا بعدي شهر باستاني كيش در بابل به خليج فارس نام اين شهر به جزيره اي كه امروز كيش خوانده مي شود، نهاده شده است. بالعكس مهاجرت مردماني از جزيره كيش در خليج فارس به شهري در بابل و نامگذاري آن شهر به نام كيش نيز امكان دارد. پيش از اينكه هخامنشيان به خليج فارس دست يابند، آنجا زيرفرمانروايي عيلامي ها بود. ديوارهاي شهر عيلامي (ري شهر كنوني) در جنوب بوشهر، يادآور تسلط عيلامي ها بر خليج فارس از هزاره 3 ق.م به بعد است. نامهاي كيش، خارك، چارك، لارك، جاسك، كنكه، كشم(قشم)، از زمان عيلامي ها به جا مانده است. برخي از نويسندگان، نام قديم كيش را كيان نوشته اند. احتمال دارد نام كيان، از نام سلسله كيانيان گرفته شده باشد. برخي جزيره كيش را قيس مي نامند. و خواسته اند پدري براي قيس جعل كنند و آن را به قيس بن عماره نوشته اند كه صحت ندارد. بنابراين قيس نام شخصي نيست. در وجه نامگذاري كيش، افسانه هايي در كتابهاي چون وصاف، تنسوخ نامه، عرايس الجوهر و...آمده است كه مضمون همه آنها يكي بوده است. نام اين جزيره در همه متون فارسي وبرخي از متون عربي كيش خوانده شده و واژه قيس شكل عربي كيش بوده است. مرحوم علي اكبر دهخدا، در خصوص وجه نامگذاري كيش مي نويسد: "چون به بلندي هاي اطراف آن برآيند، در نظر مانند كيش نمايد كه تركش باشد آن جزيرۀ دراز نيز خوانند، وجه اين نام، آنكه چون از دور نظر كنند، به تركيب كيش يعني كيش جاي تير نمايد."
جزيره كيش پيش از اسلام:
1- عيلام و همسايگانش:
در اوايل هزاره 3 يا اواخر هزارۀ 2 ق.م يك سلسله جديدي در عيلام ظهور كرد كه پادشاهان آن، خود را "پيامبر خدا"، " و پدر و شاه " مي خواندند. اينان بر منطقه وسيعي از دشتها و جبال، شامل بخش مهمي از كرانه هاي بنادر و جزاير خليج فارس حكومت مي كردند.
آكاد: در هزارۀ 3 ق.م و در زمان "سارگن" دولت آكاد به اوج قدرت و عظمت خود رسيد. پس از فتوحات بسيار، عيلام را نيز متصرف شدند، و در نتيجه جزاير و بنادر خليج فارس، از جمله جزيره كيش را نيز به اشغال آكاد در آمد.
سومر: پس از اينكه دولت آكاد از قدرت و اعتبار افتاد تا مدتها عيلام از جمله خليج فارس تحت نفوذ و حكومت و فرهنگ سومر قرار گرفت.
بابل: پس از تشكيل دولت بابل، و پس از اينكه اولين سلسله آموري در اين مملكت جديد روي كار آمد، بتدريج پايه هاي يك امپراطوري بنا گرديد كه در زمان آنها همه سرزمين عيلام، از جمله خليج فارس و بنادر و جزاير آن تحت نفوذ بابل قرار گرفت.
2- آشور:
پس از اينكه بابل تحت تسلط آشور در آمد، آشور با عيلام همسايه شد و در زماني كه آشور در اوج قدرت و عظمت بود به عيلام حمله كرد وآنجا را به تصرف خود آورد و بدين ترتيب عيلام به دست آشور از بين رفت و اين مملكت به دو بخش تقسيم شد قسمت شمالي يعني آنزان، بدست پارس ها افتاد و قسمت جنوبي يعني شوش و تمام كرانه ها، بنادر و جزاير خليج فارس از جمله كيش به تصرف آشور در آمد.
- مادها: قوم آريايي نژاد ماد در سال 807 ق.م اولين دولت آريايي را در فلات ايران تأسيس كردند. جزيره كيش با ساير جزاير خليج فارس، در دوره مادها جزو يكي از ايالتهای جنوب غربي آن دولت بود.
3- هخامنشيان:
پارس ها يكي از شاخه هاي اصلي قوم آريايي بودند كه همزمان با مهاجرت اقوام ديگر آريان، وارد فلات ايران شدند. و آنان در نزديكي كوه هاي بختياري سكنا گزيدند و با ضعف دولت عيلام و به رهبري هخامنش، حكومت هخامنشي را بنياد نهادند و در سال 538 ق.م كورش، بابل، سوزيانا (شوشتر) را به تصرف در آورد و بدين ترتيب كليه خاك سابق عيلام، جزو متصرفات شاهنشاهي هخامنشي گرديد. جزيره كيش در دورۀ هخامنشي، يكي از مراكز عمدۀ صيد مرواريد خليج فارس به شمار مي رفت و آن را بندر تجاري مرواريد بين النهرين و هندوستان مي دانستند.
4- مقدونيان و سلوكيان:
پس از درگذشت داريوش سوم (230 م.ق)، اسكندر مقدوني، ممالك تابعه ايران هخامنشي، از جمله استان فارس و جزاير و بنادر خليج فارس را متصرف شد. پس از اسكندر و جانشينان او، سلوكيان بر بيشتر نقاط ايران دست يافتند و به احداث شهرهايي نيز پرداختند.
5- اشكانيان:
در سال 250 ق.م "اشك اول" بر حكام محلي سلوكيان شوريدند و پس از غلبه بر عمال آنان، از دولت سلوكي جدا شدند و حكومت جديدي به شيوۀ ايراني در آن سرزمين بنياد نهادند كه به دوبت اشكاني موسوم گشت و در زمان مهرداد اول (171-138 ق.م) از ايالتهاي پارس، بنادر و جزاير بين النهرين تحت حكومت اشكاني قرار گرفت.
6- ساسانيان:
پس از در گذشت "ساسان " بنيانگذار سلسله ساساني، پسر و جانشينان او "پاپك" با خانوادۀ برزنگي (خاندان سلطنتي محلي)، وصلت كرد پاپك بعدها مؤسس حقيقي سلسله ساساني شناخته شد. پس از در گذشت پاپك، پسرش اردشير به حكومت رسيد و در سال 226 م رسما تاجگذاري كرد و عنوان شاه شاهان ايران را اختيار كرد. شاپور دوم، پس از هرمز دوم، در سال 326 م در سن 16 سالگي زمام امور دولت را بدست گرفت وي نخست اعراب متجاوز را كه به جزاير خليج فارس، از جمله كيش دست اندازي كرده بودند، به شدت تنبيه كرد. دولت ساساني در آن زمان به قدرت رسيد. جزيره كيش از زمان ساسانيان، از توابع كورۀ (شهر) اردشير خوره (از نواحي كازرون) استان فارس جزو " پادكسيان " نيمروز بخش جنوبي بوده است.
جزيره كيش پس از اسلام:
1- خلفاي راشدين:
سلسله شاهنشاهي ساساني، با بيش از 400 سال حكومت، در نتيجه جنگ نهاوند كه اعراب آن را فتح الفتوح ناميدند، منقرض شد. از آن پس با پيشرفت اسلام در شرق، تاريخ ايرانيان، از جمله مردم جزيره كيش، تا چند سدۀ متوالي درآميخت. در سال 23 ه.ق در زمان خلافت عمر رضي الله عنه، جزيره كيش و ساير شهرها و ولايت ها ي كرانه شمالي خليج فارس، به تصرف اعراب در آمد. پس از حكومت عمر رضي الله عنه حكومت به عثمان رسيد و در زمان خلافت او نيز همه جزاير بنادر خليج فارس و استان فارس به تصرف اعراب درآمد بعد از عثمان حضرت علي بن ابيطالب (ع) به خلافت رسيد.
2- امويان:
پس از شهادت حضرت علي بن ابيطالب (ع) فرزندش حسن (ع) به خلافت نشست، ولي چون معاويه نيز داعيه خلافت داشت امام حسن (ع) پس از 6 ماه، در ربيع الاول سال 41 ه.ق براي جلوگيري از ادامه اختلاف در ميان مسلمانان به نفع معاويه از خلافت كناره گيري كرد. حكومت امويان در زمان مروان بن حمد متزلزل شد و سرانجام، در سال 132 ه.ق خلافت اسلامي به دست "ابو مسلم خراساني" به اولاد عباس منتقل گشت كرانه ها و بنادر خليج فارس، از جمله جزيره كيش نيز در تمام حكومت امويان توسط فرستادگان آنان اداره مي شد.
3- عباسيان:
هارون الرشيد در سال 170 ه.ق به خلافت رسيد و قلمرو حكومت عباسيان در زمان وي به اوج عظمت و قدرت رسيد و خليج فارس و جزيره كيش نيز در دست عباسيان بود.
4- صفاريان:
در اواسط سدۀ 3 ه.ق آزاد مردي از ايران، به نام يعقوب ليث، در سيستان علم استقلال برافراشت و نخستين دولت مستقل ايراني را پايه گذاري كرد يعقوب ليث در شوال سال 261 ه.ق به فارس لشكر كشيد و شهر استخر را متصرف شد. سپس سراسر فارس، سواحل و جزاير خليج فارس بخصوص جزيره كيش را تسخير كرد.
5- آل بويه:
ماهيگیري به نام بويه، پسر فنا خسرو به كمك فرزندانش به نامهاي علي، حسن و احمد صاحب قدرت شدند و هر يك در نقطه اي از ايران به حكومت پرداختند و چنان سلطنتي تشكيل دادند كه در عظمت و شكوه ضرب المثل بود و سلطنت آنها 120 سال ادامه داشت و هفده تن از خاندان آنها به حكومت رسيدند و در تمام اين مدت، فارس بنادر و جزاير سراسر كرانه هاي خليج فارس در قلمرو و فرمانروايي آل بويه قرار داشت.
6- سلجوقيان:
پس از انقراض آل بويه، سلجوقيا ن كرمان در آن منطقه حكومت يافتند و فرمانروايي آنها را قاورد بر عهده داشت. قاورد، فارس را نيز جزو متصرفات خود كرد و سپس سواحل و جزاير فارس، از جمله جزيره كيش، بحرين و خوزستان را متصرف شد. ملك قاورد، پس از تصرف كرمان كوشيد جزيره كيش را بصورت مركز بازرگاني خليج فارس در آورد. جانشينان او نيز اينكار را جدي گرفتند بويژه تورانشاه، پادشاه سلجوقي كرمان، كيش را براي جانشيني سيراف به خوبي آماده كرد. جزيره كيش تا سال 583 ه.ق كه حكومت سلجوقيان كرمان دوام داشت جزو قلمرو آنان محسوب مي شد و حكومت محلي "بني قيصر " كيش، تابع سلجوقيان كرمان بود.
7- بني قيصر يا ملوك كيش:
قيصر نامي از نامداران سيراف بود در گذشت. او داراي همسر و سه فرزند بود، پسر بزرگش قيس نام داشت، آنان دارايي پدر را خرج كردند و در وضع بدي قرار گرفتند، از اينرو براي كار و تحصيل و درآمد به جزيره كيش رفتند در يكي از برخوردهاي دريايي دوازده كشتي پر از كالا را كه از هند و عمان عازم كرانه هاي مكران بودند، تصرف كردند و كالاهاي آنها را به كيش بردند و ازآن پس صاحب قدرت و نفوذ شدند. در پايان سدۀ 5 ه.ق بندر سيراف از رونق افتاد و جزيره كيش شكوه و رونق يافت. نه تنها راههاي دريايي به كيش پايان مي گرفت و يا شروع مي شد، راه بزرگ بازرگاني شيراز به سيراف نيز تغيير مسير داد. راه جديد متوجه هزو گرديد كه بندري در برابر جزيره كيش بود. در سال 584 ه.ق براي مدت كوتاهي ملك دينار غزه، شاه كرمان به جزيره كيش و ساير جزاير خليج فارس استيلايافت. بعد مجددا اتابكان فارس، جزاير را در اختيار گرفتند و سپس دولت بني قيصر توسط كيقباد حاكم هرمز و به كمك اتابك ابوبكر منقرض شد.
8- ملوك هرمز:
پس از انقراض ملوك بني قيصر 626 ه.ق حكومت كيش از سوي اتابك ابوبكر، به ملك سيف الله ابانصر واگذار شد. در سال بعد ابوبكر به همراه محمود لر، مجددا به جزيره كيش حمله كرد و با كشته شدن سيف الدين اين جزيره به تصرف ابوبكر درآمد و نام مركز حكومت را كه جزيره كيش بود "دولتخانه " نهاد. در زمان اتابكان فارس، والي خليج فارس، در جزيره كيش سكونت داشت و به تمام جزاير خليج فارس و درياي عمان حكومت مي كرد و نيروي دريايي نيز داشت. تورانشاه فرمانرواي كل خليج فارس بود و تا سال 779ه.ق در اين سمت باقي ماند وي آخرين شاه از دودمان ملوك هرمز بود كه همه ايراني الاصل و ادب پرور و هنر دوست بودند.
9- خاندان اينجو:
پس از اينكه ابوسعيد بهادرخان به سلطنت رسيد، شاهزاده خانم كردوجين دختر ايكش خاتون را به پاس صداقت و دولت خواهي و كفايتي كه داشت، در آغاز سال 719 ه.ق به حكومت فارس منصوب كرد. كردوجين، امير چوپان يكي از ملازمان خود را كه وكيل املاك خاصة ايلخاني يعني املاك اينجو بود و شرف الدين محمود نام داشت به وزارت فارس، كرمان، يزد، جزيره كيش و بحرين فرستاد.
10- آل مظفر:
شاه شجاع آل مظفر، بر سراسر فارس و خليج فارس از جمله جزيره كيش تسلط كامل داشت و خراج جزاير را نزد او به شيراز مي فرستادند، اين رويه تا سال 795 ه.ق كه سلسله آل مظفر بدست امير تيمور گوركان، منقرض شد ادامه داشت.
11- تيموريان:
تيمور گوركان از نژاد مغول و از سوي مادر از اعقاب چنگيزخان مغول بود. تيمور گوركان در يورش هاي خود اصفهان، فارس، بوشهر و ساير جزاير خليج فارس را ضميمه متصرفات خود كرد و در مدت 15 سال بر سراسر ايران مسلط شد و مانند چنگيزخان مغول به قتل و غارت پرداخت. اميرتيمور، سلطان محمد، نوۀ خود را به فتح كرمان، كيش، هرمز و تمام جراير خليج فارس فرستاد. تيموريان، خراج جزيره كيش و ساير جزاير خليج فارس را تا سال 873 ه.ق كه در ايران حكومت داشتند، جزو ابوابجمعي فارس محسوب و وصول مي كردند.
12- آق قويونلو:
اوزون حسن، فرزند علي، مؤسس سلسله آق قويونلو، در سال 872 ه.ق سلطان جهانشاه قراقويونلوها را در جنگي از ميان برداشت و بر آذربايجان دست يافت. وي در سال 873 ه.ق سلطان ابو سعيد را كه از خراسان به جنگ او آمده بود، مغلوب ساخت و او را كشت. اوزون حسن، سپاهي به فارس فرستاد و آن منطقه را در سال 874 ه.ق متصرف شد و به جزيرۀ كيش و ساير جزاير خليج فارس نيز استيلا يافت و فرزندش " اوغورلو محمد " را به حكومت فارس و جزاير خليج فارس منصوب كرد. سلسله قراقويونلوها، بدست شاه اسماعيل اول صفوي، منقرض شد.
13- پرتغالي ها و صفويه :
بازرگانان ونيزي كه سود بسياري از فروش كالاهاي مشرق در اروپا مي بردند، براي برقراري روابط بازرگاني بين خود و پادشاهان ايلخاني ايران كوشيدند و موفق شدند از ايلخانان مغول فرمانهايي دريافت كنند كه به موجب آنها تجارتشان در ايران، آزاد باشد و جزو عوارض گمركي چيز ديگري بپردازند. اين فرمانها پيروزي بزرگي محسوب مي شد، زيرا ايران نزديكترين و آزادترين وسيله ارتباطي شرق و غرب بود، ولي اين پيروزي با ظهور تيمور گوركان از ميان رفت. در اين زمانها بود كه امير هرمز و جزاير خليج فارس، كودكي 12 ساله بنام سيف الدين بود و شخصي موسوم به "خواجه عطار " كه مردي كاردان و دلير بود به نيابت سلطنت، به جزاير حكومت مي كرد. در اين زمان آلبو كرك به هرمز و خليج فارس بخصوص جزيره كيش يورش برد و نخست به امير هرمز، پيغام داد كه اطاعت شاه پرتغال را بپذيرد و خراج گذار وي شود. چون خواجه عطار پيشنهاد را نپذيرفت، با وجود كثرت سپاه سيف الدين، فرمان جنگ داد و به سبب داشتن توپ و سلاح آتشين پيروز شد و امير سيف الدين را تابع و خراج گذار پرتغال كرد و اين راه ورود بيگانگان به كيش بود و پرتغال ها در جزاير كيش و بحرين، هرمز، قشم، نابند و... دفاتر تجاري بر پا و قلعه هايي نيز ساختند. شاه اسماعيل اول، در سال 996 ه.ق به سلطنت رسيد و وي اول با عثماني ها جنگ كرد و آنها را شكست داد و بعد به سراغ اخراج پرتغال ها رفت و سرانجام الله وردي خان حاكم فارس را مأمور سركوبي پرتغاليها كرد و بالاخره توانستند جزيره كيش را از سلطة بيگانگان رها سازند.
14- افشاريه:
در سدۀ 13 ه.م قوم افشار، در اثر پيشرفت مغولان، بسوي غرب روي آورد و نخست در آذربايجان مسكن گزيدند و سپس در ديگر نقاط ايران پراكنده شدند. اين قبيله در دورۀ شاه اسماعيل اول به خراسان مهاجرت كرد و ناحيه كبكان (كوبكان) از توابع ايبورد خراسان را به عنوان ييلاق خود انتخاب كردند. نادر شاه در سال 1147 ه.ق 1735 م لطيفخان دشتستاني را حاكم كل سواحل و بنادر خليج فارس انتخاب و اعزام كرد و در آن زمان جزيره كيش در دست ياغيان بود كه لطيفخان با دو ناو انگليسي و دو ناو هلندي جزيره كيش را محاصره كرد و ياغيان را دستگير كرد.
15- زنديه:
كريمخان زند از طايفه زند بود كه متعلق به عشاير لر بود. پس از قتل نادر شاه در سال 1160 ه.ق طايفه زند تحت سرپرستي كريمخان و صادق خان زند، به شهر اصلي خود ملاير بازگشتند و در آن زمان سراسر ايالتهاي غربي، مركزي و جنوبي دچار فتنه و آشوب شدند. در اين احوال يكي از فرزندان شجاع و دلير ايران يعني كريمخان زند، با تدبير و نبوغ نظامي و كمك ياران خود، با مدعيان به جنگ پرداخت و پس از ده سال كشمكش، در سال 1179 ه.ق بر سراسر فارس، جزاير فارس از جمله جزيره كيش، خوزستان، كرمان، اصفهان و آذربايجان استيلا يافت و در شيراز مقر فرمانروايي خود، با لقب "وكيل الرعايا" زمام امور كشور را بدست گرفت.
16- قاجاريه:
آقامحمد، پسر محمدحسن خان، از بزرگان ايل قاجار بود كه در دربار كريمخان، بعنوان گروگان اقامت داشت. وي پس از مرگ كريمخان، براي تهيه سپاه از شيراز به مازندران رفت. طوايف قاجار به فرمان وي در آمدند و او را تقويت كردند. آقامحمدخان نخست بر سراسر نواحي جنوبي دريای مازندران استيلا يافت. سپس به اصفهان رفت و پس از غلبه بر سپاهيان جعفرخان زند، آن شهر را تسخير كرد و به تهران بازگشت و در آنجا در سال 1202 ه.ق خود را شاه خواند و سلسله قاجاريه را تأسيس كرد. آقامحمدخان، نزديك ده سال جنگيد و موفق شد بر تمام ايران، از جمله جزيره كيش مسلط شود. در زمان فتحعلي خان قاجار جزيره كيش از توابع ايالت فارس محسوب مي شد. در سال 1296 ه.ق جزيره كيش در قبال فتح قلعه "تبر " از توابع جهرم از سوي ناصرالدين شاه قاجار به ميرزا محمدخان قوام الملك شيرازي واگذار گرديد. در سال 1320 ش ابراهيم ميرزا قوام الملك جزيره كيش را به مبلغ بيست و پنج هزار تومان به محمدرضاخان سطوت الممالك بسيگي فروخت. گمرك جزيره كيش در سال 1916 م تحت نظر استاندار فارس در گاوبندي بود.
17- پهلوي:
در نهم آبان 1304 ش. احمدرضا شاه از سلطنت خلع و انقراض سلسله قاجاريه را اعلام داشتند و سردار سپه را به رياست حكومت موقتي انتخاب كردند. رضا خان در 4 ارديبهشت ماه 1305 ش. بطور رسمي تاجگذاري كرد. بين سالهاي 1300-1310 ش. بعلت موقعيت جغرافيايي خاص كيش در نزديك ترين فاصله به خاك ايران و اينكه كيش از املاك خاندان قوام الملك و سپس حكمران بندر لنگه بود، اين جزيره مشكل و مسأله اي ميان ايران و انگلستان و همچنين اعراب ايجاد نكرده بود، دولت ايران، جزيره كيش را به حال خود رها نمود و طرحي براي آباداني آن تدوين نكرد. در سال 1340 ش. دولت دكتر منوچهر اقبال، جزيره كيش را به مبلغ نه ميليون ريال از ورثه محمد رضاخان سطوت الممالك بسيگي خريداري كرد و قرار شد كه جزيره كيش را با احداث ساختمان و تأ سيسات جهانگردي، براي بازديد عموم آماده كنند. در سال 1349 ش.(1970 م.) جزيره كيش مورد بازديد هياتهاي كارشناسي ايران و آمريكا قرار گرفت و به منظور عمران و آباداني جزيره كيش و كرانه هاي جنوبي كشور و جلب جهانگردان به اين جزيره و تأمين آسايش و رفاه آنان در تاريخ 20 مهرماه 1351 ش. سازماني به نام سازمان عمران كيش بوجود آمد و طرح بزرگ منطقه توريستي جزيره كيش با پيروزي انقلاب اسلامي ايران در 22 بهمن 1357 ش. ناتمام باقي ماند.
18- انقلا ب اسلامي ايران:
در بهمن ماه 1357 ش. حضرت امام خميني (ره) به وطن بازگشتند و پاي به خاك گلگون و آزاد ميهن گذاشتند و در22 بهمن 1357 ش. بر حاكميت نظام شاهنشاهي پايان دادند و استبداد داخلي و سلطه خارجي وابسته به آن را در هم شكستند. پس از پيروزي، رهبري انقلاب، فرمان رفراندوم تغيير نظام حكومت مشروطه سلطنتي را به جمهوري اسلامي صادر كردند و نظام حكومت كشور با عنوان جمهوري اسلامي بر اساس 2/98% كل آراء ملت به رسميت يافت. جهانگردان و كارمندان خارجي، چند هفته پيش از انقلاب، جزيره كيش را شتابان ترك كردند و سر پرست آن ،محمود منصف، توانست در آخرين لحظه ها با يك هواپيماي خصوصي و به گفته مردم با 100 ميليون دلار پول ازايران فرار كند. در تاريخ 18 اسفند ماه 1358 ش. شوراي انقلاب اسلامي ايران، با تصويب لايحه قانوني معافيت از حقوق و عواض گمركي در جزيره كيش، عملا سر فصل جديدي را در جهت شروع فعاليتهاي تجاري و رونق منطقه محروم جنوب كشور گشود و در 10 آذر 1361 ش. هيات وزيران، به سازمان عمران كيش اجازه داد تا در زمينه هاي امور سياحتي، بهره برداري از آبزيان پيرامون جزيره كيش و صنايع دستي و نيز امور صيد صنعتي به فعاليت بپردازد. امروزه بيش از 400 منطقه تجاري در جهان وجود دارد. در ايران در اول مرداد 1369 شوراي عالي منطقه آزاد تشكيل شد و لايحه چگونگي اداره مناطق آزاد تجاري _ صنعتي در هفتم شهريور 1372 به تصويب نهايي مجلس شوراي اسلامي رسيد. هدف از تأ سيس اين مناطق، تسريع در انجام امور زير بنايي، عمران و آباداني، رشد و توسعه اقتصادي، سرمايه گذاري و افزايش درآمد عمومي، ايجاد اشتغال سالم و مولد، تنظيم بازار كار و كالا، حضور فعال در بازارهاي جهاني و منطقه اي، توليد و صادرات كالاهاي صنعتي و تبديلي و ارايه خدمات توليدي عنوان شده است .
نام آوران كيش:
رجال تاريخي:
1- شمس الدين محمدبن احمد، حكيم كيشي از حكماء وعرفاء بزرگ دوره 7 ه.ق است. وي دانشمندي صوفي مشرب وعارفي نيكو سيرت و جامع معقول و منقول بود. مولانا قطب الدين مصلح شيرازي نويسنده كتاب «دره التاج» شرح كليات قانون ابن سينا و... از شاگردان او بوده و در شرح كلياتش از او با احترام ياد كرده است. شمس الدين، از اهالي جزيره كيش بود، ولي تمام عمر را درعراق، اصفهان و شيراز بسر برده است. با خاندان جويني مربوط ودوست بود و با خواجه نصيرالدين طوسي معاصر بوده است و با وي مكاتبه داشته و از مسائل حكمت پرسشهايي كرده است. كيشي، در شعر و شاعري، استاد بود و به زبانهاي عربي و فارسي شعر مي سرود و كتابي بنام "الهادي في الغو" كه مختصر و مفيد است، تاليف كرد. رساله اي نيز در شرح گفته حسين بن منصورحلاج بيضاوي نوشته است.
2- سعدالدين ارشد:
امام سعدالدين ارشد، از اهالي كيش بود. در ابتداي تشكيل حكومت خاندان بني قصير (در حدود 433ه.ق) امامت جزيره كيش را بعهده داشته و خاندان وي نيز مدتها اين سمت را بعهده داشته اند. امام سعدالدين ارشد، از علما و نويسندگان آن عصر بود و تاريخ خاندان بني قصير را در كتابي بنام «قرآن السعدين» به تفصيل نوشته است.
3- ملك قطب الدين تهمتنملك قطب الدين تهمتن، پسر گردانشاه، امير كيش و هرمز بود. وي پس از درگذشت پدرش درسال 717 ه.ق. به حكومت كيش دست يافت. ملك قطب الدين از امراي مدير، مدبر، نيك سرشت و خيرخواه بود و بخوبي حكومت مي كرد. ابن بطوطه در سفرنامه خود از وي به نيكي ياد كرده و او را فردي متواضع و نيك خوي دانسته و گفته است هرگاه فقيد يا صالح يا سيدي به كيش وارد مي شد، ملك قطب الدين به ديدارش مي رفت و با هر كس در خور قدر و منزلتش رفتارمي كرد. قطب الدين تهمتن در سال 747 ه.ق. درگذشت.
4- ساير بزرگان: در حال حاضر، در جزيره كيش بزرگان و سفيد ريشان متدين، سخت كوش، خيرخواه و وطن دوستي بسرمي برند كه برخي ازآنان عبارتند از: حاج ملاعبدالرضا فضلي، محمد دريابر، صمدي، بوشهري، ابراهيم سعيدي، حسيني، يوسف يوسفي، وطن خواه، حاج عبدالعزيزخردمند و..... .