گاهي نحوه بيان و برخورد والدين و مربيان با كودك، او را به دروغ گفتن واميدارد و به او دروغگويي را ميآموزد.
يعني وقتي والدين به كودكي كه مرتكب عمل خلافي شده، اصرار ميكنند كه او اين كار را انجام نداده، بلكه ديگري مثلا همسايه يا دوست يا برخي موجودات خيالي سبب آن بودهاند، نهتنها فرزندشان را به دروغگويي تشويق ميكنند، بلكه او را به گريز از قبول مسئوليت رفتارش نيز واميدارند.
دكتر بهروز بيرشك، روانشناس و عضو هيات علمي دانشگاه تهران در گفتوگو با جامجم ميگويد: دروغ گفتن يكي از رفتارهاي متداول كودكان چهار پنج ساله است كه از نظر اخلاقي نبايد مورد قضاوت قرار بگيرد، اما نسبت به علت آن، به اين دليل كه به يك عادت تبديل ميشود، نبايد بيتوجه بود. كودكان در اين سن و سال معمولا به دو دليل دروغ ميگويند كه نخستين علت آن خيالپردازي است و دليل ديگر آن، نوع رفتار والدين و تائيد و تشويق خودآگاه يا ناخودآگاه فرزندانشان به دروغگويي است.
دروغهاي مصلحتي
برخي والدين، ناخواسته با نسبت دادن كارهاي اشتباه فرزندشان به ديگري يا حتي يك موجود خيالي، دروغگفتن و مسئوليتپذير نبودن را به كودكشان آموزش ميدهند. گاهي حتي فرزندانشان را به دليل راستگويياش در مواردي كه منافعش به خطر ميافتد، مورد سرزنش و تنبيه قرار ميدهند.
روانشناسان معتقدند كه بسياري از كودكان براي نخستين بار در زندگيشان با رفتاري به نام دروغ گفتن آشنا ميشوند. اين نوع دروغ گفتن، همان رفتاري است كه بزرگترها آن را به حساب دروغ مصلحتآميز ميگذارند تا به جاي نتيجه بد، نتيجه خوب بگيرند.
دكتر بيرشك با تاكيد بر اينكه بزرگترين وظيفه پدر و مادر، آموزش راستگويي به فرزندشان از طريق رفتارهاي معمول خود در خانواده است، ميگويد: كودك از سني كه مهارتهاي ارتباطي را ميآموزد، بايد درك كند كه والدينش از راستگويي و صداقت او خوشحال ميشوند و دروغ و دروغگويي را به هر شكل دوست ندارند. در بسياري موارد، عملكرد پدر و مادر به گونهاي است كه دروغ گفتن در آن كاملا نفي نميشود، مثلا به كودك ميگويند اگر كسي تلفن زد به دروغ بگويد در خانه نيستند يا در مدرسه به معلمش به دروغ بگويد دليل غيبتش بيماري بوده است.
كمبود، نگراني و ترس
بررسيهاي روانشناسان كودك نشان داده است كه نياز به جلب توجه، رقابت با ديگر كودكان يا خواهر و برادر، براي دريافت تائيد از طرف والدين و از آن مهمتر، ترس از بزرگترها از عوامل اصلي دروغگويي به شمار ميرود.
همچنين كودكاني كه نسبت به دوستان و اطرافيان خود احساس كمبود ميكنند، ممكن است براي جبران كمبودها در زمينههاي گوناگون نظير شغل والدين، محل سكونت، وضع تغذيه، دوستان، تفريحات و سفرها به دروغ متوسل شوند و نگرانيهاي خود را از بابت اين كمبودها در پوششي از دروغ كاهش دهند.
دكتر بيرشك با تاكيد بر اينكه اگر كودك به سبب راستگويي تنبيه شود، در آينده براي نجات و رهايي از مجازات به دروغگويي متوسل ميشود، ميافزايد: والدين و مربيان بايد از هر كودك انتظاراتي داشته باشند كه با واقعيات و امكانات او منطبق است، در غير اين صورت، دروغگويي كودك تقويت و تشديد خواهد شد.
مسأله مقايسه كودك با خواهر و برادرش يا ديگر كودكان از رفتارهاي اشتباهي است كه ميتواند انگيزه براي جلب توجه و مورد تائيد قرار گرفتن به عنوان فرد بهتر در خانواده را از طريق دروغگويي تشديد كند.
اين روانشناس تاكيد ميكند: آنچه شخصيت كودك را شكل ميدهد، ارزيابي او از اعمال و گفتاري است كه ازسوي والدين و سپس از سوي مردم جامعه ميبيند. كودك در خانواده و جامعه با رفتارهاي متناقضي روبهرو ميشود؛ رفتارهايي كه در برخي موارد ارزشها را به ضدارزش تبديل ميكند و به ضدارزشها هم پاداش ميدهد.
فرزندي راستگو داشته باشيم
والدين براي اينكه فرزندان خود را راستگو تربيت كنند بايد نسبت به اعمال خود و نيز در ارتباط خود با ديگران دقت كنند. فضايي كه در آن پدر و مادر بسيار مراقب عملكردشان هستند، يعني از هم چيزي را پنهان نميكنند يا حداقل در مقابل كودك، تاكيد به پنهانكاري نميكنند، بر اساس صداقت و ارزشدادن به راستگويي بنا ميشود.
دكتر بيرشك با نفي برخوردهاي خشن با كودك به دليل عمل اشتباهي كه به آن معترف است، ميگويد: اگر كودكي به دليل ترس از تنبيه نتواند صادقانه از اشتباهش با پدر و مادر يا مربياش صحبت كند، به دروغگويي گرايش پيدا ميكند. به بيان ديگر تشويق و تنبيه در خانواده بايد در قالبي درست صورت بگيرد.
همچنين در صورت مشاهده دروغ، والدين و مربيان نبايد دچار شتابزدگي شوند و كودك را تنبيه كنند، بلكه براي بازداشتن كودك از دروغگويي و اصلاح رفتار او بايد روشي متناسب با موقعيت، سن و درك كودك انتخاب شود.
پونه شيرازي