0

امامت در قرآن

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

امامت در قرآن

واژه امام در قرآن
كلمه «امام» و جمع آن «ائمّه» مجموعاً دوازده بار در قرآن به كار رفته كه هفت بار آن به صورت مفرد آمده و پنج بار به شكل جمع؛ بهر جهت این واژه در قرآن در معانی زیر به كار رفته است:
1. لوح محفوظ (1 بار)؛ «وَ كُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ» (یس/ 12).
«و هر چیزی را در كارنامه‎ای روشن برشمردیم».
2. جاده و راه (1 بار)؛ «وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ» (حجر/ 79).
«و آن دو (شهر، اكنون) بر سر راهی آشكار است».
3. تورات یا كتاب و پیشوا (2 بار)؛ «وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسی إِماماً وَ رَحْمَهً» (احقاف/ 12، هود/ 17).
«پیش از وی (نیز) كتاب موسی راهبر و مایه رحمت بوده است».
4. پیشوایان الهی و صالح (5 بار)؛ «قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/ 124).
«فرمود: من تو را پیشوای مردم قراردادم».
«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (انبیاء/ 73، فرقان/ 74، قصص/ 50، سجده/ 24).
«و آنان را پیشوایانی قرار دادیم كه به فرمان ما هدایت می‎كردند».
5. پیشوایان كفر و ضلالت (2 بار)؛ «فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْكُفْرِ» (توبه/ 12 و قصص/ 41).
«پس با پیشوایان كفر بجنگید».
6. مفهوم جامعی كه پیشوایان هدایت و ضلالت را هر دو شامل می‎شود (1 مورد)؛ «یَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» (اسراء/ 71).
«یاد كن روزی را كه هر گروهی را با پیشوایان فرا می‎خوانیم».
امام در لغت:
واژه امام كه از ماده «اَمّ» می‎باشد در اصل به معنای «قصد كردن» است. این كلمه در كتب لغت به معانی مختفی آمده، از جمله:
1. كسی كه به او اقتدا می‎شود و در كارها پیشواست.
2. پیشوا؛ 3. معلِّم؛ 4. جاده و راه؛ و مانند آن.
ظاهراً ریشه همه آنها «قصد كردن همراه با توجّه خاص» است؛ لذا به مادر و اصل و اساس چیزی «اُمّ» گویند؛ چرا كه مورد توجّه انسان است یا به مقتدا و پیشوا و رهبر «امام» گویند؛ چون مردم با توجه خاص به سراغ او می‎آیند.
امام در اصطلاح
از مجموع آیاتی كه ذكر شد ـ به كمك معانی لغوی ـ این برداشت را می‎توان كرد كه: امام در اصطلاح اسلامی و مسلمین به «كسی یا چیزی می‎گویند كه با فرمان الهی، راهنما و هدایتگران‎ ما به راه خداست خواه انسان باشد (مثل آیاتی كه فرمود: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» و «إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً») یا كتاب باشد (مثل آیه‎ای كه می‎فرماید: «وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسی إِماماً وَ رَحْمَهً»).
همچنین این نكته بدست می‎آید كه: امام در اسلام باید یك شرط داشته باشد و آن اینكه اگر امام «كتاب»‌باشد باید از جانب خدا بر رسول حق نازل شده باشد ( در جهت هدایتِ مردم). اگر «انسان» باشد، اولاً: باید از جانب خداوند معیّن شده باشد؛ چرا كه تعبیر شده به «انّی جاعلك للناس اماماً» یا «و جعلنا هم ائمهً» و ثانیاً: معصوم باشد و به طور مطلق ستمگر نباشد (چه نسبت به خود، چه دیگران)؛ چرا كه فرمود: «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (بقره/ 124).
«پیمان من به بیدادگران نمی‎رسد».
خلاصه: امام در اصطلاح اسلامی (از دیدگاه قرآن) دو كاربرد دارد:
1. كتابی مُنْزَل از جانب خدا بر رسول الهی برای هدایت مردم؛
2. آن انسان تعیین شده از جانب خدا برای هدایت مردم كه دارای مقام عصمت باشد.
خصوصیات و ویژگیهای امام و مقام امامت
از بررسی آیات بدست می‎آید كه هر كس دارای این منصب الهی است، باید دارای صفات و ویژگی‎های زیر ـ لا اقل ـ ‌باشد:
1. مقام عصمت: به دلیل آیه 124 سوره بقره «لا ینال عهدی الظالمین»؛ یعنی، بدور از هر گونه ظلم (ظلم به خدا، خویشتن و دیگران) باشد.
2. مقام صبر: زمانی امام، این مقام را دارا خواهد بود كه:‌دارای مقام صبر (آن هم صبر مطلق كه شامل انواع امتحانات و آزمایش‎ها می‎شود) باشد؛ «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِ‏آیاتِنا یُوقِنُونَ» (سجده/ 24) «و چون شكیبایی كردند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی قرار دادیم كه به فرمان ما (مردم را) هدایت می‎كردند».
3. مقام یقین: امام، پیش از مقام صبر باید دارای مقام یقین باشد؛
«و كانوا بآیاتنا یوقنون» كه به دنبال آیه قبل آمده.
یا درباره حضرت ابراهیم ـ پیش از رسیدن به مقام امامت ـ می‎خوانیم «وَ كَذلِكَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» (انعام/ 75) «و این گونه ملكوت آسمانها را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله‌یقین كنندگان باشد». از این آیات درمی‎یابیم كه باطن و حقیقت جهان برای امام مكشوف است و از اعمال و دل‎های مردم باخبر می‎باشد.
4. منصب الهی (تعیین از جانب خدا)؛ به دلیل آیاتی چون:
«إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/ 124)، و «جعلناهم ائمه» (انبیاء/ 73)، «و نجعلهم ائمه» (قصص/ 5)، و مانند این آیات.
5. هدایت‎گری: امام برحق كارش هدایت و رهبری جامعه به سوی اهداف و آرمان‎های الهی و سعادت است كه از «عالم امر» فرمان می‎گیرد. «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (انبیاء/ 73) « وَ جَعَلْنامنهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (سجده/ 24).
عالم امر، همان عالم ملكوت است كه خداوند در جای دیگر می‎فرماید:
«إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ ـ فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» (یس / 82 و 83) «چون به چیزی اراده فرماید كارش این بس كه می‎گوید: باش پس (بی‎درنگ) موجود می‎شود، پس پاك است آن كسی كه ملكوت هر چیزی در دست اوست و به سوی اوست كه بازگردانیده می‎شوید».
طبق این آیات، امام كسی است كه جنبه ملكوتی موجودات را رهبری كند و جوامع بشری را نیز به مقصد نهایی خویش، یعنی آشنایی با خداو احیای ارزش‎های الهی برساند و سعادت آن‎ها را تضمین كند.
6. واسطه فیض خداوند: امام بر حق واسطه فیض الهی در اموری چون: انجام دادن نیكی‎ها، برپاداشتن نماز، پرداخت زكات و عبادت می‎باشند؛ «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاهِ وَ إِیتاءَ الزَّكاهِ وَ كانُوا لَنا عابِدِینَ» (انبیاء/ 73). «و آنان را پیشوایانی قرار دادیم كه به فرمان ما هدایت می‎كردند و به ایشان انجام دادن كارهای نیك و برپاداشتن نماز و دادن زكات را وحی كردیم و آنان پرستنده ما بودند.
اصول مسائل امامت
از بررسی آیه 124 سوره بقره و سایر آیات مربوط به امامت، می‎توان اصول ذیل را نتیجه گرفت:
1. امامت یك منصب مجعول و قرار دادی از سوی خداوند است؛
2. امام باید معصوم به عصمت الهی باشد؛
3. هر زمان كه مردمی روی زمین زندگی می‎كنند باید امامی در میان آن‎ها باشد؛
4. امام باید از طرف خدا تأیید شود؛
5. اعمال مردم از امام پنهان نیست؛
6. امام باید كلیه اموری را كه در دنیا وآخرت مورد احتیاج مردم است، بداند؛
7. محال است در میان مردم كسی پیدا شود كه در فضایل نفسانی از امام برتر باشد.
نتیجه
مقام امام و امامتی كه در قرآن مطرح است (امام به معنای پیشوای بر حق و عادل ره‎یافته)، مقامی بس والا و عالی است كه فقط برخی از پیامبران به این منصب الهی دست می‎یابند (لذا در آیه 24 سوره سجده تعبیر به «منهم»؛ یعنی بعضی ازآنها شده «و جعلنا منهم ائمه یهدون بأمرنا»؛ همچنان كه حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ با اینكه مقام نبوت را دارا بود پس از امتحانات و آزمایش‎هایی كه سربلند از آنها بیرون آمده، به این مقام می‎رسد (قل انّی جاعلك للناس اماماً).
امام كسی است كه دارای روحیه صبر بلند و یقین و كشف و شهودات است و عالم ملكوت را مشاهده می‎كند، باران و رحمت ونعمت‎های الهی به واسطه او نازل می‎شود، حجت زمین و زمان است.
این مقام آخرین مرحله سیر تكاملی انسان است و به تعبیر قرآن «عهد» خداست كه به «جعل» و یقین الهی است ـ نه به رأی و شورا و انتخاب مردم ـ حتی رسول خدا ـ‌ صلّی الله علی و آله ـ هم مستقیماً نمی‎تواند امام را معرّفی كند؛ بلكه به دست خالق جهان است.
دیگر اینكه، امامت تنها رهبری ظاهری دینی و دنیوی نیست، بلكه جهان آفرینش و تكوین را زیر نظر دارد. مقام امامت در واقع تحقّق بخشیدن به برنامه‎ی الهی، اعم از حكومت و اجرای احكام الهی و تربیت و پرورش نفوس انسانی، در ظاهر و باطن است.

شنبه 22 مهر 1391  11:14 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها