بخش اول
اختصاصی بصیرت:بخش كشاورزي با پتانسيل ها و ظرفيت هايي كه دارد، مي تواند نقش محوري را در اقتصاد هر كشور داشته باشد. در شرايطي كه تأكيد رهبر معظم انقلاب بر به كار بستن اقتصاد مقاومتي است، اين بخش به لحاظ توانمندي هاي قابل توجه در منابع و عوامل توليد توانسته است جايگاه مناسبي در اقتصاد كسب كند و همچنين نقش موثري در توليد ناخالص داخلي ايفا نماید.كشاورزي در جريان رشد و توسعه اقتصادي چند وظيفه مهم و اساسي برعهده دارد كه از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره كرد: تأمين غذا و امنيت غذايي براي جمعيت رو به رشد؛ تأمين ارز خارجي از راه افزايش صادرات؛ عرضه مواد خام مورد نياز صنعت و كمك به توسعه فعاليت هاي توليدي وابسته؛ اشتغال موثر و كارآمد نيروي كار؛ و افزايش صادرات غيرنفتي كه از اهداف چشم انداز 20ساله كشور است. خوشبختانه بخش كشاورزي ايران از امكانات و توانايي هاي خوبي برخوردار است كه برخي ازمهم ترين آنها به قرار زير است:
1- وجود طبيعت چهارفصل و تنوع آب وهوايي در ايران، وجود امكانات غني آب و خاك كشاورزي در بسياري از مناطق كشور و همچنين وجود امكانات مناسب در زمينه منابع طبيعي سبز، آبزيان داخلي و دسترسي به آب هاي ساحلي و بين المللي، امكان توليد غذا و ايجاد امنيت غذايي براي حداقل سه برابر جمعيت فعلي كشور2.- وجود ذخاير ژنتيك گياهي و حيواني بسيار متنوع و غني كه در برخي موارد در سطح دنيا كم نظير است. 3-طرح هاي سرمايه گذاري بخش كشاورزي به هزينه ارزي كمتري نياز دارد، بازده سرمايه گذاري ها در كشاورزي بالا بوده و امكان صدور محصولات كشاورزي براي اقتصاد ايران بيشتر است. 4- وجود مراكز، موسسات و تجهيزات متنوع و وسيع تحقيقاتي، وجود محققان، متخصصان و دانشگاهيان توانمند و نيز وجود كشاورزان و توليدكنندگان نمونه و باتجربه در سطح كشور كه اين كار را عبادت مي دانند، همه از وجود پتانسيل هاي خوبي در بخش كشاورزي ايران حكايت دارد. متأسفانه بخش كشاورزي باوجود اهميت و نقش محوري اش در اقتصاد ملي، با مسائل و مشكلات فراواني در ايران مواجه است كه برخي از مهم ترين آنها عبارتند از:
1- استفاده كافي و مناسب نكردن از توانمندي هاي فارغ التحصيلان دانشگاهي در فعاليت هاي توليدي و خدماتي و عدم استفاده مطلوب از امكانات تحقيقاتي و همچنين ضعيف بودن تحقيقات كاربردي در مراكز و موسسات تحقيقاتي وابسته.
2- فعاليت هاي كشاورزي در بيشتر مناطق هنوز به صورت سنتي است و از فناوري هاي جديد و مناسب كمتر استفاده مي گردد. استفاده از روش هاي آبياري سنتي منجر به بهره وري پايين آب، هدر رفتن بيش از 60 درصد آب مصرفي در كشاورزي و كاهش ذخاير آب هاي زيرزميني گرديده است.
3- وجود مشكلات در نظام مالكيت اراضي، پراكندگي و كوچك بودن زمين ها و حل نشدن اين معضل توسط نهادهاي مربوط موجب شده است هزينه ثابت توليد بالا رود كه در نهايت افزايش هزينه هاي توليد را به همراه دارد.
4- پايين بودن سهم سود توليدكنندگان اين بخش كه باتوجه به عدم حمايت دولت و مناسب نبودن قيمت براي خريد تضميني موجب شده است كه سود بيشتر بخش كشاورزي عايد دلالان و واسطه هاي داخلي و خارجي گردد
5.- ضعف در صنايع بسته بندي، خلأ ناشي از نبود نشان هاي معتبر (برند) و ضعف در استانداردسازي، در مجموع سبب افزايش ضايعات و كاهش عمر نگهداري محصولات كشاورزي در كشور شده است به طوري كه توليدات كشاورزي ما در كشورهاي ديگر با چند برابر قيمت به فروش مي رسند.
با وجود اين مشكلات و باتوجه به ظرفيت هايي كه در بالا اشاره شد، مي توانيم با حمايت و برنامه ريزي مدون مسئولان نه تنها جوابگوي نيازهاي داخلي باشيم، بلكه با موقيعت راهبردي كه ايران در منطقه دارد پاسخگوي نياز ديگر كشورها در زمينه تأمين توليدات كشاورزي باشيم. در ادامه وضعيت محصولات كشاورزي راهبردي و ديگر محصولاتي كه بايد روي آنها سرمايه گذاري بيشتري انجام دهيم را بررسي مي كنيم.