ورود به مدینه منوّره و مکه مکرمه
خلاصه این که از قصبه علا کوچ نموده، بعد از طی منازل مرقومة الصدر، خاک پاک مدینه منوره عوض کحل الجواهر به دیده دل ارادت حاصل کشیده، از عتبه بوسی جناب اشرف الانبیاء ـ صلوات اللّه و سلامه علیه و علی آله و اصحابه و سلّم ـ و زیارات رؤسای دین مبین ـ رضوان اللّه تعالی علیهم اجمعین ـ سعادت اندوز گردید.(9)
بعد از حصول شرف زیارت از آن بلده طیبه حرکت کردیم و در ششم ذی الحجّه به منزل مقصود رسیدیم و به ادای مناسک حج مشغول گردیدیم و پس از فراغ از اعمال و آداب مقرّر، به سعادت زیارت اماکن دور و نزدیک رسیدیم.
در این ایام (سالهای 1154 ـ 1155 ه . ق) صحن مسجدالحرام و زمین زادگاه حضرت خیرالانام صلی الله علیه و آله و مسجد جنّ که جنّیان در آنجا به اسلام مشرف شده بودند، نسبت به سطح زمین بازار و صحن خانه های مردم بسیار پایین و عمیق است. خصوصا محلّ تولد حضرت خیرالبشر گود و نشیب است و ظاهرا در وقت تولد حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله زمین مکه، هم سطح آن بوده، به مرور زمان به سبب تجدید بنای عمارات، مرتفع شده است؛ چنانکه در شهرهای دیگر چنین می شود.
زنان مکه سیبهای سبز خام را به بهای گران خریده به گردن می آویزند و آن را باعث کمال آرایش و رعونت شان می دانند. در این هنگام حاکم مکه معظمه، شریف مسعود، مردی بود که به زیور عدل آراسته و حاجیان و بازرگانان از او راضی و خشنود بودند.
قبر حوّا در جدّه
به تاریخ غرّه شهر ربیع الاوّل 1155ه . ق بعد از اقامت سه ماهه، از مکّه معظمه کوچ نموده، در بندر جدّه که در کنار دریای شور است به زیارت حضرت حوّا علیهاالسلام که بیرون شهر است ـ رسیدیم و فاصله جده با مکه دو منزل است. قبر حوا علیهماالسلام مانند دیگر قبور بلند نیست و برابر با زمین است. گنبد کوتاه و کوچکی دارد. طول قبر یک صد و نود و هفت قدم بود. از مقبره تا آب دریای شور یک میدان اسب است.
اهل فرنگ در جده سکونت دارند و حاکم مکه معظمه نمی گذارد که داخل آن شهر شوند.
در این ایام عقیق البحر بسیاری از کنار بندر جده بر می آید. بعد از اقامت یک ماهه بر جهاز فرنگی سوار شده متوجه سمت بنگاله شدیم. قرار معمول برای برداشتن آب آشامیدنی و خرید و فروش به بندر مخا فرود آمدیم و پانزده روز ماندیم.
مخا از توابع یمن است. بیشتر مردمان آن حدود شیعه زیدی اند و یکی از مسائل مخترعه آنان این است که هنگام ادای نماز پای جامه بیرون آورده نماز می گزارند و بسیاری لُنگ می بندند. مرقد شیخ عمر شاذلی آنجاست. قبل از تدفین ایشان آب آن نواحی در نهایت شوری و بی مزگی بود، به برکت وجود آن معدن کرامت، شیرین و گوارا شده است.
در این ایام که آفتاب در سرطان بود در بازارهای بندر مخا انگور، انبه و شفتالو فراوان بود. خانه های مردم سه طبقه و چهارطبقه و خانه حاکم که «دوله» می گفتند شش طبقه بود.
خلاصه در موعد مقرر بر جهاز سوار شده، از سقوطره ـ که صبر از آنجا می آرند ـ گذشته، داخل غبه دریا، که عبارت از وسط دریای شور باشد، شدیم.
بعد از بیست روز از حدّ غبّه گذشته، روزسی ام جزیره سیلان ـ که دارچینی خوب از آنجا می آرند ـ از دست چپ به نظر آمد.
بعد از گذشتن از جزیره سیلان روز پنجم وارد بندر پهلچری (پوندیچری) دکن شدیم... باری به فضل ایزد ذوالجلال وارد بندر هوگلی ـ که از بنادر بنگاله است ـ شده شکر الهی به جا آوردیم.