تلخ بود و حیرتآور؛ «مجوز ساخت جاده جنگل ابر صادر شد»!
«تلخ» بدان سبب که معلوم شد، متأسفانه اراده معدودی که تنها منافع شخص خود را میبینند در مقابل همه مخالفتها و درخواستهای بحق مردم شاهرود و منافع ملی، کارسازتراست! و سرانجام اقلیتی سودجو توانست، نظر خود را در ازای نابودی یکی از بدیعترین شاهکارهای طبیعت، تحمیل کند! و سرانجام در این سوداگری که در هر حال مردم و طبیعت و سرمایههای ملی خسارت دیدگان واقعی آنند، مسئولین امر، گوشهای از بهشت خداوند در روی زمین را به تاراج سپردند.
«حیرتآور» بود، از آن جهت که به رغم تأکید وزیر محترم راه و ترابری وقت (در آخرین روزهای دولت هشتم) مبنی بر ندادن جواز ساخت این جاده و حتی نفرین ایشان بر کسانی که در این راه درختی قطع کنند، بار دیگر این طرح بایگانی شده را بیرون کشیدند و بلافاصله بولدوزرهای ویرانگر به راه افتادند. آیا این تخریب بدون ضرورت ارزشمندترین جنگل کشور، نوعی رانت و سوءاستفاده از موقعیت و جایگاه برای منافع شخصی در ازای تاراج سرمایههای ملی نیست؟
آیا زیانهای این سوءاستفادهها، کمتر از زیان فسادهای مالی چندمیلیاردی نیست؟ طراحان این پروژه که تنها به فکر ایجاد مرغوبیت برای زمینهای کم بازده و دور افتاده خود هستند تا به برکت ساخت این جاده و در مقابل ورود زیان بی اندازه به طبیعت، زمینهای کشاورزی را تبدیل به تجاری کنند و نیز تا اندازهای ادای دین! تهیه طومار از میان اهالی دو، سه روستای مجاور را بهانه و دستاویز اقناع مسئولین کردند! و با این حربه، هم مخالفت و مقاومت منطقی و قانونی وزیر راه وقت را نادیده گرفتند و هم با فشارهای همه جانبه سرانجام مسئولین محیط زیست و منابع طبیعی را که بجد از مخالفین این طرح بودند، وادار به تسلیم و عقبنشینی کردند، وعده دادهاند که در ازای قطع هر درخت چهار هزار ساله، نهالی خواهند کاشت!
چه فریب بزرگی! بیشتر به یک طنز شباهت دارد که درختان تنومند هزاران ساله را قطع کنند و به جای آن نهال نحیفی در جای دیگر بکارند.
کاش اعضای کمیسیون میرفتند و از نزدیک این پدیده بینظیر را میدیدند، تا به عظمت و ویژگیهای این شاهکار طبیعت پی میبردند. آنگاه درمییافتند که صدها هزار نهال دست کاشت نمیتواند حتی جای یک درخت کهنسال این منطقه را بگیرد، زیرا به گفته بسیاری از محققین، جنگل ابر به سبب اینکه باقی مانده جنگلهای باستانی هیرکانی است، دارای اهمیت جهانی بوده وتخریب آن جبران ناپذیر است.
حسب برآوردها، در مسیر ۲۶ کیلومتری گذر جاده از جنگل ابر، باید دستکم چهار هزار درخت فقط در مسیر جاده قطع شود که این یک فاجعه بزرگ زیست محیطی است، ولی مسلما چهار هزار اصله درخت نخواهد بود! در کنار این درختان کهنسال، دهها هزار درختچه و بوته و گل و گیاهان نادر پایمال و چرخه طبیعی رشد در این مسیر و حاشیه آن متوقف و نابود میشود؛ افزون بر آن، به سبب شیب فراوان منطقه ـ که در برخی نقاط به ۶۰ تا ۷۰ درجه میرسد ـ و رانشی بودن زمین و جنس خاک، به گفته صاحب نظران برای ساخت یک جاده یازده متری باید در برخی نقاط و پیچها گذرگاهی به وسعت ۲۰۰تا۳۰۰ متر پاک تراشی و مانع رانش زمینهای پیرامون شود.
بدیهی است با قطع این میزان درخت و نابودی پوشش گیاهی محیط بارانهای سیل آسای فصلی، بعدها موجب وقوع سیل و رانش زمین و بروز فجایع دیگر خواهد شد و از سویی، حیات وحش منطقه نیز به دلیل رفتوآمد ماشینها و کشتار حیوانات وحشی، آسیب سنگینی میبیند؛ خسارتی که در تاریخ جبران نخواهد شد.
اکنون باید پرسید که چه کسانی از این معامله سود میبرند؟
اما حتی اگر مسئولین راهوترابری ارزش درختان باشکوه چهار هزار ساله را که بر خاک میافتند، ندانند و دغدغه نابودی طبیعت و جنگل را نداشته باشند، دستکم باید بدانند که اجرای هر طرح و پروژه در چنین ابعادی، باید بنا به نیازها و ضرورتها و محاسبه سود و زیان و ارزیابی بازدهی طرح و توجیه اقتصادی آن باشد.
و میپرسیم: با اینکه همگان، به ویژه وزارت راه و ترابری و استانداریهای محل، میدانند برای ارتباط استان گلستان با شاهرود، علاوه بر جاده قدیمی خوش ییلاق از مسیر آزاد شهر به شاهرود در فاصله ۳۵ کیلومتری علی آباد ـ که در ادامه به جاده ترانزیتی گنبد داشلی برون به سمت مرز ترکمنستان و کشورهای تازه استقلال یافته میپیوندد و بدین سبب تعریض و بهینه سازی این جاده مهم با هزینهای کمتر به مراتب مفیدتر و ضروریتر است ـ به تازگی جاده علی آباد به چهارباغ و شاهرود از طریق توسکستان در فاصله بسیار کمی از علی آباد، آسفالت و راه اندازی شده و رفت و آمد به قدر نیاز و ضرورت در آن جریان دارد، و همچنین جاده رامیان به اولنگ و شاهرود در همین منطقه فعال است و مسلما دیگر نیازی برای ساخت جاده جدید نیست؛ افزون بر آن از جنبه اقتصادی نیز مطلقا بصرفه نیست.
آیا بیست میلیارد تومان هزینه برآورد شده (اولیه) برای ساخت یک جاده جدید در مجاورت این جادهها، آن هم تنها برای ارتباط علی آباد به شاهکوه! توجیه اقتصادی دارد؟ و البته این تنها هزینه برآوردهای سالهای پیش است که بیگمان در جریان اجرا بیشتر خواهد شد. وزارت راه باید طرح توجیهی و ضرورت این راه سازی بیاورد؛ آن هم به سبب این که مضار این طرح، بینهایت و سود ناچیز آن تنها مورد نظر عدهای خاص است و خسارتی که به سبب این طرح به اکو سیستم منطقه وارد میشود، بسیارسنگین و در حد یک مصیبت برای کشور است؛ بنابراین، ضرورت دارد قوه محترم قضائیه ـ که در این سالها تلاش و حساسیت بسیاری در نگهداری منابع طبیعی و جنگلها دارد ـ و سازمان بازرسی کل کشور و ریاست محترم جمهوری از باب مسئولیتی که در قبال بیتالمال دارند، در قضیه ورود و بررسی کنند؛ نخست این که چه دستهایی و با چه انگیزهای به دنبال اجرایی کردن این طرح زیانبار است؟
دوم آن که دستور دهند یک هیأت کارشناسی متشکل از صاحب نظران و دلسوزان بیطرف نهادهای مختلف این طرح را از حیث توجیه اقتصادی و به ویژه از جنبه ضرورت آن، بررسی نمایند تا معلوم شود آیا با وجود جادههای موازی دیگر در همین منطقه، نیازی به ساخت راه جدید در قبال چنین خسارت بزرگی هست و آیا این پروژه از نظر اقتصادی توجیهشدنی است یاخیر؟!
اما سوابق موجود در وزارت راه و مخالفتهای منطقی کارشناسان، که اجرای این طرح را زیر سؤال برده بودند و بدین سبب این طرح مدتها مسکوت مانده بود، امروز در شرایطی که همان ایرادها هست و هیچ چیز تغییر نکرده، دوباره این طرح میخواهد کلید بخورد. نامه سابق وزیر محترم کشاورزی وقت به عنوان سرپرست دفتر معاونت ریاست جمهور که در مخالفت با این طرح با ذکر دلایل فنی و کارشناسی، صریحا اعلام کرده بودند... با توجه به موارد آمده و ماده ۲ آیین نامه اجرایی لایحه قانونی واگذاری و احیای اراضی احداث جاده مذکور مطلقا ممنوع است! و اینکه نه موجبات جدیدی برای رفع این ممنوعیت فراهم نشده و نه منافع ملی تازهای کشف شده، و متأسفانه اطلاعاتی که در جریان سفرهای استانی داده بودند، گزینشی و ناکافی و از مجرای همان سودجویان بوده است؛ بنابراین، بر مسئولین و دلسوزان واقعی تکلیف است تا دیر نشده، جلوی بروز این فاجعه را بگیرند و قاطعانه مانع ساخت این جاده شوند، چرا که اگر غفلت ادامه یابد، بیگمان، همگی ما به گناه بیتوجهی و کوتاهی و یا عامل در نابودی این موهبت بینظیر الهی، شرمنده نسلهای آینده این سرزمین خواهیم شد.
ولی اله صادقی(شاهرودی)