0

سیرتِ معشوق

 
iran313
iran313
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 1561
محل سکونت : اصفهان

سیرتِ معشوق

سیرتِ معشوق
والتر بنیامین

مردی که زنی را دوست دارد، تنها به نقص‌های معشوق، به هوس‌ها و ‏ضعف‌های او نیست که وابسته است: چین‌های صورتش، خال‌هایش، ‏لباس‌های ژنده‌اش، و یک وَری راه رفتن‌اش، او را استوارتر و بی‌رحمانه‌تر ‏از هر گونه زیبایی به زن وابسته می‌کند. این را دیری است همه می‌دانند.
‏اما چرا؟ اگر این نظریه درست باشد که مرکزِ احساس در سر نیست، و این ‏که ما از یک پنجره، یک تکه ابر، یک درخت، نه در مغزمان، بلکه در جایی ‏که می‌بینیم‌شان، تجربه‌ی احساسی به دست می‌آوریم، پس وقتی نیز به ‏معشوق‌مان نگاه می‌کنیم، از خود به در می‌شویم؛ اما این بار در آزاری پر ‏تنش و سراسر از خود بی‌خود شده. احساسات ما، همچون فوجی پرنده‌ی خیره شده در تلألوهای زن محبوب‌مان پر و بال می‌زند. و همان‌طور که پرنده‌ها در کنجِ پر شاخ و برگ درختی پناه می‌گیرند، احساسات نیز به درون چین‌های پر سایه، و به سوی نقاط ضعفِ پنهان و حرکت‌های ناشیانه‌ی بدنی که دوستش داریم می‌گریزند و آن‌جا آرام و قرار می‌گیرند؛ و هیچ رهگذری حدس نمی‌زند که دقیقاً در همین جاست، در همین جای ‏پُر عیب و سرزنش‌آمیز، که برقِ شتابناکِ عشق لانه کرده است.


برگرفته از كتاب:
بنيامين، والتر؛ خيابان يك طرفه؛ برگردان حميد فرازنده؛ چاپ سوم؛ تهران: نشر مركز 1387.
 

امیدوارم لبخند امام زمان روزی شما باشد. باتشکر/

 

شنبه 8 مهر 1391  7:28 PM
تشکرات از این پست
abdo_61
دسترسی سریع به انجمن ها