مرد یهودی گفت: «من شما را برای پول نگه نداشتم، بلکه در کتاب مقدس یهودیان تورات، خوانده بودم که از ویژگیهای آخرین پیامبر خدا، حلم، صبر و بردباری است و با اطمینان به شما ایمان میآورم.»
حرف تو، در وبلاگ "میلاد پسندیده" آمده است: چند کوچهای بیشتر به در منزل دخترش فاطمه و دامادش علی نمانده بود و کمی تندتر از همیشه حرکت میکرد تا زودتر به دیدار اهل بیتش برود؛ دیگر همه دانستند که اگر پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) حتی برای مدت کوتاهی به سفر برود قبل از بازگشت به خانه خود به سراغ آنها میرود؛ با صدایی که او را به اسم میخواند، برگشت و چشمان مبارکش به آن مرد یهودی افتاد.
این بار هم در سلام کردن سبقت گرفت و با رویی خوش با او برخورد کرد، آن شخص پاسخی به سلامش داد و گفت: «پولی را که به من بدهکاری، فراموش نکردهای؟» فرمودند: «نه»، گفت: «بدهی مرا به من بازگردان»، فرمود: «حالا پولی ندارم تا به تو بپردازم» ولی، یهودی گفت: «من امروز تو را رها نمیکنم و تا به مالم نرسم نمیگذارم از اینجا عبور کنی»؛ پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) با همان لبخند زیبایش فرمود: «من هم همین جا میمانم تا زمانی که تو اجازه دهی.»
برخی از رهگذران بیاطلاع از ماجرا با سلامی از آنجا رد میشدند ولی وقتی عدهای از اصحاب باخبر شدند، خواستند طلبکار را تنبیه کنند که چنین جسارتی به پیامبر مسلمین کرده ولی رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) مانع از کارشان شده و آنها را از آنجا دور فرمود.
آفتاب داغ مدینه بر سر و روی رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم) میتابید و عرق از محاسنش بر زمین میچکید، با این همه ایشان هیچ عکسالعمل و حرف تندی از خودشان ندادند؛ با این وجود مرد یهودی آن حضرت را در همان وضعیت نگاه داشته بود؛ تا اینکه وقت نماز ظهر شد، و عدهای به سراغ پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) رفتند و عرض کردند: «وقت نماز است چرا به مسجد تشریف نمیآورید؟» پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) سکوت فرمودند، آن عده به همراه رهگذران و خود پیامبر(صل الله علیه و آله و سلم) همگی منتظر تصمیم یهودی شدند.
وقتی او این وضع را دید خود را به روی دست و پای پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) انداخت و عرض کرد: «من شما را برای پول نگه نداشتم، بلکه در کتاب مقدس یهودیان تورات، خوانده بودم که از ویژگیهای آخرین پیامبر خدا، حلم، صبر و بردباری است و من تصمیم گرفتم شما را امتحان کنم، حالا شهادت میدهم که شما همان پیغمبر موعود هستید و حالا من با میل قلبی و با اطمینان به شما ایمان میآورم؛ اشهد ان لااله الاالله... اشهد ان محمداً رسول الله...»
