ترانههای گرد و خاكی
دكتر سیدجعفر حمیدی
رسیده ماهِ روزه، وای بر دل
که گرد و خاک سازد روزه باطل
دمی فکری کنید ای چاره جویان
والّا نیست اجر روزه، حاصل
***
ز كوی آشنا میآید این خاك
ز دشت نینوا میآید این خاك
ببین چشمِ خلایق اشكبار است
كه چون تیرِ بلا میآید این خاك
رسیده ماهِ روزه، وای بر دل
که گرد و خاک سازد روزه باطل
دمی فکری کنید ای چاره جویان
والّا نیست اجر روزه، حاصل
***
ز كوی آشنا میآید این خاك
ز دشت نینوا میآید این خاك
ببین چشمِ خلایق اشكبار است
كه چون تیرِ بلا میآید این خاك
***
دلا امشب، شبِ چشمانتظاریست
كه گَرد و خاك، مثل تیرِ كاریست
به جای شبنم و بارانِ شبگیر
زمانِ اشك و آهِ بیقراریست
***
مشو غمگین گر امشب ترسناك است
زمین دلگیر از این گَرد و خاك است
قلم را چاشنی ده از میِ عشق
دوای درد و محنت، عشقِ پاك است
***
هوا چركین، بیا مهمان من است
شبی همعهد و همپیمانِ من باش
بیا در این شبِ چركِ پُر از خاك
شریكِ لحظهی خندان من باش
***
بیا دریادلم، دریادلی كن
به دریابار این دل، همدلی كن
به آبِ دل بشوی این گَرد و این خاك
فراموش این همه بیحاصلی كن
***
هواپیما نشست و خاك خوابید
درخت عشق در گلشن خرامید
نگاهت را بشوی از آبِ لبخند
كه خورشیدِ جهانآرای، تابید
***
شبی آتش سرودم، دود برخاست
گلِ هستی درودم، دود برخاست
همه دود و سرود و آتش و درد
به بزم جان گشودم، دود برخاست
***
قویدل باش، خاك آمد، خبرخوش!
هوای خوب و پاك آمد، خبرخوش!
همیشه رعد و برق و ابر و باران
كنون این دردناك آمد، خبرخوش!