0

جكستان

 
g_golshani_rasekhoon
g_golshani_rasekhoon
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1389 
تعداد پست ها : 1087
محل سکونت : آذربايجان غربي

جكستان

غضنفر زمین میخوره، برای اینکه تابلو نشه تا خونه سینه خیز میره!
جمعه 21 آبان 1389  12:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جكستان

 

به غضنفر می گن چرا قرصات رو سر وقت نمی خوری ؟

 

میگه : می خوام میکروبا رو غافل گیر کنم.

جمعه 21 آبان 1389  12:36 PM
تشکرات از این پست
g_golshani_rasekhoon
g_golshani_rasekhoon
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1389 
تعداد پست ها : 1087
محل سکونت : آذربايجان غربي

پاسخ به:جكستان

سه تا پسر درباره پدرهایشان لاف می زدند اولی گفت: «پدر من سریعترین دونده است. اون می تونه یک تیر رو با تیرکمون پرتاب کنه و بعد از شروع به دویدن، از تیر جلو بزنه دومی گفت: «تو به این میگی سرعت؟ پدر من شکارچیه. اون شلیک میکنه و زودتر از گلوله به شکار میرسه سومی سرشو تکون داد و گفت: «شما دو تا هیچی راجع به سریع بودن نمی دونید. پدر من کارمند دولت است. اون کارشو ساعت ۴:۳۰ تعطیل میکنه و ۳:۴۵ تو خونه است.
جمعه 21 آبان 1389  12:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جكستان

 

یارو میره خواستگاری. بعد که دختره رو می‌بینه ازش می‌پرسن: خوب چطوره؟ پسندیدی؟
میگه: اینجوری نمیشه. یه محرمیتی چیزی بخونین، درست و حسابی ببینمش.
اونا رو محرم می کنن و یارو حسابی می‌بینش.
ازش می‌پرسن: خوب بالاخره پسندیدی؟
جواب میده: نه! دماغش خیلی بزرگه

جمعه 21 آبان 1389  12:37 PM
تشکرات از این پست
g_golshani_rasekhoon
g_golshani_rasekhoon
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1389 
تعداد پست ها : 1087
محل سکونت : آذربايجان غربي

پاسخ به:جكستان

دوتامرغ باهم حرف میزدن اولی گفت:من توی کیف دخترم عکس خروس پیدا کردم. دومی گفت:خوبه من توی کیف دخترم تخم مرغ پیداکردم.
جمعه 21 آبان 1389  12:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جكستان

دلداری غضنفر به عیالش:
مهم نیست که قشنگ نیستی ! قشنگ اینه که مهم نیستی

جمعه 21 آبان 1389  12:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جكستان

به غضنفرمیگن پاشو سحره. میگه بزار بخوابم.خودم فردا بهش زنگ میزنم.

جمعه 21 آبان 1389  12:40 PM
تشکرات از این پست
g_golshani_rasekhoon
g_golshani_rasekhoon
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1389 
تعداد پست ها : 1087
محل سکونت : آذربايجان غربي

پاسخ به:جكستان

 
غضنفر داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم گرفت منو و خورد.
دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!
غضنفر میگه: ای بابا، چه زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی!؟
جمعه 21 آبان 1389  12:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جكستان

 

از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من از شیشه پاک کن استفاده می کنم

جمعه 21 آبان 1389  12:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جكستان

پدري براي اطلاع ازوضع درسي فرزندش به مدرسه رفت مدير گفت آقاشمانيم ساعت ديرامديد .چون نيم ساعت قبل پسرتان براي تشييع جنازه شما اجازه گرفت و رفت

جمعه 21 آبان 1389  12:50 PM
تشکرات از این پست
emanfatah2
emanfatah2
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1388 
تعداد پست ها : 135
محل سکونت : فارس

پاسخ به:جكستان

به غضنفر می گن شغلت چیه؟می گه:یه اطلاعاتی هیچ وقت شغلشو به کسی نمی گه

جمعه 21 آبان 1389  1:49 PM
تشکرات از این پست
hadikousha
hadikousha
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 1358
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:جكستان

به طرف میگن یک جک بگو . میگه : خیار . میگن : چه  بی مزه میگه  : خب خیار شور

اللهم عجل لولیک الفرج

جمعه 21 آبان 1389  1:55 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها