1- کشمکش بين استقلال و وابستگي:
با توجه به اينکه اين دوره، حد فاصل دوران کودکي و بزرگسالي است، از دست دادن حمايتهاي بيقيد و شرط والدين براي کسب احساس استقلال از يک طرف و لذت مورد حمايت و پشتيباني آنها بودن و همانطور کودک ماندن و بدون زحمت و دردسر، هميشه مورد محبت قرار گرفتن از طرف ديگر، در نوجوان کشمکش دروني ايجاد ميکند و جنگ رواني عميقي در ذهن او به وجود ميآورد.
بعضاً خانواده و مدرسه و جامعه نيز از او توقعات متناقض دارند، گاهي او را به چشم يک کودک نگاه کرده و برخوردي تحقيرآميز دارند و گاهي هم توقعات از او بيش از حد توان اوست و به چشم بزرگسالان به او مينگرند که اين خود به کشمکشهاي دروني نوجوان دامن زده و او را با مشکل روبرو ميسازد.
2- طغيان عليه مراجع قدرت:
نوجوان براي کسب استقلال عليه همه ي مراجع قدرت من جمله والدين و کادر مدرسه طغيان ميکند.
گاهي اوقات رفتارهايي عليه آنها از خود نشان ميدهد، درگيريهايي ايجاد مينمايد و به اعمالي دست ميزند که روابط او را با آنها و ساير مراجع قدرت به شدت تيره ميکند، مثلاً بگومگو ميکند، بحث و مجادله ي طولاني انجام ميدهد، بر خلاف خواسته ي والدين دير به خانه ميآيد، از انجام تکاليف درسي خودداري ميکند، سيگار ميکشد و حتي ممکن است دست به اعمال بزهکارانه هم بزند.
اين مورد در خانوادههاي با محدوديت زياد و يا مدارسي که مقررات سخت و خشک را بدون نظرخواهي و مشورت با نوجوان اجرا ميکنند از شدت بالاتري برخوردار است.
3- هويّت فردي :
يکي ديگر از مشکلات مهمي که نوجوان با آن روبرو ميشود مساله ي تشکيل «هويت فردي» اوست. بدان معني که سوالهاي متعددي درباره ي مفهوم زندگي، نقش او در اين زندگي، مفهوم مرگ و زندگي پس از مرگ و بطور کلي سوالهايي نظير، من کيستم؟ و به کجا ميروم؟ ذهن او را به خود مشغول مينمايد که بايد به آنها پاسخ دهد.
احساس هويت شخصي در نوجوانان کمکم براساس همانند سازيهاي مختلف گذشته ي آنها تکوين مييابد. با ورود به دوره ي نوجواني ارزشهاي گروه همسالان و همچنين ارزيابيهاي معلمان و ساير بزرگسالان نيز مطرح است و هر اندازه ارزشهايي که از طرف دوستان و همسالان ابراز ميشود با ارزشهاي والدين و معلمان همخواني بيشتري داشته باشد به همان نسبت کار هويتيابي نوجوان آسانتر پيش ميرود.
4- چگونگي ارضاء نيازهاي جديد (جنسي):
رشد و نمو غدد داخلي و ترشحات هورمونهاي جنسي به نوجوان امکان برقراري روابط جنسي را ميدهد و انگيزه و کشش جنسي نسبت به غير همجنس در او ايجاد ميگردد و از طرفي نخستين برخورد نوجوان با جنس مخالف اغلب با ترس و پريشاني خاطر همراه است. جوان تازه بالغ جديد تمايلات قوي و نامعلومي
احساس ميکند که او را از جلدش خارج کرده و بسوي جنس مخالف ميکشاند. جهشهاي شديد محبت، عقبنشينيهاي توضيح ناپذير و حرکات بدون دليلي که او را آشفته ميسازد.
نوجوان ميخواهد اين همه انرژي را که به وجود آمده و موجب هيجان او شده است را در جايي آزمايش نمايد، اما در عين حال نگران عواقب آن است. او بيداري و رشد تمايلات جنسي را دارد ولي هدف ندارد و چون غريزه ي جنسي کاملاً زيرزميني است، جهتيابي آن با کور مالي انجام ميشود و در افراد محجوب و کمرو نوعي اضطراب و گيجي ايجاد ميکند. در جوامعي که آموزش ارضاء صحيح غريزه ي جنسي و راههاي کنترل آن براي نوجوان آموزش داده نميشود، اين مشکل مضاعف است و در اينجاست که متاسفانه لغزش و سقوط در پرتگاه در کمين است.
5- عدم کنترل بر رفتار و هيجانات ناشي از تغييرات جسمي و رواني دوران بلوغ:
به دليل رشد سريع جسمي و تغييرات مشهود در اندامهاي بدن نوجوان در دوران بلوغ بعضي از رفتارهاي هيجاني و عدم کنترل او طبيعي است. مثلاً جلو آمدن سرنوجوان به دليل احساس بلندتر شدن گردنش، بزرگ شدن بيني و يا عدم کنترل در دستهايش براي جابجايي خصوصاً اشياء ظريف از طرفي و عدم آگاهي و آموزش صحيح او در مقابله با اين مسايل از طرف ديگر او را از نظر روحي تحت تاثير قرار داده بهطوري که در خود احساس بيکفايتي و حقارت مينمايد که همين امر موجبات اضطراب را در وي فراهم ميآورد.
6- ترس از آينده:
با پيدايش نيازهاي جديد در نوجوان و کشش به سوي ارضاي نيازهاي آني و مقطعي، آينده را در ذهن نوجوان مبهم و دور از دسترس تصوير مينمايد به طوري که حتي چگونگي تامين اقتصادي و تشکيل خانواده براي خود در آينده و ازدواج و تحصيلات عالي را قلههايي دور از دسترس ميپندارد که دستيابي به آنها براي او بسيار دشوار و در بسياري از موارد از محالات است که البته نقائص تربيتي و آموزشي در درون خانواده، مدرسه و جامعه و محروميتهاي شديد مالي خانواده به شدت و عمق اين مشکل نيز ميافزايد.
7- دغدغه اقتصادي:
يکي از مهمترين مشکلات نوجواني اين است که فرد قبل از اينکه به بلوغ اقتصادي برسد به بلوغ جنسي رسيده است و از طرفي چون به دنبال استقلال و کسب هويت جديد براي خود نيز ميباشد هميشه به فکر دستيابي زودتربه منافع اقتصادي است و در اين ارتباط ميبينيم نوجواناني را که مدرسه و تحصيل را رها کرده و به دنبال شغل و کسب درآمد ميباشند و اين خصوصاً در جوامعي که ارزشهاي انساني و معنوي جاي خود را به ارزشهاي مادي داده و شخصيت افراد برحسب درآمد و پول آنها مورد ارزيابي قرار ميگيرد بسيار مشهودتر است و در اين ارتباط اوضاع و احوالاقتصادي- اجتماعي و بيثباتي جامعه، جنگ، بيکاري، کمبود امکانات و فقر مالي خانواده از عوامل تشديد کننده ي مشکل محسوب ميشوند.
8- تعارض بين خواستههاي والدين و گروه همسالان:
در اين دوران، نوجوان تحت تأثير گروه همسالان ميباشد و والدين را مرتبط به نسل گذشته ميداند که نيازها و خواستههاي عصر حاضر او را درک نميکنند. لذا نوجوان خود را در اين ميان کاملاً گيج احساس ميکند چون حاضر نيست که محبت والدين را هم از دست بدهد. در چنين مواقعي نوجوانان بعضاً همانند هنرپيشهها نقش بازي ميکنند تا از مقبوليت والدين و گروه همسالان، هر دو برخوردار شوند.
9- ترس و اضطراب:
ناتواني در سازگاري با موقعيتهاي جديد موجب تشديد ترس و اضطراب در نوجوان ميشود مانند: ترس از عدم موفقيت در امتحان يا مورد سرزنش قرار گرفتن در خانه و مدرسه، ترس از پذيرش مسئوليت و ارتباط با جنس مخالف يا مورد پذيرش دوستان واقع نشدن.
10- به هم ريختگي ارتباط با ديگران:
فشارهاي رواني، عاطفي و اجتماعي در اين دوران موجب ميشود که نوجوان با خودش، با خانوادهاش، با دوستانش و بطور کلي با همه رابطهاش بهم ميخورد و احساس کوچک شمردن خود و حقارت مي کند و حالت عصبي در او افزايش مييابد.
منبع : انجمن علمي و آموزشي مدرسين آموزش خانواده شهر تهران