0

روان‏شناسي برخورد با جوان و نوجوان

 
reza_rasekhekhoon
reza_rasekhekhoon
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آذر 1390 
تعداد پست ها : 878
محل سکونت : خوزستان

روان‏شناسي برخورد با جوان و نوجوان

محمد فولادي

اشاره

پايان دوران كودكي، آغاز دوره جديدي است كه هر انساني بايد آن را سپري كند. به اعتقاد كارشناسان و روان‏شناسان، اين دوره كه موسوم به دوران نوجواني است، حادترين، حساس‏ترين و بحراني‏ترين دوران زندگي هر انساني است كه لاجرم بايد از اين گردباد شديد عبور كند. اين گردباد چنان همه وجود نوجوان را دست‏خوش تغيير مي‏كند كه او را دچار بحران هويت، تحير و سرگشتگي مي‏كند. چنين فردي با ورود به اين مرحله هرگز آرام ندارد، همواره در حال جنب‏وجوش و التهاب است. بر موجي سوار است كه هر لحظه انتظار رسيدن به ساحل نجات را دارد. بي‏قرار است و به هر سو مي‏زند تا خود را به ساحل برساند. در واقع، نوجوان همان كودك 10 يا 11 ساله ديروزي و آرامي است كه بي‏چون و چرا، دستورات و اوامر بزرگ‏تر از خود را در خانه مي‏پذيرفت. اما با ورود به اين دوره و تنها به فاصله مدت زمان كوتاهي، به يك باره تغيير مشي داد، و برخلاف انتظار به همه كس و همه چيز نه مي‏گويد، نه تنها همان كودك سر به راه ديروز نيست، بلكه كاملا فردي ماجراجو و پرخاشگر است. چهره او به ناگاه عوض مي‏شود، لحن گفتارش تغيير مي‏كند، رنگ پوست و لهجه، رفتار و مشي او به گونه‏اي ديگر مي‏شود و اين همان چيزي است كه والدين را شديدا نگران كرده و موجبات تشويق خاطر آنان را فراهم مي‏آورد. بنابراين، آشنايي با مسائل و مشكلات نوجوانان و جوانان و بيش از هرچيز آشنايي با شيوه برخورد با آنان، ابتدايي‏ترين و ضروري‏ترين نياز و ابزار براي كساني است كه به نحوي با نوجوانان برخورد مي‏كنند. زيرا هرگونه ناآشنايي و غفلت از اين گونه مسائل بيش از بيش موجبات تشديد مشكلات آنان را فراهم مي‏آورد. اما بيش از هر چيز توجه به چند نكته ضروري است: 1. اصولا فصل نوجواني و جواني، فصل معماوار، پيچيده و كوران دگرگون شونده و دگرگون‏ساز و تغيير و تحول است. در اين مرحله، گويا آدمي (كودك) مي‏ميرد و انسان ديگر (نوجوان و جوان) زنده مي‏شود. اساسا، نوجوان، كودك ديروز و يا كودك بزرگ‏شده امروز و جوان نيز همان نوجوان ديروزي نيست، بلكه انساني از نوع ديگر است. لذاست، كه در برخورد با چنين انساني، بايد شيوه برخورد نيز نسبت‏به، مقطع كودكي و... تغيير يابد. 2. سر معماوارگي و ابهام و پيچيدگي دوره نوجواني و جواني تنوع و گونه‏گوني مؤلفه‏هاي شناسا و ناشناسا، شناخته شده و ناشناخته‏اي است كه هويت نوجوان و جوان را شكل مي‏دهد. هويت نوجوان و جوان امروزي، تحت تاثير بسياري از عوامل شناخته و ناشناخته دروني و بيروني از جمله محيط، جامعه، خانواده، وراثت، مليت، نژاد، طبقه اجتماعي ،زيست‏بوم، فرهنگ ملي و محلي و جهاني، ميزان و تحصيلات، نوع تخصص، شغل، نوع گرايش سياسي و... است. از اين‏رو، در شناخت هويت و مقتضيات و مسائل و مشكلات يك نوجوان و جوان و پاسخ بدان و اساسا در برخورد با آنان بايد شيوه‏اي متفاوت برگزيد. يعني نوع برخورد با يك كودك، نوجوان و جوان بايد ماهيتا متفاوت باشد و نمي‏توان در هر سه مقطع به يك شيوه با آنان برخورد كرد، در واقع برخورد با هر مقطع روان‏شناسي خاص خود را مي‏طلبد. 3. براي شناخت نسل نو و تنظيم روابط و مناسبات سازنده با نوجوان و جوان، بايد از چهار بعد و در چهار گرايش مقتضيات و مختصات يك نوجوان و جوان مطالعه شود: از بعد زيست‏شناختي، روان‏شناختي، جامعه‏شناختي و مردم شناختي. درواقع، براي برخورد شايسته با يك نوجوان و جوان، بايد جوان از لحاظ زيستي، رواني، اجتماعي و مردم‏شناختي مورد مطالعه دقيق و موشكافانه قرار گيرد. براي مثال، از لحاظ روان‏شناختي، براي برخورد مناسب و سازنده با يك نوجوان و جوان، بايد مربي و كسي كه با وي برخورد مي‏كند، سه اصل مهم جلب اعتماد، فاصله‏زدايي و ذهنيت‏شناسي را وجه همت‏خويش قرار دهد و آن را به عنوان اصلي‏ترين و كارآمدترين ابزار مناسبات ميان خود و جوان و نوجوان در نظر بگيرد.

الف. اعتمادسازي و جلب اعتماد از ابتدايي‏ترين ابزار يك مربي و يك مبلغ و يك پدر و مادر فهيم و فرهيخته‏اي است كه براي درك فرزند نوجوان و جوان خويش به كار مي‏گيرند. در واقع، جلب اعتماد، پذيرش و مقبوليت فرد توسط مخاطب است. جوان و نوجوان بايد ما را بپذيرند و تا زماني كه ما را به ديده قبول ننگرند و احساس نكنند كه ما آن‏ها را درك مي‏كنيم، چيزي از ما نمي‏پذيرند.

ب. فاصله‏زدايي و تفاوت‏زدايي، از ديگر مكانيسم‏هاي روان‏شناختي برخورد با نوجوانان و جوانان است. فاصله‏زدايي به معني زدودن و كاستن فاصله‏ها و احساس همدلي و هم احساس شدن با مخاطب و القاي قرابت و شباهت‏خود با مخاطب است. در حقيقت‏با اين كار، جوان و نوجوان احساس مي‏كند نه تنها بين او، طرف مقابل هيچ فاصله و شكاف طبقاتي وجود ندارد كه رابطه‏اي كاملا صميمي و همدلانه وجود دارد.

ج. ذهنيت‏شناسي مخاطب نيز از ديگر مكانيسم‏هاي روان‏شناختي برخورد با كودكان و نوجوانان است. ذهنيت‏شناسي به اين معناست كه بدانيم مخاطب چگونه مي‏انديشد، به چه مي‏انديشد و مشكل اصلي او چيست و درباره ما چگونه مي‏انديشد. ذهنيت‏شناسي، در واقع داشتن هنر مخاطب‏شناسي است و اين‏كه در ذهن مخاطب نوجوان و جوان چه مي‏گذرد.

پي نوشت:
1. ساختار اين متن از سخنراني جناب حجة‏الاسلام علي‏اكبر رشاد، در نشريه مسجد 52، ص 20، مهر و ابان 79 اخذ شده، سپس بازنويسي و بازآفريني شده است.
یک شنبه 2 مهر 1391  10:40 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها