یهودیان جهان، باید با یک بازنگری عمیق نسبت به تغییراتی که انجام گرفته، مانع گسترش ظلم و ستم صهیونیست ها شوند و ننگ آواره کردن و کشتن بیشتر فلسطینیان را از خود بر دارند و اجازه دهند ملت مظلوم فلسطین در سرزمینهای خود زندگی کنند.
جنبش ارتدکس
اگر در یک نگاه بخواهیم به ویژگیها و عقاید ارتدکسها اشاره کنیم، باید گفت ایشان نسبت به یکدیگر همبستگی اعتقادی و خانوادگی عمیقی داشتند. بسیاری از آنها به شکل اختیاری در گتوها منزوی بودند. از نظر ارتدکسها، تورات کلام خداوند است که وی آن را حرف به حرف نوشت و بر موسی (ع) وحی نمود. فرد مومن به این واقعیت، همان گونه ایمان دارد که به آفرینش هستی توسط خدا ایمان دارد. او نمیداند که خداوند چگونه جهان را آفرید یا چگونه تورات را نوشت و آن را وحی نمود، اما به آن اعتقاد دارد.
برخی ارتدکس ها به عنصر ذاتی و شخصی در تجربه دینی اهمیت میدهند. با این حال، همگی به وحی الاهی و اینکه تورات از سوی خداوند نازل شده است، ایمان دارند. از اینرو، تورات از نظر آنان تنها منبع و مرجع شریعت به شمار میآید. البته در اینکه دقیقاً کدام یک از بخشهای تورات به طور مستقیم از سوی خداوند وحی شده است، با یکدیگر اختلاف دارند.
برخی بر این نکته که اسفار پنج گانه از سوی خداوند نازل شده است، اتفاق نظر دارند. بعضی نیز به این گستره آنقدر وسعت میبخشند که تمامی کتابهای شریعت شفاهی را در بر میگیرد. ارتدکس ها علاوه بر تورات، به شریعت شفاهی و تمامی کتابهای یهودیت خاخامی از قبیل تلمود، شولحان عاروخ و حتی کتابهای قبالایی و یا دست کم تفسیرهای قبالای نیز به عنوان منبع علوم الاهی مینگرند.19
طبیعی است که تغیییرات اساسی در زیر ساختهای یهودی به دست اندیشمندان روشنفکر و اصلاح طلب، خشم ارتدکس ها را به همراه داشته باشد. باید افرادی در درون جامعه سنتی یهودی به مخالفت با این نگرش برخیزند که چگونه بسیاری از باورهای کهن یهودیت دستخوش دگرگونی قرار گرفت. از جمله این افراد، ربی موسی سوفر20 (1762- 1829 م.) بود. وی، که نویسنده فتاوی پرحجمی در بین یهودیان شناخته میشد، با هر گونه تجدد و نوگرایی در حیات دینی یهودیان مخالفت ورزید و با روشنگری در مجارستان، مانع گسترش اصلاحات شد.
آبراهام اسحاق کوک اعتقاد راسخ داشت که جنبش ملی ارتدکس،به رغم گرایشهای دنیاگرایانه اش، در تحلیل نهایی جنبشی عمیقاً مذهبی است و از موهبتی ویژه برای تقوا و دینداری نشأت میگیرد که قوم یهود ازآن برخوردار است. البته این دست اقدامات تأثیرات خود را گذاشت و به انفعال ارتدکس ها کشیده شد. |
همینطور، سامسون رافائل هیرش21 (1808-1888) در راستای مخالفت با اصلاحات، مکتب نوارتدکسی را تأسیس کرد. وی اعلام کرد که یهودیان باید جوامعی را که در آنها گرایش اصلاح طلبانه غالب بود، ترک کنند و جوامع خاص خود را تشکیل دهند.22 نتیجه تلاش این دانشمندان، سبب گردید تا اصطلاح ارتدکس به نحو گسترده از آغاز قرن 19 در برابر جنبش اصلاح طلبی، هسکالا و گرایشات سکولاری یهودیت در اروپای غربی و مرکزی به کار گرفته شود.23 به موازات این روشنگری از سوی ارتدکس-ها، حرکت هایی به منظور کنترل جنبش ارتدکسی شروع شد تا بتوانند مواضع ایشان را نسبت به اصلاحات ایجاد شده نرم کنند. تعدیل این مواضع در راستای به ثمر رسیدن اهداف صهیونیسم کاری بود که مقامات تأثیرگذار یهودی را به تکاپو افکند.
در میان مقامات یهودی، که پیش از هر کس دیگر در حمایت از صهیونیسم بر یهودیان ارتدکس تأثیر نهادند، باید از آبراهام اسحاق کوک24 1868-1935 نام برد. وی اعتقاد راسخ داشت که این جنبش ملی، به رغم گرایشهای دنیاگرایانه اش، در تحلیل نهایی جنبشی عمیقاً مذهبی است و از موهبتی ویژه برای تقوا و دینداری نشأت میگیرد که قوم یهود ازآن برخوردار است. البته این دست اقدامات تأثیرات خود را گذاشت و به انفعال ارتدکس ها کشیده شد.25
سیاست جدید فعالیت ارتدکس، ابتدا در اروپای شرقی در آغاز قرن 20 با انجمن آگوداس اسرائیل26 شروع شد. این انجمن را جمعی از روحانیون ارتدکس و رهبران غیرروحانی، که به شدت با صهیونیسم مخالف بودند، تشکیل دادند. این جمع، جنبش صهیونیسم قوم یهود را ملتی غیرمذهبی معرفی میکند.
بر همین اساس، انجمن مذکور با هدف متحد ساختن قوم یهود، و حل همه مشکلات در سرزمین اسرائیل، بر پایه تورات آغاز به فعالیت کرد. به عنوان نمونه، این انجمن یک شبکه آموزشی، با راه اندازی مدارس عبری برای پسران و مدارس یعقوبی برای دختران ایجاد کرد.27 در واقع، این اقدام ارتدکسها، برای بازسازی آبروی خود بود تا همه چیز را از دست رفته نبینند. قطعاً اندیشه صهیونیسم با فریبکاری خود، توانست با به میدان آوردن بخشی از جمعیت ارتدکسی جمعیت زیادی از یهودیان را به سوی خود جلب کند.
جنبش محافظه کار
به گمان این جنبش، یهودیت محافظه کار یکی از پاسخهای دینی است به موقعیتی که یهودیان نسبت به خودشان پیدا کردند؛ موقعیتی که قوم یهود را در چنگال تفکر افراطی اصلاحات و اندیشه تفریطی ارتدکس گرفتار کرد. این نهضت، در اواسط قرن 19 هم در اروپا و هم در امریکا روی داد که در اروپا به یهودیت تاریخی و در آمریکا به یهودیت محافظه کار شهرت پیدا کرد.
بنیانگذاران جنبش محافظه کار در برخورد با عصر معاصر، بر این باور بودند که اشکال سنتی و احکام یهود ثابت است و تغییرات در رفتار، آن هم در شرایط خاص انجام میگیرد. این نگرش، توسط اسحاق لسر28 در آمریکا مطرح گردید. وی در همین راستا تلاش کرد تا به رهبر اصلاح طلبان اسحاق مایر وایز29 کمک کند.30جنبش محافظه کار در امریکا در قالب نهادهایی متبلور گردید که این امر بهدلیل انشعاب از ارتدکس نبود، بلکه بهخاطر عکس العمل در مقابل جریان اصلاح طلب بود. فعالیت محافظه کاران موجب گردید تا اصلاح طلبان شکست نهایی خود را در سال 1885 تجربه کنند.
بنیانگذاران جنبش محافظه کار در برخورد با عصر معاصر، بر این باور بودند که اشکال سنتی و احکام یهود ثابت است و تغییرات در رفتار، آن هم در شرایط خاص انجام میگیرد. این نگرش، توسط اسحاق لسر در آمریکا مطرح گردید. وی در همین راستا تلاش کرد تا به رهبر اصلاح طلبان اسحاق مایر وایز کمک کند. |
در دو دهه پایانی قرن 19، صدها نفر از هزاران نفر یهودی از اروپای شرقی به آمریکا آمدند و شهروند آمریکایی شدند و جزو انجمن یهودیان آمریکا شدند. یکی از انگیزههای تشکیل مؤسسه مرکزی یهودیت محافظه کار، مدرسه الاهیاتی یهودی امریکایی بود که توسط افرادی مثل یعقوب اچ. شیف31 و لوئیس مارشال32 ، که خودشان اصلاحگر بودند، مورد توجه قرار 33گرفت.
جنبش محافظه کار، که در موضعی میانه راست دینی و اصلاح قرار دارد، از یک سو، شماری از شعائر ظاهری و عبادات جنبش اصلاح نظیر اجرای ادعیه به زبان انگلیسی در مراسم دینی و استفاده از ارگ، را اخذ میکند. از سوی دیگر، ادعا میکند که کل ساختار سنت علمای یهود را میپذیرد. اگر چه به خود اجازه میدهد، بر طبق نیازها و باورهای جدید به تفسیر تورات بپردازد.
به عنوان مثال، جنبش محافظه کار بر خلاف سنت علمای یهود، سواره رفتن به کنیسه در روز سبت را اجازه میدهد. در مسائل اعتقادی، جنبش محافظه کار وحی خاص خداوند به بنی اسرائیل را میپذیرد، نگرشی مثبت در قبال امید و آرزوهای قومی یهودی برای تجدید حیات سرزمین مادری کهن اسرائیل اتخاذ میکند و اهمیت فوق العاده ای برای دلایل تاریخی و قومی حفظ زبان عبری درمراسم مذهبی قائل میشود.
بر خلاف ارتدکس، اما مشابه جنبش اصلاح، محافظه کاران آموزه رستاخیز مردگان را ردّ میکنند. هر چند از باور به جاودانگی روح دفاع میکنند.34 به نظر میرسد جنبش محافظه کار خواسته، یا ناخواسته زمینه را برای نهادینه کردن تفکر صهیونیستی مهیا کرد. این جنبش، با انتقاد از جبنش اصلاح و ارتدکس، در واقع مانع جدی برای سرکوب کردن جنبش اصلاحات شد.
جنبش صهیونیسم
(محافظه کار،ارتدکس،اصلاح طلب،هسکالا)
نتیجة فعالیت این جنبش ها، این شد که تفکر صهیونیستی شکل پیدا کند. فلسفه این دست جنبش ها، که در واقع حل مشکل یهودیان در سرزمینهای غربی بود، نتوانست مرهمی برای این قوم باشد. این قوم، دنبال بازیابی هویت خویش است و نسخههای موجود نمیتواند درمان خوی بزرگ بینی و نخوت آن باشد. آخرین نسخه درمانی را موسی هس35 نوشت. ایشان به این نتیجه رسید که تنها راه نجات یهودیت، ناسیونالیسم یهودی است.
به دنبال این ایده، لئو پینسکر36 (1821 – 1891) نخستین فردی بود که به این جنبش پاسخ مثبت داد و اولین فراخوان عمومی را برای پیوستن به این جنبش صادر کرد. وی در کتابچه مشهور آزاد سازی خود،37 اعلام کرد که در آن، او با یک شگرد خاصی به منظور مظلوم جلوه نشان دادن یهودیان در جوامع غربی، یهودستیزی را یک بیماری اجتماعی توصیف کرد که آن را ترس بیمارگونه از یهودیان نامید.
به عقیده وی، این بیماری از بی خانمانی یهودیان ریشه میگرفت که برای زندگان مرده-اند، و برای بومیان بیگانه، و برای مقیمان خانه به دوش اند، و برای مستمندان میلیونر و استثمارگر، و برای شهروندان انسان هایی بدون سرزمین اند، و برای همه طبقات رقیبی منفور. با این ایده نتیجه گرفت که یهودیان باید به یک ملت تبدیل شوند؛ ملتی با سرزمینی از آن خود. نکته قابل تأمل این است که، در حالی این دیدگاه در بین جامعه یهودی مطرح شد که درست بر خلاف آموزههای سنتی یهودیان بود.
هرتصل نه تنها نخستین کسی بود که مسئله یهود را به صحنه سیاست بین الملل کشاند، بلکه همچنین از اعتقادی راسخ برخوردار بود که آن را به زبان ساده و روشن بیان میکرد. یهودیان باید دولت خود را داشته باشند. او اندیشههای خود را در کتاب دولت یهودمنتشر شده به سال 1895 بیان کرد. اثر کلاسیک جنبشی که خود آغازگر آن بود تبدیل شد به جنبشی که به نام «صهیونیسم» معروف گردید. |
اما فضا به گونه ای پیش رفت که این فراخوان به تولد جنبش عشاق صهیون38 انجامید و پینسکر تا زمان مرگش رهبری آن را به عهده گرفت. این جنبش که در کنفرانس کاتوویتس در سال 1884 بنیان گذاری شد، به رومانی، آلمان، اتریش، آمریکا و نیز انگلستان گسترش یافت. فوری ترین نتیجه این جنبش، تحرک بخشیدن به ایجاد روستاهای مبتنی بر کشاورزی و اسکان گسترده یهودیان در آنها بود.39
پس از تثبیت جنبش ناسیونالیسم مذهبی، این تئودور هرتصل40 (1860-1904 ) است که صبغه مذهبی جنبش را به جنبشی سازمان یافته و جهانی با آرمانهای سیاسی تغییر داد. وی بر این باور بود که تنها راه حل مسئله یهود در تأسیس دولت یهود نهفته است. هرتصل نه تنها نخستین کسی بود که مسئله یهود را به صحنه سیاست بین الملل کشاند، بلکه همچنین از اعتقادی راسخ برخوردار بود که آن را به زبان ساده و روشن بیان میکرد. یهودیان باید دولت خود را داشته باشند. او اندیشههای خود را در کتاب دولت یهود41 منتشر شده به سال 1895 بیان کرد. اثر کلاسیک جنبشی که خود آغازگر آن بود تبدیل شد به جنبشی که به نام «صهیونیسم»42 معروف گردید.
هرتصل در تعقیب برنامههای خود نخستین کنگره صهیونیستی را در سال 1897 در بازل سوئیس تشکیل داد. در آن برنامه، صهیونیسم سیاسی به این صورت تنظیم و ارائه گردید: هدف صهیونیسم تأسیس سرزمینی برای قوم یهود در فلسطین است که از لحاظ حقوقی و بین المللی دارای پایههای مشروع و استوار باشد.43 هدف شومی که ملت فلسطین را آواره کرد و بزرگترین جنایت بشری را خلق کرد؛ هدفی که با معیارهای یهودیت اصیل همخوانی نداشت و برای تحقق آن ها هرتصل و حامیان وی تلاش زیادی کردند.
البته این نکته نیز مورد توجه است که شخص هرتصل برای تشکیل دولت یهودی، مناطقی نظیر آرژانتین، اوگاندا و صحرای سینا را مد نظر داشت. اما در رایزنیهای مربوط این مناطق مقبول نیفتاد. پس از آن، مسیر فلسطین را انتخاب و هواداران پس از وی همین مسیر را ادامه دادند و نتیجه گرفتند. هرچند هرتصل امیدی برای تحقق آن نداشت.
نتیجة فعالیت جنبش های محافظه کار،ارتدکس،اصلاح طلب،هسکالا، این شد که تفکر صهیونیستی شکل پیدا کند. فلسفه این دست جنبش ها، که در واقع حل مشکل یهودیان در سرزمینهای غربی بود، نتوانست مرهمی برای این قوم باشد. این قوم، دنبال بازیابی هویت خویش است و نسخههای موجود نمیتواند درمان خوی بزرگ بینی و نخوت آن باشد. آخرین نسخه درمانی را موسی هس نوشت. ایشان به این نتیجه رسید که تنها راه نجات یهودیت، ناسیونالیسم یهودی است. |
در واقع، جنبش صهیونیسم یک نهضت ملی است که متفاوت از جنبشهای دیگر است؛ زیرا این حرکت، انعکاس تاریخی قومی است که به عنوان یک دین جهانی مطرح است. هدف این جنبش، استقرار یهودیان در سرزمین فلسطین است که در آن بتوان یک دولت مستقل تشکیل داد.44 اما هنوز این جنبش رسماً برنامه سیاسی خود را آغاز نکرده بود که از سوی ارتدوکس ها و اصلاح طلبان با مخالفت شدید مواجه گردید.
در میان ارتدوکس ها، کسانی وجود داشتند که صهیونیسم را نوعی کوشش برای زیر پا گذاشتن سنت ها تصور میکردند. درحالی که، دیگرانی نیز بودند که به لحاظ نگرش دنیوی اکثر رهبران صهیونیستی، از تأثیرات این جنبش بر حیات و عمل دینی یهودی بیم داشتند. در عین حال، بخش بزرگی از یهودیان ارتدکس از جمله سموئل موهیلور45 1824-1898 با پذیرش دیدگاه کالیشر46 از همان ابتدا، به این جنبش پیوست و تحت رهبری ربی اسحاق یعقوب راینس47 1834- 1915 حزبی با نام «میزراحی»48 در درون این جنبش تشکیل دادند.
شعار آن این بود، سرزمین اسرائیل برای مردم اسرائیل بر طبق قانون اسرائیل.نکته قابل تأمل این است که بر چه اساسی به این شعار تمسک میکنند. اگر یهودیت باشد و عقاید دیر پای آن این مسئله را منوط به حضور ماشیح در آخر الزمان میداند. از سوی دیگر، در درون اصلاح طلبان خصومتی آشتی ناپذیر نسبت به صهیونیسم وجود داشت؛ زیرا اصلاح طلبان این جنبش را در نزد افکار عمومی جهانی نوعی به چالش طلبیدن جدی نگرش خود درباره یهودیان قلمداد کردند، که بر اساس آن یهودیان صرفاً جامعه ای دینی بودند، همچنین به طور یکسان، در میان ارتدوکس ها و اصلاح طلبان بسیاری بودند که صهیونیسم سیاسی را در تعارض با وفاداری به کشوری، که آنان تابعیت آن را پذیرفته بودند، میدانستند.49
در دهه 1890، ایده ملیگرایی یهودیت به کشورهای دیگر اروپایی گسترش پیدا کرد.ملی گرایی یهودی، پدیدهای است که در دورة جدید به دنبال ایدههای ناسیونالیستی و جنبشهای ملی در اروپای غربی است و درطول قرن 19 ظاهر شد. مفهوم «ناسیونالیسم»، ابتدا در کشمکشهای اروپایی از دل نیروهای ناپلئون قد برافراشت و از سال 1848 رشد کرد و مطرح گردید.50 به مرور زمان، این ایده در طول قرن 19 و دهه اول قرن 20 تا زمان حکومت نازیها در آلمان مورد مخالفت فیلسوفان یهودی مثل هرمان کوهن قرار گرفت.51
به دنبال این تفکر، موضوع صهیونیسم پررنگتر گردید. در این باب، فیلسوفان و الاهیدانان به تبیین آن پرداختند که از آن بین، میتوان به ام اهس (1812-1876) اشاره کرد.52 در میان حامیان این اندیشه، تئودور هرتصل قرار داشت که وی تأثیر عمیقی از داری فوسی گرفت؛ کسی که ارتباط و پیوند خوبی با جنبش عشاق صهیون برقرار کرده بود.53
آنچه امروز به وقوع پیوسته، ناشی از همین جنبش و تلاشهای هرتصل است که توانست با بهره گیری از حمایتهای سخاوتمندانه بریتانیای کبیر و سایر قدرتهای بزرگ، ایده دولت یهودی را محقق سازد. این یک ظلم بزرگ تاریخی است که یک ملتی مانند فلسطین باید به تبعید برود و اموال او به تاراج رود.
هدف صهیونیسم تأسیس سرزمینی برای قوم یهود در فلسطین است که از لحاظ حقوقی و بین المللی دارای پایههای مشروع و استوار باشد.هدف شومی که ملت فلسطین را آواره کرد و بزرگترین جنایت بشری را خلق کرد؛ هدفی که با معیارهای یهودیت اصیل همخوانی نداشت و برای تحقق آن ها هرتصل و حامیان وی تلاش زیادی کردند. |
نکته شگفت آور اینجاست که حامیان تفکر صهیونیسم، آموزه ماشیح را زیر پا گذاشتند و دست به اقدامی زدند که نه تنها مورد خشم و غضب یهودیان مؤمن قرار گرفت، بلکه ملتی را فرو پاشید و مضمحل کرد. امروز اسرائیل غاصب از تمام امکانات و تجهیزات خود برای استقرار اهداف شوم خود استفاده میکند و خواهان تصاحب سرزمین بیشتر از مردم مظلومی است که هیچگونه پشتیبانی ندارند جز ملت هایی که خود به نوعی تحت ستم استکبار جهانی هستند.
نتیجه گیری
از آنچه گذشت، میتوان گفت در جهان جدید یهودیت متحمل تغییرات عمیقی شد. وقتی به خاستگاه این تغییرات مراجعه میشود، جنبشهای جدید شرایط را برای تحول بنیادی یهودیت فراهم کرد. جنبش هسکالا گام اول را برداشت و شرایط را برای دگرگونی فراهم کرد. همگونسازی، موضوع ساده ای نیست که مورد تصمیم یهودیان قرار گرفت؛ یهودیانی که هیچ دینی را بر نمیتافتند.
به دنبال این اتفاق، جنبش اصلاحات شرایطی را ایجاد کرد که در آن یک یهودی به آسانی بتواند با سایر شهروندان ارتباط بر قرار کند. این جنبش، بسیاری از حساسیت ها نظیر استفاده از زبان عبری در کنیسه ها، جدا سازی مردان و زنان در حین مراسم عبادی و اجرای مراسم عبادی در روز شنبه را برداشت و ماهیت عبادت دینی را سکولار کرد، تا آنجا که برخی با شعار سنت گرایی اعتراض خود را به این جنبش نشان دادند.
جنبش محافظه کاری نیز به منظور جمع بین دیدگاههای مطرح شده به میدان آمد و بخشی از تغییرات را در یهودیت ایجاد کرد. این جنبش ها و به دنبال آن، جنبشهای دیگر فضایی برای یهودیت ایجاد کرد تا در سایه آن، برخی از افراطیون ایده صهیونیسم را مطرح کرده و با حمایت دولتهای بزرگ، اهداف شوم خود را پیش ببرند.
در واقع، اگر اندیشه صهیونیسم توانست تفکر خود را بر اکثریت یهودیان حاکم کند، ناشی از همین تغییراتی است که بر اساس برنامه از پیش تعیین شده صورت گرفته است.یهودیان جهان، باید با یک بازنگری عمیق نسبت به تغییراتی که انجام گرفته، مانع گسترش ظلم و ستم صهیونیست ها شوند و ننگ آواره کردن و کشتن بیشتر فلسطینیان را از خود بر دارند و اجازه دهند ملت مظلوم فلسطین در سرزمینهای خود زندگی کنند.
پی نوشت:
19. محمد المسیری عبدالوهاب، دایرةالمعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ج 5، ص 421- 422.
20. Rabbi Moses Sofer
21. Samson Raphael Hirsch
22 . ایزیدور اپستاین، همان، ص 359.
23. Nathaniel Katzburg, Encyclopaedia Judica, V.12, p. 1486.
24. Abraham Isaac Cook
25. ایزیدور اپستاین، همان، ص 379- 380.
26. Agudas Israel
27. Nathaniel Katzburg, Encyclopaedia Judica, V.12, p. 1490.
28. Issac Leeser
29. Issac Mayer Wise
30. Arthur Hertzberg, Encyclopaedia Judica, V. 5, p. 902.
31. Jacob H. Schiff
32. Louis Marshall
33. Arthur Hertzberg, Encyclopaedia Judica, V. 5, p. 902- 903.
34. ایزیدور اپستاین، همان، ص361.
35. Moses Hess
36. Leo Pinsker
37. Auto- Emancipation
38. Choveve Zion
39. ایزیدور اپستاین، همان، ص376-377.
40. Theodore Hezel
.41 The Jewish State
42. Zionism
43. ایزیدور اپستاین، همان، ص377-378.
44. Arthur A. Cohn and Paul Mendes-Flohr, p. 1069-1070.
45. Samuel Mohilever
46. Kalisher
47. Rabbi Isaac Jacob Reines
48. Mizrachi
49. ایزیدور اپستاین، همان، ص378-379.
50. Arthur A. Cohn and Paul Mendes-Flohr, p.702.
51. Ibid, P.763.
52. Ibid, P.776.
53. Dan Cohn- Sherbok, Judaism: History, Belief and Practice, p. 278-280.
مرتضی صانعی/ دانشجوی دکتری ادیان و عضو هیئت علمی مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی
منبع:معرفت ادیان، شماره چهارم