0

درآمدی بر خشونت علیه زنان در خانواده

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

درآمدی بر خشونت علیه زنان در خانواده

 

یکی از عوامل مهم بروز خشونت در افراد، عدم تعهد و پای‌بندی به تعهدات اخلاقی و مذهبی‌ است. ایمان به خدا و مذهب می‌تواند عامل مهار کننده خوبی برای رفتارهای خشن باشد.

خبرگزاری فارس: درآمدی بر خشونت علیه زنان در خانواده

 

اشاره

سکون و آرامش همسران در کنار یکدیگر، یکی از اهداف اصلی تشکیل خانواده است؛ چنانکه قرآن کریم نیز می‌فرماید: (وَ مِنْ آیاتِهِ أنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أنْفُسِکُمْ أزْواجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدّةً وَ رَحْمَة) (1) ؛ «و یکی از آیات [لطف] الهی آن است که برای شما از [جنس] خودتان جفتی بیافرید که در برابر او آرامش یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود».

یکی از موانع رسیدن به این هدف، خشونت علیه زنان در خانواده و از بین رفتن آرامش خانواده است. به راستی چرا همسرانی که با عشق ازدواج کرده‌اند و اینک باید آرام‌بخش و آرامش آفرین یکدیگر باشند، به دشمنی با هم بر می‌خیزند؟ چه پیش می‌آید که محیط خانه که باید امن‌ترین و آرام‌ترین مکان باشد، صحنه بروز رفتارهای خشونت‌آمیز می‌شود؟ چه باید کرد؟

خشونت چیست؟

واژه خشونت در منابع لغوی فارسی، مترادف با کلماتی چون درشتی، زبری و در مقابل لینت و نرمی آمده و از مصادیق آن تندخویی، خشم و غضب، درشتی کردن و ... نام برده شده است.(2)واژه خشونت در اصطلاح مفهومی گسترده دارد و به همین دلیل نیز تعاریف مختلف و متعددی از آن ارائه شده است. در مورد چیستی آن تعریف دقیق و مورد وفاقی وجود ندارد؛ زیرا هر کس از پایگاه فکری، فرهنگی و اجتماعی خود به خشونت نگریسته و یا گونه و عرصه خاصی از خشونت را مد نظر داشته است؛ به عنوان مثال برخی خشونت یا پرخاشگری را حمله یک فرد به فردی دیگر یا یک شیء یا به خود معنا می‌کنند.(3)

در تعریف دیگری آمده است: «خشونت یا پرخاشگری، تلاش برای آسیب رساندن عمدی به دیگری ا‌ست که روش‌های گوناگونی دارد».(4) برخی نیز با جداسازی جنبه‌های مختلف گفته‌اند: «خشونت از نظر شخصی و روانی، تندخویی و منش سخت‌گیرانه یا بروز ناگهانی و انفجارگونه نیرویی ا‌ست که صورت تهدیدکننده، مخرب و گاه قتال به خود می‌گیرد».(5) برخی هم خشونت را اقدام علیه جسم، جان، شرف، مال، حقوق طبیعی و فطری افراد، هویت‌ها و ... دانسته‌اند.(6)

در خانواده‌هایی که به مسائل دینی اعتقاد و ایمان دارند، ضرب و جرح به طور چشم‌گیریی پایین است. این امر نشان دهنده نقش مؤثر اعتقادات دینی و مذهبی در کاهش نزاع‌های خانوادگی و ضرب و جرح است.

به عبارتی هر رفتاری که با هدف آسیب‌ رساندن جسمی یا روحی به دیگری و با اراده و قصد قبلی بروز کند، خشونت نامیده می‌شود. در واقع خشونت، بد رفتاری عمدی را در بر می‌گیرد که خفیف‌ترین آن ممکن است نگاه تند یا کلامی طعنه‌آمیز باشد تا شدیدترین شکل آن که آثار فیزیکی یا روانی سوء بر افراد باقی می‌گذارد.

واژه «خشن» در متون دینی به معنای قاطعیت، جدیت و دقت استعمال شده است که معنای مقابل آن، مداهنه و به معنای سازش‌کاری و مماشات کردن است؛ به عنوان مثال هنگامی که عده‌ای نزد پیامبر اعظم(ص) از سخت‌گیری علی(ع) نسبت به بیت‌المال شکایت کردند، حضرت فرمود: «فإنّه خَشِن فِی ذاتِ الله عزّوجل غیرُ مداهِنٍ فی دینه؛(7) علی در اجرای حکم خداوند عزوجل قاطع است و در دین خود اهل تساهل نیست».

آنچه در متون دینی مفهوم خشونت را در معنای امروزی آن افاده می‌کند، واژه «شدت» و «غلظت» است. شاهد بر این مدعا آیه شریفه 29 سوره فتح و آیه 159 سوره آل‌عمران است که واژه «اشدّاء» در برابر «رُحَماء» و نیز واژه «غلیظ القلب» به معنای بداخلاقی و تندخویی در مقابل لینت و نرمی استعمال شده است.در آیات 15، 73 و 123 سوره توبه نیز واژه غلیظ و مشتقات آن، در معنای سخت‌گیری، شدت و خشونت استعمال شده است.

پیشینه خشونت علیه زنان

زنان در طول تاریخ و در بسیاری از نقاط جهان به دلیل درک نادرست از حقوق انسانی، موجودی پست تلقی شده‌اند. تاریخ به روشنی از به استضعاف کشیده شدن همه جانبه زن، حکایت‌های زیادی ‌دارد؛ به عنوان مثال از جمله سنت‌های هولناک و وحشیانه گروهی از عرب جاهلی، کشتن یا زنده به گور کردن دختران بود. این سنت وحشیانه از سنت‌های اختصاصی عرب نبود؛ بلکه بیشتر اقوام ابتدایی و قرون وسطایی به خاطر مسائل مختلفی همچون اقتصادی، اعتقادی و نظامی دست به این عمل وحشیانه می‌زدند؛(8) برای مثال آفریقایی‌ها با زنان مانند حیوانات رفتار می‌کردند.

اگر زنی مریض می‌شد، کوشش چندانی برای مداوای او انجام نمی‌دادند و در زمان جشن و مهمانی یا قحطی، از گوشت زنان استفاده می‌کردند.(9) در قبایل وحشی، شوهر ولیّ مطلق زن بود. او می‌توانست زنش را به هر کس بخواهد بفروشد، ببخشد یا قرض دهد یا به هر نحو که بخواهد، مجازات کند و بکشد. سخت‌ترین کارها با زنان بود. آنان باید پس از وضع حمل، بلافاصله به دنبال خدمتکاری می‌رفتند و مرد چند روز به جای او در بستر بیماری می‌خوابید.(10) در چین، پدر می‌توانست همسر و کودکان خود را به غلامی و کنیزی بفروشد.(11)

عقیده آنان بر این بود که دختران همچون بار بر دوش خانواده سنگینی می‌کنند؛ در نتیجه می‌بایست آن‌ها را به عرصه رشد رساند تا خانواده را ترک گویند، به خانه شوهر بروند و کار کنند. اگر در مواقع سختی دختری بر دختران متعدد خانواده افزوده می‌شد، امکان داشت که نوزاد بی‌گناه را رها کنند تا در سرمای شب بمیرد یا خوراک گرازان طعمه‌طلب شود.(12)

وضعیت زنان در جهان امروزی

امروزه با وجود پیشرفت‌های صنعتی جوامع، رشد تمدن و فرهنگ آن‌ها و توسعه علم و تکنولوژی، هنوز پدیده خشونت خانوادگی یک معضل جهانی به شمار می‌آید. در عصر کنونی که جهان وارد هزاره جدید میلادی شده است، نه تنها خشونت از زندگی زنان رخت بر نبسته است؛ بلکه گزارش‌های تکان دهنده از حوادث، آمار، اطلاعات و اخبار از گوشه و کنار جهان ارائه می‌شود که نشان از نقض حقوق بشر در مورد زنان دارند و آدمی را به این حقیقت تلخ رهنمون می‌کنند که فقط اَشکال و صور خشونت علیه زنان تغییر کرده است. گزارش‌های زیر حکایت از این موضوع دارد:

ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی هر جامعه، پیش‌داوری‌ها و عقاید غلط و الگوهای فرهنگی خاص حاکم بر جوامع، اعمال خشونت علیه زنان را به عنوان یک هنجار پذیرفته شده و امری مقبول معرفی می‌کند. مبنای این فرهنگ و الگو، ناشی از ساختار جنسیت مرد و زن می‌باشد که اقتضای جنسیت مرد اعمال زور و قدرت و اقتضای ساختار جنسیت زن منفعل و متعهد بودن است.

«بنابر آمار رسمی وزارت کشور روسیه، در نیمه نخست سال 1997، قریب به 18000 زن مضروب و در بخش فوریت‌های پزشکی بیمارستان بستری شدند. در سال 1993 در کانادا طی آمارگیری از 12300 زن متأهل از سن 18 به بالا، 29 درصد از این زنان ابراز کردند که از سن 16 سالگی توسط شوهر خود مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. در سال 1995 و در نمونه‌برداری تصادفی از زنان لندن، 25 درصد آنان در دوران زندگی خود از شوهرشان کتک خورده‌اند. در سال 1995، در یک آمارگیری از زنان متأهل سنین 15 تا 49 سالة مصری، 35 درصد گفتند که از سوی شوهرانشان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. بر طبق آمارهای سال 1992، 25 درصد از زنان آمریکایی ماهانه از شوهرانشان کتک می‌خورند ...».(13)

علل مؤثر بروز رفتارهای خشونت‌آمیز در مردان

عوامل متعددی در ایجاد یا زمینه‌سازی برای رفتارهای خشن نقش دارند که آن‌ها را می‌توان به عوامل فردی و اجتماعی تقسیم کرد:

الف) عوامل فردی

به طور کلی عوامل روانی، مهم‌ترین عامل فردی در بروز رفتارهای خشن، به حساب می‌آیند. عوامل روانی، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در ایجاد رفتارهای پرخاشگرانه دخالت دارند. گاهی علت خشونت، به بیماری‌های عصبی ا‌ست. اغلب بیماری‌های متابولیک و سندروم از دست دادن کنترل، از عوامل مهم ضرب و شتم افراد خانواده و گاه قتل‌های بدون انگیزه قبلی‌ است.(14) ناکامی، عامل دیگر ایجاد تمایلات پرخاشگرانه می‌باشد.(15) عقده حقارت و خود کم‌بینی در افراد نیز در ایجاد رفتارهای خشن مؤثر است.

ب﴾ عوامل اجتماعی

فقر، بیکاری، اعتیاد

فقر، بیکاری و اعتیاد، از جمله عوامل مهم بسیاری از جرائم و آسیب‌های اجتماعی و به ویژه خشونت است.(16) درآمد مالی و رضایت شوهر از موقعیت شغلی خود، تأثیر مهمی در روابط خانوادگی با همسر و فرزندانش خواهد داشت. زمانی که سطح درآمد مرد با انتظارات و توقعات اعضای خانواده همخوانی نداشته باشد، خود به خود منازعات و مشاجرات خانگی به وجود خواهد آمد. مردان بیکار یا مردانی که وضعیت مالی نامناسب دارند، گرایش بیشتری به اعتیاد و خشونت علیه اعضای خانواده دارند.

اغلب بیماری‌های متابولیک و سندروم از دست دادن کنترل، از عوامل مهم ضرب و شتم افراد خانواده و گاه قتل‌های بدون انگیزه قبلی‌ است.ناکامی، عامل دیگر ایجاد تمایلات پرخاشگرانه می‌باشد.عقده حقارت و خود کم‌بینی در افراد نیز در ایجاد رفتارهای خشن مؤثر است.

الگوهای فرهنگی ناشی از سنت‌های غلط و عقاید متعصبانه

ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی هر جامعه، پیش‌داوری‌ها و عقاید غلط و الگوهای فرهنگی خاص حاکم بر جوامع، اعمال خشونت علیه زنان را به عنوان یک هنجار پذیرفته شده و امری مقبول معرفی می‌کند. مبنای این فرهنگ و الگو، ناشی از ساختار جنسیت مرد و زن می‌باشد که اقتضای جنسیت مرد اعمال زور و قدرت و اقتضای ساختار جنسیت زن منفعل و متعهد بودن است.

نارسایی حقوقی

نارسایی حقوقی در پی‌گیری قانونی خشونت علیه زن در پرداخت‌های جبرانی مثل دیه و ...، از عوامل دیگرِ اِعمال خشونت علیه زنان است. به گفته معاون دفتر امور زنان قوه قضائیه، از آنجا که همه اتفاقات زندگی زناشویی داخل خانه اتفاق می‌افتد و به طور عمده زنان قادر به اثبات موارد عسر و حرج به دلیل فقدان شاهد نیستند؛ مشکلات زنان همچنان ادامه خواهد داشت. همچنین حجب و حیا و حساسیت زنان در حفظ آبروی خانوادگی، آنان را از مراجعه به دادگاه باز می‌دارد.(17)

یکی از حقوقدانان در این‌باره می‌گوید:«برخورد با خشونت علیه زنان، به علت حرمت خانواده و عدم امکان اطلاع و حضور مستمر شخص ثالث در زندگی مشترک زوجین دشوار است. تشخیص کمی و کیفی نوع اعمال خشونت آمیز در خانواده و اثبات و احراز آن، به وجود آثار و علائم ناشی از خشونت نیاز دارد؛ در صورتی که بسیاری از خشونت‌های مردان نسبت به زنان ناپیدا و فاقد آثار جسمانی‌ است و اثرات ناشی از آن در جسم و روان زنان در طول زندگی مشترک آشکار می‌شود، ولی اثبات آن در کوتاه مدت غیر ممکن است».(18)

هر رفتاری که با هدف آسیب‌ رساندن جسمی یا روحی به دیگری و با اراده و قصد قبلی بروز کند، خشونت نامیده می‌شود. در واقع خشونت، بد رفتاری عمدی را در بر می‌گیرد که خفیف‌ترین آن ممکن است نگاه تند یا کلامی طعنه‌آمیز باشد تا شدیدترین شکل آن که آثار فیزیکی یا روانی سوء بر افراد باقی می‌گذارد.

عدم تعهد و پای‌بندی به تعهدات اخلاقی و مذهبی

مطالعات نشان می‌دهد که پرخاشگری و خشونت، زمانی بروز می‌کند که عوامل کنترل کننده خشم در انسان ضعیف باشند یا به واقع وجود نداشته باشند. یکی از عوامل مهم بروز خشونت در افراد، عدم تعهد و پای‌بندی به تعهدات اخلاقی و مذهبی‌ است. ایمان به خدا و مذهب می‌تواند عامل مهار کننده خوبی برای رفتارهای خشن باشد.

یک کارشناس پزشکی قانونی می‌گوید:در خانواده‌هایی که به مسائل دینی اعتقاد و ایمان دارند، ضرب و جرح به طور چشم‌گیریی پایین است. این امر نشان دهنده نقش مؤثر اعتقادات دینی و مذهبی در کاهش نزاع‌های خانوادگی و ضرب و جرح است.(19) کارشناس دیگری نیز با اشاره به تحقیقی که بر یکصد زن قربانی خشونت از سوی شوهرانشان انجام شده است، می‌گوید: «این تحقیق نشان می‌دهد عامل بی‌قیدی به مذهب و اعتقادات دینی، عاملی قوی برای روی آوردن مردان به خشونت‌های مختلف علیه زنان است».(20)

عامل خانوادگی

روان‌شناسان نقش خانواده‌های خشن و پرخاشگر را در تأثیر و افزایش آن در کودکان بسیار قطعی و اجتناب ناپذیر می‌دانند. نقش چنین خانواده‌هایی الگودهی و تقویت این رفتارهاست. پدران و شوهران خشن امروز، کودکان والدین خشن دیروز هستند؛ زیرا اعمال خشونت، رفتاری اکتسابی ا‌ست و خانواده‌های خشن، بسیار سهل و آسان و از نزدیک رفتارهای خشن را در اختیار کودک قرار می‌دهند. (21)

پی‌نوشت:

1. روم ﴿30﴾ : 21.

2. لغتنامه دهخدا، ج 7، ص 18329 و فرهنگ معین، ج 1، ص 1425.

3. باقرپور، ایرج، روان درمانی برای همه، ص 59 و60 .

4. رحمتی، محمدصادق، روان‌شناسی اجتماعی معاصر، ص 53 .

5. حنایی کاشانی، ‌محمد سعید، پرسش از تکنولوژی و خشونت، ماهنامه کیان، ش 45، ص 123.

6. میرخلیلی، سید محمود، خشونت و مجازات، کتاب نقد، ش 14 و 15، ص 127.

7. مفید، الارشاد ج 1، ص 173.

8. نوری، یحیی، حقوق زن در اسلام و جهان، ص 20.

9. محقق، محمدباقر، حقوق مدنی زوجین، ص 4.

10. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 262.

11. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام و دیگران، ج 1، ص 857.

12. همان، ص 854.

13. خشونت علیه زنان در خانواده، مترجم: مینا اصلانی، مجله حقوق زنان، ش 19 و 20، ص 27 ـ 22.

14. ماریا روی، زنان کتک خورده، مترجم: مهدی چراغه داغی، ص 147 و 148.

15. رحمتی، محمدصادق، همان، ص 60 .

16. زنان کتک خورده، ص 155 و 156.

17. مجله پیام زن، سال نهم، ش 5 ، ص 57 .

18. نیم نگاهی به خشونت با زنان در خانواده، مجله حقوق زنان، ش 2، ص 28 ـ 24.

19. مجله حقوق زنان، ش 4، ص 70.

20. مجله پیام زن، ش 10، ص 21.

21. زنان کتک خورده، ص 56 و 57.

منبع : ماهنامه نامه جامعه شماره 83

ادامه دارد................

چهارشنبه 29 شهریور 1391  9:32 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها