0

آنان را شکنجه می‌دادند و به رگبار می‌بستند+ تصاویر

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

آنان را شکنجه می‌دادند و به رگبار می‌بستند+ تصاویر

 

قبل از کشتن آنان را شکنجه می‌دادند؛ چشم‌هایشان را در می‌آوردند؛ زنده زنده پوستشان را می‌‌کندند و شکم‌ها را می دریدند.

خبرگزاری فارس: آنان را شکنجه می‌دادند و به رگبار می‌بستند+ تصاویر

 

 رهیاب نیوز،  رژیم صهیونیستی کلکسیون جنایات ضد بشری بوده و هست؛ آنگونه که در تاریخ بشر که هیچ، در تاریخ درندگان وحشی نیز بی سابقه است.

در این گزارش به یکی از فجیع‌ترین و ننگین‌ترین این جنایات یعنی کشتار اردوگاه صبرا و شتیلا پرداخته شده است.

رژیم غاصب صهیونیستی از زمان تولد نامشروعش یعنی سال 1948 تا امروز معدن آدم‌کشی و جنایت بوده است و نطفه این رژیم با جنایت و تجاوز منعقد شده است اما بی‌شک کشتار در اردوگاه صبرا و شتیلا یکی از بزرگترین جنایات ضد بشری اسرائیل به شمار می‌رود.

اردوگاه صبرا و شتیلا کجاست؟

صبرا و شتیلا اردوگاه آوارگان فلسطینی در لبنان به شمار می‌رفت که در جنوب این کشور واقع شده بود و فلسطینی‌هایی از همان آغاز اشغال فلسطین در سال 1948 در این اردوگاه پناه گرفته بودند و اغلب آنها از ساکنان منطقه "الجلیل" در شمال فلسطین اشغالی محسوب می‌شدند.

در زمان جنایت صهیونیست ها در سال 1982 حدود 20 هزار آواره فلسطینی در این اردوگاه‌ها زندگی می‌کردند.

وقوع جنایت

در فاصله روزهای 16 تا 18 سپتامبر 1982 (25 تا 27 شهریور 61) اردوگاه‌های فلسطینی صبرا و شتیلا در جنوب بیروت شاهد به خاک و خون کشیده شدن هزاران زن و کودک و پیر و جوان آواره فلسطینی توسط صهیونیست‌ها به فرماندهی آریل شارون وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی و مزدوران وی یعنی نیروهای فالانژ بودند.

نظامیان ارتش رژیم صهیونیستی به فرماندهی آریل شارون سه ماه پیش از وقوع این کشتار در سال 1982 پس از عبور از مرز لبنان تا مرکز بیروت پیشروی کردند و این شهر به طور کامل زیر یوغ اشغال صهیونیست‌ها قرار گرفت.

در پی این یورش وحشیانه، رژیم صهیونیستی معاهده به اصطلاح صلحی را بر مسئولان لبنانی که در آن زمان درگیر جنگ‌های داخلی بودند، تحمیل کرد و سران صهیونیست و شخص شارون در توجیهی مزورانه، هدف از اشغال بیروت را خارج ساختن گروه‌های فلسطینی از این کشور به عنوان منبع «تشنج » خواندند!

شارون از دلایل دیگر این تهاجم، از بین بردن ساختار سازمان آزادیبخش فلسطین در لبنان را ذکر کرد و مدعی شد با این کار دولت لبنان از قدرتی برخوردار خواهد شد که بتوان با آن به عنوان طرف مورد گفتگو به بحث پرداخت.

 

 

صهیونیست‌ها با تقویت گروه طرفدار خود در لبنان (فالانژیست ها) "بشیر جمیل" رهبر وقت حزب فالانژ (معروف به کتائب) را به ریاست جمهوری لبنان سوق دادند اما وی بیش از 3 هفته در رأس حکومت نبود چرا که بر اثر انفجار بمب به همراه 18 نفر از اعضای حزب کتائب کشته شد.

ترور بشیر جمیل و حضور هزاران نظامی صهیونیست در بیروت آریل شارون را بر آن داشت که با بهره برداری از این فرصت و به بهانه انتقام خون جمیل با همکاری مزدوران لبنانی خود، ساکنان اردوگاه صبرا و شتیلا را به خاک و خون بکشد.

از همین رو نظامیان صهیونیست و نیروهای فالانژ لبنان عصر روز 16 سپتامبر 1982 به اردوگاه صبرا و شتیلا یورش برده و در مدت 48 ساعت به فجیع‌ترین وضع ممکن به قتل عام آوارگان فلسطینی پرداختند.

جزئیات کشتار آوارگان فلسطینی

در این قتل عام سه هزار و 297 فلسطینی و لبنانی شهید شدند؛ در میان کشته ها 136 لبنانی وجود داشت؛ پیکر ۱۸۰۰ نفر در خیابان‌ها و کوچه‌های تنگ این اردوگاه رها شده بود و ۱۰۹۷ تن دیگر نیز در بیمارستان غزه و 400 تن دیگر در بیمارستان عکا به شهادت رسیدند.

 

 

"دیوید هرست" خبرنگار معروف غربی در کتاب خود "تفنگ و شاخه زیتون" می‌نویسد: «اولین واحد شامل 150 فالانژیست پس از عبور از موانع اسرائیلی ها از در اردوگاه شتیلا وارد شدند که گروهی از آنها علاوه بر سلاح، چاقو نیز به همراه داشتند؛ قتل عام به مدت 48 ساعت شروع شد و حتی در شب نیز با روشن کردن محوطه اردوگاه توسط اسرائیلی‌ها ادامه داشت.

آنها به زور وارد خانه‌های مردم شده و فلسطینی‌های در خواب را به رگبار مسلسل بستند؛ فالانژ ها بعضاً قبل از کشتن آنان را شکنجه می‌دادند؛ چشم‌هایشان را درمی‌آوردند؛ زنده زنده پوستشان را می‌کندند؛ شکم ها را می دریدند؛ به زنان و دختران گاه بیش از 6 بار تجاوز می‌کردند و بعد سینه‌های‌شان را می بریدند و در آخر به ضرب گلوله آنها را از پا در می‌آوردند؛ بچه‌ها را از وسط دو شقه می‌کردند و مغزشان را به دیوار می‌کوبیدند.

در حمله به بیمارستان عکا تمام بیماران را بر روی تخت کشتند؛ دست بعضی را به ماشین می‌بستند و در خیابان ها می‌کشیدند.

دست های فراوانی برای بیرون آوردن دستبند و انگشتر قطع شد؛ در نهایت چند بولدوزر به اردوگاه آورده تا علاوه بر دفن مقتولان، خانه‌های سالم را با خاک یکسان کنند؛ اجساد مردم تا چند روز بر زمین مانده بود و گربه‌ها از گوشت آنها می‌خوردند و آنقدر وحشی شده بودند که به مردم زنده نیز حمله می‌کردند زیرا به خوردن گوشت انسان عادت کرده بودند.»

 

"غازی خورشید" در کتاب خود "تروریست صهیونیستی در فلسطین اشغال شده" می‌نویسد: «در خیابانی جسد 5 زن و چند کودک روی تلی از خاک افتاده بود... از جمله یک زن که پیراهنش از جلو پاره و سینه‌هایش بریده شده و در کنارش سر بریده دخترکی با نگاهی خشمگینانه به قاتلانش دیده می‌شد.

زن جوانی را دیدم در حالی که طفل شیرخواره اش را در آغوش گرفته، گلوله‌ها از بدنش عبور کرده و در بدن طفل شیرخوارش نشسته بود.»

"تونی کلیفتون" گزارشگر با سابقه غربی نیز در کتاب "آسمان گریست" می‌نویسد: «آنچه مرا سخت تکان داد این بود که شخصی بر اثر سوختن مرده بود؛ بعداً معلوم شد فالانژیست‌ها روی او بنزین ریخته و او را آتش زدند و فقط سفیدی دندانش در میان سر و صورتش که زغال شده بود نمایان بود.»

اسلویتزر در مصاحبه با روزنامه فولکس کرانت چاپ هلند گفت در حالی که کنار وزیر جنگ وقت اسرائیل ایستاده بود مشاهده کرد که وی با کلت کمری خود دو کودک فلسطینی را در فاصله تقریبا 10 متری در بخش ورودی اردوگاه صبرا و شتیلا به قتل رساند.

 

گفته های بازماندگان فاجعه صبرا و شتیلا بیانگر اوج خوی درندگی صهیونیست هاست؛ به گفته برخی از این بازماندگان، ابتدا کشتارها با سلاح های سرد نظیر چاقو و تبر به فجیع‌ترین شکل ممکن آغاز شد؛ صهیونیست‌ها و فالانژیست‌ها با ورود به خانه‌های آورگان، به طرزی وحشیانه با بریدن سر و اعضای بدن فلسطینیان آنها را به قتل می رساندند؛ به زنان و دختران پیش از کشتن آنها بارها تجاوز می‌کردند و سپس آنها را به قتل می‌رساندند.

کشتن زنان باردار و دریدن شکم‌های آنها، زنده زنده سوزاندن کودکان و ذبح آنها از جمله خاطرات تلخ بازماندگان این واقعه است.

مقامات ارتش اسرائیل، از جمله ژنرال آموس یارون فرمانده این نیروها در لبنان، بر بالای بام ساختمانی 7 طبقه در 200 متری اردوگاه مستقر شده بودند و از نزدیک بر این فاجعه نظارت می‌کردند، با وجود اعلام خبر قتل عام به ژنرال رافائل ایتان رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل، وی دستور داد کشتار تا ساعت 8 صبح روز بعد نیز ادامه پیدا کند.

پس از ورود نظامیان به اردوگاه، تانک‌ها و بلدوزرها نیز وارد اردوگاه شده و مناطقی را که نظامیان ترک کرده بودند به گلوله بسته و سپس با بولدوزر صاف می‌کردند.

با نزدیک شدن به ساعات پایانی عملیات، بولدوزرها با حفر گورهای دسته جمعی، بسیاری از قربانیان را به همراه بسیاری دیگر که هنوز زنده بودند دفن کردند؛ به همین دلیل نمی‌توان تعداد دقیق کشته‌ها را تخمین زد.

بسیاری از مقتولین «ناقص‌العضو» شده بودند؛ معلوم نیست که قبلا و یا بعد از کشتار این طور شده بود؛ بر روی بدن بسیاری از کشته‌شدگان «علامت صلیب» که نشانه فالانژها است، با چاقو حک شده بود.

«پزشک، پرستار و بیمار همه با هم کشته شده بودند؛ بعضی زیر چرخ‌های بولدوزر مانده و خرد شده بودند و تعدادی هم همراه با اجساد زنده در گورهای دسته‌جمعی به زیر خاک رفته، زنده به گور شده بودند.»

 

یک پرستار لبنانی بیمارستان عکا می‌گوید: فالانژها به سمت چهار پزشک که پارچه سفیدی در دست داشته و قصد جلوگیری آنها به بیمارستان را داشتند، نارنجکی می‌اندازند؛ یکی از همکاران من فریاد کشید و به سمت آنها سنگی پرتاب می‌کند، جنایتکاران هم، چنان سیلی محکمی می‌زنند که بیهوش بر زمین می‌افتد؛ بعد پیراهنش را پاره و او را به پیاده روی مقابل برده و مورد تجاوز قرار دادند و 5 وحشی نیز برای او در صف ایستاده بودند.»

'وجنات زین عبدالطیف' می‌گوید: 'در روز جمعه به بیمارستان غزه پناه بردم و آنها ما را صبح شنبه محاصره کردند و فلسطینی‌ها را که شامل زنان و کودکان نیز می‌شدند از خارجی‌ها جدا کرده و به یک ورزشگاه بردند و در چاله‌هایی که بر اثر بمباران حفر شده بود انداخته و گفتند همه دراز بکشند؛ سپس بر روی همه آتش گشودند و در آخر با سه بولدوزر بر روی آنها چه زنده و چه مرده خاک ریختند و من وقتی این صحنه را دیدم که خاک بر روی کودکان و زنان می ریزند بی اراده فریادی کشیدم که نزدیک بود پیدایم کنند.

'سعید فیصل' از بازماندگان این اردوگاه با چشمانی پر از اشک می‌گوید: «من در خارج از این اردوگاه با تاکسی کار می‌کردم که ناگهان شنیدم فالانژها و اسراییلی‌ها به این اردوگاه حمله ور شدند؛ تصور این همه جنایت را نداشتم و وقتی خودم را به نزدیکی اردوگاه رساندم صدای تیرهای خلاص به کودکان به گوش می رسید... خیلی نگران شدم نتوانستم به اردوگاه بیش از حد نزدیک شوم بعد از دو روز و خروج نیروهای اسراییلی از منطقه، اجساد اعضای خانواده‌ام را که در اعدام دسته جمعی کشته شده بودند، دیدم.»

میکائیل جانسن در کتاب «جنگ بیروت» نوشته است: «از تاریخ 16 تا 18 سپتامبر 1981 به مدت «چهل ساعت کشتار ادامه داشت. . . .»

 

درباره اتفاقات وحشتناک و دلهره‌آور آن، خیلی نوشته شده ‌است و لازم نیست که در اینجا بازگو شود.  عکسها خود گویا هستند؛ چیزی که نباید فراموش شود، این است که محکومین [بی‌گناه]، مردان، زنان، کودکان از هر سنی، از خیلی پیر تا خیلی جوان و حتی کودکانی که در آغوش [مادران خود] بودند، آنها همه به طرق مختلف کشته شدند.

خوشبخت‌ترین آنها کسانی بودند که تیرباران شده بودند؛ انفرادی یا دسته‌جمعی؛عده‌ای نیز خفه شده بودند و یا گلوی آنان با چاقو بریده شده بود.

همه نویسندگانی که از جنایات اسرائیلیان پرده برداشته‌اند؛ از بولدوزر به عنوان آلت قتاله و صمیمی‌ترین همکار صهیونیستها در خراب و مخفی‌کردن آثار جنایات آنان، نام برده‌اند.

مک براید در کتاب «اسرائیل در بیروت» وقتی که از کشتار بی‌گناهان در اردوگاههای فلسطینیان سخن می‌گوید، می‌نویسد: «گورهای دسته‌جمعی به سرعت توسط همان ماشینهای لعنتی [بولدوزر] حفر و اجساد بی‌گناهان در آن ریخته شد. . . »

تونی کلیفتون، روزنامه‌نگار و خبرنگار جنگی انگلیسی، در آن روزهای پرآشوب در بیروت بود، او در یادداشت‌هایش همه‌جا از اسرائیلی‌ها به عنوان «وحشی» یاد می‌کند؛ نامبرده پس از بازدید از بیمارستان روانی درهم کوبیده شده اردوگاه صبرا نوشت: «آیا به این رفتار جز صفت توحش چیز دیگری می‌توان اطلاق کرد؟»

دو خبرنگار آمریکائی هم در مجله نیوزویک چنین اظهار نظر می‌کنند: «شبه نظامیان مسلح وارد اتاق خواب فلسطینی‌ها شده و آنها را به قتل می رساندند؛ بر روی دو تخت یک زن و مرد فلسطینی به همراه دو کودک خود کشته شده بودند. در پای هر دیوار بیش از 10 جسد بر روی هم افتاده و دیوارها سوراخ سوراخ شده بود که بیانگر تیرباران شدن آنهاست.»

 معاد سرور از دیگر بازماندگان این جنایت می‌گوید: «در منزل بودیم که در زدند پدرم در را باز کرد و 13 مرد مسلح وارد خانه شدند و ما را به رگبار بستند؛ برادر کوچکم در دم کشته و فقط من و مادرم زنده ماندیم.»

یک خبرنگار اسکاندیناوی در شرح این واقعه بیان می‌کند: «من از شکاف باریک یک دیوار، لودرهای زیادی را دیدم که ساعتی بعد از قطع شدن صدای مسلسل‌ها اجساد فلسطینی‌ها را دسته دسته به مکانی حمل می‌کردند در حالی که بوی خون فضا را پوشانده بود جز تلی از اجساد که در نقاط مختلف بر روی هم ریخته شده بودند چیزی دیده نمی شد، حتی بسیاری از قربانیان به سختی شکنجه شده بودند و آثار چاقو بر بدن و دست و پاهای بسیاری از دختران و کودکان دیده می‌شد.»

واکنش های جهانی و قطعنامه سازمان ملل

ابعاد این جنایت تا به آن حد تکان دهنده بوده است که غربی‌ها که در حمایت از رژیم غاصب صهیونیستی از هیچ اقدامی فروگذار نکرده‌اند، مجبور شدند صدای اعتراض خود را بلند کنند و حتی پرونده آریل شارون به عنوان قاتل هزاران کودک و بزرگ فلسطینی در صبرا و شتیلا در دادگاهی در بلژیک در جریان افتاد.

واکنش های جهانی تا جایی پیش رفت که سرانجام در 16 دسامبر 1982 مجمع عمومی سازمان ملل متحد با محکوم کردن این کشتار آن را نسل کشی نامید؛ این قطعنامه با 98 رای موافق در مقابل 19 رای مخالف و 23 رای ممتنع تصویب شد.

پس از حضور صلیب سرخ در اردوگاه، هیچ یک از کشته‌ها به عنوان اعضای سازمان آزادی بخش فلسطین شناسایی نشدند و همگی غیرنظامیان و آوارگانی بودند که در آنجا پناه گرفته بودند.

شارون پس از این نسل کشی، به عنوان مسئول غیر مستقیم در کشتار معرفی شد و مدتی بعد از وزارت جنگ اسرائیل استعفا داد؛ وی سپس با رسیدن به پست نخست وزیری، به جنایات خود علیه فلسطینیان ادامه داد.

شهادت 21 ایرانی در اردوگاه صبرا و شتیلا

همیشه در لابه لای وقایع تاریخی حقایق پنهانی وجود دارند که سال‌ها بعد پیدا می شوند و خواننده را شگفت زده می کنند؛ از تعداد کشته شدگان این فاجعه آمار دقیقی در دسترس نیست؛ چرا که به ادعای بازماندگان معدود فاجعه به غیر از گور دستجمعی که در محل کشتار در منطقه الغبیری بیروت جنوبی برای قربانیان حفر شده ، تعداد زیادی در اماکن دیگر مانند "ملعب الریاضی" مدفون شده‌اند.

در این جنایات تکان دهنده صهیونیستها و مزدوران آنها در لبنان به فرماندهی «آریل شارون » هزاران نفر از کودک و زن و پیر و جوان آواره فلسطینی را به خاک و خون کشیدند

 

این جنایت خوفناک در حالی صورت گرفت که بر اساس یک توطئه برنامه‌ریزی شده هیچ منبع خبری مستقل در منطقه حضور نداشت و همین امر باعث شده است تا ابعاد این جنایت تاکنون همچنان در ابهام بماند.

حال بعد از سال‌ها از آن جنایت هولناک، روزنامه لبنانی السفیر فاش کرد که 21 تن از صدها قربانی فاجعه صبرا و شاتیلا در تاریخ 16 سپتامبر 1982 ایرانی بوده‌اند. 

بیروت در آتش قهر و غضب دولت اسرائیل می‌سوخت و تلویزیون‌های آمریکا، داستان هلوکاست را برای تحریک احساسات مردم آمریکا و لوث‌کردن خون بی‌گناهانی که به دست دژخیمان صهیونیست کشته می‌شدند، نشان می‌داد.

آنها این حملات ناجوانمردانه اسرائیلیان را برای نابودسازی «آشیانه‌های تروریستی» لازم می‌دانستند و آن را «قلع و قمع حیوانات دوپا» می‌نامیدند.

تونی کلیفتون نوشته است: «اسرائیلیان از کشتار پناهندگان اردوگاهها برای ایجاد رعب و وحشت استفاده می‌کردند؛ اسرای فلسطینی را که در بین آنان، کودکان بسیار بودند، با «چشم بسته و دست‌های به زنجیر کشیده»، روزهای متمادی در کنار جاده عبور و مرور، کنار تانک‌ها و آتش‌بارها نگه می‌داشتند؛ آنها با ریختن بمب‌های آتش‌زا در بیروت و پناهگاه آوارگان، آتشی برپا کردند که جهنم را پیش روی مجسم می‌ساخت.

سربازان اسرائیل تحت رهبری ژنرال «ایتان» همراه با فالانژها ـ همدستان خطرناک خود ـ دستور داشتند که هیچ یک از پناهندگان را نگذارند زنده از اردوگاه‌ها خارج شوند؛ روزنامه تایم لندن در تاریخ سپتامبر 1982 نوشت که: «هیچ تروریست[؟!] زنده خارج نشد؛ زیرا آنان گفتند که هیچ زندانی نگرفته‌اند.»

و دقیقآ همه چیز طبق دستور مناخیم‌بگین که گفته بود:«در موقع کشتن دشمن نباید دلسوزی کنید! روی خرابه‌های شهر و روستای آنان، مدنیت[؟!!] را بنا خواهیم کرد تا محو و نابودی [کامل] فرهنگ عرب، نسبت به آنان کوچک‌ترین احساسی نشان نخواهم داد؛ تاکنون باید درک کرده باشیم که در این دیار، برای دو نفر جا نیست؛ تنها راه‌حل، پاک سازی فلسطین از اعراب است. . .  حتی یک عرب یا یک قبیله عرب هم نباید باقی بماند.»

تمام استراتژی صهیونیست‌ها از آغاز نیز بر پایه همان طرز تلقی «مناخیم بگین» و «بن‌گورین» بوده است.

همیشه این فکر بوده است که: «ایجاد یک کشور فلسطینی در کنار اسرائیل به منزله خنجری در قلب اسرائیل است.»

موشه دایان آشکارا گفته بود: «هدف ایجاد امپراتوری اسرائیل می‌باشد و اسرائیل مصمم است جنگ را تا زمانی که میهنش که از نیل تا فرات گسترده است، آزاد شود، ادامه دهد.»

مناخم بگین، که با هم‌فکری آریل شارون طرح کشتار آوارگان ساکن در اردوگاه «صبرا و شتیلا» را تهیه کرده بودند؛ وقیحانه گفت: «خبر قتل را از بخش خبری بی‌بی‌سی شنیده‌ام.»؛ اسحق شامیر نیز «آن را شایعاتی دروغین خواند.»

ولی «آریل شارون» ناگزیر شد تا در مصاحبه‌ای با روزنامه هرالد تریبون در تاریخ اول اوت 1982 بگوید: «کار 2000 توریست باقیمانده در کمپ شتیلا پس از خروج سازمان آزادیبخش فلسطین که هنوز در بیروت مانده بودند، باید یکسره می‌شد.»

در حالی که براساس گواهی شاهدین عینی، حتی یک چریک سازمان الفتح در کمپها باقی نمانده بود.

در همان وقت  یکی از استادان دانشگاه عبری نوشت: «کشتار به دست ما صورت گرفت؛ فالانژها اجیر ما هستند؛ عینآ به گونه‌ای که اوکرائینی‌ها و کرواسی‌ها و اسلواک‌ها اجیر هیتلر بودند و او آنها را به عنوان سرباز به خدمت گرفته بود تا برایش کار کنند؛ به همین ترتیب هم ما قاتلان را در لبنان سازمان دادیم تا فلسطینی‌ها را بکشند.»

در جمع سران کشورهای غربی، تنها صدراعظم پیشین اتریش «کورت والدهایم» صراحتآ از رفتار غیرانسانی صهیونیست‌ها در لبنان انتقاد کرد و اعلام داشت: «تنها یک رژیم فاشیستی می‌تواند با اهالی سرزمین‌های اشغالی، مانند اسرائیل رفتار کند.»

همین نکته باعث شد تا آژانس یهود و جنبش زیرزمینی یهودیان در آمریکا دست به کار شوند و از لابه‌لای صفحات تاریخ جنگ دوم جهانی، این نکته را ـ راست یا دروغ، تهیه شده توسط توطئه‌گران اسرائیل ـ بیرون کشند که: کورت والدهایم جانشین برونوکرایسکی در سوزانیدن یهودیان در کوره‌های آدم‌سوزی نازی‌ها دست داشته است.

می‌توان گفت در فرهنگ صهیونیستها و غرب، حمله هواپیمای اسرائیلی که بمب‌های فسفری روی بیمارستان‌های فلسطینیان، «دفاع مقدس» نامیده می‌شود؛ ولی اگر یک نوجوان فلسطینی اقدامی تدافعی انجام دهد؛ ین عمل تروریستی است.

به قول «ژان پل سارتر» «هرگاه در گوشه‌ای از زمین خونی به ناحق ریخته شود، همه مردم جهان دستشان بدان آلوده است» یعنی کسانی که بدی را ببینند و دم برنیاورند و برای دفاع از حق دست بلند نکنند، گناهکارند؛ تا چه رسد به اینکه خود همچون دولت آمریکا و سناتورها و دست‌اندرکاران آنجا، وسیله جنایت را فراهم سازند.

بنا به گزارش «معاون فرمانده ناوگان آمریکا» که مأموریت داشت مهمات منفجر نشده را پیدا و جابجا کند، «پنج بمب در یک پرورشگاه و حدود 45 بمب خوشه‌ای در حیات آن پرورشگاه پیدا شد.» نامبرده در گزارش خود نوشته وقتی به آنجا رسیدند: «پنج کودک زخمی و چهار کودک کشته شده بودند. » و حدود «3 تا 5 درصد از بمبها و گلوله‌های خطرناک منفجر نشده بودند. » به گفته یکی از خلبانان که در جریان کار شرکت داشت، «هدفها» با دقت بسیار انتخاب شده بود، به طوری که «تقریبآ هیچ اشتباهی امکان‌پذیر نبود.» او معتقد بود: «اگر می‌خواهید به صلح برسید، باید بجنگید.»

به هر حال، صهیونیستها ایجاد وحشت و ترور، الفبای اولیه کار آنهاست به گفته کارل کوئیکلی «. . .  این گروه دیوانه قدرت می‌خواهد تمامی جهان را تحت کنترل خود درآورد.»

 

حضرت امام(ره) در پیامی به مناسبت این جنایت فاجعه بار چنین پیام دادند:«انا لله و انا الیه الراجعون ....من کلمه مبارک استرجاع را نه برای جنایات اسرائیل و شهادت و آسیب بسیاری از مسلمانان مظلوم جنوب لبنان عزیز می‌گویم گرچه آن هم استرجاع دارد و نه برای شهر و روستاهای آن کشور اسلامی که به دست جنایتکار رژیم صهیونیستی کافر اسرائیل اشغالگر و خراب شده، گرچه آن هم استرجاع دارد، بلکه برای بی‌تفاوتی کشورهای اسلامی یعنی حکومت‌های آنها استرجاع می‌کنم و ای کاش فقط بی تفاوتی بود.»

حقیقت آن است که رژیم صهیونیستی از بدو تأسیس یک رژیم خونخواری است که جنایت و تجاوز رمز بقایش است؛ امروز به اذعان خود ایهود اولمرت نخست وزیر رژیم طرح اسرائیل بزرگ منتفی است ولی باید گفت که خود اسرائیل منتفی است و مدتهاست که از مرگ این رژیم می گذرد و تنها دفن لاشه آن به تعویق افتاده است؛ به امید روزی که این غده سرطانی را نابودی کنیم.

سه شنبه 28 شهریور 1391  5:32 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها