در ده كيلومتري شرق استهبان و در نزديكي جاده استهبان- ني ريز، در ميان انجيرستاني معروف به بناسك صخره استوانه اي شكلي قدبرافراشته، كه تنها راه ورود به آن پلكاني تك نفره است كه در سمت شمال اين صخره قرار دارد.اگر در مسير ورود به قلعه، پلكان ها و جاپاهايي از دل كوه درنياورده بودند صعود به آن غير ممكن بود، هرچند كه سطح بالاي صخره كمي شيب دار است ولي به خوبي از امكانات موجود بهره برده اند. با تراشيدن كوه، حوض ها و آب انبارهاي فراواني درست كرده اند. جلو درها ها سد عظيمي از سنگ و ساروج برآورده اند و آب زيادي را ذخيره مي نموده اند. استحكام اين قعله آن چنان زياد است كه ساكنان آن در امنيت كامل زندگي مي كرده اند. اين قلعه مورد استفاده مردمان قبل و بعد از اسلام قرار گرفته است. زيرا آثار و نشانه هايي از نحوه برخورد با مردگان خود در پيش از اسلام ديده مي شود. گورهايي كه دامنه شمالي قلعه وجود دارد نشاني از مسلمان بودن آنها در بردارد. (گورها شرقي و غربي است). آثار و بقاياي قرواني اعم از تكه هاي ظروف سفالي و ديواره هاي مخروبه ساختمان به چشم مي خورد و به خوبي مي توان گذر زمان را در آنها مشاهده كرد كه چگونه بيش از اين توانسته اند از گزند عوامل طبيعي و انساني مصون بمانند. هرچند كه در اوايل حكومت رضاخان، انگليسي ها آمده اند و مدت ها در آن كندوكاو نموده اند ولي در بعضي مواقع ظروف سفالي و قاشق هاي مفرغي ديده شده است. جادارد كه ميراث فرهنگي از نظرعنايتي هم به اين منطقه داشته باشد. در دامنه جنوبي اين صخره آثاري از جدول كشي و استخر برجا مانده است كه بدون شك آب چشمه «آب باريك»را بدين مكان هدايت مي نموده و براي كشت و زرع مورد استفاده قرار مي داده اند. هرچند كه سند تحكمي در دست نداريم ولي به جرات مي توان گفت كه به جز قلعه دارالامان ايگ (ايج امروزي) كه مقر حكومتي خاندان شبانكاره(448 تا 756 ه ق) بوده است، قلعه دختر استهبان هم يكي از قلاع محكم اين قوم به شمار مي رفته است. اين كه چرا به قلعه دختر شهرت يافته است سندي در دست نداريم. استحكام و عدم دسترسي به آن احتمالاً پايگاه مناسبي براي مبارزين و مخالفين با حكومت وقت در طول تاريخ ايران بوده است. وجود استودان در قلعه دختر نشاني از ساكنان دوره ساساني در اين مكان است.