0

سبزه‌ها از نفسش حیات می‌یابند

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

سبزه‌ها از نفسش حیات می‌یابند

 

 و در آن پایین، اعماق دره/در مقدم این رود گل‌ها می‌رویند/و سبزه ها از نفسش حیات می‌یابند.

خبرگزاری فارس: سبزه‌ها از نفسش حیات می‌یابند

 

 حرف تو،  این قطعه شعر با نام نغمه حضرت محمد (ص) درباره پیامبر اعظم (ص) است و حاصل آشنایی شاعری اروپایی با مذهب اسلام و پیام آور این آیین یگانه است.

آنچه می‌خوانید، ترجمه دکتر اخگری از این شعر گوته است؛ این قطعه شعر بگونه‌ای است که از زبان نزدیکترین خویشان پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) گفته می‌شود و وصف ایشان را با تعابیر و توصیفات زیبایی بیان می دارد:

«نغمه محمد (ص)»

علی: بنگر بدان چشمه/همان که از کوهساران می‌جوشد/چه باطراوت و شاد/و می تراود به سان چشمان ستارگان، آنگاه که می درخشند.

ین بخش از شعر به نبوت حضرت محمد (ص) اشاره دارد.

گوته در این بخش پیامبر (ص) را بر فراز کوهی که غار حرا در آن واقع شده است، همچون چشمه‌ای توصیف می‌کند که از فراز کوهسار جوشیدن می گیرد و برای هدایت و سیراب کردن، به پایین سرازیر می‌شود.

فاطمه:سرشاخه‌هایش سیراب می‌شوند/برخاسته از روح‌های پاک/در میان صخره‌ها/در بوته زارها.

علی: به تازگی و طراوت جوانی/از فراز می‌لغزد/برروی صخره‌های مرمرین/و آنگاه دوباره به سوی آسمان/ سرشاد هلهله شادی سر می‌دهد.

فاطمه: و از میان صخره‌ها و از گذرگاه قله‌ها/سنگریزه‌های رنگین را/شکار می‌کند.

آنچه تاکنون در شعر آمده است، به آغاز نبوت پیامبر اکرم (ص) و شروع دعوتش به اسلام اشاره دارد؛ طراوت و شادابی چشمه‌ای که می‌خواهد جمعیتی را از آنچه دارد، سیراب کند، نگاه پیامبر (ص) به آسمان و بالا و همچنین حرکتش به سمت دامنه کوه و جمعیت و برگزیدن یاران ارزشمند، از جمله اشاراتی است که در این بخش‌ها به آنها پرداخته شده است.

علی: و با ورودی پیشواگونه و راهبر/همه چشمه‌ها را که برادر اویند/با خویش همراه می‌سازد.

این قسمت به کامل کنندگی مذهب اسلام که توسط حضرت محمد (ص) آورده می‌شود، اشاره دارد، منظور گوته از همراهی «همه چشمه‌ها» و «برادر اویند» همراهی سایر ادیان و پیامبران با حضرت محمد (ص) در روش و هدف است.

فاطمه: و در آن پایین، اعماق دره/در مقدم این رود گل‌ها می‌رویند/و سبزه ها از نفسش حیات می‌یابند.

علی: نه ظلمات دره‌ها بازش می‌دارند/ و نه گل‌های زیبا/ همان گل‌هایی که به زانوان او پیچیده‌اند/و با دیدگان خمار و شیفته او را می‌ستایند/ناگاه به دشت وارد می‌شود/و در گستره بسان رودی مارپیچ در دشت جاری می‌شود.

فاطمه: و نهرها به امتدادش/مشتاقانه همراه می‌شوند/و او اینک به گستره دشت قدم نهاده است/و می‌درخشد با تلألوی نقره گون.

گوته در شعرش همه مراحل و مقاطع دعوت رسول اکرم (ص) و راهنمایی‌اش در میان مردم را به زبان توصیف و تشبیه و نماد می‌آورد؛ رود این شعر، نمادی از پیامبر (ص) است؛ ظلمات دشمنان و گلهای زیبا مادیاتند، دشت گستره اجتماعی است و نهرها یاران ایشان هستند.

علی: و نهرهای جاری از کوهساران/بانشاط او را می‌خوانند/و فریاد برمی آورند.

علی و فاطمه: برادر/ برادر، برادرانت را دریاب و با خویش برگیر.

فاطمه: با خویش ببر به درگاه آن پدر پیر/ ببر به اقیانوس جاودان/ببر بدان محیطی که با دستان گشاده/ما را به انتظار نشسته است/دستانش گشاده منتظرند و ما را مشتاقند/اما چه بی حاصل.

علی: چرا که ما را در کویر خشک/می بلعند سنگریزه‌های حریص/و آفتاب سوزان از فراز آسمان/خون ما را می‌مکد/و تپه‌ای ناگاه راه را بر ما می‌بندد/ و از رسیدن به برکه باز می‌دارد/ برادر!/ دریاب برادرانت را در این گستره دشت.

فاطمه: دریاب برادرانت را/که از کوهساران جاری گشته‌اند.

هر دو: ببر به سوی پدر، دریاب ما را.

علی: همگی راهی شوید!/و اینک این رود هر لحظه با عظمتی بیشتر/به پیش می رود و سلاله ای از آبها/تبار او را خواهند ساخت/و آبها آن رهبر را بر شانه های خویش بلند کرده‌اند/و بر همه امپراتوریها چیره می‌شود/و نامش را به سرزمینها می‌بخشد/و در مقدم او مدینه‌ها ساخته می‌شوند.

شعر گوته با محوریت معرفی شخصیت والای پیامبر (ص) از زبان دو دردانه تاریخ اسلام و تشیع روایت می‌شود اما همان طور که این مسئله را با خواننده‌اش در میان می گذارد، مسیر تاریخی پیامبر (ص) و همچنین گسترش مرزهای اسلام در جهان را نیز به عنوان بخش تاریخی متن مورد تأکید و توجه قرار می‌دهد؛ اینکه گفته می‌شود: «آبها آن رهبر را بر شانه ... » و همچنین «بر همه امپراتوریها ... » به همین مسئله اشاره دارد.

فاطمه: شهرها نیز حتی بازش نمی دارند/و نه حتی مناره‌هایی که بر فرازشان آتش برافروخته‌اند/و نه قصرهای مرمرین و نه آثار شکوهمند باستان/بازنمی‌دارند، قدرتش را و شکوهش را.

علی: و آن رود بزرگ به سان «اطلس» آن قهرمان نمادین/خانه‌های ساخته شده از چوب سدر را/بر بازوان ستبرش حمل می‌کند/و هزاران درفش برافراشته بر آسمان/شکوه و قدرت او را به اهتراز درآورده/آن را می سرایند/و او برادرانش را با خویش برمی‌گیرد.

فاطمه: و برمی گیرد گنج‌هایش را و فرزندانش را.

هر دو: به پیشگاه آفریدگاری که منتظر است/و قلبش سرشار از سرور.

پایان قطعه شعر گوته با اعتقاد و ایمان این شاعر آلمانی به معاد و جهان اولی و همچنین یقین وی بر پیروزی رسالت پیامبر اعظم (ص) همراه است؛ شاید این شیفتگی و علاقه شاعر به جهان معنا و مذهب شرقی اسلامی، از مهمترین ویژگی‌های زندگی و مذهب پیامبری باشد که فردی اروپایی و غربی را با آن همه تهاجم فلسفه‌های متضاد و مختلف، از شک گرایی گرفته تا ماتریالیسم مطلق و نیهلیسم و ... ، در اطرافش به مفاهیم معنوی و والای شرق و اسلام علاقمند می‌سازد.

شنبه 25 شهریور 1391  7:45 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها