غریبانه ترین لحظات چشمهایم را به تو می بخشم تا به یکرنگی من شک نکنی .
تو آسمون قلبم خدا خودش نوشته / یه لحظه با تو بودن قشنگتر از بهشته .
میخوام بیام کنار تو تا یکم لوست کنم / اگه کسی اونجا نبود یواشکی بوست کنم .
دلم ز دست زمانه بسی تنگ است / چه کنم که کار دنیا فقط ، نیرنگ است / نیرنگهای دنیا هزار و یک رنگ است / خدا کند شود پیدا ، دلی که با دل من یک رنگ است .
فردا اگر از راه نمی آمد من تا ابد کنار تو می ماندم / من تا ابد ترانه ی عشقم را در آفتاب عشق تو می خواندم .
عشق یعنی زاهد اما بت پرست / عشق یعنی همچو من شیدا شدن / عشق یعنی قطره و دریا شدن / غشق یعنی تبلور یک سرود / عشق یعنی یک سلام و یک درود .
اگر می خواهی زیبایی آب را درک کنی باید درون آب بروی و با آن یکی شوی .
اگر روزی دلت لبریز غم بود ، گذارت بر مزار کهنه ام بود / بگو این بی نصیب خفته در خاک یه روزی عاشقو دیوانه ام بود .
تا ابد یاد عزیزان ز دل و جان نرود / جان اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود .
اگر تا روز قیامت داشتنت نباشه قسمت / چشم به راه تو میمونم با دلی پر از صداقتتو دنیایی که جای آرزوهاست ، کسی جز تو منو عاشق نمی خواد ، بیا تا تکیه گاه من تو باشی ، دلم مثل خودت تنهای تنهاست .
منم عاشق ، مرا با غم سازگار است / تو معشوقی ، تو را با غم چکار است .
ساکنان دریا بعد از مدتی صدای امواج را نمی شنوند و چه تلخ است قصه ی عادت .
رسم ما آوارگان ترک وفای دوست نیست / رسم ما دریا دلان خشکیدن احساس نیست / ما محبت را به نام دوست ارزان میکنیم / تا صداقت زنده است ما هم رفاقت میکنیم .
مثل کبریت کشیدن در باد دیدن تو دشوار است ، من که به معجزه ی عشق ایمان دارم ، میکشم آخرین دانه ی کبریتم را در باد ، هرچه بادا باد !
شاید اون دلی که از تو گله میکنه ، گلش از این باشه که محبت رو از دستای تو میخواد ، نه اینکه تو دستای دیگران دنبال محبت بگرده .
تو را انگار یک جا دیده بودم / میان خواب و رویا دیده بودم / نگاهت همچو شبنم آشنا بود / گمانم بین گلها دیده بودم .
آشنایان کهن را خبری از دل تنهایم نیست / غم دل با که بگویم که کسی یادم نیست !
نوشتم حرف دلم تا تو بخوانی / که چون دورم ز تو دردم بدانی / به غیر از تو کسی را دوست ندارم / بمیرم گر مرا از خودت برانی .
عمری زندگی کردم تا بدانم عشق چیست / عشق یک فرصت است ، تکرار آن ممکن نیستمن آن گلبرگ مغرورم نمیمیرم ز بی آبی / ولی بی دوست میمیرم در این مرداب تنهایی .
درون کلبه ی تاریک و تارم / تویی تنها چراغ روزگارم / کبوترهای شعرم تیر خوردند / نمیبینی که عمری بی قرارم .
کنار آشنایی تو آشیانه میکنم / فضای آشیانه را پر از ترانه میکنم / کسی سوال میکند برای چه زنده ای ؟ / و من برای زندگی تو را بهانه میکنم .
تنها شادی زندگیم اینه که هیچ کس نمیدونه تا چه حد غمگینم !
جورچین شعر من زیبا نشد بی نام دوست / ای نگارین اخترم ، جانم فدای دوست .
من آن ماهی افتاده در خاکم / که تو را مانند دریا دوست دارم .
به دنبال کسی هستم که با درد آشنا باشد / دلش غمگین ، خودش ساده ، کمی از جنس ما باشد .
نمیگویم فراموشم مکن هرگز ، فقط گاهی به یاد آور اسیری را که میدانی از یادش نخواهی رفت .
موج چیزی در گوش ساحل گفت و برگشت ، از آن به بعد ساحل جای پای هیچ کس را به خاطر نسپرد .
دوستی گذشتن نیست ، از خودگذشتن است / دوستی شنیدن نیست ، فهمیدن است / دوستی دیدن نیست ، حس کردن است / دوستی ترک کردن نیست ، حفظ کردن است