تمام رنگ های مهربانی و عشق را در تابلوهای چشمان تو می بینم .
رسم دنیا فراموشی است ، اما تو فراموش نکن یکی در لا به لای زمان به یاد توست .
تنهاترین آدم دنیا کسی است که دلش زندانی دیگری باشد .
دستمال خیس آرزوهایم را فشردم ، همین سه قطره چکید : با ، من ، بمان .
منطق عشق آن است که هرچه کمتر داری ، بیشتر می توانی ایثار کنی .
دنیا مثل پاییزه ، هم قشنگه هم غم انگیزه ، قشنگیش به خاطر توست ، غم انگیزیش به خاطر دوری از توست .
در عمق نگاه شور انگیزت لطافتی پیداست که گلبرگ در حسرت آن است .
آنکه دوستش داریم همه گونه حقی بر ما دارد حتی حق اینکه دوستمان نداشته باشد .
من هنوز از می چشمان سیاهت مستم / با خبر باش که هر لحظه به یادت هستم .
کو طبیبی تا شکافد قلب بیمار مرا / تا ببیند من نمردم ، عشق تو کشت مرا .
لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام / اگر از جور عشق تو دادی طلبیم .
دو عاشق را بهم بهتر بود روز / دو هیزم را بهم خوشتر بود سوز .
با این دل ماتم زده آواز چه سازم ؟ / بشکسته نی ام بی لب دمساز چه سازم ؟
دل چو توان بریدن از او مشکل است این / آهن نیست جان من آخر دل است این .
در پای کوی تو سر ما می توان برید / نتوان برید از سر کوی تو پای ما .
راز عشق ورزیدن به هر چیز ، درک این جمله است : شاید از دست برود .
قشنگ من تو تعریف شب میلاد آوازی / تو خوشرنگی خوش آهنگی ، تو دلبندی تو دلبازی / تو رگباری تو بارونی ، بهاری ، باغ نارنجی / تو یاسی ، برق الماسی ، حریمی گوشه ی دنجی .
به نسیمی همه راه بهم می ریزد / کی ؟ دل سنگ تو را آه بهم می ریزد / سنگ در برکه می اندازم و می پندارم / با همین سنگ زدن ماه بهم می ریزد / عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است / گاه می ماند و ناگاه بهم می ریزد / هرچه را عقل به یک عمر به دست آورده است / دل به یک لحظه ی کوتاه بهم می ریزد / آه ، یک روز همین آه تو را می گیرد / گاه یک کوه به یک آه بهم می ریزد .
اگر روزی کنم معنا ، معمای نگاهت را / به دنیایی نمی بخشم خیال چشم ماهت را .
عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود / جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود / فردا که قیامت آشکارا گردد / هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود .
گرچه از فاصله ی ماه ز من دورتری / ولی انگاه همین جا و همین دور و بری / ماه می تابد و انگار تویی می خندی / باد می آید و انگار تویی می گذری .
اگر دنیای ما دنیای سنگ است / بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است / اگر دنیای ما دنیای درد است / بدان عاشق شدن هم بهر رنج است / اگر عاشق شدن پس یک نگاه است / دل عاشق شکستن صد گناه است .
همرنگ تمام آرزوهایی منی / غارتگر قلب و جان ، دنیای منی / دور از تو نفس کشیدنم ممکن نیست / من ماهی تشنه ام تو دریای منی .
تو به یک اختر زیبا / تو به آرامی دریا / تو به زیبایی رویا / تو به یک عاطفه مانی / تو به یک شعله ی باقی / تو به یک بوی اقاقی / تو به جام سرخ ساقی / تو به یک رایحه مانی .
آدم به زمین آمد ، این حاثه رویا نیست / این فرصت بی تکرار عشق است ، معما نیست .
همیشه غکر کن توی یک دنیای شیشه ای زندگی میکنی ، پس سعی کن به طرف کسی سنگ پرتاب نکنی چون اولین چیزی که میشکند دنیای خودته .
تو نظیر من بجویی و بدیل من بیابی / عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی .
دستهایم هنوز تو را عاشقند و به آن احساس و به آن لحظه ی پاک هم آغوشی با دستهایت حسادت می کنند ، کاش باز هم تکرار میشد نفس کشیدن در آغوش شیرین خاطره ی با تو بودن .
کنار چشمه ای بودیم در خواب / تو بـا جامی ربـودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جـام گـــوارا / تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب . . .
.
.
.
خیالت راحت ، دیگر اشکی نیست که به بالینت بریزد و احساس را شکوفا کند
تنها بغضیست که فرو رفتنش حسرت در چشمانم می تازد . . .
.
.
.
گل نیست چنین سرکش و رعنا که توئی / مه نیست بدین گونه فریبا که توئی
غم بر سر غم ریخته آنجا که منم / دل بر سر دل ریخته آنجا که توئی . . .
عشق تو نکوست در شب و روز ، دیدار تو خواب را بر چشمان هر تاریکی آشفته می کند .
جدا موندن از کسی که دوستش داری فرقی با مردن نداره ، پس عمری که بی تو میگذرد مرگیست به نام زندگی