ريز غده زايي سيب زميني با استفاده از مواد جايگزين ارزان قيمت به روش In vitro
توليد ريز غده در سيب زميني به روش كشت بافت پرهزينه مي باشد. در اين طرح با هدف كاهش هزينه توليد ريزغده از ساقه هاي جوان ارقام انتخابي سانته، اگريا، ديامانت و كاسموس نمونه گيري و پس از ضدعفوني در شرايط استريل اقدام به كشت مريستم به اندازه حدود 0.2 ميلي متر در محيط مايع بر روي پل هاي كاغذي شد. در مرحله القا ريزغده زايي اقدام به جايگزيني برخي منابع ارزان قيمت از جمله شكر معمولي و شكر سرخ به جاي ساكارز، نشاسته گندم و ذرت به جاي آگار، غلظت هاي مختلف كود مايع فسامكو و كودهاي شيميايي (اوره، سوپر فسفات تريپل و سولفات پتاسيم) به جاي عناصر ماكرو و ميكرو موجود در محيط كشت گرديد. اين آزمايشات به صورت فاكتوريل در قالب طرح كاملا تصادفي در چهارتكرار مطالعه شدند. نتايج به دست آمده براساس شاخص هاي تعداد و وزن ريزغده ها بيانگر اين بود كه شكر معمولي مي تواند جايگزين مناسبي به جاي ساكارز خالص باشد و هزينه محيط كشت را تا 87.53 درصد كاهش دهد. هيچ يك از نشاسته ها جايگزين مناسبي به جاي آگار نبودند. كودهاي شيميايي بكار رفته توانستند جايگزين منابع تامين ازت، فسفر و پتاسيم موجود در محيط كشت پايه MS قرار گيرند و هزينه محيط كشت را تا 2.04 درصد كاهش دهند. غلظت 4 ميلي ليتر كود مايع فسامكو هر چند از نظر دو شاخص مورد بررسي اختلاف بسيار معني داري با شاهد داشت ولي اين جايگزيني هزينه محيط كشت را تا 4.43 درصد كاهش داد.
نسخه قابل چاپ
أَلْعِلْمُ ثَلاثَةٌ: أَلْفِقْهُ لِلاَْدْیانِ، وَ الطِّبُّ لِلاَْبْدانِ،وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ. .
بررسي آلودگي به نماتود همونكوس در گوسفندان كشتار شده در كشتارگاه شهركرد (ايران)
در طول تابستان 83، شيردان صد راس گوسفند بالاي سه ماه به صورت تصادفي در كشتارگاه شهركرد جمع آوري شد و Haemonchus contortus با ميزان فراواني 38% گزارش گرديد. ميزان فراواني آلودگي در گوسفندان جوان زير يك سال بيشتر از گوسفندان بالاي يك سال بود اما اين رابطه از نظر آماري معني دار نبود و همچنين رابطه بين ميزان آلودگي گوسفندان به همونكوس و جنس دام ها نيز معني دار نبود (p>0.05).
بررسي سرولوژيك بروسلوز در شترهاي كشتارشده در كشتارگاه نجف آباد
بروسلوز يكي از بيماري هاي مشترك باكتريايي مهم بين دام و انسان است. از آنجايي كه شتر در راسته زوج سمي ها و تحت راسته نشخواركنندگان مي باشد احتمال درگير شدن وبررسي سرولوژيك بروسلوز در شترهاي كشتارشده در كشتارگاه نجف آباد منتقل كردن عامل بيماري توسط آن زياد است. در اين تحقيق 384 نمونه سرمي شترهاي كشتارشده در كشتارگاه نجف آباد توسط تست رزبنگال مورد بررسي قرار گرفته است كه 11 نمونه آن (2.86%)، مثبت شد. سپس نمونه هاي مثبت با تست هاي رايت و 2ME مورد بررسي قرار گرفتند كه 6 نمونه (1.65%) مثبت شدند. اين درصد بالاتر از نتايجي است كه در تحقيقات صورت گرفته در مناطق ديگر ايران بدست آمده كه احتمالا به علت همزيستي شتران تحت مطالعه با دام هاي ديگر مي باشد.
بررسي چند شكلي موجود در ناحيه اينترون دو ژن لپتين (Leptin) گاو نژاد سرابي
شناخت جنبه هاي ژنتيكي و ژن هاي عمده تاثيرگذار روي توازن انرژي، توليد شير، باروري، ايمني و مصرف خوراك از علاقه مندي هاي اخير محققان ژنتيك و اصلاح نژاد مي باشد. ژن لپتين از جمله ژن هايي است كه چند شكلي هاي موجود در آن با صفات اقتصادي و مهم مرتبط است. در اين پژوهش نمونه هاي خون از 66 گاو نژاد سرابي از ايستگاه هاي اصلاح نژاد سراب و شبستر گرفته شد. استخراج DNA به كمك روش Boom و همكاران (3) و واكنش زنجيره پلي مراز (PCR) جهت تكثير قطعه 422 جفت بازي از اينترون 2 اين ژن انجام گرفت. قطعه تكثير شده بوسيله آنزيم محدود الاثر Sam 3 AI جهت تشخيص ژنوتيپ هاي ژن لپتين مورد هضم آنزيمي قرار گرفت. فراواني ژنوتيپ هاي AB ، Aa و Bb به ترتيب 0.39، 0.47 و 0.14 در ايستگاه سراب و 0.18، 0.49 و 0.33 در ايستگاه شبستر تشخيص داده شدند. فراواني هاي آللي نيز براي آلل هاي A و B به ترتيب 0.63 و 0.37 در ايستگاه سراب و 0.42 و 0.58 در ايستگاه شبستر برآورد گرديد. مقايسه فراواني آلل B (آلل مطلوب) محاسبه شده در گاوهاي سرابي با تحقيقات مشابه در نژادهاي مختلف دنيا، نشان داد كه فراواني اين آلل در گاوهاي سرابي در سطح مناسبي مي باشد. در هر دو جمعيت، از لحاظ اين جايگاه، تعادل هاردي- واينبرگ برقرار بود. با توجه به اينكه صفات كمي توسط برآيند تعداد زيادي ژن كوچك اثر و همچنين اثر متقابل بين آنها، كنترل مي شود، فلذا مناسب بودن فراواني آلل مطلوب در سطح يك لوكوس، نمي تواند گواهي بر عملكرد مطلوب يك صفت در يك نژاد باشد و بالطبع بررسي وضعيت جايگاه هاي ژني ديگر مورد نياز مي باشد.
گزارش اولين وقوع آكانتوسفالوزيس ناشي از Pomphorhynchus laevis در استخرهاي پرورشي قزل آلاي رنگين كمان
در پي بررسي علت تلفات در يكي از استخرهاي پرورش ماهيان سردآبي در شهرستان ماكو انگل آكانتوسفالPomphorhynchus laevis مورد جداسازي قرار گرفت. ميزان واگيري ناشي از اين بيماري 70 درصد و تعداد تلفات 4000 قطعه از ماهيان 30-20 گرمي (5 درصد) بود. اين اولين گزارش رسمي از تلفات ناشي از انگل آكانتوسفال در مزارع پرورشي كشور مي باشد.
مطالعه مورفولوژي و مورفومتري عقده هاي لنفاوي مهم گاو در بازرسي گوشت
به منظور بررسي شكل و ابعاد دقيق عقده هاي لنفاوي گاو تعداد 400 نمونه عقده لنفاوي سالم از نواحي مختلف بدن گاو شامل عقده هاي لنفاوي فكي، بناگوشي، پشت حلقي جانبي، پيش كتفي يا گردني سطحي، خاصره اي، پيش راني يا زيرخاصره اي و پس زانويي يا ركبي از دو جنس نر و ماده و در سنين 1 تا 4 سال از كشتارگاه شهركرد جمع آوري شد. پس از جمع آوري در هر كدام از نمونه ها طول، عرض و ضخامت با استفاده از كوليس اندازه گيري گرديد و نتايج بدست آمده بين دو جنس و سنين مختلف از نظر آماري با آزمون هاي تي- استيودنت و دانكن آناليز و مقايسه گرديد كه نتايج آن در متن به صورت جداولي آورده شده است. در بررسي نتايج مشخص گرديد كه در بين عقده هاي لنفاوي مورد بررسي بيشترين طول، عرض و ضخامت بترتيب در عقده هاي لنفاوي پيش كتفي ( 72.98 ± 1.37 ميليمتر)، خاصره اي (34.61 ± 9.94 ميليمتر) و پيش كتفي (16.18 ± 4.11 ميليمتر) و كمترين طول، عرض و ضخامت بترتيب در عقده هاي لنفاوي فكي (40.18 ± 8.01 ميليمتر)، فكي (22.37 ± 5.44) و خاصره اي (11.06 ± 1.94) مشاهده گرديد. در مقايسه اين فاكتورها در بين دو جنس، در جنس نر داراي ابعاد بزرگتري از ماده بود. در بين سنين مورد مطالعه نيز بيشترين ابعاد اين عقده ها در سن 2 سالگي مشاهده گرديد.
بررسي تاثير ناتامايسين در افزايش مدت ماندگاري پنير فتاي UF
رشد كپك و مخمر در پنير فتاي UF از دلايل اصلي پايين بودن ماندگاري اين فرآورده است. هدف از اين پژوهش بررسي اثر ناتامايسين به عنوان يک نگهدارنده بيولوژيک بر ماندگاري پنير بوده است. براي اين منظور از مقادير 0.5 ، 1، 2 و 4 قسمت در ميليون ناتامايسين در دو فصل بهار و تابستان و در شرايط مختلف انبارماني استفاده گرديد. اثر ناتامايسين بر pH، شمارش كپك و مخمر، شمارش كل ميكروبي، ويژگي هاي ارگانولپتيك و درصد نمونه هاي رد شده ناشي از رشد ظاهري قارچ بررسي گرديد. نتايج نشان مي دهد كه ناتامايسين در مقادير مورد استفاده هيچگونه تاثير معني داري بر pH، شمارش كل و ويژگي هاي ارگانولپتيك نداشته است (N.S) اما اثر ناتامايسين در مقادير 1، 2 و 4 قسمت در ميليون بر شمارش كپك و مخمر معني دار بود كه بسته به فصل و شرايط نگهداري در انبار نتايج متفاوت است. همچنين ميزان افزايش ماندگاري از نظر آماري معني دار بوده و اين مقدار براي تيمارهاي فصل بهار بين 25 تا 50% و براي تيمارهاي فصل تابستان بين 50 تا 500% افزايش نشان مي دهد.
مطالعه سرولوژيكي آلودگي به ويروس لكوز گاوي (BLV) در گاوهاي اهواز
به منظور بررسي آلودگي به ويروس لكوز گاوي در گاوهاي اهواز 600 راس گاو نمونه خون براي تهيه سرم اخذ گرديد. سرم ها تا زمان آزمايش در درجه حرارت 20- درجه سانتيگراد نگهداري شدند. براي جستجوي پادتن عليه ويروس لكوز گاو از روش آگار ژل ايمونوديفوزيون (AGID) و از كيت تجاري ساخت شركت Bioveta حاوي پادتن گليكوپروتيين (gp51) استفاده شد. مراحل انجام آزمايش بر مبناي دستورالعمل شركت سازنده كيت صورت گرفت. از مجموع 600 راس گاو تنها سه نمونه (0.5 درصد) سرم واكنش مثبت نشان داده و آلوده به ويروس لكوز گاو بودند. از اين سه راس دو راس از گاوهاي دورگ و يك راس از گاوهاي بومي متعلق به گاوداري هاي سنتي بودند در حالي که در هيچيک از گاوهاي هلشتاين موجود در گاوداري هاي صنعتي آلودگي مشاهده نشد. همه گاوهاي آلوده بالاي 5 سال سن داشتند و 4-2 ماه از آخرين زايش آنها تا زمان نمونه گيري مي گذشت. نتايج حاصل از اين بررسي نشان مي دهد كه در مقايسه با مطالعات مشابه صورت گرفته در ساير نقاط ايران لکوز گاوي در گاوهاي اهواز از شيوع كمتري برخوردار است.
بررسي كوكسيديوز در تعدادي از مزارع پرورش مرغ تخمگذار شهرستان مشهد
در اين مطالعه به طور هفتگي از سنين 3 تا 13 هفتگي مزارع مرغ تخم گذار مورد بازديد قرار گرفتند و در هر بار به منظور تعيين O.P.G از نقاط مختلف بستر نمونه برداري شد. در صورت بروز فرم باليني بيماري، تعداد حداقل 5 لاشه به ازاي 10000 قطعه، جهت تشخيص نوع گونه آيمريا كالبد گشايي شده و از روده نمونه برداري گرديد. در طي اين مدت، 6 مرغداري (35%) به فرم باليني بيماري و 4 مرغداري ديگر فقط آلودگي بستر مشاهده گرديد. در اين بررسي ارتباط معني داري بين تغييرات O.P.G بستر و بروز فرم باليني بيماري وجود داشت (p<0.05). بيشترين موارد كوكسيديوز باليني در سيستم پرورشي بستر در 5 مرغداري (50%) و كمترين آن در سيستم پرورشي قفس با يك مرغداري (14%) ديده شد. همه مرغداري هاي واجد علايم بيماري، جمعيتي بيش از ظرفيت سالن داشته و تا هنگام بروز بيماري از هيچ داروي كوكسيديواستات استفاده ننموده بودند. اگر چه فرم باليني بيماري در سنين 3 تا 9 هفتگي مشاهده شد، اما بيشترين موارد در سنين 7 تا 9 هفتگي گزارش گرديد. در اين مطالعه، E.acervulina در 8 مرغداري (47%)، E.maxima در 9 مرغداري (53%)، E.necatri در 7 مرغداري (41%) و E.tenella در 6 مرغداري (35%) تعيين گرديد. مطالعات تشخيصي بر روي گونه ايجاد كننده فرم باليني نشان داد كه E.necatrix در 83% موارد و E.tenella در 17% موارد نقش داشتند. با توجه به نتايج بدست آمده، كوكسيديوزباليني در نيمچه هاي مرغ تخم گذار شهرستان مشهد شايع بوده و لازم است برنامه هاي كنترلي بر عليه بيماري اجرا گرديد.
شناسايي و تشخيص باكتريوسين توليد شده توسط (Lactobacillus acidophilus (RN78 جداشده از پنير محلي
دراين مطالعه لاكتوسين RN78 كه بوسيله acidophilus L. (جداشده از يك نمونه پنير غيرپاستوريزه) توليد شده بود مورد آزمايش قرار گرفته و اثر بازدارندگي آن بر عليه باكتري هاي گرم مثبت و گرم منفي بررسي شد. طيف بازدارندگي اين باكتريوسين بر عليه باكتري هاي پاتوژن از قبيل L.ivanovii RTCC1331 S.aureus RTCC RTCC1240، L.monocytogenes 1885 و S.pyogenes مشاهده گرديد. ويژگي اين باكتريوسين مقاومت در برابر گرما (90 دقيقه در دماي 100 درجه سانتيگراد) و همچنين حفظ فعاليت در pH قليايي مي باشد. فعاليت ضد ميكروبي لاكتوسين RN78 پس از مجاورت با پروناز و تريپسين به طور كامل از بين رفت، در صورتي كه كاتالاز هيچ اثري روي فعاليت آن نداشت. اثر بازدارندگي اين باكتريوسين پس از افزودن SDS و EDTA يك درصد وسيع تر گرديد و توانست از رشد E.coli RTCC 1162و S.typhi (local isolate) كه قبلا در مقابل آن مقاوم بودند نيز جلوگيري نمايد. تيماركردن اين گونه، با آكريدين اورنج و حرارت بالا (40 درجه سانتيگراد) منجر به بروز جهش هايي در باكتري گرديد، كه اختلال در توليد باكتريوسين RN78 به دنبال داشت. در تمام اين جهش هاي اختلال زا، عدم حضور پلاسميد 42 kb مشاهده گرديد، در صورتي كه وجود اين پلاسميد در گونه اصلي مولد باكتريوسين، با استفاده از الكتروفورز Echardt gel به اثبات رسيده بود.
مطالعه اثرات نماتود كشي قارچ Arthrobotrys robusta بر روي نوزاد نماتودهاي ريوي گوسفند در شرايط آزمايش
در اين مطالعه، ابتدا مدفوع گوسفند در محيط پوتيتودكستروز آگار و سابوروگلوگز آگار واجد كلرامفنيكل؛ كشت خطي داده شد. سپس پرگنه قارچ هاي نماتود خوار به محيط كورن ميل آگار تلقيح مي شدند و همزمان نوزاد كرم ريوي Dictiocollus fillaria نيز به روش برمن جمع آوري مي شدند. پرگنه قارچ نماتودكش Arthrobotrys robusta (به ابعاد 1×1 سانتي متر) به تفكيك به 10 عدد پتري ديش اضافه گرديد و در هر پتري ديش نيز به تفكيك 500 عدد نوزاد زنده و فعال كرم ريويfillaria D. در 40 ميكروليتر سرم فيزيولوژي 0.9% اضافه شدند (گروه تيمار) و به 10 پتري ديش ديگر نيز كه فقط حاوي كورن ميل آگار بودند، به تفكيك 500 عدد نوزاد زنده و فعال كرم ريوي در 40 ميكروليتر سرم فيزيولوژي 0.9% اضافه شدند (گروه شاهد). مقايسه نتايج در دو گروه تيمار و شاهد نشان داد كه قارچ A.robusta به ميزان 32.3% از تعداد نوزاد كرم هاي ريوي در مقايسه با گروه شاهد كاسته شده است (p<0.001).
تعيين مقادير مرجع برخي از غيرالكتروليت هاي سرم خون ماهي قره برون
يكي از مهمترين راه هاي تشخيص بيماري در ماهيان بررسي و آناليز پارامترهاي هماتولوژيك و بيوشيميايي سرم مي باشد. در اين تحقيق به بررسي و تعيين ميزان طبيعي 8 پارامتر بيوشيميايي سرم اين ماهي پرداخته شده است. خونگيري در فصل بهار (1382) از ساقه دمي دو جنس نر و ماده (15 نر و 17 ماده) انجام پذيرفت. پس از جداسازي سرم، مقادير پارامترهاي سرمي توسط دستگاه اتوآناليزر اندازه گيري شد و نتايج با استفاده از تست آماري آزمون T بررسي شدند. نتايج بدست آمده در نر و ماده به ترتيب عبارتند از: گلوكز (دسي ليتر/ميلي گرم): 193.66 ± 61.40 و 181.17 ± 69.38، اوره خون (BUN) (دسي ليتر/ ميلي گرم): 17.12 ± 2.88 و 14.88 ± 3.96، كراتينين (دسي ليتر/ ميلي گرم): 0.11 ± 0.01 و 0.12 ± 0.006، كلسترول (دسي ليتر/ ميلي گرم): 257.13 ± 70.85 و 243.56 ± 43.88، تري گليسيريد (دسي ليتر/ ميلي گرم): 745 ± 213.75 و 747.70 ± 214.33، بيلي روبين (دسي ليتر/ ميلي گرم): 0.59 ± 0.16 و 0.70 ± 0.15، آلبومين (دسي ليتر/ گرم): 1.53 ± 60.3 و 1.38 ± 0.25، پروتيين تام (دسي ليتر/ گرم): 3.42 ± 0.67 و 3.06 ± 0.40. نتايج بدست آمده نشان داد كه در بين 8 پارامتر مورد بررسي اختلاف معني داري بين دو جنس نر و ماده وجود ندارد. همچنين بر اساس آزمون همبستگي بين پارامترهاي كلسترول با آلبومين، كلسترول با تري گليسيريد، تري گليسيريد با پروتيين تام و آلبومين با پروتيين تام همبستگي معني دار مشاهده گرديد (p>0.05).
بررسي چند شكلي پروتيين هاي خون و صفات مورفولوژيك مرغان بومي ايران
در اين پژوهش چند شكلي (Polymorphism) تعدادي از پروتيين هاي آنزيمي و غيرآنزيمي پلاسما و گلبول قرمز خون و تنوع صفات مورفولوژيك مرغان بومي عمومي، گردن لخت، لاري، مرندي سفيد، مرندي سياه، و نژاد نيوهمشاير بررسي شدند، تا علاوه بر تنوع چند شكلي پروتيين ها، ايزوزايم ها (Isozymes) و صفات مورفولوژيك، تغييرات فراواني فنوتيپ ها و ژن هاي اين پروتيين ها (آنزيمي و غيرآنزيمي) و صفات مورفولوژيك برآورد گردد. نمونه ها از مرغان موجود در بخش تحقيقات طيور موسسه تحقيقات علوم دامي به طور تصادفي انتخاب و صفات مورفولوژيك؛ شكل تاج (لوكوس هاي P, R)، رنگ لاله هاي گوش (Earlobe)، رنگ پر (لوكوس هايS, I, E, B) و رنگ ساق پا (لوكوس هاي Id) ثبت گرديدند. نمونه هاي خون جمع آوري و با استفاده از ژل نشاسته و يا پلي آكريلاميد براي آنزيم هاي آلكالين فسفاتاز-1 (Akp-1)، آلكالين فسفاتاز-(Akp-2)2، آميلاز (Amy-1)، استراز-1 (Es-1)، استراز-8 (Es-8) و استراز– دي (Es-D) و پروتئين هاي آلبومين (AIb)، پيش آلبومين (Pa-1)، فراآلبومين (Pas)، ترانسفرين (Tf) و هموگلوبين-1 (Hb-1) الكتروفورز شدند. فراواني فنوتيپ ها و ژن هاي 11 لوكوس پروتئين هاي مزبور و هفت لوكوس صفات موروفولوژيك برآورد گرديدند. در بين 18 لوكوس بررسي شده، فقط لوكوس آلبومين در همه گروه ها يك شكلي بود و Es-D براي اولين بار درمرغ، در جمعيت مرندي سفيد به صورت چند شكلي مشاهده شد. فراواني فنوتيپ ها و ژن ها بين گروه هاي مختلف نيز مقايسه شدند. در سيستم Akp-1 تعداد نوار F نسبت بهS بسياركم بود. گردن لخت با داشتن 9.2% نوار از نوع F كمترين تعداد را نشان داد. جمعيت هاي لاري، نيوهمشاير و مرندي سفيد هر يك با داشتن 1، 2 و 9(+) تنها نشان دهندگان اين نوار بودند. در سيستم Amy-1 فنوتيپ CC اصلا مشاهده نگرديد و فنوتيپ هاي AC و Aa به تعداد بسيار اندكي در گردن لخت، لاري و مرندي ظاهر گشتند، در حاليكه فراواني فنوتيپ BB و AB در همه گروه ها، نسبت به ساير فنوتيپ ها در حد نسبتا بالا ديده شد. در سيستم Es-1 فراواني نوع BB در همه گروه ها نسبت به ساير انواع فنوتيپ نسبتا بالا بود. مرندي سفيد از نظر داشتن انواع فنوتيپ نسبت به ساير گروه ها تنوع بيشتري نشان داد. فنوتيپ BB، در Es-8 با فراواني زياد در همه گروه ها ديده شد. در حالي كه فنوتيپ AA به تعداد بسيار اندك فقط در مرندي سفيد مشاهده گرديد. همه افراد گروه هاي عمومي، گردن لخت و نيوهمشاير براي سيستم Pas از نوع فنوتيپ AA بودند، ولي بقيه گروه ها تعداد كمي فنوتيپ aa را نشان دادند. در سيستم AA, Pa-1 بيشترين فنوتيپ را در گروه هاي مختلف نشان داد. در صورتي كه فنوتيپ BB به تعداد اندكي فقط در گروه مرندي سفيد ديده شد. ترانسفرين BB در مرغان بومي ايران و نيوهمشاير پردومينانت شناخته شد. تعداد كمي از ترانسفرين AB و AA فقط در گردن لخت ديده شد. هر دو سويه مرندي نيز تعداد بسيار كمي از فنوتيپ BC را نشان دادند. در سيستم Hb-1، فنوتيپ AB بيشترين فراواني را در گروه هاي مختلف نشان داد و فنوتيپ AA اصلا مشاهده نگرديد و BB نيز در تعداد بسيار اندكي پديدار شد. فرواني آلل هاي، Es-Es-1B8B و akp در همه گروه ها در حد بسيار بالا بود. در حالي كه اختلاف فراواني آلل هاي مربوط به لوكوس هاي، Akp-2, Es-1, Es-8 و تا حدودي Amy-1، در بعضي از گروه ها چشم گير به نظر مي رسيد، اختلاف فراواني آلل هاي لوكوس Hb-1 تقريبا ناچيز بود. آلل هاي Pas,Akp-20, Tf8 با فراواني 1 در برخي از جمعيت ها تثبيت شدند. فراواني آلل هاي Es-1A و Akp در گروه هاي لخت و لاري و فراواني آلل Amy-1C در كليه گروه ها بسيار پايين بود. آلل چهارم استراز -1 يعني (Es-1)D با فراواني بسيار كم در دو جمعيت لاري و مرندي سفيد مشاهده گرديد. شكل تاج در همه گروه ها ساده بود، فقط تعداد اندكي از انواع گلسرخي و نخودي در گروه عمومي ديده شد.در خصوص لوكوس هاي كنترل كننده رنگ پر، آلل B با فراواني 0.1366 فقط در عمومي ديده شد. و آلل S نيز در دو گروه عمومي و گردن لخت مشاهده گرديد. فراواني آلل Id در حد بالا بود. لاله هاي گوش قرمز رنگ فراواني بالايي را نسبت به رنگ سفيد نشان داد. از اطلاعات حاصل چنين نتيجه گرفته شد كه تنوع صفات ظاهري و چند شكلي پروتئين هاي مورد مطالعه در جمعيت هاي بررسي شده نسبتا بالا مي باشد و اصولا مرغان بومي ايران همانند ديگر جمعيت هاي بومي آسياي فاقد آلل هاي S, I, E, B بوده و وجود اين نوع آلل ها در جمعيت هاي كنوني، ناشي از ورود مرغان اصلاح شده خارجي و تلاقي آنها با نژادهاي بومي مي باشد.
مطالعه هيستولوژي و هيستوشيمي كبد اسبچه خزر از نظر ميزان گليكوژن كبدي
به دليل اهميت اسبچه خزر خصوصا با توجه به اين مطلب كه به عنوان نژاد ملي كشور محسوب مي شود. مطالعه اي بر روي كبد 5 راس اسبچه خزر بالغ و سالم نر و ماده انجام گرفت. نمونه ها به روش معمول بافت شناسي تهيه و با روش هماتوكسيلين و ائوزين و روش P.A.S رنگ آميزي گرديدند. مطالعه ميكروسكوپيک مقاطع تهيه شده در اين بررسي نشان داد كه كپسول كبد اسبچه خزر نسبتا ضخيم مي باشد. كپسول مزبور از دو لايه سروزي خارجي و فيبروزي داخلي تشكيل شده است كه قسمت فيبروزي كه از جنس بافت همبندي است بخش عمده اي از كپسول كبد را تشكيل مي دهد. بافت پيوندي كپسول به صورت ترابكول هايي به درون پارانشيم كبد ادامه يافته و لوبول هاي كبدي را احاطه مي كند. بافت پيوندي بين لوبولي در محيط لوبول ها ساختمان هاي عروقي مختلف مانند وريد باب، شريان كبد، مجراي صفراوي، عروق لنفاوي و اعصاب را در مناطقي به نام مناطف باب احاطه مي كند. در هر لوبول سلول هاي كبدي به طور اشعه وار از مركز لوبول كه وريد مركزي در آن قرار دارد به طرف محيط لوبول قرار گرفته اند. بين هپاتوسيت ها سينوزوئيدهاي كبدي قرار دارند كه اغلب حاوي سلولهاي خوني بوده و به رنگ قرمز در آمده اند. علاوه بر سلول هاي كبدي، سلول هاي چربي فراواني پارانشيم لوبول هاي كبدي را پر كرده اند و سلول هاي كوپفر نيز به صورت چند وجهي با رنگ تيره در پارانشيم كبد اسبچه خزر مشاهده مي شوند. ذرات گليكوژن به ميزان زياد در سلول هاي كبدي اطراف وريد مركز لوبولي ديده مي شوند كه بتدريج از مركز لوبول به طرف محيط لوبول و بافت پيوندي بين لوبولي از مقدار آنها كاسته مي شود كه اين نكته بيانگر بالا بودن ميزان ذخيره گليكوژن دركبد اسبچه خزر در مقايسه با ساير نژادهاي اسب و حيوانات اهلي مي باشد. با توجه به مطالب فوق و نظر به اهميت كبد در دستگاه گوارش و ارتباط نزديك آن با ساير دستگاه هاي بدن و وظايف متعدد و پيچيده اي كه اين ارگان به عهده دارد، روشن شدن جزييات بافت شناسي كبد اسبچه خزر و بررسي اختلافات احتمالي آن با كبد ساير حيوانات اهلي ضروري به نظر مي رسد.
وضعيت اپيدميولوژيكي اكينوكوكوزيس/ هيداتيدوزيس دامي در شهرستان اروميه
هدف از اين مطالعه تعيين وضعيت اپيدميولوژيكي اكينوكوكوزيس/ هيداتيدوزيس دامي در شهرستان اروميه از طريق سنجش وضعيت آلودگي سگ سانان به فرم بالغ Echinococcus granulosus و تعيين وضعيت آلودگي دام هاي ذبح شده در كشتارگاه اروميه به كيست هيداتيك بوده است. علاوه بر اين، عوامل مهمي از قبيل ميزان باروري كيست هاي جداشده از دام ها و اندام هاي مختلف آنها و همچنين ميزان زنده بودن پروتواسكولكس كيست دام ها و اندام هاي مختلف مورد ارزيابي قرار گرفته است. طبق نتايج بدست آمده، از مجموع 32 قلاده سگ، 4 قلاده (12.5%) به E.granulosus آلوده بوده اند. در پنج قلاده روباه قرمز و چهار قلاده شغال زرد انگل اكينوكوكوس مشاهده نشد. در كشتارگاه اروميه، از مجموع 4483 راس گوسفند تحت مطالعه، 8.49%، از مجموع 1407 راس گاو، 12.65% و از مجموع 659 راس گاو ميش 12.44% به كيست هيداتيك آلوده بوده اند. درگوسفندان آلوده، 48.82% آلودگي در ريه ها، 25.47% در كبدها و 25.72% به صورت آلودگي توام و در گاوهاي آلوده 48.31% آلودگي در ريه ها، 29.77% در كبدها و 21.91% به صورت آلودگي توام و در گاوميش هاي آلوده، 36.58% آلودگي در ريه ها و 36.58% دركبدها و 26.84% به صورت آلودگي توام بوده است. 37.60% كيست هاي گوسفندي، 23.04% كيست هاي گاوي و 2.52% كيست هاي گاوميشي داراي كيست هاي بارور بوده و ميانگين درصد زنده بودن پروتواسكولكس ها در كيست هاي بارور ريه گوسفندان 63.94%، كبد گوسفندان 81.25%، ريه گاوها 64.03%، كبد گاوها 70%، ريه گاوميش ها 56.67% و كبد گاوميش ها 50% بوده است. به طور كلي ميزان باروري كيست ها و ميزان زنده بودن پروتواسكولكس ها در كيست هاي بارور در گوسفندان بيش از گاوها و اين دو بيش از گاوميش ها بوده است لذا گوسفندان مي توانند در انتشار آلودگي اكينوكوكوزيس در اين شهرستان نقش مهمي ايفا نمايند.