پاسخ به:پژوهش و سازندگي
تسريع در رشد و کوتاه نمودن فاصله زماني از کاشت بذر تا پيوند نهال اهميت زيادي درخزانه کاري درختان ميوه دارد. منابع کود نيتروژني (آمونيومي و نيتراتي)، ميزان کاربرد آنها و همچنين يون هاي همراه ممکن است سبب بروز واکنش هاي متفاوتي در دانهال ها گردند. در اين پژوهش دانهال سه پايه مرکبات به نام هاي نارنج معمولي (Citrus sinensis)، نارنج سه برگ (Poncirus trifoliata) و سيترنج (Citrus sinensis x Poncirus trifoliata) در داخل کيسه هاي نايلوني گلداني به ابعاد 35×25 سانتي متر حاوي مخلوط خاکي شامل ماسه، کود گاوي پوسيده و خاک لومي رسي به نسبت مساوي کشت گرديدند. دانهال ها به طور هفتگي با محلول هاي کودهاي نيتروژني (سولفات آمونيوم، نيترات آمونيوم و اوره) در مقادير (0، 75، 150 و 300 ميلي گرم نيتروژن در هفته به ازاي هر گلدان) آبياري شدند و پس از رشد کافي ميزان رشد رويشي و ترکيب عناصر معدني برگ سه پايه مورد بررسي قرار گرفت. نوع کودي نيتروژني بکار رفته روي ارتفاع دانهال، ميانگين سطح برگ و غلظت منگنز برگ تاثير معني داري داشت ولي روي ساير صفات بي تاثير بود. در تمامي تيمارها مقدار نيتروژن باعث افزايش شاخص هاي رويشي شامل ارتفاع نهال، قطر ساقه و ميانگين سطح برگ گرديد و همچنين غلظت نيتروژن، پتاسيم و منگنز برگ افزايش يافته ولي غلظت آهن برگ ها کاهش يافته است.
نسخه قابل چاپ
أَلْعِلْمُ ثَلاثَةٌ: أَلْفِقْهُ لِلاَْدْیانِ، وَ الطِّبُّ لِلاَْبْدانِ،وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ. .
در اين پژوهش اثر سطوح مختلف آمونيوم (0، 1/0 و 3/0 ميلي اکي والان در ليتر) و موليبدن (0.05، 0.1 و 0.15 ميلي گرم در ليتر) در محلول هاي غذايي بر درصد ماده خشک، اسيديته قابل تيتراسيون، مجموع مواد جامد قابل حل، مقدار ويتامين ث، فسفر، کلسيم، پتاسيم، منيزيم و عملکرد ميوه خيار ارقام سلطان و روبا- اس مورد بررسي قرار گرفت. طرح به صورت فاکتوريل کرت هاي خرد شده در قالب طرح کاملا تصادفي در دو زمان کشت بهاره و پاييزه انجام گرفت و در هر کشت در دو نوبت و به فاصله يکماه نمونه گيري براي اندازه گيري صفات صورت گرفت. نتايج حاصل از تجزيه مرکب نشان داد که افزايش آمونيوم در محلول هاي غذايي سبب افزايش بسيار معني دار فسفر و کلسيم ميوه گرديد. زمان کشت تاثير معني داري بر اسيديته قابل تيتراسيون، مجموع مواد جامد قابل حل، مقدار ويتامين ث، کلسيم و منيزيم ميوه داشت. زمان برداشت نيز تاثير معني داري بر درصد ماده خشک، کلسيم، پتاسيم و فسفر ميوه دارد اما افزايش موليبدن تاثير معني داري بر اين صفات نداشت و مقدار 0.05 ميليگرم در ليتر موليبدات آمونيوم در محلول هاي غذايي کافي مي باشد.
پژوهشي براي بررسي تنگناها و کمبودهاي موجود درکشت و عمل آوري ميوه هاي هسته دار (هلو، زردآلو، گيلاس و آلو) در سطح کشور و ارايه راهکارهاي کاربردي به منظور بهبود کمي و کيفي اين محصولات انجام شد. ابتدا، استان هاي مهم ميوه خيز کشور و شهرستان هاي عمده توليد کننده اين محصولات در ايران با توجه به آمارهاي وزارت جهاد کشاورزي تعيين شد سپس پرسشنامه هايي براي اخذ اطلاعات لازم از مراکز مهم توليد محصولات هلو، زردآلو، گيلاس و آلو در کشور تهيه و تکميل گرديد. مناطق مهم ميوه خيز کشور در ارتباط با اين ميوه ها شامل استان هاي آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي، اردبيل، اصفهان، تهران، چهارمحال و بختياري، خراسان رضوي، زنجان، سمنان، فارس، کردستان، کرمان، کرمانشاه، کهکيلويه و بويراحمد، گلستان، لرستان، مرکزي و همدان بود. بررسي اطلاعات جمع آوري شده و تجزيه و تحليل داده ها نشان داد که به دليل وجود مشکلاتي در کشت و عمل آوري اين محصولات به ويژه وجود سرماهاي اوايل بهار، اغلب محصول درختان زودگل نظير زردآلو و هلو مورد تهديد هستند و زيان زيادي به بار مي آيد. نتايج اين پژوهش نشان داد که مشکلات اصلي در توليد اين ميوه ها بسيار است که از آن جمله مي توان نبود امکانات نگهداري موقت محصول تا زمان عرضه آن به بازار و يا به کارخانه هاي فرآوري و در نتيجه ايجاد ضايعاتي از برداشت تا پس از برداشت را نام برد. نبود تعاوني هاي توليد و در نتيجه دخالت واسطه ها و دلالان، عدم ترويج بيمه محصولات باغباني و يا تضمين خريد محصول، کارآيي محدود ميوه کاران در اجراي عمليات مديريتي به ويژه هرس و شکل دهي درخت، آبياري ها و سمپاشي هاي خارج از نياز، محدوديت کارخانه هاي فرآوري و غيره به عنوان عوامل کاهنده توليد و در نهايت کاهنده محصول نهايي اثر گذارند. در مجموع در ايران, توان و قابليت افزايش توليد افزون تر, به منظور تامين مصرف داخلي و صدور مقادير قابل توجهي از محصول به خارج از کشور وجود دارد و بدين ترتيب شکوفايي هر چه بيشتر صنعت ميوه کاري کشور را نويد مي دهد.
پروانه مينوز مركبات يكي از آفات مهم باغات مركبات منطقه جيرفت و كهنوج محسوب مي شود كه همه ساله خسارت زيادي خصوصا به خزانه ها، نهالستانها و باغات جوان وارد مي سازد. در اين تحقيق ويژگي هايي از زيست شناسي اين حشره در شرايط طبيعي و در سه منطقه مختلف (منطقه شمال شهرستان جيرفت، مزرعه مركز تحقيقات و روستايي واقع در جنوب شهرستان) مورد مطالعه قرار گرفت و با نمونه برداري هاي منظم هفتگي از 3 باغ مورد نظر مشخص شد كه اين حشره از اواخر مهر ماه در منطقه ظاهر شده و به تدريج تا اواخر پاييز جمعيت آن افزايش پيدا مي كند و از اوايل دي تا اواخر بهمن به دليل فرا رسيدن سرماي زمستان جمعيت حشره به كمترين حد خود مي رسد و در اوايل بهار مجدداً افزايش يافته و درارديبهشت به اوج خود مي رسد. بر اساس نمودارهاي تغييرات درصد لارو سن آخر در هر كدام از باغات مذكور، مشخص شد که اين حشره در منطقه جيرفت نسل هاي متعددي در سال ايجاد مي كند. در مطالعات آزمايشگاهي تحت شرايط ثابت، طول مرحله جنيني بطور متوسط 37/1 ± 65/3 روز، مرحله لاروي 85/1 ± 95/8 روز و مراحل پيش شفيره و شفيرگي 91/1 ± 5/7 روز بر آورد گرديدند. همچنين يك زنبور پارازيتوئيد از خانواده Eulophidae به نام Pediobius sp از روي شفيره هاي اين حشره جداسازي و شناسايي گرديد.
در انجام اين تحقيق از يک جدايه F. graminearum و 5 جدايه مربوط به گونه هاي قارچ T. harzianum (3 جدايه) و T. virens (2 جدايه) استفاده شد (1). به منظور بررسي ميکروسکوپي مکانيسم تأثير جدايه هاي تريکودرما روي هيف هاي قارچ بيمارگر از روش کشت بر روي لام استفاده شد (1). پس از گذشت 24 و 48 ساعت که هيف هاي قارچي رشد کردند اقدام به بررسي نحوه تأثير جدايه هاي تريکودرما در رشد و مورفولوژي هيف هاي قارچ بيمارگر زير ميکروسکوپ گرديد. به منظور مقايسه قدرت رقابت تغذيه اي جدايه هاي مختلف تريکودرما با قارچ بيمارگر، از روش کشت دو طرفه استفاده شد. پس از 4 روز ميزان سرعت رشد روزانه جدايه قارچ بيمارگر در کشت متقابل با جدايه هاي تريکودرما محاسبه شد. آزمون بررسي اثر ترکيبات فرار (Volatile metabolites) جدايه هاي تريکودرما در جلوگيري از رشد پرگنه قارچ بيمارگر در 3 حالت کشت تريکودرما همزمان، 24 ساعت قبل و 48 ساعت قبل از کشت F. graminearum انجام گرديد. در اين آزمايش از روش پتري هاي رويهم استفاده شد، بطوري که ظروف پتري حاوي قارچ بيمارگر در بالا و ظروف پتري حاوي جدايه هاي آنتاگونيست در پايين قرار گرفتند. پتري ها در انکوباتور با دماي 1±25 درجه سانتي گراد نگهداري شده و به فواصل زماني 24، 48 و 72 ساعت اقدام به اندازه گيري قطر پرگنه در تيمارهاي مختلف و مقايسه آنها با تيمار شاهد گرديد. نهايتا درصد بازدارندگي از رشد جدايه هاي تريکودرما با استفاده از رابطه محاسبه گرديد.
شور صادراتي قالي براي افزايش درخشندگي و ملايم کردن رنگ ها صورت مي گيرد. براي آزمايش غلظت هاي مختلف سود سوزآور ?، ? و?0 درصد، سديم هيدروسولفيت ??/0 و ? درصد و کلسيم هيپوکلريت 1 درصد براي آزمايش نخ پشمي قالي که با روناس رنگ شده بود، انتخاب شد. خواص نوري، نمره، استحکام و ازدياد طول تا حد پارگي نخ ها اندازه گيري شد. نتايج نشان مي دهد که افزايش غلظت قليا، باعث افزايش روشنايي و نيز تغيير نمره نخ ها مي شود. همين طور اثر سديم هيدروسولفيت روي اين نمونه ها به طور معني داري (p<0.05) باعث افزايش روشنايي شده و اين اثر با استفاده از کلسيم هيپوکلريت بيشتر مي شود. اگرچه قليا به تنهايي تاثير معني داري بر استحکام و ازدياد طول نخ نداشت اما از استحکام نخ ها بعد از واکنش با سديم هيدروسولفيت و کلسيم هيپوکلريت بطور معني داري (p<0.05) کاسته شد. نتايج حاصله مشخص مي کند که عمليات شور قالي براي کاهش رنگ و افزايش درخشندگي بايد بطور دقيق صورت گيرد، زيرا نوع و غلظت موادشيميايي شوينده هاي قالي تاثير زيادي بر تخريب پشم و کيفيت فرش مي گذارند.
مطالعه حاضر به منظور بررسي اثرات برخي صفات ثانويه جنسي (توبركول هاي روي سر و بدن) روي خصوصيات زيستي مايع مني صورت گرفت. در اين مطالعه ماهيان برحسب تعداد توبركول روي سر به 3 تيمار (تيمار 1: كمتر از 110، تيمار 2: 135-110 و تيمار 3: بيشتر از 135 عدد) تقسيم گرديد. طول دوره تحرك و درصد اسپرم هاي متحرك و پتاسيم پلاسماي سمينال در 3 تيمار اختلاف معني داري (p<0.01) داشت. اما ساير پارامترهاي اسپرم شناختي و بيوشيميايي مايع مني در 3 تيمار اختلاف معني داري (p>0.05) نداشت. بين توبركول هاي روي سر با پتاسيم پلاسماي سمينال و پارامترهاي حركتي اسپرم ارتباط مثبت و معني دار (p<0.01) و با اسپرماتوكريت، حجم اسپرم دهي و pH ارتباط مثبت و معني داري وجود داشت (p<0.05). همچنين بين توبركول هاي روي بدن با پتاسيم پلاسماي سمينال ارتباط مثبت و معني داري وجود داشت (p<0.05). اما بين توبركول هاي روي بدن با ساير پارامترهاي اسپرم شناختي و بيوشيميايي مايع مني و بين توبركول هاي روي سر با سديم، كلسيم، منيزيم، گلوكز، پروتئين كل و كلسترول پلاسماي سمينال ارتباط معني داري مشاهده نشد (p>0.05).
در اين تحقيق با توجه به روش هاي نوين در توليدمثل گونه ماهي مولي بادباني Poecilia latipinna راهکارها و پيشنهادهاي منطقي و جالب توجه براي دست اندرکاران تکثير آن بدست آمد. با توجه به اينکه عوامل مختلفي در نحوه توليدمثل مولدين و ميزان بقا و کيفيت نوزادان توليد شده دخيل مي باشند، لذا در اين تحقيق تاثير هشت تيمار نسبت جنسي نر و ماده و فتوپريود بر روي زادآوري ماهي مولي مورد مطالعه قرار گرفت. در آکواريوم هاي شيشه اي، تيمارهاي با نسبت جنسي شامل (F:M)1:2 (F:M)1:1، (F:M)1:3، (F:M)2:1 و (F:M)3:1 و در آزمايش دوم فتوپريود با سه دوره نوردهي شامل (L:D)12:12، (L:D)14:10 و (L:D)10:14 هريک در سه تکرار انجام شد تا نتيجه توليدمثل که شامل دفعات زادآوري، طول دوره زادآوري، تعداد نوزادان توليد شده، کيفيت بازماندگي و رشد آنها طي مدت 40 روز مي باشد مورد بررسي قرار گرفت. طي اين مدت ساير فاکتورها شامل درجه حرارت، pH، ميزان اکسيژن محلول، تغذيه و غيره براي همه تيمارها يکسان و مشابه بود. نتايج بدست آمده از اين آزمايشات نشان داد که با افزايش تعداد ماهيان ماده در هريک از نمونه ها بطور چشم گيري از تعداد نوزادان بدنيا آمده کم شده است. از طرفي در آکواريوم هايي که تعداد ماهيان ماده در برابر ماهيان نر کمتر است مدت زمان لازم براي تولد نوزادان کاهش يافته است. همچنين درصد نوزادان مولي باقيمانده پس از 40 روز در 3 تکرار با نسبت هاي مختلف جنسي بيانگر بيشترين درصد بازماندگي در تيمار 1 نر و 1 ماده و کمترين درصد بازماندگي در تيمار 1 نر و 3 ماده بود. نتايج حاصل شده از آزمايش فتوپريود بيان گر اين مطلب است که با افزايش دوره نوري در يک محيط محدود که در اين مورد آکواريوم هاي 20 ليتري مي باشند رشد بيش از حد و بلوم فيتوپلانکتوني را شاهد هستيم. از طرفي با افزايش بار جلبکي بر ميزان فتوسنتز ناخواسته و بيش از حد افزوده شده و اين جلبک ها به علت بلوم خود علاوه بر ترشح مواد مضر و سمي پس از مرگ نيز با تجزيه خود محيط نامناسب و پر استرسي را براي ماهيان فراهم آورد که در نتيجه سبب کاهش بازده غذايي و تلفات شد.
در پژوهش حاضر روند رشد و تکامل تخمدان 150 قطعه ماهي بياه (Liza abu) در طول 6 ماه نمونه برداري از بهمن ماه 85 لغايت تير ماه 86 در استان خوزستان مورد بررسي قرار گرفت. نمونه ها پس از صيد و بررسي، تکامل و رشد تخمدان آنها بر اساس پارامترهاي ظاهري و بافتي مرحله بندي شدند. از تخمدان ماهي ها، نمونه بافتي با روش معمول بافت شناسي تهيه و با ميكروسكوپ نوري مطالعه گرديد. نتايج تحقيق نشان مي دهد که شکل تخمدان از نوع کيسه اي بوده و اختلاف معني دار بين طول تخمدان راست و چپ وجود ندارد. در اين مطالعه 6 مرحله اووژنز مشاهده شد. در مرحله اول اووگوني ها کوچک مي باشند. در مرحله دوم رشد محسوسي در اووسيت ها مشاهده مي شود. در مرحله سوم به علت زرده سازي، بيشترين رشد اووسيت ها در اين مرحله ديده مي شود و سه لايه تکا ،گرانولوزا و سلول هاي فوليکولي قابل مشاهده است. تخمدان ها بزرگ و زرد رنگ بودند. در مرحله چهارم، مهاجرت وزيکول زايگر مشاهده مي شود. تخمک ها شروع به آبگيري نموده و قطر آنها افزايش مي يابد. تخمدان ها بزرگ و زرد رنگ بوده و ظاهري دانه دار دارند و تخمک ها با چشم غيرمسلح قابل مشاهده هستند. در مرحله پنجم تخمک ها حالت سيال داشته و از تخمدان به راحتي خارج مي شوند. در مرحله ششم تخمدان داراي تخمک هاي نابالغ، تخمک هاي آتروفي شده و همچنين فوليکول هاي خالي مي باشد. بر اساس نتايج اين مطالعه مرحله سوم در بهمن ماه، مرحله چهارم در اسفند و فروردين ماه، مرحله پنجم در ارديبهشت ماه و در ماه هاي خرداد و تير ماه تخمک هاي نابالغ در مراحل اول و دوم اووژنز مشاهده شدند. در اسفند ماه تخمدان به بيشترين حجم خود رسيده و در فروردين ماه در بعضي از نمونه ها پارگي در کيسه تخمدان مشاهده شد كه مبين شروع تخم ريزي مي باشد.
براي تعيين تركيبت شيميايي و انرژي قابل سوخت و ساز ضايعات كارخانجات ماكاروني، رشته، بيسكويت، پفك، لپه پاك كني و بوجاري لپه، ابتدا از 10% كارخانجات بر اساس روش نمونه گيري تصادفي طبقه بندي شده، نمونه برداري به عمل آمد. سپس مقادير ماده خشك، پروتئين خام، الياف خام، چربي خام، ديواره سلولي، ديواره سلولي بدون همي سلولز و انرژي خام آنها طبق روش هاي (1990) AOAC اندازه گيري شد. مقدار پروتئين خام ضايعات بيسكويت، پفك، رشته سوپ، ماكاروني، رشته پلويي، لپه پاك كني و بوجاري لپه به ترتيب، 9، 2/9، 1/14، 7/12، 5/14، 2/30 و 30 درصد بود. ضايعات ماكاروني، رشته سوپ، رشته پلويي، پفك، بيسكويت، لپه پاك كني و بوجاري لپه به نسبت 15 درصد با جيره پايه مخلوط شدند، جهت تعيين ميزان انرژي قابل سوخت و ساز (TMEN, ME, AMEN, AME) هر يك از ضايعات، 30 گرم از جيره مخلوط شده به روش تغذيه اجباري به چهار قطعه خروس بالغ لگهورن خورانده شد. مقدار AMEN بيسكويت، پفك، رشته سوپ، ماكاروني، رشته پلويي، ضايعات لپه پاك كني و بوجاري لپه به ترتيب 4008، 3882، 3878، 3535، 3334، 2678 و 2469 كيلو كالري بر كيلوگرم و مقدار TMEN ضايعات بيسكويت، پفك، رشته سوپ، ماكاروني، رشته پلويي، ضايعات لپه پاك كني و بوجاري لپه به ترتيب 4112، 3987، 3982، 3639، 3438، 2781 و 2573 كيلو كالري بر كيلوگرم بدست آمد.
ساركوسيستيس يكي از شايع ترين آلودگي هاي تك ياخته اي حيوانات اهلي در جهان محسوب مي شود. در مطالعه حاضر ميزان آلودگي گوشت بزهاي ذبح شده در كشتارگاه تبريز به ساركوسيستيس با روش هاي ماكروسكوپي، هضمي و تهيه گسترش بافتي مورد بررسي و مقايسه قرارگرفته است. بدين منظوردر مرحله اول 400 راس بز را به تصادف انتخاب و اندام هاي مري، ران، بازو، ديافراگم و قلب با روش بازرسي لاشه (ماكروسكوپي) از نظر وجود كيست ساركوسيستيس بررسي گرديد. در مرحله دوم تعداد 150 راس بز به ظاهر غيرآلوده را به طور تصادفي انتخاب و از اندام هاي مري، ران، بازو، ديافراگم و قلب نمونه برداري و با روش هاي هضمي و تهيه گسترش بافتي با و يا بدون رنگ آميزي به كمك ميكروسكوپ نوري از نظر وجود ساركوسيستيس بررسي شد. طبق نتايج به دست آمده آلودگي مري، ران، بازو ،ديافراگم و قلب بزها به کيست هاي ماكروسكوپي با روش بازرسي لاشه بترتيب 25/ ، 25/0 ، 75/0 ، 75/1، و 0% ولي با روش هضمي 100% اندام هاي مذکور به کيست آلوده بوده اند. به طور كلي روش هضمي حساس ترين روش در آشكارسازي واقعي و تعيين ميزان آلودگي نشخوار كنندگان به ساركوسيستيس مي باشد. گرچه در بازرسي لاشه ها فقط 75/1% آنها به کيست سارکوسيستيس آلوده تشخيص داده شدند ولي روش هضمي نشان داد که 100% آنها آلوده هستند.
به سويه هاي بسيار حاد ويروس بورس عفوني در سال 1991 به كشور ما وارد شدند. اين ويروس ها آسيب بسيار شديدي به صنعت طيور كشور وارد نمودند. در مطالعه حاضر تعيين هويت مولكولي اين ويروس ها كه هنوز هم در فيلد وجود دارند انجام شده است. مجموع 13 ويروس بورس عفوني كه در طي سالهاي 82-1381 از نقاط مختلف كشور جمع آوري شده بودند مورد استفاده قرارگرفتند. در اكثر اين نمونه ها تاريخچه تلفات نسبتا بالا وجود داشته است . تكنيك بسيار حساس RT-PCR توانست ويروس در نمونه هاي كلينيكي را رديابي كند. محصولات PCR به اندازه 643 جفت باز حاوي ناحيه بسيار متغير ژن VP2 ويروس بودند. اين محصولات با استفاده از كنترل طول قطعه و روش Nested-PCR مورد تاييد قرار گرفتند. آناليز توالي اسيد هاي آمينه ترجمه شده در ناحيه بسيار متغير ژن VP2 اين ويروس ها كه حاوي اپي توپ هاي خنثي كننده ويروس هستند نشان داد كه ويروس هاي فيلد ايران كاملا شبيه يكديگر و كاملا شبيه ويروس هاي بسيار حاد بورس عفوني گزارش شده از اروپا و ژاپن مي باشند. اگرچه بسياري از اين ويروس ها را ميتوان در سطح نوكلئوتيدي از يكديگر تفريق نمود. از تمامي نوكلئوتيدهائي كه در ويروس هاي ايران تغيير كرده بود چهارتاي آنها منجر به تغيير اسيد هاي آمينه در موقعيت 222 (P به A)، 256 (V به I)، 294 (L به I) و 299 (N به S) شده بودند. هپتاپپتيد غني از سرين SWASASGS كه در ويروس هاي بيماريزاي ويروس بورس عفوني بصورت محافظت وجود دارد در نمونه هاي بررسي شده نيز وجود داشت. هيچيك از ويروس هاي بررسي شده جزو ويروس هاي واريانت يا ويروس هاي غيرتيپيك بسيار حاد قرار نگرفتند. همچنين آناليز فيلوژني نشان داد كه خاستگاه ويروس هاي موردمطالعه با خاستگاه ويروس هاي بسيار حاد بورس عفوني اروپا و ژاپن يكسان مي باشد.
در سال هاي اخير استفاده از روتيفرها به عنوان غذاي زنده براي پرورش لارو ماهيان و سخت پوستان از اهميت بالايي برخوردار بوده است. کيفيت غذايي و تراکم روتيفرها به عنوان فاکتورهاي مهم در تغذيه لاروي ماهيان محسوب مي گردد. در اين پژوهش اثر 3 غلظت مختلف جلبک سبز (Chorella sp. cell/ml 105, 106, 107) بر رشد و ترکيب اسيدهاي چرب روتيفرهاي توليد شده در آزمايشگاه مورد بررسي قرار گرفت. کشت روتيفرها در محيط غذايي EPA داخل بالن هاي 1 ليتري بر اساس شرايط استاندارد صورت گرفت. تراکم اوليه روتيفرها در تيمارهاي مختلف 30 عدد در ميلي ليتر بود. غلظت هاي غذايي آزمايش شده اثر معني داري بر رشد روتيفرها در مدت زمان آزمايش (10 روز) داشت (P<0.05) . حداکثر تراکم روتيفر Brachinus calyciflrus در غلظت هاي غذايي 105 cell/ml، 106 و 107 به ترتيب 8± 108، 47± 489 و 51 ±493 روتيفر در هر ميلي ليتر بعد از 5 روز پرورش رسيد. در غلظت هاي غذايي 105 cell/ml و 106 از روز ششم به بعد تا روز آخر تراکم رو به کاهش بود در حالي که در غلظت غذايي cell/ml107 در پايان دوره حداکثر تراکم 47±1820 عدد در ميلي ليتر حاصل شد. ميانگين نرخ رشد در غلظت هاي فوق به ترتيب 22/0 ،52/0 و57/0 به ازاي هر روز بدست آمد. روتيفرهاي تغذيه شده با غلظت هاي مختلف (cell/ml 105, 106, 107) حاوي مقادير بالايي از اسيدهاي چرب لينولئيك (به ترتيب 74/16 ، 248/16 و 392 /17 درصد) و لينولنيك (به ترتيب 923/11، 145/15 و 662/19 درصد) بودند. هم چنين با افزايش غلظت غذا از اسيدهاي چرب تك غيراشباعي كاسته شده و بر ميزان اسيدهاي چرب چند غيراشباعي و مجموع اسيدهاي چرب n-3 افزوده شد. با توجه به نتايج حاصله مشخص گرديد که گونه فوق درمقايسه با ساير گونه هاي جنس براکيونوس از سرعت رشد خوبي برخوردار بوده و در زمان موردنياز مي توان با فراهم نمودن غلظت غذاي مورد نظر به روتيفرهاي با تراکم بالا و هم چنين با ارزش غذايي بهتر دست يافت.
خرزهره داراي گليکوزيدهاي قلبي بوده و به دليل تلخ مزه بودن به راحتي مورد مصرف دام ها قرار نمي گيرد. مصرف بسيار اندک از اين گياه خصوصا در مورد تک سمي ها که از حساسيت بيشتري در مقايسه با نشخوارکنندگان برخوردار هستند، باعث مرگ مي شود. در اين گزارش يك راس اسب بومي دو ساله با سابقه ضعف و بي اشتهايي به بيمارستان آموزشي و پژوهشي دانشکده دامپزشکي دانشگاه تهران ارجاع داده شد. نشانه باليني برجسته اين دام افزايش شدت ضربان قلب بود که تا فاصله تهيگاه سمت چپ هم شنيده مي شد. الكتروكارديوگرافي در روز اول نشان دهنده تاكي كاردي بطني و در روز دوم بيان گر برادي کاردي و ريتم گريز بطني بود. يافته هاي هيستوپاتولوژيک بعد از مرگ بيمار، وقوع نكروز و دژنراسيون بافت ميوكارد را مشخص کرد. با مراجعه به محل نگهداري دام، حضور خرزهره در محيط زندگي بيمار و خبر دسترسي ناگهاني و مصرف اين گياه توسط دام حاصل آمد.
از آنجايي كه مطالعه و بررسي مرحله لاروي ماهيان در دو زمينه شناسايي و تعيين فراواني آنها به مدت يك دهه در ايران انجام شده است تصميم گرفته شد علاوه بر انجام مطالعات و بررسي هاي سيستماتيك به نوآوري در علم و مطالعات لاروي پرداخته و اقدام به استخراج اتوليت شد. از اين رو طي انجام پروژه شناسايي، تنوع و الگوي پراكنش لارو ماهيان در اكوسيستم جزاير مرجاني خارک و خاركو – خليج فارس با به كارگيري روش سامانه اطلاعات جغرافيايي(GIS) كه از ابتداي سال 1385 در حال اجرا مي باشد، علاوه بر انجام مراحل اصلي پروژه، براي اولين بار در ايران اقدام به خارج نمودن اتوليت تعدادي از لارو ماهي و تعيين سن لارو در خانواده هاي ماهي پهلونقره اي (Atherinidae، phididae)، كفشك ماهي(Slidae) و شگ ماهي (Clupeidae) گرديد.