تعریف
در تعریف علم كلام آمده است: علمی است كه درباره عقاید اسلامی، یعنی آنچه از نظر اسلام باید بدان معتقد بود و ایمان داشت، بحث میكند؛ به این شكل كه آنها را توضیح میدهد و درباره آنها استدلال میكند و از آنها دفاع مینماید و جواب شكوك و شبهاتی را كه در مورد آن وارد میشود، میدهد.[1] در حقیقت متكلم، متعهد به دفاع از مذهبی از مذاهب است. این دفاع متعهدانه از سویی میتواند با پاسخگویی به شبهات و دفاع از حریم دین در برابر اندیشههای مخالف باشد.
با تحولی كه در علوم و معارف بشری به ویژه پس از دوران روشنگری (سدههای 17و 18م) تا به امروز به وجود آمد، مجموعهای از آرای فلسفی، عرفانی و یا اندیشههای علمی جدید با بخشی از معتقدات و باورهای پیشین كه نوعاً صبغهای دینی دارند، در تعارض افتادند. از وظایف اصلی عدم كلام نیز همچنان دادن پاسخی مناسب و پذیرفتنی به این اشكالات است. در این دوره، اشكالات نوین، معمولا نیازمند پاسخهای نوین نیز میباشند كه نمیتوان همگی آنها را با ابزارهای پیشین تأمین نمود. از این رو، علم كلام با دسترسی به این ابزار جدید (مانند: نظریههای فلسفی و یا ابداعات كلامی) وارد دوران جدیدی میشود كه در اصطلاح به آن «كلام جدید» گفته میشود.
از این رو، كلام جدید در حقیقت ادامه جریان كلام قدیم است، منتها در برابر شبهات جدید و پرسشهای جدید مبادرت به طرح پاسخهایی جدید متناسب با افق فكری انسان امروز مینماید.
در این میان، همان گونه كه كلام قدیم با احكام فلسفی زمان خویش است، كلام جدید نیز از آراء فلسفی جدید بهره میبرد و با آن مرتبط است.
موضوع
از آنجایی كه وحدت مسایل علم كلام اعتباری است و دارای موضوعات متعدد و نامشابه است، از این رو آنچه به این موضوعات متعدد وحدت میبخشد، غرض و هدف مشترك است نه موضوع واحد. از این رو ضرورتی ندارد كه در جستجوی موضوع واحدی برای علم كلام باشیم.[2] از این است كه گفته میشود علم كلام یك علم بدون موضوع است و شخص متكلم بسته به نوع شبهات و پرسشهای جدید، حوزه و دامنه پاسخهای خویش را انتخاب میكند.
به علاوه در دنیای امروز بسیاری از این پرسشهای كلامی صبغه دین شناختی نیز یافتهاند. بنابراین كلام جدید ناچار است وارد این عرصه نیز بشود. دین شناسی نگاهی است به دین از بیرون دین؛ از این رو كلام جدید، گاهی فلسفه دین نامیده میشود. فلسفه دین، امروزه مفهومی اعمّ دارد كه هم كلام قدیم را و هم كلام جدید را در برمیگیرد. دین شناسی معنی نگرش به دین به عنوان معرفتی از معارف و یافتن احكام آن و یا نگرش روانكاوانه به آن. دین شناسی با این معانی بر كل بحثهای پیشین علم كلام افزوده میشود.
در واقع، كلام دینی در دفاع از حقیقت است و فلسفه دین در پی كشف این حقیقت و این دو، بر روی هم مفاد كلام جدید را تشكیل میدهند.
فایده و كاربرد
كلام جدید و به ویژه بخش متأخر آن یعنی فلسفه دین، چون حاوی پرسش و پاسخهایی در باب حقیقت و معنی زندگی است، در كنار پیش زمینههای فلسفی، آموزههای عرفانی، اخلاقی و روانشناختی را نیز در بردارد. از این رو، سهم فاخری در بازگشت انسان سرگشته امروز به دامن اندیشه دینی دارد؛ امّا از منظری نوین و البته متفاوت با تلقیهای كهن.
به علاوه، مهمترین بازسازی در یك جامعه دینی باید در كلام دینی صورت پذیرد، و احیای فكر دینی در عمیقترین معنایش در حوزه كلام طرح و محقق میشود. كلام دینی از پیشفرضهای بیرون دینی متأثر میشود و در یك جامعه دینی اگر بخواهیم احیایی به وجود بیاوریم، تنها راهش این است كه دینداری خود را تصحیح كنیم و به سرچشمههای ناب آن بازگردیم؛ همان كه در ادبیات انقلاب به آن اسلام ناب محمدی ـ صلّی الله علیه و آله ـ اطلاق میگردد. بدون اصلاح دینی، به اصلاح سیاسی و اجتماعی نیز موفق نمیشویم، از این رو بر كلام دینی توجه زیادی باید مصروف داشت. از این رو، در تحولی چشمگیر، با انقلاب اسلامی و تكیه گاه آن، یعنی اندیشههای امام راحل (ره)، تصویر نوینی از دین و بسیار متفاوت از تصویرهای رایج در باور دینداران، متولد شد. از این است كه «اندیشه احیای فكر دینی» در حقیقت متعلق به حوزه كلام جدید است.[3]
و نیز اینك كه دین در معرض حكومت است، انبوهی از شبهات و پرسشهای متنوع مستحدثه، هم در جامعه دینی و هم در جامعه جهانی در برابر طرح میشود. توجه خاص به این وضعیت جدید جامعه دینی و جامعه جهانی، بازبینی، تكامل و گسترش علم كلام و ورود به عرصههای جدید و بكر را طلب میكند.
تاریخچه
علم كلام از همان آغاز ظهور ادیان به اشكال گوناگون به وجود آمد و در طول زمان نسبتاً طولانیای به دفاع از آموزههای دینی پرداخت. در اسلام، مكاتب كلامی گوناگونی همچون اشاعره و معتزله و نیز امامیه در چنین دورهای به وجود آمدند و هر كدام صاحب سبك ویژه خود شدند و آراء كلامی خویش را به كمال رسانیدند. چنان كه به عنوان نمونه كلام شیعی در باب شرح و بیان اصول دین و اصول مذهب در دورهای به كمال و استحكام قابل قبولی رسید. اگر چه در قرون متأخر به دلایلی جامعه شناختی، نشاط و رونق پیشین خود را از دست داد.[4]
امّا علم كلام جدید از آن رو كه ادامه بیانقطاع كلام قدیم است. گذشته آن را نیز شامل میشود. منتها اگر تحولاتی كه پس از رنسانس رخ داد را سرمنشأ تحول در «انتظار جهان امروز از دین» بدانیم، میتوان با مسامحه، آغاز آن را مقارن همین رویداد و حوادث پی در پی پس از آن، تا به امروز بدانیم. از این رو از آغاز ورود پرسشهای تازه به عرصه فرهنگ عمومی و نیز مراكز علمی، كلام جدید، آرام آرام خود را در مواجهه با آن نشان میدهد. این اتفاق هم در حوزه ادیان غیرالهی و هم در حوزه ادیان یهودی، مسیحی و مسلمان افتاد و هر كدام بسته به منابع دینی و ظرفیتهای كلامی به گونههای متفاوتی با آن برخورد نمودند.[5]
آنچه در حوزه شیعی روی داد، به دلیل دارا بودن منابع فلسفی و دین شناختی متفاوت، نتایج متفاوتی نیز از خود بروز داد. از نمونههای برجسته آن میتوان از نحوه مقابله تئوریك قدرتمند علامه طباطبایی (ره) و استاد شهید مطهری (ره) در پاسخگویی به آموزههای ماركسیستی نام برد.[6] و یا تبیین «نظام حقوق زن در اسلام»[7] تلاشی دیگر در برابر تفسیرهای ناروا در این باب است.
اینك به میزانی كه جوامع بشری داناتر و پیچیدهتر میشوند، بخش دوم كلام جدید، یعنی فلسفه دین، گسترش و عمیق بیشتری مییابد. و به همین میزان مركز ثقل انتظار انسان امروز از دین، از بخش حقوقی و معارف استنباطی، به این بخش منتقل میگردد.
امروز نیز به دلیل انقلاب جهانی اسلامی، این حوزه از علوم دینی، یكی از دوران پركار و پرنشاط خویش را میگذراند.
بنیانگذاران
برای كلام جدید شاید نتوان بنیانگذار مشخصی ذكر كرد. این علم به شكلی طبیعی و همگام با مقتضیات زمان رشد نموده است. امّا اگر بخواهیم در این میان به نام مشخصی اشاره كنیم، به دیوید هیوم (1776 ـ 1711) برمیخوریم. او كاوشهایی در بخش فلسفه دین آغاز كرد. اثر عمده او رساله «درباره طبیعت انسانی» است. او بیش از هر فیلسوف دیگری، جهان روزمره را نقطه آغاز آموزههای خود قرار دارد. به اعتقاد او هیچ فیلسوفی هرگز نخواهد توانست ما را به ماورای تجربههای روزانه ببرد یا قواعدی مغایر تأملات حیات روزانه برای سلوك و رفتار در اختیار ما بگذارد.[8] هیوم را باید از قائلان به «دین طبیعی»[9] دانست.
فلسفه دین در جوامع اسلامی به دلیل همزمان شدن تولد تمدن غرب با دوران ركود در این جوامع، بیشتر در بخش احیای فكر دینی بروز یافت. در میان اندیشمندان اسلامی، میتوان سید جمال الدین اسدآبادی، عبده، رشید رضا، محمد اقبال لاهوری و علامه محمد حسین طباطبایی را به عنوان چهرههای شاخص در این بخش نام برد.
جایگاه آن در قرآن و سنّت
علم كلام جدید، عیناً از همان جایگاهی در قرآن و سنّت برخوردار است كه علم كلام پیشین برخوردار بود؛ چرا كه این علم ادامه همان تلاش مدافعانه از دین است، منتها با ابزاری در خور این عصر.
آنچه در سالهای آغازین بعثت روی داد و شیوههای بدیعی كه در دعوت به اسلام از آن سود جسته میشد، رهیافت مناسبی در این زمینه در اختیار محققین كلام جدید قرار میدهد. تكیه بنیادین بر اندیشه فلاح، رشد و رهایی[10] كه از عناصر جذاب فلسفه دین است، به علاوه سادگی، صراحت و آموزههایی كه از جنس زندگیاند و در دسترس همگان قرار دارند، اینك نیز همچنان شاكل قدرتمندی برای فلسفه دین اسلامی شیعی است.
به عنوان نمونه، تحلیل روزشمار مأموریت «مصعب بن عمیر» صحابی رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و سفیر ایشان به یثرت برای آموزش و تبلیغ، پیش از هجرت ایشان، بخشی از این شیوه برگزیده را توضیح میدهد.
از سوی دیگر فرآیند دوبخشی بودن دوران صدر اسلام و مضامین متفاوت آیات مكی و مدنی، كه یكی مربوط به دوران تولد و دیگری شامل دوران استقرار و توسعه است و نیز ثبت حوادث این دوره و پس از آن تا زمان آغاز غیبت كبری، جایگاه رفیع و ابزار قدرتمندی را برای این بخش از علوم اسلامی فراهم آورده است.
مقایسه با علوم غیر اسلامی
فارق كلام جدید اسلامی با دیگر اندیشههای كلامی، و از آن جمله كلام غربی، در محتوا و نیز دامنه موضوعات آن است.
محتوای جاری در كلام اسلامی شیعه مستند به آموزههایی است كه در فرایند چند صد ساله صدر اسلام و حضور ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ و تربیت شاگردان زبده، در طوفانهای تندی كه بر فكر دینی وزید، مجال یافت سلسله اصولی را شكل بدهد كه نه تنها در محدوده اصول پنجگانه دین و مذهب، كه در بسیاری موضوعات جاری دیگر، بیتكیه بر قدرت حكومتی و تنها بر قوت استدلال و اقناع، توانست مكتب كلامی ویژهای را شكل بدهد كه بیش از ادیان دیگر در منابع دینی و حافظه تاریخی خود، مصالح مؤثری برای تولید فكر كلامی داشته باشد. از تكیهگاههای بیبدیل كلام شیعی، حجم وسیع منابع روایی و استدلالهای عقلی مندرج در آنها است. همین منابع عظیم، به خودی خود دامنه موضوعات در دسترس اندیشه كلامی را گسترش میدهد و به شكل اعجابآوری رو به آینده دارد.