از آنجایی كه هر علمی، تعریف، موضوع، هدف و محتوایی دارد، علم تاریخ هم خالی از این گونه موارد نیست.
تعریف تاریخ اسلام: عبارت است از كلّیه فعالیتهای مسلمانان و یا آنچه كه مربوط به مسلمانان میباشد، در گذشته و بررسی آن به وسیله محققان كه ممكن است نتیجه آن مطابق باواقع ویا خلاف واقع باشد.
البته پیرامون تعریف تاریخ، چندین تعریف دیگر آورده شده است كه تقریباً مفهوم همگی آنها عبارت است از مجموعه یك سلسله حوادث و وقایع كه زندگانی گذشته انسانی را نشان میدهد (در دوران اسلام).
موضوع تاریخ اسلام: بنابر آنچه كه در تعریف از تاریخ اسلام كردیم، پس موضوع آن عبارت خواهد بود از فعالیتهای مسلمانان و یا آنچه كه مربوط به مسلمانان است.
اهمیت و فایده تاریخ اسلام: تاریخ اسلام كه شرح حال گذشته مسلمانان است چندین فایده دارد: 1. آشنایی با احوال گذشتگان، انسان را كمك میكند تا شیوه زندگی بهتر و همزیستی مطمئنتری را انتخاب كند.
2. اتكا بر تجارب گذشته، غالباً تصمیمگیری را در زندگی روزانه آسان میكند، پس بدینگونه تاریخ به نوعی ناخودآگاه جزو زندگی انسان است.[1]
3. از فواید تاریخ لذتانگیزی آن است كه ابوالحسن مسعودی هم در كتاب «مروج الذهب» میگوید: علم تاریخ، علم لذیذیست.
اهمیت شناخت تاریخ اسلام به این است كه چون زندگی ما مسلمانان با زندگی تمام افراد و جوامع مسلمان گذشته مرتبط است و در یك مسیر كه رسیدن به كمال باشد در جریان است، پس باید ما با روش و چگونگی زندگی مسلمانان در گذشته آشنا شویم، مخصوصاً شناخت زندگی مسلمانان صدر اسلام برای ما لازم است، تا اینكه بر اثر گذشت زمان حقایق اسلام و سیره بندگان صالح خدا به دست فراموشی سپرده نشود و رفتار آنها درس عبرتی باشد برای آینه زندگی ما مسلمانان .
پس علل و انگیزههای تدوین تاریخ و سیرهنویسی، مغازی، طبقات، انساب و كلیّه تواریخ عمومی و محلی و سلسلهای را میتوان از این دیدگاه نگریست و گفت كه پند و عبرت از تاریخ گذشته مسلمانان مشهورترین هدف و فایدهای است كه مسلمانان به تبع آیات قرآنی از تاریخ اسلام میبرند.
تاریخچه: از آنجا كه تاریخ در شمار مهمترین رشتههای علمی رایج در تمدن اسلامی بوده است و از لحاظ درونی، در هر قومی انگیزههای فراوانی وجود داشته است تا آنها را به نگارش تاریخشان وادارد.
لذا به تاریخنگاری اسلامی از همان صدر اسلام اهمیت داده شده است. و خود عربها هم چون بیش از حدّ به «ایام العرب» كه عبارت از روزهایی كه وقایع مهمی در آن روزها رخ میداده است و عربها توجّهی خاص به آنها داشتهاند مانند یوم بدر، یوم احد، یوم صفین و غیره كه عربها خاطره این روزها را حفظ كرده و به طور شفاهی از نسلی به نسل دیگر انتقال میدادهاند و در مجالس ادبی و تفریحی خود میخواندهاند. پس آنچه از دوران جاهلیت و ایام العرب قبل از اسلام و ایام العرب صدر اسلام برای ما بر جای مانده است، انتقال آنها بر پایه روایات شفاهی بوده است و تنها در دورههای بعدی یعنی قرن دوم هجری، توسط دانشمندان اسلامی تدوین شده است.[2]
تاریخنگاری به مفهوم خاصی از قرن دوم هجری آغاز شد و از همان ایام بر این آثار كمابیش عنوان «تاریخ» اطلاق گردید.
اگرچه بسیاری از اینگونه كتابها را «اخبار» نیز مینامیدند كه مسابقه قدیمیتری داشته است، مثل اخبار زیاد بن ابیه از هیثم بنعدی، اخبار العباس از هشام كلبی و غیره. ولی تاریخ غالباً حوادث و رویدادهای عامتر و مشتمل بر ذكر تاریخ وقایع اطلاق میگردید.
تاریخ اسلام در آغاز با علم حدیث ارتباط مستحكمی داشته است. و ابتداءاً به صورت روایی، تاریخها تألیف میشده است و تاریخنگاری در زمانهای بعد به خاطر توجه خلفا و حاكمان اسلامی رونق و شدت بیشتری یافت.[3]
بنیانگذاران: در تاریخ نگاری اسلامی مكاتب مختلفی فعّال بودهاند. ما شاهد مكتب تاریخنگاری مدینه هستیم كه كسانی چون ابان بن عثمان بن عفان، عروه بن زبیر، شرحبیل بن سعد، موسی بن عقبه، محمد بن مسلم بن شهاب زهری و وهب بن منبّه به تاریخ و سیره نگاری مشغول بودهاند و در مكتب عراق هم كسانی مثل: سلیمان بن طرفان تمیمی بصری، عوانه بن حكم كلبی، ابومخنف، اسدی كوفی، نصر بن مزاحم، و طائی كوفی فعال بودهاند و به تاریخنگاری اسلام پرداختهاند و بعداً در دورههای بعدی مكتب ایران و شام و اندلس هم به تاریخنگاری اسلامی پرداختهاند.
اولین تألیفات كه پیرامون تاریخنگاری اسلامی است به صورت سیرهنویسی و تدوین سیره نبوی در مدینه بوده است كه توسط موسی بن عقبه و ابن اسحاق نوشته شده است.[4]
جایگاه آن در قرآن و سنّت: بدون هیچ تردیدی میتوان مدعی شد كه قرآن عمیقترین تأثیر را در توجه مسلمانان به تاریخ اسلام از خود به جای گذاشته است. قرآن مسلمانان را تشویق به فراگیری تاریخ نموده است و با مطرح كردن قصههای تاریخی، مسلمانان را امر به عبرتآموزی از گذشتگان كرده است.
در قرآن آمده است: «قد خلَت من قبلكم سننُ فسیروا فی الارض فانظروا كیف كان عاقبه المكذّبین هذا بیان لنّاس و هدیً و موعظهً للمتّقین».[5] علاوه بر قرآن، سنّت هم توجه به تاریخ كرده است. مثلاً امام علی ـ علیه السّلام ـ دروصیت به امام حسن ـ علیه السّلام ـ فرزندش را به عبرتآموزی از تاریخ تشویق میكنند.