0

مدیریت اسلامی

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

مدیریت اسلامی

بحث درباره مدیریت از دیرباز مورد توجه بوده است؛ زیرا از روزی كه بشر پا به عرصه خاك نهاد و با خانواده و قوم و قبیله زندگی اجتماعی را آغاز نمود، اندیشه مدیریت و سرپرستی همان مجموعه كوچك را در ذهن خود پروراند.
در جهان امروز نیز كه علوم، تكنولوژی و دانش پیش‎رفت نموده و سازمان های بزرگ صنعتی و تولیدی به وجود آمده است، مهم‎ترین مسئله، چگونگی اداره‌ی مجموعه‎های عظیم انسانی است.
امروزه از یك سو جهان هر روز به سمت بی‎عدالتی اداری پیش می‎رود و از دیگر سو، مدیریت به فنی پیچیده و تكنیكی تبدیل شده است، لذا لازم است با فقه پویای اسلامی و با استفاده از كتاب و سنت و... مدیریت سالم و نظام‌مند اسلامی ارائه شود؛ زیرا اسلام در هیچ موردی، بدون ارائه ی طریق نیست.
مدیریت منحصر به اداره زندگی مادی نیست، بلكه در امور مذهبی و معنوی هم ضرورت دارد؛ خداوند سبحان مدیرانی چون انبیا را برای هدایت مردم فرستاد، و ایشان با این‎كه بیش‎تر داعیه معنوی داشتند، در حد قابل توجهی در مدیریت اجتماع هم موفق بودند و جوامع خود را به سوی رشد و تكامل و پویایی سوق می‌دادند.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ در ضرورت مدیریت می‎فرماید:
«مردم از امیر حاكم (مدیر) ناگزیرند، چه خوب و چه بد».
[1]
هم‎چنین‎ می‎فرماید:
«والی ظالم و غاصب بهتر است از فتنه و آشوبی كه تداوم یابد».
[2]
امام رضا ـ علیه‎ السلام ـ نیز می‎فرماید:
«ندیدیم گروهی از مردم و ملتی از ملت‎ها، زندگی بادوام داشته باشند، مگر این‎كه سرپرست و قیّم داشته‎اند؛ زیرا در امر دین و دنیا، چاره‎ای جز وجود سرپرست و پیشوا نیست».
[3]
قرآن كریم می‎فرماید: « ای پیامبر، آنچه از جانب خدای تو (درباره معرفی علی علیه‎ السلام) بر تو ابلاغ گردید ابلاغ كن، اگر این كار (معرفی مدیریت امت اسلامی) انجام نگیرد، رسالت خود را انجام نداده‎ای؛ دلهره نداشته باش كه خداوند تو را از شر مردم بدخواه حفظ خواهد كرد».
[4]
در این آیه چند نكته مهم مدیریتی وجود دارد:
1. عنایت مخصوص خداوند به امامت و مدیریت جامعه (بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ).
2. امامت و سرپرستی و مدیریت جامعه بعد از آن حضرت به اندازه‌ای اهمیت دارد كه اگر در جامعه نباشد، 23 سال رحمت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به هدر خواهد رفت (وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ).
3. هیچ مشكلی نمی‎تواند مانع معرفی امامت شود (وَ اللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ).
اسلام معتقد است كه سرمایه‎های نهفته در وجود انسان، نیاز به اكتشاف و استخراج دارند و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه‌ی اطهار ـ علیهم السلام ـ برای همین مبعوث شده‎اند.
«پیامبر مبعوث شد تا (با مدیریت خویش) بار سنگین و كمرشكن را از دوش جان انسان‎ها بردارد و زنجیرهایی را كه بر گردن روح خود نهاده‌اند، بگشاید».
[5]
امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ نیز می‎فرماید:
«خداوند پیامبران خود را در میان مردم برانگیخت تا (با مدیریت خویش) ذخایر پنهان استعدادها را استخراج نمایند».
[6]
تعریف مدیریت:
برخی مدیریت را چنین تعریف كرده اند: «مدیریت علم و هنر هماهنگ كردن، رهبری و كنترل عبارت است از:
علم و هنر هماهنگ كردن، رهبری و كنترل، فعالیت های دسته جمعی، برای نیل به هدف های مطلوب، با حداكثر كارایی».
[7]
شهید مطهری در تعریف مدیریت می فرماید:
«فن بسیج كردن و بهتر سامان دادن و بهتر سازمان دادن و بهتر كنترل كردن نیروهای انسانی و به كار بردن آنها».
مدیریت از دیدگاه اسلام
مدیریت اسلامی را چنین تعریف كرده اند:
«مدیریتی كه زمینه رشد انسان به سوی الله (الی الله المصیر) را فراهم نماید و مطابق كتاب و سنت و سیره و روش پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ و علوم و فنون و تجارب بشری، برای رسیدن به اهداف یك نظام در ابعاد مختلف، همانند یك محور و مدار و قطب عمل كند را مدیریت اسلامی گویند».
[8]
امام رضا ـ علیه‎ السلام ـ در این باره می‎فرماید:
«والی مسلمین، همانند ستون وسط خیمه است كه اولاً، تمام بار سقف بر روی آن استوار است و ثانیاً، مانند نقطه مركزی دایره شعاعش نسبت به همه ی جوانب یكسان است، به طوری كه هر كس در هر زمان و از هر طرف كه اراده كند به آن دست رسی دارد».
[9]
خصوصیات مدیریت از دیدگاه اسلام:
1. مدیریت وسیله‎ای برای رسیدن به امیال شخصی نیست. مدیر اسلامی نباید مسند مدیریت را وسیله افتخار و نردبان نخوت و در جهت امیال شخصی و نفسانی خود قرار دهد؛ زیرا اسلام چنین مدیرانی را مورد سرزنش و انتقاد قرار می‎دهد؛ چنان‎كه امام صادق ـ علیه‎ السلام ـ می‎فرماید:
«آن كسی كه به دنبال ریاست برود، هلاك می‎شود.»
[10]
2. مدیریت امانت است نه طعمه. مدیر باید مدیریت را امانتی در دست خود بداند و به شدت از آن مراقبت نماید. امام علی ـ علیه السلام ـ در نامه‎ای به فرماندار خود در آذربایجان (اشعث بن قیس) می‎نویسد:
«مدیریت و حكمرانی برای تو طعمه نیست، بلكه یك امانت است، و كسی كه از تو بالاتر است از تو خواسته كه نگهبان آن باشی».
[11]
3. مدیریت تكلیف است نه حق. در نظام اسلامی، واگذاری و قبول مدیریت‎ها و منصب‎های اجتماعی، یك تكلیف است نه حق؛ یعنی مدیرانِ پرورش‎یافته در مكتب آسمانی اسلام، خدمت در منصب مدیریت را انجام تكلیف شرعی می‎دانند و معتقدند كه مدیریت وظیفه است نه وسیله سودجویی.
4. مدیریت خدمت است نه حكومت. در بینش اسلامی، مدیر اسلامی هرگز مدیریت را برای حاكمیت خویش نمی‎خواهد؛ زیرا در چنین صورتی او حاكم است نه خادم.
مدیریت قبل از این‎كه ریاست‎ باشد، خدمتگزاری است؛
چنان‎كه حضرت علی ـ علیه‎ السلام ـ می‎فرماید:
«... به خدا قسم این كفش كهنه و پر از وصله نزد من از حكومت بر شما محبوب‎تر است و بدین دلیل حكومت را پذیرفته‎ام كه حق را ثابت كنم و باطل را از میان بردارم.»
[12]
5. مدیریت بیش‎تر هدایت كردن است تا قدرت‎نمایی. بسیاری از مدیران، مدیریت را میدان نمایش قدرت می‎دانند.
قرآن كریم به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ توصیه می‎كند كه مدیریت فرهنگی، اعتقادی و سیاسی باید در فضای فرحزای هدایت به بار نشیند و هرگاه این فضا به خفقان و اجبار آلوده شود، هرگز موفقیت و رشدی نخواهد بود.
«در دین اكراه و اجبار نیست، محققاً راه رشد و انحطاط برای همگان روشن است.»
[13]
امام علی ـ علیه‎ السلام ـ به مالك اشتر توصیه می‎كند:
«مبادا در منصب مدیریت، برخوردهای تو مانند جانور درنده‎ای باشد كه فرصت خوردن آنان را غنیمت بشماری».
[14]
چارچوب مدیریت
مدیریت چارچوب‎ها و معیارهایی دارد كه مدیر باید در محدوده آنها رفتار كند و نمی‎تواند برای پیشبرد كارهایش از آن محدوده خارج شود:
1. مدیریت و منزلت انسان؛ در نظام اسلامی مدیر با توجه به منزلت‎های انسانی مدیریت می‎كند و هرگاه روش‌ها و شیوه‎های مدیریت به شخصیت و حیثیت انسان لطمه وارد كند، آن مدیریت اسلامی نیست؛ زیرا انسان خلیفه و جانشین خداوند در روی زمین است و قانون حفظ منزلت انسان، حاكم بر روش‎ها و اصول مدیریت است.
2. مدیریت و قانون خدا؛ در بینش اسلامی مدیریت تا جایی نافذ است كه با احكام الهی تضاد نداشته باشد؛ چنان‎كه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ می‎فرماید:
«اطاعت برای اجرای فرمان مخلوق نیست، در صورتی كه معصیت خالق را موجب شود».
[15]
3. مدیریت و وجوب عدل و احسان؛ یكی از اصولی كه در نظام اجتماعی اسلام حاكم بر كلیه مقررات و روابط اجتماعی است، وجوب عدل و احسان و دوری از گمراهی است؛ چنان‎كه قرآن می‎فرماید:
«خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیكان فرمان می‎دهد و از فحشا و منكر و ستمگری نهی می‎كند».
[16]
4. مدیریت و تقدس وسیله؛ مدیر اسلامی برای رسیدن به اهداف انسانی، نباید از وسایل غیرمقدس و غیرارزشی استفاده نماید؛ حضرت علی ـ علیه‎ السلام ـ می‎فرماید:
«پیروز نشده كسی كه با گناه و تجاوز به پیروزی رسیده؛ و آن كسی كه با شر و ستمگری غالب شود در حقیقت مغلوب است».
[17]
اركان مدیریت از دیدگاه اسلام
هر علمی پایه‎ها و اركانی دارد كه مسائل مربوط در حوزه آن علم بر محور آن اركان می‎چرخد و در ارتباط با آن اركان معنا پیدا می كند. هرگاه یكی از این اركان متزلزل شود، مجموعه آن سازمان فكری و علمی متزلزل خواهد شد. علم مدیریت نیز دارای اركانی است كه عبارت‌اند از:
1. برنامه‎ریزی:
به تدوین و تعیین فعالیت‎هایی كه باید در محدوده راه‎ها و در چارچوب روش‎های مشخص انجام پذیرد، برنامه‎ریزی گویند.
اسلام، دین عبادت و زراعت، دنیا و آخرت، مادیت و معنویت است و به انسان با دیدی جامع می‎نگرد؛ از این رو به برنامه‎ریزی در ابعاد مختلف مادی و معنوی سخت توجه دارد.
قرآن و سنت، دو منبع غنی و گسترده‌اند كه برای برنامه زندگی فردی و اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی، سیاسی و اقتصادی انسان مسلمان و حتی برای پس از مرگ او برنامه‎ریزی دقیقی كرده‌اند.
2. سازمان‎دهی:
در فرهنگ اسلامی كه فرهنگ نظم و انضباط است، سازماندهی جایگاه ویژه‌ای دارد. تقسیم كار، تحدید وظایف، جلوگیری از تداخل امور، و اختیار و آزادی در محدوده مسئولیت، از مسائلی هستند كه اسلام برای سعادت انسان ضروری می‎داند.

سه شنبه 21 شهریور 1391  6:07 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها