0

امام علی - علیه السلام - و زمانش

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

امام علی - علیه السلام - و زمانش

1. سرور اهل فجور
انا یعسوب المؤ منین، و المال یعسوب الفجار. (حكمت 316)
من رئیس و رهبر مومنانم و مال دنیا رئیس و سرور اهل فجور و بدكاران است.
2. رد ستایش ستایشگران
قد كرهت ان یكون جال فی ظنكم انی احب الاطرا و استماع الثنا و لست - بحمد الله كذلك. (خطبه 216)
خوش ندارم كه حتی در ذهن شما خطور كند كه من مدح و ستایش را دوست دارم و از شنیدن آن لذت می برم، و بحمد الله چنین نیستم.
3. من اینگونه ام !
انی لمن قوم لا تاخذهم فی الله لومه لائم، سیماهم سیما الصدیقین، و كلامهم كلام الابرار ... لایستكبرون و لایعلون، و لایغلون و لایفسدون. (خطبه 192)
من از آن مردمی هستم كه سرزنش هیچ سرزنش گری آنان را از راه خدا باز نمی دارد. سیمایشان سیمای راستان است و گفتارشان گفتار نیكان ... نه گردن فرازی می كنند، نه برتری می جویند، نه كینه در دل می پرورند و نه فساد می انگیزند.
4. رفتار با حاكم حقیقی
لا تكلمونی بما تكلم به الجبابره، و لا تتحفظوا منی بما یتحفظ به عند اهل البادره و لا تخالطونی بالمصانعهُ. (خطبه 216)
با من آن گونه كه با جباران سخن گفته می شود سخن مگویید و چنان كه از حاكمان بد خشم پرهیز می شود از من نپرهیزید و با ظاهر سازی و ریا كارانه با من رفتار نكنید.
5. روزگار بس دشوار
یاتی علی الناس زمان غضوض، یعض الموسر فیه علی ما فی یدیه و لم یؤ مر بذلك، قال الله سبحانه: (و لا تنسوا الفضل بینكم). تنهد فیه الاشرار و تستذل الاخیار، و یبایع المضطرون، و قد نهی رسول الله صلی الله علیه و آله عن بیع المضطرین.(حكمت468)
روزگار بس دشواری بر مردم بیاید، در آن زمان توانگر آن چه را در دست دارد، حال آن كه به چنین كاری فرمان داده نشده است . خدای سبحان فرموده است : (بخشش میان خود را فراموش مكنید!) در آن روزگار بدان ارجمندند و نیكان بی مقدار شمرده شوند، درماندگان خرید و فروش ‍ می شوند، در حالی كه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از خرید و فروش با مردمان مضطر و درمانده نهی فرموده است .
6. مداوای مردم
ارید ان اداوی بكم انتم دائی، كناقش الشو كه بالشوكه، و هو یعلم ان ضلعها معها! اللهم قد ملت اطبا هذا (الدا) الدوی، و كلت النزعه باشطان الركی! . (خطبه 121)
شگفتا می خواهم با شما كه درد من هستید جامعه را مداوا كنم، كار من مانند كار كسی است كه می خواهد خار را با خار بیرون آورد، با این كه می داند كجی خار همراه خار است . بار خدایا! پزشكان این درد عمیق و جانسوز خسته شده اند و بازوی توانای مردانی كه آب همت از چاه وجود این مرد كشیده اند، ناتوان گردیده است .
7. راسخ در عمل
و الله لو تظاهرت العرب علی قتالی لما ولیت عنها. (نامه 45)
سوگند به خدا، اگر تمم عرب بر قتال با من پشت یكدیگر دهند، من به آن ها پشت نكنم. (یعنی از جنگیدن با آن ها بیمی ندارم).
8. روزگار حضرت علی علیه السلام
مالی اراكم اشباحا بلا ارواح؟ و ارواحا بلا اشباج، و نسا كا بلا صلاح، و تجارا بلا ارباح، و ایقاظا نوما، و شهودا غیبا، و ناظره عمیا. (خطبه 108)
چه شده است كه شما را همچون بدن های بی جان و جان های بی بدن و عابدان ناپرهیزگار و بازرگان بی سود و بی بهره و بیداران خفته و حاضران غایب و چشمداران نابینا، می بینم.
9. تنهایی علی علیه السلام
و طفقت ارتئی بین ان اصول بید جذا او اصبر علی طخیه عمیا یهرم فیها الكبیر و یشیب فیها الصغیر، و یكدح فیها مؤ من حتی یلقی ربه. (خطبه 3)
با خود اندیشیدم كه آیا با دستی بریده (بی یار و یاور) حمله كنم، یا آن كه در برابر این تیرگی كور (و گمراه كننده) شكیبا بمانم، تیرگی كه بزرگسال در آن پیر می شود و خردسال مویش سپید می گردد و مومن در آن چندان رنج می برد تا به دیدار پروردگارش بشتابد.
10. نگرش علی علیه السلام به روزگار
اعلموا! رحمكم الله! انكم فی زمان القائل فیه بالحق قلیل ... قتاهم عارم، و شائبهم آثم، و عالمهم منافق. (خطبه 233)
بدانید، خدایتان رحمت كناد! كه شما در روزگاری به سر می برید كه حقگویان اندكند... جواناشان بدخوری و ناسازگارند و پیرانشان گنهكار و عالمانشان منافق.
11. دعای علی علیه السلام
اللهم اجعل نفسی اول كریمه تنتزعها من كرائمی، و اول ودیعه ترتجعها من ودائع نعمك عندی. (خطبه 215)
خدایا! نخستین چیز گرامی كه از من می گیری و نخستین امانت از نعمت های امانت داده است به من كه باز می ستانی جان من باشد.
12. توصیف روزگار
ایها الناس ! انا قد اصبحنا فی دهر عنود، و زمن كنود یعد فیه المحسن مسئا و یزداد الظالم فیه عتوا، لا ننتفع بما علمنا، و لا نسال عما جهلنا. (خطبه 32)
در توصیف روزگار خود می فرماید: ای مردم ! ما در روزگاری منحرف و زمانه ای ناسپاس به سر می بریم . نیكوكار، بدكار به شمار می آید و ستمكار بیش از پیش بر طغیانش می افزاید. از آن چه می دانیم بهره مند نمی شویم و آن چه را نمی دانیم نمی پرسیم.
13. علم غیب در روزگار بعدی
سیاتی علیكم من بعی زمان لیس فیه شیء اخفی من الحق، و لا اظهر من الباطل ... و لا فی البلاد شیء انكر من المعروف، و لا اعرف من المنكر! . (خطبه 147)
پس از من روزگاری بر شما فرا خواهد رسید كه در آن زمان چیزی پنهان تر از حق و چیزی آشكارتر از باطل نیست ... و در شهرها چیزی ناپسندتر از كار نیك و پسندیده تر از كار زشت وجود ندارد.
14. عظمت محبت علی علیه السلام
لو احبنی جبل لتهافت. (حكمت 111)
اگر كوهی مرا دوست بدارد درهم فرو ریزد.
15. آسانی مرگ دنیا در قیاس با آخرت
موتات الدنیا اهون علی من موتات الاخره. (خطبه 54)
مرگ های دنیا، برای من از مرگ های آخرت آسان تر است .
16. نظر امام علیه السلام نسبت به دنیا
انا كاب الدنیا لوجهها، و قادرها بقدرها، و ناظرها بعینها. (خطبه 128)
من این جهان را به دور انداخته ام و چهره اش را به خاك مالیده ام و آن را درست اندازه گیری كرده ام و به حقیقت آن بینا هستم.
17. توصیف آخر زمان از زبان امام علی علیه السلام
و ذلك زمان لا ینجو فیه الا كل مؤ من نومه، ان شهدا لم یعرف، و ان غاب لم یفتقد، اولئك مصابیح الهدی، و اعلام السری، لیسوا بالمساییح، و لا المذاییع البذر، اولئك یفتح الله لهم ابواب رحمته، و یكشف عنهم ضرا نقمته. (خطبه 103)
در آن زمان (آخر الزمان) هیچ كس نجات پیدا نمی كند مگر مؤ من گمنام، در میان مردم است ولی او را نشناسند، و در میان جمعیت كه نباشد كسی سراغ او را نگیرد، آنها چراغ های هدایت و نشانه های رستگاری اند، نه فتنه انگیزند و اهل فساد، و نه سخن چین اند،نه عیب جویی و آبروریزی می كنند و نه بیهوده گویند. خدا درهای رحمت خود را به روی آنان گشوده و از گزند خشم خود نگاهشان داشته است.
18. مرد نمایان نامرد
من خطبته و هو یستنهض بها الناس حین ورد خبر غزو الانبار من قبل جیش معاویه فلم ینهضوا: یا اشباه الرجال و لا رجال !
حلوم الاطفال، و عقول ربات الحجال، لوددت انی لم اركم و لم اعرفكم معرفُه - و الله - جرت ندما، و اعقبت سدما. قاتلكم الله! لقد ملاتم قلبی قیحا، و شحنتم صدری غیظا، و جرعتمونی نغب التهمام انفاسا، و افسد تم علی رایی بالعصیان و الخذلان. (خطبه 27)
خطبه ای است از آن حضرت علیه السلام هنگامی كه خبر هجوم لشكریان معاویه به انبار به او رسید و مردم از این خبر تحریك نشده بودند: ای نامردان مرد نما! رویاهای كودكان در دلتان عقول زنان حجله نشین در مغزتان ای كاش شما را نمی دیدم و نمی شناختم ! سوگند به خدا، این شناخت پشیمانی بر من آورد و اندوه ها به دنبال داشت . خدا نابودتان كناد! قلبم را با خونابه پر كردید و سینه ام را از خشم مالامال نمودید و غم های متوالی را جرعه پس از جرعه به من خوراندید و رای و نظرم را با نافرمانی و تنها گذاشتن من مختل ساختید.
19. شگفتا از سخن دشمن
عجبا لا بن النابغه! یزعم لاهل الشام ان فی دعابه و انی امروء تلعبابهُ: اعافس و امارس! لقد قال باطلا، و نطق آثما ... (خطبه 84)
شگفتا از پسر نابغه (عمر بن عاص)! برای اهل شام ادعا می كند كه من دارای روحیه شوخ و مردی لهوگرا هستم ! كشتی گیری هستم كوشا كه كار من به زمین زدن مردان و تلاش بر آن است . این نابكار باطل گفته و سخن معصیت كارانه به زبان آورده است.
20. مقام اهل بیت علیه السلام
نظرت فاذا لیس لی رافد، و لا ذاب و لا مساعد، الا اهل بیتی فضنت بهم عن المنیه فاعضیت علی القذی. (خطبه 208)
نگریستم و دیدم (برای گرفتن حق خویش) یار و یاوری و مدافع و همكاری جز اهل بیت خویش ندارم كه راضی به مرگ آنان نبودم و به ناچار چشمی را كه خس و خاشاك در آن رفته بر هم نهادم.
21. شناخت مقام علی علیه السلام
ءاقنع من نفسی بان یقال : هذا امیر المومنین، و لا اشار كهم فی مكاره الدهر، او اكون اسوه لهم فی جشوبه العیش ! فما خلقت لیشغلنی اكل الطیبات، كالبهیمه المربوطه ؛ همها علفها، او المرسلُه شغلها تقممها تكترش ‍ من اعلافها، و تلهو عما یراد بها، او اترك سدی او اهمل عابثاً. (نامه 45)
آیا من درباره خود به این امر قانع باشم كه مردم به من امیرالمومنین بگویند، اما در سختی های روزگار با آنان شریك نباشم، یا در زندگی خشن و دشوار اسوه و مقتدای ایشان نگردم ؟من برای این آفریده نشده ام كه خوردن غذاهای پاكیزه مرا سرگرم سازد و در این باره همچون چارپایی باشم كه افسار او را در كناری بسته باشند و همه توجه و علاقه او به علوفه و خوراك خود باشد، یا همانند حیوانی رها و آزاد باشم كه كار او به هم زدن زباله ها و یافتن چیزی از میان آن ها و پر كردن شكم خود از آن است و از قصدی كه برای او دارند (كه سرش را ببرند و گوشتش را بخورند) غافل است و نیز آفریده نشده ام كه بیهوده رها شوم و مهمل و بیكار بمانم.

سه شنبه 21 شهریور 1391  5:37 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها