1. رابطه دانش و عمل
العمل مقرون بالعمل؛ فمن علم عمل؛ و العلم یهتف بالعمل؛ فان اجابه و الا ارتحل عنه .(حكمت 336)
دانش در كنار عمل است، پس هر كس بداند عمل كند و علم فریاد به عمل بر می آورد، پس اگر اجابت كرد (علم) بماند وگرنه كوچ كند و برود.
2. پست ترین و والاترین دانش
اوضع العلم ما وقف علی اللسان، و ارفعه ما ظهر فی الجوارح و الاركان .(حكمت 92)
پست ترین دانش، آن است كه تنها بر سر زبان است و والاترین دانش آن است كه در اعضای بدن دانشمند آشكار گردد.
3. عمل نیك و بد
اعلم ان للل نیاتا، و كل نبات لا غنی به عن الما، و المیاه مختلفه ؛ فما طاب سقیه، طاب غرسه و حلت ثمرته، و ما خبث سقیه، خبث غرسه و امرت ثمرته .(خطبه 154)
بدان هر عملی نبات و رویشی است و هر نبات و رویشی بی نیاز از آب نیست، و آب ها مختلف اند، آنچه آبیاری اش خوب باشد، درختش نیكو و میوه اش شیرین است و آنچه آبیاری اش بد و ناپاك باشد، درختش پلید و میوه اش تلخ خواهد بود.
4. عمل برای روز حساب
اعملوا لیوم تذخر له الذخائر و تبلی فیه السرائر .(خطبه 120)
برای آن روزی كه اندوخته ها را پس انداز می كنند و اسرار فاش می گردد، عمل كنید.
5. پند امام ـ علیه السلام ـ
قال علیه السلام لرجل ساله ان یعظه: لا تكن ممن یرجو الاخره بغیر العمل، و یرجی التوبه بطول الامل، یقول فی الدنیا یقول الزاهدین، و یعمل فیها بعمل الراغبین .(حكمت 150)
امام علیه السلام در جواب كسی كه پندی خواست، فرمود: آن كس مباش كه عمل ناكرده، امید ثواب آخرت دارد و به آرزوی دراز، توبه را به تاخیر اندازد، و مباش مثل آنكه گفتار زاهدان دارد و كردار دنیا پرستان.
6. تدارك و عمل برای آخرت
فلیعمل العامل منكم فی ایام مهله قبل ارهاق اجله، و فی فراغه قبل اوان شغله، و فی متنفسه قبل ان یوخذ بكظمه، ولیمهد لنفسه و قدمه، و لیتزود من دار ظعنه لدار اقامته .(خطبه 86)
آنان كه اهل علم اند، پیش از آن كه اجلشان فرا رسد در ایام مهلت باید به عمل پردازند و در ایام فراغت پیش از آن كه گرفتار شوند تلاش كنند و قبل از آن كه راه گلو بسته شود نفس بكشند! و برای خود و جایی كه می روند آماده كنند و از این سرا كه سرانجام باید كوچ كرد برای منزلگاه ابدی تدارك ببینند.
7. حركت با علم
العامل بالعلم كالسائر علی الطریق الواضح، فلینظر ناظر. اسائر هو ام راجع .(خطبه 154)
آن كه از روی آگاهی و علم عمل می كند، مانند رهروی است كه در جاده روشن قدم برمی دارد، پس باید بنگرد كه به پیش می رود یا به عقب برمی گردد.
8. جهل، قاتل عالمان !
رب عالم قد قتله جهله و علمه معه لا ینفعه .(حكمت 107)
بسا عالمی كه جهلش او را كشت و با این كه علمش با او بود، ولی سودی به حالش نكرد.
9. عمل به مقررات پیمان ها
اعتصموا بالذمم فی اوتادها. (حكمت 155)
پیمان ها را با عمل به مقرراتش، محكم نگه دارید.
10. عمل با یقین
لا تجعلوا علمكم جهلا، و یقینكم شكا، اذا علمتم فاعملوا، و اذا تیقنتم فاقدموا .(حكمت 274)
دانش خود را نادانی و یقینتان را شك قرار ندهید، هرگاه دانستید به دنبال عمل باشید و چون یقین پیدا كردید، اقدام نمایید.
11. عالم بی عمل به چه ماند؟
الداعی بلا عمل، كالرامی بلا وتر. (حكمت 337)
خواننده بی كردار، چون تیرانداز بی زه است.
12. فاصله بین دو كردار
شتان ما بین عملین! عمل تذهب لذته و تبقی تبعته، و عمل تذهب موونته و یبقی اجره .(حكمت 121)
چه بسیار دور است فاصله میان دو كردار: كرداری كه لذتش می رود و گناهش می ماند و كرداری كه رنجش می گذرد و پاداشش می ماند.
13. كوتاهی در كردار
من قصر فی العمل، ابتلی بالهم. (حكمت 127)
كسی كه در كردار خود كوتاهی كند، گرفتار غم و اندوه شود.
14. سفارش علی ـ علیه السلام ـ به حارث
الی حارث الهمدانی و احذر كل عمل یرضاه صاحبه لنفسه و یكره لعامه المسلمین. و احذر كل عمل یعمل به فی السر، و یستحی منه فی العلانیه، و احذر كل عمل اذا سئل عنه صاحبه انكره او اعتذر منه .(نامه 69)
ای حارث همدانی از هر عملی كه تو را خشنود و مسلمانان را ناپسند می آید برحذر باش، از كاری كه در پنهانی انجام می شود و در آشكار از آن شرم داری پرهیز كن، از هر كاری كه اگر از انجام دهنده اش پرسش شود آن را انكار می كند یا پوزش می طلبد اجتناب بنما.