1. تربیت قبل از شكل گیری شخصیت
انما قلب الحدث كالارض الخالیه، ما القی فیها من شیء قبلته. فبادرتك بالادب قبل ان یقسو قلبك، و یشتغل لبك .(نامه 31)
همانا دل نوجوان مانند زمین خالی است كه هرچه در آن افكنده شود، آن را می پذیرد. از این رو، من پیش از آن كه دلت سخت گردد و خردت مشغول شود، به تادیب و تربیت تو شتافتم.
2. بازنده و نكوحال
المغبون من غبن نفسه، و المغبوط من سلم له دینه .(خطبه 86)
بازنده كسی است كه نفس خود را ببازد و نكوحال كسی است كه دینش سالم باشد.
3. شریك كوری دل
الهوی شریك العمی. (نامه 31)
هوا و هوس، شریك كوری دل و بصر است.
4. زیانكار حقیقی
من حاسب نفسه ربح، و من غفل عنها خسر. (حكمت 208)
كسی كه از نفس خود حساب بكشد، سود برد و هر كه از آن غافل ماند، زیان كند.
5. تربیت نفس
ایها الناس! تولوا من انفسكم تادیبها، واعدلوا بها عن ضراوه عاداتها .(حكمت 359)
ای مردم! تربیت نفس های خود را به عهده گیرید و آن ها را از آزمندی و ولع عادت هایشان بازدارید.
6. ریاضت نفس
وایم الله یمینا استثنی فیها بمشیئه الله لاروضن نفسی ریاضه تهش معها الی القرص اذا قدرت علیه مطعوما، و تقنع بالملح مادوماً. (نامه 45)
سوگند به خدا سوگندی كه در آن مشیت خدا را مستثنی می كنم نفس خود را چنان ریاضت دهم كه اگر برای خوراك خود به قرص نانی دست یابد، شاد گردد و از نان خورش به نمك قناعت كند.
7. بر پروردگارت دلیر مشو!
ما جراك علی ذنبك؟ و ما غرك بربك؟ و ما إنسك بهلكه نفسك؟ اما من دائك بلول، ام لیس من نومتك یقظه .(خطبه 223)
هان ای انسان؟ چه چیز و را بر گناهت دلیر كرد و چه چیز تو را به پروردگارت دلیر ساخت و چه چیز تو را با نابودی خودت مانوس و دمخور كرد؟ مگر درد تو دوایی ندارد؟ یا خواب تو را بیداری نیست؟
8. همرهان نفس
كل نفس معها سائق و شهید: سائق یسوقها الی محشرها؛ و شاهد یشهد علیها بعملها .(خطبه 85)
با هر نفسی، راننده ای است و گواهی؛ راننده او را به سوی محشرش می راند و گواه به كارهایی كه كرده است، گواهی می دهد.
9. گماشتگان بر انسان
اعلموا، عبادالله! ان علیكم رصدا من انفسكم، و عیونا من جوارحكم، و حفاظ صدق یحفظون اعمالكم، و عدد انفاسكم!. (خطبه 157)
بدانید ای بندگان خدا! دیده بانانی از خود شما و جاسوسانی از اعضای بدن شما و نگهدارندگان راستگویی كه كردارهای شما و شمار نفس هایتان را حفظ می كنند، بر شما گماشته شده اند.
10. تبهكاران عمر به هوس
عبادالله! این الذین عمروا فنعموا، و علموا ففهموا، و انظروا فلهو .(خطبه 83)
ای بندگان خدا! كجا هستند كسانی كه به آنان عمر داده شد از نعمت ها برخوردار شدند. به آنان تعلیم داده شد و آنان فهمیدند و كسانی كه مهلت داده شدند و آن فرصت را در غفلت و لهو و لعب سپری كردند.
11. خدایا تو ببخش !
اللهم اغفرلی ما وایت من نفسی، و لم تجد له وفا عندی .(خطبه 78)
خداوندا! بر ما ببخشا آن چه را كه از نفس خود وعده كردم و تو درباره آن وعده از من وفا ندیدی.
12. تشویق به محاسبه نفس
حاسب نفسك لنفسك، فان غیرها من الانفس لها حسیب غیرك .(خطبه 222)
تو به حساب نفس خودت رسیدگی كن؛ زیرا دیگران را حسابرسی جز تو نیست.
13. سرزنش نفس
لا یحمد حامد الا ربه، و لا یلم لائم الا نفسه .(خطبه 16)
هیچ ستایشگری جز پروردگار خود را نستاید و هیچ سرزنش كننده ای جز نفس خود را توبیخ ننماید.
14. طلب بخشش از هوای نفس
اللهم اغفرلی رمزات الالحاظ، و سقطات الالفاظ، و شهوات الجنان، و هفوات اللسان .(خطبه 78)
ای خدا من! بر من ببخشا اشاراتی را كه با چشمانم نموده ام و الفاظ بی معنی و باطل را كه گفته ام و امیال و تمنیاتی را كه در دلم سرزده اند و لغزش هایی را كه با زبانم مرتكب شده ام.
15. ضرر هوای نفس
فی وصیته لشریح بن هانی لما جعله علی مقدمته الی الشام اعلم انك ان لم تردع نفسك عن كثیر مما تحب، مخافه مكروه؛ سمت بك الاهوا الی كثیر من الضرر. فكن لنفسك مانعا رادعاً .(نامه 56)
در وصیت به شریح بن هانی هنگامی كه او را سالار اعزامی خود به سوی شام كرد، فرمود: بدان كه اگر نفس خود را از مقداری فراوان از چیزهایی كه دوست می داری به جهت ترس از یك ناگواری بازنداری، هوا و هوس های نفسانی تو را به مقداری فراوان از ضررها می كشاند. پس همواره مانع جلوگیر نفس خویشتن باش.
16. اشتیاق بهشت
من اشتاق الی الجنه سلا عن الشهوات. (حكمت 31)
هر كس كه اشتیاق به بهشت دارد شهوات را از دل بزداید.
17. كرامت نفس
من كرامت علیه نفسه هانت علیه شهواته. (449)
هر كس كه نفسش برایش دارای كرامت و حیثیت باشد، شهوات و تمایلات برای او پست می شود.
18. رابطه قدرت و شهوت
اذا كثرت المقدره قلت الشهوه. (حكمت 245)
در آن هنگام كه توانایی بیشتر شود، اشتها (شهوت) كم شود.
19. غلبه بر هوای نفس
هیهات! ان یغلبنی هوای، و یقودنی جشعی الی تخیر الاطعمه .(نامه 45)
هیهات! اگر هوای نفس، بر من پیروز شود و حرص و آز من به گزینش خوراك ها وادارم سازد.
20. ناجی از هوای نفس
بعثه والناس ضلال فی حیره، و خابطون فی فتنه، قد استهوتهم الاهوا .(خطبه 95)
خداوند سبحان (پیامبر صلی الله علیه و آله) را در حالی كه فرستاد كه مردم در وادی حیرت گمراه در آشوب مشوش و منحرف بودند و هوای نفسانی آنان را در خود غوطه ور ساخته بود.
21. برحذر از نفس باشید!
احذروا عبادالله! حذر الغالب لنفسه، المانع لشهوته، الناظر بعقله .(خطبه 161)
ای بندگان خدا! برحذر باشید، مانند برحذر بودن كسی كه بر نفسش پیروز است و مانع شهوترانی و ناظر به وسیله عقلش.
22. جنگیدن با هوای نفس
رحم الله امرا... كابر هواه، و كذب مناه .(خطبه 76)
خدا رحمت كند انسانی را كه ... با هوایش به مبارزه برخاست و آرزویش را تكذیب كرد.
23. آغاز فتنه
انما بدء وقوع الفتن اهوا تتبع ، و احكام تبتدع. (خطبه 50)
جز این نیست كه ابتدای بروز آشوب ها و فتنه ها، هواهایی است كه مورد تبعیت قرار می گیرند و احكامی است كه بدعت گذاشته می شوند.
24. پرهیز از بدگمانی
لا تكن ... تغلبه نفسه علی ما یظن، و لا یغلبها علی ما یستیقن .(حكمت 150)
از كسانی مباش كه نفس او درباره آنچه كه گمان دارد و بر او غالب می شود، ولی او نمی تواند درباره آن چه یقین دارد بر نفس خویشتن پیروز گردد.
25. مخالفت با هوای نفس
فی صفه اخ له فی الله: ... و كان اذا بدهه امران ینظر ایهما اقرب الی الهوی فیخالفه .(حكمت 298)
امام در صفت برادر در راه خدایش این گونه فرمود: ... وقتی كه دو كار برای وی پیش می آمد، می دید كه كدام یكی از آن دو به هوی و هوس نزدیك تر بود و با آن مخالفت می كرد.
26. ریشه كنی هوای نفس
رحم الله امرا نزع عن شهوته، و قمع هوی نفسه، فان هذه النفس ابعد شیء منزعا. و انها لا تزال تنزع الی معصیه فی هوی .(خطبه 176)
خدا رحمت كند كسی كه شهوت خود را مهار كند و هوای نفس را ریشه كن سازد؛ زیرا هوای این نفس را كندن، بسیار دشوار است و این نفس همواره به مقتضای هواطلبی خود میل به معصیتی دارد.
27. بهترین حمایتگر در برابر نفس
اقول ما تسمعون، والله المستعان علی نفسی و انفسكم، و هو حسبنا و نعم الوكیل !(خطبه 183)
می گویم آن چه را كه می شنوید و خدا است كه از او برای نفس خود و نفوس شما یاری می طلبم و او است كفایت كننده موجودیت من و بهترین تكیه گاه هستی ما.
28. تربیت قبل از رشد هوای نفس
فی وصیته لابنه الحسن علیه السلام: و اجمعت علیه من ادبك ان یكون ذلك و انت مقبل العمر و مقتبل الدهر، ذونیه سلیمه و نفس صافیه .(نامه 31)
امام علیه السلام در وصیت به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمودند: تصمیم به تادیب تو گرفتم كه ادب را در حالی از من بپذیری كه در بهار زندگی هستی و رو به سپری كردن عمر و آینده روزگار می روی و دارای نیتی سالم و نفسی صاف و پاك هستی.
29. عاقبت رهایی نفس
لا ترخصوا لانفسكم؛ فتذهب بكم الرخص مذاهب الظلمه، و لا تداهنوا فیهجم بكم الادهان علی المعصیه .(خطبه 86)
نفس خود را (به آن چه می خواهید) رها نكنید؛ زیرا رهایی نفس (به آن چه كه می خواهد) شما را به راه های ستمكاران رهنمون می گردد. تملق و چرب زبانی نكنید كه شما را به ارتكاب معصیت می كشاند.
30. رحم به نفس خود
اعلموا! انه لیس بهذا الجلد الرقیق صبر علی النار، فارحموا نفوسكم، فانكم قد جربتموها فی مصائب الدنیا .(خطبه 183)
آگاه باشید! این پوست نازك بدن شما طاقت آتش جهنم را ندارد، پس به نفس خویش رحم كنید، كه این حقیقت را در مصایب و ناگواری های دنیا آزموده اید.
31. فراخوانده شده به هوس و گمراهی
من كتابه الی معاویه: اما بعد اتتنی منك موعظه موصله ... و كتاب امری لیس له بصر یهدیه، ولا قائد یرشده، قد دعاه الهوی فاجابه و قاده الضلال فاتبعه .(نامه 7)
در نامه ای به معاویه: پس از حمد و ثنای خداوندی و درود بر پیامبر و دودمان او، پندی از تو به دستم رسیده كه از جملاتی به هم چسبیده، این نامه از مردی است كه برای او نه بینایی هدایت كننده ای وجود دارد و نه راهنمایی كه او را به رشد و كمالش برساند (نویسنده نامه) مردی است كه هوی او را خوانده و او اجابتش كرده است و گمراهی او را رهبری نموده است، او هم از
آن پیروی نموده است.