انسان موجودی است که دارای نیازهای بیشمار
میباشد و برای بر طرف کردن آنها به دنبال بهترین راه حل که مورد پذیرش جامعه و
باعث سعادت و خوشبختیاش میشود، میگردد و و یكی از نیازهای همهی انسانها
داشتن شریك زندگی، همراه و همدمی است كه در قرآن نیز به آن اشاره شده و در سیرهی
معصومین«علیهمالسلام» نیز بر اقدام به آن سفارش شده است.
اما متاسفانه این راه حل نیز امروزه خود
با موانعی مواجه شده که نتوانسته است پاسخگوی نیازهای جوانان باشد، ولی امروز میخواهیم از نگاه دیگری به این
مشكلات نگاه كنیم!
***
شهین که دارای مدرک لیسانس و شاغل با 33
سال سن میباشد در پاسخ به این سوال که:"چرا تا به حال ازدواج نکردهای؟"
جواب میدهد: "وقتی میتوانم خودم خرج خودم را بدهم دیگر نیازی به کسی ندارم
که فقط به من امر و نهی کند."
علی لیسانسه، شاغل و 35 سال سن دارد میگوید:"زن
میخواهم چه کار دنبال دردسر نمیگردم که هم کار کنم هم اگر خواستم جایی بروم اول
از او اجازه بگیرم آن هم با خواهش و التماس."
میترا دختری دیپلمه و شاغل با 32 سال سن می گوید:" مگر مرد خوب پیدا میشود اگر پیدا شد تو سلام
من را به او برسان."
امیر هم كه شرایطش شبیه بقیه است میگوید:
"مگر زن خوب پیدا میشود؟" اما وقتی توضیح بیشتری میخواهم، می گوید:
"تو یکی را پیدا نمیکنی که به تو و زندگی خصوصیش پابند باشد."
سیمین دختری دیپلمه و شاغل و همینطور
محسن پسری دیپلمه و شاغل با سنی نزدیک به چهل سال در جواب این سوال پاسخ میدهند:"
اگر ازدواج کردن خوب بود فلانی که ازدواج کرده است الآن این قدر بدبخت نبود من هم
بیکار نیستم خودم را بدبخت کنم."
احمد که کارمند یکی از مراکز دولتی،
جواب میدهد:"اگر غذا و خورد و خوراک است که پیتزا فروشی بیرون هست و اگر هم
لباس شستن و ظرف شستن، که ماشین لباس شویی و ماشین ظرفشویی برای همینهاست."
بعضی از آنها به خاطر افزایش فساد
اجتماعی مخصوصا در حیطه خانوادهها از ازدواج فرار میکنند.
مریم که كم كم در آستانهی تجرد قطعی (50
سالگی) قرار دارد، میگوید: " برای چی شوهر کنم که هر کار دلش میخواهد بکنه
و هیچ کس به او هیچی نگوید؟" و وقتی میخواهم به او توضیح بدهم كه قانون
اجازه نمیدهد كه هركس هر كار خواست انجام دهد، جواب میدهد: " نه اما وقتی
ازدواج کردی باید بسوزی و بسازی نه میتوانی از خرجی گرفتنت حرف بزنی و نه میتوانی
بگی مهریه ام را میخواهم با این که حق اصلی یک زن به حساب میآید؟"
این جملات نشان میدهند افرادی هستند که
معضلات و مشکلات اولیه جهت ازدواج را ندارند(هرچند تعداد زیادی از افراد جامعه را
در بر نمیگیرند اما نباید از آنها غافل شد چرا که هر کدام از مشکلات اولیه اجتماعی
در ابتدا در گروههای کوچکی به وجود میآید و چنانچه به آنها توجهی نشود در طول
زمان کم کم به معضلات وسیعی تبدیل میشوند) اما باز هم از ازدواج سر باز میزنند.
عدهای هم این امر مهم (ازدواج) را تنها
برای رفع یک نیاز میدانند و ترجیح میدهند که به جای تن دادن به ازدواج و قبول
عواقب آن به راههای غیر شرعی و یا حتی ازدواج موقت به عنوان یک امر شرعی تن بدهند.
سعیده کارشناس مشاوره در رابطه با این
سخنان، دسته بندیای را ارائه میدهد، كه مشخص میكند، دلایل اصلی این پاسخها چیست:
"یک سری از این افراد از ترس این که مسئولیت زندگی را بپذیرند و چون به نوعی
مسئولیت پذیر نیستند و ازدواج را مانعی برای آزادی دوران تجرد خود میدانند ترجیح
میدهند که ازدواج نکنند.
بعضی از آنها به خاطر افزایش فساد
اجتماعی مخصوصا در حیطه خانوادهها از ازدواج فرار میکنند. عدهای هم این امر مهم
را تنها برای رفع یک نیاز میدانند و ترجیح میدهند که به جای تن دادن به ازدواج و
قبول عواقب آن به راههای غیر شرعی و یا حتی ازدواج موقت به عنوان یک امر شرعی تن
بدهند.
در کنار اینها افرادی هم هستند که در
اطرافشان کسانی که در ازدواج شکست خورده اند را دیده اند و ترجیح میدهند این
ریسک را نکنند. بعضی از آنها نیز چون دیدهاند زنانی را كه به خاطر خواستن مهریه
از همسرشان كارشان به طلاق منجر شده و یا در زندگی با مشکلاتی مواجه شدهاند كه حتی
هنگام دریافت حق و حقوق خود موفق نبوده از ازدواج میترسند كه به نظر میرسد ریشهی
اكثر این مشكلات عدم شناخت صحیح طرفین در انتخاب همسر است."
صحبتها را شنیدیم و تحلیل كارشناس را
خواندیم، آیا بهتر نیست كه در انتخاب همسر با چشمی باز و به دور از ترس و غیرواقعی
نگریستن، اقدام كنیم؟ یا هنوز زود است؟یادمان باشد هر کاری وقتی دارد...
منبع : چارقد