0

فلسفه هنر از ديدگاه اسلام

 
rezamzd
rezamzd
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 1848
محل سکونت : تهران

فلسفه هنر از ديدگاه اسلام

 

دوشادوش جريان نگرش‏هاي علمي محض در واقعيات طبيعي وانسان سه نوع بينش و آگاهي لازم نيز وجود دارد كه نگرش‏هاي علمي ما را ازمحدوديت و ركود جلوگيري مي‏نمايد. اين سه نوع بينش عبارتند از:

1 ـ بينش نظري

2 ـ بينش فلسفي

3 ـ بينش مذهبي

بنابراين، ما با چهار نوع نگرش و بينش وارد ميدان معرفت گشته و ارتباطات خود را با جهان واقعيت‏ها تنظيم مي‏نماييم.

1 ـ نگرش‏هاي علمي محض عبارتست از: تماس مستقيم با واقعيات به وسيله حواس ودستگاه‏هايي كه با كوشش و انتخاب خودمان براي توسعه و عمق بخشيدن بهارتباطات خود با واقعيات، ساخته و مورد بهره‏برداري قرار مي‏دهيم. هر يكياز رشته‏هاي علوم به وسيله قوانين و اصول مخصوص به خود، چهره‏هايي ازواقعيات را براي استفاده در حيات انسان‏ها نشان مي‏دهند و راه ارتباط وتصرف در واقعيات را پيش پاي ما مي‏گسترانند. البته پيرامون تعريف مسئلهعلمي و شرايط آن، مباحث متعددي وجود دارد كه در اينجا مورد بررسي مانيستند.

2 ـ بينش‏هاي نظري: هر يك از رشته‏هاي علوم روشنايي‏ها داردو تاريكي‏ها و نيمه روشنايي‏ها. آن قسمت از مسائل علمي كه در حال نيمهروشنايي است، مسائل نظري علوم را تشكيل مي‏دهند، مانند اينكه آياالكترون‏ها موجند يا جرم؟ اين مسئله در فيزيك امروز به حالت نظري وجوددارد، يعني نه موج محض بودن الكترون‏ها صد در صد روشن شده است و نه جرممحض بودن آنها، زيرا الكترون‏ها هر دو خاصيت را از خود بروز مي‏دهند.

3 ـ بينش‏هاي فلسفي: بر سه نوع مهم تقسيم مي‏شوند:

قسميكم: عبارتست از مقداري آگاهي‏هاي كلي درباره محصولات و نتايج و مبادياوّليه علم. در حقيقت بينش‏هاي نظري در ميان نگرش‏هاي علمي و اين قسممسائل فلسفي قرار گرفته‏اند. براي پيشبرد و توسعه بينش‏هاي فطري از اينآگاهي فلسفي مي‏توان استمداد كرد و بهره‏برداري نمود. چنانكه بينش‏هاينظري، مي‏توانند براي روشن ساختن قسمت تاريك مسائل علمي كمك نموده، تكليفآن را روشن بسازند.

قسم دوم: آن مسائل است كه از ارتباط ذهن آدمي باهستي بوجود مي‏آيند، خواه به عنوان مباني كلي علوم و يا نتايج مسائل علميمنظور بوده باشند و خواه رابطه‏اي با آنها نداشته باشند.

قسم سوم: عبارتست از مسائل ارزشي والا كه اصول اساسي «بايد»ها و «شايد»هاي انسان و واقعيت كل هستي را تشكيل مي‏دهند.

4 ـ بينش مذهبي: عبارتست از شناخت و پذيرش واقعيات و عمل مطابق آن شناخت وپذيرش با در نظر داشتن اينكه آن شناخت و پذيرش و عمل جنبه تكليفي در مسيرهدف اعلاي حيات دارد. ..

...اگر درست دقت شود خواهيم ديد كه اينبينش مذهبي همه نگرش‏هاي علمي و نظري و فلسفي را كه تكاپو در مسير «حياتمعقول تكاملي» هستند، معنايي معقول مي‏بخشد و همه آنها را نوعي از عبادتمي‏داند كه در تعريف هدف اعلاي حيات، تكاپو براي ابديت ناميده شده و ازآيه قرآني «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» «جن و انس را نيافريدممگر براي اينكه مرا عبادت كنند.» استفاده شده است.

به عبارت ديگربينش مذهبي عامل ارتباط معقول و مشهود ميان نگرش‏هاي علمي و بينش‏هاي نظريو بينش‏هاي فلسفي با جان هدفجوي آدمي است، جز بينش مذهبي هيچ يك ازنگرش‏ها و بينش‏ها توانايي بلند كردن انسان را از دامان دايه طبيعت ندارد.

باهر چه بنگريم جز اين نيست كه وسايل درك را از طبيعت گرفته و آن را مانندنورافكن به چهره‏هاي گوناگون طبيعت روشن نموده‏ايم. در صورتيكه دين با اينتعريف كاملاً سازنده كه ذيلاً مي‏آوريم، آگاهي از جان را متن خود قرارمي‏دهد و جان كه پل طبيعت و ماوراي طبيعت است همه نگرش‏ها و بينش‏ها را درراه هدف اعلاي حيات استخدام مي‏نمايد.

چيست دين؟ برخاستن از روي خاك تا كه آگه گردد از خود جان پاك

بينش‏هايمذهبي در هنر عبارتست از شناخت هنر و بهره‏برداري از نبوغ‏هاي هنر در هدفمعقول و تكاملي حيات كه رو به ابديت و ورود در پيشگاه آفريننده نبوغ‏هايهنري و واقعيت‏ها است.

هنرنيز كه يكي از نمودها و جلوه‏هاي بسيار شگفت‏انگيز و سازنده حيات بشرياست، قابل بررسي از ديدگاه نگرش‏ها و بينش‏هاي چهارگانه مي‏باشد:

 

هنرنيز كه يكي از نمودها و جلوه‏هاي بسيار شگفت‏انگيز و سازنده حيات بشرياست، قابل بررسي از ديدگاه نگرش‏ها و بينش‏هاي چهارگانه مي‏باشد:

1 ـ نگرش علمي محض كه عبارتست از بررسي‏هاي عيني نمود هنري از ديدگاه تحليلي و تركيبي و محتواي مستقيم و غيرمستقيم آن.

2 ـ بينش‏هاي نظري كه عبارتست از بررسي‏هاي مربوط به تعيين دخالت احساس شخصيهنرمند در اثر هنري در برابر دخالت واقعياتي كه ميدان كار هنرمند و نبوغاوست.

3 ـ بينش‏هاي فلسفي عبارتست از يك عده مسائل كلي كه در عواملزيربنايي و نتايج و شناخت هويت خود هنر و نبوغ بوجود آورنده آن، مطرحمي‏گردند.

4 ـ بينش‏هاي مذهبي در هنر عبارتست از شناخت هنر و بهره‏برداري از نبوغ‏هايهنر در هدف معقول و تكاملي حيات كه رو به ابديت و ورود در پيشگاه آفرينندهنبوغ‏هاي هنري و واقعيت‏ها است، ما در اين بحث دو بينش فلسفي و مذهبي هنررا مطرح مي‏كنيم و اميدواريم اين مبحث بتواند مقدمه مفيدي براي بررسي‏هايعالي‏تر درباره دو نوع بينش بوده باشد.

بينش فلسفي درباره هنر

 

4 ـ بينش‏هاي مذهبي در هنر عبارتست از شناخت هنر و بهره‏برداري از نبوغ‏هايهنر در هدف معقول و تكاملي حيات كه رو به ابديت و ورود در پيشگاه آفرينندهنبوغ‏هاي هنري و واقعيت‏ها است، ما در اين بحث دو بينش فلسفي و مذهبي هنررا مطرح مي‏كنيم و اميدواريم اين مبحث بتواند مقدمه مفيدي براي بررسي‏هايعالي‏تر درباره دو نوع بينش بوده باشد.

بينش فلسفي درباره هنر

اين بينش را مي‏توان در چند مسئله مطرح نمود:

مسئلهيكم: به استثناي هنرمندان آگاه از هويت و عظمت‏هاي هنر، اكثريت قريب بهاتفاق مردم، آثار و نمودهاي هنري را به عنوان يك پديده ثانوي مي‏نگرند كهمي‏تواند دقايق يا ساعت‏هايي آنها را به خود مشغول نمايد و حس زيباجوئيآنان را هر چند بطور ابهام‏انگيز اشباع نمايد، تا حدودي هم طرز تفكرات وآرمان‏ها و برداشت‏هاي هنرمند را از واقعيت‏هاي محيط و جامعه خود نشانبدهد.

اكثر تماشاگران نمودهاي هنري چه در مغرب زمين و چه در مشرقزمين، از تماشاي آن نمودها جز احساس شورش و تموّج حوض درون خود، بهره‏ايديگر نمي‏برند. كاري كه اثر هنري در درون اين بينندگان انجام مي‏دهد، درستمانند اين است كه شما چوبي به دست گرفته، محتويات يك حوض پر از آب و اشياءگوناگون را كه در آن ته‏نشين شده است، به حركت و تموّج در آوريد، ناگهانيك كهنه پاره از كف حوض بالا مي‏آيد و لحظاتي روي موج حركت مي‏كند و سپسته‏نشين مي‏شود. تخته كه در كف حوض به لجن چسبيده بود، با به هم زدن آبحوض از لجن رها مي‏شود و بالا مي‏آيد و شروع به چرخيدن مي‏كند و بدينترتيب لجن و كهنه پاره و تخته و ديگر اشياء بي‏قيمت و باقيمت، درهم و برهمبه حركت مي‏افتند. اين شورش و بهم‏خوردگي تنها مي‏تواند احساس يكنواختيزندگي را كه ملالت‏آور است، مبدل به تنوعي موقت نمايد، ولي پس از آنكه چوبرا از تحريك آب حوض بازداشتيد، همان محتويات شوريده ته‏نشين مي‏شوند و بارديگر حوض همان وضع نخستين خود را پيدا مي‏كند. اين گونه برخورد و برقراركردن رابطه كه مردم معمولاً با نمودهاي هنري دارند، مسئله‏اي است، و علاقهخود بوجود آورنده هنرها به برخورد و ارتباط مزبور با آثار هنري آنان،مسئله ديگري است، تاكنون احساس لزوم آموزش و تربيت انساني از نمودهاي هنريبراي اكثريت مردم يك تكليف و احساس ضروري تلقي نشده است. و اين به عهدهرهبران و مربيان جامعه است كه با تعليم و تربيت صحيح ضوابط يك نمود هنريسازنده و طرز برداشت و بهره‏برداري و نمودهاي هنري را در مراحل مختلف وموقعيت‏هاي گوناگون مردم از نظر شرايط ذهني در مجراي آموزش قرار بدهند.

اماعلاقه خود بوجود آورنده اثر هنري به شورش‏هاي دروني محض چنانكه در مثالفوق ديديم، فوق‏العاده اسف‏انگيز است، به اين معني كه بسيار جاي تأسف استكه يك هنرمند نابغه همه نبوغ و انرژي‏هاي رواني و عصبي و ساعات عمرگرانبهايش را صرف شورانيدن بي‏نتيجه درون مردم نمايد و از اين راه تنها بهجلب كردن شگفتي‏هاي مردم قناعت بورزد. من نمي‏گويم تحسين و تمجيد و تشويقو قدرداني ارزشي ندارند، بلكه مي‏گويم اين يك ارزش نهايي و پاداش واقعيبراي هنرمند نيست كه چند عدد «بَه بَه» و «آفرين» پاداش واقعي تحول نبوغ وحيات پرارزش جان هنرمند به يك اثر هنري بوده باشد. اگر شورش درونتماشاگران و تحير آنان در برابر يك نمود هنري مقدمه‏اي براي دگرگونيتكاملي تماشاگران و بررسي‏كنندگان نباشد، چيزي جز پديده‏هاي رواني زودگذرنيستند. ما نبايد عاشق و شيفته حيراني و شگفتي و شورش درون مردم شويم كهآنان آگاهانه يا ناخودآگاه رفع تشنگي روحي خود را در آب حياتي مي‏بينند كهاز قعر و روان نوابغ و هنرمندان جاري مي‏شود.

آقايان هنرمنداننابغه، شما آن آزادي غيرقابل توصيف را كه در هنگام به وجود آوردن يك اثرهنري عالي در درون خود ديده‏ايد كه فقط خود شما مي‏توانيد عظمت آنرا درككنيد، براي پس از ظهور و بوجود آمدن آن اثر نيز كه براي مردم مطرح خواهدگشت، حفظ نمائيد. اين جمله را مي‏گويم اگر چه ممكن است براي بعضي ازمتفكران علمي و هنري قابل هضم و پذيرش نبوده باشد: «آن نوع آزادي كه درهنگام اكتشاف يك مجهول علمي و فعاليت نبوغ هنري در مقدمه انتقال به واقعيتتازه، در درون محقق و هنرمند شكوفان مي‏شود، از نظر عظمت و ارزش رواني اگربالاتر از واقعيت كشف شده و اثر هنري بوجود آمده، نبوده باشد يقينا كمترنيست. شما عاشق شگفتي و حيراني مردم نباشيد، شما خود را رودخانه‏اي فرضكنيد كه يك واقعيت مفيد مانند آب حيات از رودخانه درون شما به مزرعه معارفمردم جامعه، سرازير مي‏شود

 


 

.... ..

                      

جمعه 16 مرداد 1388  1:30 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها