اولین تكاپوهای تشیع در خراسان
قسمت دوم
6) فعالیت های علویان در خراسان
فعالیت مستقیم علویان (غیر از كیسانیه) در خراسان, با اعزام دو فرستاده از سوی زیدبن علی(علیه السلام)به آن سرزمین آغاز شد(91) و با قیام یحیی بن زید اوج گرفت. هر چند شواهدی در دست است كه برخی از مردم خراسان اختصاصا پیرو ائمه امامیه بودند(92) و حتی براساس پاره ای از منابع شیعی متإخر, گاه كسانی ضمن حمل وجوهات از خراسان نزد امام صادق(علیه السلام)میآمدند و از آن حضرت احكام فقهی خویش را می پرسیدند,(93) با وجود این تا اوایل قرن دوم هجری فعالیت تبلیغاتی مشخصی از ناحیه ائمه امامیه در خراسان صورت نگرفته بود و بلكه امام صادق(علیه السلام)براین امر صحه نهاد و ضمن رد درخواست ابوسلمه برای انتقال دعوت, تإكید كرد كه ابوسلمه شیعه نیست و خراسانیان پیروان ما نیستند;(94) با این همه چنانكه پیش از این گذشت, شواهد قابل توجهی وجود دارد كه وسعت دامنه فعالیت هواداران علویان را در میان مردم خراسان در اواخر عهد اموی نشان می دهد. بیعت مردم خراسان و ری و گرگان با زید,(95) پیشنهاد به یحیی برای رفتن به خراسان پس از شهادت پدرش جهت بهره مندی از حمایت شیعیان,(96) اعلام همبستگی و قول همكاری با وی در قیام (97) و بیم نصربن سیار از پیوستن شیعیان به یحیی و تإكید در عدم توقف یحیی در طبس حتی برای یك ساعت(98), پرهیز سپاهیان خراسانی حاكم نیشابور از جنگ با یحیی و شكست سپاه ده هزار نفری و كار آزموده ایشان از سپاه حداكثر هزار نفری یحیی(99), پیشنهاد خوارج به یحیی برای اتحاد و همكاری به قصد استفاده از پایگاه اجتماعی علویان(100) و نیز میزان تإثر مردم خراسان در شهادت زید و فرزندش و هم چنین فرار عبدالله بن معاویه طالبی به خراسان پس از شكست قیامش(101) با امید بهره برداری از حمایت شیعیان و ... حاكی از میزان محبوبیت خاندان علوی در بین مردم خراسان است.
نكته قابل توجه در این میان, آن كه حداقل بخشی از شیعیان خراسان, همچون دیگر گروه های شركت كننده در قیام, به راستی تصور می كردند كه قیام ابومسلم در پی دستیابی به اهداف آن ها است و در جهت انتقال قدرت به فردی از خاندان علوی سیر می كند. طبری از یكی از مردم ابرشهر (نیشابور) به نام ((غالب)) خبری می دهد كه در دوستی بنی فاطمه افراط می كرد از این رو محمد بن علی عباسی فرستاده اش را از تماس با وی برحذر داشت(102) و چنان كه در ((اخبارالعباس)) آمده است ((غالب)) و یارانش پیرو امام باقر(علیه السلام)بوده اند.(103) هم چنین قیام ((شریك بن شیخ مهری)) در بخارا بلافاصله پس از پیروزی عباسیان در سال 132ق كه ((مر ابومسلم را مخالف شد و به آل ابوطالب دعوت كرد و مردم بسیار گرد كرد))(104) تإییدی بر این مدعا است. به گفته طبری هواداران شریك به سی هزار نفر می رسید.(105) وی می گفت:
ما از رنج مروانیان اكنون خلاص یافتیم, ما را رنج آل عباس نمی باید. فرزندان پیغمبر باید كه خلیفه پیغامبر بود.(106)
حلقه تكمیلی در تاریخ گسترش تشیع و در نتیجه اسلام, در ایران عهد اموی, قیام عبدالله بن معاویه طالبی است كه در سال 127ق در كوفه علیه حاكم اموی قیام كرد. وی كه به حمایت غلامان مردم كوفه نیز مستظهر بود,(107) پس از شكست قیامش در عراق به ایران آمد. عبدالله در حالی كه طی زد و بندهای سیاسی توانست گروهی از خاندان آل عباس, بنی هاشم , غلامان , موالی و حتی خوارج را به سمت خود جذب كند و بر شهرهای غربی و مركزی و جنوبی ایران دست یابد و سكه به نام خود ضرب كند, پس از شكست از نیروهای اموی به امید بهره گیری از كمك ابومسلم به سیستان و خراسان گریخت و در آن جا ظاهرا توسط ابومسلم كه او را مانعی سر راه خود تلقی می كرد, به قتل رسید,(108) و قیام وی پیش درآمدی بود بر قیام عباسیان.
در همان روزهای نخست بعد از سقوط امویان, اغلب شیعیان به تفاوت های میان علویان و عباسیان پی بردند; وقتی كه علویان از صحنه كنار گذاشته شدند حامیانشان دریافتند كه تلاش آن ها برای ایجاد نظامی عدالت خواه بر پایه اعتقادات علوی, عملا با شكست مواجه شده است. گرچه كانون های مبارزاتی علویان در اوایل عهد عباسی در شرق ایران از درخشندگی خاصی برخوردار نبود, اما اطلاعاتی از حضور و فعالیت هواداران ایشان در مناطق شرقی ایران در دست است كه از وجود توده ها و جریانات طرفدار علویان در بطن دعوت عباسی حكایت می كند; از جمله نوشته اند كه:
عامل منصور در خراسان از این كه می دید خراسانیان در انتظار خروج محمد بن عبدالله (نفس الزكیه) هستند, بیمناك بود.(109)
در سال 140ق نیز گروهی از سرداران سپاه عباسی در خراسان به جرم این كه به سوی فرزندان علی(علیه السلام)دعوت می كردند, بازداشت شدند.(110) در همین دوران خاندان علوی در بعضی روستاهای خراسان شیعیانی داشتند كه زكات اموال خویش را با تحفه هایی از دیارشان برای آن ها می فرستادند.(111)
اسحاق ترك نیز كه بعد از قتل ابومسلم در خراسان قیام كرد, در جهت جلب هواداران علوی علیه عباسیان مدعی شده بود كه از اعقاب یحیی بن زید است,(112) همان گونه كه المقنع مدعی خون خواهی یحیی بن زید شده بود.(113) ادعای ((برازبنده)) رهبر سپید جامگان خراسان مبنی بر این كه او ابراهیم بن عبدالله علوی (برادر نفس الزكیه) است(114) نیز در تعقیب همین سیاست بود. هم چنین دعوت عبدالله بن اشترعلوی از نوادگان امام حسن(علیه السلام)در سیستان و سند در سال 151 ق (115) و قیام محمدبن قاسم علوی, از نوادگان امام حسین(علیه السلام)در خراسان در سال 219 ق (116) و نیز خطبه خواندن رافع بن هرثمه در نیشابور به نام ((محمدبن زید)) علوی در اواخر قرن سوم(117) و از همه بالاتر محبت بسیار زیاد مردم خراسان نسبت به امام رضا(علیه السلام)و ... حكایت از وجود توده ها و جریان های طرفدار علویان در این مناطق دارد.
نتیجه گیری
از آن چه گذشت به این نتیجه می رسیم كه در دوره مورد بحث, نه تنها تشیع در خراسان از ژرفای لازم برخوردار نبود, بلكه اسلام مردم این سامان نیز تا حد زیادی سطحی بود و در عمق اعمال و آداب و افكار مردم ریشه نداشت. چه بسا افراد و گروه هایی به جهات خاص سیاسی ـ اجتماعی در زمره مسلمانان قرار داشتند ولی در نحوه تفكر و آداب و رفتارشان تفاوت چندانی با دوره قبل پدید نیامده بود. از همین روی بود كه عباسیان به آسانی توانستند در بین مردم خراسان به عنوان اهل بیت پیامبر دعوت كنند و قدرت را در دست گیرند و از آن مهم تر این كه با پیروزی ایشان از تعداد و وسعت جنبش های با ماهیت شیعی (و خصوصا علوی) در خراسان كاسته شد و كانون جنبش های علوی به مدینه, مكه, عراق و سپس طبرستان منتقل گردید. علاوه بر این ها, همین كه پس از اندك مدتی همراهی با خلافت عباسی و اشراف ایرانی, استحاله مذهبی در شرق ایران به وقوع می پیوندد ... و حكومت های محلی با خاستگاه اشرافی در این سامان, همچون طاهریان و سامانیان, و به تبع ایشان مردم (یا برعكس) به سوی مذهب رسمی اهل سنت متمایل می شوند, حاكی از این امر است كه مایه های اعتقادی تشیع در این سامان سطحی بوده است و مردم تفاوت چندانی بین علویان و عباسیان قائل نبوده اند.
گروش تدریجی به تشیع در ایران, كه در ادوار مختلف به دلایل خاص همان دوره صورت گرفته است, در دوره مورد بررسی بیشتر با زمینه های سیاسی ـ اجتماعی همراه بوده است. عنوان شیعه بیشتر سرپوشی بر فعالیت های ضد اموی بخش هایی از مردم ایران بود. بدین سان تشیع به صورت عام در عصر اموی, مبهم تر و نامشخص تر از تشیع شناخته شده در قرون بعدی است, از همین روی تشیع به واسطه قدرت انعطاف پذیری و جهت گیریهای نسبتا معتدل, برخلاف تندرویهای خشن خوارج, در جذب ایرانیان و موالی علیه بنی امیه موفقیت بیشتری داشت و توانست انبوهی از ناراضیان از وضع موجود را به سوی خویش جلب كند و به این ترتیب گروه هایی از ایرانیان از طریق تشیع به اسلام روی آوردند. در این میان دیدگاه كاریزمایی بخشی از تشیع نسبت به امامان خود, و نیز برخی مفاهیم مشابه دیگر, در تفكر ایرانی و شیعی, بر شدت این ارتباطها افزود. با این حال , یكی دانستن ایران و تشیع به واسطه فزونی ایرانیان در میان شیعیان, حداقل در دوره مورد بررسی, خطایی فاحش است.
پی نوشت ها:
1. سیدحسین محمد جعفری, تشیع در مسیر تاریخ, ترجمه سیدمحمدتقی آیت اللهی(چاپ سوم: قم, دفتر نشر فرهنگ اسلامی, 1364) ص 120.
2. ابومحمد حسن نوبختی, فرق الشیعه, ترجمه جواد مشكور (انتشارات بنیاد فرهنگ ایران, 1353) ص 33.
3. ر.ك: یولیوس فلهوزن, الخوارج و الشیعه , ترجمه عبدالرحمن بدوی از زبان آلمانی (كویت , وكاله المطبوعات, بی تا) ص ;169 اجناس جولد تسهیر, العقیده و الشریعه فی الاسلام , ترجمه یوسف مولی و دیگران به زبان عربی (بیروت, دارالرائد العربی, 1946) ص ;205 برتولد اشپولر, تاریخ ایران در قرن نخستین اسلامی, ترجمه جواد فلاطوری (انتشارات علمی و فرهنگی, 1364) ج 1, ص ;323 متز آدام , تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری, ترجمه علیرضا ذكاوتی قراگزلو (امیر كبیر, 1363) ج1, ص ;75 ایلیاپا ولویچ پطروشفسكی, اسلام در ایران, ترجمه كریم كشاورز(چاپ هفتم: انتشارات پیام, 1363) ص 51 و تمدن ایرانی (تإلیف چندتن از خاورشناسان), ترجمه عیسی بهنام (بنگاه ترجمه و نشر كتاب, 1364) ص 255.
4. برای اطلاع از این نظریه ها ر.ك: میراث ایران (تإلیف سیزده تن از خاورشناسان), ترجمه احمد بیرشك (بنگاه ترجمه و نشر كتاب, 1366) ص 267 و محمد معین , مزدیسنا و ادب پارسی (چاپ سوم: تهران, انتشارات دانشگاه تهران, 1355) ج 1, ص2.
5. ابو محمد حسن نوبختی, همان, ص 34.
6. ابن واضح یعقوبی, تاریخ (بیروت, دارصادر, 1960م) ج 2, ص 200.
7. محمدبن جریر طبری, الامم و الملوك (تاریخ الطبری), (بیروت, موسسه عزالدین, 1987م) وقایع سال 23ق.
8. نصربن مزاحم منقری, پیكار صفین, تصحیح و شرح عبدالسلام محمد هارون, ترجمه پرویز اتابكی(چاپ اول: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی, 1366) ص 120 و احمد بن داود دینوری, اخبار الطوال, ترجمه محمود مهدوی دامغانی(نشر نی, 1364) ص 210.
9. نصر بن مزاحم منقری, همان.
10. ابن واضح یعقوبی, همان , ج 2, ص 82.
11. ابواسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی كوفی, الغارات, ترجمه محمد باقر كمره ای (فرهنگ اسلام, 1356) ص 24.
12. ابن واضح یعقوبی, همان ج 2, ص 183.
13. حتی عمر نیز در واپسین سال های عمر خود اعتراف كرد كه برخی را بر دیگران برتری داده است و اگر زنده بماند سرخی را بر سیاهی و عربی را بر عجمی برتری نخواهد داد (ابن واضح یعقوبی, همان, ج 2, ص 154).
14. شاید این گرایش ایرانیان تا حدی متإثر از اعراب یمنی بود كه اكثریت جمعیت كوفه را تشكیل می دادند (سیدحسین محمد جعفری, همان, ص 143) و به شیعه تمایلات بیشتری داشتند. ( مونتگمری وات, فلسفه و كلام اسلامی, ترجمه ابوالفضل عزتی (چاپ اول: انتشارات علمی و فرهنگی; 1370) ص 210) حاشیه دكتر شهیدی با وجود این, احساسات و عواطف تشیع به هیچ گروه خاصی محدود نمی شد; برای نمونه, در قیام توابین هم اعراب جنوبی شركت داشتند و هم اعراب شمالی, گرچه بیشتر اعراب جنوبی بودند ( سیدحسین محمد جعفری, همان, ص 272).
15. محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال 39ق.
16. چنان كه تشیع كوفه را به عمار یاسر و جبل عامل را به ابوذر نسبت می دهند. بلاذری تشیع مدائن را از مهاجرت شیعیان كوفه می داند (احمدبن یحیی بلاذری, إنساب الاشراف (قدس, 1936م) ج 5, ص 206).
17. ابو الحسن علی بن حسین مسعودی, مروج الذهب و معادن الجوهر, تصحیح مفید محمد قمیحه (بیروت, دارالكتب العلمیه, 1986م) ج 2, ص 336.
18. ریچارد فرای (گرد آورنده), تاریخ ایران كمبریج (از اسلام تا سلاجقه), ترجمه حسن انوشه (چاپ اول: تهران, امیركبیر, 1363) ج4, ص 37.
19. احمدبن داود دینوری, همان, ص 333.
20. دكتر عبدالحی محمد شعبان كه خواهان كاهش نقش موالی و غیر عرب در جنبش های شیعی است دركتاب خویش به نقل از بلاذری تعداد موالی را در قیام مختار فقط هزار و سیصد نفر ذكر می كند (ر.ك: الثوره العباسیه, ترجمه عبدالمجید القیسی از انگلیس به عربی (بی جا, دارالدراسات الخلیجیه, بی تا) ص 233).
21. احمد بن داود دینوری , همان, ص 353.
22. همان, ص 348.
23. محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال 66ق.
24. همان.
25. همان.
26. همان.
27. احمد بن داود دینوری, همان, ص 337.
28. محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال 66 ق.
29. احمد بن داود دینوری, همان, ص 344.
30. یولیوس فلهوزن, همان, ص 140.
31. سیدحسین محمد جعفری, همان, ص 273.
32. وات, همان, ص 39.
33. حسن بن محمد قمی, تاریخ قم, ترجمه حسن بن علی قمی(انتشارات توس, 1361) ص 240.
34. سیدحسین محمدجعفری, همان, ص311.
35. از جمله ((صاحب الزنج)) رهبر قیام زنگیان مدعی بود كه جد او از جمله كسانی بود كه به یاری زید قیام كردند و چون زید به قتل رسید جد او گریخت و به شهر ری پناه برد (محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال 255ق ).
36. فان فلوتن, تاریخ شیعه و علل سقوط بنی امیه, ترجمه سیدمرتضی هاشمی حائری(اقبال, 1325)ص 113.
37. اطلاع دقیقی از گرایش های مذهبی قبایل عرب خراسان در دست نیست, اما برخی احتمال داده اند كه جدیع كرمانی, رهبر قبایل عرب جنوبی در خراسان, گرایش های شیعی داشته است (ر.ك: عبدالله مهدی خطیب, حكومت بنی امیه در خراسان, ترجمه باقر موسوی(چاپ اول: انتشارات توكا, 1357) ص 131) در تإیید این مطلب گفتنی است یمانی های اهل مرو به عباسیان پیوستند و ابوهاشم نیز به عباسیان توصیه كرد كه مرو (محل استقرار جنوبی ها) را مقر دعوت قرار دهند.
38. از جمله فان فلوتن چنین نظری دارد(ر.ك: فان فلوتن , همان, ص 114).
39. ابوالفرج اصفهانی, مقاتل الطالبین, شرح و تحقیق سیداحمد صقر (چاپ دوم: بیروت , لبنان, موسسه الاعلمی للمطبوعات, 1987م) ص 123.
40. سیدحسین محمد جعفری, همان, ص 348.
41. عبدالحی محمد شعبان, همان, ص 240.
42. اخبار العباس , ص 191. جوینی نیز به نوعی از همبستگی عجم با كیسانیه یاد می كند,جهانگشای جوینی (چاپ سوم: پدیده(كلاله خاور) , 1366), حتی به گفته شهرستانی ابومسلم نیز در ابتدا كیسانی بوده است (الملل و النحل, (بیروت, دارالسرور, 1984م) ج 1, ص 247.
43. ابن قتیبه, الامامه و السیاسه, تحقیق طه محمد الزینی(قاهره, موسسه الحلبی, 1967م) ج2, ص 109.
44. اخبار العباس, ص 165 و محمدبن جریر طبری, همان , وقایع سال 132ق.
45. اخبار العباس, ص 173 و محمدبن علی بن طباطبابن طقطقی, تاریخ فخری, ترجمه محمد وپحید گلپایگانی (چاپ سوم: انتشارات علمی و فرهنگی, 1367) ص 192.
46. اخبار العباس, ص 165 و عزالدین علی بن اثیر, الكامل فی التاریخ (بیروت, دارالفكر, 1398ه' ـ 1978م) وقایع سال 100ق.
47. ابن واضح یعقوبی, همان, ج 2, ص;297 ابن قتیبه , المعارف (چاپ اول: بیروت, لبنان, دارالكتب العلمیه, 1987م) ص 126 و ابوالحسن علی بن حسین مسعودی, التنبیه و الاشراف, ترجمه ابوالقاسم پاینده(چاپ دوم: انتشارات علمی و فرهنگی, 1365) ص 319.
48. اخبار العباس, ص 183 و 184.
49. مونتگمری وات , همان , ص 39.
50. ابن واضح یعقوبی, همان, ج 2, ص 297.
51. التون دنیل, تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در زمان حكومت عباسیان, ترجمه مسعود رجب نیا(چاپ اول: انتشارات علمی و فرهنگی, 1367) ص 28.
52. اخبار العباس, ص 198.
53. ابوعبدالله احمدبن محمد مقدسی, إحسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم, ترجمه علینقی منزوی (چاپ اول: شركت مولفان و مترجمان ایران, 1361) ج 2, ص 427.
54. سیدحسین محمدجعفری, همان, ص 317.
55. فان فلوتن , همان, ص 129.
56. ابوالحسن علی بن حسین مسعودی, مروج الذهب و معادن الجوهر, ج 3, ص 259.
57. ابوالفرج اصفهانی, مقاتل الطالبین, ص 148.
58. ابن واضح یعقوبی, همان, ج 2, ص 326.
59. سیدحسین محمد جعفری, همان, ص 314.
60. ابن واضح یعقوبی, همان, ج 2, ص ;349 محمد بن علی بن طبا ابن طقطقی, همان, ص 208 و ابوالحسن علی بن حسین مسعودی, همان, ص 307.
61. احمدبن یحیی بلاذری, همان, ج 2, ص 115.
62. ابن عبری, مختصر الدول (لبنان, دارالرائد, 1403ق ـ 1983م) ص 201.
63. محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال 130ق. حتی برخی احتمال داده اند كه محمدبن علی جریان دعوت عباسی را از فرزندانش نیز مخفی كرده بود چرا كه حضور فرزندان او را در قیام عبدالله بن معاویه طالبی شاهدیم (ر.ك: جعفر مرتضی حسینی, زندگی سیاسی هشتمین امام, ترجمه سیدخلیل خلیلیان (چاپ چهارم: نشر فرهنگ اسلامی, 1365) ص 16).
64. اتصال به ابوهاشم ; بیعت با محمدبن عبدالله (نفس الزكیه) در دار الابوإ, همراهی با قیام عبدالله بن معاویه و ... نمونه هایی از این موارد است.
65. دفن جسد یحیی بن زید و كشتن قاتلان او توسط ابومسلم و برگزاری مراسم سوگواری به یاد او و نیز سخنان سفاح هنگامی كه سر مروان را به نزد وی میآورند مبنی بر این كه انتقام حسین و زید را گرفتیم(ابوالحسن علی بن حسین مسعودی, همان, ص 3 و 11) در راستای سیاست فوق قابل بررسی است.
66. پتروشفسكی, همان, ص 70.
67. ر.ك: محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال 118ق و ابن عبری, همان, ص 202.
68. احمد بن داود دینوری, همان, ص 376.
69. محمدبن جریرطبری, همان, وقایع سال 129ق.
70. اخبار العباس, ص 213.
71. التون دنیل, همان, ص 31.
72. این موضوع از مقایسه تعداد نومسلمانان و اهل ذمه در یك عبارت طبری, مربوط به زمانی كه نصربن سیار آخرین امیر اموی به خراسان رفت, برداشت می شود (محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال 121ق و نیز ر.ك: ریچارد بولت, گروش به اسلام در قرون میانه, ترجمه محمد حسین وقار (چاپ اول: نشر تاریخ ایران, 1364)ص 46.
73. نمونه ای از نحوه پذیرش یكی از بردگان را به همین صورت در كتاب ((اخبار العباس)) می بینیم (اخبار العباس, ص 280 و 281).
74. محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال 129ق.
75. اخبار العباس , ص 284.
76. همان, ص 282-290.
77. محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال 129ق.
78. التون دنیل , همان, ص 211.
79. مانند: رفتار تحقیر آمیز عاملین خراج با دهقانان سغد و بخارا (محمدبن جریر طبری , همان, وقایع سال 110ق) و نیز شكایت دو تن از دهقانان بخارا از عامل آن شهر نزد نصربن سیار (ابوبكر محمدبن جعفر نرشخی, تاریخ بخارا, ترجمه ابونصر احمد بن محمد(انتشارات طوس, 1363) ص 84).
80. محمد بن علی بن طبا ابن طقطقی, همان ص 193.
81. محمدبن جریر طبری , همان, وقایع سال 116ق.
82. مثلا بكیر بن ماهان(بازروی عقیدتی عباسیان در كوفه) نمونه ای از این افراد است كه اموال بسیاری از سند به دست آورده بود و تمام اموالش را در راه قیام عباسیان مصرف كرد (احمد بن داود دینوری, همان, ص 376).
83. مانند طلحه بن زریق, بزرگ خاندان طاهری و از حكام محلی پوشنگ (محمدبن جریر طبری, همان, وقایع 130 ق. و گردیزی , ص 260) و نیز فرزند صول از حكام محلی گرگان (گردیزی, همان, ص 251).
84. همیلتون گیب, فتوحات اعراب در آسیای مركزی, ترجمه محمد حسین احمدیپور (اختر شمال, بی تا) ص 120.
85. التون دنیل, همان, ص 209 و فان فلوتن, همان, ص 161.
86. مثلا از گرویدن اولیه ((بها فرید)) به اسلام توسط دو تن از پیروان ابومسلم اطلاع داریم, گرچه وی بعدها از اسلام برگشت و كشته شد (ابن الندیم, الفهرست, ترجمه محمدرضا تجدد (چاپ سوم: امیركبیر , 1366) ص 497).
87. التون دنیل, ص 74.
88. ر.ك: به نامه ابراهیم امام به ابومسلم مبنی بر این كه اگر توانستی زبان عربی را از خراسان بر اندازی بر انداز (محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال 127ق) و نیز نامه نصربن سیار به قبایل عرب كه می گوید: هواداران ابومسلم مانند شما از نژاد عرب نیستند كه ما آن ها را بشناسیم (ابن اثیر, همان, وقایع سال 129ق).
89. ر.ك: به سخنان قحطبه بن شبیب, سردار ابومسلم هنگام فتح گرگان كه ایرانیان را به یاد قدرت و شكوه نیاكانشان انداخت و از روش بد اعراب انتقاد كرد و سپاهیانش را علیه ایشان تشجیع كرد (محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال 130ق).
90. مانند: همراهی ایرانیان با اعراب مضری و یمانی و ربیعه در شورش اهل بلخ علیه ابومسلم (محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال 130ق) و نیز مخالفت اهل سیستان به تحویل دادن عامل اموی به نماینده ابومسلم (تاریخ سیستان, تصحیح ملك الشعرای بهار(چاپ دوم: انتشارات پدیده, 1366) ص 134).
91. ابو الفرج اصفهانی, همان, ص 142.
92. ر.ك: ادامه مقاله.
93. شیخ عباس قمی, منتهی الامال (انتشارات جاویدان, بی تا) ج 2, ص 157.
94. ابن عبری, همان, ص 201.
95. ابو الفرج اصفهانی, همان, ص 132.
96. محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال 122ق.
97. ابوالفتح محمدبن عبدالكریم شهرستانی, الملل و النحلل , ج 1, ص 252 و حمدالله مستوفی, تاریخ گزیده (چاپ سوم: امیركبیر, 1364) ص 286.
98. ابوالفرج اصفهانی, همان, ص 148.
99. همان, ص 149 و اخبار العباس, ص 243.
100. ابوالفرج اصفهانی, همان, ص 146.
101. همان, ص 157.
102. محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال 109ق و ابن عبری, همان, ص 201.
103. اخبار العباس, ص 204.
104. گردیزی, همان, ص 268.
105. محمدبن جریر طبری, همان , وقایع سال 133ق.
106. ابوبكر محمدبن جعفر نرشخی, همان, ص 86.
107. محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال 129ق.
108. ابوالفرج اصفهانی, الاغانی (چاپ دوم: بیروت, دارالفكر, 1955م) ج 11, ص 120 و محمدبن جریر طبری, همان, وقایع سال های 127 و 129ق.
109. ابن خلدون, العبر (تاریخ ابن خلدون), ترجمه عبدالمحمد آیتی(موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی, 1364) ج2, ص 297.
110. محمدبن جریر طبری, همان , وقایع سال 140 ق.
111. همان, وقایع سال 143ق.
112. ابن ندیم, همان, ص 615.
113. ابن اثیر, همان, وقایع سال 159ق.
114. گردیزی, همان, ص 274.
115. همان, ص 291 و ابوالفرج اصفهانی, مقاتل الطالبین, ص 268.
116. گردیزی, همان, ص 176 و ابوالفرج اصفهانی, همان, ص 466.
117. تاریخ سیستان, ص 252.
دكتر حسین مفتخری
منبع : فصلنامه تاریخ اسلام شماره یک