0

ماهیت و حکم اخلاقی تجسّس

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

ماهیت و حکم اخلاقی تجسّس

 

  لغت تجسّس، به طور مطلق در مورد کشف امور مخفی به کار می‌رود؛ چه اموری که ذات و ماهیت شخصی، مخفی و پنهانی دارند و چه اموری که ماهیت اجتماعی‌ و عمومی دارند، ولی فاعل آنها درصدد مخفی‌کردن و پنهان‌داشتن آن است.

خبرگزاری فارس: ماهیت و حکم اخلاقی تجسّس

 

چکیده

ماهیت و حکم اخلاقی تجسّس یکی از موضوعات مهم اخلاقی برای عموم مردم و به ویژه برای افرادی است که مقتضای شغلی آنها در ارتباط با تجسّس است، مانند نیروهای انتظامی، امنیتی، اطلاعاتی، روزنامه‌نگاران و اصحاب خبر. تجسّس در لغت به معنای، بررسی کردن، جست‌وجوکردن و کسب خبر است. تجسّس به تحقیق و تفحص در امور مخفی و پنهان دیگران که ماهیت شخصی و فردی دارد، گفته می‌شود.

بنابراین، به کارگیری واژة تجسّس در تفحص از اموری که ماهیت ظاهر و آشکار دارند یا به تعبیر دیگر، ماهیت اجتماعی و جمعی دارند، صحیح نیست. سه نوع تجسّس با احکام جداگانه وجود دارد: تجسّس در امور شخصی،‌ در امور اجتماعی و در امور دشمن. تجسّس در امور شخصی افراد به حکم عقل و صریح آیه «ولاتجسسوا» و روایات متعدد، جایز نیست.

تجسّس در امور اجتماعی که عبارت بهتر برای آن «بازرسی» و «نظارت» است، بنا بر دلیل عقلی و برخی روایات، جایز و در برخی شرایط واجب است. اطلاع از شرایط جامعه، نیازها و مطالبات مردم و ایجاد عدالت اجتماعی که از مهم‌ترین وظایف حاکم است، و دستیابی به آنها تا حد زیادی به گزینش مسئولان و کارگزاران حکومتی متعهد، مؤمن و متخصص، وابسته است، نیازمند تحقیق و تفحص از عملکرد دستگاه‌ها و سازمان‌های اجتماعی است. تجسّس در مورد دشمنان حکومت و گردآوردن اطلاعات از آنها به حکم عقل و شرع جایز است. آیة چهارم سورة منافقون، سیره پیامبر (ص)  و حضرت علی (ص)  بر جواز این امر دلالت دارد.

کلیدواژه‌ها: اخلاق، تجسّس، نظارت و بازرسی، امور شخصی و اجتماعی، جاسوسی.

مقدمه

یکی از موضوعات مهم اخلاقی در جوامع امروزی که برخی از افراد به منظور کنجکاوی و برخی به سبب اقتضای شغلی خویش، مانند نیروهای انتظامی، امنیتی و روزنامه‌نگاران و اصحاب خبررسانی ناگزیر از انجام آن هستند، تجسّس در امور دیگران است. یک مأمور امنیتی و اطلاعاتی که وظیفه دستیابی به اطلاعات شخصی و اجتماعی در مورد شخصیت‌ها، سازمان‌ها و دولت‌ها را دارد؛ روزنامه‌نگار یا گزارشگر اخبار فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یا ورزشی که وظیفه اطلاع‌رسانی در مورد افراد حقیقی و حقوقی مختلف را دارد، مجاز به تجسّس و کسب خبر در مورد چه اموری از اشخاص و نهادهاست؟ موارد غیر مجاز تجسّس کدام است؟ این نوشتار درصدد بررسی ماهیت تجسّس، انواع آن و حکم اخلاقی هر یک از انواع آن است.

معنا و ماهیت تجسس

«تجسس» در لغت به معنای «دست زدن، با دست لمس کردن، با دست معاینه کردن، بررسی کردن، جست‌وجو کردن، تحقیق کردن، جاسوسی کردن، کسب خبر و خبرجویی» به کار رفته و مجازاً به معنای «نگاه کردن از سرِ کنجکاوی برای شناسایی دیگران» است.1  این واژه در فارسی به معنای «خبر جستن» است.2 

آنچه از تعریف‌های اهل لغت، فقها، علمای اخلاق و مفسّران در مورد ماهیت تجسّس برمی‌آید، این است که تجسّس به تحقیق و تفحص در امور مخفی و پنهان افراد برای کشف لغزش‌ها و وجوه تاریک زندگی آنها گفته می‌شود؛ اموری که ذات و ماهیت آنها مخفی و غیر ظاهر است. صاحب مجمع البحرین تجسّس را تفتیش از باطن امور و تتبع و جست‌وجوی خبر تعریف کرده که بیشتر در مورد شر به کار می‌رود.3  برخی از فقها نیز آن را چنین تعریف کرده‌اند:تجسس بیشتر در کشف امور پنهانی استعمال می‌شود که انسان‌ها راضی به کشف آن نمی‌باشند. جاسوس کسی است که امور نهانی مردم را بداند و پنهانی‌های مردم بیشتر نقاط ضعف و رفتارهای ناپسند آنهاست که آشکارشدن هر یک از آنها موجب کوچکی و پستی آنان می‌شود.4

مفسران ذیل آیه «وَلاتجسّسوا» (حجرات: 12) مراد از تجسّس را چنین بیان کرده‌اند: «تفتیشِ اسرار و امور مخفی مؤمنان و در جست‌وجوی عیب‌ها و لغزش‌های مردم بودن»5 ، «تتبع و تفحص از امور مخفی و مستور مردم برای اطلاع یافتن از آنها»6  و «جست‌وجو یا یافتن عیب برادر، به منظور اطلاع از اسرار او. تجسّس، یعنی نگاه‌کردن به عیب برادر و پرسیدن از او برای اینکه بدانی آیا این عیب حق است یا باطل.»7  قرطبی نیز درباره معنای آیة شریفه می‌گوید:معنای آیه این است که آنچه از مسلمانان بر شما ظاهر است، بگیرید و دربارة اسرار و عورات آنها جست‌وجو نکنید؛ یعنی هیچ یک از شما از عیب برادرش بعد از آنکه خداوند آن را پوشانده، فحص و جست‌وجو نکند تا بر او آشکار شود.8

بنابراین، تجسّس عنوانی است که بر تحقیق و تفحص و کنجکاوی در امور مخفی و پنهان افراد اطلاق می‌شود، نه مشاهده امور ظاهر و آشکار افراد که بر کسی مخفی نیست. نکته مهم در ماهیت و چیستی تجسّس این است که تجسّس به تفحص در اموری گفته می‌شود که از نظر ماهوی مخفی و پنهان هستند یا به تعبیر دیگر، ماهیت شخصی و فردی دارند که اطلاع غیر از آن، منوط به اجازه شخص مورد تجسّس است.

پس استفاده از واژة تجسّس برای تحقیق و تفحص از اموری که ماهیت ظاهر و آشکار دارند یا به تعبیر دیگر، ماهیت اجتماعی و جمعی دارند، صحیح نیست. بر این اساس، تحقیق و تفحص از عملکرد سازمان‌ها و نهادهای دولتی و اجتماعی یا تحقیق درباره شئون و وظایف اجتماعی افراد، مثل تحقیق از شیوه تدریس یک استاد در کلاس درس، تجسّس شمرده نمی‌شود. به تعبیر دیگر، تفحص از امور اجتماعی، تخصصاً از موضوع تجسّس خارج است.

واژه دیگر که مترادف تجسّس است، «تحسّس» است. «تحسّس» نیز مانند تجسّس، عبارت از خبر جستن و کنجکاوی کردن در اسرار است. البته برخی میان مفهوم این دو واژه، تفاوت قائل شده‌اند، از جمله گفته‌اند که تجسّس، جست‌وجو در باطن کارها و بیشتر به امور شر مربوط است، اما تحسس آگاهی جستن از ظواهر امور به واسطه حواس ظاهری است و کاربرد آن بیشتر در امور خیر است. همچنین گفته شده است که آنکه تجسّس، جست‌وجو برای دیگری، و تحسس کاویدن برای خویش است یا اینکه تجسّس، تفحص و جست‌وجو از عورات و عیوب مردم است، ولی تحسس گوش‌دادن و شنیدن حدیث قوم است.9

انواع تجسس

سه نوع تجسّس با احکام جداگانه را می‌توان از هم بازشناخت: تجسّس امور شخصی،‌ امور اجتماعی و فعالیت‌‌های دشمن.

1. تجسّس در امور شخصی

مراد از امور شخصی، اموری است که به حوزه فردی و خانوادگی شخص مربوط می‌شود، نه حوزة اجتماعی یا سیاسی. «شخص» در اینجا در مقابل «اجتماع» است. در جوامع بشری و زندگی‌های اجتماعی گرچه هر فردی عضوی از جامعه است، ولی برای خود حوزة شخصی دارد که به مناسبات فردی او یا او و خانواده‌اش مربوط می‌شود و از اطلاع دیگران، یعنی غیر خود و اهل خانواده‌اش، از آنها کراهت دارد.

فقها در بحث امر به معروف و نهی از منکر، مصادیقی از تجسّس در امور شخصی افراد را چنین بیان کرده‌اند: 1. استراق سمع و گوش ایستادن (مثلاً برای تشخیص غناء بودن آهنگی؛ 2. استشمام (مثل استشمام دهان شخصی برای کشف شرب خمر؛ 3. طلب بازرسی از لباس‌ها و آنچه در زیر لباس مخفی کرده است؛ 4. سؤال از اسرار و عورات.10در منابع شیعی و اهل سنت، مواردی از تجسّس عمربن خطاب نقل شده است که یادآوری آنها برای شناخت موارد و مصادیق تجسّس حرام، مفید است.

الف. نقل کرده‌اند که عمر شبی از کوچه‌ای عبور می‌کند و صدای مرد و زنی را از خانه‌ای می‌شنود. وی از بالای دیوار خانه بالا می‌رود و مردی را به همراه زنی شراب به دست در حیاط خانه می‌یابد. به مرد می‌گوید: ای دشمن خدا! فکر می‌کنی خدا تو را در حالی که معصیت می‌کنی مستور خواهد داشت؟! مرد به عمر می‌گوید: ای امیرمؤمنان! اگر من یک اشتباه کردم، تو سه اشتباه کردی. خداوند فرموده: «و لاتجسسوا»، ولی تو تجسّس کردی، و گفته: «آتُوا البُیُوتَ مِن ابوابِها» و تو از دیوار آمدی و فرموده است: «اذا دَخَلتُم بُیوتاً فَسَلِّمُوا» و تو سلام نکردی.11

ب. از ابی‌قلابه نقل شده است که به عمر خبر رسید که ابومحجن ثقفی در خانه‌اش با اصحابش مشغول شرب خمر هستند. عمر راهی شد و وارد خانه ابومحجن شد، ولی در خانه‌اش جز یک مرد نیافت. ابومحجن به او گفت: ای امیرمؤمنان! این کار بر تو حلال نیست و خداوند از تجسّس نهی کرده است.12

ج. روزی عمر فردی از اصحاب خود را در جمع آنها نیافت. به ابن‌عوف گفت: با ما به منزل او بیا. وقتی به منزل او رسیدند، درِ خانه باز بود. آن مرد با زنش نشسته بود و زنش در ظرفی برایش نوشیدنی می‌داد. عمر به ابن‌عوف گفت: پس این مسئله او را از ما مشغول کرده بود. ابن‌عوف به عمر گفت: فکر می‌کنی در ظرف چه باشد؟ عمر گفت: می‌ترسم این کار تجسّس باشد. ابن‌عوف گفت: حتماً تجسّس است.13

2. تجسّس در امور اجتماعی

نوع دیگر تجسّس، تجسّس در امور اجتماعی و عمومی است. مراد از امور اجتماعی، مناسبات فرد با دیگر اعضای جامعه با عنوانی اجتماعی، مانند استاد، دانشجو، کارمند، ارباب رجوع، نانوا، میوه فروش و بقال است. امور اجتماعی عبارت است از امور مربوط به مشاغل، اصناف، شرکت‌ها، سازمان‌ها، نهادها، کارکنان و دولتمردان و هر مجموعه‌ای که شأن اجتماعی دارد.

هدف از این نوع تجسّس، کسب اطلاع از چگونگی عملکرد اجتماعی افراد، ‌نهادها و سازمان‌هاست تا طبق آن، راهکارهایی برای اصلاح امور اجتماعی مردم ارائه و از فعالیت مفسدان اجتماعی جلوگیری شود.برخی از فقها پس از بیان حکم اولی تجسّس که حرمت است، چهار مورد ذیل را از آن استثنا کرده‌اند:

1. زیر نظر گرفتن کارگزاران و کارمندان دولتی و تجسّس اخبار آنان به منظور اطلاع از اینکه آیا آنان مسئولیت‌های خود را با امانت و درستکاری انجام می‌دهند؛

2. زیر نظر گرفتن تلاش‌ها و تحرکات نظامی دشمنان؛

3. زیر نظر گرفتن تلاش‌ها و تحرکات مخالفان نظام اسلامی، منافقان، ‌احزاب سرّی داخلیِ مخالف نظام اسلامی؛

4. کسب اخبار از اوضاع و احوال مردم و جریان‌های جامعه به منظور آگاهی از نیازها و کمبودهای آنان و شکایت‌هایی که ممکن است داشته باشند.

به نظر می‌رسد این چهار قسم را می‌توان در دو قسم خلاصه کرد، چراکه مورد اول و چهارم یکی هستند و به امور اجتماعی مربوط می‌شوند، همچنانکه مورد دوم و سوم به تجسّس از دشمنان مربوطند؛ چه داخلی و چه خارجی، و چه بیگانه و چه هموطنی که ایادی بیگانگان شده ا‌ست.از آنجا که پیش‌تر گفتیم «تجسس» اصطلاحی است که در مورد کشف امور مخفی و پنهانی به کار می‌رود، به نظر می‌رسد تجسّس در امور اجتماعی، جزء اقسام تجسّس نباشد و اصطلاح صحیح در مورد آن، «بازرسی» یا «نظارت» است، چون ماهیت کار کارکنان و نهادهای اجتماعی، امر مخفی نیست و اساساً شأن آنها اجتماعی و در ارتباط با دیگران بوده و مشهود و آشکار است.

به عبارت دیگر، ماهیت عمل آنها اجتماعی و غیر شخصی است گرچه ممکن است برخی از کارکنان که در کارشان خیانت می‌کنند بخواهند این عمل را مخفی کنند، ولی این مخفی کردنِ امرِ آشکار و مشهود است، نه اینکه ماهیت عملشان شخصی و پنهانی باشد. بنابراین، به نظر می‌رسد این قسم، تخصصاً از موضوع تجسّس خارج است.

همچنین تجسّس درباره دشمنان نیز تخصصاً از موضوع تجسّس خارج است، زیرا این نوع تجسّس نیز به اموری مربوط است که ماهیت اجتماعی‌ دارند. برای مثال، طرح‌ها و اعمالی که یک کشور در مورد کشور دیگر دارد، ماهیت بین‌المللی و اجتماعی دارد. البته اینکه آن کشور برای موفقیت در اهداف خود، باید این طرح‌ها و نقشه‌ها را از دید دیگر کشورها و دشمنان خود مخفی بدارد،‌ باعث مخفی و شخصی شدن ماهیت عمل نمی‌شود. بنابراین، این قسم نیز تخصصاً از موضوع تجسّس خارج است.

با وجود این، لغت تجسّس، به طور مطلق در مورد کشف امور مخفی به کار می‌رود؛ چه اموری که ذات و ماهیت شخصی، مخفی و پنهانی دارند و چه اموری که ماهیت اجتماعی‌ و عمومی دارند، ولی فاعل آنها درصدد مخفی‌کردن و پنهان‌داشتن آن است. عنوان مناسب برای تجسّس در امور اجتماعی و عمومی، «بازرسی» و «نظارت»، و برای تجسّس در امور دشمن، «کسب اطلاعات و خبر» است.

3. تجسّس در امور دشمنان

نوع دیگر تجسّس، تجسّس در امور دشمنان حکومت و ملت است؛ یعنی گردآوردن اطلاعات درباره دشمنان و مخالفان نظام، از قبیل منافقان و جاسوسان و گروه‌های مخفی، چه در داخل کشور و چه در خارج از آن، برای اطلاع از فعالیت‌ها،‌ نقشه‌ها و طرح‌های عملیاتی آنها تا بتوان در موقع مناسب، واکنش نشان داده، نقشه‌های آنها را نقش بر آب نموده و از ملت و میهن خود دفاع کرد.این نوع تجسّس، شامل اموری چون تعقیب و زیر نظرگرفتن افراد مشکوک،‌ رفت و آمدها و ملاقات‌های آنان با افراد و گروه‌های مختلف و استراق سمع می‌شود.

پی نوشت ها:

1 . آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر، ص85؛ فخرالدین الطریحی، مجمع البحرین، ج4 ص57.

2 . علی اکبر دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه.

3 . همان.

4 . جعفر سبحانی، مبانی حکومت اسلامی، ص638.

5 . فضل‌بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج5، ص 137.

6 . سیدمحمدحسین ‌طباطبایی،‌ المیزان، ج 18،‌ ص 323.

7 . ابن جریر طبری، جامع البیان، ج 26 ص 175.

8 . محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 16 ص 332.

9 . فخرالدین الطریحی، مجمع البحرین، ج4 ص57، ذیل ماده «جسّ».

10 . فیض کاشانی، التحفة السنیة (مخطوط)، ص 201.

11 . محمد طاهر قمی شیرازی، کتاب الأربعین، ص 549

12 . محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج30، ص 662 .

13 . جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج 6، ص 93.

منبع:معرفت اخلاقی، شماره چهارم

حسین اترک/ استادیار دانشگاه زنجان

سه شنبه 14 شهریور 1391  5:30 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها