سازمان نظام مهندسی ساختمان استان گلستان نزدیک به 5 هزار عضو دارد و یک توانمندی بالا که به لحاظ ارتباط مستقیم با بحث مهم ساختمان از اهمیت بالایی برخوردار است.
تا به حال پنج دوره از انتخابات هیئت مدیره این سازمان برگزار شده است و افراد مختلفی بر جایگاه هیئت مدیره تکیه زدهاند اما هنوز که هنوز است سازمان از مشکلات زیادی رنج میبرد.
اعضا هنوز نقدهای زیادی به عملکرد سازمان دارند و این نکته را به راحتی در همین جلسات اخیری که هر کاندیدا برگزار میکرد میشد فهمید، یک دلیل وجود این مشکلات به سابقه نه چندان خوب کار گروهی در کشور ما بر میگردد.
تصمیمات نظام مهندسی بالطبع باید به صورت گروهی گرفته شود و همین امر برخی مواقع جلوی اصلاحات را میگیرد. دومین دلیل دیگر به نبود هیچگونه نظارتی از سوی اعضا بعد از انتخابات بر میگردد. مجامع عمومی با فواصل زیاد برگزار میشوند و حتی در گل سرسبد آنها که مراسم روز مهندس است باز هم اکثریت در خود مجمع عمومی حاضر نمیشوند فرصتی هم به نقد البته نمیرسد.
بعید میدانم کسی از اعضای سازمان نظام مهندسی استان گلستان باشد که اوضاع را وفق مراد بداند و راضی باشد، هنوز بحث مربوط به حقالنظارهها که از پایینترین تعرفهها در کشور است حل نشده. هنوز با وجود وعدههای فراوان، نظارت رندمی که تحولی اساسی در بحث نظارتها و افزایش استحکام ساختمانها به وجود خواهد آورد عملی نشده است.
هنوز مشکل حمایت حقوقی از اعضا در دعوی بیرون وجود دارد، هنوز بین شهرداری و سازمان یک تعامل مناسب به وجود نیامده و عملا نقشهبرداری انجام شده توسط سازمان توسط کارشناسان شهرداری تکرار میشود.
هنوز مجریان ذیصلاح از مشکلات زیادی رنج میبرند که نه مهندس راضی است و نه مالک، هنوز بحث شرمآور گرفتن تخفیف از مهندس توسط مالک در جریان است و بدتر اینکه به نظر میرسد جایگاه و شأن مهندس در جامعه روز به روز در حال افول است، هنوز کلی مشکل دیگر وجود دارد...
اغراق نیست اگر بگوییم سازمان در حال حاضر مانند یک ساختمان با ظاهری بسیار زیبا اما با بتن و میلگرد و آهنی نامرغوب است که ظاهرش همه را جذب میکند و کسی دیگر آن بتن نامرغوب را نمیبیند. اما به راستی چاره چیست؟ چرا با وجود اینکه همه مشکلات را میدانیم باز هم ارادهای برای حل آن نیست؟ دلیل مهم آن به یکدست نبودن هیئت مدیره در دورههای مختلف بر میگردد.
بسیار مهم است که وقتی یک تصمیم برای نفع گروهی گرفته میشود کسی نفع شخصی خودش را نبیند و در نتیجه جلسه با کمترین تنش و بیشترین کار کارشناسی برگزار و مصوبه اخذ شود. در همین دوره نیز تبلیغات برخی از نامزدها به سمت و سویی رفته است که هر ناظری به صحت نیت و صداقت فرد شک میکند.
چگونه میتوان شعارهای یک نامزد را باور کرد و همزمان شامهای آن چنانی او را نیز دید؟ چگونه میتوان درباره هزینههای گزاف نامزدی دیگر هیچ فکری نکرد؟ آیا واقعا میتوان از چنین افرادی انتظار داشت که این همه هزینه و تلاش برای جبرانش را در طول تصدیگری هیئت مدیره رها کنند و به نفع گروهی فکر کنند؟ انتخابات اخیر فرصت مناسبی است تا اعضای سازمان که همگی از قشر نخبه جامعه محسوب میشوند با چشمانی باز یک جمع یکدست را برای تحول در کارکرد سازمان انتخاب کنند.
در واقع باید این سازه زیبا را خراب کنیم و از نو بسازیم. برای رسیدن به این مقصود هم لازم است هنگام رأی دادن به افراد، جدا از توجه به شعارهای آنها، به پیشینه و عملکردشان توجه شود تا بتوان به یک هیئت مدیره مقتدر و سپس به یک سازمان کارآمد رسید.
==============
یادداشت: محمد آریاننیا
==============