منتها نه که ملت همچين شناخت درست و حسابي از آن ندارند(از دورکاري، نه از دولت) فلذا يک مقداري با ترس و لرز به اين مقوله و موضوع نزديک ميشوند و عموماً نيز شايد ترجيح ميدهند از دور دستي بر آتش دورکاري داشته باشند.
اين که گفتهاند: الناس عدوّ بما جهلوا (مردم دشمن آن چيزياند که شناختي از آن ندارند) همچين بيراه هم نگفتند و بلکه هم بيشتر؛ يعني صاف زدهاند توي خال.
آخر دورکاري:
من که در منزل نشستم استراحت ميکنم
در حقيقت دورکاري با جماعت ميکنم
اولش يک خرده شايد سخت ميباشد ولي
آخرش دانم به آن از بيخ عادت ميکنم
همين چند روز پيش، جاي شما خالي، مسوولان اعلام کردند که تا پايان امسال، کارمندان 20 درصد از مشاغلي که قابليت دورکاري را دارد،دورکار ميشوند؛ اما نه کارمندان و کارفرمايان اشتياقي نسبت به اين طرح نشان ميدهند و نه کارشناسان از عملي شدن آن مطمئن هستند.
حالا پيدا کنيد آن پرتقال فروشي را که دوست دارد از دور پرتقال بفروشد!...در پي همين اظهارات، يکي از جرايد يوميه در صفحه اولش تيتر درشت و درست زده بود که: چرخ دورکاري کُند ميچرخد!
شکايت به آواز بلند: چه کج رفتاري اي چرخ/چه بدکرداري اي چرخ/خيلي کند چرخي اي چرخ/شايد دورکاري اي چرخ...کاري اي چرخ....آري اي چرخ!
بسته پيشنهادي: شايد استحضار داشته باشيد که حقير دائم التحرير،خود يک الگوي تمام عيار و يک نمونه عيني زنده در خصوص دورکاري در قالب دورنگاري محسوب ميشود. از اول شروع کارش در روزنامه جامجم حضور فيزيکي ندارد و هشت سال است که عرايض معقولش را در منزل يا هرجايي ديگري که هست ـ حتي منزل خاله يا عمهاش ـ روزانه مينويسد و به طريق ايميل براي دستاندرکاران روزنامه ميفرستد. لهذا بيش از همگان از نقاط ضعف و قوت دورکاري اطلاع دارد و برخود لازم ميداند که نکاتي را در اين زمينه گوشزد نمايد:
1ـ ضرورت روغنکاري: اگر واقعاً چرخ دورکاري کند ميچرخد، پس ضرورت دارد که حتماً توسط دولت روغنکاري شود. فقط ممنون ميشويم اگر که پول روغنش از ملت گرفته نشود.
2ـ بازکردن مطلب: بايد فرهنگسازي شود. بايد ملت بداند که دورکاري، بيکاري نيست. نه که گاهي مردم در اين وانفساي جهاني کمبود اشتغال به سختي کارگيرميآورند و پشت ميز مينشينند؛ ممکن است همچين خيال کنند و همچين ترس برشان دارد که اگر از محيط کارخود دور شوند و اصطلاحاً دورکار شوند، ممکن است يک نفر ديگر بيايد جاي آنها را بگيرد و نزديک کار شود! (طرف گفته بود: تو دوري از برم، دل در برم نيست/هواي ديگري اندر سرم نيست....و اظهار دل نگرانيهاي ديگري از اين دست!)
3ـ نمايش تلويزيوني: گاهي مردم يک چيزي را تا بهچشم خودشان نبينند، باورشان نميشود. لذا چند نمونه موفق از کارمندان دورکار گلچين شوند و از تلويزيون بهملت نشان داده شوند تا خيالشان راحت شود که ميشود در منزل بود و کارمند بود. در منزل بود و کار کرد. در منزل بود و تکريم ارباب رجوع کرد. در منزل، روي تخت دراز کشيد و طنز روزنامه را نوشت. ابر و باد و مه و خورشيد و فلک که در کارند؛ اولين نمونههاي موفق دورکاري به حساب ميآيند.
4ـ دورکاري و دوستي: کارمندان دورکار به موجب اصل فراشمول «دوري و دوستي» حتماً مورد تشويق قرار گيرند. مثلاً با توجه به موقعيت استراتژيک و اثرگذار آبدارخانه در حل و فصل امور اداري، حتماً يک چيزي به عنوان حق دوري از آبدارخانه به آنها تعلق بگيرد. جاي دوري نميرود. اين با آن قضيه فرق ميکند که گفته بود: جايي نميروي که دل بدگمان من / تا بازگشتن تو به صدجا نميرود!
رضا رفيع