در نزدیکی محل زندگی و در مسیر رفت و آمد هر روزمان خانهای است که تمام پنجرههایش رو به خورشید باز میشود...اینجا خانه آیتالله بروجردی است...
از دیر باز مردم برای گذراندن روزهای ماه مبارک رمضان و یا ایام دهه محرم، رسومات خاصی داشتند که تجمع در منزل بزرگان و یا مساجد و تکایای معروف یکی از مهمترین آنها بوده است. تجمعاتی که برای تلاوت قرآن و ذکر اهل بیت(ع) برپا میشود و لحظات نورانی رمضان را با عطر ذکر دوست همراه میکند.
این روزها وقتی خواهی اوقات خود را در یک محفل معنوی سر کنی، ترجیح میدهی جایی باشی که نشان گذشت روزگار بر در و دیوارش متجلی است و خاطرات فراوان گوشه گوشهاش را تزئین کرده است. این است که محله قدیمی آذر تو را به سوی خود میخواند. همان جا که گوشه و کنارش نشان از قدمت تاریخی این شهر دارد و زلالی آدمهای قدیمیاش حال و هوای دیگری به لحظههایش داده است.
از کنار مغازههای قدیمی و مغازهدارهایی که صندلی کهنهشان را زیر سایه درخت جلوی مغازهشان آوردهاند تا از هرم گرمای این روزها کمی بکاهند، رد میشوی و سراغ کوچه تکیه سید حسن را میگیری. پیرمرد مس فروش صدایت را نمیشنود، باز باید بلندتر تکرار کنی و بار سوم و چهارم تا بالاخره لبخندی میزند و راه را نشانت میدهد. راهی تا مقصد نمانده؛ یکی از قدیمیترین کوچهها که همه اینجا بدون اینکه به کتابچه راهنمای میراث فرهنگی نیازی داشته باشند، میشناسند. باریک مانند تمام کوچههای قدیمی و دیوارهای کاهگلی که هر کدام مامنی از هزاران داستان تاریخی ناگفته و ناشنیده است.
کمی آنطرفتر از تکیه سید حسن آقا خانهای قدیمی خودنمایی میکند که به خانه آیتالله بروجردی مشهور است هر چند که بزرگان دیگری نیز در این خانه زیستهاند و نامآورانی به آن رفت و آمد کردهاند.
کاشیکاری سر در، عدد 1312 هجری قمری را برایت بازگو میکند. عددی که نشاندهنده قدمت این بنا است اما کمی که بیشتر درباره این خانه پرس و جو کنی متوجه میشوی تنها بخش کوچکی از ارزش این خانه به این عدد مربوط میشود. درب چوبی ساده و قدیمی که اگر شانس بیاوری به رویت باز میشود تا بتوانی بخشی از اسرار این خانه را با چشمهایت رمزگشایی کنی.
ورودی بنا شامل سردری کوتاه با کتیبه کاشیکاری است که از طریق پاگرد چهارضلعی که به آن هشتی میگویند و یک دالان به حیاط مرکزی وصل میشود.
این بنا متشکل از دو بخش بیرونی و اندرونی است. کل مساحت خانه 1200 متر مربع است که 400 متر زیر بنا دارد. ستونهای بلند سنگی نشان از قدمت آن دارند که فقط به خاطر پوسیدگی قسمت پایینی آن تعویض شده است و سرستونهایی که بسیار زیبا حجاری شده است. خانه یک آب انبار دارد که اکنون چاپخانه است و یک بادگیر که در پشت بام. حوض میان حیاط توسط یک جوی آب که از بیرون خانه میآمده، پر میشده و از سوی دیگر خانه به بیرون هدایت میشده است. دو اتاق در ابتدای ورودی خانه قرار گرفته است که یکی از اتاقها برای مرحوم سید محمدحسن احسن امین مالی "آقا" بوده است و یک اتاق در کنار آن برای پاسخ به سئوالات شرعی مراجعین اختصاص داشته است. در قسمت انتهایی بیرونی یک اتاق برای دیدارهای آیتالله بروجردی بوده که هم اکنون این جایگاه با نصب عکس ایشان مشخص شده است.
حیاط نسبتاً بزرگ و ساده است. با حوضی در وسط. کاشیهای آبی و ماهیهای قرمز. درختان انار دور حوض را گرفتهاند و بوتههای گل محمدی اطراف باغچه خودنمایی میکنند. دیوارها از آجر و کاهگل ساخته شده و ایوان به سبک خانههای قدیمی با پلههای بلند یک و نیم متری از سطح حیاط فاصله گرفته است. پنجرههای چوبی مشبک رو به زیرزمین باز میشود و درها قدیمی به سوی اتاقها.
سمت راست خانه بنای تازهسازی به چشم میآید که با خراب شدن قسمت قدیمی منزل دوباره ساخته شده است. این قسمت محل زندگی آیتالله بروجردی بوده است. نخستین اتاق در سمت راست، اتاق خصوصی آیتالله بروجردی بوده که ملاقاتهای مهم با شخصیتهای برجسته کشوری در آنجا انجام میشده و حتی محمدرضا شاه هم در این جا با وی ملاقات داشته است. در کنار این اتاق یک راهروی نسبتاً بزرگ وجود دارد که برای پاسخ دادن به نامهها استفاده میشده و در کنار آن اتاقی برای همسرش هست و در قسمت فوقانی هم خادمه سکونت داشته است.
از سمت چپ، نخستین اتاق کتابخانه وی است که به بیرونی متصل شده؛ اتاق بعدی برای دیدارهای خصوصی و اتاق سوم برای دیدارهای عمومی استفاده میشده است.
رنگ به کار رفته در اندرونی خانه آبی آسمانی است و بسیار جذاب. دربها از قدیم به همین رنگ بوده است. با اینکه بیشتر از یک قرن از بنای خانه میگذرد، اما خانه هنوز فرسوده نشده است و بسیاری از نقاط خانه به همان بنای قدیم باقی مانده است. با این حال قسمتی از فضای این خانه خصوصاً اندرونی به بازسازی نیاز دارد.
در قسمت بیرونی این خانه یک شبستان بزرگ قرار دارد که دور تا دور با ایوانی بلندتر محصور شده است. حاشیهای و پشتیهایی که روی ایوان و کنار سالن چیده شده فضای سالن را برای نشستن میهمانان دو برابر کرده است. ستونهایی که نیمی سنگی و نیمی گچی هستند، دور تا دور سالن را مانند محافظانی گرفتهاند و گچبریهای زیبایی سرستونها و سردر اتاقها را پوشاندهاند.
سقف بلند خانه هم با نورگیرهای بزرگ در آفتاب نیمروزی جلوه دیگری پیدا کرده و دور تا دور با آجر بریهای ساده و زیبا تزئین شده است. گوشه این سالن بزرگ منبری وجود دارد که نیکان بسیار در روزگاران گذشته به آن تکیه دادهاند. وقتی به این فکر میکنی که کسانی مانند شیخ عباس قمی، مرحوم فلسفی، آیتالله حائری شیرازی و آیتالله بروجردی بر این منبر تکیه زدهاند، به فکر میافتی که این یادگاران ارزشمند بیش از اینها باید مورد توجه باشد.
وقتی عشق را با خشت و گل تصویر میکنند
آنطور که بیان میشود این خانه نزدیک به 144 سال پیش توسط مرحوم سید علی بلور فروش بنا شده و در آن زمان بیرونی و اندرونی به هم متصل بوده است. معمار و کارگرانش، خشتهای خانه را با ذکر صلوات و لااله الا الله بر هم مینهادند و ستونهایش را با توسل به معصومین(ع) بر پا میکردند.
یکی از رازهای این خانه در ابعاد آن نهفته است. معمار این خانه ابعاد آن را 14 متر در 14 متر نهاده و 14 ستون، 14 درب و 14 پنجره برای آن تعبیه کرده است. این نحوه ساخت حاکی از عشق بزرگی است که سازنده این خانه به اهل بیت(ع) داشته است. مگر غیر از این است که عاشق همه جا معشوق خود را میبیند و همواره عکس رخ او را میجوید.
گوشه گوشه این خانه شریف که اکنون 144 سال از عمرش میگذرد، نشان از یک عشق بزرگ دارد. این خانه همواره مامنی برای عاشقان اهل بیت(ع) بوده و روزهایی را به خود دیده که شاید اگر زبانی داشت و بازگو میکرد تاریخ آن دوران را، داستانهای شنیدنی بسیاری خلق میشد.
روزهای منبر نشینی محدث قمی
سید علی بلور فروش از تاجران به نام قمی بود که کار ساخت این خانه را از 1240 شمسی آغاز کرده بود. وی یکی از محبان و عاشقان اهل بیت(ع) و مرجعیت بود و پس از ساخته شدن این خانه هر سال ایام فاطمیه و محرم 10 روز مراسم عزاداری و سخنرانی را در این بیت برپا میکرد. آقا سید علی به شیخ عباس قمی علاقه فراوان داشت و تاکید میکرد که محدث قمی باید در مجالس روضهاش سخنرانی کند. همان محدثی که مفاتیحش هنوز کلید بهشت است برای کسانی که راه خود را به سوی دوست میجویند.
عشق به اهل بیت(ع) در کنار علاقه به محدث و راوی فضیلتهای آنان، موجب شد تا عشق به خشت و گل این خانه در تار و پود «آقا سید علی» ریشه بدواند. به پسرش «سید محمد» که پس از او میراثدار این گنجینه شد، توصیه میکرد: «این خانه قداست دارد؛ نفس شیخ عباس قمی به این درها و دیوارها و آجرها خورده، باید حفظ شود. »
هجرتی که آغاز راهی بزرگ شد
در سالهای بعد این خانه پذیرای بزرگمردی از تبار مرجعیت و فقاهت بود که برکت حضورش در شهر قم هنوز هم جاری است. این مرد بزرگ در سال 1340 به قصد زیارت به شهر مقدس قم رفت و به اصرار علما و فضلای قم، رحل اقامت افکند و حوزه علمیه قم را بنیان نهاد و شاگردانی مانند امام خمینی(ره) را تربیت کرد. آیتالله حائری یزدی حتی در زمان مرجعیت و ریاست حوزه علمیه نیز زندگی سادهای داشت و اندرونی این خانه را از سید محمد بلور فروش اجاره کرد. مدت اقامت موسسه حوزه علمیه قم در این خانه هفت سال و شش ماه ذکر شده که این خانه در همین مدت نیز شاهد حوادث تاریخی بسیاری بوده است. از جمله این حوادث جلساتی بود که در این خانه با حضور شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سید ابوالحسن اصفهانی و میرزای نائینی تشکیل میشد تا نحوه مقاومت در برابر دیکتاتوری رضاخان میان بزرگان قم هماهنگ باشد.
مردی از سرزمین لالههای واژگون
در گوشه و کنار تاریخ اگر سرکی بکشی و دل به سطرهای ناخواندهاش ببندی، نام مردان بزرگی را در آن جلوهگر خواهی دید که زمین زیر پایشان به وجودشان افتخار میکرد و آسمان از سایهساری آنها به خود میبالید. یکی از این نامهای بزرگ متعلق به مردی است که نه تنها حوزه علمیه بلکه جهان تشیع به نامش افتخار میکند. مردی از جنس آفتاب که از سرزمین لالههای سرنگون و دشتهای سرسبز به این کویر تفتیده آمده بود تا در عش آل محمد(ص) دامن فقاهت و زعامت بگستراند.

آیتالله بروجردی مردی از تبار رسول خدا بود که پس از یک دوره کوتاه فترت در حوزه علمیه قم که با ارتحال مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی(ره) اتفاق افتاده بود، بیآنکه خود بخواهد، با اصرار و تمنای مدام فضلا و روحانیون و معتمدین و بازاریان و قاطبه مردم به قم مهاجرت کرد و زعامت عامه روحانیت تشیع را به دوش گرفت. در واقع تلاشهای آن بزرگوار در قم، زمینهساز انقلاب اسلامی بود. مبارزات امام راحل(ره) در پرتو این حوزه بود که به ثمر نشست. اگر نبود این هویت و عظمت حوزه که آیتالله بروجردی به آن بخشیده بود، مسلماً انقلاب پا نمیگرفت.
با اینکه آیتالله بروجردی مرجع هشتاد میلیون شیعه بود و میلیونها تومان وجوهات به دستش میرسید، مخارج زندگی شخصیاش از درآمد اندک ملک خود در بروجرد تأمین میکرد. ساده میپوشید و غذای مختصر میخورد و هیچگاه میان غذای خود و خدمهاش تفاوتی نمیگذاشت. تا جایی در مصرف سهم امام زمان(عج) دقت میکرد که تا آخر عمر برای خود خانهای تهیه نکرد و در همین منزل که یکی از خیرین آن زمان آن را از تاجر بلور فروش برای وی خریده بود، اقامت داشت و یک سوم آن را نیز برای عزاداری سیدالشهدا(ع) وقف کرد.
این خانه اکنون به نام آن مرد بزرگ مزین است و هنوز هم مجالس عزاداری و نوحهسرایی برای اهل بیت(ع) در مناسبتهای مختلف در آن برگزار میشود. این گنجینه ارزشمند از سال 84 در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده و به راستی میراث ارزشمندی است برای به خاطر سپردن روزهای سرنوشتساز این ملت و آنان که این روزها را آفریدند.
=============
گزارش: زینب آخوندی
=============