0

تاریخ ایران- سلسله صفویان

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

نتایج پیروزی شاه عباس در بین النهرین

پیروزى شاه عباس در بین النهرین «1032 ق / 1623 م» که مصادف با ظفرمندیهاى ایران در جزایر قشم و هرمز بود، از یک سو، اعتبار ایران را در سطح بین المللى افزایش داد و از دیگر سو، لطمه‏اى به حیثیت عثمانى تلقى مى‏شد. از این رو، نگرانى عثمانى، از اتحاد ایران با دربار اروپا - که در ظاهر چنین به نظر مى‏رسید، اما در اصل اتحادى برقرار نشده بود - از نظر روحى، دولت عثمانى را در موقع ضعف قرار مى‏داد و این همه، برآیند سیاست خارجى فعال و از موضع بالا و در عین حال کاربردى و دقیق شاه عباس بود.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  7:53 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

توافق ایران و انگلیس بر محور ضدیت با پرتغالیها

واقعیت این است که توافق و همکارى ایران و انگلیس، تنها از حد یک معامله موقت محلى بین دو نیروى مشترک المنافع، بر ضد یک مدعى - پرتغال - تجاوز نمى‏کرد و سعى در خاتمه دادن به قدرت شرکت هند پرتغال در خلیج فارس که وجود آن به منافع شرکت هند شرقى انگلیس لطمه مى‏زد، از نظر انگلستان بیشتر ابعاد اقتصادى داشت و فاقد جنبه سیاسى بود؛ اما الله وردى خان حاکم فارس و بنادر که به دنبال براندازى قدرت حکام محلى لار، اخراج پرتغالیها را هم از این نواحى لازمه برقرارى حاکمیت ایران در تمام ولایت فارس مى‏دانست، با معامله اقتصادى و نظامى‏خویش با شرکت هند شرقى انگلیس، به اعمال قدرت پرتغالیها در بحرین، هرمز و قشم خاتمه داد و یک بندر ایرانى را هم که از مدتها پیش، در داخل خاک ایران، پایگاه آنها بود و در آن ایام جرون «گمبرون» خوانده مى‏شد، به وسیله فرزند خود امام قلى خان از دست آنها بیرون آورد. این حمله هر چند به کمک یک شرکت بازرگانى انگلیسى تحقق یافت، در آن ایام در دربارهاى اروپایى، در مفهوم اتحاد سیاسى ایران با انگلیس محسوب نمى‏شد؛ با این حال در نزد ایرانیان آن نواحى، این پیروزى تبدیل به یک حماسه شد. حماسه رهایى از زیر یوغ و فشار غول اروپایى. شاعرى به نام قدرى، ماجراى آن جنگها را، در حماسه‏اى به نام جرون نامه، با لحنى هیجان انگیز توصیف کرد و شور و علاقه نخستین قربانیان استعمار اروپایى را در رهایى از دام آنها نشان داد.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  7:54 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

سیاست شاه عباس درباره انگلستان

طرفه آنکه اخراج پرتغالیها از اراضى و آبهاى ایران، هر چند به کمک نسبى کشتیهاى انگلیسى انجام گرفت، اما بهره سیاسى و اقتصادى چندانى هم عاید آنها نکرد؛ فقط قسمتى از غنایم جنگى به ایشان داده شد. شاه عباس که پرتغالیها را به خروج از حریم فرمانروایى ایران ملزم کرد، به انگلیسیها هم اجازه ایجاد استحکاماتى که کمپانى هند شرقى طالب آنها شده بود، نداد. بدین ترتیب از دادن هر گونه امتیازى به اتباع بیگانه، که موجب محدود کردن قدرت بلامنازع ایران در عرصه حیات خود بود، به شدت امتناع ورزید و پیروزى بر پرتغالیها را موجب مزید حیثیت نظامى و سیاسى خویش در نزد عثمانیها و اروپاییان عصر ساخت.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  7:54 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

نشانه های نخستین ضعف و آشفتگی دولت صفویان

مقدمه : پس از دو قرن تلاش و کوشش و تبلیغات مذهبی و به کارگیری ایدئولوژی مذهبی – سیاسی از طرف مریدان و پیروان صفوی، سر انجام در سال 907 هجری حکومت صفویه را رسماً تشکیل شد. این اتفاق تحول بزرگ و چشمگیری در تاریخ ایران پدید آورد. زیرا از یک طرف باعث احیاء امپراطوری در سرتاسر مرزهای طبیعی ایران گردید و از طرف دیگر تشیع اثنی عشری که از مذاهب برجسته اسلامی بود، مذهب رسمی دولت جدید صفوی اعلام گردید. علیرغم همه مشکلات و موانعی که در رسیدن شاه اسماعیل به قدرت وجود داشت، اما وجود پاره ای از امور و عوامل سبب تشکیل و استواری حکومت گردید . این امور عبارت بودند از : وفاداری و تعهد پیروان صفویه ، نابسامانیهای حکومتهای معاصر آنها ( آق قویونلوها ) و نارضایتیهای توده مردم از هرج و مرج و نا امنی و از همه مهمتر کاردانی و زیرکی شاهان اولیه صفوی . اقدامات بنیانگذار صفویه بلافاصله پس از تشکیل حکومت، باعث ایجاد یک امپراطوری بزرگ ایرانی گردید 0 و همانطوریکه اقدامات دلیرانه شاه اسماعیل اول موجب تشکیل رسمی و استواری حکومت صفویه گردید ، اقدامات زیرکانه جانشین و فرزند وی، شاه طهماسب اول، نیز موجب تثبیت و استحکام دولت صفویه شد. همه این موارد عواملی بودند که استحکام و تثبیت حکومت صفوی را به حدی رساند که طی اندک وقفه ای در زمان شاهان کم قدرت، در زمان شاه عباس اول به اوج و شکوفایی خود رسید. این مسئله را نیز باید در نظر گرفت که حکومت صفویان در این دوره سرشار از موفقیت و کارآمدی نبود 0 بلکه شکستها و عدم کامیابی های شاهان در جنگ ها و نبرد ها ، در نوع حکومت و میزان قدرت آن تأثیر می گذاشت

 

پنج شنبه 9 شهریور 1391  12:40 AM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

مراحل مختلف حکومت صفویان از قدرت یافتن اسماعیل اول تا مرگ طهماسب اول

مرحله اول : دورهُ اقتدار مرکزی شاه اسماعیل اول

 

 

در این دورهُ قدرت مطلق حکومت در زمان شاه اسماعیل اول که از ( 907 تا 920 ه0ق ) بود پاره ای عوامل که در زیر بدانها اشاره می گردد ، موجب قدرت مطلق شاه در امر حکومت گردید :
1. توانایی وقدرت شاه در سرکوب کردن مخالفان و رقبای
2. دلیری و.شجاعت در توسعه قلمرو حکومت
3. سرکوب کردن دشمنان خارجی
4. نظم و ترتیب بخشیدن به امور داخلی در امر حکومت
5. برخوردار بودن از دو مقام دنیایی و دینی در میان مردم
6. تصور مردم از اینکه شاه صفوی جانشین و خلیفه خدا بر زمین است
7. قرار گرفتن در راس کل ساختار جامعه.

 

مرحلهُ دوم : دورهُ ضعف سستی در حکومت شاه اسماعیل اول :

این دوره که ز 920 تا 930 ه0ق را شامل می شود ، بواسطه شکست چالدران و ناتوانایی در سرکوب نیروی عثمانی ایجاد شد . این شکست موجب کاهش قدرت شاه اسماعیل در میان نیروهایش گردید . علل گوناگونی موجب نابسامانی هر چه بیشتر اوضاع گردیده بود .
1. از بین رفتن اعتقاد شکست ناپذیری شاه اسماعیل میان پیروانش .
2. بی اعتنایی و بی توجهی ها به امر حکومت از جانب شاه اسماعیل .
3. از دست دادن بخشهایی از قلمرو حکومتی نظیر دیاربکر موجب کاهش هیبت و عظمت حاکم صفوی گردید .
4. شکست چالدران سبب شد که اعتقاد نیروی قزلباش به رهبرشان به عنوان موجودی الهی یا نیمه الهی شکست ناپذیر از بین برود .
5. شکست در چالدران سبب آغاز نافرمانیها و عصیانهای نیروی قزلباش در برابر شاه گردید .
6. ایجاد شورش ها و نابسامانیها از سوی نیروی قزلباش موجب شکست اقتدار مطلق شاه و حکومت مرکزی شد.

 

مرحله سوم : تداوم ناامنیها و آشوبها

این دوره با مرگ شاه اسماعیل اول و روی کار آمدن فرزند ده ساله اش آغاز گشت و از 930 تا 940 هه0ق به طول انجامید . مجموعه علل و شرایط زیر موجب وخامت هر چه بیشتر اوضاع گردیده بود .
1. ادعاهایی که هر یک از سران قزلباش در تصدی مقام نایب السلطنتی شاه طهماسب داشتند
2. شورشها و درگیریهای میان رهبران مختلف قبایل قزلباش .
3. کم سن بودن و عدم مهارت در سالهای اولیه حکومت شاه طهماسب اول .
4. بحران تکلو و اوج ناامنیهای داخلی .
5. حملات ازبکان از شرق و عثمانیها از غرب

 

 

 

مرحلهُ چهارم : بهبود شرایط و رشد توسعهُ قدرت :

 

 

 

در پی تغییرات و تحولات انجام شده ناشی از توانایی شاه طهماسب در سرکوب شورشها و بحرانهای ایجاد شده از سوی عناصر قزلباش در فاصله میان ( 940 – 984 ه0ق ) وضع عمومی جامعه رو به بهبود گذاشت . رئوس نکات و ویژگی های این دوره بدین قرار است .
1. مهارت و قدرت شاه طهماسب در سرکوب ازبکان در جنگ جام .
2. زیرکی و ذکاوت شاه طهماسب در نبرد با عثمانیها و سیاست او درشکست دادن آنها .
3. ایجاد نظم و ترتیب در سیستم اداری و حکومتی که از قدرتها دچار نابسامانی شده بود .
4. ایجاد رابطه با کشورهای همسایه .
5. ایجاد فضای مناسب جهت ارتقاء فرهنگ و هنر در جامعه .
6. تغییر پایتخت

 

پنج شنبه 9 شهریور 1391  12:42 AM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پیشرفتهای زمان صفویان

 

وضاعی که شاه عباس اول هنگام به قدرت رسیدن در سال 996 ه. با آن روبو شد بسیار بحرانی بود. درگیری های داخلی در طی دوازده سالی که از مرگ شاه طهماسب گذشته بود قدرت پادشاه را به طرز آشکاری داده بود. تمام ولایات غرب و شرق ی هجوم عثمانیان و ازبکان به اشغال آنان درآمده بود. دسته بندی های قزلباشها که از زمان شاه ظهماسب شروع شده بود، در دوره فترت به اوج رسیده بود و هنو هم ادامه داشت.اختلاف میان عناصر ترک و تاجیک و دوگانگی بنیانی میان آنها همانقدر شدید شده بود که به هنگام تأسیس دولت در هشتاد سال قبل بود.
عدم وجود یک نیروی مهار کننده و قدرتمند موجب شده بود که هر یک از مقامات عمده دولتی تنها در فکر منافع خود بوده و خزانه نیز در نتیجه اسراف و تبزیرهای شاه قبلی(محمد شاه )خالی و نتیجه وضعی بود نزدیک به هرج و مرج کامل بود.
در چنین اوضاعی شاه عباس اول به میران حکومت نهاد.پرداختن به مشکلات عدید داخلی نا امنیهای ایجاد شده خارجی، توانایی و زیرکی و دلیری شخص شاه را می خواست.
شاه عباس حل معضلات را به ترتیب از امور نظامی شروع تا تعدیل قدرت مذهبی پیش راند.مجموعه اعمال و سیاست ها و اقدامات انجام شده باعث شد تا شاه عباس از بزرگترین و ارزنده ترین قهرمانان تاریخ ایران باشد.
البته این پادشاه بزرگ جامع همه نیکویی ها و خوبیها نبود. بعضی از اعمال نادرست او را در امر حکومت در زمینه های فروپاشی و انحطاط اثر مهمی گذارد.سیاست کور کردن شاهزادگان به جهت محدود کردن قدرت آنان نمونه ای از این مهم بود.

پنج شنبه 9 شهریور 1391  12:43 AM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شکوفایی دولتهای صفویان

 

 

حکومت نسبتاً طولانی صفویان فراز و نشیبهای زیادی دارد، توانایی حاکمان و میزان کارآمدی آنان که عمدتاً در نوع حکومت تأثیر زیادی داشت. شکوفایی یا زوال دوره های مختلف حکومت صفویه، در درجه اول بستگی به کاردانی حاکمان و میزان قدرت آنان در نحوه حکومت بستگی دارد.این دوره از تاریخ صفویان سرشار از تحولات و آشفتگی هایی است که در زمینه های آن از قدرتها قبل شروع شده بود، که وجود حاکمان قدرتمند اجازه بروز چنین تحولات و نا بسمانیهای را نیم داد. اما با شروع دوره حکومت شاهان ضعیف النفس، و بحرانها و آشوبهای ناشی از این امر، شنانه های ضعف و سستی دولت صفویه آشکار گردید.

عوامل تأثیر گذار این دوره:

در گیریها و اختلافات میان قبایل قزلباش، در تداوم اختلاف و درگیری میان عناصر ایرانی و ترک و بحرانها و نا امنیهای به وجود آمده ناشی از ورود عنصر جدید غیر ایرانی به صحنه حکومت. دخالت و میزان قدرت زمان حرمسرا و دربار درامر حکومت، اختلافات و سوء ظنهای ایجاد شده در امر مذهب، تهاجمات دشمنان خارجی، ضعف و سستی شاهان و قدرتیابی رهبران قزلباش و میزان نفوذ آنان در امر حکومت.

پنج شنبه 9 شهریور 1391  12:44 AM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شاهان صفوی-شاه عباس دوم

پس از فوت شاه صفى، پسر 9 ساله‏اش عباس میرزا به نام شاه عباس ثانى در 15 صفر 1052 ق / 15 مه 1642 م به تخت سلطنت ایران جلوس نمود. وى که به اقتضاى کودکى، سالها محبوس حرم سرا مانده بود؛ به آسانى نمى‏توانست از تأثیر محیط حرم و رؤیاهاى آن فاصله گیرد. چون هنوز کودکى خردسال بیش نبود، اختیار کارها به دست امیران افتاد و ساروتقى اعتمادالدوله وزیر سابق مازندران و صدر اعظم، به نیابت شاه، زمام امور را در دست گرفت، اما شاه جوان، همینکه خود را از امر و نهى اطرافیان آزاد دید به اقتضاى فقدان تعادلى که لازمه کم تجربگى وى بود، دست به کارهاى افراط آمیز و تا حدى ناشى از خود نمایى زد. از یک سو، یک کرور تخفیف مالیاتى داد که قابل ملاحظه بود و موجب خرسندى عموم مردم شد که از بیدادهاى زمان پدرش، شاه صفى، به تنگ آمده بودند؛ اما از سوى دیگر به سعایت درباریان و تحریک آنها، در 1055 ق / 1645 م، ساروتقى اعتمادالدوله را به قتل آورد و دربار خود را از وزیرى کاردان و وفادار محروم ساخت. با این حال با مقایسه سلطنت پدرش شاه صفى، پادشاهى او، عاقلانه، بالنسبه متعادل، و تا حد زیادى موفق از کار درآمد.

پنج شنبه 9 شهریور 1391  12:44 AM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شاه جوان پیرو شاه عباس کبیر

شاه عباس ثانى، به اقتضاى نام خود که آن را موافق یک رسم معمول به نام نیاى بزرگش مدیون مى‏ساخت، دوست داشت خود را ثانى شاه عباس نشان دهد و تقلیدى که از برخى اعمال و اطوار شاه عباس بزرگ مى‏کرد، غالباً او را در انظار عامه محبوب مى‏کرد. در اوایل سلطنتش، امام قلى خان - خان ازبک - که به علت ضعف بینایى از پادشاهى کناره گیرى و پدر محمد خان - برادرش - را به جاى خود منصوب کرده بود، به عزم زیارت مکه از ترکستان به خراسان آمد. شاه امر کرد که همه جا از او به خوشى پذیرایى کنند و حتى خود نیز تا دو فرسنگى قزوین به استقبال امام قلى خان رفت و به احترام تمام او را راهى مکه کرد. این رفتار دلنواز، خلاف انتظار و هیجان انگیز، سیره شاه عباس بزرگ را به خاطر مى‏آورد. شبگردیهایش هم که نزد درباریان با نظر موافق تلقى نمى‏شد، از نوع کارهایى بود که در افواه عام به شاه عباس اول منسوب بود و تکرار و تقلید آنها، محبت عامه را در حق وى جلب مى‏کرد. عباس ثانى همچون عباس بزرگ، به صحبت علما رغبت نشان مى‏داد و از آنها استمالت مى‏کرد. در قم در پشت سر ملا محسن فیض نماز مى‏خواند و در اصفهان به خانه آخوند ملا رجبعلى، حکیم و زاهد متأله عصر مى‏رفت. ملا خلیل قزوینى را به شرح کتاب اصول کافى و ملا محمد تقى مجلسى را به شرح کتاب «من لا یحضره الفقیه» تشویق مى‏کرد. همچون نیاى خویش به تفریحات عام پسند، علاقه نشان مى‏داد؛ بارها به تماشاى باغ وحش مى‏رفت و طاوس خانه زیبایى در کنار زاینده رود براى خود بنا کرد. به چوگان بازى، ماهیگیرى و شکار جرگه علاقه داشت. شکار گور و گوزن و آهو برایش مایه تفریح بود؛ یک بار بر سبیل تفنن، سعى کرد که شکار شیرى را هم مثل یوز و گراز تجربه کند، اما خطر ناشى از چنین جسارتى در شکار بیش از مایه واقعى اش بود و هم از این رو صرف نظر کرد. در اظهار تسامح نسبت به عقاید و ادیان نیز تا حدى شیوه نیاى خود را پیشه ساخت، اما باز مثل آنها، گه گاه از این شیوه عدول مى‏کرد. یک بار ظاهراً تحت تأثیر علماى متعصب عصر، نسبت به یهودیان سختگیرى پیش گرفت و آنها را به دوختن وصله زرد که غیار خوانده مى‏شد، الزام و پرداختن جزیه را هم در ذمه آنان نهاد. یهیودیان نیز به خاطر رهایى از این تحمیل یا به خاطر دریافت هدیه و پاداش که وى از باب تشویق به نو گرویدگان مى‏داد، گه گاه اظهار مسلمانى مى‏کردند و خاطر ملوکانه و علما از افزایش جمعیت مسلمانان تشفى مى‏یافت.

عباس ثانى در اظهار به شریعت چنان پیش رفت که با صدور فرمانى شرب شراب را منع و تنبیهات سختى هم براى متخلفین در نظر گرفت؛ اما این منع دوامى نیافت، چه شاه، خود پیش از دیگران توبه شکست و مصداق آن مثل ایرانى شد که «رطب خورده کى کند منع رطب».
شاه عباس دوم، چنان در شرابخوارى مداوم افتاد که اغلب اوقات مست بود و از توجه به امور مملکتى غافل مى‏ماند.

پنج شنبه 9 شهریور 1391  12:45 AM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

مقابله با تهاجمات خارجی در عهد شاه عباس دوم

در رفع دشواریهایى که از تحریکات خارجیها نتیجه مى‏شد، همچون جدش شاه عباس بزرگ، غالباً موقع شناس، مدبر، و صاحب اراده بود. تا عهد این پادشاه روابط میان سلاطین صفویه و پادشاهان گورکانى هند همواره بر اساس دوستى و حسن تفاهم استوار بود. و این دو سلسله مرز جغرافیایى میانشان، منطقه «بى طرف» قندهار - با وجودى که از زمان شاه عباس بزرگ در اختیار ایران قرار داشت - بود. در سال اول جلوس شاه عباس ثانى، جانشین جهانگیر، یعنى شاه جهان که در 1037 ق / 1628 م به سلطنت رسیده بود، مصمم شد که قندهار یعنى ولایت سر حدى میان ایران و هند را که از عهد شاه عباس بزرگ همواره در دست صفویه بود به هندوستان ضمیمه کند. شاه جهان براى تحقق این منظور، پسر خود را به سمت سمرقند روانه ساخت. عباس ثانى، رستم خان سپهسالار را مأمور جمع لشکر و دفع سپاهیان شاه جهان نمود، اما ظاهراًً رستم خان به علت جوانى شاه اعتنایى به امر او نکرد، و قندهار موقتاً از دست ایران خارج شد. شاه به قرچقاى خان، والى خراسان دستور داد که رستم خان را به خاطر تمرد از اوامر او به قتل برساند و او هم سپهسالار و برادرانش را کشت.

شاه جهان پس از این پیروزى متوجه ترکستان شد و به عنوان یارى و مساعدت به ندر محمد خان که به دست پسر و امیرانش از سلطنت بر کنار شده بود، اما در بطن براى تصرف آن نواحى لشکر به بلخ کشید. ندر محمد خان به خراسان آمد و از شاه عباس دوم استمداد کرد. شاه ایران نیز در 1055 ق / 1645 م سپاهى همراه او کرد تا سلطنت از دست رفته را باز گیرد. شاه جهان با آگهى از این لشکر کشى از ترکستان عقب نشست و نور محمد خان سلطنت خود را باز یافت. سال بعد سفیرى از سوى شاه جهان به پایتخت صفوى آمد تا مقدمات آشتى را فراهم سازد. اما در 1057 ق / 1647 م شاه عباس، مرتضى قلى خان قاجار را سپهسالار کل سپاه ایران کرد و او را به جمع آورى سپاه براى پس گرفتن قندهار مأمور نمود. سال بعد نیز خود به قصد زیارت مشهد و پیوستن به مرتضى قلى خان از اصفهان به سمت مشهد و قندهار رفت و آن دیار را در محاصره گرفت. لشکریان شاه جهان چون از مقاومت عاجز شدند در 1059 ق / 1649 م قندهار را رها کرده، بار دیگر این شهر جزیى از خاک ایران شد و شاه عباس آن را تا پایان سلطنت در حیطه ضبط خویش نگه داشت. با این وجود شاه جهان، پسر خود اورنگ زیب را به باز گرفتن آن شهر فرستاد و خود نیز به کابل آمد، لیکن پسر و پدر هیچ یک از عهده سپاهیان ایران بر نیامدند و قندهار همچنان تا فتنه افغان در تصرف ایران باقى ماند و با وجود حمله‏هایى که در سالهاى 1064 1062 1061 ق / 1654 1652 1651 م از طرف لشکریان شاه جهان شد، سپاهیان شاه عباس آنجا را حفظ کردند و هر بار گورکانیان شکستى سخت خوردند.
سالها بعد که روسها با استفاده از اختلافهاى داخلى امراى محلى گرجستان، داغستان را به تصرف درآورده بودند «1063 ق / 1653 م» با اعمال تدبیر و سیاست موفق شد به کمک امراى گرجستان و شروان که به وى وفادار مانده بودند به تحریکات دشمن خاتمه دهد و از الحاق گرجستان به روسیه جلوگیرى نماید.

پنج شنبه 9 شهریور 1391  12:46 AM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

سازندگی در عهد شاه عباس دوم

وى نیز همچون شاه عباس بزرگ به ایجاد، اتمام، و تعمیر ابنیه علاقه داشت. باغ سعادت را در کنار زاینده رود، و عمارت چهل ستون را در اصفهان تجدید بنا کرد. همچنین پل زاینده رود، و نیز مسجد جامع اصفهان را ترمیم و مرمت نمود. با آن که دوران سلطنت او یک دوره تجدید حیات براى قدرت خاندان صفوى بود، مشغولیت او در عیاشى و خوشباشى، ادامه تجدید حیات را اندک اندک غیر ممکن ساخت. شاه عباس ثانى، در اواخر سلطنت سعى کرد تا ارتش را هم تقویت کند و آن را از حالت رکود و بى تحرکى که نتیجه دوران سلطنت پدرش بود، بیرون آورد، اما در این زمینه توفیق چندانى عایدش نشد.

به هر حال افراط در شرابخوارى و علاقه به لذتهاى حرم خانه، سالهاى پایانى عمرش را از هر گونه فعالیت مفید بى بهره ساخت. به همین سبب با آن که از خصلتهاى جنگى خالى نبود، جلوگیرى از خطاهایى که مملکت را به سوى انحطاط مى‏برد، برایش ممکن نشد. از برخى گزارشهاى مبلغان مسیحى آن ایام، که درباره وى نوشته اند، چنان مى‏نماید که شاه بخش مهمى از اوقاتش را با آنها مى‏گذرانده. باید گفت که این تصور، مبالغه آمیز است و معاشرت زیاد شاه با مسیحیان به احتمال قوى به علت آزادى عملى بوده است که در صحبت آنها به صرف مسکرات داشته است. با این حال، بعضى سیاحان اروپایى که گه گاه در تحسین شاه عباس دوم به مبالغه گراییده‏اند، باید ناشى از تسامح او نسبت به اقلیتهاى مذهبى و دینى بوده باشد، که جز در مورد یهودیان و آن هم در یک برهه کوتاه، سیره او مبنى بر تقلید از سیاستهاى شاه عباس بزرگ بود.

شاه عباس دوم، در اواخر عمر به سبب آمیزش با رقاصه‏اى هرزه، به نوعى بیمارى آمیزشى بدخیم دچار شد و در مازندران بیماریش شدت گرفت. در عزیمت به مشهد طوس که ظاهراً به توصیه علما و براى توبه به طلب شفا مى‏رفت، در دامغان حالش به وخامت گرایید و همانجا درگذشت «23 ربیع الاول 1077 ق / 23 سپتامبر 1666 م». دوران سلطنتش 25 سال بود. در آخرین روزهاى حیات، کتاب مى‏خواند و نقاشى مى‏کرد و دسته شمشیر مرصع مى‏ساخت. هنگام وفات سى و شش سال داشت و با آن که دوران فرمانرواییش به هیچ وجه یک دوران انحطاط نبود، اما یک دره انحطاط اجتناب ناپذیر را در پى داشت.

پنج شنبه 9 شهریور 1391  12:46 AM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شاهان صفوی-شاه اسماعیل دوم صفوى

شاه اسماعیل دوم صفوى

«982 - 985 ق / 1576 - 1577 م»

اسماعیل میرزا، فرزند شاه طهماسب، از پسران دلیر و شجاع وى بود که در نبرد با عثمانیها از خود رشادت و جلادت زیادى نشان داد و همین توانایى و قدرت نمایى او، عاقبت منجر به صلح عثمانى با پادشاه صفوى گردید. اما از سوى دیگر، دلاورى و بى باکى و بى همانندى که شاهزاده اسماعیل میرزا از خود در مبارزه با ترکان نشان داد، حسادت پدر و سوءظن او را نسبت به وى تحریک کرد. شاه او را از حکومت شروان برداشت و به هرات فرستاد، اما چون با او سر بهانه جویى داشت، چندى بعد او را از آن سمت هم معزول کرد و به زندان انداخت «حدود 964 ق / 1557 م». محرک شاه طهماسب در توقیف فرزند، محبوبیت او در بین سپاه بود که شاه مى‏پنداشت ممکن است او را بر ضد وى به شورش وادارد. بهانه اش هم افراط شاهزاده در شرابخوارى بود که خود شاه به الزام علماى عصر از آن توبه کرده و هم به الزام آنها، آن را به شدت ممنوع ساخته بود.

پنج شنبه 9 شهریور 1391  12:47 AM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

نزاغ بر سر حکومت در عهد شاه اسماعیل دوم

هنگام وفات او، ولیعهدش محمد میرزا حاکم فارس بود و آمادگى و امیدى براى ورود در نزاع و جانشینى نداشت. در دولتخانه هم هیچ کس به فکر فرا خواندنش به قزوین نیفتاد. اسماعیل میرزا هم از سالها پیش مورد خشم پدر بود و در زندان به سر مى‏برد. لاجرم حیدر میرزا که لیاقتى نداشت اما سلطان «جنت مکان» در اواخر عمر غالبا" کارها را به او رجوع مى‏داد، در این هنگام چون در تختگاه حاضر بود با کمک و تأیید سرکردگان طایفه استاجلو که در این ایام در دستگاه سلطنت کسب قدرت هم کرده بودند، به جاى پدر به سلطنت نشست «صفر 984 ق / مه 1576 م». اما سلطنت او و اعمال نفوذ طایفه استاجلو، بلافاصله در دولتخانه با عکس العمل مخالفان مواجه شد و با زد و بند پرى خان خانم، دختر زیرک و توطئه پرداز شاه، اسماعیل میرزاى زندانى از محبس رهایى یافت و بلافاصله بعد از ورود به قزوین به سلطنت برداشته شد. براى رفع هرگونه منازعه در جلوس او، حیدر میرزا در همان دولتخانه به قتل رسید و سلطنت صفوى به اسماعیل میرزا رسید، که سومین و به حسابى چهارمین پادشاه سلسله صفوى بود و شاه اسماعیل دوم خوانده شد.

نزدیک بیست سال «حدود 964 تا 984 ق / 1557 تا 1576 م» حبس مجرد و طولانى در قلعه خاموش و دسترس ناپذیر قهقهه - در ستیغ کوه سبلان بین تبریز و اردبیل - این شاهزاده شجاع شاد خوار و بى اندوه را، به یک یاغى بد بین انتقامجوى بى رحم تبدیل کرده بود که از همه چیز دربار پدر و حتى از مذهب و آیین و خویشان بى زار و بد بین شده بود. اسماعیل، به محض وصول به سلطنت، هم نسبت به مذهب پدران خویش عکس العمل نشان داد و هم قطع نسل تمام خویشان را که شامل عموها، عموزادگان، برادران و برادرزادگان خودش مى‏شد، با بى رحمى‏تمام مایه تشفى خاطر خویش یافت.

پنج شنبه 9 شهریور 1391  12:48 AM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

دوران شکوفایی و اوج حکومت صفویان

 

عصر صفویه یکی از شگفت انگیز ترین دوره های تاریخ ایران است. شکل گیری این سلسله در قالب یک دولت منسجم مذهبی – سیاسی، کی از طولانی ترین و پرجاذبه ترین فصول تاریخ ایران و اسلام است. برای اینکه پیروان این حکومت در مدت نه قرن تلاش و مبارزه توانستند دولتی تشکیل دهند که باعث تجدید هویت ایرانی اسلامی گردید. در بررسی حکومت ها پرداختن به زمینه ها و عناصر مهم شکل گیری حکومت، از مسائل مهم آن دولت به شمار می آید در مورد حکومت صفویه و بررسی ساختار آن دولت، گذشته از عناصر مذهبی-سیاسی- اجتماعی که تأثیر بسزایی در شکل گیری دولت داشتند، عوامل دیگری نیز در شکل گیری دولت صفویه همانند دولتهای دیگر مؤثر بوده. شاخصه هایی چون خاستگاه اولیه رهبراین صفوی – اصل و نسب و شجره خانوادگی آنان و سیر تحولی رهبران از ابتدای شکل گیری تا رسمیت یافتن حکومت، و بررسی اوضاع حاکمان و دولتهای معاصر آن دوره ( یعین 650 تا 907 ه. ) همه از مواردی است در بررسی زمینه های شکل گیر دولت صفویه مؤثر خواهد بود.

پنج شنبه 9 شهریور 1391  12:49 AM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

تشکیل دولت صفویان

 

گرچه جانشین شاه عباس اول شخص ضعیف و ناتوانی بود، اما جانشین شاه صفی حاکمی مقتدر و توانمند بود و در قابلیتهای تشکیلاتی و رهبری نظامی شباهت کافی به حد خود، شاه عباس اول، برده بود.
آشوب و انحطاطی که از زمان حاکم قبلی در حکومت ایجاد شده بود، و همچنین نا امنیها خونریزی ناشی از هرج و مرج دوره قبلی و جدایی مناطق از ایران و ... موقعیت دشواری را برای شاه صفوی در این دوره ایجاد کرده بود.
اما فرمانروایی قدرتمند عباس دوم، توان و قدرت او، علاقه و دلبستگی او به عدالت، سعه صدر او در امور مذهبی به استثنای موردی و تلاش و کوشش او در جهت گسترش حکومت و رونق و شکوفایی، یاد آور، احترامات جد شاه عباس اول می باشد.
در این دوره به همت تلاش عباس دوم امپراطوری تنها دست نخورده باقی ماند که به قندهار و بغداد از دست رفته، مجدداً بازیافت شد. سیاست تسامع مذهبی شاه عباس اول، بار دیگر توسط شاه عباس دوم تکرار شد. هنر و معماری و ساخت بناها، توجه به نقاشی و ... گسترش یافت.
در سایه امنیت و آرامشی که در کشور ایجاد شده بازرگانی و تجارت رونق به سزایی سافت. رابطه با کشورهای اروپایی از سر گرفته شد. خلاصه اگر مدت حکومت او طولانی می شد و مرتکب خطاهای اخلاقی نادرست در اواخر عمر نمی شد، شاید رونق و شکوفایی از دست رفته صفویه بار دیگر به اوج می رسید.

پنج شنبه 9 شهریور 1391  12:50 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها