0

تاریخ ایران- سلسله ایلخانان مغول

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

قتل امیر چوپان

قتل پسر امیر چوپان، او را وادار به عصیان علیه ابوسعید کرد. مضاف بر آن پسر دیگرش امیر تیمورتاش هم که حکومت روم را داشت به سلطان مصر پناه برده بود.

به این ترتیب امیر چوپان با لشکر خود عزم سلطانیه کرد . در سمنان، علاءالدوله سمنانی را برای میانجی گری نزد ابوسعید فرستاد، اما فایده‏ای حاصل نشد.

از سویی چون در این بین، لشکرش نیز از دور و برش پراکنده شدند، عاقبت به ناچار به هرات نزد ملک غیاث الدین آل کرت رفت، ولی غیاث الدین نه تنها از ترس ابوسعید وی را پناه نداد بلکه با حیله و فریب امیر را به دام انداخت و هلاکش کرد «محرم 728 ق / نوامبر 1327 م». بدین گونه ماجرای بغداد خاتون، ابوسعید را به قتل پدر و برادران او وا داشت. بعد از تمام این جنایتهای ابوسعید، قاضی القضات را نزد امیر شیخ حسن فرستاد و او را وادار به طلاق بغداد خاتون کرد. مستند این اقدام هم یاسای قدیم مغول بود که به موجب آن هر زنی که منظور نظر خان قرار می‏گرفت، شوهر مجبور به طلاق زوجه‏اش بود. ابو سعید ، در اواخر حکومتش وزارت را به خواجه غیاث الدین محمد همدانی سپرد که چند سال قبل، پدر او خواجه رشیدالدین فضل الله را به دست هلاکت سپرده بود و پیداست که چنین وزیری تا چه میزان علاقه و اعتماد می‏تواند به سلطان داشته باشد. سرانجام مدتی بعد خراسان با حمله ازبک مواجه شد و ابوسعید هنگامی که خود را برای دفع دشمن آماده می‏کرد، در راه وفات یافت «ربیع الثانی 736 ق / نوامبر یا دسامبر 1335 م».

چهارشنبه 8 شهریور 1391  5:17 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

فرهنگ در عهد ایلخانان

چند با تو گویم که معلق زدن بیاموز و سگ از چنیبر جهانیدن رَسَنبازی تعلم کن تا از عمر خود برخوردار شوی. اگر از من نمی‏شنوی بخدا تُرا در مدرسه اندازم تا آن علم مرده ریگ ایشان بیاموزی و دانشمند شوی و تا زنده باشی در مذلت و فلاکت و ادبار بمانی و یک جواز هیچ جا حاصل نتوانی کرد.

رساله دلگشا، لطایف عبید زاکانی، ص 115

ورطه هولناکی که هجوم مغولان پدید آورد، جانکاه تر از همه، انحطاط عقلی و فکری جامعه ایرانی بود.

در حمله مغول، چنان که از مطالب نقل شده از مورخان زمان بر می‏آید، شهرهای بزرگی که مرکز اصلی علوم و عالمان بود، خالی از سکنه و ویران شد.

هجوم و تصرف بلاد و کشتار مردم و غارت و ویرانی به درجه‏ای از سرعت و شدت و وسعت بود که جز معدودی از بزرگان و متفکران، فرصت گریز و رهایی نیافتند.

کتابخانه‏های بزرگی که در شهرهای پر جمعیت و آباد ماوراء النهر، خراسان و عراق بود، به سرعتی عجیب پایمال و یا در خرابه‏ها مدفون شد و همراه صاحبان و خوانندگان راه دیار نیستی را در پیش گرفت.

بسیاری از خاندانهای حکومت و ریاست و دانش که غالب آنها مروجان علم و ادب و حامیان عالمان، ادیبان و دانشمندان بودند، به یکباره برافتادند و یا اگر بازماندگانی داشتند، به مرحله‏ای از فقر تنزل کردند که توان حمایت و نگهداری از حاملان علم و ادب برایشان میسر نبود.

فقر عمومی، از میان رفتن بسیاری از آبادیها، کوچک شدن شهرها، بر هم خوردن مراکز تحقیق و تعلیم و تعلم و افتادن کار به دست بیابانگردانی که علم و هنر را ارج نمی‏نهادند و بدان توجهی نداشتند، مایه تنزل علمی و فکری محسوسی شد.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  5:31 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

زرگان فرهنگ در عهد ایلخانان

روی هم رفته، دوره مغول و ایلخانان، دوره‏ای است که در آن از همه جهات اسباب انحطاط فکری، عقلی و اجتماعی ملت ایران، در عموم طبقات فراهم آمد.

لیکن در آغاز کار مغولان، اثرات سوء این پیشامد هنوز خود را به روشنی نشان نمی‏داد، زیرا هنوز عالمان باقی مانده از نسل گذشته که در گوشه و کنار و اطراف و اکناف می‏زیستند، سرگرم تدوین و تألیف و تصنیف بودند، چنان که به تحقیق بزرگترین متفکران و شاعران و عالمان این عهد را می‏بایست از تربیت شدگان نسل پیش از مغول دانست. از این رو به هر میزان که به اواخر این عهد نزدیکتر می‏شویم، از کثرت این دسته عالمان و ادیبان کاسته شده و کمتر با یک اثر جدی و درخور توجه برخورد می‏کنیم.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  5:31 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شاعران در عهد ایلخانان

سیف الدین محمد فرغانی اوضاع اجتماعی عصر مغولان در قصاید شاعرانی چون سیف الدین محمد فرغانی شاعر و عارف بزرگ درباره اوضاع زمان خود بسیار گویا و حائز اهمیت است.

شاعر در این قصیده مؤثر، وضع درد انگیز و دلگدازی از انحطاط عمیق اجتماعی، واژگونی اصول و مبانی دین و اجتماع، کسادی بازار علم و هنر و راستی و مروّت، و رواج نامردمی، سفاهت و کژرایی

را مجسم می‏کند و از «پی آیندگان» بر جای می‏گذارد.

از این میان، آن چه که در خور توجه ویژه است، انتقادات تندی است که مولود آن عهد و زمانه بوده است. از جمله آنها گفتارهای سیف الدین محمد فرغانی از شعرای عهد سعدی است که در چندین قصیده خود، شرایط اجتماعی آن دروان را به خوبی به تصویر کشیده است و شدیدترین حملات خود را متوجه امیران و عمال و حکام آن عهد کرده که همه را از زمره فاسدان و فاسقان می‏دانست.

خواجوی کرمانی

به جز سیف فرغانی، خواجوی کرمانی شاعر اواخر این دوره نیز درباره امرای زمان خود سخنان طنز آمیز زیادی دارد .

چهارشنبه 8 شهریور 1391  5:32 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شعر انعکاس جامعه ی عهد ایلخانان

این بغضهای گره شده اجتماع گه گاه به صورت شکایتهای درد انگیز منظوم یا منثور بر خامه شاعران و نویسندگان جاری شده و گاه نیز به هیأت مطایبات و هزلهایی تکان دهنده، چنان که در کلیات سعدی و عبید زاکانی جلوه کرده است.

سعدی جز در هزلیات که انتقادات خود را از طریق طنز و شوخی اظهار کرده، در غالب قصیده‏ها و قطعات منظوم و منثور خود، خواسته است تا از طریق ارشاد بزرگان عهد خویش، راه دادگری و خدمت به مردم را بیاموزد.

شاعران دیگری نیز که بین دو عهد گوینده بزرگ شیراز، سعدی و حافظ زندگی می‏کردند، از این گونه نصایح و اندرزها بسیار دارند.

با وجودی که منبع مهم بررسی حوادث دوران مغول به روایت مورخان آن عهد است، اما درک آن شرایط جز با بررسی ادبیات و سخن شاعران و اهل ادب ممکن نیست.

زیرا کنایات به کار گرفته شده در ادبیات آن عصر، بسیاری از حقایق را بر اهل نظر روشن می‏کند.

عظمت واقعه و شومی نتایج آن چنان شاعران و اهل ادب را تحت تأثیر قرار داده بود که در قصاید و منظومه‏های نظم و نثر آنها، انعکاسی از شرایط آن دوران و دردهای بی پایان مردمانی که در آتش کشتار و امر و نهی مغولان سوختند، و پس از آن نیز با بروز ملوک الطوایفیدر ایران، آخرین میراث باقی مانده در دست حکام محلی و امیران افتاد، انعکاسی روشن دارد.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  5:32 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

نظام مالیاتی در عهد ایلخانان «758 - 616 ق / 1357م»

حضور ایلخانان در ایران

هجوم مغول به ایران، ویرانی و تخریب شهرها و نهادها و زیر ساختارهای اقتصادی، به ویژه کشتار فجیع و بی اندازه مردمان، اثرات مخربی در نظام اقتصادی و معیشتی ایران پدید آورد که برخی از نتایج آن برای چندین سده پس از این حمله دامنگیر نظام اجتماعی ایران بود.

آمدن دوباره مغولان به ایران پس از چهل سال از هجوم نخستین و تشکیل سلسله ایلخانان که به هر صورت نظام سیاسی و دیوانی آن می‏بایست با تأمین مخارج از طریق خراج و مالیات دوام می آورد، بر پیچیدگی شرایط اقتصادی ایران افزود.

 

حتی چهل سال وقفه در آمدن دوباره این مهاجمان نتوانسته بود، درمانی بر آلام و زخمهای کهنه مردمان باشد. تمدنی فرو پاشیده و مضمحل شده، نظام دیوانی از میان رفته، کاهش شدید نفوس و نیروی کار، شخصیت و حیثیث انسانی که به وحشیانه‏ترین وجه لگدکوب مهاجمان شده بود و میل به زندگی، سازندگی، کار و کوشش را منکوب ساخته بود، عدم وجود امنیت و نابودی اقشار متفکر، کاردان و روشنفکر، تنها گوشه‏ای از اوضاع نابسامان آن دوران را می‏تواند به تصویر کشد. افزون بر این

خوی تمدن ستیزی و عدم پذیرش حداقل قواعد کشور داری و نظام دیوانی که به صورت دردی چاره ناپذیر می‏نمود، بر وخامت اوضاع و ستم مضاعف این اقوام بیابانگرد می‏افزود.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  5:33 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

خزانه ی دولت ایلخانی

خزانه ایلخانان غیر از عواید مالیات و غنیمتهای جنگی، از عواید گمرکی که در این ایام رونقی نسبی داشت و تجارت خارجی، میزان آن را بالا برده بود، حاصل می‏شد.

به علاوه آن چه از حکام تابع بر سبیل هدیه و باج به درگاه خان تقدیم یا ارسال می‏شد، خود قابل توجه بود.

اگرچه میزان این باج و خراج و هدایا به دقت نیست، اما ظاهراً در دوره‏های اقتدار و قدرت ایلخانان برای رفع نیازهای کشوری و لشکری می‏بایست کفایت کند. اما تصرف بی قاعده و خودسرانه خانان این خاندان، مسامحه حکام در ارسال مالیات و همچنین بد حسابیهایی که از جانب صاحبان اقطاع در ارسال مال دولت روی می‏داد، خزانه را دائم با دشواریهایی مواجه می‏ساخت.

مزید بر این مصائب و مشکلات، فساد امیران و طمع ورزی شاهزادگان و سلطان و رافت خواری بی حساب و کتاب وابستگان مغول و بزرگان کشوری و لشکری خزانه چیزی برای مصارف عامه و عمومی باقی نمی‏گذاشت.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  5:33 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

انواع مالیات

تداوم این نوع مالیات ستانی، موجب ورشکستی و تخلیه دکان و مهاجرت اهالی می‏شد. با چنین احوالی غریب نیست که روستاییان به محض آگهی از ورود تحصیل داران مالیات به نواحی مجاور می‏گریختند و خانه و کاشانه و کسب و کار خود را رها می‏کردند.

مالیاتهای تازه‏ای هم که برای رهایی خزانه از افلاس و ورشکستگی معمول می‏شد و این سیاستها غالباً توسط تازه به دوران رسیده‏ها و عناصر بی لیاقت و بی کفایتی که مدیریت جامعه را بر عهده گرفته بودند، بی آن که متضمن رفع مشکلی برای دولت باشد، ناخرسندی و شکایت دائم عامه را موجب می‏شد.

 

گویی مردمان محکوم بودند تا تاوان مال اندوزی، رافت خواری، غارت خزانه، بی تدبیری و بی سیاستی عمال دولت و کارگزاران آن را تماماً عهده گرفته، پرداخت آن را از سفره خالی خود ضمانت کنند. غیر از مالیات «تمغا» که از همه چیز گرفته می‏شد، مالیات دیگری به نام «قاقلان» که ظاهراً نوعی خراج ارضی تازه بود ، بر کسانی که بر روی زمین کار می‏کردند تحمیل می‏شد و گه گاه به صورت بیگاریهای سخت تأدیه می‏شد.

مالیات دیگری نیز که تازگی داشت و به شدت مایه شکایت و ناخرسندی مردمان شد، قبجر «= قبچور» نام داشت که در آغاز به عنوان مالیات دام مطرح شد، اما به تدریج همه چیز را شامل شد و در واقع موضوعی نماند که قبجر بر آن تعلق نگیرد.

فقیر و غنی و روستایی و شهری دچار بلای قبجر شدند و یک شاعر عصر به نام پور بهاء جامی، قصیده قبجریه‏ای ساخت که شکایت حال تمام آحاد خلق را از این مالیات ظالمانه با درد و سوز بسیار، به بیان آورد.

با این همه، مالیات قبجر که برای طبقات روستایی سنگینتر بود و به صورتی ظالمانه‏تر تحمیل می‏شد.

این دو نوع مالیات که غازان خان ضمن سایر اصلاحات اداری و اجتماعی خویش آنها را عفو کرد.

جمع آوری مالیات وصول مالیات توسط عمال دولت و حکام ولایت صورت می‏گرفت.

البته بسیاری از علماء، مشایخ و ترخانان که مقربان خاص دربار ایلخان بودند، غالباً از پرداخت معاف می‏شدند.

اما حکام ولایات گه گاه بیش از حد مقرر مالیات وصول کرده و یا قسمتی از دریافتیها را در دفاتر ثبت نمی‏کردند. با این حال مظالمی که در این زمینه در حق رعایا می‏رفت، حتی با اثبات خیانت عامل و عمال حکومت، جبران نمی‏شد و مازاد وصول شده هرگز به صاحب آن مسترد نمی‏گشت.

در مواردی که مالیات به صورت جنسی گرفته می‏شد، مازاد بر نیاز خزانه را به مزایده می‏گذاشتند و البته برای آن بهایی بسیار گزاف می‏طلبیدند و چون به فروش نمی‏رفت، آن را بین کسبه و محترفه تقسیم و به زور و اجبار می‏فروختند.

نمونه‏ای از این نقد کردن مالیات جنسی در داستان برادر شیخ سعدی در کلیات این شاعر آمده است.

این شیوه هم نوعی ساده بود که به صورتهای مختلف بر عهده محترفه، یا روستاییان قرار می‏گرفت و شکایت آنها نیز هرگز به جایی نمی‏رسید.

ماموران اخذ مالیات

در این ایام مأموران دولت برای جمع آوری انواع خراج به اطراف مملکت می‏رفتند، باسقاق یا ایلچی خوانده می‏شدند و هر جا به خانه روستایی ضعیفی می‏رسیدند تقریباً تمام آن چه را او در همه عمر به خون جگر جمع آورده بود، به بهانه قبچر و قاقلان در توبره و کیسه خویش می‏کردند و بر پشت استران و اشتران خویش به غارت می‏بردند.

 

وصول مالیات در قلمرو ایلخانان به مقاطعه گذاشته می‏شد و تحصیلداران مالیات که از جانب این مقاطعه کاران می‏آمدند در بسیاری موارد برای مزید دخل، مالیات زایدی هم به نامهای مختلف وضع و مطالبه می‏کردند که به ندرت چیزی از آن را به خزانه دولت می‏رساندند.

اصلاحات غازان خان هم دیری نپایید و مرگ زود هنگام این ایلخان باعث شدکه اصلاحات او به عنوان رویه‏ای اجتماعی قوام گیرد.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  5:33 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

حیف و میل خراج ولایات

مواردی پیش می‏آمد که مالیات و خراج ولایات به صورت نقد و جنس به دربار می‏رسید و به ضرورتی از نظر سلطان می‏گذشت.

در چنین احوالی، اردوی فزاینده‏ای از حاملان خراج، و محاسبان و مستوفیان و کاتبان و فراشان و خزانه داران و خادمان و خواجه سرایان و غلامان و کنیزان به پیشگاه پادشاه حاضر می‏شدند.

در موارد زیادی، بخش عمده‏ای از این مالیاتهای وصول شده، فی المجلس از جانب سلطان به این طفیلیها داده می‏شد، چنان که یک پنجم آن به خزانه نمی‏رسید .

پرداخت کسریهای خزانه، سرانجام به دوش رعیت مفلوک می‏افتاد که مالیاتهای بی هنگام و افزایش بی رویه و خود سرانه آن، کمر مردمان را زیر بار این همه محنت خم می‏کرد.

رعیت که حتی با پرداخت تمامی مایملک و ثروتش هنوز از عهده این بی رسمیها بر نمی‏آمد، با شکنجه، تازیانه و خشونت بسیار مجبور به کار اجباری و فروتر از بردگی می‏شد

چهارشنبه 8 شهریور 1391  5:34 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

توسعه علوم و توجه به آبادانی در عهد ایلخانان

در عصر آنها طب، نجوم و ریاضیات در ایران توسعه قابل ملاحظه‏ای یافت. به طوری که عدم توجه این قوم به زبان فارسی نیز با اظهار علاقه زیادی که به تاریخ نشان می‏دادند جبران شد. چرا که کتابهای تاریخی قابل ملاحظه‏ای در این دوره به فارسی تدوین شد که جامع التواریخ رشیدی در آن میان شاید نخستین تجربه موفق در تألیف دسته جمعی و گروهی تاریخ بود.

به علاوه توجه برخی از این ایلخانان به ایجاد بناهای عظیم و آبادانی، جبران مافات اخلافشان در ایران، تسلی خاطر نسلهای بعدی بود، چنان که پیدایش سبک تلفیقی ممتاز در تاریخ معماری ایران، نتیجه مجاهدتها و کوششهای برخی از این امیران است.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  5:34 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

ملوک الطوایفی در ایران پایان عهد ایلخانان

حمله ی مغولان و حکومت ایلخانان در ایران، دوره‏ای از افول و انحطاط ایرانیان را به همراه آورد. زوال اخلاق و معنویات و رواج دکان ریا و میدان دار شدن کارگزاران بی لیاقت و مال اندوز، بر پریشانی اوضاع و نابسامانیهای اجتماعی هر چه بیشتر می‏افزود.

 

در پایان عهد ایلخانان و ضعف و زوال قدرت آنان، سرزمین ایران، با ظهور دوباره ملوک الطوایفی در عرصه فرمانروایی از یک سو و نهضتهای اجتماعی با ماهیتی ضد حکومتی از سوی دیگر مواجه شد؛

نهضت سربداران، نهضت سمرقند، و نهضت عامّه، جلوه‏ای از روح مردم عاصی و به تنگ آمده از اوضاع بود.

حتی تیمور، که با یورشهایش یک چند خاطره دوران چنگیز را تجدید کرد، به اعاده آن بساط موفق نشد. معهذا، از پایان عهد ایلخانان تا عهد تیمور، نوعی ملوک الطوایفی در ایران ادامه یافت که دوام آن تقریباً سراسر کشور را غرق در جنگهای محلی، هرج و مرجهای اداری و اغتشاشهای ناشی از ناامنی کرد، و غلبه جهل، فساد، ریا و دروغ را در تمامی رویدادهای عصر آشکار ساخت.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  5:34 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

خاندانهای حکومتگر در اواخر عهد مغول

در این ملوک الطوایفی که سراسر ایران را دچار اغتشاشهای طولانی ساخت، خاندانهای مختلف محلی به رویارویی با هم پرداختند.

منازعات بین حکام محلی، آبادیها، شهرها، و ولایات را دست خوش غارت و کشتار مدعیان ساخت که هر از چندی آن ولایات را دست به دست می‏کردند و یا به زور از دست یکدیگر می‏ گرفتند.

از این جمله؛ چوپانیان در آذربایجان و اران و ولایات جبال، جلایریان در عراق عرب و بعدها در تمامی قلمرو چوپانیان، طغاتیموریان در جرجان و خراسان غربی، آل کرت در هرات و خراسان شرقی، ملوک شبانکاره در قسمتی از فارس، اتابکان سلغری و قراختاییان در فارس و کرمان، آل اینجو در فارس و اصفهان، اتابکان لر بین اصفهان تا خوزستان، اتابکان یزد در ولایات تابع آن حوالی و تعدادی امیر نشین در طبرستان و مازندران که هر کدام مستقل بودند و به جنگ با هم می پرداختند.

هر چند برخی از این حکومتهای ملوک الطوایفی در همان اواخر عهد ایلخانان بر افتادند، اما اثرات جدایی قلمرو آنها همچنان باقی ماند و حکومت ملوک الطوایفی ، چندین سده بعد از حمله ی مغولان و بعد از عهد تیمور هم به صورتهای دیگر ادامه حیات یافت، و سرزمین ایران را عرصه تاخت و تاز و بی نظمی و اغتشاش کرد که رهایی از آن، نیازمند حکومتی مرکزی و مقتدر بود که نیل بدان تا عهد صفوی برای ایرانیان ممکن نشد.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  5:35 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

جامعه ی ایران بعد از ایلخانان

از تهاجم چنگیز خان تا لشکر کشی تیمور گورکانی تقریباً یک صد و پنجاه سال به طول انجامید.

در پایان یک سده دیگر و با مرگ تیمور، ایران واپسین دوران ملوک الطوایفی تاریخی خود را پشت سر گذاشت و وارد دوره‏ای شد که مورخان جدید، غالباً آن را اعتلای ایران به مرحله دولت ملی یعنی عهد صفوی خوانده‏اند .

 

قلمرو چنگیز در قلمرو پارسی زبانان سرانجام به حدود ماوراء النهر محدود شد ،اما لشکر کشی های تیمور از میان ویرانه‏های دولت چنگیز خانی آغاز شد، و در مدت فرمانروایی او و جانشینانش سراسر ایران از خراسان و مازندران تا فارس و آذربایجان، عرصه تاخت و تاز ترکمانان آسیای صغیر و ترکان آسیای میانه بود.

هنوز چند نسل لازم بود، تا ایرانیان، وفاق ملی و نیاز به آن را از میانه ویرانیها و کشتارها، تجربه کنند و آن را باور بدارند. عده ای از موخان بر این عقیده اند که عهد صفوی، تنها طلایه ی فرو پاشی و اضمحلال ملوک الطوایفی در ایران و آغاز یک دوره از اقتدار مرکزی نیست، بلکه جای گرفتن این باور در وجدان عمومی مردمان بود.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  5:35 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

تلاش برای تفوق عنصر مغول

در پایان دوره ی ایلخانی، با آن که ایلخانان و چوپانیان توانستند دست کم برای مدتی کوتاه تفوق عنصر مغول را در عرصه رویدادهای سیاسی ایران حفظ نمایند، اما اعاده آن قدرت برای مغولان دیگر ممکن نشد.

ادامه پاره‏ای از شیوه‏های حکومت و یاساهای مغول در قلمرو کوچک طغاتیموریان جرجان، و در دستگاه آل کرت و آل مظفر هم به دوام و بقای دنیای چنگیز خانی کمکی نکرد. هر چند ایران تا نیل به وحدت و استقلال، هنوز راه درازی در پیش روی داشت، اما بازگشت به دنیای مغول هم، دیگر برایش قابل تحمل نبود.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  5:35 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اضمحلال جامعه ی ایرانی در عهد مغول و ایلخانان

تهاجم مغولان ، در هم ریختن مبانی حیات جامعه مغلوب، راه یافتن انحطاط و زبونی در قوم مغلوب و پدیداری بسیاری از مفاسد اجتماعی را به دنبال داشت.

 

غلبه قوم بیابانگرد مغول که به آداب و سنن و اصول اجتماعی و سیاسی خو نگرفته بودند و بنیان قدرت و حکومت آنها که تنها در سایه تهاجم، قتل و غارت و ریشه کنی مبانی و مناسبات اجتماعی خلاصه شده بود، از بارزترین علل انحطاط جبری ایرانیان در این دوره به شمار می رود.

نتیجه چنین حمله‏های بنیاد براندازی که در روزگاران قدیم به وسیله دسته‏های بزرگی از بیابانگردان بر ممالک آباد، ثروتمند و متمدن صورت می‏گرفت، نابودی تمدن و کشته شدن مردمی بود که اگر جان سالم به در می بردند حفظ آن جان یکی از بزرگترین مشکلاتشان بود.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  5:36 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها