0

تاریخ ایران- سلسله علویان

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

تاریخ ایران- سلسله علویان

سادات در ایران

مهم ترین نکته به عنوان درآمد تشکیل دولت علویان در ایران، بحث از ورود سادات، یعنی افراد وابسته به خاندان پیامبر (ص) از طریق امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها به ایران است.این مهاجرت، از همان قرن نخست هجری آغاز شد و در نیمه های قرن دوم هجری، سرعت گرفت.در اواخر قرن دوم و تا قرن سوم، گروه های زیادی از سادات، در شهرهای مختلف ایران از جمله قم، ری، اصفهان و گرگان در کنار سایر قبایل عربی مهاجر، زندگی می کردند .

چند دلیل برای مهاجرت آنها به ایران وجود داشت.نخست آن که، آنها هم مانند سایر اعراب به دنبال زندگی بهتری بودند و مهاجرت به ایران را برای رسیدن به چنین هدفی مناسب می دیدند .مهم آن بود که، آنان به دلیل محبوبیتی که به عنوان نواده پیامبر (ص) داشتند، از سوی مسلمانان با استقبال بیش تری روبرو می شدند.

دلیل دوم آن نیز این بود که در دوره اموی و عباسی، آنها در عراق و حجاز امنیت نداشتند .از زمان منصور عباسی که سرکوبی علویان را با شدت دنبال می کرد، علویان به اجبار به هر سوی می گریختند.در این زمان ایران هم محل مناسبی برای آنها بود.

از سوی دیگر، علویان در زندگی مذهبی خود، انسان های پرهیزگاری بودند و به همین دلیل، مردم به آنها احترام می گذاشتند.ابن اسفندیار در تاریخ طبرستان می نویسد: به هر وقت ساداتی را که به نواحی ایشان نشسته بودند، می دیدند، زهد و علم و ورع ایشان را اعتقاد می کردند و می گفتند آنچه سیرت مسلمانی است، با سادات است.

یکی از ویژگی های این خاندان، آن بود که در برابر عباسیان ادعای خلافت داشتند، در حالی که سایر قبایل عربی چنین ادعایی نداشتند.این مسأله برای جریان هایی که با عباسیان مخالف بودند، بسیار اهمیت داشت.آنها در جستجوی رهبرانی بودند تا بتوانند مخالفت و مبارزه خود را با عباسیان مشروعیت بخشند.طبعا پذیرفتن علویان به عنوان رهبر، قدم مهمی برای جلب حمایت توده های مردم در این مبارزات می شد.این مسأله سبب حساسیت حکومت های وابسته به خلافت نسبت به علویان بوده و در بسیاری از موارد، به آزار و اذیت علویان منتهی می شد .

به هر روی، مهاجرت سادات به ایران از جهت سیاسی و اجتماعی تأثیر مهمی در ایران داشت .خواهیم دید که در قرون بعد، سادات در هر شهر، نقیبی ویژه خود داشتند و به عنوان شریف، رئیس یا صدر، در تحولات اجتماعی و سیاسی شهر، نقش مهمی بر عهده داشتند.

از جمله شهرهایی که شمار زیادی علوی در آن زندگی می کرد، شهر ری بود.از آثار بر جای مانده از مهاجرت سادات به آن، مرقد عبد العظیم حسنی علیه السلام است که در نیمه قرن سوم هجری در این شهر درگذشت.اصولا شمار علویان ساکن این شهر فراوان بوده است.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  1:30 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

طبرستان در آستانه تشکیل دولت علوی

پیش از این گذشت که بخش شرقی طبرستان، به ویژه گرگان، در زمان خلافت عمر و عثمان به دست مسلمانان فتح شد، اما بخش غربی آن، دیرزمانی گذشت تا به مرور با مسلمانان کنار آمد .حتی در همین دوران، امیران محلی تا قرن ها قدرت را در اختیار داشتند.در قرن اول و دوم، بسیاری از ساکنان گرگان از اعراب بودند.فهرستی از مساجد این شهر که در قرن چهارم شمارش شده، همه به نام قبایل عربی است، مانند مسجد ازد، مسجد عبد قیس و مساجد دیگر.

زمانی که طاهریان خراسان را داشتند، طبرستان نیز تحت سیطره آنان درآمد.این از زمانی بود که مازیار، در پی کوشش برای احیای آیین باستانی ایران بود.وی به دست عبد الله بن طاهر اسیر و بساط حکومت وی برچیده شد.از آن پس امیران طاهری و نمایندگان آنها، بر این سرزمین حکمرانی می کردند.

در سال 250 جرقه تشکیل دولت علوی در طبرستان زده شد.این جرقه، رویدادی بود که ریشه در تحولات پیشین داشت.عاملان طاهری در طبرستان، به مردم ستم می کردند و به تدریج خشم مردم را بر می انگیختند.شخصی با نام جابر بن هارون نصرانی، زمین های بی مالک دیلم و گیلان را به نام امیر طاهری به تصرف در می آورد.این رخدادها زمینه یک شورش را فراهم کرد.

دو برادر با نام محمد و جعفر فرزندان رستم که به نظر می رسد پدرشان از آیین زرتشتی بریده و مسلمان شده بود نفوذ چشمگیری در این ناحیه داشتند.آنها یکی از علویان مقیم طبرستان محمد بن ابراهیم را به یاری خواستند.وی گفت که شخص قوی تری را می شناسد که بهتر می تواند آنها را رهبری کند.او حسن بن زید علوی را که در شهر ری اقامت داشت، به آنان معرفی کرد.آنها همراه با نامه ای از آن علوی، به سوی حسن بن زید رفتند و او را به طبرستان دعوت کردند.وی دعوت را پذیرفت و وقتی به طبرستان آمد، همه مردم آن ناحیه، از چالوس تا رویان و مازندران را آماده بیعت با خود دید و به گفته ابن اسفندیار: «جمله مردم طبرستان، بیعت قبول کردند.»

بدین ترتیب همه چیز برای ایجاد یک شورش بر ضد طاهریان فراهم شده بود.پیش از این اشاره کردیم که طاهریان با کشتن یحیی بن عمر علوی در کوفه، زمینه دشمنی میان خود و علویان را فراهم کرده بودند.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  1:31 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

حسن بن زید بنیاد گذار دولت علوی

آغاز قیام حسن بن زید ملقب به داعی اول یا داعی کبیر در سال 250 هجری بود.وی در نخستین اقدام، شهر آمل را به تصرف خود در آورد و محمد بن اوس بلخی عامل طاهریان را از آنجا فراری داد.قدم بعدی، تصرف شهر ساری بود.سلیمان بن بن عبد الله طاهری برای جنگ با حسن از شهر ساری که مرکز امارتش بود، بیرون آمد.در زمان وقوع جنگ، بسیاری از شورشیان وارد شهر شدند.سلیمان که وضع را چنین دید به سوی گرگان گریخت.حسن بن زید پس از تصرف این دو شهر، سپاهی را به سوی ری فرستاد که آن شهر نیز تصرف شد و فردی علوی با نام محمد بن جعفر بر آن حاکم شد.اندکی بعد ری دچار آشوب شد و محمد بن جعفر از آنجا بیرون رانده شد، اما بار دیگر شهر به تصرف علویان در آمد.

این حوادث سریع، سبب شد تا مستعین عباسی سخت وحشت کند.علویان، رقیب اصلی عباسیان بودند و پیروزی آنها، بر خلاف پیدایش دولت طاهری یا صفاری، به گونه ای بود که می توانست اساس خلافت عباسی را از میان ببرد.وی سپاهی به غرب ایران فرستاد تا مانع از پیشروی حسن بن زید بدان سوی شود.او از محمد بن عبد الله بن طاهر، امیر خراسان خواست تا سخت در برابر حسن بن زید بایستد.

حمایت های مردمی از حسن بن زید، سبب شد تا وی پایگاه محکمی در طبرستان به دست آورد، اما روشن بود که دشمن عباسی و طاهری و صفاری در برابر او آرام نمی نشست.در سال 255 مفلح ترکی، یکی از فرماندهان نظامی عباسیان، به طبرستان حمله کرد و سپاه حسن بن زید را شکست داد، اما از آنجا که وی نتوانست در طبرستان بماند، به سرعت به عراق بازگشت.

درست در همین سال ها، علویان فراوانی در گوشه و کنار ممالک اسلامی سر به شورش برداشتند .گذشت که صاحب الزنج نیز به عنوان علوی در بصره شورید و برای سال ها، افکار عباسیان را به خود مشغول داشت.

حسن بن زید در سال 257 به گرگان حمله کرد و این شهر را از تصرف طاهریان خارج کرده بر قلمرو خود افزود.بارها گفته ایم که گرگان امروز استرآباد سابق است و گرگان آن روزگار از میان رفته است.به هر روی خروج طبرستان و گرگان از دست طاهریان، ضربه مالی سختی را بر این دولت وارد کرد.به دنبال همین ضعف بود که صفاریان در اندیشه استیلای بر خراسان افتاده و به دنبال آن پای صفاریان به طبرستان باز شد.

زمانی که یعقوب صفاری نیشابور را به تصرف در آورد و سلسله طاهری را برانداخت، به ظاهر به بهانه تعقیب دشمن خود عبد الله سگزی، راهی طبرستان شد.این اقدام، یعنی حمله به علویان، می توانست خلیفه بغداد را نیز که پس از بر افتادن طاهریان، نگران اوضاع بود، نسبت به یعقوب امیدوار کند.

یعقوب در سال 260 هجری با سپاه علویان درگیر شد و آنها را به شکست داده وارد ساری و آمل شد.حسن بن زید، به دیلم که پناهگاه بسیار مناسبی بود، گریخت.یعقوب، خراج یک سال را به زور از مردم گرفت و به تعقیب حسن پرداخت.ورود وی به این منطقه، همزمان با فرود باران های مداوم چهل روزه ای شد که او را سخت اسیر خود کرد.وی با تحمل مشقت فراوان و در پی از دست دادن بسیاری از نیروهایش، مجبور به رها کردن منطقه و بازگشت از آن شد.

بدین ترتیب طبرستان برای مدتی قریب بیست سال در اختیار حسن بن زید بود.در طی این مدت، یک بار در سال 262 و بار دیگر در سال 266 احمد بن عبد الله خجستانی به جنگ حسن بن زید آمد، اما کمک مردم جرجان به حسن، سبب دور شدن خجستانی از طبرستان شد.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  1:31 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

عملکرد حسن بن زید

حسن بن زید علوی، فردی قوی و در برخورد با مخالفان دولت و مذهب خود، بسیار سخت بود.وی در عین وفاداری به آرمان های خود، روش های سختی را برای از میان برداشتن مخالفان به کار می بست، در عین حال، به دلیل آن که در این قبیل کارها، انگیزه های شخصی به نظر نمی آمد، مخالفتی با اقدامات او صورت نگرفت، به عکس منابع تاریخی، از حسن بن زید به عنوان فردی عادل و دادگر یاد کرده اند.

از جمله مخالفان وی، عباسیان و طرفداران آنها بودند.ابن اسفندیار می نویسد:

حسن بن زید، هر آفریده را که هوادار مسودین سیاه جامگان، عباسیان بود، به عقوبت ها می کشت، و ملامت ها می کرد تا دل های مردم، چنان هراسان شد که جز طاعت و رضای او فکرتی نماند.

حسن از نظر مذهبی، بر مذهب زیدیه بود.این مذهب، امام فکری و سیاسی خود را زید بن علی بن الحسین (ع) می دانست که در سال 122 هجری بر ضد امویان در کوفه شورید.پیروان وی، بسیار انقلابی بودند و امام را کسی می دانستند که فاطمی باشد، شمشیر قیام به دست گیرد و با دشمن مبارزه کند.درباره آنها، در جای دیگری سخن گفته ایم.

حسن ضمن دستور العملی از مردم خواست تا به مبانی مورد نظر او اعتقاد داشته و به دستورهای فقهی که صادر می کند عمل کنند.برخی از این دستورات عبارت بودند از: عمل به کتاب خدا و سنت رسول (ص)، اعتقاد به برتری امام علی (ع) پس از پیامبر (ص) بر همه امت، دوری از اعتقاد به جبر و تشبیه، گفتن حی علی خیر العمل در اذان، بلند خواندن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز و چند نکته دیگر.

به دنبال این اقدامات، او بر ناصبیان که دشمنان امام علی علیه السلام بوده و از بقایای حزب اموی بودند، سخت می گرفت.وقتی عالم محدثی در گرگان متهم شد که از ناصبیان است، او را آن اندازه زندان کرد که در آنجا درگذشت.

وی با برخی از چالوسیان نیز که همدلی با یعقوب کرده بودند، برخورد سختی کرده، اراضی آنها را در اختیار مردمان دیلم گذاشت.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  1:31 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

محمد بن زید داعی کوچک

حسن بن زید، برادرش محمد را به عنوان جانشین خود معین کرد و برای او بیعت گرفت.محمد بن زید را داعی صغیر نامیدند.وی با دشواری های فراوانی روبرو بود.نخست آنها، درگیر شدن با داماد داعی کبیر، یعنی ابو الحسین بود که با زحمت توانست او را آرام کرده آمل را از دست وی خارج کند، اما دشمنان خارجیش فراوان بودند.از یک سو صفاریان، از سوی دیگر رافع بن هرثمه، از امرای وابسته به طاهریان و از سوی دیگر اذکوتگین از فرماندهان ترک .

با حمله این فرمانده ترک در سال 271، شکست سختی بر نیروهای محمد بن زید وارد آمده ری از دستش بیرون رفت.از سوی دیگر، رافع بن هرثمه در سال 275 به جرجان حمله کرد و آن را تصرف نمود.داعی از طبرستان خارج شد و به دیلم پناه برد و در پناه قارن بن رستم از امرای محلی درآمد.

اندکی بعد، به سال 279 زمانی که عمرو بن لیث به دشمنی با رافع برخاست، وی با داعی متحد شد و در جرجان و طبرستان به نام محمد بن زید خطبه خواند.این به معنای انکار خلافت عباسیان بود.چندی بعد رافع از برابر عمرو صفاری گریخت و در خوارزم به قتل رسید.

درگیری های داخلی خراسان میان صفاریان و سامانیان، طبرستان را برای محمد بن زید آرام گذاشت.وی طی چندین سال، با آرامش در این ناحیه حکمرانی کرد و افزون بر آن، هر ساله اموال فراوانی را برای سادات مقیم عراق به بغداد می فرستاد.با تصرف خراسان از سوی اسماعیل بن احمد سامانی در سال 287، سامانیان با علویان هم مرز شدند.گفته اند که محمد بن زید، قصد خراسان کرد.اسماعیل از وی خواست تا در گرگان و طبرستان بماند.همین مسأله سبب لشکر کشی سامانیان به طبرستان شد.میان دو سپاه نبرد سختی درگرفت و ضمن آن، محمد بن زید کشته شد.ابن اثیر نوشته است: محمد بن زید شخصی ادیب و دانشمند بود و با مردم حسن سلوک داشت .

پس از کشته شدن محمد، طبرستان زیر سلطه سامانیان در آمد تا آن که بار دیگر، ناصر علوی در طبرستان قیام کرد.

شایسته یاد آوری است که در همین روزگار، یحیی بن حسین ملقب به الهادی، در یمن قیام کرد و دولت علویان در صعده، یکی از شهرهای مهم یمن، استقرار یافت.آغاز تشکیل دولت وی به سال 280 هجری بوده و از همان زمان، مذهب زیدی در یمن انتشار یافت.بعدها میان زیدیان ایران در طبرستان و خراسان و زیدیان یمن، ارتباط فرهنگی مستمری برقرار شد.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  1:32 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

دولت ناصر کبیر

حسن بن علی ملقب به اطروش و الناصر للحق به اختصار ناصر از عالمان و رهبران بلند پایه دولت علویان زیدی در طبرستان است.او به خاطر ضربه شمشیری که در یکی از نبردها به سرش اصابت کرد و یا به دلیل هزار تازیانه ای که رافع بن هرثمه بر او زده بود ناشنوا گشته و به همین جهت، ملقب به اطروش بود.وی مذهب زیدی داشت و خود از فقیهان و متکلمان این گرایش مذهبی بود.از میان سه پسرش، ابو الحسین احمد، شیعه امامی بود.

ناصر در رویدادهای زمان محمد بن زید حضور داشت.پس از آن که سامانیان بر طبرستان مسلط شدند، امکان اقدامی نیافت.وی در طول سیزده سال، در دیلم و گیلان به نشر اسلام مشغول بود.تا این زمان، اسلام در گیلان انتشار چندانی نیافته و مردم بر آیین کهن خود بودند .بر اثر اقدامات وی، و رفت و شد او در روستاهای مختلف، شمار فراوانی از مردم این ناحیه به اسلام گرویدند.نوشته اند: کسی در جبل و دیلم باقی نماند جز آن که به دعوت او به اسلام گروید.

در این زمان، شخصی با نام ابو العباس عبد الله بن نوح بر طبرستان حکومت می کرد که مردم نیز از وی راضی بودند.پس از عزلش در سال 301 بود که ناصر اقدام به دعوت مردم برای قیام کرد.وی امیر جدید طبرستان را که ابو العباس صعلوک بود شکست داد و بر طبرستان تسلط یافت .این زمان بود که علم های سفید که نشانه علویان و شیعیان بود در همه طبرستان و دیلم و جرجان، بر پا گردید.

احمد بن اسماعیل سامانی که نمی توانست شکست خود را در طبرستان بپذیرد، سپاهی فراهم کرد تا خود به طبرستان بیاید، اما در لشکرگاه خود به دست تنی چند از غلامانش کشته شد.

یکی از فرماندهان ناصر کبیر، حسن بن قاسم، عمو زاده او بود که بر وی شورید و ناصر را اسیر کرده به قلعه لاریجان فرستاد، اما چیزی نگذشت که ناصر بر اوضاع مسلط شد.او حسن را با کمال بزرگواری بخشید و به حکومت جرجان گماشت.وی در جرجان از سوی ترکان محاصره شد، اما با شجاعت توانست از آنجا بگریزد و به آمل بیاید.با آمدن وی به آمل، ناصر کبیر، حکومت را به او سپرد و به نوشته ابن اسفندیار «ناصر کبیر ترک ملک گفت و با خلایق به شریعت زندگانی پیش گرفت و از اطراف جهان برای استفاده پیش او آمدندی و اقتباس فنون علوم کردندی از فقه و احادیث و نظر و شعر و ادب.»

ناصر به تاریخ 25 شعبان سال 304 درگذشت و مزارش برای چندین قرن زیارتگاه خاص و عام شد .وی عالمی برجسته بود و چندین کتاب درباره مسائل فقهی و اعتقادی تألیف کرد که گویا هیچ کدام آنها بر جای نمانده است.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  1:32 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

جانشینان ناصر کبیر و زوال دولت علویان

اشاره کردیم که حسن بن قاسم رهبری دولت علوی را به دست داشت.نوشته اند که وی «سیدی نیکو سیرت و عادل و عالم بود» و «مردم طبرستان به هیچ عهدی چندان امن و رفاهیت و عدل ندیدند که به ایام او و کفایت و سیاست او بیش تر از جمله سادات بود» .

ابو القاسم جعفر فرزند ناصر، حکومت حسن را نپذیرفت و آمل را از وی گرفت.حسن بن قاسم به گیلان رفت.برخورد جعفر با مردم چندان مناسب نبود.به همین دلیل باز حسن بن قاسم به حکومت طبرستان بازگشت.امرای محلی نیز مانند اسپهبد شروین و شهریار و ندامید پذیرفتند تا به وی خراج دهند.در این وقت گرگان نیز در اختیار ابو الحسین احمد فرزند دیگر ناصر بود.حسن بن قاسم با این دو برادر گاه در توافق و گاه در مخالفت و جنگ بود.

مشکل دیگر، امرای محلی بودند که هر بار می کوشیدند تا یکی از این سه تن را بر ضد دیگری یاری دهند.سامانیان در پی تصرف گرگان بوده و آنها نیز لشکر کشی هایی در این ناحیه داشتند .به طور معمول، وقتی دشمن خارجی، یعنی سامانیان یا امرای آنها حمله می کردند، داعی و فرزندان ناصر با یکدیگر متحد می شدند، اما وقتی از جنگ با آنان فراغت می یافتند، هر کدام با دیگری به دشمنی بر می خاستند.

نقشه ولایت ساحلی دریای خزرعلویان طبرستان/سالهای امارت

حسن بن زید/250 270

محمد بن زید/270 287

از سال 287 تا 301 طبرستان در دست سامانیان بود

ناصر اطروش حسن بن علی/301 304

حسن بن قاسم بن حسن/304 316

جعفر بن محمد بن حسن اطروش/316 ....

چهارشنبه 8 شهریور 1391  1:33 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

مهم ترین نبردها

یکی از مهم ترین نبردها میان سیمجور دواتی امیر خراسان با علویان بود که به شکست علویان منجر شد.اندکی بعد، داعی موفق شد از دیلم و گیلان نیرویی به گرگان اعزام کرده و لشکر علوی توانست به فرماندهی ابو الحسین احمد، ترکان را از گرگان بیرون کند.به هر روی گرگان از آن احمد شد و آمل از داعی.پس از دفع دشمن خارجی، باز فرزندان ناصر با داعی به جنگ پرداختند تا آن که وی از آمل گریخت و ابو الحسین احمد به امارت طبرستان رسید.او در 29 رجب سال 311 درگذشت و حکومت به برادرش ابو القاسم جعفر رسید که برخوردی ظالمانه با مردم داشت، تا آنجا که به قول ابن اسفندیار «روزگار داعی را مردم به جان می جستند» .ابو القاسم نیز سال بعد درگذشت.

ابن بار، باز مردم دو قسمت شدند.بخش گرگان که در اختیار ماکان بن کاکی از امرای علویان بود، با اسماعیل فرزند ابو القاسم جعفر که کودکی بیش نبود، بیعت کرد، اما مردم گیل و دیلم با ابو علی محمد فرزند ابو الحسین احمد که در «نیکو سیرتی و عقل و فضل و علم و شهامت و شجاعت» ، «خلایق، عاشق خدمت و طاعت او بودند» بیعت کردند.

ابو علی توانست بر ماکان فائق شده و به امارت طبرستان دست یابد.پس از در گذشت وی، مردم، با برادرش ابو جعفر بیعت کردند.اندکی بعد ماکان بن کاکی، بار دیگر داعی حسن بن قاسم را از گیلان دعوت کرد و موفق شد تا آمل را از ابو جعفر بستاند.پس از آن بود که نصر بن احمد سامانی با لشکری بیکران به طبرستان یورش برد.نا آشنایی سپاه وی به منطقه، سبب شد تا به دام افتاده و به اصراراز داعی خواستند تا اجازه بازگشت به آنان بدهد.داعی با گرفتن بیست هزار دینار اجازه بازگشت به سپاه سامانی را داد.

در این وقت، به جز ماکان بن کاکی، اسفار بن شیرویه نیز وارد عرصه سیاسی طبرستان و خراسان شده، گاه با سامانیان و گاه با استفاده از برخی از رهبران علوی، حملاتی بر طبرستان داشت .در نبردی که در سال 316 هجری میان وی و داعی در نزدیکی آمل صورت گرفت، داعی و شماری دیگر از طالبیان کشته شدند.قاتل داعی کسی جز مرداویج بنیاد گذار سلسله زیاری نبود.با این حال، ما کان همچنان در صحنه سیاست طبرستان باقی ماند.از آن پس دولت علویان طبرستان رو به زوال رفت.تا مدت ها، شماری از علویان امارت بخش هایی از منطقه ای را با تزلزل در دست داشتند، اما حضور آل زیار در منطقه، و پس از آن تسلط آل بویه مانع شد که دولت آنها بتواند، عظمت نخست خود را به دست آورد.بعد از آن، نفوذ علویان در گیل و دیلم و طبرستان باقی ماند و میان آنها و امرای محلی، همواره ارتباطهای صمیمانه ای وجود داشت و گاه با آنها به عنوان رهبران دینی و سیاسی، بیعت می شد.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  1:33 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وضعیت مذهبی طبرستان در دوره علویان

گذشت که گرگان، نخستین شهری بود که در این منطقه به دست مسلمانان فتح شد.از آنجا که گرگان به خراسان نزدیک بود، و از زمان امویان در اختیار دولت اموی قرار داشت، بیش تر مردم آن ناحیه بر مذهب سنت بودند.با حضور علویان در منطقه، تشیع در جرجان نفوذی یافت و در قرن چهارم، مسجدی مختص شیعیان در جرجان وجود داشت که سهمی مؤلف کتاب تاریخ جرجان از آن یاد کرده است.

شمار علمای جرجانی تا قرن چهارم، نشانگر آن است که این شهر از مراکز مهم علمی ایران پس از شهرهایی مانند نیشابور، بخارا، اصفهان و ری بوده است.سنیان این دیار چندین گروه بودند.از نظر فقهی برخی شافعی و حنفی، و از نظر اعتقادی، برخی اهل حدیث، و کسانی دیگر کرامی و نجاری و معتزلی بودند.

اما در آمل و ساری، تشیع رواجی کامل داشت.دلیل آن نفوذ علویان زیدی مذهب بود که سالها در این دیار حکمرانی کردند و مردم را با عقاید و فقه شیعه آشنا می کردند.زیدیان، در مباحث اعتقادی، پیرو معتزله بودند.به هر روی سنیان نیز در طبرستان نفوذی داشتند، به ویژه که در دوره سامانی، سخت از عقیده سنی تبلیغ می شد.یکی از علمای برجسته اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری، محمد بن جریر طبری (م 310) است.وی چندین کتاب تألیف کرد که از میان آنها، کتاب تاریخ الامم و الرسل و الملوک معروف به تاریخ طبری و کتاب تفسیر او با عنوان جامع البیان فی تفسیر القرآن شهرت جهانگیر به دست آورد.او از کودکی به بغداد رفت و در آنجا با مذهب سنی انس گرفت و بر اساس همان مذهب، آثارش را نگاشت.وی در دانش فقه نیز مهارت کافی به دست آورد و مذهبی فقهی با نام مذهب جریریه بنیاد نهاد که تا یک صد سال بعد، پیروانی داشت.طبری در اواخر عمر خود، به تشیع نزدیک شد و کتابی درباره درستی حدیث غدیر تألیف کرد.

یکی از ادبای معروف دنیای اسلام در قرن چهارم، ابو بکر خوارزمی است که فرزند خواهر طبری بوده و مذهب تشیع امامی داشت.نامه های ادبی فراوانی از این ادیب برجسته بر جای مانده که تحت عنوان رسائل خوارزمی چاپ شده است.

به جز زیدیان، شیعیان امامی نیز در جرجان و آمل و ساری زندگی می کردند.ابو الحسین احمد، فرزند ناصر اطروش، امامی مذهب بود و ضمن اشعاری، به عقیده زیدیه حمله کرد.بعدها، به همان اندازه که از نفوذ زیدیان در طبرستان کاسته می شد، بر پیروان عقیده امامی افزوده می شد.در نواحی غربی گیلان، سنی مذهبان حنبلی زندگی می کردند که اسلام آنها از ناحیه علویان نبود، بلکه مبلغانی از آذربایجان یا به طور مستقیم از نواحی عراق بدان ناحیه آمده بودند.

نفوذ مذهبی علویان در جنوب طبرستان، تا رویان و از آنجا تا قصران و شمیرانات، تهران فعلی و شهر ری که مهم ترین شهر این منطقه بوده می رسیده است.بارها ری به دست علویان افتاد.هم چنان که شمار زیادی از سادات در این شهر زندگی می کردند.شهر ری، یکی از مراکز اصلی تمدنی ایرانی قبل و بعد از اسلام بوده است.اهمیت جغرافیایی شهر ری از آن روی بود که حکم چهار راهی را میان خراسان، جبال و طبرستان و گیلان داشت.

بسیاری از شیعیان قم نیز به ری رفت و شد داشتند.حتی برخی از خاندان های برجسته شیعه، مانند خاندان ابن بابویه از قم به ری مهاجرت کردند.بعدها درباره گرایش های مذهبی ری و سهم این شهر در مسائل علمی، در دوره بویهیان بیش تر سخن خواهیم گفت.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  1:34 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

نگاهی کامل به سلسله ی علویان از ظهور تا سقوط-قسمت اول

 

علویان 
 « 421- 250 ق / 1030 - 864م»

با آن که قیام صفاریان و جنگ های یعقوب و عمرو، بغداد را از نزدیک مورد تهدید قرار می‏داد، شورش صاحب الزنج هم موجب تزلزل اجتماعی قدرت خلفا می‏شد؛

قیام علویان زیدی در طبرستان و گیلان منجر به ایجاد دولتی انقلابی و پر تحرک در آن نواحی شد که هدف های شیعی و زیدی را دنبال می‏کردند.

از نظر خلفای عباسی این قیام، پیش از واقعه یعقوب لیث صفاری و صاحب الزنج اساس خلافت را تهدید می‏نمود. زیرا قیام علویان در واقع قیام بر ضد مسوده - آل عباس - و متضمن بیرون آوردن علم های سفید - شعار مخالفان عباسیان - و در حقیقت اعلام مخالفت با اساس خلافت آن ها بود.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  1:34 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

خلافت عباسی و مخالفان سرسختش

 

البته کج مآبی ها و بد سیرتی های خلفایی همچون متوکل، در این سال ها موجب سرخوردگی عامه مسلمین از دستگاه خلافت عباسیان شده بود.

به علاوه، غلبه امیران ترک و حکام اطراف، به تدریج از خلافت بغداد جز شبح بی جانی باقی نگذاشته بود.

به همین سبب قیام علویان زیدی در سرزمین طبرستان و گیلان، همچون قیام ابومسلم مروزیدر خراسان، نشانه‏هایی از تلاش مسلمین برای تبدیل خلافت و روی کار آوردن آل ابی طالب، به جای آل عباس جلوه می‏کرد.

از همین رو، هم طاهریان و هم صفاریان، مبارزه خود را با این علویان نشانه‏ای از خوش خدمتی خویش به آل عباس جلوه می‏دادند.

چنان که سامانیان هم، در دفع آن چه نزد خلیفه بغداد فتنه و خروج مخالفان خلافت تلقی می‏شد، مجاهدت خود را به مثابه سعی در تقویت و تحکیم اساس خلافت عباسی، و مبارزه با آن چه که بنیاد مذهب عامه اهل سنت را تهدید می‏کرد، وانمود می‏ساختند.

و این همه، نشان داد که به وجود آمدن دولت علویان در طبرستان بیشتر از تمام حوادث تکان دهنده دیگر آن ایام در نزد خلفای بغداد مایه تهدید بود.

هر چند نهضت زیدیه به سبب تفکر خاصش نسبت به جواز خروج امام، خود خالی از تفرقه و تزلزل دایم نبود. خلیفه عباسی, المستعین که در آن سال ها، هم از جانب ترکان سپاه، و هم از سوی مدعیان خلافت نگران بود، قیام زیدیان را در طبرستان به شدت مایه دغدغه خاطر یافت.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  1:35 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

حکومت یکصد و هفتاد سالة علویان

 

علویان در طول یک صد و هفتاد سال کم و بیش در تاریخ سیاسی و اجتماعی طبرستان موثر واقع شدند. هر چند با گذشت زمان جانشینان آنان به تدریج از داعیه‏های نخستین دور شده, تنها ظاهر و شکل شعارگونه‏ای از آرمان های اولیه را نگه داشتند ،اما دامنه نفوذ این عقیده به تدریج از مرزهای طبرستان، گیلان و دیلم پا بیرون نهاد و مردمان سایر بلاد نیز آیین علویان را پذیرا شدند.

در هر حال امارت زیدیه در دیلم و گیلان همچون امارت ایشان در طبرستان, قربانی منازعات داخلی و اختلاف های مذهبی شد، خاصه آن که, این بار، بر خلاف گذشته, علاقه عموم مردم در حمایت و تأیید آن ها رو به کاستی گذاشته بود.

این که غلام خدمتکاری به نام عمید، توانست بر ضد مولای خود سید ابوطالب معروف به «الثائر» فتنه‏ای راه بیندازد و «مردم گیلان بدو پیوستند و سید را باز گذاشتند»، ضعف و تزلزل اعتقاد عامه را در حق آن ها نشان می‏دهد.

به همین سبب حتی غلبه بعضی داعیان یا مدعیان رهبری، در ادوار بعد هم، نتوانست استمرار مذهب «زیدیه» را در این نواحی تضمین نماید.

طریقه اسماعیلی و مذهب امامی که از عهد ناصر کبیر فعالیت تبلیغی آن ها قابل ملاحظه شده بود، نقش عمده‏ای در تضعیف مذهب زیدیه در این نواحی ایفا کرد.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  1:35 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

دستگاه خلافت و قیام حسن بن زید

 

وحشت و اضطرابی که از قیام حسن بن زید در طبرستان «250 ق / 864 م» در بغداد به وجود آمد ظاهراً بیشتر ناشی از آن بود که اندکی پیش از قیام طبرستان، زیدیه در کوفه و واسط هم، به رهبری ابوالحسین یحیی بن عمر- نواده زیدبن علی و معروف به قتیل شاهی - قیام خونینی به راه انداخته بودند (رجب 250 ق / آگوست 864 م).

یحیی هم مثل حسن بن زید در تهیه خروج خویش دعوت به «الرضا من آل محمد» کرده بود و همچون وی در بیعت, غیر از الزام تمسک به کتاب و سنت؛ اقامه عدل، اعانت مستضعفان و نصرت اهل بیت را در استرداد حق از غاصبان طلب می‏کرد.

این که تعداد زیادی از اعراب هم با زیدیه در کوفه و واسط بر یحیی گرد آمدند و به خصوص این که در بغداد، تختگاه خلیفه هم جمع کثیری از عامه، دعوتش را با علاقه اجابت کردند، خلیفه عباسی, المستعین و اطرافیانش را از قدرت زیدیه وحشت زده کرد، چنان که بعد از شکست و قتل یحیی که به وسیله محمد بن طاهر انجام شد، تأسف و تأثر زیادی را در میان مردم در پی آورد.

مرثیه‏های بسیاری را که در سوگ او سروده شد, و متضمن لعن و نفرین نسبت به قاتلان وی و الهام بخش شاعران عصر بود، به قدری شدید و جدی بود که خلیفه و طاهریان هیچ یک جرأت نکردند سر بریده او را به نشانه پیروزی در معرض تماشای عموم بگذارند. همین مطلب از یک سو، تزلزل خلیفه و نزدیکانش را در برخورد به غائله زیدیه نشان می داد و از سوی دیگر، ناخرسندی عموم مردم از خلافت عباسیان را بر ملا می ساخت.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  1:35 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

ظهور علویانِ دیگر مثل

محمد بن جعفر علوی در ری «250 ق / 864 م» که دعوت به «الرضا» نیز می‏کرد و حسین بن محمد, معروف به کوکبی, در قزوین، که عامل خلیفه را از آنجا بیرون راند، و همچنین قیامهایی که توسط علویان در نینوا، مکه و کوفه «251 ق / 865 م» برپا شد، خروج زیدیه را در طبرستان برای خلیفه و طاهریان به شدت مایه دغدغه و اسباب دل نگرانی ساخت.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  1:35 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

استحکام قدرت طاهریان

به هر حال با توسعه نفوذ طاهریان در طبرستان که به دنبال دفع فتنه مازیار، خروج یحیی و رفع تهدید برخی حکام محلی جبال طبرستان حاصل شد، قدرت طاهریان در قسمت عمده طبرستان که حتی در شهرهای جلگه‏ای آن یعنی؛ آمل، ساری، کلار و رویان نیز تا آن زمان غالباً فقط تسلطی اسمی به نظر می‏رسید، استحکام یافت و عمال آنها در این شهرها در اخذ صدقات و رسوم از رعایا و در جمع خراج از حکام جبال یکه تاز ماندند.

چهارشنبه 8 شهریور 1391  1:36 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها