لشكر ايران از كوير مي گذرد و به پلوزيوم كه در كنار شعبه اول رود نيل از سمت مشرق قرار دارد ، مي رسد و در مقابل قشون مصر صفوف خود را مي آرايد. سپس جنگ سختي شروع مي شود و به هر دو طرف تلفات زيادي وارد مي شود ، ولي بالاخره مصريان وادار به تسليم مي شوند. مصري ها پس از اين شكست با بي نظمي به طرف منفيس پايتخت مصر باستان فرار مي كنند. تسليم شدن مصري ها اهالي ليبيا (اين ليبيا با كشور ليبي تفاوت دارد و ظاهرا شامل قسمت وسيعي از قاره آفريقا منهاي مصر و حبشه مي شده است.) را به وحشت مي اندازد و آنها بدون جنگ كردن باجي را براي براي خود معين كرده و به همراه هدايايي براي كمبوجيه مي فرستند. اهالي سيرن (از مستعمرات يونان در آفريقا) و برقه هم باج و خراج خود را به همراه سفيراني نزد كمبوجيه مي فرستند.
پس از تسخير ارگ (قلعه) منفيس ، كمبوجيه پسامتيك را دوباره حاكم مصر كرد ولي به سبب شورشي كه ايجاد كرد ، كشته شد.سپس كمبوجيه به شهر سائيس رفت. اين شهر در نزد مصريان بسيار مقدس بود. پس از تصرف مصر كبوجيه به فكر حمله به قرطاجنه ، آمون و حبشه افتاد. از آنجايي كه حمله به قرطاجنه بايد از طريق دريا صورت مي گرفت ، بنابراين كمبوجيه از فنيقي ها كمك خواست. ولي چون اين كشور از مستعمرات سابق فنيقيه بود ، آنها حاضر به كمك كمبوجيه نشدند ، بنابراين او از حمله به قرطاجنه منصرف شد. كمبوجيه به نزد پادشاه حبشه سفيراني را فرستاد ، ولي پادشاه حبشه به سفيران پارسي چيزهايي را نشان داد و حرفرهايي را گفت كه آنها تا حدي ترسيدند ، ولي عاقبت كمبوجيه به حبشه حمله كرد. اما او به دليل اينكه غذا و تداركات لازم را براي سپاهيانش فراهم نكرده بود ، با دادن تلفات زيادي مجبور به عقب نشيني شد. كمبوجيه لشكري را كه براي تصرف حبشه فرستاد دو قسمت كرد و قسمتي را براي تصرف شهر آمون (آمون يا خداي خورشيد يكي از خدايان بزرگ مصر باستان است) فرستاد ولي از سرنوشت آنها اطلاع دقيقي بدست نيامده است. با تمام اين احوال در زمان داريوش اول و خشايارشا حبشه و قرطاجنه جز كشورهاي تابعه ايران بودند.
متاسفانه بعضي از تاريخ نگاران يونان باستان كبوجيه را فردي خشن و جلاد معرفي كرده اند كه كشتار زيادي در مصر به راه انداخت. بعضي ديگر نيز او را فردي ديوانه معرفي كرده اند ، ولي بنظر نمي رسد اين ادعاها سند تاريخي معتبري داشته باشند. زيرا اگر او فردي ديوانه يا خشن بود هرگز نمي توانست بر فرعون قدرتمند مصر پيروز شود و تا مدتي بر مصر حكومت كند. يونان ها همچنين نقل قول كردند كه كمبوجيه بدليل علاقه به خواهرش با او ازدواج مي كند و بر اثر اختلاف نظري كه در مورد قتل برادرش برديا با همسرش پيدا مي كند ، او را مي كشد. ولي به نظر نمي رسد اين گونه ادعاها هم سند تاريخي معتبري داشته باشند. ظاهرا كمبوجيه فرزند پسري نداشته است كه بتواند او را به عنوان جانشين خود تعيين كند.