0

موعود در ادیان دیگر

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

آموزه مهدویت یا محوری برای نزدیکی ادیان

آموزه مهدویت یا محوری برای نزدیکی ادیان واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

عصری که انسان ها چشم به راه منجی دوخته اند و خواسته یا ناخواسته از اعماق وجود خود حضور شخصی را با ویژهگی های الهی در حکومت جهانی خالی می بینند، بهترین زمان برای تبیین تفکر مهدوی با ذوق و منطق اسلامی می باشد که نه تنها باعث آرامش دل ها خواهد بود بلکه گرایش مردم را به این تفکر ناب و پاک بیش از پیش خواهد کرد.

به طور مسلم هر دین و آیینی برای اینکه نام دین و آیین بر آن صدق کند باید از یک سلسله باورها و دستورات برخوردار باشد که با عدم وجود آنها صدق دین و یا آیین برآن بی معنی خواهد بود. نکته دیگر اینکه آنچه باعث دوری و افتراق این ادیان از یکدیگر نیز می شود همین باورها و یا دستورات آن ها می باشد. اختلافاتی که در بسیاری از موارد موجب درگیری های شدید فکری و عملی بین پیروان آن ها بوده است. در دورانی که انسان ها نیاز به امنیت، برابری، برادری و حداقل عدم برخورد های خشن با یکدیگر می باشند نباید صرفا به دنبال اختلافات گشت چرا که به نظر می رسد راه حل بسیاری از مشکلات جوامع بشری در پیدا کردن نقاط مشترک می باشد. نقاطی که با فرض اشتراک آن ها گفتگوی از آن ها و فهم سخن دیگران را نسبت به بسیاری از مسائل روشن خواهد کرد.

اندیشه ظهور منجی و اعتقاد به آن یکی از نقاطی است که می توان به جرات گفت تقریبا تمام ادیان آسمانی و آیین های زمینی در این رابطه با یکدیگر اشتراک دارند هرچند جزئیات آن در بین آن ها مختلف می باشد.

عصری که انسان ها چشم به راه منجی دوخته اند و خواسته یا ناخواسته از اعماق وجود خود حضور شخصی را با ویژهگی های الهی در حکومت جهانی خالی می بینند، بهترین زمان برای تبیین تفکر مهدوی با ذوق و منطق اسلامی می باشد که نه تنها باعث آرامش دل ها خواهد بود بلکه گرایش مردم را به این تفکر ناب و پاک بیش از پیش خواهد کرد.

در بيشتر اديان و مذاهب جهان، از مصلحي سخن به ميان آمده كه در آخرالزَّمان ظهور کرده و به جنايت‌ها و خيانت‌ها خاتمه خواهد داد و شالودة حكومت واحد جهاني را بر اساس عدالت و آزادي واقعي، بنيان خواهد نهاد. تمامي پيامبران و سفيران الهي نيز در اين زمينه به مردمِ با ايمان جهان، نويدهايي داده اند. پيروان اديان و مذاهب گوناگون، درباره نام آن بزرگوار با هم اختلاف نظر دارند. مسلمانان با ارائه كامل‌ترين تصوير، او را با نام «مهدي موعود» مي‌شناسند.

يکي از نويسندگان از اين باور با عنوان « فوتوريسم» ياد كرده، مي‌نويسد:

«فوتوريسم1؛ يعني، اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجي غيبي و مصلح جهاني و بزرگ، از جمله مسائلي است كه در اصول عقايد ما، جاي مهمّي را اشغال كرده است. فوتوريسم عقيده‌اي است كه در كيش‌هاي آسماني زوراستريانيسم (مذهب زردشت) و جودائيسم (مذهب يهود) و سه مذهب عمدة مسيحيت (كاتوليك، پروتستان و ارتودكس) و به طور كلّي در ميان مدعيان نبوّت، به مثابه يك اصل مسلم قبول شده و همگي به اتفاق، بشارت ظهور همچو مصلحي را داده اند...».1

دار مستتر در يکي از كنفرانس هايي كه به مناسبت ظهور «مهدي متمهدي» در سودان در فوريه سال 1885 ميلادي برگزار گرديد، مي گويد:

«مي دانيد كه محمد(صلي الله عليه و آله وسلم) چگونه شريعت خود را بنيان نهاد؟ وقتي كه او ظهور كرد، در عربستان علاوه بر شرك ملي باستاني، سه ديانت بيگانه موجود بود: آيين يهود، ديانت عيسوي، كيش زردشت ... نكته مشتركي كه در اين سه ديانت يافت مي‌شد، عبارت از اعتقاد به يك وجود فوق الطبيعه بود كه بايستي در آخرالزمان ظهور كند و نظم و عدالت رفته را به جهان باز آرد و مقدمه خلود و سعادت دائم انسان را فراهم سازد».2

بر اساس تحقيقات پژوهشگران مسائل اسلامي، اين عقيده پيوسته در ميان بيشتر ملت‌ها و پيروان اديان بزرگ وجود داشته وحتي اقوام مختلف جهان ـ چون اسلاوها، ژرمن‌ها، اسنها و سلتها ـ نيز معتقدند كه سرانجام بايد پيشوايي در آخرالزمان ظهور كند و بي عدالتي ها را از بين ببرد و حكومت واحد جهاني تشكيل داده، در بين مردم بر اساس عدالت و انصاف داوري كند.

در اینجا به برخی از آموزه های دین یهود اشاره می کنیم که بیان گر وجود این اعتقاد در کتاب های مقدس آنها می باشد:

الف) زبور داوود:

در زبور حضرت داود(ع) كه تحت عنوان «مزامير» در لابلاي كتب «عهد عتيق» آمده، نويدهايي در باره ظهور حضرت مهدي(ع) به بيان‌هاي گوناگون داده شده است و مي‌توان گفت: در هر بخشي از «زبور» اشاره‌اي به ظهور مبارك آن حضرت، و نويدي از پيروزي صالحان بر شريران و تشكيل حكومت واحد جهاني و تبديل اديان و مذاهب مختلف به يك دين محكم و آيين جاويد و مستقيم، موجود است.

«زيرا كه شريران منقطع مي‌شوند. اما متوكلان به خداوند، ... متواضعان وارث زمين شده از كثرت سلامتي متلذذ خواهند شد. شرير به خلاف صادق افكار مذمومه مي‌نمايد، و دندان‌هاي خويش را بر او مي‌فشارد. خداوند به او متبسم است چون كه مي‌بيند كه روز او مي‌آيد شريران شمشير را كشيدند و كمان را چلّه كردند تا آن كه مظلوم و مسكين را بيندازند، و كمان‌هاي ايشان شكسته خواهد شد. كمي صديق از فراواني شريران بسيار بهتر است. چون كه بازوهاي شريران شكسته مي‌شود و خداوند صديقان را تكيه‌گاه است.

خداوند روزهاي صالحان را مي‌داند و ميراث ايشان ابدي خواهد بود. در زمان «بلا» خجل نخواهند شد، و در ايام قحطي سير خواهند بود لكن شريران هلاك خواهند شد، و دشمنان خداوند، مثل پيه بره‌ها فاني بلكه مثل دود تلف خواهند شد؛ زيرا متبركان خداوند، وارث زمين خواهند شد، اما ملعونان وي منقطع خواهند شد. صديقان وارث زمين شده، تا ابد در آن ساكن خواهند شد. به خداوند پناه برده، راهش را نگاهدار كه تو را به وراثت زمين بلند خواهند كرد و در وقت منقطع شدن شريران اين را خواهي ديد اما عاصيان، مستأصل، و شريران منقطع خواهند شد»3.

چنانچه قرآن کریم نیز اشاره به بشارت منجی و پایان نیک عالم می کند و همانطور که خداوند در قرآن می فرماید این امر حتمی الحصول است و بیانی که در قرآن آمده می توان به این حقیقت رسید که تفکر مهدوی به طور عام نه تنها از صد ها سال قبل بلکه از هزاران سال قبل به واسطه پیامبران الهی به مردم تذکر داده می شده.

وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون‏» / انبیاء 105

«به راستی که ما پس از نوشتن در ذکر ( تمام کتب آسمانی یا تورات) در زبور نیز نگاشتیم که البته بندگان صالح من زمین را به ارث خواهند»

ب) كتاب اشعياي نبي

در كتاب اشعياي نبي كه يكي از پيامبران پيرو تورات است، بشارت فراواني در مورد ظهور حضرت مهدي(ع) آمده است كه جهت استدلال به كتاب مزبور، نخست فرازي از آن بشارت‌ها را نقل نموده، و برخي از نكات آن را توضيح مي‌دهيم تا معلوم شود كه مسلمانان در باره عقيده به ظهور يك مصلح جهاني تنها نيستند، بلكه همه اهل كتاب در اين عقيده با مسلمانان اشتراك نظر دارند.

در فرازي از بشارت كتاب اشعيا چنين آمده است:

«و نهالي از تنه «يسي»4 بيرون آمده، شاخه اي از ريشه هايش خواهد شكفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت. يعني روح حكمت و فهم و روح مشورت و قوّت و روح معرفت و ترس خداوند و خوشي او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤيت چشم خود، داوري نخواهد نمود و بر وفق سمع گوش‌هاي خويش، تنبيه نخواهد نمود؛ بلكه مسكينان را به عدالت داوري خواهد كرد و به جهت مظلومان زمين به راستي حكم خواهد نمود . . . كمربند كمرش عدالت خواهد بود و كمربند ميانش امانت.

و گرگ با بره سكونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير پرواري با هم. و طفل كوچك آن‌ها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چريد و بچه‌هاي آن‌ها با هم خواهند خوابيد و شير مثل گاو كاه خواهد خورد، و طفل شير خوره بر سوراخ مار بازي خواهد كرد، و طفل از شير باز داشته شده، دست خود را بر خانه افعي خواهد گذاشت، و در تمامي كوه مقدس من، ضرر و فسادي نخواهند كرد؛ زيرا كه جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آب‌هايي كه دريا را مي‌پوشاند»5.

ج) كتاب بوئيل نبي

در كتاب بوئيل نبي كه از پيامبران پيرو تورات است، بشارت ظهور حضرت مهدي(ع) و نزول حضرت عيسي(ع) و محاكمه اسرائيل در آن روز سرنوشت ساز، چنين آمده است:

«آن گاه جميع امت‌ها را جمع كرده به وادي «يهوشافاظ»6 فرود خواهم آورد و در آن جا با ايشان درباره قوم خود و ميراث خويش، اسرائيل رامحاكمه خواهم نمود، زيرا كه ايشان را در ميان امت‌ها پراكنده ساخته و زمين مرا تقسيم نموده اند و بر قوم من قرعه انداخته و پسري در عوض فاحشه داده و دختري به شراب فروخته اند تا بنوشند»7.

هـ) كتاب حزقيال نبي

در اين كتاب در مورد واقعة ظهور و سرنوشت اسرائيل و جهاني شدن آيين توحيد، و اجراي احكام و حدود الهي در آن عصر درخشان، چنين آمده است:

«... و تو اي پسر انسان! يهوه (خدا) چنين مي‌فرمايد: كه به هر جنس مرغان و به همه حيوانات صحرا بگو: جمع شويد و بياييد و نزد قرباني من كه آن را براي شما ذبح مي‌نمايم فراهم آييد. قرباني عظيمي بر كوه‌هاي اسرائيل، تا گوشت بخوريد و خون بنوشيد.

و يهوه مي‌گويد: كه بر سفره من از اسبان و سواران و جباران و همه مردان جنگي سير خواهيد شد. و من جلال خود را در ميان امت‌ها قرار خواهم داد و جميع امت‌ها داوري مرا كه آن را اجرا خواهم داشت و دست مرا كه برايشان فرود خواهم آورد، مشاهده خواهند نمود. و خاندان اسرائيل از آن روز و بعد، خواهند دانست كه يهوه ـ خداي ايشان ـ من هستم. و امت‌ها خواهند دانست كه خاندان اسرائيل به سبب گناه خودشان جلاي وطن گرديدند؛ زيرا كه به من خيانت ورزيدند»8.

و) كتاب حجي نبي

در اين كتاب نيز كه يكي از كتاب‌هاي انبياي پيرو تورات است، بشارت ظهور بدين گونه آمده است:

«يهوه صبايوت چنين مي‌گويد: يك دفعه ديگر ـ و آن نيز بعد از اندك زماني ـ آسمان‌ها و زمين و دريا و خشكي را متزلزل خواهم ساخت، و تمامي امت‌ها را متزلزل خواهم ساخت، و فضيلت جميع امت‌ها خواهد آمد . . . اين خانه را از جلال خود پر خواهم ساخت . . . جلال آخر اين خانه از جلال نخستينش عظيم‌تر خواهد بود، و در اين مكان سلامتي را خواهم بخشيد»9.

اما این تنها بخش هایی از سخنان موجود در کتاب عهد عتیق بود که به آن کفایت می شود. در تفکر مسیحیت نیز مساله منجی یکی از مسائل مهم و دارای جایگاه می باشد که فعلا از ذکر این بشارت ها که در اناجیل اربعه وارد شده خودداری می کنیم.


 

گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان

http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

پی نوشت ها

1 . سيّد هادي خسروشاهی، مصلح جهانی و مهدي موعود(عجل الله تعالي فرجه الشريف) از ديدگاه اهل سنّت، ص55.

2 . همان، به نقل از: دار مستتر، مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در سيزده قرن، ترجمه محسن جهان سوز.

3. عهد عتيق، كتاب مزامير، مزمور 37، بندهاي 9 ـ 38.

4. يسي به معناي قوي، پدر حضرت داود و نوه «راعوت» است، و به طوري مشهور بود كه داود را پسر «يسي» مي‌ناميدند، در صورتي كه خود داود شهرت و شخصيت عظيمي داشته و از پيغمبران بزرگ «بني اسرائيل» بوده است. ( قاموس كتاب مقدس).

5. تورات، كتاب اشعياي نبي، باب 11، پندهاي 1 ـ 10، ص 1548، كتاب مقدس.

6. وادي يهوشافاظ، نام صحرايي در نزديكي بيت المقدّس است كه اكنون وادي «قدرون» ناميده مي‌شود. (لغت نامه دهخدا، حرف قاف، قدرون، ص 177).

7. كتاب مقدس، كتاب بوئيل نبي، ص 1327، باب 3، بندهاي 2 و 3.

8. كتاب مقدس، كتاب حزقيال نبي، ص 1265، باب 39،

بند 23_17.

9. قاموس كتاب مقدس، ماده «پسر خواهر»، ص 219.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 8 شهریور 1391  12:02 AM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

هالیوود و مهدویت

هالیوود و مهدویت واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

چکیده: این گفت وگو با عنوان فرعی «فیلمسازان آمریکایی، مهدویت را نشانه گرفته اند» به چاپ رسیده است . جهان امروز جهان تصویر است و مساله آینده نگری (فیوچریسم) در دهه های گذشته برای غرب بسیار مطرح بوده است . آینده نگری در غرب، ریشه در روش علم تجربی، نگرش های سیاسی و اندیشه های مذهبی دارد . آمریکا با نشان دادن آینده تاریک و خونین بشر در فیلم های خود، سعی دارد خود را منجی آینده بشریت معرفی کند . مساله مهدویت برای غرب پس از انقلاب اسلامی ایران مطرح شد .

جهان امروز، جهان تصویر است و عمده ترین مصداق این تصویر، سینماست . پستمن در کتاب زندگی در عیش، مردن در خوشی سه دوره یا سه سپهر را برای انتقال معلومات ذکر می کند: دوره انتقال معلومات به وسیله زبان، دوره مکتوب و بالاخره دوره تصویر (سینمایی و تلویزیونی) .

امروز نه تنها قدرت ها از عنصر تصویر بالاترین استفاده را می کنند، بلکه ذهنیت مخاطب ها هم چنین قدرت و جایگاه پذیرشی را دارد . ما در شبانه روز بین 78 تا 79 درصد اطلاعات دریافتی را از چشممان به دست می آوریم . طبق تحقیقاتی که طی 10 تا 15 سال گذشته صورت گرفته، انسان با نیمکره راست مغزش با اطلاعات برخورد شهودی می کند و این اطلاعات، بزرگ ترین و عمیق ترین تاثیرات را روی شخصیت انسان می گذارد . بنابراین، تصویر، کارآمدترین عامل نه تنها برای انتقال معلومات، بلکه برای تاثیرگذاری روی شخصیت و روان افراد است .

غرب در ذات تکنولوژیکی خودش تفوق طلب است . در فلسفه علم مطرح می شود که علم فی حد نفسه قدرت می آورد و به قول فرانسیس بیکن در آغاز رنسانس: «هدف نهایی علم، قدرت است » . در چنین فضایی، غرب برای اعمال این قدرت و کسب مطامع بیشتر، از تصویر بهترین استفاده را می کند . هالیوود مرکز فیلمسازی آمریکاست که در هر سال 700 فیلم تولید می کند و سالانه حدود 15 میلیارد دلار سود خالص دارد و نزدیک به 78% سینماها و تلویزیون های جهان از آن تغذیه می شوند . در غرب فیلم خنثی وجود ندارد . الآن مهمترین کاری که غرب می کند این است که مبانی نظری خودش را که محصول ایده ها و اهدافش است به زبان تصویر ترجمه می کند . من بزرگ ترین ویژگی غرب را ترجمه معنا به تصویر می دانم; چون روان شناسی مدرن بیانگر این است که تاثیری که تصویر دارد، هیچ کلامی ندارد و بحثی در روان شناسی داریم که هر تصویر معادل هزار کلمه است .

کار دیگر تصویر و سینما، درگیر کردن احساس و ادراک به صورت توامان است . وانگهی، تصویر یک زبان بین المللی است که حتی بدون دانستن زبان و کلام دیگری می توان از طریق تصویر، پیام را به همه کس در هر شرایطی منتقل ساخت . یکی از اهداف اصلی غرب، جلب افکار عمومی است . در فضایی که دموکراسی اصل می شود، رای عمومی قدرت ساز است و به همین دلیل باید روی افکار عمومی تاثیرگذاری کنیم .

در دهه 90 دو نظریه جدی پیرامون «مدینه فاضله » یا آرمان شهر مطرح شد: یکی «نظم نوین جهانی » که از سوی جورج بوش مطرح شد و دیگری «پایان تاریخ » فوکویاما . این دو مساله به نحوی از نیت سیاسی غرب در جهانی شدن (globalization) و ایجاد یک فرهنگ جهانی و تحمیل آن بر جهان پرده برمی دارد . مجموعه فیلم هایی که در این دو دهه، به ویژه پس از طرح نظم نوین ساخته شده، اهداف غرب را به خوبی نشان می دهد . برای مثال، آمریکایی ها فیلمی به نام «روز استقلال » ساخته اند که جلوه های ویژه بسیاری دارد و به شدت بر روی آن تبلیغ شد . در این فیلم، یک گروه فضایی به کره زمین حمله می کنند و آمریکایی ها دفاع می کنند و در نهایت، در روز استقلال آمریکا اینها دشمنان را دفع می کنند .

 پیام این گونه فیلم ها این است که آمریکا و نظام حاکم بر غرب تنها سیستمی است که جهان را از خطراتی که در آینده رخ می دهد، حفظ می کند . در فیلم پیشگویی های نوستر آداموس نیز آمریکاست که در مقابل مسلمانان می ایستد; یا مثلا بازی کامپیوتری خیلی مشهور «یا مهدی » که اسم اصلی اش «جهنم خلیج فارس » است، خلیج فارس را مرکز حرکت های تروریستی جهان جلوه می دهد . از بعد روان شناسی، این بازی، افراد را نسبت به امام زمان و لفظ «یا مهدی » شرطی می کند; ولی وقتی باطن قضیه را نگاه می کنید، می بینید پیام دیگری هم دارد که حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس را توجیه می کند . هالیوود در سال 2000 فیلم «ماتریکس » را ساخت که فروش و استقبال غیرمنتظره ای داشت . در این فیلم، هویت انسان آینده که به ماشین تبدیل شده است، زیر سؤال می رود، اما نجاتی که برای فرار از این بحران ذکر می شود، شهری است به نام صهیون . (Zion) در دهه 50 نیز میلیون ها دلار برای ساختن فیلم هایی مثل «بن هور» و «ده فرمان » هزینه شد تا اسرائیل را که در آن دوره شدیدا دچار بحران مشروعیت بود، نجات دهد .

بحث های آخرالزمان (فیوچریسم) که توسط کسانی چون تافلر، فوکویاما، هانتینگتون، برژینسگی و ... مطرح می شود، در سینمای غرب نیز بازتاب دارد . واقعیت این است که بحث آینده نگری در غرب خیلی جدی تر از فضای ماست . هرچند این موضوع در فرهنگ تشیع ناب در همه ابعاد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مطرح است، ولی در ذهن عامه تنها در بعد مذهبی مطرح است . در غرب این موضوع در تمام ابعاد فوق العاده جدی است .

 آینده نگری در غرب، ریشه در روش تجربی علم دارد که به پیش بینی پدیده ها می پردازد . در تمدن های علم گرا، روان شناسی و جامعه شناسی و سیاست نیز آینده نگر می شوند و دنبال سیستم هایی می گردند که به آینده نفوذ کند . فیلم آمریکایی «روح » یا «شبح » (Goast) که چند اسکار گرفت، به نوعی همین مضمون را دنبال می کند و می خواهد بگوید انسان معاصر، شیدای شکستن دیوار تاریخ است; می خواهد به آینده نفوذ کند و چون قدرت علمی دارد، می خواهد آینده را خودش بسازد . البته این آینده نگری در غرب ریشه در مسائل سیاسی هم دارد . مثلا در فیلم «نوستر آداموس » می خواهد بگوید چنین حوادثی محقق خواهد شد; اما ما می توانیم تغییرش بدهیم .

یکی دیگر از اسباب آینده نگری در بین اندیشمندان غربی، مساله مذهب است . شما به کارکرد افرادی مثل جری فالول و مؤسسه «کلوپ اخلاقی » نگاه کنید . در اکثر تمدن ها اعتقاد بر این بوده است که در پایان هر هزاره یک سری تحولاتی رخ می دهد . در سال 2000، حدود 61 فرقه منتظر ظهور عیسی مسیح بودند و یهودی ها آمده بودند در دروازه شرقی بیت المقدس دوربین گذاشته بودند که حضرت مسیح اگر نزول اجلال کرد، فیلمش را بگیرند .

مجموع این قضایا یک پیوندی بین نظریه پردازان، سیاست بازان و تصویربرداران غرب ایجاد می کند . مثلا آقای گاسپار وان برگر، وزیر دفاع سابق آمریکا، کتاب جنگ بعدی (War Next) را می نویسد و بخشی از آن را به سال 1999 و 2000 و بخشی از آن را به ظهور محمد منتظری [!؟] در ایران اختصاص می دهد و چیزهایی را که نوستر آداموس گفته بود مجددا زنده می کند .

تنها تمدنی که منجی و موعودش یک موجود زنده عینی است، شیعه است . تمدن های دیگر، منجی شان را قاب کرده اند، زده اند به سینه آسمان . یعنی موعود آنان یک موجود ذهنی است (1) و در زندگی تجلی ندارد، برخلاف موعود منجی شیعه که کاملا عینی است . منتهی ما نیاز به مترجمانی داریم که این تجلی باطنی مذهب شیعه را بیاورد و وارد جامعه کند . در شیعه، دلیل حجیت اجماع را هم حضور معصوم می دانند .

 نقش حضور امام زمان علیه السلام در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز جدی است . میشل فوکو، کلر بریر و دیگران در این بحث ابتدا امام حسین علیه السلام و بعد امام زمان را مطرح می کنند و در کنفرانس تل آویو افرادی مثل برنارد لوئیس، مایکل ام . جی . جنشر، برونبرگ و مارتین کرامر بر این بحث خیلی تکیه می کنند . آنها در تحلیل انقلاب اسلامی، به «نگاه سرخ » شیعیان، یعنی عاشورا و «نگاه سبز» شان یعنی انتظار می رسند . (2) جمله مشهوری دارند که: «اینها به اسم امام حسین علیه السلام قیام می کنند و به اسم امام زمان علیه السلام قیامشان را حفظ می کنند .» یعنی حضور امام علیه السلام برای ما در بطن سیاست و فقه ما یک حضور زنده و عینی است . اما شیعه در ترجمه معانی خودش به زبان روز مشکل دارد . ما برخلاف غربی ها این معنا و مفهوم را به زبان عامه و برهان عامه ترجمه نکرده ایم . ما نیاز به حکیم داریم . فعل حکیم، ترجمه و تنزیل و تمثیل معناست .

 غرب قدرتش به بیانش است; نه محتوایش . ما خیلی چیزها را همیشه می بینیم; اما چون به دیدن عادت کرده ایم، دیگر به رمز و رازش پی نمی بریم . گاهی شما برای فهم کامل یک چیز باید جایت را عوض کنی; باید فاصله بگیری تا آن را از بیرون ببینی . ما چون عاشقی می کنیم، نمی دانیم حامل چی هستیم . من وقتی بدانم چه دارم، حافظش هم هستم . مسلمین اگر نمی فهمند که سرمایه شان دارد به تاراج می رود، از بی عرضگی آنها نیست; نمی دانند چه دارند . شما اگر حامل معنا باشید، مرعوب ابزار [سینما] نمی شوید . آنکه حامل معنا باشد، حامل ابزار می شود; نه محمول ابزار . ما می توانیم از ابزار آنها هم استفاده کنیم و امام زمان (عج) را مطرح کنیم .

برای غرب، مساله مذهب تشیع پس از ظهور صفویه در ایران و اوج گیری اهداف استعماری غرب نسبت به شرق و ایران جدی شد . منتها مساله مهدویت پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای اینها مطرح شد . اینها وقتی با انقلاب اسلامی مواجه شدند، غافلگیر شدند . رئیس سازمان سیا این نکته را در سخنان خود گفته بود . از این جهت در فیلم «نوستر آداموس » که در سال 80 و 81 مطرح شد، خیلی خام با این مساله برخورد می کنند . در سال های اولیه انقلاب، مقالات، کتاب ها و فیلم های مختلفی در این باره ساخته شد; اما از دهه 90 سبک کار را عوض کردند . دیدند اگر بیایند امام زمان شیعیان را نفی کنند، به نحو دیگری اثباتش کرده اند; چون در جهان این حالت وجود دارد که چیزی را که غرب نفی کند، حتما یک ارزشی دارد . لذا در این دهه فیلم هایی مثل «صهیون » و «آمارگدون » و ... ساخته می شود که به جای تخریب این طرف، به اثبات مدعای غربیان در زمینه آینده جهان می پردازد .

اشاره

نویسنده نکات هشداردهنده ای از چگونگی عمل غربیان، بویژه محافل فرهنگی - صهیونیستی غرب، با فرهنگ اسلامی، بویژه اعتقادات شیعی بیان کرده است . مساله مورد بحث در این گفت وگو یکی از مصادیق تهاجم فرهنگی غرب است که آقای بلخاری در کتاب تهاجم یا تفاوت فرهنگی (3) ، در هفت گتفار در جمع دانشجویان به آن پرداخته است . سه گفتار پایانی این کتاب به مساله «غرب و مهدویت » اختصاص دارد . در این گفتارها به کنفرانس شیعه شناسی دانشگاه تل اویو اشاره شده که در آن مهمترین و برجسته ترین شیعه شناسان جهان گردآمده اند و ظرایف و دقایق اندیشه ها و فرهنگ شیعی را مورد بحث قرار داده و نتیجه گیری کرده اند یکی از نتایج بحث آنها این شده است که انتظار سبز شیعیان را باید سیاه کرد و تصویری سیاه از آن به جهان عرضه کرد و تا می توان آن را منفور جلوه داد . ساختن فیلم ها و بازی های رایانه ای که به نحوی با مساله امام زمان ارتباط پیدا می کند، به دنبال این کنفرانس وسعت یافت . خواندن کتاب می تواند آگاهی های خوبی درباره برخی ابعاد تهاجم فرهنگی به خواننده بدهد .

گفت وگو با حسن بلخاری



حوزه/گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

پی نوشت:

1) سوشیانت در زرتشت، گوتمه یا بودای پنجم در بودیسم، مسیح در یهود و مسیحیت و ... .

2) من مجموعه گفتارهایی که پیرامون امام زمان علیه السلام در این کنفرانس ارائه شده، جمع آوری کرده ام و در کتاب تهاجم فرهنگی آورده ام .

3) مشخصات کتاب شناختی کتاب به این شرح است: بلخاری قهی، حسن، تهاجم یا تفاوت فرهنگی، تهران: انتشارات حسن افرا، 1379 (1378)

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 8 شهریور 1391  12:02 AM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

موعود در آیین مسیحت

موعود در آیین مسیحت واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

آیین مسیحیت نیز به آینده جهان و انسان ، نگاه خوشبینانه داشته ، ظهور موعودى را که همان عـیـسـى مـسـیـح (ع ) بـاشـد، نـوید داده است . ظهور دوم (coming Second) یا بازگشت دوبـاره حـضـرت عـیـسـى مـسـیـح (ع ) براى نجات جهانیان و ایجاد یک دنیاى پرشکوه ، از اعتقادات جدّى مسیحیان است . از این رو، اگر درباره سرانجام کار حضرت مسیح (ع ) پس از ظـهـور نـخـسـت و اعـلام رسـالت و تـبـلیـغ دینش میان مسلمانان و مسیحیان اختلاف نظر وجود دارد، در اصل در ظهور دوم آن حضرت اتفاق نظر دارند.

بـر ایـن اسـاس ، عیسى (ع ) دوباره ظهور خواهد کرد و به تصریح عبارات عهد جدید (یا اناجیل چهارگانه و برخى متون فرعى وابسته به آن )، با حاکمان ستمکار خواهد جنگید و پـس از نـابـود کـردن آنـهـا بـشر را به ساحل نجات و رستگارى رسانیده و به زندگى آرمـانـى اش جـامـه عـمـل خـواهـد پـوشـانـیـد. بـه هـمـیـن دلیـل ، مـسـیـحـیـانِ مـنتظر ظهورش باید آماده باشند و زمینه هاى ظهور آن حضرت را فراهم کنند.

در انجیل لوقا در این زمینه چنین آمده است :

کـمـرهـاى خود را بسته ، چراغهاى خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانى باشید که انتظار آقاى خود را مى کشند... پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتى که گمان نمى بـریـد پـسر انسان مى آید.

ظـهـور دوم حـضـرت عـیـسـى (ع ) بـا پـیـدایـش یـک سلسله حوادث طبیعى زمینى ، آسمانى ، سـیـاسـى و اجـتماعى همراه خواهد بود. پسر انسان هنگامى مى آید که بشریت با مشکلات و مصایب فراوانى دست به گریبان است :

و در آفـتـاب ومـاه و سـتارگان علامات خواهد بود و بر زمین تنگى و حیرت از براى امت ها روى خـواهد نمود، به سبب شوریدن دریا و امواجش ؛ و دلهاى مردم ضعف خواهد کرد از خوف و انـتـظـار آن وقـایـعـى کـه بـر ربـع مـسـکـون ظـاهـر مـى شـود؛ زیـرا قـوّات آسـمـان مـتـزلزل خواهد شد و آن گاه پسر انسان را خواهند دید که برابرى سوار شده با قوّت و جلالِ عظیم مى آید.

در جاى دیگر که از عیسى (ع ) به ((کلمه خدا)) یاد شده ، آمده است :

و دیـدم آسـمـان را گـشـوده و نـاگـاه اسـبـى سـفـیـد کـه سـوارش امـیـن و حق نام دارد و به عـدل داورى و جـنـگ مـى نـمـایـد و چـشـمانش چون شعله آتش و بر سرش افسرهاى بسیار و اسـمـى مرقوم دارد که جز خودش هیچ کس آن را نمى داند و جامه خون آلود در بر دارد و نام او را ((کـلمـه خدا)) مى خوانند و لشکرهایى که در آسمان اند بر اسبهاى سفید و به کتان سفید و پاک ملبّس از عقب او مى آیند از دهانش شمشیرى تیز بیرون مى آید تا به آن امت ها را بـزنـد و آنـهـا را بـه عـصـاى آهنین حکمرانى خواهد نمود.

آنچه در این قسمت آورده شد، با روایات اسلامى درباره ((موعود آخرالزّمان )) هماهنگى دارد. به نظر ما سوار امین و حق ، همان حضرت مهدى موعود (عج ) در منابع اسلامى است که در آخرالزّمان ظهور کرده و بر جهانیان به عدل داورى خواهد نمود.

هـمـخـوانـى دیـگـر، روز ظـهـور آن موعود موعودها است که در فرهنگ دینى مسیحى نیز مانند اسـلام ، نـامـعـلوم اسـت و بـا عـلائمـى آشـکـار خـواهـد شـد. چـنـانـکـه در انجیل متّى آمده است :

امـا از آن روز و سـاعـت هـیـچ کس اطلاع ندارد و حتى ملائکه آسمان جز پدر، من و بس . هد جدید، انجیل متّى ، باب 24، بندهاى 36 و 44 ـ 45.+

لهـذا شـمـا نیز حاضر باشید؛ زیرا در ساعتى که گمان نبرید پسر انسان مى آید.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 8 شهریور 1391  12:02 AM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

مهدویت و مسیحیت صهیونیستی

مهدویت و مسیحیت صهیونیستی واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

نظریه «ارض موعود» را که یهودیان با اتکا به آن، سرزمین فلسطین را اشغال کردند، چگونه تفسیر می کنید؟

شاهین: صهیونیست ها گمان می کنند که وعده بازگشت به ارض موعود، امروزه، از طرف خداوند برای کشور اسرائیل که در سال 1947 م ایجاد گردید، عملی شده است . اما آنها در اشتباه هستند; چون این وعده بازگشت در دعوت حضرت عیسی عملی گردید .

امروزه رفتار سیاسی غرب و به ویژه رهبران غربی مبتنی بر داده های صلیبی و عقیدتی است، در این میان ایالات متحده آمریکا، از باب نمونه، رفتاری صرفا عقیدتی دارد . آیا این با جدایی دین از سیاست هماهنگی دارد و آیا کلیسا از دولت جداست .

شاهین: آنهایی که معتقد به لائیسم هستند، اقرار می کنند که یک لایه عمیق فکری - دینی در ماورای اندیشه آنها نهفته است . تحلیل یکی از نویسندگان این است که برداشت سیاسی بعضی از حکام و رهبران غربی از جهان، توراتی است و جهان و هستی را به دو گروه خیر و شر تقسیم می کنند . اگر تفکرشان بر تورات باشد، با دو جبهه معارض در عالم مسیحیت روبه رو می شوند: جبهه معارض کاتولیک ها و جبهه معارض ارتودوکس ها و مسیحیان درستکار هرگز نمی توانند تفسیر نقد شده از تورات را بپذیرند .

حتی پروتستان ها هم با بینش توراتی و منحرف شده انجیل مخالفت می کنند .

شاهین: کاملا درست است که مسیحیان حقیقی نمی توانند این تفسیر تحریف شده توراتی از جهان را بپذیرند . ما شاهد یک کودتا هستیم که از سوی بعضی از مسیحیان غیرمسئول و اهمال کار صورت گرفته است و این کودتای درونی سعی دارد، مطالب عهد جدید را به گونه ای قرائت کند که به سود یهودیت باشد; یعنی به جای اینکه انجیل روشن کننده و جهت دهنده تورات باشد، به اشتباه، تورات را به عنوان معرف انجیل گرفته اند . این قرائت انجیلی غیرمعقول، توطئه ای صددرصد صهیونیستی و خواهان تحریف انجیل و گمراه نمودن مسیحیان است . این همان «مسیحیت توراتی » است که شاهد آن هستیم که در عمل از کیان صهیونیستی و دیگران حمایت می کند و قبل از هر چیز یک اعلام جنگ علیه خود مسیحیت است . این مسیحیت است که به اسارت یهودیت درآمده است . اوج تفکر مزبور در راهبرد سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا تجلی می یابد که خواهان حفظ، بقا و بازسازی اسرائیل است . البته این ظاهر مسئله است; اما در واقع این اسرائیل است که به آمریکا دیکته می کند .

جرادی: ظهور امام مهدی در نزد مسلمان ها فقط ظهور یک شخصیت یا فرد نیست; بلکه یک تحول عظیم و جهانی، یک نوع توافق و هماهنگی، و نهایتا هم فکری در همه جوامع، به عنوان مقدمه ظهور، پدید می آید و از آنجا که دین اسلام به فطرت انسان ها نزدیک تر است، بالطبع، زمینه پذیرش آماده می گردد .

تئوری آخرالزمان و یا به عبارت دیگر فرجام تاریخ را چگونه ارزیابی می کنید؟

صیام: در (قرآن) درباره حضرت عیسی علیه السلام چنین آمده است: «و رسولا الی بنی اسرائیل; و حضرت عیسی به عنوان رسول بر بنی اسرائیل آمد .» (آل عمران، 3: 49) ; «ومصدقا لما بین یدی من التورلة; آنچه از تورات، مصون از تحریف و در نزدش بود، تایید نمود .» (آل عمران، 3: 50) ; «و مبشرم ا برسول یاتی من م بعدی اسمه احمد» (صف، 61: 6) . مسلمان ها به این آیات، اعتقاد محکم و خلل ناپذیر دارند و رسول اسلام که آمدن او را حضرت مسیح بشارت داد، ظهور حضرت مهدی را بشارت می دهد . احمدبن حنبل، در مسند خودش در حدیثی از ابوسعید حذرمی، چنین روایت می کند: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «ابشرکم بالمهدی علیه السلام; شما را به مهدی بشارت می دهم » .

چگونه می توانیم در میان حوادث سرزمین فلسطین و قیام حضرت مهدی ارتباط قایل شویم؟

صیام: ذکر شده است که امام مهدی در زمانی می آید که مسلمین حال بدی، مانند امروز و یا بدتر از آن، دارند و حال دیگر ساکنان زمین بدتر از مسلمان هاست . همین مردم، اعم از مسلمان و مسیحی، ساکن فلسطین هستند . ظلم در آنجا از همه جای دیگر بیشتر است . حضرت عیسی با امام مهدی ملاقات می کند و هر دو به جنگ دجال، رهبر یهودیان، می روند و پیروز می شوند و تمام این حوادث مربوط به فلسطین است .

عیسای مسیح، در این سخنان، در نقش یک سردار جنگی دیده می شود که در پی شکست دادن دشمن و دست یابی به اهدافش از راه جنگ است; اما مسیحیت از او یک سیمای صلح طلب، و به اصطلاح مهربان و ضد جنگ، حکایت می کند . شما چگونه این دو نقش متضاد را تفسیر می کنید؟

شاهین: اینجا تضادی نیست . بازگشت دوم مسیح برای این است که شر را سرنگون نماید و خیر را حاکم و این جنگ هایی که اکنون صحبت شد، ناشی از شرایط محیط و تاریخ است و نه اینکه رسالت مسیح علیه السلام جنگ باشد . در غرب یک سیمای ساختگی از مسیح ترویج می شود که، دقیقا، طبق همان سخن است که شما فرمودید .

در اینجا رابطه ای میان ظهور امام زمان و بازگشت مسیح دیده می شود؟

شاهین: خیر، البته آنچه آقای صیام گفته است، یک دیدگاه اسلامی است; اما مسیحیت اشاره ای به این معنا که مهدی و یا احمد ظهور می کند، ندارد .

با توجه به اینکه غرب منتظر ظهور و بازگشت مسیح علیه السلام است و نه حضرت مهدی، چگونه، عقلا، تصور می شود که آنها تابع حضرت مهدی شوند؟

جرادی: کلمات متون دینی، الفاظی نمادین است که نیاز به تعمق و تفسیر دارد و نمی شود، صرفا، با شکل ظاهری آن مواجه شد . ولی من می توانم تاریخ آینده را با توجه به روایات وارده در مورد حضرت مهدی بازخوانی و برداشتی از آن ارائه نمایم . اما با توجه به حوادث تلخ کنونی که متولی آن استعمار آمریکا و اسرائیل است، موازنه فعلی نیروها در سطح جهان و حوادثی که در قدس شریف رخ می دهد، تا حدی، با متون روایات وارد در باب حضرت مهدی هم خوانی دارد .

خلاصه اینکه، همه این روایات در مورد منطقه ای خاص و محدود است که در آنجا اضطراب ها و تنش ها به پایان می رسد و آن، نقطه آغاز صلح یعنی فلسطین است; چون در آنجا ما شاهد یک برتری طلبی منفی و نابکارانه از سوی یهودیان و حامیان استکباری آنها هستیم . اما این مستکبران با دو مانع عمده روبه رو هستند: فرایند ظهور امام مهدی که با تمام تفصیلات و تشکیلات دنیوی و اخروی در برابرشان است و ظهور حضرت عیسی علیه السلام . بنابراین، پروسه ظهور امام مهدی یک نوع وفاق جهانی ایجاد می کند و، براساس باورهای اسلامی ما، مسیحیت هم به برکت نزول عیسی علیه السلام با مسلمان ها متحد می شود .

حضرت عیسی علیه السلام دجال را می کشد که بسیار مهم است . دجال مردی یک چشم، شبیه ژنرال «موشه دایان » ، تروریست و وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستی . در روایت آمده است که مسیح، دجال را مانند مس گداخته ای که در حرارت بالا ذوب می شود، می کشد .

از متون دینی انتظار می رود که پیام هایشان را درباره دسته ها و جماعات صهیونیستی، به صورت قطعی، رسا و پر حرارت بیان کنند . وقتی که متون دینی می خواهند درباره یهود اعلام موضع کنند، در حقیقت، درباره جریانی سخن می گویند که یهودیان و در مرکز آنها، صهیونیست ها قرار دارند; پس، روشن است که سخن باید قاطع و برنده باشد . متاسفانه ما به جای اینکه قاطعیت را از متون دینی در برابر جریان انحرافی، مانند یهود، درک کنیم، اضطراب، تنش، درگیری و خون ریزی را استنباط می کنیم و آن را چون خیمه ای بر روی همه دوره حکومتی حضرت مهدی می کشیم و اشتباها استنباط می کنیم که حضرتش با همه سر جنگ دارد .

صیام: نقل می کنم . از کتاب او به نام در تجدیدالدین و احیائه از ابوالاعلاء، یکی از متفکران مسلمان، درباره اوصاف امام مهدی چنین آمده است: یک رهبر و پیشوای طراز اول در زمان خودش است; بر دانش های جدید، خبیر، بصیر و پیشگام است; رهبری خوش فهم نسبت به مسائل زندگی مردم است; برای جهانیان، برتری اندیشه و عقل خویش را ثابت می کند; ابتکار و درایت سیاسی خود را به منصه ظهور می رساند; دانش های جنگی و فنون نظامی زمان را بهتر از بقیه می داند; همه نسل های معاصرش، او را دانشمندتر از خود می دانند; او مانند سایر افراد است; اما بر حسب ظاهر دارای نشانه های معین است; خودش را معرفی نمی کند; بلکه از خلال عملکرد او می فهمند که او همان مهدی موعود است . البته، از فوت او و از روی کردار حسنه اش درک می کنند که سنت و خلافت نبوی را دوباره احیا کرده است، می فهمند که او همان مهدی موعود بوده است .

لذا، شخص دیگری غیر از پیامبر نمی داند که مهدی موعود چه کسی است و کسی هم نمی تواند این ادعا را بنماید و غیر از پیامبر هیچ کس دیگر از وظایف و مسئولیت های حضرت مهدی هم در این دنیا خبر ندارد .

جرادی: سخن آقای صیام که رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به مهدی بشارت داده است و اینکه نام او احمد و یا محمد است، مطلب مشهوری است و کسی در آن ادعای خلاف ندارد . اما او هنگام خروج، خودش، اعلام می دارد که مهدی و یا محمدبن الحسن است . باوری که ما نسبت به امام مهدی داریم این است که او متصدی هدایت و اصلاح جهان است و نمی شود کسی رهبر باشد، ولی در برنامه هایش ابهام و تردید وجود داشته باشد و یا برنامه هایش را نگوید و بدون هدف قیام کند .

موضع کلیسا در برابر این واقعیت که در آنجا یک نوع مسیحیت تحت انقیاد صهیونیسم وجود دارد، چیست؟

شاهین: با مقاومت در دو حوزه، در برابر این جریان انحرافی می ایستیم: حوزه درونی: شما هم اکنون در صحنه سیاسی شاهد هستید که مسیحیان عرب در خاورمیانه، متحد با مسلمان ها، در برابر صهیونیست ها ایستادگی می کنند; در حوزه بیرونی: ایاد زرلور، دبیر کل انجمن کلیساهای خاورمیانه، به شدت نگران مسیحیت غرب و به خصوص آمریکایی هاست و اقدامات نیکی انجام داده است: همیشه آنها را از چیزهایی که برای ما مهم است، آگاه می کند، به خصوص مسئله فلسطین را مطرح می کند; اعمال مسیحیت، تحت سلطه صهیونیسم را افشا می کند; تبلیغات صهیونیست و مسیحیان را خنثی می کند . ایشان گروه های عملیاتی به نام «ترانس فورس » را برای این منظور ایجاد کرده است; مرتبا از هیئت های نمایندگی کلیساهای آمریکا به خاورمیانه دعوت می کند و طی سالیان متمادی این مهم را، به خصوص در لبنان و فلسطین و سوریه، انجام می دهند تا با جماعات و گروه های مسلمان و مسیحی خاورمیانه دیدار نمایند و از مشکلات، به شکل عینی آگاه شوند . زمانی که آنها به آمریکا برمی گردند، به شکلی عجیب از تحت تاثیرقرارگرفتن و غافلگیر شدنشان سخن می گویند و اقرار می کنند که تا کنون نتوانسته بودند حقیقت را از ورای تبلیغات رسانه های معلوم الحال پیدا نمایند و اکنون متوجه شده اند که وضعیت خاورمیانه چگونه است .

اشاره

1 . «مسیحیت صهیونیستی » مفهومی است که به تازگی در ادبیات دینی و سیاسی ما جریان یافته است . این آیین در میان راست گرایان مسیحی، عمدتا پروتستان، متعلق به فرقه کلیسای انجیلی، رواج دارد . مسیحیت صهیونیستی نوعی «بنیادگرایی افراطی مسیحی » است و معتقد است خداوند مقرر کرده است که بشر باید هفت مرحله را از سر بگذراند و یکی از آنها نبردی ست به نام «آرماگدون » . آرماگدون در اصل «هار مجدد» ، به معنای «کوه مجدد» ، محلی در شمال فلسطین و در کرانه غربی رود اردن است . «راست گرایان مسیحی » برقراری صلح پایدار در منطقه خاورمیانه را تا قبل از آمدن «منجی » و وقوع «نبرد نهایی » غیرممکن می دانند و عقیده دارند که برای فراهم سازی بازگشت مجدد مسیح موعود، باید زمینه های جنگ بزرگ آرماگدون را فراهم ساخت . ازاین رو، آنان بر طبل جنگ می کوبند و معتقدند که «خشونت ها مردم را به فکر می اندازد که آیا مسیح در حال ظهور است » . راست گرایان مسیحی وقایع یازده سپتامبر را نقطه عطفی در تبلیغات ستیزه جویانه خود علیه اسلام قرار دادند . جری فالول، پاتریک رابرستون و جری وانیز از کشیشانی بودند که حملات گسترده ای علیه اسلام، مسلمانان و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به راه انداختند . (1)

2 . مسیحیت صهیونیستی کسانی هستند (در میان جامعه ما نیز نمونه هایی دارد) که می گویند باید خرابی های دوران آخرالزمان را بیشتر کرد تا شرایط ظهور «موعود» فراهم شود . البته، درست است که «موعود منجی » زمانی ظهور می کند که فساد، جنگ و خرابی فراگیر شده باشد، اما این نابخردی است که کسانی برای زمینه سازی ظهور منجی، خود را در زمره شیطان ها و مفسدان قرار دهند و دین و انسانیت خود را تباه سازند . این فساد و جنگ، به طور طبیعی، از سوی شیطان های بزرگ و کوچک پدید خواهد آمد و معنا ندارد مؤمنان به اسلام یا به مسیح، خود را از جمله سربازان شیطان قرار دهند . مسیحیان صهیونیستی، بدون هیچ تردیدی، از جمله این نابخردان هستند و شاید دجال تک چشم نیز نماد آنان باشد که یک سویه نگر است، همه چیز را تنها از یک چشم می بیند، همه را با یک بینش تنگ و شیطانی تفسیر می کند و بر طبل جنگ و فساد می کوبد .

3 . چنان که در این گفت وگو نیز مشاهده می شود، همه ادیان و فرقه های مهم مذهبی در انتظار آمدن «موعود منجی » هستند و هیچ یک از صادقان اهل تعلق، افکاری از قبیل مسیحیت صهیونیستی را تایید نمی کنند .

گفت وگو با جیروم شاهین، شفیق جرادی، محمد الصیام/محمدامیر ناصری

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 8 شهریور 1391  12:02 AM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

موعود در آیین هندو و کتب هندیان

موعود در آیین هندو و کتب هندیان واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

 مـوعـود آخـرالزّمـان در هـر دیـن و مـکـتـبـى متناسب با فرهنگ و ادبیات آن دین و مکتب ، نامى و نـشـانـى دارد. بر این اساس ، در آیین هندو از او به نام ((آواتارا))ى دهم یا دهمین آواتارا، یـاد مـى شـود. در کـیـش هندو، در کتاب ((پورانا)) (Purana)، شرح مفصّلى درباره دوران آخـر عـصـر کالى (Kali)، یعنى آخرین دوره پیش از ظهور دهمین آواتاراى ویشنو، آمده است . مـقـصـود از عـصـر کـالى نـیـز آخـرالزّمـان است . اکنون عصر کالى به شمار مى آید.

درکتاب ((دید)) از کتابهاى مقدس دینى نزد هندیان ، چنین آمده است :

پس از خرابى دنیا، پادشاهى در آخرالزمان پیدا مى شود که پیشواى خلق باشد و نام وى مـنـصـور بـاشـد و تمام عالم را بگیرد و به دین خود درآورد و همه کس را از مؤ من و کافر بـشـنـاسـد و هـر چـه از خـدا خـواهـد، بـرآیـد...))

در کتاب ((باسک )) که آن نیز از کتابهاى مقدس هندیان است ، آمده است :

دور دنـیـا تـمـام شـود به پادشاه عادلى در آخرالزمان که پیشواى فرشتگان ، پریان و آدمیان باشد و حق وراستى با او باشد و آنچه در دریا و زمین ها و کوه ها پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمانها و زمین آنچه باشد خبر دهد و از او بزرگ تر کسى به دنیا نیاید.

در کتاب ((وشن جوک ))، یکى دیگر از کتب مقدس هندیان نیز آمده است :

در اواخـر، دنیا به کسى بگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد و خلق را زنده کند.

در کتاب ((مهابهاراتا)) و برخى کتب دیگر آنان نیز در این باره آمده است :

هـمـه ادیان معتقدند که در پایان هر دوره اى از تاریخ ، بشر از لحاظ معنوى و اخلاقى رو بـه انـحـطـاط مـى رود؛ و چـون طـبـعـا و فـطـرتـا، در حـال هـبـوط و دورى از مبداء است و مانند احجار [سنگها] به سوى پایین حرکت مى کند، نمى تـوانـد بـه خـودى خـود بـه ایـن سـیر نزولى و انحطاط معنوى و اخلاقى پایان دهد. پس نـاچار روزى یک شخصیت معنوى بلند پایه ، که از مبداء وحى و الهام سرچشمه مى گیرد، ظـهـور خـواهـد کـرد و جهان را از تاریکى جهل و غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 8 شهریور 1391  12:02 AM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

موعود در آیین اسلام (1)

موعود در آیین اسلام (1) واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین از ادیان آسمانى ، به مسئله مهدى موعود بیش از سـایـر ادیـان اهـمـیـت داده و در تـبـیـین مسائل مربوط به آن اهتمام خاصى ورزیده است . بر اساس ‍ جایگاه مهم مهدى موعود در اسلام است که همه مسلمانان از هر گروه و فرقه اى بر ایـن مـسـئله اتـفـاق دارنـد که در آخرالزّمان حضرت مهدى (عج ) خروج مى کند؛ و بر این مسئله نیز اتفاق نظر دارند کـه آن حـضـرت از نـسل حضرت على (ع ) و فاطمه زهرا (س ) است و نامش نام پیامبر(ص ) است .

مـضـاف بر آیات فراوانى که بر مسئله مهدویت در اسلام و ظهور حضرت مهدى (ع ) دلالت مـى کـنـد، روایات شیعه و سنّى در ایـن زمـینه ، بسیار زیاد و به حد تواتر رسیده است ، به طورى که کسى نمى تواند درباره درستى آنها تردید به خود راه دهد.

در ایـنـجـا مـسـئله ((مـهـدى موعود)) در نگاه اسلام را در دو مذهب مهم و محورى آن یعنى سنّى و شـیـعـه پـى مى گیریم و دیدگاه این دو مذهب اسلامى درباره این مسئله را به طور فشرده بیان مى کنیم .

الف . مهدى موعود در مذهب اهل سنّت

در کـتـابـهـاى اهل سنّت و جماعت آن قدر روایات درباره مهدى موعود (ع ) وجود دارد که عقیده به آن حضرت از ضروریات دینى مذهبى آنان به شمار آمده است .

بـه عنوان مثال ، درباره اصل موضوع ظهور مصلح جهانى و حضرت مهدى (ع )، 657 حدیث در کـتـب آنـان از قـبـیـل : صحیح بخارى ، سنن ابن ماجه ، سنن ابن داود، سنن ترمذى ، منتخب کـنـز العـمـّال ، مـسـنـد احـمـد بـن حـنـبـل ، یـنـابـیـع المـودة ، الصـواعـق المـحـرقه و غیر آن نـقـل شـده اسـت . کـتـابـهـایى که درباره حضرت مهدى (ع ) نوشته اند و یا روایات مربوط به او را جمع آورى کرده اند، فزون از شـمـار اسـت . هـمـیـن کـتـاب مـنـتـخـب الاثـر، بـیـش از 60 کـتـاب مـعـتـبـر اهـل سـنّت را، که به این موضوع پرداخته اند نام مى برد، که برخى از عالمان مشهور و بـلنـد آوازه و نـیـز اکـابـر اهـل سـنّت ، مؤ لّفان آنان اند، نظیر: احمد بن داود، ابن ماجه ، تـرمـذى ، بـخـارى ، مـسـلم ، نـسائى ، بیهقى ، ماوردى ، طبرانى ، سمعانى ، ابن عساکر، کـسائى ، ابن اثیر، حاکم ، ابن جوزى ، شارح معتزلى ، ابن صباغ مالکى ، ابن مغازلى ، شـافـعـى ، مـحـب الدین طبرى ، شبلنجى و...

از ایـن رو، هـمـان طـور کـه اشـاره شـد، بـه رغـم ایـن کـه اهـل سـنـّت بـه اصـل امامت ـ مانند شیعه ـ اعتقاد ندارند، ولى به خاطر زیادى روایات معتبر مـربـوط بـه ظـهـور حـضـرت مـهـدى (عـج ) و تـواتـر آنـها، اعتقاد به ظهور مهدى نامى از نـسـل فاطمه (س ) از اعتقادات ضرورى اهل سنّت به شمار آمده است و لذا انکار مهدى موعود را موجب خروج از دین مى دانند.

سفارینى از عالمان بزرگ سنّى مذهب در کتاب ((عقیده اش )) مى نویسد:

ایـمـان بـه خـروج مـهـدى واجـب اسـت و ایـن مـطـلب نـزد اهـل عـلم مـقـرر و در کـتـب عـقـایـد اهـل سـنـت و جـمـاعـت مـدوّن اسـت .

قاضى شوکانى مؤ لف کتاب ((نیل الاوطار)) نیز گوید:

پـنـجـاه حـدیـث دربـاره مـهـدى قـابـل تـوجـه اسـت و این احادیث بدون شک متواترند.

محمد بن حسین آبرى صاحب کتاب ((مناقب الشافعى )) مى نویسد:

اخـبـار رسـول خـدا(ص ) دربـاره مـهـدى و ایـن کـه از اهـل بـیـت اسـت ... مـتـواتـر و مـسـتـفـیـض ‍ اسـت .

مـنـکـران ظـهـور مـهـدى (عـج ) طـبـق روایـتـى کـه اهـل سـنـت از پـیـامـبـر اکـرم (ص ) نقل کرده اند، از آیین اسلام بیرون خواهند بود:

مـَنْ کـَذَّبَ بـِالمـَهـدى فَقَدْ کَفَرَ.

هر کس مهدى را انکار کند به راستى کافر است .

مـؤ لف کـتـاب ((المـهـدى المـوعـود المـنـتـظـر))، دربـاره ایـنـکـه مـهـدى از اهـل بـیـت پـیـامـبـر(ص ) و از اولاد فـاطـمـه زهـرا(س ) اسـت ، دهـهـا روایـت از کـتـب اهل سنّت نقل کرده است .

پـرداخـتـن بـه مـسـئله مـهـدویـت و ظـهـور مـهـدى از اهـل بـیـت پـیـامـبـر(ص ) و نسل فاطمه زهرا(س )، اختصاص به محدّثان اهل سنّت ندارد؛ چرا که بسیارى از دانشمندان دیگر سنّى مذهب نیز به دلیل اهمیت مسئله یاد شده در تفکر دینى اعتقادى به آن توجّه کرده و بـه اظـهار عقیده درباره آن پرداخته اند. ابن ابى الحدید معتزلى از متکلمان مشهور سنّى مذهب و محى الدین عربى ، عارف نامدار اسلامى از آن جمله اند.

ابن خلدون ، جامع شناس معروف مسلمان ، نیز از جمله آنان است که مى گوید:

بدان که در طول تاریخ میان تمامى اهل اسلام مشهور است و چنین اعتقاد الزامى وجود دارد که حـتـمـا در آخـرالزمـان مـردى از اهـل بـیـت پـیـامـبـر(ص ) ظـهـور خـواهـد کـرد و دین را تازه و عـدل را آشـکار خواهد ساخت . وى بر ممالک اسلامى چیره شده و ((مهدى )) نامیده مى شود؛ و خروج ((دجّال )) آن زمان خواهد بود و سپس نشانه هاى قیامت آشکار خواهد شد. حضرت عیسى مسیح (ع ) نیز فرود خواهد آمد و دجّال کشته خواهد شد.

جالب است بدانید که گروه ((وهابیت )) و بزرگان آنها نیز به رغم دیرباورى و تشکیک در بـسـیـارى از عـقـاید مسلّم مورد اتفاق شیعه و سنّى ، به مسئله مهدویت اعتقاد جدّى دارند و تـردیـد درباره ظهور مهدى موعود از اهل بیت پیامبر(ص ) را روا نمى دانند.

رهـبـر ایـن فـرقـه افـراطـى سـنـّى مـذهـب ، ابـن تـیمیه در کتاب ((منهاج السنة النبویه )) قـائل بـه صـحـت ظـهـور مـهـدى در آخـرالزمـان است و بر درستى احادیث مهدى (ع ) تاءکید ورزیده است .

در سـالهـاى اخـیـر نیز علماى بزرگ وهّابى در حجاز طى نامه اى به پرسش هاى درباره نـام ، چـگـونـگـى ظـهـور و مـحل ظهور حضرت مهدى (ع ) پاسخ دادند و بر تردیدناپذیر بـودن مـسئله مهدویت و ظهور مهدى از اهل بیت پیامبر(ص ) تاءکید کرده اند و منکران آن را در زمـره افـراد نـادان یـا بـدعـت گـذار قـلمـداد نـمـوده انـد.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 8 شهریور 1391  12:02 AM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

موعود در آیین اسلام (2)

موعود در آیین اسلام (2) واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

الف . مهدى موعود در مذهب اهل سنّت (که در قسمت اول بررسی شد .)

ب . مهدى موعود در مذهب تشیّع

انـدیـشـه مـهـدویـت و مـسـئله مـهـدى مـوعـود در مـذهـب تـشـیـّع بـه دو دلیـل مـهـم از جـایـگـاه بـرتـر و حـسـّاسـیت و جذّابیت بیش ترى برخوردار است : یکى به دلیـل اصـالت مـسـئله امـامـت و جایگاه اعتقادى آن ، که در فرهنگ دینى اعتقادى شیعه ، تداوم رسالت است ، و دوم این که طرح مسئله مهدویت در شیعه از صراحت ، شفّافیت و جامعیت بسیار بـیش ترى برخوردار است ؛ به طورى که همه ابعاد آن و زوایاى شخصیتى حضرت مهدى (عـج ) و چـگـونـگـى ظهور و تشکیل حکومت واحد جهانى اسلام توسط آن حضرت به خوبى روشـن شـده و هـیـچ گـونه ابهامى در آن وجود ندارد. به بیان دیگر، مسئله مهدى موعود در مـذهـب تشیّع مضاف بر آنچه در دیگر ادیان و مذاهب معمولا به ذکر کلیات بسنده کرده اند، جـزئیـات آن را نـیـز بـیـان و تـعـیـیـن مـصـداق کـرده ، مـصـداق آن را نـیـز بـه صـورت مستدل و قابل قبولى ارائه کرده است .

در اینجا به برخى از روایات مربوط به حضرت مهدى (ع ) اشاره مى کنیم .

پیامبر اکرم (ص ) خطاب به على (ع ) مى فرماید:

پـس از مـن دوازده امام خواهد آمد، اول آنها تو هستى اى على و آخر ایشان ((قائم )) همان کسى کـه بـه لطـف خـداى مـتـعـال بر همه شرق و غرب جهان پیروز مى شود.

امام جواد(ع ) نیز در روایتى خطاب به حضرت عبدالعظیم حسنى درباره حضرت مهدى (ع ) مى فرماید:

اى ابـوالقـاسـم ! قـائم مـا هـمان مهدى است که لازم است در غیبت او انتظارش را بکشند و در هـنـگـام ظـهـورش اطـاعـتش کنند. او سوّمین از فرزندان من است .

درباره حتمى بودن ظهورش ، رسول خدا(ص ) مى فرماید:

لَوْ لَم یـَبـْقِ مـِنَ الدّنـیا اِلاّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّهَ ذالِکَ الیَوْمَ حَتّى یَلى رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتى اِسْمُهُ اِسْمى یَمْلاَ ءُ الاَرضَ عَْدلاً وَ قِسطاً کَما مُلِئَت ظُلْما وَ جَوْراً.

اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را آن قدر طولانى کند تا مردى از اهل بیتم که نامش نام من است بیاید و زمین را پس از آن که از ستمگرى و بیداد پر شده بود، از عدل و داد پر کند.

روایـات دربـاره حـضـرت مـهـدى (عـج ) بـسـیـار اسـت و در مـنـابـع شـیـعـه نـیـز مـانـنـد اهـل سـنـّت ـ و بـلکـه بـهـتـر و بـیـش تـر از آنـهـا ـ روایـات بـى شـمـارى کـه بـه قول علامه طباطبائى تعداد آنها از 3000 روایت بیش تر است از پیامبر(ص ) و ائمه (ع ) نـقـل شـده اسـت .

سـلسـله نـسـب و شجرنامه آن حضرت بنا بر روایات معتبرِ بى شمار به این شرح است : مـحـمـد بـن الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام .

کنیه آن حضرت ((ابوالقاسم )) و القاب ایشان ((مهدى ))، ((قائم ))، ((منتظر)) و ((حجت )) مى باشد.

نـام مـادر حـضرت مهدى (ع )، نرجس دختر یشوعا پسر قیصر پادشاه روم است که بشر بن سـلیمان او را به دستور امام هادى (ع ) از برده فروشى به نام ((عمر بن یزید)) براى آن حـضرت خرید. سپس امام هادى وى را به فرزندش امام حسن عسکرى (ع ) بخشید و بدین تـرتـیـب وى افـتـخار مادرى حضرت ولى عصر(ع )، مهدى موعود را پیدا کرد. نرجس داراى نـامـهـاى دیـگـرى از قـبـیـل ریـحـانـه ، سـوسـن و صـیقل نیز بوده است .

بـنـا بـر قـول مـشـهـور، امـام زمـان (ع ) در شـب نـیـمـه شـعـبـان سـال 255 هجرى قمرى در شهر سامرا در عراق از مادر گرامى اش نرجس خاتون به دنیا آمده است .

در روایـات اسـلامـى خـصـوصـیـات جـسـمـانـى و شـکـل و شمایل ظاهرى حضرت مهدى آمده است که در اینجا به برخى از آنها اشاره مى شود:

چهره اش گندمگون ، ابروانش هلالى و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذّاب ، شانه هایش ‍ پـهـن ، بـیـنـیـش کشیده و زیبا، پیشانى اش بلند و تابنده ، خالى بر گونه راست ، میان قـامـت ، گـونه هایش ‍ کم گوشت و اندکى متمایل به زردى ـ که از بیدارى شب پدید آمده ـ انـدامـش مـتـنـاسـب و زیـبـا، هـیـئتـش خـوش مـنـظـر و رباینده ، رخساره اش در هاله اى از شرم بـزرگـوارانـه و شـکـوهـمـنـد غرق ، نگاهش دگرگون کننده ...

بنا بر روایت نقل شده از حضرت امام جعفر صادق (ع )، چون حضرت مهدى (ع ) به در آید به مسجد الحرام رود و رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد و دو رکعت نماز گذارد و آن گاه فریاد برآورد:

اى مـردمـان ! مـنـم یـادگـار آدم ، یـادگـار نـوح ، یـادگـار ابـراهـیـم ، یـادگـار اسـماعیل ... منم یادگار موسى ، عیسى ، محمد(ص )... منم یادگار پیامبران ، منم وارث آدم ، گزیده نوح ، خلاصه ابراهیم و عصاره محمد(ص )، منم صاحب قرآن و زنده کننده سنّت ... فریاد مرا پاسخ گویید، من شما را از همه چیز آگاه مى کنم ، آنچه مى دانید و آنچه نمى دانـیـد... هـر کـس کـتـابـهـاى آسـمـانى را مى شناسد گوش فرا دهد... آن گاه به خواندن کـتـابـهاى آسمانى مى پردازد و صحیفه آدم و شیث و نوح و ابراهیم (ع ) را مى خواند و هم تـورات و انـجـیـل و زبور را... و سپس قرآن کریم را.

حـسن ختام این نوشتار، تقدیم خالصانه ترین درود و سلام به پیشگاه آن یگانه دوران ، امید مستضعفان و منجى جهانیان حضرت مهدى صاحب الزمان (ع ) است ، با ذکر فرازهایى از دعاى ماءثور از مفاتیح الجنان :

اَلسَّلامُ عـَلى مـَهـْدِىِّ الاُمـَمِ وَ جـامـِع الکـَلِمِ... اَلسَّلامُ عـَلى القـائِمِ المـُنـْتـَظـِر وَ الْعـَدْلِ المـَشـْتـَهـَرَ... اَلسَّلامٌ عـَلى رَبـیعِ اَلا نامِ وَ نَضْرَةِ الاَیّامِ... اَلسَّلامُ عَلَى المَهْدِىِّ الَّذى وَعَدَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ـ بِهِ الاُمَمَ اَنْ یَجْمَعَ بِهِ الکَلِمَ وَ یَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ وَ یَمْلاََءِ بِهِ الاَْرضَ قِسْطا وَ عَدْلا...

سـلام بـر مـهـدى امـتـهـا (و یـکى کننده ملتها) و جمع کننده گفتارها، سلام بر قائم منتظر و عـدل هـمـه جا گستر، سلام بر بهار زندگى انسان و طراوت روزگاران ، سلام بر مهدى اى کـه خـدا بـه امـتـهـا آمـدنش را نوید داده است تا به دست او همه را پیرو یک دین سازد و طـرح اتـفـاق در هـمـه جـهـان در انـدازد و زمـیـن را از عدل و داد پر کند... .

به امید ظهورش و دیدار رویش

اَللّهُمَّ عَجِّْل لِوَلِیِّکَ الْفَرَج

نتیجه گیرى

1. مـوضـوع ((مـوعـود)) در هـمـه ادیـان بـه نـوعـى مـطـرح شـده و بـه طـور اجمال مورد پذیرش همه آنها است .

2. مـسـئله مـوعـود در گـذر زمان نه تنها رنگ نمى بازد، بلکه هر چه به جلو مى آییم به طـور جـدّى تـر و پـر رنـگ تر مطرح مى شود و به عنوان یک اندیشه و باور ضرورى و غیر قابل انکار جلوه گر شده ، جایگاه پیدا مى کند.

3. سرانجام در آیین آسمانى اسلام ، اندیشه مهدویت ، با مصداق روشن مهدى موعود همراه مـى شـود و آیـات و روایـات بـى شـمـارى آن را تـاءیـیـد و گـواهـى مـى کـنـد. و به همین دلیـل ، هـمـه مـذاهـب اسـلامـى آن را بـه عـنـوان یـک بـاور ضـرورى و غـیـر قابل انکار دینى قبول دارند و انکار آن را روا نمى شمارند.

4. از مـیـان مذاهب اسلامى ، مذهب شیعه به اندیشه مهدویت و مهدى موعود(عج ) جایگاه اعتقادى داده و او را بـه عـنـوان امـام دوازدهم مى شناسد و به جزئیات آن نیز پرداخته است . از این رو، بـیـشـتـریـن پـردازش و بـهـتـریـن پژوهش درباره مسئله موعود، اندیشه مهدویت و مهدى موعود(عج ) را شیعه انجام داده است .

پدیدآورنده: عبداللّه ابراهیم زاده آملى

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 8 شهریور 1391  12:02 AM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

مهدویّت از دیدگاه اهل سنّت

مهدویّت از دیدگاه اهل سنّت واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

اعتقاد به ظهور مصلح آخرالزمان كه نامش «مهدى» و از اولاد پیامبر اسلام است، مورد اتّفاق همه فرقه هاى اسلامى است. صاحب كتاب عون المعبود كه شرح كتاب سنن ابى داوود است، مى نویسد:

بدان كه در طول اعصار، مشهور بین همه اهل اسلام، این است كه حتماً، در آخرالزمان، مردى از اهل بیت(علیهم السلام) ظهور مى كند كه دین را یارى، و عدل را آشكار مى كند... نامش، مهدى است و عیسى، بعد از مهدى یا هم زمان با مهدى، نزول، و او را در كشتن دجال یارى، و در نماز به او اقتدا مى كند.

احادیث مربوط به مهدى (عج) را عدّه اى از بزرگان آورده اند، از آن جمله است، ابوداوود، ترمذى، ابن ماجه، بزار، حاكم، طبرانى، ابویعلى. سند این احادیث، برخى، صحیح و برخى دیگر، حسن و یا ضعیف است.[1]

یكى دیگر از علماى اهل سنّت مى نویسد:

روایات فراوانى درباره ى مهدى (عج) وارد شده به حدّى كه به حدّ تواتر مى رسد. این امر، در میان علماى اهل سنّت شیوع دارد، به گونه اى كه از جمله معتقدات آنان به شمار مى آید.

نیز یكى دیگر از علماى اهل سنّت نوشته است:

احادیث مهدى(علیه السلام) به طرق گوناگون و متعدّد، از صحابه نقل، و بعد از آنان، از تابعان، نقل شده است، به گونه اى كه مجموع آن ها، مفید علم قطعى است. به همین دلیل، ایمان به ظهور مهدى، واجب است، همان گونه اى كه این وجوب، در نزد اهل علم ثابت بوده و در عقائد اهل سنت و جماعت، مدوّن شده است.[2]

ابن كثیر نیز در البدایه و النهایه مى گوید:

مهدى، در آخرالزمان مى آید و زمین را پر از عدل و قسط مى كند، همان گونه كه پر از جور و ظلم شده است. ما، احادیث مربوط به مهدى را در جلد جداگانه اى گرد آوردیم، همان گونه كه ابوداوود در سنن خود، كتاب جداگانه اى را به آن اختصاص داده است.[3]

از این مطالب كه از بزرگان اهل سنّت نقل شد، معلوم مى شود كه مسئله ى مهدویّت و اعتقاد به ظهور مهدى (عج) جزء عقاید ثابت اهل سنّت و جماعت است و احادیث مربوط به ظهور آن حضرت، در میان آنان، به حدّ تواتر رسیده است.

كتاب هاى متعدّد و متنوعى درباره ى ظهور آن حضرت از سوى علماى اهل سنّت تألیف شده است به گونه اى كه شیخ محمّد ایروانى در كتاب الإمام المهدی مى نویسد:

اهل سنّت، كتاب هاى متعدّدى در گردآورى روایات مربوط به امام مهدى (عج) و این كه در آخرالزمان شخصى به اسم مهدى ظهور خواهد كرد، نوشته اند. تا حدّى كه من اطلاع دارم، اهل سنّت، بیش از سى كتاب در این باره تألیف كرده اند.[4]

هر چند این مسئله، مورد اتّفاق اهل سنّت و شیعه است، امّا تعداد انگشت شمارى از اهل سنّت، احادیث مربوط به امام مهدى (عج) را ضعیف مى انگارند. مثلاً، ابن خلدون در تاریخ خود، این احادیث را ضعیف مى شمارد[5] و یا رشید رضا (مؤلف تفسیر المنار) در ذیل آیه ى سى و دوم سوره ى توبه، به ضعیف بودن احادیث مربوط به مهدویت اشاره مى كند.[6]البتّه، این دو، دلیلى بر ادعاى خود نیاورده اند و تنها به مطالبى واهى استناد كرده اند. سخنان آن دو، از سوى دیگر علماى اهل سنّت، به شدت ردّ شده است. و در تألیفات علماى شیعه نیز به آن دو پاسخ داده شده است.

خود ابن خلدون، در بیان عقیده ى مسلمانان در مورد امام مهدى(علیه السلام)مى نویسد:

مشهور بین همه ى اهل اسلام، این است كه حتماً، در آخرالزمان، مردى از اهل بیت(علیهم السلام) ظهور مى كند كه دین را حمایت، و عدل را آشكار مى كند و مسلمانان از او پیروى مى كنند و او بر ممالك اسلامى استیلا مى یابد. آن شخص، مهدى نامیده مى شود[7].»

بنابراین، ضعیف شمردن احادیث از سوى وى خدشه اى بر اتّفاق نظر اهل سنّت در مورد ظهور مهدى (عج) وارد نمى كند; زیرا، این اعتقاد، ناشى از كثرت احادیثى است كه از طرق عامه نقل شده است. ما، در زیر، به ذكر برخى از كسانى كه از این گونه احادیث را در كتاب هاى خود آورده اند، مى پردازیم، هر چند، تقریباً، مى توان ادعا كرد كه تمام كتاب هاى معتبر حدیثى اهل سنّت، حدّاقل، چند مورد از احادیث امام مهدى (عج) را ذكر كرده اند:

1- ابن سعد (متوفى 230 هـ); 2- ابن ابى شیبه (متوفى 235 هـ);

3- احمد بن حنبل (متوفى 241 هـ); 4- بخارى (متوفى 273 هـ);

5- مسلم (متوفى 261 هـ); 6- ابن ماجه (متوفى 273);

7- ابوبكر اسكافى (متوفى 273 هـ); 8- ترمذى (متوفى 279 هـ);

9- طبرى (متوفى 380); 10- ابن قتیبه دینورى (متوفى 276);

11- بربهارى (متوفى 329); 12- حاكم نیشابورى (متوفى 405);

13- بیهقى (متوفى 458); 14- خطیب بغدادى (متوفى 463);

15- ابن اثیر جزرى (متوفى 606).[8]


اندیشه قم/گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

[1]. عون المعبود، (شرح سنن ابى داود)، ج 11، ص 362 (به نقل از الطریق الى المهدى المنتظر، سعید ایوب، ص 1).

[2]. نظم المتناثر فى الحدیث المتواتر، ص 226. (به نقل از الطریق الى المهدى المنتظر، ص 91).

[3]. البدایه و النهایه، ج 6، ص 281.

[4]. الإمام المهدى(علیه السلام)، شیخ محمد باقر ایروانى، ص 11.

[5]. تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 199.

[6]. تفسیر المنار، ج 10، ص 393، ج 9، ص 499 ـ 507.

[7]. تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 555، فصل 52.

[8]. در مورد كسانى كه به ذكر احادیث مربوط به امام مهدى(علیه السلام)پرداخته اند، به: المهدی المنتظر فی الفكر الاسلامى، ص 26 ـ 29 مراجعه شود.

[9]. مسند احمد، ج 1، ص 377، ح 3563; الصواعق المحرقه، ص 249.

[10]. مسند احمد، ج 3، ص 36، ح 10920; كنزالعمال، ج 14، ص 271، ح 38691.

[11]. سنن ابى داود، ج 4، ص 106 و 107، ح 4282.

[12]. سنن ابن ماجه، كتاب الفتن، ح 4029.

[13]. كنزالعمال، ج 14، ص 264، ح 38663.

[14]. اطنار المنیف، ابن قیم جوزى، ص 151 (به نقل از الامام مهدى، میلانى، ص 21).

[15]. كنزالعمال، ج 14، ص 268، ح 38678.

[16]. السنن الوارده فی الفتن و غوائلها و الساعه و أشراطها، عثمان بن سعید المقرى، ج 5، ص 1057، نشر دارالعاصمه، ریاض، چاپ اوّل، 1416هـ.

[17]. همان، ج 6، ص 1237.

[18]. الفتن، ج 1، ص 373، نعیم بن حماد المروزى، مكتبه التوحید، قاهره، چاپ اوّل، 1412.

[19]. الصواعق المحرق، ابن حجر هیثمى، ج 2، ص 478، مؤسسه الرساله، بیروت، چاپ اوّل، 1997.

[20]. همان، ج 2، ص

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 8 شهریور 1391  12:02 AM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

اوصاف امام مهدى از دیدگاه اهل سنّت

اوصاف امام مهدى از دیدگاه اهل سنّت واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

اوصافى كه در كتاب هاى اهل سنّت براى امام مهدى(علیه السلام) ذكر شده، بر گرفته از احادیثى است كه آنان از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل مى كنند و در كلیات، با اوصاف ذكر شده در كتاب هاى علماى شیعه، فرقى ندارد. ما، در فصل هاى آینده، به آنها اشاره خواهیم كرد. در این قسمت، به ذكر چند روایت از كتاب هاى حدیثى اهل سنت، اكتفا مى كنیم:

1- عن النبى(صلى الله علیه وآله) أَنّه قال: «لا تذهب الدنیا حتّى یملك العرب رجلٌ من أهل بیتى یواطىء اسمه اسمی;[9] دنیا به پایان نمى رسد، مگر آن كه مردى از اهل بیت من كه اسمش اسم من است، مالك عرب شود».

2- عن النبى(صلى الله علیه وآله): «لا تقوم الساعهُ حتّى تملأ الأرض ظلماً و جوراً و عدواناً ثم یخرج من أهل بیتى مَن یملأها قسطاً وعدلا كما ملئت ظلماً و جوراً;[10] قیامت بر پا نمى شود تا این كه زمین پر از ظلم و جور و دشمنى شود و سپس از اهل بیت من، شخصى ظهور مى كند كه زمین را پر از عدل و قسط مى كند همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود».

3- عبدالله بن مسعود از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود:

«لو لم یبق من الدنیا یوم لطول الله ذالك الیوم حتّى یبعثَ فیه رجلا منّى أوْ من أهل بیتی یملأ الارض قسطاً وعدلا كما ملئت ظلماً و جوراً;[11] اگر از دنیا، فقط یك روز باقى بماند، خداوند، آن روز را طولانى مى كند تا در آن روز، مردى از من یا از اهل بیت من، مبعوث شود و زمین را پر از قسط و عدل كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود».

تفاوت مهدویّت از دیدگاه اهل سنّت با مهدویّت از دیدگاه شیعه، چه فرقى دارد؟

همان گونه كه گفته شد، اهل سنّت، بالاتفاق، به مهدویّت معتقد هستند و به دلیل وجود روایت هاى متواتر، ظهور حضرت مهدى (عج) در آخرالزمان را جزء اعتقادات قطعى خود مى دانند، امّا برخلاف شیعه امامیه كه معتقدند، امام مهدى (عج)، فرزند امام حسن عسكرى(علیه السلام) است و هم اكنون نیز زنده و غائب است، به چند گروه تقسیم مى شوند:

عدّه اى از اهل سنّت، مدعى هستند كه مهدى، همان عیسى بن مریم است و در این مورد، به خبرى واحد كه از انس بن مالك نقل شده است، استناد مى كنند.[12]

تعداد اندكى نیز مدعى هستند كه مهدى، از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است. آنان به خبر واحدى استناد مى كنند كه در كنزالعمال ذكر شده است.[13]

عده اى نیز معتقدند، مهدى از اولاد امام حسن مجتبى است و نه امام حسین(علیه السلام).[14]

گروهى مى گویند، پدر امام مهدى، هم نام پدر پیامبر اسلام است و چون نام پدر حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) عبدالله بود، پس مهدى بن حسن عسكرى(علیه السلام)نمى تواند مهدى موعود باشد. مستند این احتمال هم باز خبرى است كه در كنزالعمال ذكر شده است.[15]

جمعى از آنان، همانند امامیه معتقدند، كه امام مهدى (عج) از اولاد پیامبر(صلى الله علیه وآله) و فاطمه(س) است و حضرت عیسى نیز به هنگام ظهور امام مهدى (عج) به یارى او خواهد شتافت و در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد كرد، چنان كه در روایت هاى متعدد آمده است: از ام سلمه نقل شده كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: «المهدى من عترتى من ولد فاطمه;[16] مهدى، از عترت من و از فرزندان فاطمه است».

جابر بن عبدالله از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى كند كه حضرت عیسى به هنگام ظهور مهدى (عج) نزول خواهد كرد.[17] عبدالله بن عمر مى گوید: «المهدى الذى ینزل علیه عیسى بن مریم و یصلى خلفه عیسى(علیه السلام);[18] مهدى، كسى است كه عیسى بن مریم بر او نزول مى كند و پشت سر او نماز مى خواند».

این گروه، حدیثى را كه مى گوید: «مهدى، از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است»، قبول نمى كند. ذهبى مى گوید:

تفرد به محمّد بن الولید مولى بنى هاشم و كان یضع الحدیث;[19]این حدیث را تنها محمّد بن ولید، آزاد كرده ى بنى هاشم گفته است. و او، جاعل حدیث بود.

البته این گروه نیز تولّد حضرت مهدى (عج) و غیبت او را قبول ندارند. ابن حجر ادعا مى كند: «همه مسلمانان غیر از امامیه، معتقدند كه مهدى غیر از حجت (عج) است; چون، غیبت یك شخص، آن هم با این مدّت طولانى، از خوارق عادات است...».[20]

در پاسخ گروه اخیر باید گفت:

اوّلا، روایات نبوى متعدّدى وجود دارد كه امامان دوازده گانه را با نام هاى آنان به طور روشن معرفى كرده اند، پس سخن او، باطل است.

از ابن عباس روایت شده كه شخصى یهودى به نام نعثل، نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد و سؤال هاى بسیارى را مطرح كرد. او، از اوصیا نیز پرسید.

 


اندیشه قم/گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

[12]. سنن ابن ماجه، كتاب الفتن، ح 4029.

[13]. كنزالعمال، ج 14، ص 264، ح 38663.

[14]. اطنار المنیف، ابن قیم جوزى، ص 151 (به نقل از الامام مهدى، میلانى، ص 21).

[15]. كنزالعمال، ج 14، ص 268، ح 38678.

[16]. السنن الوارده فی الفتن و غوائلها و الساعه و أشراطها، عثمان بن سعید المقرى، ج 5، ص 1057، نشر دارالعاصمه، ریاض، چاپ اوّل، 1416هـ.

[17]. همان، ج 6، ص 1237.

[18]. الفتن، ج 1، ص 373، نعیم بن حماد المروزى، مكتبه التوحید، قاهره، چاپ اوّل، 1412.

[19]. الصواعق المحرق، ابن حجر هیثمى، ج 2، ص 478، مؤسسه الرساله، بیروت، چاپ اوّل، 1997.

[20]. همان، ج 2، ص 482.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 8 شهریور 1391  12:02 AM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

مهدویّت از دیدگاه اهل سنّت(2)

مهدویّت از دیدگاه اهل سنّت(2) واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

حضرت در پاسخ فرمود: «نخستین وصىّ من على(علیه السلام) و پس از او، حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) و امامان نه گانه از فرزندان اویند». نعثل پرسید: «نام آنان چیست؟». حضرت، نام تك تك امامان را تا امام دوازدهم(عج) شمردند.[1]

رسول خدا، در پاسخ جابر بن عبدالله انصارى كه از ائمه ى بعد از على(علیه السلام) سوال كرده بود، فرمود: «بعد از على(علیه السلام)، حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام)امام هستند، سپس سید العابدین در زمان خودش، على بن حسین(علیه السلام)، سپس محمّد بن على باقر(علیه السلام). تو، او را خواهى دید. وقتى او را دیدى، سلام مرا برسان. سپس جعفر بن محمّد صادق(علیه السلام)، سپس موسى بن جعفر كاظم(علیه السلام)، سپس على بن موسى رضا(علیه السلام)، سپس محمّد بن على جواد(علیه السلام)، سپس على بن محمّد نقى(علیه السلام)، سپس حسن بن علىّ زكىّ(علیه السلام)، و پس از او، قائم بالحق مهدى امت من، (م ح م د بن حسن صاحب زمان(علیه السلام) امام است. او، زمین را پر از قسط و عدل مى كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده است».[2]

ثانیاً، شواهد تاریخى و گزارش هاى بسیارى وجود دارد كه ولادت آن حضرت و ایام كودكى او را نقل كرده اند. براى نمونه، چند مورد از اقوال اهل سنّت نقل مى شود:

1- حافظ سلیمان حنفى مى گوید: «خبر معلوم نزد محقّقان و موثقان، این است كه ولادت قائم (عج) در شب پانزدهم شعبان (255. ق) در شهر سامرا واقع شده است».[3]

2- خواجه محمّد پارسا، در كتاب فصل الخطاب گفته است: «یكى از اهل بیت ابو محمد بن عسكرى است كه فرزندى جز ابوالقاسم كه قائم و حجت و مهدى و صاحب الزمان نامیده مى شود، باقى نگذاشت. او، در نیمه ى شعبان سال 255 هجرى متولّد شد. مادرش، نرجس نام دارد. او هنگام شهادت پدرش، پنج سال داشت».[4]

3- ابن خلكان در وفیات الأعیان مى نویسد: «ابوالقاسم محمّد فرزند حسن عسكرى فرزند على هادى فرزند محمّدجواد.... دوازدهمین امام از ائمه ى دوازده گانه شیعه است كه به «حجت» معروف است... ولادت او، روز جمعه، نیمه ى شعبان سال 255 هـ.ق است».[5]

4- ذهبى نیز در سه كتاب از كتاب هایش، به ولادت امام مهدى (عج) اشاره كرده و در كتاب العبر و در حوادث سال 256 هـ. ق مى نویسد: «در این سال، محمّدبن حسن بن على الهادى فرزند محمّدجواد فرزند على الرضا فرزند موسى الكاظم فرزند جعفر الصادق علوى حسینى، به دنیا آمد. كنیه اش، ابوالقاسم است و رافضیان، او را الخلف الحجه، مهدى، منتظر و، صاحب الزمان مى نامند. و او، آخرین امام از ائمه ى دوازده گانه است».[6]

5- خیر الدین زركلى (متوفى 1396 هـ. ق) از علماى معاصر اهل سنّت نیز در كتاب أعلام مى نویسد: «او، در سامراء به دنیا آمد و هنگام وفات پدرش، پنج سال داشت و گفته شده كه در شب نیمه شعبان سال 255 به دنیا آمده و در سال 265 هـ. ق غایب شده است».[7]

آیه الله العظمى صافى، دام عزه، در كتاب مهدویت، بیش از هفتاد و هفت نفر از علماى اهل را نام مى برد كه هر یك، به نحوى، ولادت آن حضرت را بیان كرده اند.[8]

بنابراین، اگر برخى از اهل سنّت مى گویند: «حضرت مهدى (عج) به دنیا نیامده است.»، ادعایى بى اساس است كه حتّى با گفته ها و نوشته هاى بزرگان خودشان نیز سازگار نیست.

شاید برخى از اهل سنّت همانند ابن حجر هیثمى، طولانى بودن عمر را دلیل بر عدم ولادت امام مهدى (عج) بدانند، ولى باید گفت، خدایى كه قادر است عیسى بن مریم را زنده نگه دارد تا به مهدى (عج) اقتدا كند و یونس را در شكم ماهى محافظت كند و یا به نوح پیامبر، نهصد و پنجاه سال عمر بدهد، آیا قدرت ندارد به مهدى (عج) عمر طولانى عنایت كند؟[9] خود اهل نیز به زنده بودن عیسى، خضر، صالح، و... معتقدند.

نتیجه این كه ولادت حضرت مهدى، امرى است مسلّم و قطعى و خود اهل سنّت هم به آن واقفند و عوامل و انگیزه هاى دیگرى وجود دارد كه نمى گذارد حق را بازگو كنند و حقانیت شیعه و وجود امام زمان (عج) را ثابت كنند.


اندیشه قم/گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

[1]. اصول كافى، ثقه الاسلام كلینى، ترجمه سید جواد مصطفوى، ج 1، نشر فرهنگ اهل البیت.

[2]. الاحتجاج، احمد بن على طبرسى، تحقیق ابراهیم بهادرى و...، ج 1، ص 168، انتشارات اسوه، چ دوم، سال 1416. نیز درباره ى احادیثى كه نام ائمه(علیهم السلام) را ذكر كرده اند، به صحیح مسلم، ج 6، ص 3 و 4، باب الاماره، رجوع شود.

[3]. ینابیع الموده، شیخ سلیمان قندوزى حنفى، ص 179.

[4]. همان مدرك.

[5]. وفیات الاعیان، ابن خلكان، ج 4، ص 562.

[6]. العبر فى خبر من غبر، ج 3، ص 31.

[7]. الاعلام، ج 6، ص 80.

[8]. امامت و مهدویت، ج 2، ص 56 ـ 241، چاپ بهمن، نوبت اول.

[9]. به بحارالأنوار، ج 51، ص 99 ـ 102 رجوع شود.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 8 شهریور 1391  12:02 AM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

حضرت مهدی در كتاب اوپانیشاد( ادیان غیر ابراهیمی)

حضرت مهدی در كتاب اوپانیشاد( ادیان غیر ابراهیمی) واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ در كتب مقدسه‌ هندیان

در كتاب‌های مذهبی مقدّسی كه در میان هندیان به عنوان كتاب‌های آسمانی شناخته شده و آورندگان این كتاب‌ها به عنوان پیامبر شناخته می‌شوند، تصریحات زیادی به وجود مقدّس مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ و ظهور مبارك آن حضرت شده است كه قسمتی از آنها از نظر خوانندگان گرامی می‌گذرد.

 بشارت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در كتاب اوپانیشاد

در كتاب «اوپانیشاد» كه یكی از كتب معتبره و از منابع هندوها به شمار می‌رود، بشارت ظهور مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است؛

«این مظهر ویشنو (مظهر دهم) در انقضای كلّی یا عصر آهن، سوار بر اسب سفیدی، در حالی كه شمشیر برهنه‌ی درخشانی به صورت ستاره‌ی دنباله‌دار در دست دارد ظاهر می‌شود، و شریران را تماماً هلاك می‌سازد، و خلقت را از نو تجدید، و پاكی را رجعت خواهد داد... این مظهر دهم در انقضای عالم ظهور خواهد كرد.»[1]

با اندك تأملی در جملات بشارت فوق، ظاهر می‌شود كه مقصود از «مظهر ویشنو» همان وجود مقدّس حجه بن الحسن العسكری ـ علیه السّلام ـ است؛ زیرا طبق روایات متواتر اسلامی آن حضرت در آخر الزمان و در پایان جهان، ظهور خواهد نمود و با شمشیر قیام خواهد كرد، و تمامی جباران و ستمگران روی زمین را از بین خواهد برد، و در دوران حكومت آن مظهر قدرت خداوند، جهان، آفرینش نوینی خواهد یافت.

در این زمینه اخبار و احادیث بسیار زیادی در كتب شیعه و سنّی از پیامبر گرامی اسلام و ائمّه‌ی معصومین ـ علیهم السّلام ـ روایت شده است كه برخی از آنها را جهت توضیح فرازهای بشارت مزبور، تحت چند عنوان می‌آوریم.

 مهدی ـ علیه السّلام ـ در آخر الزمان ظاهر می‌شود

در كتاب «غیبت» شیخ طوسی ـ رحمه الله ـ از ابو سعید خدری روایت كرده است كه گفت: از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ شنیدم كه بر فراز منبر می‌فرمود:

«مهدی از عترت و اهل بیت من است. او در آخر زمان ظهور می‌كند. در آن هنگام آسمان بارانش را فرو می‌فرستد، زمین گیاهان خود را می‌رویاند. و او سراسر روی زمین را پر از عدل و داد می‌نماید، آنچنان كه دیگران ـ ستمگران ـ آن را پر از ظلم و جور كرده باشند.»[2]

در كتاب «عقد الدرر»، باب سوم از قول ابو سعید خدری از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نقل كرده است كه آن حضرت فرمود:

«در آخر الزمان مردی جوان، با چهره‌ای زیبا و بینی كشیده، كه از عترت من است قیام می‌كند، زمین را پر از عدل و داد می‌نماید، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد...»[3]


اندیشه قم/گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

[1] . اوپانیشاد، ترجمه‌ی محمد داراشكوه (از متن سانسكریت) ج2، ص637.

[2] . غیبت شیخ طوسی، ص111، ص180؛ بحارالانوار، ج51، ص74، ح25؛ اثبات الهداه، ج3، ص502، ح294؛ منتخب الاثر، ص169، ح81، و در چاپ دیگر، ص222، ح81.

[3] . عقد الدرر، باب 3، ص39.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 8 شهریور 1391  12:02 AM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

آشنايي با مهدويت در شيعه و اهل سنت

 مهدويت در اهل سنت

سوء استفاده از عنوان مهدي و مهدويت در عصر عباسيان رواج گرفت؛ ليکن برخي از خلفاي اموي نيز با اين نام مورد خطاب شاعران قرار گرفته يا حتي لقب داده شده اند. گروهي عمر بن عبدالعزيز را مهدي دانسته اند. (5) مسعودي مي گويد: سليمان بن عبدالملک مهدي لقب داشت (6) و جرير و فرزدق هم در شعر خود او را مهدي خطاب کرده اند. (7) حارث بن سريج را نيز که عليه امويان در خراسان قيام کرد مدعي مهدويت دانسته اند. (8)

در آستانه سقوط پادشاهي بني اميه، فرزندان علي بن عبدالله بن عباس و دعوتگران آنان براي همراه کردن مردم با خود کاملا از عنوان مهدي بهره برداري کرده و مبارزه او با ظلم و ايجاد عدالت را بر خود تطبيق کرده و احاديثي نيز به نفع خود ساختند. از ابن عباس نقل کردند که مهدي و منصور و سفاح از ما هستند و همو گفته است که حسن و حسين عليهم السلام گمان مي کنند مهدي از نسل آنان است؛ اما بدانيد که سفاح و منصور و مهدي از فرزندان من هستند. (9) مسعودي مي گويد: سفاح ابتدا مهدي لقب داشت (10) و يعقوبي شعري آورده که در آن سفاح، مهدي بني هاشم خطاب شده است. (11) هنگامي که مردم با سفاح بيعت کردند عمويش داوود بن علي بر منبر گفت:خلافت در دست ماست تا آن را به عيسي بن مريم تسليم کنيم (12) و آن گاه که عمر سفاح روبه پايان بود و از فتح سند و آفريقا خبردار شد گفت: شنيده ام وقتي سند و آفريقا گشوده شود قائم آل محمد صلي الله عليه و آله خواهد مرد. (13) اين از موارد نادري است که کلمه قائم آل محمد صلي الله عليه و آله بر غير از امام دوازدهم شيعيان اطلاق شده است.

جالب تر آن که در روايات ملاحم و گاه آن چه به عنوان علائم ظهور رواج داده مي شود، مي خوانيم که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: در آخرالزمان و هنگام آشکار شدن فتنه ها، مردي از اهل بيت من خروج مي کند که به او سفاح گفته مي شود. (14) ابودلامه شاعر در شعري خطاب به ابومسلم گفته است: «آيا قصد خيانت در دولت مهدي را داشتي؟!» (15)

لقب مهدي براي سومين خليفه عباسيان نياز به توضيح ندارد و گويا براي همو بود که سخن رسول خدا: «مهدي هم نام و هم کنيه من است» يا «نامش نام من و نام پدرش نام فرزند من است» را اين گونه تحريف کردند که «نامش نام من و نام پدرش نام پدر من است» (16). چون نام و نسب اين مهدي «محمد بن عبدالله» بود. شايد هم بني حسن آن را براي محمد بن عبدالله نفس زکيه ساختند. درباره ي پنجمين خليفه عباسي هم تعبير مهدي آمده و ابوالعتاهيه خطاب به هارون الرشيد گفته است: «براي تو دو اسم وجود دارد که از رشد و هدايت گرفته شده اند: يکي رشيد و ديگري مهدي» (17). از خلفا که بگذريم ادعاهايي درباره ي زنده بودن و مهدويت افراد ديگر وجود دارد، مانند ادعاي راونديه درباره ي ابومسلم خراساني (18) يا ادعاي مردي از باديه در سال 302 ق و حسين بن منصور حلاج در سال 309 ق. (19)

مهدويت در شيعه (يا درباره ائمه شيعه)

اگر وجود فرقه اي به نام سبائيه (20) حقيقت داشته باشد و آنان مهدي بودن امير مؤمنان علي عليه السلام را داشته اند، (21) خود دليلي بر سابقه موضوع مهدويت و ذهنيت مسلمانان درباره آن خواهد بود. حتي از فرقه اي به نام محمديه که به حيات رسول الله اعتقاد داشته اند و فرقه اي به نام مفوضه که معتقد به حيات امام حسين عليه السلام بوده اند نام برده مي شود. (22) پس از آنها، قديمي ترين فرقه منتسب به شيعه که ادعاي مهدي بودن افراد را داشته اند، کيسانيه (23) است. بنابه آن چه در گزارش هاي تاريخي مي خوانيم مختار و هوادارانش محمد بن حنيفه را مهدي مي دانستند و مختار در نامه هاي خود او را مهدي خطاب کرده است. (24) گروهي هم به زنده بودن فرزندش ابوهاشم عبدالله بن محمد اعتقاد پيدا کردند. (25) قولي درباره مهدويت امام باقر عليه السلام هم وجود دارد. (26) عبدالله بن معاويه بن عبدالله بن جعفر طيار در اواخر حکومت بني اميه قيام کرد و عده اي او را مهدي و قائم دانستند و گفتند زمين را پر از عدل و داد خواهد نمود. (27)

بدين ترتيب از زمان امام صادق عليه السلام ادعاي مهدي بودن بيشتر رواج يافت. برخي تصور کردند آن حضرت زنده و قائم مهدي است و ناووسيه لقب گرفتند. (28) ادعاي مهدي بودن فرزندش اسماعيل نيز در اوايل کار اسماعيليه وجود داشته است. (29) محمد بن جعفر صادق عليه السلام از اين که يک چشمش معيوب بود خوشحال شد و گفت: اميدوارم من قائم مهدي باشم، چون شنيده ام در يکي از چشمان مهدي اثري وجود دارد و به اکراه وارد قيام مي شود. محمد در زمان مأمون قيام کرد و به عنوان امير المؤمنين با او بيعت کردند. (30)

ادعاي واقفيه درباره ي مهدي بودن امام کاظم عليه السلام از مشهورترين و مهم ترين انحراف ها در اين موضوع است که در ادامه از آن بيشتر سخن خواهيم گفت. پس از آن حضرت گروهي سيد محمد فرزند امام هادي عليه السلام را زنده و مهدي موعود دانستند(31) و گروهي درباره امام عسکري عليه السلام چنين تصوري نمودند. (32)

گروه ديگري که ائمه خود را مهدي دانسته اند زيديه (33) هستند؛ به خصوص که آنان رهبري را پذيرا بودند که قائم به سيف باشد. شيخ مفيد مي گويد: زيد يه درباره ي امامان مقتول خود ادعاي زنده بودن داشتند؛ چنان که درباره يحيي بن عمر چنين اعتقادي داشتند. (34) پيش از يحيي، عنوان مهدي براي محمد بن عبدالله بن حسن (نفس زکيه) شهرت داشت (35) و پس از محمد نيز بسياري از امامان زيدي، مهدي خوانده شدند، از جمله درباره ي حسين بن علي بن حسن مثلث معروف به شهيد فخ (36) و درباره ي محمد بن قاسم علوي صوفي که در طالقان خروج کرد، بسياري از پيروان او گفتند زنده است و قيام خواهد کرد تا جهان را پر از عدل و داد کند، پس از آن که از ظلم و جور پر شده است و او مهدي اين امت است. (37)

درباره ي يحيي بن عمر علوي هم که درسال 250 ق خروج کرد و جمع زيادي از شيعيان به او پيوسته و قيامي عمومي عليه دولت وقت عباسي را شکل دادند، مهدويت جدي بود. برخي شيعيان علائم ظهور را بر او تطبيق داده و افرادي چون ابن عقده - راوي بسياري از اخبار علائم در کتاب الغيبه نعماني - انتظار داشت يحيي، مهدي موعود باشد. (38) آخرين حرکت مهمي که پيش از دوران غيبت با بهره برداري از عنوان مهدي آغاز شد و به نتيجه رسيد، نهضت پنهاني اسماعيليه (39) بود که به تشکيل دولت شيعي فاطميان در مغرب اسلامي منجر شد. عبيدالله ملقب به مهدي، اولين خليفه فاطمي پس از مدت ها دعوت مخفيانه، در اواخر قرن سوم ظهور کرد و اسماعيليه او را همان مهدي موعود دانستند. قاضي نعمان که رد اسماعيلي بودن او به راحتي امکان پذير نيست (40) در جاي جاي کتاب خود شرح الاخبار في فضائل الائمه الاطهار و در کتب ديگرش از مهدي فاطمي سخن گفته و نشانه هاي وارد شده در روايات را بر او تطبيق کرده است.


1. براي اطلاع بيشتر از اين احاديث و مصادر آنها ر.ک: معجم احاديث المهدي، ج 1، ص 104- 179.
2. ر.ک: کمال الدين، ص320- 438.
3. امام کاظم عليه السلام به علي بن يقطين فرمود: «الشيعه تربي بالاماني منذ مائتي سنه؛ شيعه در طول دويست سال با انتظار و آرزو تربيت شده است» (نعماني، الغيبه، ص 305).
4. تاريخ طبري، ج 3، ص 200 و 202؛ شيخ صدوق، کمال الدين، ص 61 و ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 1ص 178.
5. قاضي نعماني مغربي، شرح الاخبار، ج 3، ص 358.
6. التنبيه و الاشراف، ص 290.
7. ديوان فرزدق،ص 239 و شرح ديوان جرير، ص 327.
8. حسن ابراهيم حسن، تاريخ الاسلام، ج 2، ص 5.
9. بلاذري، انساب الاشراف، ج 4، ص 63.
10. التنبيه و الاشراف، ص 292.
11. «انت مهدي و هداها... (تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 294) لقب منصور نيز ناشي از ملاحم و برداشت از القاب مهدي است. در اين باره ر.ک: عمر فاروق، بحوث في التاريخ العباسي، ص 203.
12. تاريخ طبري، ج 7، ص 428.
13. بلاذري، همان، ص 237.
14. ابن حماد، الفتن، ص 255، ح 999؛ ابن طاووس، التشريف بالمنن، ص 325؛ معجم احاديث المهدي، ج 1، ص 97 و عبدالعليم بستوي، الموسوعه في احاديث المهدي الضعيفه و الموضوعه، ص 268. سفاح در اين روايات به معناي بخشنده است؛ چنان که لقب دادن اولين خليفه عباسي نيز به همين دليل بود. اما آن که به دليل خون ريزي و کشتار فراوان بني اميه، سفاح ناميده شد، عبدالله بن علي عموي سفاح و منصور است (ر.ک: عمر فاروق، همان، ص 203).
15. «افي دوله المهدي حاولت غدره» (اخبار الدوله العباسيه، ص 256).
16. ممکن است شباهت دو روايت: «اسمه اسمي و اسم ابيه اسم ابني» و «اسمه اسمي و اسم ابيه اسم ابي» باعث تصحيف شده باشد.
17. «لک اسمان شقا من رشاد و من هدي / فانت الذي تدعي رشيدا و مهديا» (مسعودي، مروج الذهب، ج 1، ص 330).
18. نوبختي، فرق الشيعه، ص 47.
19. تاريخ طبري، ج 11، ص 49 و 219.
20. اين نام به گروهي اطلاق مي شود که درباره ي اميرالمؤمنين علي عليه السلام غلو کرده او از خدا دانستند و از خلفاي نخست و صحابه برائت جستند. رهبر اين فرقه را عبدالله بن سبا يهودي تازه مسلمان مي دانند و مخالفان شيعه او را اولين کسي مي دانند که به غيبت و رجعت معتقد بود و نص بر امامت را آشکار کرد (شهرستاني، الملل و النحل، ج 1، ص 174 و نوبختي، همان، ص 22. با آن که اين فرقه هيچ ارتباطي با شيعه ندارد و بزرگان شيعه آن را منحرف مي داند، اهل سنت پيوسته پيدايش تشيع را به اين فرد نامعلوم نسبت داده و مي گويند يک يهودي تازه مسلمان اعتقادات شيعه را پايه گذاري کرد.
امروزه گروهي از محققان شيعه و اهل سنت وجود چنين فردي را انکار کرده، مي گويند: عبدالله بن سبأ شخصيتي ساختگي است. ر.ک: مرتضي عسکري، عبدالله بن سبأ و اساطير اخري؛ ابراهيم بيضون، عبدالله بن سبأ اشکاليه النص و دور الاسطوره (آراء و اصداء حول عبدالله بن سبأ و روايات سيف).
21. شيخ طوسي، الغيبه، ص 192 و شهرستاني، الملل و النحل، ج 1، ص 174.
22. شيخ مفيد، الفصول المختاره، ص 314.
23. گروهي که پس از امير مؤمنان و حسنين عليهم السلام، محمد ابن حنيفه را امام دانسته و گفتند او مهدي موعود است و از دنيا نرفته و در کوه رضوي در مدينه پنهان است. در اين که کيسان نام مختار يا غلام او يا فرد ديگري بوده است، اختلاف نظر وجود دارد (نوبختي، فرق الشيعه، ص 23)
24. تاريخ طبري، ج 6، ص 14، 16 و 62.
25. نوبختي، همان، ص 33.
26. حبيب الناصري، الواقفيه دراسه تحليليه، ص 46 به نقل از: الفرق بغدادي.
27. ابوالحسن اشعري، مقالات الاسلاميين، ص 22 و 23 و قاضي نعمان، شرح الاخبار، ج 3، ص 317.
28. شهرستاني، الملل و النحل، ج 1، ص 166. درباره نام اين فرقه ر.ک: حسين مدرسي، مکتب در فرايند تکامل، ص 76- 78.
29. شيخ مفيد، الفصول العشره، ص109و نوبختي، فرق الشيعه، ص 72 و 73.
30. ابوالفرج اصفهاني، مقاتل الطالبين، ص440 و 438 و قاضي نعمان بن محمد مغربي، شرح الاخبار، ج 3، ص 337.
31. نوبختي، همان، ص 94 و قاضي نعمان، همان، ص 313.
32. شيخ طوسي، الغيبه، ص 198؛ شيخ صدوق، کمال الدين، ص 69 و شيخ مفيد، الفصول المختاره، ص 319.
33. طرفداران زيد فرزند امام سجاد عليه السلام که عليه بني اميه قيام کرد و به شهادت رسيد. درباره ي موضع ائمه نسبت به قيام زيد، ميان عالمان شيعه اختلاف نظر وجود دارد و اکثريت در صدد تطهير او و توجيه موافقت امام صادق عليه السلام با او هستند و مي گويند او خود ادعاي امامت نداشته است. در عين حال افراد اين فرقه و معتقدان به امامت زيد، مخالفت هايي با ائمه معصومين عليهم السلام داشته اند چون امام را کسي مي دانستند که دست به شمشير برد و قيام کند.
34. شيخ مفيد، الفصول العشره، ص 109.
35. همان.
36. جاسم حسين، تاريخ سياسي غيبت، ص 69.
37. مسعودي، مروج الذهب، ج 3، ص 52.
38. ر.ک: جاسم حسين، همان، ص 43، 44، 53 و 86 به نقل از: کتاب الملاحم ابن عقده (نسخه خطي). البته تلاش ما براي دست يابي به اين نسخه بي نتيجه ماند. حتي نام کتاب الملاحم در ميان تأليفات ابن عقده نيست!
39. نام گروه زيادي از شيعيان که امروزه نيز طرفداراني دارند و معتقدند پس از امام صادق عليه السلام فرزند او اسماعيل امام است. اين فرقه از قديم انشعابات فراواني داشته و با نام هاي متعددي شناخته مي شوند (ر.ک: شهرستاني، الملل و النحل، ص 167و 191 و نوبختي، فرق الشيعه، ص 67 به بعد).
40. ر.ک: جوان آراسته، «قاضي نعمان و مذهب او»، هفت آسمان، ش 9، ص 47 و يا مجموعه مقالات «اسماعيليه»، ص 309.

منبع:رهپويان

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 8 شهریور 1391  12:07 AM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

ماهیت انتظار و موعود مسیحی

ماهیت انتظار، مهم ترین و برجسته ترین مفهوم موعود در مسیحیت است که به نکات مهمی درباره آن اشاره می شود :

  1.  با توجه به آن چه درباره اهداف آمدن دوباره مسیح شمرده شد، مسیح باوری در چهره و معنای دوم، رو به آینده و آرمانی آینده ساز است که برخلاف موعود پیشین، تنها فرایند روحی و معنوی تأثیر گذار نیست. « داور جهانی » با تشکیل حکومت، برقراری ملکوت الهی یا همان وعده پادشاهی خدا به داوود، داوری در میان بنی اسرائیل و سایر امت ها و نیز پاداش دادن برای ایمان داران، کارکردی اجتماعی دارد. او با این کارکرد اجتماعی که البته تلاش شده تا سیاسی نگردد، می کوشد تا آینده روشنی را برای مسیحیان به ارمغان بیاورد.
  2.  موعود، کارکردی اجتماعی دارد ؛ تشکیل حکومت و برقراری حکومت، اما بعد معنوی آن نیز حالت توجه است. ظهور موعود و بازگشت عیسی برای افرادی مفید می افتد که پیش از آن به باوری ویژه و ایمانی خاص دست یافته اند و مسیحا بودن عیسی را پذیرفته اند و به او ایمان آورده اند تا بتوانند از ره آورد او به هنگام بازگشت بهره گیرند ؛ ایمانی که گاه به زندگی کردن در مسیح تعبیر شده است. از این جهت، می توان موعود مسیحی را کارکرد فردی قوی تر و برجسته تری دانست.
  3.  این موعود برخلاف چهره ی نخست موعود عهد جدید، نه یک موعود ملی و نژادی بلکه کاملاً غیر قوم مدار، جهان شمول و فراملی است و به همین سبب او به داور تمام امت ها معرفی شده است. خواه بنی اسرائیل و خواه غیر آنها، تنها شرط برای نجات همان ایمان است که پیش تر از آن یاد شد البته گاه از نجات بنی اسرائیل و یادآوری در میان آنان سخن به میان می آید، اما این دلیل پذیرفته شده ای بر انحصار نجات به بنی اسرائیل نیست ؛ این جملات را باید به حساب تأثیر عهد عتیق و تلاش مسیحیان برای تطبیق عیسی بر پیشگویی های عهد عتیق دانست.
  4.  در مجموعه عهد جدید، هیچ گونه کارکرد فراکیهانی برای عیسی به هنگام بازگشت ترسیم نشده است ؛ به این معنا که او با انجام اعمال فرا عادت، هستی را به رهبری خویش در آورد و تصرفاتی را در عالم کیهانی پدید آورد. کارکرد مسیح در عهد جدید رفتاری است که در چهارچوب قوانین و قواعد هستی جریان دارد. تنها رستاخیز و بازگشت او رفتاری خارج از قوانین طبیعت در دستور کار او محسوب می شود.
  5. برخلاف تصویری که از موعود و منجی در پاره ای از ادیان و یا مکاتب وجود دارد، نجات بخشی موعودمسیحی هرگز در محدوده زمان منحصر نمی شود و به عصر یا دوره ای خاص اختصاص نمی یابد. در این چهره از موعودگرایی کتاب مقدس، نجات موعود، مقوله ای سیال و همیشگی که تنها کافی است آدمی به موعود (مسیح) ایمان بیاورد تا نجات یابد. نجات در گرو زمان خاص یا جغرافیای ویژه ای قرار نمی گیرد و آدمی هرگاه به این ایمان دست یابد، به رستگاری رسیده است. این ویژگی را می توان شاخصه اصلی موعودگرایی مسیحی دانست که در چهره نخست از موعودمسیحی نیز، چنین امتیازی وجود داشته است.
  6. زمان بازگشت مخفی است ؛ نامشخص بودن زمان بازگشت عیسی و عدم تعیین آن، سبب می شود تا چراغ امید برای همیشه فروزان بماند. او خود بارها بر این نکته تأکید می کند که : « اما از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاعی ندارد حتی ساکنان آسمان جز پدر من و بس. و به همین دلیل به آنها یادآور می شود همیشه امیدوار و آماده باشند. پس بیدار باشید زیرا که آن روز و ساعت را نمی دانید.»
  7.  بازگشت دوباره مسیح برخلاف ظهور نخستین او، عیان و آشکار است و از آن جا که بازگشت دوباره او برای مجد و سیادت کلیسا تصویر و تفسیر شده، باید در بازگشتی آشکار این مهم را عملی سازد. به همین دلیل، گفته شده است : « مؤمنان صدای آمدنش را خواهند شنید و هر کس و هر چیز دیگر را ترک خواهند کرد.» او بازگشت دوباره اش را این چنین توصیف می کند : « هم چنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد.»

منبع: مشرق موعود

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 8 شهریور 1391  12:07 AM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

انتظار مسیحی

انتظار دوم: انتظار مسیحی

مراد از انتظار دوم، باور بازگشت دوباره عیسی مسیح به جهان تفسیر شده است. براساس این باور، عیسی همان ماشیح بنی اسرائیل و نوید دهنده رهایی انسان مدتی پس از بر صلیب شدن، دوباره به جهان باز می گردد تا ملکوت را که از آن سخن گفته، برقرار سازد. برای پیروان او پذیرش بر صلیب کشیدن مرشدشان بسیار سخت بود. به همین دلیل، آنان در این زمینه موضع روشنی گرفتند که عیسی مسیح از میان مردگان برخاسته است. براساس این اعتقاد، عیسی پس از آن که بر صلیب و پس از آن که دفن شده، سه روز بعد از میان مردگان برخاسته و چهل روز بر روی زمین اقامت گزیده و سپس به آسمان ها صعود کرده است. این اعتقاد، گذشته از آن چه پیرامون آن می توان گفت برای حواریان بسیار سرمست کننده و خوشایند بوده و توانسته ناامیدی را از آنها دور کند. از همین روی، این آموزه به کلیدی ترین آموزه مسیحیت بدل شد ؛ آموزه ای که تمام اهمیت ومعنای کلیسا بر آن استوار است. کتاب مقدس بیش از سی صد بار به این موضوع پرداخته و چندین باب کامل را به تبیین این آموزه اختصاص داده است. فراتر از آن، رساله هایی هم چون تسالونیکیان اول و دوم و مکاشفه یوحنا به بیان و توصیف این موضوع همت گماشته اند. با توجه به همین حقیقت، می توان رجعت مسیح را از مهم ترین تعالیم کتاب مقدس دانست. بدون درک مفهوم رجعت مسیح آموزه ها و بسیاری از مفاهیم مطرح شده در کتاب مقدس، مانند کاهن، پادشاه بودن عیسی، نجات در آینده فهمیدنی نیستند و تنها زمانی معنادار می شوند که آموزه رجعت عیسی پذیرفته شود. با این آموزه تعالیمی چون تعمید و عشاء ربانی، پیوند عمیق برقرار ساخته اند. براساس این اعتقاد، عیسی خود بارها اعلام کرده است که شخص او به صورت ناگهانی و بدون اطلاع قبلی در جلال وهیبت پدر و به همراه فرشتگان با پیروزی و فتح خواهد آمد. پرداختن به اشارات کتاب مقدس به مسئله بازگشت عیسی مسیح کار دشواری است و با ارائه آیاتی که به آن توجه کرده اند، فهرست بلندی خواهد ساخت. در این آیات گاه عیسی خود وعده بازگشت می دهد، مانند : « اما به شما می گویم که بعد از این از میوه مو دیگر نخواهم نوشید تا روزی که آن را با شما در ملکوت پدر خود تازه آشامم. » و گاه رسولان، امید و انتظار را در جامعه مسیحی زنده می کنند : « ای حبیبان الآن فرزندان خدا هستیم و هنوز ظاهرنشده است آن چه خواهیم بود، لکن می دانیم چون او ظاهر شود، مانند او خواهیم بود. »

مراحل بازگشت عیسی

بازگشت عیسی به نظر دارای مفهوم روشنی است، ولی گاه تفاسیر درباره آن به چشم می خورد که به کلی غیر اهم اند. در تفاسیر گاه سخن از آن است که او به آسمان باز خواهد گشت « تا خداوند را در هوا استقبال کنیم. » و گاه از بازگشت او به زمین سخن رفته است : « همین عیسی که از سوی شما به آسمان بالا برده شد، باز خواهد آمد. » با مشاهده این تفاسیر و آیاتی که در تأیید هر کدام وجود دارد، می توان دریافت که آمدن دوباره مسیح دو مرحله دارد : مرحله نخست، بازگشت او به هوا یا آسمان، و مرحله دوم، رحمت ملکی و زمینی اوست.

اهداف بازگشت مسیح

با مطالعه مجموعه کتاب مقدس می توان دریافت که در بازگشت مسیح اهدافی چند نهفته است که در زیر به پاره ای از آنها اشاره می شود :

1. پذیرش ایمان داران

یکی از اهداف آمدن دوباره عیسی جمع کردن ایمان داران به گرد خویش است. « باز می آیم و شما را برداشته با خود خواهم برد تا جایی که من می باشم شما نیز خواهید بود.» اجتماع ایمان داران با مسیح از مفاهیم کلیدی و پراهمیت عهد جدید است که در رسایل پولس، دامنه بیشتری یافته است.

2. دادرسی و پاداش شدن

از دیگر اهداف دوباره مسیح که اهمیت فراوانی دارد و در عهد جدید بسیار برجسته به آن پرداخته شده است، داوری درمیان ایمان داران است و در نهایت پاداش شدن برای آنهاست. « و بدو قدرت بخشیده است که داوری هم بکند. و در آن وقت هر کس را موافق اعمالش جزا خواهد داد.» براساس شمار فراوانی از آیات کتاب مقدس، به ویژه رسایل پولس، شخص ایمان دار به واسطه ایمان آوردنش به مسیح، آمرزیده می شود و در مقابل گناهانش بازخواست نمی گردد. « آمین آمین به شما می گویم هر که کلام مرا بشنود و به فرستنده من ایمان آورد حیات جاودانی دارد و در داوری نمی آید.» با این حال براساس آموزه های کتاب مقدس مسلم و بی تردید است که عیسی به هنگام بازگشت در مقام مسیحا در میان ایمان داران داوری خواهد کرد. « اما چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدس خویش آید آن گاه بر کرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع امت ها در حضور او جمع می شوند و آنان را از یکدیگر جدا می کند.» براساس شمار فراوانی از آیات کتاب مقدس مراد از داوری عیسی درباره ایمان داران، یافتن گناه و نافرمانی آنان و تعیین عقوبت نیست بلکه شخص ایمان دار را براساس فرصت هایی که در اختیار داشته، داوری می کند. و نیز داوری درباره استعدادهای ایمان دار است که البته پس از داوری، به او پاداش داده خواهد شد. « زیرا که پسر انسان خواهد آمد... و در آن وقت هر کسی را موافق اعمالش جزا خواهد داد.»

3. نجات بنی اسرائیل

چنان که گذشت، اندیشه موعود درمسیحیت در حقیقت تداوم باوری یهودی است ؛ باوری که در گذر سالیان هم به لحاظ مفهوم و هم مصادیق نمود و ظهورهای متفاوتی داشته است ؛ باور به این که آنان قوم برگزیده خدای اند و خدا به آنان وعده نجات داده است و آنان روزگاری نجات خواهند یافت، اندیشه ریشه داری بود. به همین دلیل، آنان باور دارند وقتی مسیح رجعت فرماید، نخست اسرائیل را از دشمنانشان رهایی خواهد داد و آن گاه تمام اسرائیل را گرد خواهد آورد و خاندان اسرائیل و یهود را با هم متحد خواهد ساخت و در نهایت آنان را نجات خواهد داد و عهدی جدید را با آنان استوار خواهد کرد. همه این باورها بدون اندکی کاستی در نگاه مسیحیان، برای بازگشت دوباره مسیح ذکر شده است. آنان حتی مسیح را به هنگام بازگشت با هیئتی مانند داوود، با کلاه پادشاهی چنان که در نوشته های یهودیان به چشم می خورد، تصور کرده اند. آموزه های عهد جدید نیز یکی از اهداف آمدن دوباره مسیح را نجات موعود بنی اسرائیل می داند : « و هم چنین همگی اسرائیل نجات خواهند یافت، چنان که مکتوب است که از صهیون نجات دهنده ظاهر خواهد شد.» ناگفته نماند که مسیح در هنگام نجات بنی اسرائیل همه آنان را نجات نمی دهد بلکه تنها کسانی را از موهبت خود به هنگام بازگشت بهره مند می فرماید که به او ایمان آورده باشند و گرنه چون بی ایمانان از دنیا خواهند رفت.

4. داوری در میان همه امت ها

داوری مسیح درمیان همه امت ها به هنگام بازگشت، از امور مهمی است که عهد جدید نقل می کند. البته این باور مانند باور پیشین تنها مسیحی نیست بلکه در آموزه های عهد عتیق خاستگاه دارد. درحقیقت، لباس داوری در عهد عتیق بر تن مسیحا می شود. براساس عهد جدید عیسی به هنگام بازگشت خود بر تخت پر جلالی خواهد نشست و درمیان امت ها داوری خواهد کرد : « اما چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائک مقدس خویش آید، آن گاه برکرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع امت ها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا می کند.»

5. آزاد ساختن و برکت دادن

براساس آموزه های عهد جدید آزادی خلقت از قید فساد مطلب دیگری است که به هنگام بازگشت عیسی به وجود خواهد آمد : «... امید که خود خلقت نیز از قید فساد خلاصی خواهد یافت.» در زمین تغییرات بسیاری روی خواهد داد و برکت خواهدیافت : « و ایشان را و اطراف کوه را برکت خواهم ساخت و باران را در موسمش خواهم بارانید و بارش ها برکت خواهد بود.» براساس عهد جدید، آینده پرجلال بنی اسرائیل و رستگاری خلقت و برکت زمین و وعده هایی مانند : « بیابان مثل گل سرخ خواهد شکفت و آب ها در بیابان و... در صحرا خواهد جوشید و مکان های خشک به چشمه های آب مبدل خواهد گشت.» که باب یازدهم اشعیا به آن اشاره دارد، هنگامی انجام خواهد شد که پسر انسان بر تخت پرجلال خود بنشیند. پایباش (متوفای 155 میلادی) در توصیف این برکت می گوید : « روزهایی فرا خواهد رسید که تاک ها رشد خواهند کرد و هر کدام ده هزار شاخه بزرگ تر خواهند داشت و دو شاخه ی بزرگ ده هزار شاخه ی کوچک و دو شاخه ی کوچک ده هزار خوشه انگور و هر خوشه ی انگور ده هزار انگور... »

6. برقراری ملکوت

برقراری « ملکوت خدا » از دیگر اموری است که به هنگام ظهور مسیح و بازگشت دوباره او محقق خواهد شد. اصطلاح « ملکوت خدا » واژه پر دامنه ای است که درحقیقت و براساس انجیل های همید (متی، لوقا، مرقس)، هسته مرکزی تعالیم و آموزه های عیسی را تشکیل می دهد. ملکوت خدا در حقیقت، تحقق همان وعده خداوند به داوود است که فرمود : « سلطنت او را تا ابد پایدار خواهد ساخت.» و بارها آن رابا سوگند تأییدنمود. حال این وعده و سوگند با آمدن مسیح محقق خواهد شد. آموزه ی بازگشت دوباره عیسی به جهان و برقراری حکومت یک پارچه بر روی زمین، نزدیک به دو هزار سال جماعت مسیحی را به انتظار فرو برده ؛ انتظاری که گاه تحولات عظیم سیاسی و اجتماعی ای در پی داشته است. آثار آن ظهور نهضت های سیانیزم (مسیحایی) را در پی داشته که عنصر اصلی و مشترکشان رسیدن به وضع مطلوب تر است. در ایالت متحده شور و هیجان انتظار مسیحیان در آستانه سال دو هزار میلادی ظهور فرقه های مذهبی بسیاری را در پی داشته است که همگی بربازگشت دوباره عیسی و انتظار آمدنش تأکید داشتند. شماری از افراد افراطی در این فرقه ها برای پیوستن به عیسی مسیح خودکشی کردند. این انتظار به حدی قوت گرفته بود که در ایالت ماساچوست امریکا، مرکزی با عنوان مطالعات هزاره ای شکل گرفت، این مرکز با نصب یک ساعت کسر شونده مدام مردم را به ساعت صفر ؛ یعنی آغاز سال دو هزار میلادی و ظهور مسیح بشارت می داد.

منبع: مشرق موعود

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 8 شهریور 1391  12:07 AM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

نگاهی بر اعتقاد به منجی در ادیان مختلف

از روزگاران کهن ، داستان ظهور مصلح در آخر الزمان ، مسئله ای اساسی و قابل توجه بوده است . اصولاً " فتوریسم " یعنی اعتقاد به دوره آخر الزمان و انتظار ظهور منجی ، عقیده ای است که در ادیان آسمانی اعم از یهودیت ، زردشتی ، مسیحیت و مدعیان نبوت عموماً و دین مقدس اسلام خصوصاً ، به مثابه یک اصل مسلم قبول شده و برخی گفته اند که حتی در آثار مصر قدیم نیز در این باره کلماتی آمده است .

 آیین زردشتی

در کتابها و آثار زردشت ، درباره آخر الزمان و ظهور موعود مطالب بسیاری آمده از جمله در کتابهای : اوستا ، زند ، جاماسب نامه ، داتستان دینیک ، زارتشت نامه .
در دین زردشت ، چند موعود معرفی شده که آنان را " سوشیانت " می نامند . ایشان سه تن هستند که مهمترین آنها " سوشیانت پیروزگر " خوانده شده و در مورد او چنین آمده است :
" سوشیانت فردیسنان ، به منزله کریشنای برهمنان ، بودای پنجم بودائیان ، مسیح یهودیان ، فارقلیط عیسویان و مهدی مسلمانان است ."

 آئین هندی

در آئین هندوان و کتب آنها نیز ، سخن از نجات دهنده و موعود آمده ، ازجمله در کتاب " مهابهاراتا " و کتاب " پورانه ها " دراین باره گفته اند :
" همه ادیان معتقدند که در پایان هر دوره از تاریخ ، بشر از لحاظ معنوی و اخلاقی رو به انحطاط می رود و چون طبعاً و فطرتاً ، در حال هبوط و دوری از مبدأ است و مانند احجار به سوی پایین حرکت می کند ، نمی تواند به خودی خود به این سیرنزولی و انحطاط معنوی و اخلاقی خاتمه دهد . پس ناچار روزی شخصیتی معنوی وبلند پایه ، که از مبدأ وحی الهام و سرچشمه می گیرد ظهور خواهد کرد و جهان را از تاریکی جهل ، غفلت ، ظلم و ستم نجات خواهد داد ."

 آئین بودایی

در دین بودایی نیز ، مسئله انتظار مطرح است مصلحی که پیروان این آیین انتظار ظهوراو را می کشند ، بودای پنجم نام دارد .

 آیین یهود

در آثار دینی یهود و اسفار تورات و دیگر کتابهای انبیای یهود ، همواره به موعود اشاره شده است .
به عنوان مثال در کتاب " نبوئت هیلد " به مطالب بسیاری ، درباره ظهور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، حوادث مربوط به بعثت ، پاره ای از علائم آخر الزمان و رجعت مطالبی ذکر شده همچنین اشاره ای به شخصیت امام مهدی علیه السلام و حتی واقعه عاشورا شده است .
در کتابهای دانیال پیامبر ، جحی پیامبر ، صفینای پیامبر ، اشعیای پیامبر و زبور حضرت داود علیه السلام نیز سخنانی درباره موعود آمده است .

 آیین مسیحیت

در آیین مسیحیت و کتابهای مقدس آنان ، بشارتهای بیشتر و روشنتری درباره موعود آخر الزمان بیان شده ، شایأ یکی از علتهای آن قرب زمان باشد زیرا با ظهور حضرت مسیح (ع) ، زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام نزدیکتر شده است . علت دیگر ، تحریف کمتری است که در این آثار پدید آمده ؛ در کتابهای انجیل متی ، انجیل لوقا ،انجیل مرقس ، انجیل برنابا و مکاشفات یوحنا نیز بشارتهایی درباره ظهور آخر الزمان آمده است .

با مرور تاریخ درمی یابیم که در هرزمان و در میان هر قوم وامتی ، در هر سرزمینی و به زبان هر پیامبر ، حکیم یا بزرگی سخن از " موعود " را به میان آورده است . گرچه تعابیر و اصطلاحها در میان اقوام و مردم متفاوت بوده اما درکل منظورهمان موعود آخر الزمان است که آن موعود کسی نیست جز حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف.

در یکی از زیارتهای حضرت حجة بن الحسن علیه السلام نیز چنین آمده است :

"السلام علی مهدی الامم و جامع الکلم "
سلام بر مهدی ، که امتهای از او سخن گفته اند ، همو که همه اقوام و افکار را متحد می کند و زیر یک پرچم گرد می آورد .

منبع:یاران مهدی

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 8 شهریور 1391  12:07 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها