0

موعود در ادیان دیگر

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

موعود در ادیان دیگر

در اين تايپك درمورد موعود در ادیان دیگرپست مي گذارم هر كي خواست مي تواند پست بزند

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 7 شهریور 1391  11:27 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

حضرت مهدی در كتاب اوپانیشاد( ادیان غیر ابراهیمی)

حضرت مهدی در كتاب اوپانیشاد( ادیان غیر ابراهیمی) واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ در كتب مقدسه‌ هندیان

در كتاب‌های مذهبی مقدّسی كه در میان هندیان به عنوان كتاب‌های آسمانی شناخته شده و آورندگان این كتاب‌ها به عنوان پیامبر شناخته می‌شوند، تصریحات زیادی به وجود مقدّس مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ و ظهور مبارك آن حضرت شده است كه قسمتی از آنها از نظر خوانندگان گرامی می‌گذرد.

 بشارت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در كتاب اوپانیشاد

در كتاب «اوپانیشاد» كه یكی از كتب معتبره و از منابع هندوها به شمار می‌رود، بشارت ظهور مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است؛

«این مظهر ویشنو (مظهر دهم) در انقضای كلّی یا عصر آهن، سوار بر اسب سفیدی، در حالی كه شمشیر برهنه‌ی درخشانی به صورت ستاره‌ی دنباله‌دار در دست دارد ظاهر می‌شود، و شریران را تماماً هلاك می‌سازد، و خلقت را از نو تجدید، و پاكی را رجعت خواهد داد... این مظهر دهم در انقضای عالم ظهور خواهد كرد.»[1]

با اندك تأملی در جملات بشارت فوق، ظاهر می‌شود كه مقصود از «مظهر ویشنو» همان وجود مقدّس حجه بن الحسن العسكری ـ علیه السّلام ـ است؛ زیرا طبق روایات متواتر اسلامی آن حضرت در آخر الزمان و در پایان جهان، ظهور خواهد نمود و با شمشیر قیام خواهد كرد، و تمامی جباران و ستمگران روی زمین را از بین خواهد برد، و در دوران حكومت آن مظهر قدرت خداوند، جهان، آفرینش نوینی خواهد یافت.

در این زمینه اخبار و احادیث بسیار زیادی در كتب شیعه و سنّی از پیامبر گرامی اسلام و ائمّه‌ی معصومین ـ علیهم السّلام ـ روایت شده است كه برخی از آنها را جهت توضیح فرازهای بشارت مزبور، تحت چند عنوان می‌آوریم.

 مهدی ـ علیه السّلام ـ در آخر الزمان ظاهر می‌شود

در كتاب «غیبت» شیخ طوسی ـ رحمه الله ـ از ابو سعید خدری روایت كرده است كه گفت: از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ شنیدم كه بر فراز منبر می‌فرمود:

«مهدی از عترت و اهل بیت من است. او در آخر زمان ظهور می‌كند. در آن هنگام آسمان بارانش را فرو می‌فرستد، زمین گیاهان خود را می‌رویاند. و او سراسر روی زمین را پر از عدل و داد می‌نماید، آنچنان كه دیگران ـ ستمگران ـ آن را پر از ظلم و جور كرده باشند.»[2]

در كتاب «عقد الدرر»، باب سوم از قول ابو سعید خدری از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نقل كرده است كه آن حضرت فرمود:

«در آخر الزمان مردی جوان، با چهره‌ای زیبا و بینی كشیده، كه از عترت من است قیام می‌كند، زمین را پر از عدل و داد می‌نماید، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد...»[3]


اندیشه قم/گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

[1] . اوپانیشاد، ترجمه‌ی محمد داراشكوه (از متن سانسكریت) ج2، ص637.

[2] . غیبت شیخ طوسی، ص111، ص180؛ بحارالانوار، ج51، ص74، ح25؛ اثبات الهداه، ج3، ص502، ح294؛ منتخب الاثر، ص169، ح81، و در چاپ دیگر، ص222، ح81.

[3] . عقد الدرر، باب 3، ص39.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 7 شهریور 1391  11:47 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

بشارت به منجی موعود در دین یهود و مسیح

بشارت به منجی موعود در دین یهود و مسیح واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

 در کتاب تورات حضرت موسی (ع) و کتاب زبور حضرت داود (ع) از کتب آسمانی عهد عتیق که هم اکنون در دست اهل کتاب و مورد قبول آن‌هاست، بشارات زیادی در باره ی ظهور مصلح آخرالزمان آمده است.

در کتاب «اشعیای نبی» فصل 11، بندهای 1-10 آمده است:

و نهالی از تنه‌ی یسی (1) بیرون آمده، شاخه ای از ریشه‌هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین، به راستی حکم خواهد نمود... کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت... گرگ با بره سکونت خواهد نمود و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید.

و گوساله و شیر با هم، و طفل کوچکی آن‌ها را خواهد راند... در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهند کرد، زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد.

در کتاب «حجّی نبی» فصل 2، بندهای 6-9 آمده:

یَهُوه صبایوت چنین می‌گوید: یک دفعه‌ی دیگر آسمان‌ها و زمین و دریا و خشکی را متزلزل خواهم ساخت و تمامی امت‌ها را متزلزل خواهم ساخت و فضیلت جمع امت‌ها خواهد آمد... این خانه را از جلال خود پر خواهم ساخت.

در کتاب «دانیال نبی» فصل 12، بندهای 1-12 آمده است:

... امیر عظیمی که بریا پسران قوم تو ایستاده‌ی قائم است، خواهد برخاست... بسیاری از آنان که در خاک خوابیده‌اند، بیدار خواهند شد...

در بخش سفر پیدایش توران چنین آمده:

عصای قدرت و سلطنت از یهود دور نخواهد شد... تا «شیلو» بیاید و او را اطاعت امت خواهد بود.

 در کتاب «حبقوق نبی» فصل 2، بندهای 3-5 آمده است:

اگر چه تأخیر نماید، برایش منتظر باش، زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود... بلکه جمیع امت‌ها را نزد خود جمع می‌کند و تمامی قوم‌ها را برای خویشتن فراهم می‌آورد.

در کتاب «صفنیای نبی» فصل 3، بندهای 8 و 9 آمده:

خداوند می‌گوید برای من منتظر باشید زیرا قصه‌ی من بر این است که امت‌ها را جمع نمایم و ممالک را فراهم آورم و در آن زمان پاک، به امت‌ها باز خواهم داد تا جمیع ایشان اسم یَهُوه (خدا) را بخوانند و به یک دل او را عبادت نمایند.

در 35 بخش از مزامیر 150 گانه کتاب زبور حضرت داود (ع)، اشاره ای به ظهور مبارک منجی موعود و نویدهایی از پیروزی صالحان بر شریران و تشکیل حکومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب مختلف به یک دین محکم و آیین جاوید، موجود است.

مزبور 37، بند 9-12 و 17-18:

... شریران منقطع می‌شوند و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد، بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود و حلیمان وارث زمین خواهند شد... و میراث آن‌ها خواهد بود تا ابدالابد.

مزبور 72، بندهای 2 و 4 و 7 و 8:

... و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را انصاف، و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت. در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود و حکم رانی خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهر تا اقصای جهان.

مزبور 72، بندهای 11-13:

جمیع سلاطین او را تعظیم خواهند کرد و جمیع امت‌ها او را بندگی خواهند نمود. زیرا چون مسکین استغاثه کند، او را رهایی بخشد و جان‌های مساکین را نجات خواهد داد.

مزبور 772، بندهای 17 و 19:

... اسم او تا ابد بماند، اسمش چون آفتاب باقی بماند، در او مردمان برکت خواهند یافت و تمامی قبایل او را خجسته خواهند گفت، و نام مجید او تا ابد مبارک باد و تمامی زمین از جلالش پر شود.

مسیحیان و بشارت به منجی موعود در اناجیل چهارگانه

 در جای جای کتاب‌های اناجیل چهارگانه (انجیل متی، انجیل لوقا، انجیل مرقس و انجیل یوحنا) بشارات مختلقی پیرامون منجی موعود و خصوصیاتش آمده است، به خصوص بخش مکاشفه‌ی یوحنا که تصویری از آینده و وقایع آخرالزمان را ارائه می‌دهد که هم اکنون سرلوحه‌ی برنامه ریزی‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... برخی کشورهای مسیحی شده است.

حضرت مسیح (ع) در آخرین روزهای زندگی خویش، به یاران و شاگردان خود توصیه‌ها و سفارش‌های بسیاری درباره‌ی بازگشت خود به زمین نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بیداری و آمادگی نموده است.

انجیل لوقا، فصل 12، بندهای 35-36:

کمرهای خود را بسته، چراغ‌های خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می‌کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد، بی درنگ برای او باز کنند. پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که گمان نمی‌برید، پسر انسان می‌آید.

انجیل متی، فصل 24، بندهای 27 و 30 و 35-36 و 45:

هم چنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می‌شود، پسر انسان نیز چنین خواهد بود...، آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال عظیم می‌آید...

آسمان و زمین زایل خواهد شد، اما سخن من هرگز زایل نخواهد شد، اما از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد حتی ملائکه آسمان... لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می‌آید.

انجیل مرقس، فضل 13، بندهای 24-36:

.... از آن روز و ساعت، غیر از پدر، هیچ کس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس بر حذر و بیدار شده دعا کنید زیرا نمی‌دانید آن وقت کی شود...

... پس بیدار باشید، زیرا نمی‌دانید در چه وقت صاحب خانه می‌آید، در شام یا نصف شب یا بانگ خروس یا صبح. مبادا ناگهان آمده و شما را خفته یابد.

انجیل یوحنا، فصل 12، بندهای 27-29:

... و به او قدرت بخشیده است که داوری هم بکند، زیرا پسر انسان است و از این تعجب مکنید، زیرا ساعتی می‌آید که در آن جمیع کسانی که در قبور هستند آواز او را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد، هر که اعمال نیکو کرد برای قیامت حیات و هر که اعمال بد کرد به جهت قیامت داوری.

مکاشفه یوحنا، فصل 12، بندهای 1-5:

و علامتی عظیم در آسمان ظاهر شد، زنی که آفتاب را در بر دارد، ماه زیر پاهایش و بر سرش تاجی از دوازده ستاره است و آبستن بوده، از درد ناله و از عذاب زاییدن فریاد برمی آورد... پس پسر نرینه را زایید که همه امت‌های زمین را به عصای آهنین حکم رانی خواهد کرد و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد...

رساله‌ی پولس به رومیان... و آن که برای حکم رانی امت‌ها مبعوث شود، امید امت‌ها بر وی خواهد بود.

کتاب اعمال رسولان، فصل 1، بندهای 9-11:

... همین عیسی که از نزد شما به آسمان بالا برده شد، باز خواهد آمد، به همان طوری که او را به سوی آسمان روانه دیدید.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 7 شهریور 1391  11:47 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

فطرت و وجود مصلحی بزرگ‏

فطرت و وجود مصلحی بزرگ‏ واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

هر عشق اصیل و فطرى حاکى از وجود معشوقى در خارج و جاذبه و کشش آن است.(23)

یعنى اگر تشنه مى‏ شویم و عشق به آب داریم دلیل بر آن است که «آبى» وجود دارد که دستگاه آفرینش تشنگى آن را در وجود ما قرار داده است.

اگر علاقه‏ اى به جنس مخالف داریم دلیل بر وجود جنسى مخالف در بیرون ماست؛ و اگر عشق به زیبایى و دانایى داریم دلیل بر این است که زیبائی ها و دانائی هایى در جهان هستى وجود دارد.

و از اینجا به آسانى نتیجه مى ‏گیریم که اگر انسانها انتظار مصلح بزرگى را مى‏ کشند که جهان را پر از صلح و عدالت و نیکى و داد کند، دلیل بر آن است که چنان نقطه اوجى در تکامل جامعه انسانى امکان‏پذیر و عملى است که عشق و انتظارش در درون جان ماست.(24)

«اسناد و مدارک» موجود نشان مى‏هد که این یک اعتقاد عمومى و قدیمى، در میان همه اقوام و مذاهب شرق و غرب است، (اگر چه در پاره‏اى از مذاهب همچون اسلام تأکید بیشترى روى آن شده است.) و این خود دلیل و گواه دیگرى بر فطرى بودن این موضوع است.(25)

در اینجا ما به عنوان نمونه برخی از اقوام و مذاهب که به ظهور مصلحی بزرگ معتقدند، اشاره می کنیم.

انتظار عمومى براى یک مصلح بزرگ‏

تقریباً تمام اقوام جهان در انتظار یک رهبر بزرگ انقلابى به سر مى‏ برند که هر کدام او را به نامى مى‏ نامند، ولى همگى در اوصاف کلّى و اصول برنامه‏هاى انقلابى او اتّفاق دارند.

در اینجا به قسمتى «کاملًا فشرده» از باز تاب این عقیده در میان اقوام و ملل مختلف، می پردازیم:

پرتوى در کتب عهد قدیم (تورات و ملحقّات آن)

1- در کتاب «مزامیر داوود» مزمور 37 چنین مى‏خوانیم:

«... زیرا که شریران منقطع خواهند شد، و امّا متوکّلان به خداوند وارث زمین خواهند شد، هان، بعد از اندک مدتى شریر نخواهد بود، در مکانش تأمّل خواهى کرد و نخواهد بود؛ امّا حکیمان (صالحان) وارث زمین خواهند شد!»

2- و نیز در همان مزمور 37 (از مزامیر داوود) جمله 22 مى‏خوانیم:

«زیرا (متبرکان خداوند) وارث زمین خواهند شد، امّا ملعونان وى منقطع خواهند شد.»

3- و نیز در جمله 29 در همان مزمور آمده است:

«صدیقان وارث زمین شده ابداً در آن ساکن خواهند شد.»

4- در کتاب «حبقوق» نبى، فصل 7، مى‏ خوانیم:

«... و اگرچه تأخیر نماید؛ برایش منتظر باش! زیرا که البتّه خواهد آمد و درنگ خواهد نمود؛ بلکه جمیع امّتها را نزد خویش جمع مى‏کند؛ و تمامى را براى خویشتن فراهم مى ‏کند.»

5- در کتاب «اشعیاى نبى»، فصل 11، در بحثى که سراسر تشبیه است مى‏ خوانیم:

«و نهالى از تنه یسى(26) بر آمده شاخه‏ اى از شاخه‏ هایش قد خواهد کشید ... ذلیلان را به عدالت حکم؛ و براى مسکینان زمین به راستى تنبیه (و مایه بیدارى) خواهد بود ... کمربند کمرش عدالت، و وفا نطاق میانش خواهد بود؛ و گرگ با بره سکونت داشته، ... و طفل کوچک راعى (شبان) ایشان خواهد بود ... و در تمامى کوه مقدّس من هیچ ضرر و فساد نخواهند کرد، زیرا که زمین از دانش خداوند، مثل آبهایى که دریا را فرو مى‏ گیرند، پر خواهد شد.»

نشانه ‏هایى در کتب عهد جدید (اناجیل وملحقّات آن)

1- در انجیل «متى»، فصل 24، مى ‏خوانیم:

«چون که برق از مشرق بیرون مى ‏آید و تا به مغرب ظاهر مى ‏گردد، آمدن فرزند انسان نیز چنین خواهد بود...

خواهند دید فرزند انسان را برابرهاى آسمان که مى ‏آید با قدرت و جلال عظیم! و فرشته‏ هاى خود را (یاران خود را) خواهد فرستاد با صور بلند آواز و آنان برگزیدگانشان را جمع خواهند نمود.»

2- و در انجیل «لوقا»، فصل دوازدهم، آمده است:

«کمرهاى خود را بسته و چراغهاى خود را افروخته دارید، و شما مانند کسانى باشید که انتظار آقاى خود مى ‏کشند، تا هر وقت بیاید و در را بکوبد بیدرنگ براى او باز کنید!»

تجلّى این برنامه در کتب زرتشتیان‏

1- در کتاب معروف «زند» پس از ذکر مبارزه همیشگى «ایزدان» و «اهریمنان» مى ‏خوانیم:

«... آنگاه پیروزى بزرگ از طرف ایزدان مى ‏شود؛ و اهریمنان رامنقرض مى ‏سازند ...

پس از پیروزى ایزدان، و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلى خود رسیده، بنى آدم بر تخت نیکبختى خواهند نشست!»

2- «جاماسب» در کتاب «جاماسب نامه» از زردشت نقل مى ‏کند که مى ‏گوید:

«مردى بیرون آید از زمین تازیان ... مردى بزرگ سر، و بزرگ تن، و بزرگ ساق، و بر آئین جدّ خویش و با سپاه بسیار، و روى به ایران نهد، وآبادانى کند و زمین را پرداد کند.»

جلوه‏ گاه این عقیده در کتب هندیان و برهمائیان‏

1- در کتاب «وشن جوک» از کتب هندوها چنین آمده است:

«سرانجام دنیا به کسى بر گردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاصّ او باشد. و نام او «فرخنده و خجسته» باشد!»

2- در کتاب دیگرى به نام «دیده» آمده است:

«پس از خرابى دنیا پادشاهى در آخر زمان پیدا شود که پیشواى خلائق باشد؛ و نام او «منصور» باشد، و تمام عالم را بگیرد؛ و به آئین خود آورد.»

3- در کتاب «دداتک» از کتب مقدّسه برهمائیان آمده است:

«... دست حق در آید و جانشین آخر «ممتاطا» ظهور کند و مشرق و مغرب عالم را بگیرد همه جا؛ و خلایق را هدایت کند.»

4- در «پاتیکل» از کتب هندوان آمده است:

«چون مدّت روز تمام شد، و دنیاى کهنه نو شود؛ و زنده گردد و صاحب ملک تازه پیدا شود؛ از فرزندان دو پیشواى جهان یکى ناموس آخر زمان و دیگرى و حتّى بزرگ وى که «پشن» نام دارد و نام صاحب آن ملک تازه «راهنما» باشد؛ بحق پادشاه شود، و خلیفه رام باشد و حکم براند و او را معجزه بسیار باشد.»

5- در کتاب «باسک» از کتب هندوها آمده است:

«دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلى در آخر زمان که پیشواى فرشتگان و پریان و آدمیان باشد؛ و راستى حق با او باشد، و آنچه در دریا و زمینها و کوهها پنهان باشد، همه را به دست آورد، و از آسمان و زمین آنچه باشد خبرمى ‏دهد، و از او بزرگتر کسى به دنیا نیاید!»

این عقیده در میان چینیان و مصریان و مانند آنها

1- در کتاب «علائم ظهور»(27)، مى‏ خوانیم:

قسمت اعظم ترجمه متن‏ هاى پهلوى «صادق» درباره ظهور و علائم ظهور است و اگر روی هم رفته نیز به همه متون پهلوى صادق توجّه کنیم باید بگوییم تماماً جنبه مذهبى دارد.

«... موضوع ظهور و علائم ظهور موضوعى است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمّیّت خاصّى است، به قول «صادق»: صرف نظر از عقیده و ایمان که پایه این آرزو را تشکیل مى دهد، هر فرد علاقه‏ مند به سرنوشت بشریّت و طالب تکامل معنوى آن وقتى که از همه ناامید مى‏ شود و مى ‏بیند که با وجود اینهمه ترقّیات فکرى و علمى شگفت‏ انگیز باز متأسّفانه بشریّت غافل و بی خبر، روز به روز، خود را به سوى فساد و تباهى مى ‏کشاند، و بیشتر از خداوند بزرگ دورى مى‏ جوید، و بیشتر از اوامر او سرپیچى مى ‏کند، بنا به فطرت ذاتى خود متوجّه درگاه خداوند بزرگ مى ‏شود و از او براى رفع ظلم و فساد یارى مى‏ جوید!

از این رو در همه‏ قرون و اعصار آرزوى یک مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خدا پرستان وجود داشته است و این آرزو نه تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ، مانند زردشتى و یهودى و مسیحى و مسلمان سابقه دارد؛ بلکه آثار آن را در کتابهاى قدیم چینیان، و در عقاید هندیان؛ و در بین اهالى اسکاندیناوى و حتّى در میان مصریان قدیم؛ و بومیان و حتّى مکزیک؛ و نظایر آنها نیز مى ‏توان یافت.»

لازم به یادآورى است که کتاب «زند، و هومن یسن» و چند کتاب دیگر زردشتى و از جمله دو باب آخر جاماسب نامه مشتمل بر پیشگویى زردشت از زبان جاماسب حکیم به «گشتاسب» پادشاه وقت که به آئین زردشت گروید راجع به موعود آخر زمان، توسّط صادق هدایت از متن پهلوى به فارسى برگردانده شده، و به وسیله حسن قائمیان دوست و هم قلم هدایت به نام «علائم ظهور» منتشر گردیده است.

شعاع این فکر در میان غربیها

1- عقیده به ظهور یک رهایى بخش بزرگ و برچیده شدن بساط ظلم و ستم از میان انسانها، و حکومت حق و عدالت منحصر به شرقی ها و مذاهب شرقى نیست؛ بلکه یک اعتقاد عمومى و جهانى است که چهره‏ هاى مختلف آن در عقاید اقوام گوناگون دیده مى‏شود، و همه روشنگر این حقیقت است که این اعتقاد کهن ریشه‏ اى در فطرت و نهاد انسانى؛ و در دعوت همه پیامبران، داشته است.

در کتاب «دیباچه‏اى بر رهبرى» ضمن بیان وجود انتظار ظهور یک منجى بزرگ در میان اقوام مختلف غربى، و بهره بردارى پاره‏اى از افراد از یک چنین انتظار عمومى، نام پنج نفر از مدّعیان را که از انگلستان برخاستند به عنوان: «جیمز نایلور» و «یوحنا سوثکات» و «ریچارد برادرز» و «جان نیکولز تام» و «هنرى جیمز پرینس» را ذکر مى‏ کند، و از «برنارد باربر» جامعه شناس آمریکایى در رساله «نهضت منجى گرى»

وجود چنین اعتقادى را، حتّى در میان سرخ پوستان آمریکایى نقل کرده مى ‏گوید:

در میان قبائل سرخ پوست آمریکائى ... این عقیده شایع است که روزى گرد سرخ پوستان ظهور خواهد کرد و آنها را به بهشت زمین رهنمون خواهد شد ...

تنها تا پیش از سال 1890 بالغ بر بیست نوع از این نهضت‏ ها در تاریخ آمریکا ضبط شده است.

در بحثى که از کتاب «علائم الظّهور» سابقاً آوردیم تصریح شده بود که: آثار این عقیده را در میان اهالى اسکاندیناوى و بومیان مکزیک و نظایر آنها نیز مى ‏توان یافت.(28)

از مجموع آنچه تاکنون گفتیم نتیجه مى ‏گیریم که این انتظار جنبه منطقه‏ اى ندارد؛ انتظارى است همه گیر و گسترده و در سطح جهانى، و سرانجام شاهدى است بر فطرى بودن این اعتقاد.(29)


مکارم/گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

(23) - 50 درس اصول عقائد براى جوانان، ص301.

(24) - حکومت جهانى مهدى (عج)، ص88.

(25) - حکومت جهانى مهدى (عج)، ص52.

(26) - « یسى» به منى« قوى» نام پدر حضرت داوود است( نقل از قاموس مقدس).

(27) - (گردآورى یکى از دوستان صادق هدایت) در صفحه 47.

(28) - در این بخش از کتاب هاى:« علائم الظّهور»؛« شکوفه‏ هاى امید» و« دیباچه ‏اى بر رهبرى» استفاده شده است.

(29) - حکومت جهانى مهدى (عج)، ص 52.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 7 شهریور 1391  11:47 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

یهود،مسیحیت و آخرالزمان

یهود،مسیحیت و آخرالزمان واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

در تعاليم بسياري از اديان خبر از وقوع آخرالزمان و پايان دنيا در زمان نامشخصي در آينده آمده است. در حالي‌كه چنين حادثه‌اي با نابودي تمدن بشري يا پاكسازي زمين از زندگي انسان، در اذهان تجلي مي‌يابد، مذاهب آزادانديش معمولاً با نگاه تشبيهي به آن نگريسته و آن را نمادي از مرگ مي‌دانند.

اغلب مذاهب در تعاليم خود ادعا مي‌كنند «برگزيدگان» يا «شايستگان» مذهب حقيقي واحد، از حوادث آينده در امان خواهند ماند و به پاس كشمكش‌ها و رنج‌هايي كه در اين ميان تحمل كرده‌اند به سوي بهشت رهنمون مي‌شوند. هم‌چنين گفته شده ناشايستگان (بي‌ايمانان يا پيروان ديگر اديان) با زندگي ابدي در دوزخ، سرگرداني معنوي يا نابودي روبرو مي‌شوند. از منظر ديدگاه‌هاي ميانه‌روتر بهشت و جهنم واقعي نبوده، تشبيهي از حالات روحاني و معنوي در زندگي و يا بعد از آن به حساب مي‌آيند.

اين موضوع در كتب مذهبي با واژه «آخرت‌شناسي»1 شناخته شده و مي‌توان ردپاي آن‌را در ابتدايي‌ترين اعصار تمدن يافت. افسانه‌هاي مشهوري در ارتباط با پايان جهان وجود دارد. از جمله داستان «رگناروك»2 و كتاب مكاشفه. كتاب مكاشفه توصيف‌گر جنگ پاياني ميان خير و شر و «آرماگدون» پيشگويي شده از منظر مسيحيت مي‌باشد.

آخرالزمان يهودي

در كتاب تلمود در رسالة آودا زراه3 در صفحة 9A آمده است جهان ما تنها شش هزارسال عمر خواهد نمود:

... تنا دبي ايلييا هو4 آموخت: جهان مقدر است شش‌هزار سال عمر كند. دو هزارسال اول «پوچ» است؛ دو هزار سال بعد عصر تورات است. [از ابراهيم تا كامل شدن ميشنا، قسمت اول تلمود]؛ و دوهزار سال بعد [آخر] دورة ماشيح است؛ يعني عصر مسيحايي ممكن است در اين دوره آغاز شود. به خاطر گناهان ما [يهوديان] بسياري از [فرصت‌هاي آمدن ماشيح] سپري شده [و ماشيح هنوز نيامده است].

در آيين يهوديان پايان دنيا «آچاريت هياميم»5 (به معني آخرالزمان) نام دارد كه طي آن هزاران حادثه براي واژگوني جهان كهنه و آغاز مرحلة جديدي كه در آن همة انسان‌ها خداوند را ـ به عنوان كسي كه بر همه كس و همه چيز حكمراني مي‌كند ‌ـ مي‌شناسند، رخ مي‌دهد. يكي از حكيمان تلمود مي‌گويد: «پايان دوران را برسان، اما اجازه بده من آن زمان را نبينم.» چون اين دوره با كشمكش‌ها و رنج‌هاي فراواني همراه خواهد بود.

تقويم يهودي (لاچ)6 كاملاً براساس زمان فرض شدة خلقت جهان در كتاب پيدايش تنظيم شده است. بسياري (به‌طور برجسته محافظه‌كاران، يهوديان اصلاح‌طلب و بعضي مسيحيان) معتقدند عصر تورات نمادين است. برمبناي تعاليم يهوديان ديرين و يهوديان ارتودوكس عصر حاضر، اين دسته‌بندي دقيق و واقعي است و هميشه استوار بوده و خواهد بود. تنظيم‌هاي دقيق با سال‌هاي كبيسه، به منظور در نظر گرفتن تفاوت ميان تقويم قمري و تقويم شمسي به عمل آمده است؛ زيرا تقويم يهوديان براساس هر دو مي‌باشد. بنابراين سال 2000 ميلادي برابر است با سال 5760 تقويم يهودي، از زمان آفرينش جهان؛ براساس اين محاسبات پايان جهان در سال 2240 روي خواهد داد.

برمبناي عقايد رايج يهودي، پايان جهان با حوادث زير همراه است.

. تجمع يهوديان پراكنده و تبعيد شده در اسرائيل؛

. شكست همة دشمنان اسرائيل؛

. ساخت معبد سوم در اورشليم (قدس) و از سرگيري آيين قرباني و امور معبد؛

. تجديد حيات مردگان يا جذبه؛

. و ظهور مسيحاي يهوديان كه پادشاه اسرائيل خواهد بود. او يهوديان اسرائيل را به اسباط اوليه‌شان تقسيم خواهد كرد. در اين زمان يأجوج پادشاه مأجوج به اسرائيل حمله مي‌كند. يأجوج كيست و ملت مأجوج كدام ملت است هنوز مشخص نيست. مأجوج وارد جنگ بزرگي مي‌شود كه در آن بسياري از نيروهاي هر دو طرف كشته مي‌شوند و خداوند در آن مداخله نموده و يهوديان را نجات مي‌دهد. اين جنگ «آرماگدون» نام گرفته است. خداوند پس از اينكه اين دشمن را براي هميشه نابود كرد، همة نيروهاي اهريمني را از بين مي‌برد. بعداز سال 6000 ، (هزارة هفتم) عصر قدوسيت، آسودگي، زندگي روحاني و صلح فراگير آغاز مي‌شود كه «اُلام هابا»7 نام دارد.

گروهي از يهوديان «هسيريك»8 معتقدند «ماشيح» احتمالاً آمده و مأموريت خود را آغاز نموده است. شكست عراق توسط ارتش ايالات متحده در جنگ خليج در سال 1991 و اينكه اسرائيل صدمات جدي در آن جنگ نديد، به عنوان نشانه‌اي از حضور ماشيح در سرزمين به شمار رفته است. اين عقيده از سوي تمام گروه‌هاي ديگر يهودي كه هنوز منتظر «آخرالزمان» سنتي نوشته‌هاي انبيا و كتاب مقدس يهوديان مي‌باشند مردود اعلام گرديد.

آخرالزمان مسيحي

مسيحيان اوليه در قرن اول ميلاد نگراني‌هايي از زمان وقوع آخرالزمان داشتند. آنها معتقد بودند آخرالزمان در زمان حياتشان روي خواهد داد. «پل» (حواري) پايان جهان را با درد زايمان مقايسه كرد و اين مقايسه، چنين مي‌نمود كه جهان در حال حاضر آبستن نابودي خود است. اما هيچ كس نمي‌دانست كي اتفاق خواهد افتاد. زماني كه پيروان پل در «تسالونيكا» توسط رومي‌ها مورد اذيت و آزار قرار مي‌گرفتند، بسياري گمان مي‌كردند اين نشانة نزديكي آخرالزمان است. با اين وجود شك و ترديد گسترش مي‌يافت. در دهة 90 مسيحيان مي‌گفتند: «ما اين چيزها را در زمان پدرانمان هم شنيده‌ايم [پايان جهان]. اما ببين ما پير شده‌ايم و هيچ كدام اتفاق نيافتاد.»

در دهة 130 «سنت ژاستين مارتير»9 ادعا كرد خدا به اين دليل پايان جهان را به تأخير انداخته كه مي‌خواهد گسترش مسيحيت را در سراسر جهان مشاهده كند. در دهة 250 ميلادي، «سنت سپرييان»10 نوشت كه گناهان مسيحيان در آن زمان مقدمه و گواه نزديكي پايان بوده است. با اين حال تا قرن سوم بيشتر مردم معتقد بودند زمان پايان بسيار فراتر از زمان حياتشان است.

اين عقيده وجود داشت كه مسيح غيب‌گويي دربارة آينده را تقبيح نموده و به اين سبب اين تلاش‌ها براي پيشگويي آخرالزمان بي‌ثمر مي‌ماند. با اين وجود به كمك عقايد يهودي پيشگويي‌ها ادامه مي‌يافت. با استفاده از اين سيستم، تاريخ پايان در 202 ميلادي ثبت شد. اما وقتي اين تاريخ سپري شد همة اميدها روي سال 500 ميلادي تمركز يافت. با گذشت اين تاريخ، زمان پايان در افق محو شد و به‌طور فزاينده‌اي دور شمرده شد.

در حال حاضر بسياري از مسيحيان معتقدند آخرالزمان نزديك است. بعضي فرقه‌ها آن‌را در زمان حيات خود يا اندكي بعداز آن مي‌پندارند.

دكتر شفيعي سروستاني

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 7 شهریور 1391  11:47 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

آخرالزمان و ادیان ابراهیمی

آخرالزمان و ادیان ابراهیمی واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

پیامدهای منفی جنگ‌های جهانی و منطقه‌ای که نه تنها تمدن بشری؛ بلکه حیات علمی و فکری بشر را نیز تهدید می‌کنند و همه ارزش‌های دینی و اخلاقی را مورد تهاجم قرار داده‌اند، ناامیدی و اضطراب دربارة آینده که در بسیاری از جوامع بشری حکم‌فرما شده است، توجه به آینده جهان و ضرورت موضع‌گیری برابر سرانجام که از مسائل مهم در جهان‌بینی است، احتیاج مبرم همه انسان‌ها به نجات‌بخش حقیقی و این‌که از واژه زمان، آگاهی بیشتری پیدا کنیم و با آموزه و اصطلاح آخرالزمان بیش از پیش آشنا شویم، سبب تدوین این اثر، با موضوع آموزه آخرالزمان در ادیان ابراهیمی با تأکید بر متون مقدس شد.

دربارة آخرالزمان در ادیان مختلف تألیفات زیادی وجود دارد؛ ولی تألیف مشخص و جامعی که به مقایسه آخرالزمان در ادیان الهی پرداخته باشد، مشاهده نمی‌شود؛ لذا بر آن شدیم که به طرح این مطلب بپردازیم و پاره‌ای از نظریات ادیان غیر مطرح را نیز با مطالب مذکور همراه کنیم. مطالب فوق، در پنج بخش، به صورت دسته‌بندی آمده است. که امیدواریم مفید واقع شود.

این پرسش مهم است که «چه مقدار می‌توانیم آینده بشر را پیش‌بینی کنیم؟» ابزارهای بشر، عقل، تجربه و کشف و شهود عرفانی است، وحی هم در جایگاه یک ابزار آسمانی و خارج از قدرت بشری مطرح است. با قطع نظر از ابزار الهی، بشر چه مقدار می‌تواند آینده را پیش‌بینی کند؟ آیا با استفاده از تجارب خود یا تحلیل‌های عقلی یا کشف و شهود، می‌تواند آینده را پیش‌بینی کند یا از انجام این کار عاجز است و تنها به صورت قضایای شرطیه و نه به طور قطع و یقین، می‌تواند بگوید که اگر چنین اتفاقاتی بیفتد، چنان می‌شود؟

در مباحث تاریخی، علمی به نام «فلسفه تاریخ» مطرح است که نه مانند تاریخ، علم به گذشتگان و حوادث جزئی است و نه خود علم تاریخ موضوع بحث است که «فلسفه علم تاریخ» متکفل آن است، و نه قوانین و سنت‌های حاکم بر جامعه را بررسی می‌کند که در «علم تاریخ» از آن بحث می‌شود؛ بلکه «فلسفه تاریخ» به تحلیل تحولات جوامع و مسیر حرکت آن، نظر دارد.

به بیان شهید مطهری، سه علم یاد شده، علم بودن‌ها است؛ ولی این علم، علم شدن‌ها است؛ به این معنا که تاریخ، به چه سمتی حرکت می‌کند؟ محرک و مکانیزم حرکت چیست؟ منازل و مراحل، تا مرحله نهایی کدام است؟ به عبارت دیگر، «فلسفه تاریخ»، اصل حرکت، محرک، مکانیزم حرکت و طی مراحل جوامع در این حرکت را بررسی می‌کند.

 با ذکر این مقدمه، پرسش بالا را چنین مطرح می‌کنیم: آیا می‌توانیم در فلسفه تاریخ، با قطع نظر از آموزه‌های ادیان و مذاهب، حرکت تاریخ، مسیر حرکت، نهایت حرکت تاریخ و محرک اصلی حرکت تاریخ را با تجارب و تحلیل‌های عقلی یا با کشف و شهود بفهمیم؛ به گونه‌ای که یقین حاصل شود تاریخ به چه سمت و سویی حرکت می‌کند؟ محرک حرکت چیست و نهایت حرکت کجا است؟ در باب حوادث جزئی می‌توان با اسناد و مدارک فراوان، از جزئیات گذشته اطلاع یافت؛ گرچه همه اطلاعات، متواتر و یقینی نباشد و بعضی، ظنی و مشکوک باشد. در باب تاریخ علمی هم می‌توان فی الجمله، قوانینی نسبی و به صورت قضایای شرطیه استنباط کرد؛ مانند علل سقوط تمدن‌ها یا عوامل پیشرفت آن‌ها.

 سؤال این‌جا است که آیا در فلسفه تاریخ می‌توانیم از حوادث، قوانین و سنت‌های جزئی که در تاریخ علمی کشف کردیم، کمک بگیریم و قضیه‌ای غیرشرطی ارائه دهیم؟ برای نمونه، بگوییم: در آینده بشر، به دلیل قوانین الف و ب به طور قطع، فلان اتفاق خواهد افتاد؟ یا این‌که چنین کاری ممکن نیست و حداکثر کاری که دربارة آینده بشری می‌توانیم انجام دهیم، استفاده از قوانین و سنن، به صورت قضایای شرطیه دربارة آینده تاریخ است؟ زیرا معلوم نیست آینده بشر به کجا می‌انجامد؛ آیا آینده روشن بشر، در گروی تحقق عواملی است و در غیر این صورت، قطعاً آینده تاریکی خواهد داشت؟ به نظر می‌رسد بشر، نمی‌تواند با ابزار خود، دربارة آینده به طور مطلق اظهار نظر کند که جامعه انسانی، در آینده به طور حتم، چنین سرنوشتی خواهد داشت و قابل تغییر هم نیست؛ ولی در یک گام عقب‌تر، می‌توان گفت: با توجه به سیر تاریخ و گذشتگان، تاریخ در چند بُعد، تکامل داشته است: در بُعد ابزار، مانند وسایل حمل و نقل، وسایل ارتباطات که پیشرفت‌های بسیاری داشته و قابل قیاس با گذشته نیست.

 در بعد روابط اجتماعی هم این تغییر و تحول قابل مشاهده است، برای نمونه، نظام حکومتی در گذشته، قبیله‌ای و منطقه‌ای بوده؛ در حالی که اکنون نظام حکومت‌داری، بسیار پیچیده و دارای سلسله مراتب و در حد یک کشور است. بعد اقتصادی هم با پیدایش تجارت‌های جهانی، ایجاد بانک و ارتباطات سریع، بسیار پیشرفت کرده و رو به تکامل است. به طور کلی می‌توان گفت: در ابعاد اجتماعی، تربیتی، سیاسی و غیره، اطلاعات و آگاهی‌های بشر، رو به تکامل بوده است. روایات اسلامی هم رو به کمال بودن بشر را تأیید می‌کند.

نتیجه این‌که بشر در ادامه تاریخ، در مقایسه با گذشته آمادگی بیشتری برای پذیرش و فهم حقایق دارد؛ اما این، فقط یک حدس و گمان است، نه قطعیت و یقین؛ زیرا انسان، موجودی مختار است و جبری بر او حاکم نیست؛ بنابراین نمی‌توان به طور قطع گفت انسان‌های آینده، در همین مسیر پیش‌بینی‌شده، حق را می‌پذیرند یا نه؛ اگرچه انسان‌ها از جهت فهم، رو به رشد هستند و انسان فهیم، ظلم و عدالت و همانند آن را بهتر و بیشتر درک می‌کند؛ پس می‌توان گفت: آمادگی پذیرش حق را خواهد داشت و بیش از این را نمی‌توان پیش‌بینی کرد. البته با استفاده از ادیان آسمانی و تعالیم انبیا، می‌توان به درستی گفت که آینده بشر، رو به کمال و روشنایی است و در نهایت، خوبی‌ها و ارزش‌ها، بر گناه و ظلم، پیروز خواهد شد؛ گرچه قبل از این اتفاق، مدتی ظلم و بی عدالتی در جهان، فراگیر خواهد شد.

در پایان، می‌توان ادعا کرد پیش‌بینی هر سه دین دربارة آینده بشریت، در نهایت، مثبت و امیدوار کننده است؛ اما با قطع نظر از نویدهای ادیان آسمانی و حرکت جوامع، نمی‌توان به طور قطع و یقین به آینده روشن، حکم کرد، به ویژه این‌که همیشه قدرت‌های ستمگر، خوی برتری طلبی و تسلط بر جهان را دارند و در پی استثمار ملت‌های ضعیف هستند.

محمد‌حسین محمدی

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 7 شهریور 1391  11:48 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

هزاره گرايى-غرب و مهدویت

هزاره گرايى-غرب و مهدویت واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

هزاره گرايى ( millennialism ) ميراث قديم اديان است كه امروزه در جوامع مسيحى رواج يافته و در آينده نزديك، شاهد آثار و نتايج آن خواهيم بود.

اين آرمان در يهوديت بسيار اوج گرفت و در مسيحيت - به ويژه در حدود سال 1000 ميلادى - به نهايت اوج خود رسيد.

اكنون هزاره گرايى در جهان مسيحيت بيداد مى كند و شور و التهاب اين آرمان در آن جوامع بدان پايه است كه پژوهشگران علوم اجتماعى و رسانه هاى جمعى گاهى از آن به عنوان سندرم 2000 و جنون هزاره اى ياد مى كنند. اين آرمان خاص مسيحيت نيست و نشانه هايى از آن در اسلام و اديان ديگر وجود دارد.

دائرة المعارف بين المللى علوم اجتماعى در مدخل( millennialism ) مى نويسد : واژه لاتينى millennialism ، و معادل يونانى آن chilias در لغت به معناى يك دوره هزار ساله است. سنت هزاره بر ادبيات مكاشفه اى يهود و كتاب مكاشفه يوحنا استوار است.

بر اساس آن سنت، مسيح پس از اينكه بار ديگر به شكل يك جنگاور آشكار مى شود، بر ابليس پيروز خواهد گرديد و او را در بند خواهد كرد . آنگاه ملكوت خدا را پديد خواهد آورد و شخصاً به مدت 1000 سال حكم خواهد راند. قديسانى كه در ايمان ثابت مانده و جان بر سر آن نهاده اند، از خاك برمى خيزند و در پادشاهى او به كهانت مى پردازند.

در پايان اين دوره، شيطان تا چندى آزاد خواهد ماند و سرانجام كشته خواهد شد . آنگاه رستاخيز همه مردگان، واپسين داورى و آخرين رستگارى فرا خواهد رسيد.

هزاره گرايى تا اندازه اى به پيشگويى هاى مربوط به آينده جهان ارتباط دارد و در جستجوى پاسخى براى سرنوشت انسان و جهان است .

و اما هزاره مسيحي : كتاب مكاشفه يوحنا از اعداد و ارقام سخن گفته است و دو عدد بسيار معروف در آن يافت مى شود: 1000 و،666.

به گفته آن كتاب، حضرت عيسى علیه السلام شيطان را دربند مى كند و مدت هزار سال با قديسان خود و شهيدان آغاز مسيحيت كه تعدادشان بسيار است، سلطنت مى نمايد. آن گاه شيطان اندكى آزاد مى شود شيطان براى جنگ با نيكان و تسخير شهر قدس لشكرگرانى را فراهم مى كند، ولى وى و سپاهش به اراده خدا نابود مى شوند .

اين مسأله روشن بعداً تفسيرهاى مختلفى گرفت. مثلأ گروهى گفتند سلطنت هزار ساله حضرت عيسى مسيح علیه السلام به بهشت مربوط مى شود زيرا شيطان به آن جا راهى ندارد. درباره تقدم و تأخر اين رويدادها نيزگرايش هاى گوناگونى پديد آمد كه مكتب هاى پيش هزاره پس هزاره و نفى هزاره از آن جمله است.

هزاره گرايى همراه انتظار موعود، از يهوديت به مسيحيت سرايت كرد و به علت ناتمام ماندن رسالت حضرت عيسى مسيح علیه السلام در مسيحيت ادامه يافت.[1]

 نشريه موعود ش 19 ص 14.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 7 شهریور 1391  11:48 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

آیا اعتقاد به مهدویت در غیر اسلام نیز وجود دارد؟

آیا اعتقاد به مهدویت در غیر اسلام نیز وجود دارد؟ واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

پیروان بسیارى از ادیان و مذاهب معتقدند كه در یك عصر تاریك و بحرانى كه فساد و ظلم همه جا را فراگرفته، یك نجات دهنده بزرگ جهانى قیام خواهد كرد و با مدد غیبى وضع آشفته را اصلاح مى‌‏كند.

هر ملّتى او را با لقب مخصوصى مى‌‏شناسد و او را از ملت خود مى‌‏دانند، یهودیان او را به‏نام سرور میكائیلى و مسیحیان به‏نام مسیح موعود و زرتشتیان به‏نام سوشیانس (به ‏معناى نجات‏دهنده جهان) و مسلمانان به‏نام مهدى منتظر مى‌‏شناسند.

... آنچه را كه در این ادیان و مذاهب وعده داده شده، مطابق است با روایات اسلامى، از باب نمونه به موارد مختصرى اشاره مى‌شود.

در كتاب (دید) كه نزد هندویان از كتب آسمانى است آمده: پس از خرابى دنیاپادشاهى در آخر الزمان پیدا مى‌‏شود كه پیشواى خلائق باشد و نام او منصور (که در روایات ما لقب امام زمان عج است) باشد و تمام عالم را بگیرد و به‏دین خود در آورد و همه كس را از مؤمن و كافر بشناسد و هر چه از خدا خواهد بر آید.

در كتاب (زند) كه از كتاب‏هاى مذهبى زردشتیان است چنین آمده: آنگاه فیروزى بزرگ از طرف ایزدان برانگیخته مى‌‏شود، و اهریمنان را منقرض مى‌‏سازند و تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند و بعد از پیروزى ایزدان و بر انداختن تبار اهریمنان، عالم كیهان به سعادت اصلى خود رسیده بنى آدم بر تخت نیكبختى خواهد نشست.

همچنین در تورات، در سفر تكوین از دوازده امام كه از نسل اسماعیل بوجود مى‌‏آیند سخن گفته شده است.

و در مزامیر حضرت داود علیه السلام آمده است:... و امّا صالحان را خداوند تأیید مى‌‏كند... صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن همیشه ساكن خواهند بود.»[1]

آقاى حسن قائمیان در صفحه 17 كتاب ظهور و علائم ظهور مینویسد: «قسمت اعظم ترجمه متن‏هاى پهلوى صادق در باره ظهور و علائم ظهور است، و اگر روی هم رفته نظر كنیم به همه متون پهلوى ترجمه صادق (هدایت) باید بگوئیم كه تماما جنبه مذهبى دارد.

موضوع ظهور و علائم ظهور موضوعى است كه در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمیت خاصى است. و در همه مذاهب مشترك است و آرزوى مشترك همه معتقدین بمذاهب بزرگ را تشكیل میدهد...

 از این رو در همه قرون و اعصار آرزوى یك مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خدا پرستان وجود داشته است و این آرزو تنها در میان پیروان مذهبهاى بزرگ مانند زرتشتى، یهودى، مسیحى و مسلمان سابقه ندارد، بلكه آثار آن را در افسانه‏هاى یونان، در افسانه‏هاى میترا در ایران، در كتابهاى قدیم چینیان و در عقائد هندیان و در بین اهالى اسكاندیناوى و حتى در میان مصریان قدیم و بومیان وحشى مكزیك و نظائر آنها نیز میتوان یافت.»[2]

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 7 شهریور 1391  11:48 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

بشارت به منجی موعود در دین یهود و مسیح

بشارت به منجی موعود در دین یهود و مسیح واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

 در کتاب تورات حضرت موسی (ع) و کتاب زبور حضرت داود (ع) از کتب آسمانی عهد عتیق که هم اکنون در دست اهل کتاب و مورد قبول آن‌هاست، بشارات زیادی در باره ی ظهور مصلح آخرالزمان آمده است.

در کتاب «اشعیای نبی» فصل 11، بندهای 1-10 آمده است:

و نهالی از تنه‌ی یسی (1) بیرون آمده، شاخه ای از ریشه‌هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین، به راستی حکم خواهد نمود... کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت... گرگ با بره سکونت خواهد نمود و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید.

و گوساله و شیر با هم، و طفل کوچکی آن‌ها را خواهد راند... در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهند کرد، زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد.

در کتاب «حجّی نبی» فصل 2، بندهای 6-9 آمده:

یَهُوه صبایوت چنین می‌گوید: یک دفعه‌ی دیگر آسمان‌ها و زمین و دریا و خشکی را متزلزل خواهم ساخت و تمامی امت‌ها را متزلزل خواهم ساخت و فضیلت جمع امت‌ها خواهد آمد... این خانه را از جلال خود پر خواهم ساخت.

در کتاب «دانیال نبی» فصل 12، بندهای 1-12 آمده است:

... امیر عظیمی که بریا پسران قوم تو ایستاده‌ی قائم است، خواهد برخاست... بسیاری از آنان که در خاک خوابیده‌اند، بیدار خواهند شد...

در بخش سفر پیدایش توران چنین آمده:

عصای قدرت و سلطنت از یهود دور نخواهد شد... تا «شیلو» بیاید و او را اطاعت امت خواهد بود.

 در کتاب «حبقوق نبی» فصل 2، بندهای 3-5 آمده است:

اگر چه تأخیر نماید، برایش منتظر باش، زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود... بلکه جمیع امت‌ها را نزد خود جمع می‌کند و تمامی قوم‌ها را برای خویشتن فراهم می‌آورد.

در کتاب «صفنیای نبی» فصل 3، بندهای 8 و 9 آمده:

خداوند می‌گوید برای من منتظر باشید زیرا قصه‌ی من بر این است که امت‌ها را جمع نمایم و ممالک را فراهم آورم و در آن زمان پاک، به امت‌ها باز خواهم داد تا جمیع ایشان اسم یَهُوه (خدا) را بخوانند و به یک دل او را عبادت نمایند.

در 35 بخش از مزامیر 150 گانه کتاب زبور حضرت داود (ع)، اشاره ای به ظهور مبارک منجی موعود و نویدهایی از پیروزی صالحان بر شریران و تشکیل حکومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب مختلف به یک دین محکم و آیین جاوید، موجود است.

مزبور 37، بند 9-12 و 17-18:

... شریران منقطع می‌شوند و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد، بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود و حلیمان وارث زمین خواهند شد... و میراث آن‌ها خواهد بود تا ابدالابد.

مزبور 72، بندهای 2 و 4 و 7 و 8:

... و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را انصاف، و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت. در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود و حکم رانی خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهر تا اقصای جهان.

مزبور 72، بندهای 11-13:

جمیع سلاطین او را تعظیم خواهند کرد و جمیع امت‌ها او را بندگی خواهند نمود. زیرا چون مسکین استغاثه کند، او را رهایی بخشد و جان‌های مساکین را نجات خواهد داد.

مزبور 772، بندهای 17 و 19:

... اسم او تا ابد بماند، اسمش چون آفتاب باقی بماند، در او مردمان برکت خواهند یافت و تمامی قبایل او را خجسته خواهند گفت، و نام مجید او تا ابد مبارک باد و تمامی زمین از جلالش پر شود.

مسیحیان و بشارت به منجی موعود در اناجیل چهارگانه

 در جای جای کتاب‌های اناجیل چهارگانه (انجیل متی، انجیل لوقا، انجیل مرقس و انجیل یوحنا) بشارات مختلقی پیرامون منجی موعود و خصوصیاتش آمده است، به خصوص بخش مکاشفه‌ی یوحنا که تصویری از آینده و وقایع آخرالزمان را ارائه می‌دهد که هم اکنون سرلوحه‌ی برنامه ریزی‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... برخی کشورهای مسیحی شده است.

حضرت مسیح (ع) در آخرین روزهای زندگی خویش، به یاران و شاگردان خود توصیه‌ها و سفارش‌های بسیاری درباره‌ی بازگشت خود به زمین نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بیداری و آمادگی نموده است.

انجیل لوقا، فصل 12، بندهای 35-36:

کمرهای خود را بسته، چراغ‌های خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می‌کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد، بی درنگ برای او باز کنند. پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که گمان نمی‌برید، پسر انسان می‌آید.

انجیل متی، فصل 24، بندهای 27 و 30 و 35-36 و 45:

هم چنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می‌شود، پسر انسان نیز چنین خواهد بود...، آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال عظیم می‌آید...

آسمان و زمین زایل خواهد شد، اما سخن من هرگز زایل نخواهد شد، اما از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد حتی ملائکه آسمان... لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می‌آید.

انجیل مرقس، فضل 13، بندهای 24-36:

.... از آن روز و ساعت، غیر از پدر، هیچ کس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس بر حذر و بیدار شده دعا کنید زیرا نمی‌دانید آن وقت کی شود...

... پس بیدار باشید، زیرا نمی‌دانید در چه وقت صاحب خانه می‌آید، در شام یا نصف شب یا بانگ خروس یا صبح. مبادا ناگهان آمده و شما را خفته یابد.

انجیل یوحنا، فصل 12، بندهای 27-29:

... و به او قدرت بخشیده است که داوری هم بکند، زیرا پسر انسان است و از این تعجب مکنید، زیرا ساعتی می‌آید که در آن جمیع کسانی که در قبور هستند آواز او را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد، هر که اعمال نیکو کرد برای قیامت حیات و هر که اعمال بد کرد به جهت قیامت داوری.

مکاشفه یوحنا، فصل 12، بندهای 1-5:

و علامتی عظیم در آسمان ظاهر شد، زنی که آفتاب را در بر دارد، ماه زیر پاهایش و بر سرش تاجی از دوازده ستاره است و آبستن بوده، از درد ناله و از عذاب زاییدن فریاد برمی آورد... پس پسر نرینه را زایید که همه امت‌های زمین را به عصای آهنین حکم رانی خواهد کرد و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد...

رساله‌ی پولس به رومیان، فصل 14، بند 12:

... و آن که برای حکم رانی امت‌ها مبعوث شود، امید امت‌ها بر وی خواهد بود.

کتاب اعمال رسولان، فصل 1، بندهای 9-11:

... همین عیسی که از نزد شما به آسمان بالا برده شد، باز خواهد آمد، به همان طوری که او را به سوی آسمان روانه دیدید.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 7 شهریور 1391  11:48 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

اتفاق مذاهب در موضوع موعود آخرالزمان

اتفاق مذاهب در موضوع موعود آخرالزمان واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

جو حاکم در دوران حکومتهاي بني‏اميه و بني عباس و نظير آنها سبب گرديد که بسياري از حقايق اسلامي به دست فراموشي سپرده شود و در ميان مسلمانان ترويج نشود و در مقابل بسياري از چيزها که در مسير سياست آنها قرار مي‏گرفت‏به وجود آمد و تبليغ شد. نظير مساله جبر، خلق قرآن و امثال آنها.

جلال‏الدين عبدالرحمان سيوطي (1) در حالات «يزيدبن عبدالملک بن مروان‏» که بعد از «عمر بن عبدالعزيز» به حکومت رسيد مي‏نويسد: او چون خلافت را به دست گرفت، گفت: مانند عمربن‏عبدالعزيز رفتار کنيد، اطرافيان او چهل نفر شيخ (عالم درباري) را پيش او حاضر کردند و همه آنها شهادت دادند که بر خلفا حساب و عذابي نيست! و او بعد از چهل روز از خلافتش (از عدالت و تقوا به ظلم و بي‏بندو باري) برگشت .

«زماني که منصور عباسي از مالک بن انس امام مذهب مالکي خواست کتاب «موطا» را بنويسد تا مردم را بر فقه او وادار نمايد، با او شرط کرد که بايد در کتابت از علي بن ابي‏طالب(ع) حديثي نقل ننمايي! و نيز (2) به او گفت: از «شواذ بن مسعود» و «شدائد بن عمر» و رخصتهاي «ابن عباس‏» اجتناب کن » به هر حال در اثر جريانهاي اشاره شده و (3) انزواي امامان: و شهادت، تبعيد و زنداني شدن آنها و مخالفت صد درصد خلفا با مطرح شدن اهل‏بيت(ع) سبب گرديد که مساله مهدويت در ميان برادران اهل سنت‏به دست فراموشي سپرده شود و اين مقدار که در کتابها نقل شده و محفوظ مانده از کرامات بلکه از معجزات است که خداوند خواسته است‏حجت‏بر همه اهل اسلام تمام شود. امروز که وضع زمان عوض شده اميد است دانشمندان اسلامي اين حقايق را ترويج کرده و وظيفه الهي خويش را در رابطه با اين حقيقت ادا نمايند.

با توجه به آنچه گذشت در اين مقاله سعي شده است که با استفاده از منابع اهل سنت اثبات شود که شيعه و اهل سنت درباره امام زمان(ع) متفق‏القول‏اند وحدت نظر دارند. به عبارت ديگر:

اهل سنت نيز مانند شيعه مي‏گويند: مهدي موعود(ع) فرزند نهم امام حسين و فرزند چهارم امام رضا و فرزند بلافصل امام حسن عسکري(ع) است و در سال 255 هجري در شهر سامرا از مادري به نام نرجس متولد شده است و در آخرالزمان ظهور کرده و حکومت جهاني واحدي تشکيل خواهد داد.

پس به طور خلاصه مي‏توان گفت در اين مقاله در ضمن دو گفتار دو مطلب اساسي به اثبات مي‏رسد: در گفتار اول اثبات مي‏شود: مهدي موعود «که آمدنش به طور متواتر از رسول‏الله(ص) نقل شده، فزرند نهم امام حسين و فرزند چهارم امام رضا و فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسکري: است و يک شخص مجهول و نامعلومي نيست.

در گفتار دوم با بررسي اقوال تني چند از بزرگان اهل سنت که همه آنها ولادت امام زمان(ع) را نوشته و ولادت او را بطور قطع و يقين بيان داشته‏اند معلوم مي‏شود که شهرت عدم ولادت آن حضرت و نسبت مجهول بودنش بي‏اساس بوده است.

چنانکه گفته شد همه مطالب بدون استثناء از کتب برادران اهل سنت جمع آوري شده و نگارنده از اين کار دو نظر داشته است‏يکي اينکه: برادران اهل سنت موقع مطالعه آن عذري نياورند و نگويند که اين مطالب در کتابهاي ما نيست ديگر آنکه مطالعه کنندگان شيعه مذهب را سبب تحکيم اعتقاد باشد و بدانند آنچه که آنها عقيده دارند مورد تصديق اهل سنت نيز مي‏باشد. اين مزيت‏به نظر من سبب نزديک شدن اهل سنت و شيعه نسبت‏به يکديگر خواهد گرديد.

مهدي شخصي ، نه مهدي نوعي

برادران اهل سنت در رابطه با مهدي موعود « مي‏گويند: ما به مهدي نوعي عقيده داريم. به عبارت ديگر ما منکر موعود نيستيم . احاديثي که از رسول خدا(ص)درباره او صادر شده مورد قبول ماست ولي مي‏گوييم، او هنوز متولد نشده و معلوم نيست چه کسي است اما در آينده متولد مي‏شود و بعد از برزگ شدن قيام مي‏کند و حکومت جهاني واحد تشکيل مي‏دهد. او از نسل فاطمه واز فرزندان حسين (ع)است. (4)

مثلا شبراوي شافعي در الاتحاف (5) مي‏گويد: شيعه عقيده دارد مهدي موعود که احاديث صحيحه در رابطه با او وارد شده ، همان پسر حسن عسکري خالص است و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد ولي صحيح آن است که او هنوز متولد نشده و در آينده متولد شده و بزرگ مي‏شود واو از اشراف آل البيت الکريم است.»

«ابن ابي الحديد» در شرح نهج‏البلاغه (6) ذيل خطبه‏16 مي‏گويد:

«اکثر محدثين عقيده دارند مهدي موعود از نسل فاطمه(ع) است و اصحاب ما معتزله آن را انکار ندارند و در کتب خود به ذکر او تصريح کرده‏اند و شيوخ مابه او اعتراف کرده‏اند. فقط فرق آن است که او به عقيده ما هنوز متولد نشده و بعدا متولد خواهد گرديد.

ناگفته نماند که: اهل سنت‏بر اين گفته خود دليلي از احاديث‏يا آيات نياورده‏اند. فقط شهرتي است که در ميان ايشان به وجود آمده است و اين از نتايج منزوي شدن اهل بيت(ع)و برگشتن خلافت اسلامي از آنهاست چنانکه در مقدمه مقاله به آن اشاره شد. وانگهي احاديث منقوله در کتب اهل سنت عينا عقيده شعيه را مي‏رساند و در آن احاديث مي‏خوانيم که: مهدي موعود(ع) دوازدهمين امام از ائمه دوازده‏گانه و نهمين فرزند امام حسين(ع) و چهارمين فزرند امام رضا(ع) و فرزند بلافصل امام حسن عسکري(ع) است.

و نيز روايات اهل سنت مي‏گويند که آن حضرت در سال 255 هجري در نيمه‏شعبان در شهر سامرا از مادري به نام نرجس به دنيا آمده است. بنابراين شيعه و اهل سنت در مهدي موعود شکي ندارند و هر دو عقيده به مهدي شخصي دارند. منتها، دورانهاي تاريک و انزواي اهل بيت و عصر حکومت‏سياه بني‏اميه و بني‏عباس مانع از آن شد که اهل سنت چيزي را که در کتابهاي خود نوشته و نقل کرده‏اند در ميان خود شهرت بدهند و مانند شيعه منتظر آمدن مهدي شخصي(ع) باشند.

ما اينک بعضي از دلايلي را که دلالت‏بر مهدي شخصي دارند از کتب برادران اهل سنت نقل کرده و درباره آنها توضيح مي‏دهيم:

1- محمد صالح حسيني ترمذي حنفي از سلمان فارسي نقل کرده مي‏گويد:

«دخلت علي النبي (ص) فاذاالحسين علي فخذه و هو يقبل عينيه و فاه و يقول: انت‏سيد ابن سيدانت امام ابن امام، نت‏حجة‏ابن حجة ابوحجج تسعة من صلبک تا سعهم قائمهم.» (7)

«يعني داخل محضر رسول خدا(ص) شدم ناگاه ديدم که حسين(ع) بر روي زانوي آن حضرت است. حضرت چشمها و دهان حسين را مي‏بوسيد و مي‏فرمود: تو آقايي فرزند آقايي، تو امامي، پسر امامي، تو حجتي فرزند حجتي. پدر نه‏نفر حجتي از صلب تو که نهم آنها قائم آنهاست.

اين حديث‏شريف صريح است در اينکه مهدي موعود(ع) نهمين فرزند امام حسين(ع) است علي هذا متولد هم شده است. بنابراين حديث نمي‏شود گفت معلوم نيست مهدي چه کسي است و هنوز متولد نشده است.

«عبدالله بسمل‏» نيز همين حديث را عينا نقل کرده است. (8)

2- «ابوالمويد موفق خوارزمي حنفي‏» (متوفاي 568) آن را با کمي تفاوت از «سليم بن قيس‏» از «سلمان محمدي‏» چنين نقل مي‏کند:

«قال دخلت علي النبي(ص) واذاالحسين علي فخذه و هو يقبل عينيه و يلثم فاه و يقول انک سيدابن سيدابوسادة انک امام ابن امام ابوائمة، انک حجة ابن حجة ابوحجج تسعة من صلبک تاسعهم قائمهم (9)

«مهدي موعود(ع) در کلام رسول خدا(ص) به احسن وجه تعيين شده و آن نهمين فرزند امام حسين(ع) است.»

3- حافظ شيخ سليمان حنفي قندوزي حديث فوق را در ينابيع‏المودة باب 54 ص 168 و نيز در باب‏56 ص 258 از کتاب مودة القربي تاليف سيد علي بن شهاب همداني شافعي (متوفاي‏786) نقل کرده است و نيز در باب‏77 ص 445 باز از مودة‏القربي و در باب 94 ، ص 492 از خوارزمي به دو سند از سلمان فارسي و امام سجاد(ع) از پدرش امام حسين(ع) نقل کرده که دومي چنين است:

«عن علي بن الحسين عن ابيه الحسين بن علي: دخلت علي جدي رسول‏الله(ص) فاجلسني علي فخذه و قال لي: ان الله اختار من صلبک يا حسين تسعة ائمة تاسعهم قائمهم و کلهم في‏الفضل و المنزلة عندالله سواء»

«امام مي‏فرمايد: به محضر جدم رسول‏الله(ص) داخل شدم مرا روي زانوي خويش نشانيد و فرمود خداوند از صلب تو نه نفر امام اختيار کرده که نهم آنها قائم آنهاست و همه در فضيلت و مقام پيش خداوند يکسانند».

بنابراين مهدي(ع) يک مهدي معين و نهمين فرزند امام حسين(ع) است.

ناگفته نماند که کتاب «مودة ذوي‏القربي‏» تاليف سيد علي بن شهاب همداني شافعي (متوفاي‏786) حاوي چهارده فصل است که شيخ سليمان حنفي همه آن کتاب را در «ينابيع‏الموده‏» آورده و آن را باب پنجاه و ششم اين کتاب قرار داده است و در فصل دهم تحت عنوان «المودة العاشرة في عدد الائمه و ان المهدي منهم‏» حديث مبارک فوق را چنانکه گفته شد - در ص 258 از سليم بن قيس هلالي از سلمان فارسي از رسول‏الله(ص) نقل کرده است.

پس بنابر آنچه ما به دست آورده‏ايم حديث فوق در کتابهاي «مقتل خوارزمي‏» در «ارجح‏المطالب‏» «مناقب مرتضوي‏» ، «مودة ذوي‏القربي‏» و «ينابيع المودة‏» نقل شده است و دلالت‏بر مهدي شخصي دارد يعني مهدي موعود(ع) فرزند نهم امام حسين(ع) است.

4- حموئي جويني شافعي از عبدالله بن عباس نقل کرده که گفت:

«سمعت رسول الله(ص) يقول انا و علي و الحسن و الحسين و تسعة من ولدالحسين مطهرون معصومون‏» (10)

«شنيدم که حضرت مي‏فرمود من ، علي ، حسن ، حسين ، و نه نفر از فرزندان حسين همه پاک شده از طرف خدا و معصوم هستيم‏».

و نيز همين حديث را از اصبغ بن نباته از عبدالله بن عباس نقل کرده است (11) وهمچنين در «ينابيع المودة‏» (12) از کتاب «مودة القربي‏» (مودت دهم) واز فرائدالسمطين (13) نقل شده است.

از اين حديث نيز روشن مي‏شود که مهدي موعود(ع) فرزند نهم امام حسين(ع) است و اگر بگويند چه مانعي دارد که فرزند امام حسين باشد ولي بعدا در آخرالزمان متولد شود؟! مي‏گوييم به قرينه روايات گذشته و روايات آينده، نه نفر پشت‏سر منظورند. يعني امام دوازدهم فرزند نهم امام حسين(ع) است.

5 - شبراوي شافعي مصري (متوفاي 1172) در کتاب «الاتحاف بحب‏الاشراف‏» (14) وابن صباغ مالکي در «فصول المهمة‏» (15) نقل مي‏کنند که:دعبل‏بن‏علي‏خزاعي مي‏گويد: چون به محضر حضرت رضا(ع) رسيدم و در ضمن قصيده خود اين دو شعر را خواندم که

: خروج امام لا محالة خارج يقوم علي اسم الله و البرکات يميز فينا کل حق و باطل و يجزي علي النعماء النقمات

حضرت رضا(ع) با گريه سرش را بلند کرد و فرمود: اي دعبل! در اين دو شعر جبرئيل به زبان تو سخن گفته است آيا مي‏داني آن امام کدام است که قيام مي‏کند؟ گفتم: نمي‏دانم، فقط شنيده‏ام که امامي از شما اهل بيت قيام کرده زمين را پر از عدل خواهد کرد.

«فقال: يا دعبل الامام بعدي محمد ابني و بعده علي ابنه و بعده ابنه الحسن و بعد الحسن ابنه الحجة‏القائم المنتظر في غيبة المطاع في ظهوره و لو لم يبق من‏الدنيا الايوم واحد لطول الله ذلک اليوم حتي يخرج فيملاء الارض عدلا کما ملئت جورا».

«اي دعبل! امام بعد از من پسرم محمد و بعد از او پسر او ست و بعد از او حسن و بعد از حسن پسرش حجت قائم منتظر است. در غيبت مورد اطاعت‏خواهد بود و در وقت ظهورش اگر از عمر دنيا نماند مگر يک روز ، خدا آن روز را بلند خواهد کرد تا خروج نموده و زمين را پر از عدل و داد گرداند همانطور که از ظلم پر شده باشد.»

شايان ذکر است که اين حديث را شيخ‏الاسلام حموئي در فرائدالسمطين از ابوالصلت عبدالسلام هروي (16) و حافظ قندوزي حنفي از فوائد حموئي شافعي (17) نقل کرده است

ادامه دارد ...

 

 


حوزه /گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

پي نوشتها

1- جلال‏الدين عبدالرحمان سبوطي ، تاريخ الخلفاء ص‏246

2- امام الصادق و المذاهب الاربعه ج 2 ، ص 555 به نقل از مقدمة البيض ابن عبدالبر، ص‏9

3- مقدمه موطا، ص 12، از عبدالوهاب و عبداللطيف

4- منظور ما از «مهدي نوعي‏» همين است و گر نه اهل سنت نيز آن حضرت را فاطمي و حسيني مي‏دانند

5 - بشراوي ، الاتحاف ، باب خامس ص 180 ذيل فصل الثاني عشر من‏الائمه ابوالقاسم محمد

6- ابن ابي الحديد، شرح نهج‏البلاغه، ج 1، ص 281

7- محمد صالح حسيني ترمذي ، مناقب مرتضوي باب دوم ص‏139

8- عبدالله بسمل ، ارجح المطالب في عد مناقب اسدالله الغالب، ط لاهور، در باب منحصر بودن امامت در دوازده نفر ص‏436

9- مقتل الحسين ، خوارزمي ، ج 1، الفصل السابع في فضائل الحسين، ص‏146

10- فرائدالسمطين ، ج 2، ص 132 ، حديث 430

11- همان مدرک، 2، ص‏313، حديث‏563

12- ينابيع‏المودة باب 58 ، ص 258

13- فرائد السمطين، باب‏77 ، ص 445

14- الاتحاف بحب الاشراف ، ط ادبيه مصر، ص‏146، 165

15- فصول المهمه، فصل 8 ، ص 265

16- فرائد السمطين ، ج 2 ، ص‏337 ، حديث 591

17- ينابيع المودة ، باب 80 ، ص 454

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 7 شهریور 1391  11:48 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

نظر متفكران غربى درباره مهدویت

نظر متفكران غربى درباره مهدویت واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

«برنارد شاو» فیلسوف برجسته انگلیسى صریحاً به زنده بودن دین اسلام اعتراف كرده، اعلام نمود:

من همیشه نسبت به دین محمد(ص) به واسطه خاصیت زنده بودن شگفت آور آن نهایت احترام را داشته‏ام. به نظر من اسلام تنها مذهبى است كه استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون و صور متغیر زندگى و مواجهه با قرون مختلف را دارد. من چنین پیش بینى مى‏كنم و هم اكنون هم آثار آن پدیدار شده است كه ایمان محمد مورد قبول اروپاى فردا خواهد بود.(23)

آن‏گاه كه برناردوشاو جهان گیر شدن آیین اسلام را پیش بینى مى‏كرد وآن‏را مورد قبول مردم اروپا مى‏دانست و معتقد بود كه تنها اسلام مى‏تواندمشكلات جهان را حل كند، اروپاییان با بى‏اعتنایى از كنار این‏نظریه‏مى‏گذشتند. اما امروز حقیقت سخنان او و سایر متفكران آزاداندیش براى غربیان آشكار شده است. گرایش روز افزون مردم جهان به اسلام نشانه بارزى است براى صحت پیش بینى‏هاى او. امروزه كسانى كه در آمریكا و اروپا به اسلام مى‏گروند همان حقایقى را مى‏یابند كه متفكران غربى، آنها را از ویژگى‏هاى اسلام معرفى مى‏كنند كه عامل نجات بخش بشریت و پناهگاه امن معنوى براى انسان‏هاى سرگشته غربى است. یك تازه مسلمان آمریكایى مى‏گوید:

این آیین قادر است فشارهاى جامعه بى‏بنیاد و مصرفى آمریكا را كه متوجه افراد است، برطرف كند. اسلام نه تنها یك دین، بلكه یك شیوه درست زندگى نیز مى‏باشد.(24)

«داگلاس جانسون» از مركز تحقیقات بین المللى و استراتژیك و نویسنده كتاب مذهب عنصر مفقوده در فن حكومت مى‏گوید:

جهان به مذهب روى مى‏آورد. هنگامى كه حكومت‏هاى غیر مذهبى نیازهاى مردم را بر آورده نكنند، پیام‏هاى مذهبى فضاى خالى را پر مى‏نمایند.(25)

بنابراین، نوعى خود آگاهى و رشد معنوى در دنیاى در حال تكامل و رشد، دیده مى‏شود كه فراتر از مادیات عمل كرده و حتى مادیات را عامل توقف و مانع رشد و تكامل مى‏داند، افرادى نظیر «تدد انلیز» اهل «فیلاد لفیا» هر هفته ادبیات سال 2000 را بررسى مى‏كند، شدیداً به این باور ایمان دارد كه هزاره بعدى زمان ظهور منجى آخرالزمان است.(26)

صاحب الزمان(عج) از نگاه هانرى كربن

پروفسور «هانرى كربن» ایران شناس مشهور فرانسوى از جمله اروپاییانى است كه در دوران زندگى علمى خود تمایل قلبى و یقین عینى و عقلانى به وجود مبارك امام عصر(عج) و معنویت بى‏بدیل سایر ائمه شیعه(ع) یافته‏بود.

به عقیده كربن، مفهوم ولایت در این دوران طولانى انتظار، همان هدایت ارشادى امام است كه «اسرار» اصول عقاید را مى‏آموزد. این مفهوم از سویى، شامل مفهوم معرفت است و از سوى دیگر، واجد معناى محبت؛ یعنى معرفتى كه فى‏نفسه متمركز و نیرومند است.(27)

كربن در بخشى از كتاب تاریخ فلسفه اسلامى ضمن نقل روایتى مشهور از پیامبر اكرم(ص) كه مى‏گوید:

اگر تنها یك روز به پایان جهان باقى مانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولانى خواهد كرد تا مردى از ذرّیه من كه نامش نام من و كنیه‏اش كنیه من خواهد بود، ظهور كند. او زمین را از هماهنگى و عدل پر خواهد ساخت چنان‏كه تا آن هنگام از خشونت و جور پر شده است.

به تفسیر این روایت پرداخته و مى‏نویسد:

روزى كه چنین طولانى خواهد شد، زمان غیبت است و این حدیث صریح طنین خود را در همه قرون و در تمام مراتب شعور و ضمیر شیعه منعكس ساخته است.

كربن پس از اذعان به این نكته كه امامان همه نور و حقیقت واحدى هستند كه در دوازده شخص متمثل شده‏اند، مى‏نویسد:

وقتى نسبت لاهوت و ناسوت را در شخص امامان در نظر بگیریم، مى‏بینیم مسأله به هیچ روى شبیه به اتحاد اُقنومى در طبیعت نیست، امامان، ظهورات و تجلیات الهى هستند، قاموس فنى زبان، كلمات (ظهور و مظهر) را پیوسته به مقابله با عمل آیینه باز مى‏گرداند، پس بدین‏گونه امامان هم چون ظهور الهى، بى‏هیچ كم و بیش «اسماء الله» مى‏باشند و به این عنوان از دو مهلكه تشبیه و تعطیل مصونند.(28)

مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

 


 گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

23. روزنامه جمهورى اسلامى، 73/5/24، ص 11.

24. روزنامه جمهورى اسلامى، 73/5/24، ص 11.

25. موعود، شماره 9، ص 66، به نقل از: مقاله «نقش كلیدى مذهبى در سیاست بین المللى» ترجمه: فریند پرتو، 6ژوئیه 1996، ص‏1.

26. موعود، شماره 9، ص 66، به نقل از: مقاله «در جستجوى آخرالزمان»، نوشته ژان سبایستین ستلى، 30 دسامبر 1995، ص 1.

27. امین میرزایى، موعود، شماره چهاردهم.

28. هانرى، كربن، تاریخ فلسفه اسلامى، ترجمه اسدالله مبشرى.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 7 شهریور 1391  11:48 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

اعتقاد به مهدویت در آیین یهود و زردشت

اعتقاد به مهدویت در آیین  یهود و زردشت واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

آیین زردشتى

در كتاب‏هاى اوستا، زند، جاماسب نامه، داتستان دینیك، زراتشت نامه، موعودهایى معرّفى شده‏اند كه آنان را سوسیانت مى‏نامند. این موعودها سه تن بوده‏اند كه مهم‏ترین آنان آخرین ایشان است و او را «سوسیانت پیروزگر» خوانده‏اند. این سوشیانت، همان موعود است. چنان‏كه گفته‏اند: سوشیانت مزدیسنان، به منزله گریشناى برهمنان بوداى پنجم بودائیان،(7) مسیح یهودیان، فارقلیط عیسویان و مهدى مسلمانان است.

آیین یهود

یهودیان نیز كه خود را پیروان حضرت موسى(ع) مى‏دانند، منتظر موعودند. در آثار دینى یهود، اسفار تورات و دیگر كتاب‏هاى انبیاى آنان همواره به موعود اشاره شده است. اما این قوم، به حضرت مسیح(ع) و به حضرت محمد(ص) نگرویدند. بنابر این، در برابر مسأله موعود و انتظار بسیار حساس و نگرانند. یهودیان نباید به سادگى و غفلت از این همه بشارت‏ها و اشارت‏ها بگذرند، بلكه باید از دیگر منتظران، منتظرتر باشند و بیشتر به انتظار و آمادگى براى ظهور فكر كنند و از این همه ظلم، خیانت، تجاوز و انسان كشى دست بردارند و از عواقب ظلم و ستم بترسند. آنان دو موعود كتاب‏هاى خود، یعنى مسیح(ع) و محمد(ص) را نپذیرفتند. اما از دست موعود سوم رها نخواهند شد.(8)

به هر حال، یهودى حق پوش چه بپذیرد یا نپذیرد در كتاب‏هاى یهودیت، عهد عتیق و دانیال پیامبر، كتاب حجى (حكا) ى پیامبر، صفینیاى پیامبر، اسعیاى پیامبر و زبور داود مطالبى درباره موعود آخر الزمان آمده است. پاره‏اى از علائم آخرالزمان، رجعت و شخصیت حضرت حجة بن الحسن المهدى(عج)، حتى اشاراتى درباره واقعه عاشورا در كتاب بشارات عهدین آمده است.

قرآن كریم مى‏فرماید:

(وَ لَقَد كَتَبنا فِى الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكر اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحوُن)(9)؛

علاوه بر ذكر تورات در زبور نیز نوشتیم كه بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.

در متن زبور آمده است:

قوم‏ها را به انصاف داورى خواهد كرد، آسمان شادى كند و زمین مسرورگردد، دریا و پرى آن غرّش نمایند، صحرا و هر آن چه در آن است به‏وجد آید. آن‏گاه تمام درختان جنگل مترنم خواهند نمود.(10) اما منتظران‏خداوند، وارث زمین خواهند شد، ... اما حلیمان وارث زمین خواهند شد، زیرا كه بازوان شریر شكسته خواهد شد و اما صالحان را خداوند تأیید مى‏كند.(11)

مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی


گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

7. دائرة المعارف فارسى، ج 1، ص 1373.

8. در بعضى از روایات آمده كه جماعتى از یهودیان گرد «دجّال» را مى‏گیرند و با ظهور مهدى، فرود آمدن عیسى(ع)، كشته شدن دجال، آنان نیز قتل عام مى‏شوند.

9. انبیاء (21) آیه 105.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 7 شهریور 1391  11:48 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

اتفاق مذاهب در موضوع موعود آخرالزمان (2)

اتفاق مذاهب در موضوع موعود آخرالزمان (2) واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

6- شيخ‏الاسلام حموئي جويني شافعي در فرائد السمطين (18) از حسين بن خالد نقل کرده که [امام] علي‏بن‏موسي‏الرضا(ع) فرمود کسي که ورع ندارد، دين ندارد و کسي که تقيه ندارد ايمان ندارد و «ان اکرمکم عندالله اتقيکم‏» يعني عمل کننده‏تر به تقيه. گفته شد يابن رسول‏الله تا کي تقيه کنيم؟ فرمود: تا روز وقت معلوم و آن روز خروج قائم ماست هر کسي تا قبل از خروج قائم تقيه را ترک کند از مانيست .

«فقيل له يابن رسول‏الله و من القائم منکم اهل البيت؟ قال: الرابع من ولدي ابن سيدة الاماء يطهر الله به الارض من کل جور و يقدسها من کل ظلم و هوالذي يشک الناس في ولادته و هو صاحب الغيبة قبل خروجه فاذا خرج اشرقت الارض بنوره‏»

«گفته شد يابن رسول‏الله کداميک از شمااهل بيت، قائم است؟ فرمود: فرزند چهارم من ، پسر خانم کنيزان . خداوند به وسيله او زمين را از هر ظلم پاک و از هر ستم خالي مي‏گرداند. او همانست که مردم در ولايت وي شک کنند و او صاحب غيبت است و چون خروج کند زمين بانورش روشن مي‏گردد.»

او همانست که زمين براي وي پيچيده شود و براي وي سايه‏اي نباشد و او همان است که منادي درباره وي از آسمان ندا مي‏کند. ندايي که خدا آن را به گوش همه اهل زمين مي‏رساند. منادي مي‏گويد:بدانيد حجت‏خدا در نزد کعبه ظهور کرده تابع او شويد که حق در او و با اوست و آن است قول خداي عزوجل که مي‏فرمايد:

«ان نشا ننزل عليهم من‏السماء آية فظلت اعناقهم لها خاضعين‏» (19)

اين حديث مانند حديث‏سابق دلالت‏بر مهدي معين دارد.

حافظ قندوزي همين حديث را از فرائد السمطين نقل کرده و مي‏گويد:

«قال الشيخ المحدث الفقيه محمد بن ابراهيم الجويني الحموئي الشافعي في کتابه فرائد السمطين عن دعبل الخزاعي ... » (20)

7- ابن صباغ مالکي در «الفصول‏المهمه‏» (21) که آن را در معرفت ائمه نگاشته است مي‏گويد:

«و روي ابن‏الخشاب في کتابه مواليد اهل بيت‏يرفعه بسنده الي علي‏بن‏موسي‏الرضا(ع) انه قال: الخلف الصالح من ولد ابي محمد الحسن بن علي و هو صاحب الزمان القائم المهدي‏»

«ابن خشاب ابومحمد عبدالله بن احمد بغدادي در کتاب خود که سندش را به امام رضا(ع) رسانده که آن حضرت فرمودند: خلف صالح (مهدي موعود) از فرزندان ابي محمد حسن بن علي عسکري است و او صاحب الزمان و قائم مهدي است‏».

8 - شيخ الاسلام حموئي شافعي در فرايدالسمطين (22) و موفق بن احمد خوارزمي حنفي در کتاب «مقتل‏الحسين‏» (23) (ع) نقل مي‏کنند از ابي‏سلمي که شترچران رسول خدا(ص) بود (24) مي‏گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم که مي‏فرمود: در شب معراج از خداي جليل خطاب آمد:

«آمن الرسول بما انزل اليه من ربه‏» (25)

گفتم: «والمومنون‏» خطاب رسيد: راست گفتي اي محمد ، کدام کس را در ميان امت‏خود گذاشتي؟ گفتم:بهترين آنها را خطاب رسيد: علي‏بن‏ابي‏طالب را؟ گفتم: آري پروردگارا! خطاب رسيد: يا محمد! من توجه کردم به زمين، توجه کاملي و تو را از اهل زمين اختيار کردم. نامي از نامهاي خود رابراي تو مشتق کردم. من ياد نمي‏شوم، مگر آنکه تو هم با من يادشوي .منم محمود و تويي محمد.

بعد دفعه دوم به زمين نظر کردم از آن «علي‏» را برگزيدم و نامي از نامهاي خود براي او مشتق کردم و منم اعلي و اوست علي يا محمد! من تو را و علي ، فاطمه و حسن، حسين و امامان از فرزندان حسين را از شبح نور آفريدم (26) و ولايت‏شما را بر اهل آسمانها و زمين عرضه کردم . هر که قبول کرد در نزد من از مؤمنين است و هر که انکار نمود نزد من از کفار است. اي محمد! اگر بنده‏اي از بندگان من مرا عبادت کند تا از کار افتد و يا مانند مشک خشکي گردد. پس در حال انکار لايت‏شما پيش من آيد ، او را نمي‏آمرزم تا اقرار به ولايت‏شما کند. اي محمد! آيا ميخواهي اوصياي خود را ببيني؟ گفتم: آري بار خدايا ، خطاب آمد: به طرف راست عرش خدا بنگر:

«فالتفت فاذا انا بعلي و فاطمه والحسن و الحسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و المهدي في ضحضاح من نور قياما يصلون و هو - يعني‏المهدي - في وسطهم کانه کوکب دري و قال يا محمد هولاء الحجج و هو الثاثر من عترتک و عزتي و جلالي انه الحجة‏الواجبة لا وليائي والمنتقم من اعدائي‏».

«من به طرف راست عرش خدا نگاه کردم ناگاه ديدم: علي ، فاطمه ، حسن ، حسين ، محمد بن علي ، باقر ، جعفربن محمد صادق ، موسي بن جعفر کاظم ، علي بن موسي‏الرضا، محمد بن علي جواد ، علي بن محمد هادي ، حسن بن علي عسکري و مهدي در دريايي از نور ايستاده و نماز مي‏خوانند و مهدي در وسط آنها مانند ستاره درخشاني بود. خدا فرمود: اي محمد ! اينها حجتها هستند، مهدي منتقم عترت توست . به عزت و جلال خودم قسم او حجتي است که ولايتش بر اولياي من واجب است و او انتقام گيرنده از دشمنان من است‏».

حافظ حنفي قندوزي ، اين حديث‏شريف را در «ينابيع المودة‏» (27) از خوارزمي نقل کرده‏و مي‏گويد: حمويي نيز در فرائد آن را نقل کرده است و در ينابيع به جاي «والمهدي‏» عبارت «و محمد المهدي بن الحسن‏» آمده است. اين حديث گذشته از دلالت‏بر مهدي شخصي حاوي اسامي مبارک همه امامان صلوات‏الله عليهم اجمعين - است.

9- «موفق بن احمد خوارزمي‏» در «مقتل الحسين‏» (28) و «شيخ الاسلام حمويي شافعي‏» در «فرائدالسمطين‏» (29) «سعيد بن بشير» از علي ابن ابي‏طالب(ع) نقل کرده‏اند که فرمود:

قال رسول‏الله(ص)انا واردکم علي الحوض و انت‏يا علي‏الساقي و الحسن الرائد (30) والحسين الامر و علي‏بن الحسين الفارط و محمد بن علي‏الناشر و جعفر بن محمد السائق و موسي بن جعفر محصي المحبين و المبغضين و قامع المنافقين و علي بن موسي معين المؤمنين و محمد بن علي منزل اهل الجنة في درجاتهم و علي بن محمد خطيب شيعته و مزوجهم الحور العين والحسن بن علي سراج اهل‏الجنة يستضئون به والمهدي شفيعهم يوم‏القيامه حيث لاياذن‏الله الا لمن يشاء و يرضي‏».

من پيشتر از شما وارد (31) حوض کوثر مي‏شوم تو يا علي ساقي کوثر هستي و حسن مدير آنست ، حسين فرمانده آن مي‏باشد، علي بن الحسين سابق برديگران در رسيدن به آن ، امام باقر مقسم آن ، جعفر صادق سوق‏دهنده به آن ، موسي بن جعفر شمارنده دوستان و دشمنان و زايل‏کننده منافقان ، علي بن موسي يار مؤمنان ، محمد بن علي جواد نازل کننده اهل بهشت در درجاتشان و علي بن محمد هادي ، خطيب شيعه و تزويج کننده حورالعين به آنهاست، حسن بن علي عسکري چراغ اهل بهشت است. مردم از روشنايي آن روشنايي مي‏گيرند و مهدي موعود شفاعت کننده آنهاست در مکاني که خدا اجازه شفاعت نمي‏دهد مگر به کسي که بخواهد و از او راضي باشد».

اين حديث مبارک نيز که برادران اهل سنت‏به صورت قبول ، آن را نقل کرده‏اند حاوي نامهاي پاک دوازده امام: است.

10- حافظ سليمان قندوزي از جابربن يزيد جعفي نقل کرده مي‏گويد: شنيدم جابر بن عبدالله انصاري مي‏گفت: رسول خدا(ص) به من فرمود:

«يا جابر! ان اوصيايي و ائمة المسلمين من بعدي اولهم علي ، ثم‏الحسن ، ثم الحسين، ثم علي بن الحسين ، ثم محمد بن علي المعروف بالباقر ستدرکه يا جابر فاذالقيتة فاقرئه مني‏السلام ، ثم جعفربن محمد، ثم موسي بن جعفر ، ثم علي بن موسي ، ثم محمد بن علي ، ثم علي بن محمد، ثم الحسن بن علي ،ثم القائم، اسمه اسمي و کنيه کنيتي ابن الحسن بن علي ذاک الذي يفتح‏الله علي يديه مشارق الارض و مغاربها ذاک‏الذي يغيب عن اوليائه غيبة لا يثبت علي القول بامامته الا من امتحن الله قلبه للايمان‏» (32)

«اي جابر! اوصياي من و امامان مسلمين بعد از من اول آنها علي بن ابي‏طالب است. بعد از او حسن ، بعد از او حسين ، بعد از او علي بن حسين ، بعد از او محمد بن علي معروف به باقر . اي جابر! تو او را درک خواهي کرد و چون به خدمتش رسيدي سلام مرا برسان ، بعد از او جعفر بن محمد ، بعد از او موسي‏بن جعفر ، بعد از او علي بن موسي ، بعد از او محمد بن علي، بعد از او علي بن محمد ، بعد از او حسن بن علي، بعد از او قائم آل محمد که نامش نام من و کنيه‏اش کنيه من است پسر حسن بن علي ، او همانست که خدا با دست وي شرق و غرب زمين را فتح مي‏کند، او همانست که از دوستان خويش مدت زيادي غايب مي‏شود، تا حدي که در اعتقاد به امامت او باقي نمي‏ماند مگر آنان که خداوند قلوبشان را با ايمان امتحان کرده است‏»

جابر مي‏گويد: گفتم يا رسول‏الله! آيا مردم در زمان غيبت از وجود وي منتفع مي‏شوند؟ فرمود: آري به خدايي که مرا به حق فرستاده، مردم در زمان غيبت از نور ولايتش روشنايي مي‏گيرند. چنانکه مردم از آفتاب بهره مي‏برند با آنکه زير ابرهاست. اي جابر! اينکه گفتم از مکنونات سر خداست و از علم مخزون خدا مي‏باشد آن را اظهار مکن مگر به کسي که اهليت دارد.


حوزه /گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

پی نوشتها

18- فرائد السمطين ، ج 2، ص‏336 ، حديث 590

19- ما اگر بخواهيم از آسمان مشيت آيت قهري نازل گردانيم که همه به جبر گردن زير بار ايمان فرود آرند» (سوره شعراء، آيه 4)

20- ينابيع المودة ، باب 80، ص 454 و باب‏86 ، ص 471

21- فصول المهمه ، فصل ثاني عشر ، ص‏309 ، 310

22- فرائد السمطين ، ج 2 ، ص‏319 ، حديث 571

23- مقتل الحسين ، ج 1، فصل سابع في فضائل الحسن ، و الحسين ، ص‏96

24- ابن اثير در «اسدالغابه‏» مي‏گويد: ابوسلمي چوپان شتران رسول خدا(ص) بود ، نامش را «حريث‏» گفته‏اند. ابن حجر نيز در «الاصابه‏» چنين گفته است:ناگفته نماند حديث فوق را در فرائد از خوارزمي نقل کرده است.

25- سوره بقره ، آيه 285

26- در نسخه فرائد «شبح‏» و در نسخه مقتل خوارزمي «من سنح نور من نوري‏» است .

27- ينابيع المودة ، باب‏93 ، ص‏487

28- مقتل الحسين ، ج 1، فصل سابع في فضائل الحسن و الحسين ، ص 94

29- فرائد السمطين ، ج 2 ، ص 321 ، حديث 572

30- در لفظ مقتل الحسين «الزائد» با «زاء» است‏يعني دورکننده دشمنان از حوض

31- «وارد» کسي است که قبل از قافله وارد محلي مي‏شود نظير «فارسلوا واردهم فادلي دلوه‏».

32- ينابيع المودة ، باب 94 ، ص 494

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 7 شهریور 1391  11:48 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

اعتقاد به مهدویت در آیین هندوها

اعتقاد به مهدویت در آیین هندوها واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

در كتاب «وید» كه نزد هندویان از كتب آسمانى است، چنین آمده است:

پس از خرابى دنیا پادشاهى در آخرالزمان پیدا شود كه پیشواى خلایق باشد و نام او منصور(1) باشد و تمام عالم را بگیرد و به دین خود در آورد و همه كس را از مؤمن و كافر بشناسد و هر چه از خدا بخواهد بر آید.(2)

در یكى دیگر از كتب مقدس هندوها آمده است:

دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلى در آخرالزمان كه پیشواى ملائكه و پریان و آدمیان باشد. حق و راستى با او باشد. آن چه در دریا و زمین‏ها و كوه‏ها پنهان باشد همه را به دست آورد و در آسمان‏ها و زمین آن چه باشد خبر مى‏دهد. از او بزرگ‏تر كسى به دنیا نیامد.(3)

هم‏چنین در كتاب معروف هندوها چنین اشاره شده است:

پادشاهى به دولت دنیا، به فرزند سیّد خلایق در دو جهان (كشن) تمام شود و كسى باشد كه بر كوه‏هاى مشرق و مغرب دنیا حكم براند و فرمان كند و بر ابرها سوار شود و فرشتگانْ كاركنان او باشند، جن و انس در خدمت او شوند و از «سودان» كه زیر خط استواست تا سرزمین «تسعین» كه زیر قطب شمالى است و ماوراى بحار را صاحب شود و دین خدا زنده گردد. و نام او «ایستاده» (قائم) باشد و خدا شناس باشد.(4)

به بیان زیباتر، در كتاب مهابا راتا و كتاب پورانه‏ها در این خصوص آمده‏است:

همه ادیان معتقدند كه در پایان هر دوره‏اى از تاریخ، بشر از لحاظ معنوى و اخلاقى رو به انحطاط مى‏رود و چون طبعاً و فطرتاً، در حال هبوط و دورى از مبدأ است و مانند احجار به سوى پایین حركت مى‏كند و نمى‏تواند به خودى خود به این سیر نزولى و انحطاط معنوى و اخلاقى خاتمه دهد، پس ناچار روزى یك شخصیت معنوىِ بلند پایه كه از مبدأ وحى و الهام سرچشمه مى‏گیرد، ظهور خواهد كرد و جهان را از تاریكى جهل و غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد و....(5)

اصولاً فتوریسم (Fotorism) یعنى اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجى، عقیده‏اى است كه در كیش‏هاى آسمانىِ یهودیت (جودایسیم)، و زردشت (زوراستریانیسم)، مسیحیت (در سه مذهب عمده آن، یعنى كاتولیك، پروتستان و اردتدوكس) و خصوصاً دین مقدس اسلام به مثابه یك اصل مسلم گرفته شده است. درباره آن در مباحث تئولوژیك مذاهب آسمانى، رشته تئولوژى بیبلكیال، كاملاً شرح و بسط داده شده است.(6)

مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی


 

عرفان/گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

1. در زیارت عاشورا «مع امام منصور من اهل بیت محمد(ص)» و دعاى ندبه «أین المنصور على من اعتدى علیه» شاید به همین مناسبت باشد. محدث نورى در كتاب نجم الثاقب مى‏نویسد: در ذخیره و تذكره آمده كه منصور اسم آن جناب در كتاب وید براهمه است.

2. بشارات عهدین، ص 245، به نقل از: پیشواى دوازدهم، حجةبن الحسن المهدى(عج).

3. سبك از كتاب مقدس هندوها.

4. اوپانیشاد، ص 737.

5. معارف اسلامى در جهان معاصر، ص 245.

6. مجموعه حكم، سال سوم، شماره 1 و 2، مقاله سید هادى خسروشاهى.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 7 شهریور 1391  11:48 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:موعود در ادیان دیگر

ويژگي‌هاي قيام منجي موعود در اديان پيشين

ويژگي‌هاي قيام منجي موعود در اديان پيشين واحد دین واندیشه تبیان زنجان-

بشارت پیامبران و بزرگان سایر ملل به امام مهدی(عج)

ظهور منجي موعود، در عصر پاياني جهان ـ معروف به آخرالزمان ـ‌ پس از فراگير شدن ظلم و بيداد، واقعيتي است كه مورد توافق جملة اديان و آيين‌هاي الهي و وحياني مي‌باشد. پيامبران و فرستادگان الهي، نويد فرا رسيدن روزگاري آكنده از عدل و محبت را به پيروان خود مي‌داده‌اند. هر چند شايد هيچ يك از كتاب‌هاي آسماني پيامبران پيشين از گزند تحريف به دور نمانده، اما اين حقيقت ريشه‌دار همچنان در ميان بسياري از آنها به چشم مي‌خورد. مطلب جالب توجه آنكه، برخي از اين بشارت‌ها به قدري از جامعيت برخوردار است، كه حتي نسب و نام آن موعود نجات‌بخش را نيز بيان نموده؛ همان كه در آخرين كتاب و كامل‌ترين آنها به نحو مبسوط معرفي شده است.1

نگارنده در اين مجال بر آن است كه نگاهي اجمالي به اين بشارت‌ها داشته باشد. هر چند كه اين موضوع به صورت تفصيلي در برخي از آثار متأخران پرداخته شده است.

دسته‌بندي آيات امام مهدي(ع) در كتاب‌هاي آسماني

با نگاهي كلّي به بشارت‌هاي منجي قيام كنندة آخرالزمان ـ كه از سوي پيامبران الهي، يا بزرگاني كه در ميان پيروان مذاهب و ملل جهان، به دارا بودن كتاب آسماني معروف‌اند، بيان شده ـ مي‌توان آنها را به چهار بخش دسته‌بندي نمود:

دستة اول، آيات و بشاراتي كه به ويژگي‌هاي ظهور و قيام آن نجات‌بخش موعود مي‌پردازد و به ويژه، فراگير بودن و بين‌المللي بودن آن را بيان مي‌كند. دستة‌دوم، آياتي كه به معرفي شخص منجي و نسب و خاندانش، به ويژه انتساب وي به خاندان پيامبر آخرالزمان مي‌پردازد؛ دستة سوم، آياتي كه ويژگي‌ها و مشخصات دوران ظهور و چگونگي آن را بيان مي‌كند، دستة چهارم، آياتي كه به انتظار كشيدن براي ظهور منجي، توصيه و دعوت مي‌نمايد. اين چهار گروه، بشارت‌هايي است كه در ميان مجموعة آيات كتاب‌هاي آسماني وجود دارد. لازم به يادآوري است كه هر كدام از اين گروه آيات، مشتمل بر عناوين جزئي‌تري است كه در زير به آنها اشاره مي‌كنيم.

1. ويژگي‌هاي قيام منجي موعود

هر قيام و انقلابي از چند مؤلفه تشكيل مي‌شود: نخست، اهداف و نتايج قيام؛ دوم،‌رهبري قيام؛ سوم، چگونگي آن و چهارم، ياران و انقلابيون. آياتي كه دربارة قيام منجي موعود، در كتاب‌هاي انبياي پيشين وجود دارد نيز بر اساس همين مؤلفه‌ها قابل دسته‌بندي است. دربارة هدف قيام، و رهبري آن در ادامة مطلب، سخن خواهيم گفت. اما در اينجا چگونگي قيام و خصوصيات قيام و ويژگي‌هاي ياران منجي را بر مي‌شماريم.

1ـ1. چگونگي قيام

الف ـ عمومي و فراگير بودن: بر اساس آنچه در كتاب‌هاي آسماني آمده، منجي آخرالزمان، مورد انتظار همة‌ملل جهان بوده، قيامي كه برپا مي‌نمايد قبل از آنها سابقه نداشته و هيجان آن جملة افراد عالم را فرا مي‌گيرد، و آنان را به دين حقيقي و طريق پاكي و پاك‌سيرتي هدايت مي‌كند. در بشارت كتاب حكي نبي، به نقل از خداوند متعال چنين آمده است:

تمامي امم را به هيجان مي‌آورم، و مرغوب همگي طوائف [منجي مورد انتظار] خواهد آمد.2

در كتاب صفنياي نبي نيز به فراگير بودن نتيجة قيام و هدايت عمومي اشاره كرده، مي‌فرمايد:

به منظور گرد آوردن تنها طوائف بشر بر يك دين حق، سلاطين و دولت‌هاي مختلف را نابود كنم... آن وقت لب پاكيزه را براي خواندن همه به نام خداي و عبادت كردن ايشان به يك روش، به قوم‌ها بازگردانم.3

ب ـ قيام با شمشير: دربارة اينكه منجي موعود، از چه سلاحي استفاده خواهد كرد، بشارت‌هاي پيامبران، به عصاي آهنين يا همان شمشير اشاره مي‌كند. اين مسئله از نگاه پيامبر عظيم‌الشأن اسلام و اوصياي ايشان نيز، پاسخي مشابه دارد.4

در بخش‌هاي مختلفي از «مكاشفة يوحنا» از منجي با عنوان كسي كه غالب شده و احكام الهي را نگه مي‌دارد ياد شده كه با عصاي آهنين بر همة ملل جهان فرمانروايي خواهد نمود.5

دربارة دليل استفاده از شمشير در اين گونه روايات، و استفاده نكردن از سلاح‌هاي كشتار جمعي مدرن، آنچه به نظر مي‌رسد اين است كه منجي و يارانش از قدرت حقيقي (باطني) برخوردارند. كه در روايات با عنوان قدرت چهل مرد از آن ياد شده، كه مي‌توانند كوه‌ها را از جاي بركند، و هدف ايشان اتمام حجّت رو در رو با فرد فرد مخالفان است، به علاوه استفاده از سلاح كشتار جمعي موجب نابودي حرث و نسل است كه از ديدگاه اديان الهي ـ به ويژه شريعت اسلام ـ جايز نيست.6

1ـ2. ياران منجي

دربارة ويژگي‌هاي ياران منجي موعود، در بشارات پيامبران، بر چند ويژگي عمده تإكيد مي‌شود؛ از جمله خداپرست بودن و پاك سرشت بودن ايشان.

الف ـ خداپرستان: در كتاب مذهبي زرتشتيان ـ زند ـ

«ايزدان» يا خداپرستان، در برابر «اهريمنان» يا ملحدان و كفار، هماره در حال پيكارند و سرانجام با ياري خداوند ـ اورمزد ـ ايزدان، به پيروزي نهايي مي‌رسند و نسل اهريمنان را منقرض مي‌كنند. در اين بشارت، تصريح مي‌شود كه اين پيروزي، مقدمة رسيدن جهان به سعادت اصلي خويش است و پس از آن، بني‌آدم بر تخت نيك‌بختي تكيه خواهند زد.7

البته در قسمت‌هاي بعد خواهيم گفت كه براساس اين بشارت‌ها، صالحان و شايستگان، تحت رهبري منجي موعود، حكومت بر زمين را به ارث خواهند برد.

ب ـ پاك سيرتان: در كتاب زبور داوود(ع) به دنبال آيات وارث شدن صالحان، جريان درگيري و نبرد آخرالزمان را بين دو طايفه؛ جبهة شريران و جبهة پاكان و صادقان توصيف مي‌نمايد و مي‌گويد:

... شريران شمشير را كشيدند و كمان را چلّه كردند تا آنكه مظلوم و مسكين را بيندازند، و كمان‌هاي ايشان شكسته خواهد شد. كميِ صديّق از فراواني شريران بسيار بهتر است، چون‌كه بازوهاي شريران شكسته مي‌شود و خداوند تكيه‌گاه صدّيقان است... اما شريران هلاك خواهند شد و دشمنان خداوند، مثل پيه‌بره‌ها، فاني؛ بلكه مانند دود تلف خواهند شد... . صديقان وارث زمين شده، تا ابد در آن ساكن خواهند شد.8

در آيات ديگري از كتب آسماني، علاوه بر عناوين فوق، ياران منجي و سپاه او به عوان متبرّكان خدا و اشخاص متواضع، معرفي شده‌اند.

2. ويژگي‌هاي منجي موعود

2ـ1. صفات منجي

در ميان بشارت‌هاي موجود كتب آسماني، برخي از آنها به بيان صفات منجي موعود مي‌پردازد؛ از آن جمله مي‌توان ويژگي‌هاي زير را نام برد:

الف ـ پيشواي مخلوقات و عادل بودن: در كتاب باسك، پيروان در آخرالزمان به ظهور فرمانرواي عادلي بشارت داده مي‌شوند كه پيشواي همة موجودات، اعم از فرشتگان، پريان و آدميان بوده، زمام همة امور را در اختيار خواهد گرفت:

دور ديني تمام شود به پادشاه عادلي در آخرالزمان كه پيشواي ملائكه، پريان و آدميان باشد؛ حق و راستي با او باشد و آنچه در دريا، زمين‌ها و كوه‌ها پنهان است، همه را به دست آورد و از آسمان‌ها و زمين، آنچه باشد خبر دهد و از او بزرگ‌تر كسي به دنيا نيايد.9

ب ـ منصور و ياري شده: در كتاب ديد كه نزد هنديان به كتاب آسماني معروف است، به ياري شدن منجي موعود و پادشاه آخرالزمان اشاره شده است. همچنين در اين بشارت،‌ غلبة آن فرمانروا بر سراسر جهان و همة مخلوقات و گرويدن جملگي به دين او بيان شده است.

پس از خرابي دنيا، پادشاهي در آخرالزمان پيدا شود كه پيشواي خلايق بوده، نام او منصور باشد و تمام عالم را بگيرد و به دين خود درآورد. او همه‌كس را از مؤمن و كافر بشناسد و هر چه از خدا خواهد، برآيد.10

ج ـ غيبت قبل از قيام داشتن: در مكاشفات يوحنا، بخش 1، آية 17 ضمن آياتي كه چگونگي قيام منجي موعود را بازگو مي‌نمايد، به گونه‌اي رمزگونه و استعاري، ولادت و پنهان بودن مولد، غيبت قبل از قيام و برخي ديگر از خصوصيات وي را بيان مي‌كند.

در آية 14 مي‌گويد:

و آن مولد به منظور حفاظت قطعي از دستبرد اهريمنان، براي زمان و زمانين و نصف زمان از نظر آنان نهان شد.

اين عبارت، به طور ابهام‌آميز علاوه بر اصل غيبت، به طول مدت آن نيز اشاره كرده است.

2ـ2. نسبت منجي موعود

الف ـ از نسل بني‌هاشم: در كتاب جاماسب، منجي موعود را از فرزندان بني‌هاشم مي‌داند:

مردي از زمين تازيان، از فرزندان هاشم بيرون آيد، مردي بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق، ... با سپاه بسيار و روي به ايران نهد و آباداني كند و زمين پر داد كند.11

ب ـ فرزند انسان: در انجيل متي، از زبان حضرت عيسي(ع)، بشارتي نسبت به نجات بخش آخرالزمان آمده، كه طيّ آن وي را با عنوان «فرزند انسان» معرفي نموده است. در ادامه چنين مي‌گويد:

همگي قبايل نزد وي جمع خواهند گشت و آنان را از يكديگر جدا خواهند نمود چنان‌كه شباني ميش‌ها را از بزها جدا مي‌كند. پس ميش‌ها را به راست و بزها را به چپ خود، ايستاده خواهد نمود. آنگاه ملك به اصحاب يمين خواهد گفت: اي بركت يافتگان خدا، بياييد و آن ملك را كه از ابتداي عالم براي شما مهيا شده، تصرف نماييد.12

نكتة قابل توجه آنكه بشارت دهنده، حضرت مسيح بوده، بنابراين «فرزند انسان» خود آن حضرت نيست. به علاوه، در آخرالزمان ظهور خواهد كرد. مطابق با روايات اسلامي، اين بشارت با ويژگي‌هاي امام مهدي(ع) برابري مي‌كند.

ج ـ فرزند خاتم پيامبران(ص): در ميان بشارت‌هاي متعدد كتاب‌هاي آسماني، برخي از آنها، منجي آخرالزمان را با توجه به نسل و نسب نيز معرفي كرده‌اند؛ از جمله اين كتاب‌ها كتاب شاكموني است كه وي را فرزند بزرگوار سيد و سرور خلايق دو جهان خوانده است. به عقيدة هنديان، شاكموني از پيغمبران و صاحب كتاب آسماني است. در بشارت اين كتاب، موضوع وحدت اديان، پس از ظهور منجي موعود كه از نسل خاتم پيامبران(ص) مي‌باشد، آمده است:

پادشاهي و دولت دنيا به فرزند سيد خلايق دو جهان (كشن) بزرگوار تمام شود. او كسي باشد كه بر كوه‌هاي مشرق و مغرب دنيا حكم براند و فرمان كند، بر ابرها سوار شود و فرشتگان، كاركنان او باشند، و جنّ و انس در خدمت او شوند.13

همچنين در مزمور 72 زبور داوود(ع) نيز از پيامبر آخرالزمان با نام «ملك» و از منجي موعود، با نام «ملك زاده» كه بزرگ‌ترين و كامل‌ترين مظهر عدل الهي مي‌باشد ياد شده است.

د ـ فرزند‌ خاتم پيامبران و سيّد اوصيا: در كتاب پاتيكل، از بزرگان هنديان كه به نظر آنان صاحب كتاب آسماني است، منجي آخرالزمان، فرزند دو پيشواي بزرگ جهان، كه يكي ناموس آخرالزمان (آخرين پيغمبر(ص)) و ديگري صدّيق اكبر و وصيّ بزرگ‌تر وي كه «پشن» نام دارد [يعني علي‌بن ابيطالب] معرفي شده است.14

هـ . فرزند دختر خاتم پيغمبران: در كتاب جاماسب‌نامه به نقل از زرتشت، ضمن مطالبي كه دربارة‌ پيامبران و خاتم ايشان نقل مي‌كند، آمده است:

پيغمبر عرب، آخر پيغمبران باشد كه در ميان كوه‌هاي مكه پيدا شود و بر شتر سوار شود. قوم او شترسواران خواهند بود، و با بندگان خود چيز خورَد و به روش بندگان نشيند و او را سايه نباشد، و از پشت سر مثل پيش رو ببيند، و دين او اشراف اديان باشد، و كتاب او باطل گرداند همة كتاب‌ها را و دولت او تازيك (عجم) را برباد دهد و دين مجوس و پهلوي را برطرف كند و نار سدير و آتشكده‌ها را خراب كند و تمام شود روزگار پيشداديان و كيانيان و ساسانيان و اشكانيان.

و از فرزندان دختر آن پيغمبر كه خورشيد جهان و شاه زمان نام دارد، كسي پادشاه مي‌شود در دنيا، به حكم يزدان كه جانشين آخر آن پيغمبر باشد در ميان دنيا ـ كه مكه باشد ـ باشد و دولت او تابه قيامت متصل شود و بعد از پادشاهي او، دنيا تمام شود... و «اهرمن كلان» را كه ضدّ يزدان و بندة عاصي او باشد، بگيرد و در حبس كند.15

 ادامه دارد ...

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 7 شهریور 1391  11:48 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها