: ۱۶۰۰ تن از دانشمندان برجستة جهان، در بیانیهای در سال ۱۹۹۲ اعلام کردند که «رفتارهای ویرانگر انسان معاصر به جایی رسیده است که ممکن است جهان زنده چنان دگرگون شود که دیگر نتواند حیات را، به شیوهای که برای ما آشناست، تأمین کند».
چکیده
انسان افزون بر رابطة با خداوند، با خود و با انسانهای دیگر، با محیط زیست 1 نیز رابطه دارد، از اینرو، مجموعهای از احکام و دستورالعملهای اخلاقی دربارة رفتار او با محیط زیست وجود دارد که آن را «اخلاق محیط زیست»2 نام نهادهاند. در این نوشتار، تلاش شده تا پس از بیان نکات مقدماتی همانند تعریف محیط زیست، مشهورترین نظریات در باب اخلاق محیط زیست و تأثیر جهانبینی در اتخاذ این نظریات، به اهم مبانی اخلاق زیستمحیطی اسلام با تأکید بر آرای استاد مصباح به اختصار اشاره نموده، برخی فضایل، احکام و مصادیق اخلاقی در این باب را بیان کنیم.
کلید واژهها: اخلاق، محیط زیست، اسلام، شأن، ارزش، مسؤولیت
مقدمه
«به سبب آنچه دستهای مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است، تا [خدا سزای] بعضی از آنچه را که کردهاند به آنان بچشاند، باشد که بازگردند». (روم: 41)«و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان میگشودیم، ولی تکذیب کردند. پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم».(اعراف: 96.)«و اگر آنان به تورات و انجیل و آنچه از جانب پروردگارشان به سویشان نازل شده است، عمل میکردند، قطعاً از بالای سرشان [برکات آسمانی] و از زیر پاهایشان [برکات زمینی] برخوردار میشدند. از میان آنان، گروهی میانهرو هستند، و بسیاری از ایشان بد رفتار میکنند». (مائده: 66)
تقدیر حکیمانة الاهی بر آن قرار گرفته است که انسان خلق شده از نطفه ناچیز،3 واجد روحی الاهی گردد4 و از مسیر زندگی در این زمین خاکی و آزمایشهای همیشگی و گوناگون،5 با بهرهگیری از معارف وحیانی6 و ظرفیتهایی همچون عقل و قدرت انتخاب، 7 به کمال مطلوب، که همان قرب الاهی است، برسد.8 بررسی زمین و هرچه در آن است و این جهان مادی در اختیار او قرار گرفته و او میتواند از آنها بهره بگیرد.9 اما پرسش بسیار مهم و اساسی مربوط به چگونگی این بهرهگیری است.
امروزه، بیش از هر عصر دیگری، بحرانهای بزرگ زیستمحیطی گریبانگیر زمین شده است.10 1600 تن از دانشمندان برجستة جهان، در بیانیهای، که «اتحادیة دانشمندان متعهد» با عنوان «دانشمندان جهان به بشریت هشدار میدهند»، در سال 1992 منتشر ساخت، اعلام کردند که «رفتارهای ویرانگر انسان معاصر به جایی رسیده است که ممکن است جهان زنده چنان دگرگون شود که دیگر نتواند حیات را، به شیوهای که برای ما آشناست، تأمین کند».
در قسمت دیگری از این بیانیه آمده است: «اخلاق جدیدی لازم است، این اخلاق باید حرکت عظیمی برانگیزد، باید رهبران بیمیل و انگیزه، حکومتهای بیمیل و انگیزه و انسانهای بیمیل و انگیزه را وادارد تا تغییرات لازم را ایجاد کنند».11 اما سؤال این است که چرا کار انسان و طبیعت به اینجا رسیده است؟
رشد و پیشرفت چشمگیر و روزافزون علم و فناوری در دو قرن اخیر، توانایی انسان را بر تسلط بر محیط زیست، طبیعت و تصرف در آن و بهرهگیری هرچه بیشتر، افزون ساخته است. در حالی که، نظامهای حاکم بر بیشتر جوامع، پیرو یا متأثر از اندیشة سرمایهداری غرباند؛ اندیشهای که به اصالت انسان، اصالت سود، 12 اصالت لذت13 و اصالت آزادی14 معتقد است.براساس این اصول، انسان بریده از خدا یا دشمن خدای متعال و متکی بر عقل جزئینگر ناقص و خطاکار و علم و فناوری هدایت ناشده، خود را در دستیابی به سود و لذتِ هرچه بیشتر، رها میبیند. به تعبیر زیبا و دقیق قرآن کریم: «آنها همانند چار پایاناند بلکه گمراهترند». (اعراف: 179)
رشد و پیشرفت چشمگیر و روزافزون علم و فناوری در دو قرن اخیر، توانایی انسان را بر تسلط بر محیط زیست، طبیعت و تصرف در آن و بهرهگیری هرچه بیشتر، افزون ساخته است. در حالی که، نظامهای حاکم بر بیشتر جوامع، پیرو یا متأثر از اندیشة سرمایهداری غرباند؛ اندیشهای که به اصالت انسان، اصالت سود، اصالت لذت و اصالت آزادی معتقد است. |
ازاینرو، اینکه گفته میشود بحرانهای محیط زیستی، یکسره پیامد رفتارهای برخاسته از چنین اندیشهای است، سخن گزافی نیست. از میانرفتن جنگلها و سبزهزارها، آلودگی آب، خاک، هوا و کاهش منابع طبیعی در کنار از دسترفتن ارزشهای والای الاهی، معنوی و اخلاقی و افزایش انواع بزهکارهای فردی و اجتماعی، ازدیاد انواع بیماریهای تنی، روانی، و روانتنی، تنها نمونههایی از پیامدهای ناخوشایند این نوع نگرش است.15
به همین دلیل، مطرح شدن نیاز به اخلاقی جدید و رشتهای به نام «اخلاق محیط زیست» روشنتر میشود. رفتار انسان، بهویژه در دو قرن گذشته، با طبیعت و محیط زیست، رفتاری نامناسب بوده است. در صورت تداوم این رفتار، بهزودی شاهد از بین رفتن طبیعت و محیط زیست و در نتیجه، نابودی انسان خواهیم بود؛ زیرا حیات و زندگی انسان بدون طبیعت و محیط زیست در این کرة خاکی ناممکن است.
پیشینة بحث دربارة چگونگی رفتار انسان با موجودات دیگر، بهویژه حیوانات، به یونان باستان بازمیگردد. اما در دو قرن اخیر، بهویژه پس از جنگ جهانی دوم، این بحث بار دیگر مطرح گردید. در هفتاد سال گذشته، در باب محیط زیست و مباحث مربوط به آن از جمله اخلاق، صدها کتاب و مقاله تألیف، و دهها همایش ملی و بینالمللی دراینباره برگزار شده است.16 از اینرو، ابتدا لازم است «محیط زیست» و «اخلاق محیط زیست» را تعریف کنیم.
تعریف محیط زیست
«محیط زیست» در معنای عام، مکان و فضایی است که در آن، زیستن وجود دارد. از اینرو، محیط زیست انسان یعنی مکان و فضایی که در آن زندگی میکند. از آنجاکه زیستن و زندگی انسان، ابعاد و شئون گوناگون دارد، محیط زیست انسان نیز میتواند به اقسام گوناگون تقسیم شود. از جملة این اقسام، میتوان به محیط زیست دینی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و طبیعی اشاره کرد. ازاینرو، مراد ما از «محیط زیست»، محیط زیست طبیعی است.
اندیشمندان برای محیط زیست طبیعی، تعاریفی بیان کردهاند که وجهِ مشترک این تعاریف عبارت است از: مجموعه عوامل و عناصر طبیعی غیرانسانی، که میان آنها و زیست انسان، به معنای عام تأثیر و تأثر برقرار است. این مجموعه، شامل اشیاء و امور بیجان نظیر زمین، خاک، آب، هوا، فضا و اشیاء امور جاندار همچون گیاهان و حیوانات میشود.17 ازاینرو، میتوان گفت: اخلاق محیط زیست دربارة چگونگی رفتار انسان با امور مذکور بحث میکند.
رابطة جهانبینی و اخلاق محیط زیست
نظریات اخلاقی، مبتنی بر جهانبینی هستند. و نوع نگاه به هستی، طبیعت و انسان در طراحی و سامانیافتن نظریة اخلاقی، تأثیر قطعی و عمیق دارد. بنیادیترین و مهمترین پرسشهای پیش روی آدمی عبارتند از: آیا هستی آفرینندهای دارد؟ آیا هستی هدف و غایتی دارد؟ آیا هستی به امور مادی محدود است، یا امور غیرمادی نیز وجود دارد؟ آیا طبیعت دارای ارزش است؟ رابطة طبیعت و انسان چگونه است؟ آیا طبیعت میتواند بر انسان حق داشته باشد؟ آیا انسان فقط جسم است، یا روح نیز دارد؟
آیا حقیقت انسان، به جسم اوست و یا به روح او؟ آیا انسان کمالپذیر است؟ کمال انسان، کدام است؟ و از چه طریق و چگونه میتواند آن را بشناسد و به آن دست یابد؟ آیا انسان، جهان دیگر را نیز تجربه خواهد کرد؟ پاسخ به این پرسشها، بیانگر نوع نگاه یا جهانبینی انسان است.در یک تقسیمبندی ساده، میتوان دو نوع جهانبینی را از هم بازشناخت: جهانبینی مادی و جهانبینی الاهی. پاسخ جهانبینی مادی، به پرسشهای بنیادین مذکور بهاختصار به قرار زیر است:
هستی بر اثر تصادف و بدون هیچ هدف، طرح، تدبیر و خالقی پدید آمده و همة موجودات عناصری مادی، محدود و فناپذیر، فاقد ارزش و قداست هستند. انسان نیز؛ که چیزی جز جسم نیست، اگر کمالی داشته باشد، در همین بُعد جسمانی است. از این نظر، تفاوتی با سایر حیوانات ندارد. او نیز مدتی در این جهان به سر میبرد و با مرگ نابود میشود. در نتیجه، باید در مدت کوتاه زندگی خود، از طبیعت بهره و لذت ببرد و در این زمینه هیچ محدودیتی ندارد، جز آنچه برای کامجوییاش زیانبار باشد.
از دیدگاه اسلام، همة مخلوقات عالم با ارزشاند. ارزش آنها به مقدار بهرهای است که از کمالات وجودی دارند. البته از آنجا که شأن و ارزش اخلاقی، فقط مربوط به موجوداتی است که دارای توانایی انتخاب آگاهانه هستند، فقط انسان دارای شأن و ارزش اخلاقی است. در عین حال، نسبت به همة موجودات مسئولیت دارد. |
بررسی تفصیلی و یا اجمالیِ همة ویژگیها و شاخصههای جهانبینی مادی، مجال دیگری میطلبد ازاینرو، ابتدا بهاختصار، به پنج نظریة اساسی و مهم در باب ارزش موجودات طبیعی و شأن اخلاقی و حق اخلاقی آنها اشاره نموده، سپس، اهمّ مبانی اخلاقی زیستمحیطی اسلام را، با تکیه بر قرآن کریم تبیین میکنیم و براساس آن، چارچوب نظریة اخلاقی زیستمحیطی اسلام را ترسیم مینماییم. در پایان، برخی از فضایل و احکام و مصادیق مربوط به محیط زیست را یادآور میشویم.
نظریات اخلاق محیط زیست
بنیادیترین پرسش در باب اخلاق محیط زیست، این است که چه موجودات یا کدام دسته از موجودات از ارزش و به تبع آن، از شأن و حق اخلاقی برخوردارند؟ در پاسخ به این پرسش بنیادی، نظریات اخلاقی محیط زیست گوناگون پدید آمده که در اینجا بهاختصار به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
1. نظریة انسانمدار21
نظریة انسانمدار معتقد است که از میان موجودات طبیعی، فقط انسان دارای ارزش یا ارزش ذاتی است.22 در نتیجه فقط انسان دارای شأن و حق اخلاقی است و سایر موجودات طبیعی، یا بیارزشاند یا حداکثر دارای ارزش ابزاریاند.23 بنابراین، فقط انسان دارای شأن اخلاقی و به تبع آن، دارای حق اخلاقی است. بنابراین، انسانها باید به حقِ اخلاقی یکدیگر احترام گذاشته و آن را رعایت کنند. اما از آنجاکه سایر موجودات طبیعی فاقد ارزش یا فاقد ارزش ذاتیاند، فاقد شأن و حقِ اخلاقیاند و انسان هرگونه که با آنها رفتار کند، به لحاظ اخلاقی اشکالی ندارد.
2. نظریة حیوانمدار24
طرفداران نظریة حیوانمدار، افزونبر انسان، برای حیوانات نیز قایل به ارزش و در نتیجه، شأن و حق اخلاقیاند. ازاینرو، از انسانها میخواهند که به شأن و حقوق حیوانات احترام گذاشته و حقوق آنها را رعایت نمایند.
3. نظریة زیست (حیات) مدار25
نظریة زیستمدار، بر این باور است که همة موجودات زنده، اعم از انسان، حیوان و گیاه دارای ارزش و در نتیجه، دارای شأن و حق اخلاقیاند. ازاینرو، انسان نهتنها در برابر انسانها و حیوانات، بلکه در برابر گیاهان مسئولیت اخلاقی دارد.
4. نظریة بوممدار26
براساس نظریة بوممدار، همة موجودات کرة زمین با ارزش، و بهتبع دارای شأن و حق اخلاقیاند. به همین دلیل، انسان در برابر همة موجودات زمینی، اعم از انسانهای دیگر، حیوانات، گیاهان و جمادات مسئول است.
5. نظریة عالممدار27
در این نظریه، همة موجودات عالم ارزشمند بوده، دارای شأن و حق اخلاقیاند. در نتیجه، انسان در برابر همة موجودات عالم مسئولیت دارد.همانگونه که مشاهده میشود، این نظریاتِ اخلاقِ زیستمحیطی، بهصورت طیفی از کمدامنه (انسانمدار) تا بیشترین دامنه (عالممدار) گسترش دارند.28
اندیشمندان برای محیط زیست طبیعی، تعاریفی بیان کردهاند که وجهِ مشترک این تعاریف عبارت است از: مجموعه عوامل و عناصر طبیعی غیرانسانی، که میان آنها و زیست انسان، به معنای عام تأثیر و تأثر برقرار است. این مجموعه، شامل اشیاء و امور بیجان نظیر زمین، خاک، آب، هوا، فضا و اشیاء امور جاندار همچون گیاهان و حیوانات میشود. |
از دیدگاه اسلام، همة مخلوقات عالم با ارزشاند. ارزش آنها به مقدار بهرهای است که از کمالات وجودی دارند. البته از آنجا که شأن و ارزش اخلاقی، فقط مربوط به موجوداتی است که دارای توانایی انتخاب آگاهانه هستند، فقط انسان دارای شأن و ارزش اخلاقی است. در عین حال، نسبت به همة موجودات مسئولیت دارد. برای آشنایی بیشتر با دیدگاه اسلام در این زمینه، لازم است، به اهم مبانی اسلام در باب انسان و جایگاه او در هستی و طبیعت و رابطة آنها براساس قرآن کریم اشاره کنیم.
انسان و جایگاه او از منظر قرآن کریم
هرچند تعابیر آیات قرآن کریم، در باب منشأ و مادة اولیة آفرینش انسان، متفاوت است. و این آیات زمین (ارض)، خاک (تراب)، گِل خشکیده (صلصال)، گِل (طین)، آب (ماء) و نطفه را بهعنوان مادة اولیة آفرینش انسان معرفی نموده، اما با تأمل در این آیات، بهخوبی میتوان دریافت که خداوند متعال مادة اولیة آفرینش انسان را از طبیعت برگزیده است.
در اینجا، از باب نمونه در هر مورد به یک آیه اشاره میکنیم:«او شما را از زمین آفرید». (هود: 61)؛ «بهراستی ما شما را از خاک آفریدیم».(حج: 5) «و همانا انسان را از گِل خشکیده که از گِل بدبو گرفته شده بود آفریدیم».(حجر: 26) «اوست آنکه شمایان را از گِل آفرید».(انعام: 2) «او کسی است که از آب انسانی را آفرید، سپس او را [دارای] نسب و سبب قرار داد».(فرقان: 54 و نور: 45) «انسان را از نطفه آفرید».(نحل: 4 و یس: 77)
از نگاه قرآن کریم، آفرینش انسان در چند مرحله صورت گرفته که مهمترین این مراحل، نفخ روح به جسم و کالبد انسان است. «هرآینه ما انسان را از چکیدهای از گِل آفریدیم، سپس او را نطفهای در قرارگاه استواری قرار دادیم، سپس نطفه را خون بسته ساختیم، پس خون بسته را [چونان] گوشتی جویده آفریدیم، پس آن گوشت را استخوان ساخته، آنگاه استخوان را گوشت پوشاندیم، سپس او را در آفرینش دیگر پدید آوردیم».(مؤمنون: 12ـ14) «من از گِل خشکیدهای که از گِل بدبویی گرفته شده، بشری میآفرینم، پس هنگامی که او را موزون ساختم و در او از روح خودم دمیدم، برای او سجده کنید».(حجر: 28ـ29؛ ص: 71ـ72)
از این آیات، چند نکته بسیار مهم استفاده میشود:
الف. آفرینش انسان با دمیدن روح در او کامل و تمام میشود. انسان افزون بر بُعد جسمی، دارای بعد روحی است. انسانیت انسان به روح اوست، نه به جسم او؛29 زیرا در بُعد جسمانی، تفاوتی میان انسان و سایر حیوانات وجود ندارد. برخی از صاحبنظران و مفسران، کاربرد واژة «ثمّ» در آیة شریفة مؤمنون را برای دلالت بر همین معنا میدانند.30
ب. روح امری غیرمادی است و پس از مرگ نیز باقی است.31 از منظر قرآن کریم، انسان موجودی مختار و توانا بر انتخاب آگاهانه است. آیة زیر بهروشنی بر این مطلب اشاره میکند: «بگو: حق از سوی پروردگار شماست، هرکس میخواهد ایمان بیاورد و هرکس میخواهد کافر گردد».(کهف: 29 و 42)
مفاد برخی آیات نیز گواه و مستلزم مختار بودن انساناند. از جملة این آیات، میتوان به آیاتی اشاره کرد که دلالت بر آزمایش و ابتلای انسان دارند، یا در آنها بشارت و انذار یا عهد و میثاق وجود دارد: «ما انسان را از نطفة آمیختهای آفریدیم و او را میآزماییم. [بدین جهت] او را شنوا و بینا قرار دادیم».(دهر: 2؛ کهف:7) «مردم یک دسته بودند، خداوند پیامبران را مبعوث کرد تا مردم را بشارت و بیم دهند».(بقره: 213؛ فاطر: 24) «آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید که او برای شما دشمن آشکاری است؟»(یس: 60؛ بقره: 83)
وجه دلالت این آیات بر مختار بودن انسان، آن است که اگر انسان مختار نباشد، ابتلا و آزمایش، بشارت و انذار، عهد و میثاق معنا پیدا نخواهند کرد.32 قرآن کریم بر این اساس که انسان را موجودی مختار میداند، او را مسئول میشناسد. «سپس در آن روز (همة شما) از نعمتهایی که داشتهاید بازپرسی خواهید شد».(تکاثر: 8) «و آنها را نگهدارید که آنها مسئولاند».(صافات: 24)
رفتار انسان، بهویژه در دو قرن گذشته، با طبیعت و محیط زیست، رفتاری نامناسب بوده است. در صورت تداوم این رفتار، بهزودی شاهد از بین رفتن طبیعت و محیط زیست و در نتیجه، نابودی انسان خواهیم بود؛ زیرا حیات و زندگی انسان بدون طبیعت و محیط زیست در این کرة خاکی ناممکن است. |
از نظر قرآن، کمال انسان در گرو انجام کارهای اختیاری است. آن هنگام که انسان بر غرایز و جاذبههای گوناگون درونی پیروز میشود و خواستهای را فدای خواستهای دیگر میکند و کاری بر کار دیگر ترجیح میدهد، ارزش اختیاری پدید میآید. این نوع ارزش است که موجب کمال انسان میگردد. حقیقت ارزش اخلاقی نیز از همین سنخ است. روشن است که از میان مخلوقات، فقط انسان است که از توانایی انتخاب آگاهانه و نه غریزی یا طبیعی برخوردار است. از اینرو، بحث از ارزش، حق و مسئولیت اخلاقی، فقط دربارة انسان معنا و مفهوم دارد.33
از نگاه قرآن، برای آنکه کار دارای ارزش اخلاقی شود، باید برخاسته از ایمان به خداوند و روز قیامت و در چارچوب دستورات شرع مقدس اسلام باشد.34 در غیر این صورت، یا فاقد ارزش اخلاقی خواهد بود، یا ارزش آن به اندازهای نخواهد بود که انسان را به سعادت و کمال نهایی، که همان قرب خداوند است، برساند.35 چند نکته از قرآن کریم دربارة جایگاه انسان در خلقت به دست میآید؛
نخست اینکه، خداوند انسان را جانشین خود در زمین قرار داده است: «من در روی زمین جانشینی قرار خواهم داد».(بقره: 30) البته باید توجه داشت که مقام خلافت الاهی مخصوص کسانی است که علم جامع داشته باشند، مانند پیامبران و امامان (ع) ، نه همة انسانها، حتی انسانهای پلید و شریر.36
دوم اینکه انسان به لحاظ شرافت و کرامت، در مقایسه با سایر مخلوقات است.
با دقت در آیات قرآن کریم دربارة این موضوع به چند نکته میتوان دست یافت:37
الف. از آنجاکه انسان این توانایی را دارد که از همة مخلوقات در جهت اهداف خود بهره بگیرد، درحالیکه سایر مخلوقات از چنین توانایی برخوردار نیستند. ازاینرو، انسان دارای نوعی کرامت تکوینی نسبت به سایر مخلوقات است: «ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم».(اسراء: 70)
ب. از آنجاکه انسان توانایی عقلورزی و انتخاب آگاهانه و استعداد کمالیابی بینهایت را دارد، بر سایر مخلوقات برتری و شرافت دارد. «ای انسان تو در راه پروردگارت سخت تلاش میکنی و بالاخره او را دیدار خواهی کرد».(انشقاق: 6)
ج. اگر انسان از نعمتهایی که خداوند در اختیارش نهاده، استفاده نکند یا استفاده نادرست کند، از حیوانات نیز پستتر خواهد شد: «راستی که انسان بسیار ستمگر و بسیار ناسپاس است».(ابراهیم: 34) «آنها همچون چهارپایاناند، بلکه گمراهتر».(اعراف: 179)
نکتة دیگر، امانتدار بودن انسان است: «ما (آن) امانت را بر آسمان ها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، پس از برداشتن آن سر باز زدند و هراسیدند و[لی] انسان آن را برداشت. به راستی که او بسیار ستمکار و نادان است».(احزاب: 72) امانت مطرحشده در این آیه، هرگونه تفسیر شود، بیرابطه با انتخاب، اختیار و تکلیف نیست. این همان مسئولیت آدمی در برابر خدای بزرگ است.38
قرآن کریم هدف از خلقت انسان را رسیدن به کمال نهایی، که همان قرب الی الله است، معرفی میکند. راه رسیدن به این هدف را به کار گرفتن همة ظرفیتها و استعدادها و امکانات (نعمتها و موهبتهای الاهی)، در جهت صحیح و مطابق با خواست و دستور شارع مقدس و موفقیت در آزمایشها و در یک کلام، عبادت و بندگی خالصانه میداند:
خداوند متعال انسان را از عناصر طبیعی آفرید و در آخرین مرحلة آفرینش او، از روح خود در او دمید. حقیقت انسان که همان روح غیرمادی است، حیات جاویدان دارد و با مرگ از بین نمیرود. انسان موجودی دارای اختیار و توانایی انتخاب آگاهانه است. |
«و جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه عبادتم کنند».(ذاریات: 56) «او کسی است که شما را خلیفههای زمین قرار داد و برخی را به درجاتی بر بعضی دیگر برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده آزمون کند».(انعام: 165) «کسی که موت و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان خوشرفتارترید».(ملک: 2)
از آنچه در باب انسان بیان شد، میتوان گفت: خداوند متعال انسان را از عناصر طبیعی آفرید و در آخرین مرحلة آفرینش او، از روح خود در او دمید. حقیقت انسان که همان روح غیرمادی است، حیات جاویدان دارد و با مرگ از بین نمیرود. انسان موجودی دارای اختیار و توانایی انتخاب آگاهانه است.به دلیل همین، ویژگی است که در برابر رفتارهای خود مسئول است. کمال انسان، از راه انجام دادن اعمال اختیاری به دست میآید. رفتارهای انسان هنگامی ارزش پیدا میکند که براساس ایمان به خدا و قیامت و در چارچوب شرع مقدس و از روی اختیار و انتخاب آگاهانه انجام شوند.
هدف از خلقت انسان، رسیدن به مقام بندگی و قرب الاهی است که با عبادت و موفقیت در آزمایشهای گوناگون به دست میآید. ارزش هر کار، به مقداری است که انسان را به خدا نزدیک میکند یا از او دور میسازد. آدمی اگر از تواناییها و ظرفیتهای خود بهخوبی بهره گیرد، میتواند از همة مخلوقات برتر شود و اگر نادرست بهره بگیرد، ممکن است از چهارپایان نیز فرومایهتر گردد.
خداوند همة نعمتها و سرمایههای لازم، ازجمله مواهب طبیعی، را برای دستیابی به کمال در اختیار انسان نهاده و انسان باید از این نعمتها و مواهب، به مثابة امانتهای الاهی بهدرستی بهره گرفته و از آنها نگهداری کند.تا اینجا بهاختصار دیدگاه قرآن کریم دربارة مهمترین ویژگیهای انسان بیان شد.
پی نوشت ها:
1 . Environment.
. Environmental Ethics.
3 . نحل: 4؛ دهر: 2.
4. حجر: 28 و 29؛ ص: 71 و 72.
5 . انعام: 165؛ ملک: 2.
6 . اعراف: 43؛ ابراهیم: 12؛ بقره: 2.
7 . محمدتقی مصباح یزدی، انسانشناسی در قرآن، ص121ـ131.
8 . همو، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص343.
9 . بقره: 29؛ اعراف: 10.
10 . هیچ نسلی تاکنون با چنین مجموعة پیچیدهای از مشکلات که نیازمند توجه فوری باشد، روبهرو نبوده است. ما نخستین نسلی هستیم که باید تصمیمهایی تعیینکننده اتخاذ کنیم تا سیارهای که به فرزندان ما به ارث میرسد، قابل سکونت باشد... زمان آن فرا رسیده که با یکدیگر صلح کنیم، تا بتوانیم با کرة زمین صلح کنیم. (لستر. آر. براون و دیگران، جهان در آستانة سال 2000، ترجمة مهرسیما فلسفی، ص358).
11 . در سال 1992، کنفرانسی با موضوع محیط زیست و توسعه، معروف به «کنفرانس سران زمین»، در شهر ریودوژانیرو، برگزار شد. شرکت مقامات عالیرتبة رسمی 181 کشور جهان در این کنفرانس و بیانیة نهایی آن نشاندهندة شدت بحرانهای زیستمحیطی و ضرورت تغییر در رفتار انسان با محیط زیست است. (ر.ک: «فهرستی از فجایع محیط زیست»، تدبیر، شمارة 11).
12. Utilitarianism
وجه مشترک تقریرهای اومانیسم، این است که انسان ا ویژگیهایی که دارد موجودی خودمختار و آزاد است و با تکیه بر عقل خود، محور هستی و ملاک ارزشهاست. ریشة این تفکر به برخی سوفسطائیان یونان باستان باز میگردد. نقل است که پروتاگوراس، سوفسطی مشهور گفته بود: انسان معیار همة چیزهایی است که وجود دارند و همة چیزهایی که وجود ندارند. (ر.ک: نعمت الله باوند، در اسارت آزادی: مباحثی در باب اومانیسم غرب و اندیشه ولایت در جهان معاصر).
مکتب اصالت سود یا مطلوبیت (در اقتصاد)، که به گمان بیشتر اقتصاددانان یکی از پایههای اساسی علم اقتصاد متعارف است، معتقد است که تنها ملاک ارزش و حتی درستی و نادرستی یک عقیده یا رفتار، سود است. هرچیزی که سودآور باشد، ارزشمند و درست است و هرچه که سودآور نباشد، بیارزش و نادرست است (ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص165، همچنین ر.ک: ریچارد برانت، «اشکالهای واقعی و ادعایی نظریة سودگرایی»، ارغنون 16). بسیاری از صاحبنظران متعهد و واقعبین عقیده دارند که مکتب اصالت سود که مبنای اقتصاد متعارف است، موجب معضلات و بحرانهای زیستمحیطی فراوان شده است (ر.ک: حسین نمازی، نظامهای اقتصادی).
13. Hedonism
نظریات لذتگرایانه، هرچند تقریرهای گوناگون دارند، اما وجه مشترک آنها این است که لذت تنها خیر ذاتی و هرچه لذت بیشتر باشد، باارزشتر است. ازاینرو، در مقام تزاحم لذت با هر چیز دیگر این لذت است که مقدم میگردد. روشن است که با این مبنا استفادة مسرفانه، غیرمنطقی، نامناسب و تخریب منابع و مواهب طبیعی به شرط آنکه لذتآور باشد مجاز است (ر.ک: محمدتقی مصباح، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص107).
14. Liberalism
اصالت آزادی، که از اصول اساسی و مهم لیبرالیسم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است، بیانگر این نظر است که انسان و انسانیت او در گرو آزادی است. ازاینرو، آزادی نه ارزشی در طول ارزشهای الاهی و اخلاقی همچون توحید و عدالت که حاکم و مقدم بر آنهاست. ناگفته پیداست که ریشة این نگاه به آزادی اصالت انسان و اصالت فرد (Individualism) است (ر.ک: علی ربانیگلپایگانی، آزادی از دیدگاه اسلام و لیبرالیسم).
15 . ر.ک: لستر راسل براون، جهان در آستانة سال 2000، ترجمة مهرسیما فلسفی.
16 . پساز جنگ جهانی دوم بهویژه از دهة 1980 به این سو، دهها همایش ملی و بینالمللی دربارة محیط زیست برگزار شده که میتوان به همایش سانتاباربارا و اعلامیة آن در 1970، کنفرانس ریو 1992، کنفرانس بینالمللی در باب انسان و محیط زیست، کلمبیا، کارتاگنیا، سپتامبر 2003، گردهمایی خبرگان حقوق بشر و محیط زیست، ژانویه 2002، کنفرانس محیط زیست و مقولات انسانی، دانشگاه ماساچوست، 14 اکتبر 2007، کنفرانس الزامات جامعة مدنی و حقوق محیط زیست، زیمبابوه، مارس 2010 اشاره کرد.
17 . برخی محیط زیست را به دو قسم تقسیم نمودهاند: محیط زیست طبیعی (Natural Environment) و محیط زیست انسانی (Human Environment). محیط زیست طبیعی آن بخش از محیط زیست است که در تشکیل و تکون آن انسان نقشی نداشته، بلکه از موهبتهای الاهی است. محیط زیست انسانی آن بخش از محیط زیست است که به دست انسانها پدید آمده است (ر.ک: میرعظیم قوام، حمایت کیفری از محیط زیست، ص5). برخی دیگر از تعارف محیط زیست طبیعی به قرار زیرند:
ـ محیط زیست مجموعة عوامل بیولوژیکی شیمیایی، طبیعی، جغرافیایی و آب و هوایی است که انسان و محل سکونت او را دربر گرفته است (ممدوح حامد عطیة، انهم یقتلون البیئة، ص17).
ـ محدودهای که انسان در آن زندگی و فعالیت میکند که شامل، زمین، هوا، آب و موجودات زنده و بیجان است (همان، ص18).
ـ محیط زیست اصطلاحاً به طبیعت و عناصر طبیعی موجود در کرة زمین و در مقیاس کوچکتر، در محدودة زندگی انسان همچون شهر و روستا اطلاق میشود (محمد نقیزاده، «جهانبینی و حفاظت از محیط زیست»، نامه فرهنگ علوم، ش22، ص155).
ـ آنچه پیرامون زیستن را فراگرفته و با آن در فعل و انفعال است (مجموعه قوانین و مقررات محیط زیست ایران).
ـ یونسکو محیط زیست را محیط زندگی بشر یا آن بخش از جهان، که بنا بر دانش کنونی بشر همه حیات در آن استمرار دارد، میداند (ر.ک: آلکساندر چارلز کیس، محیط زیست ـ قوانین و مقررات، ترجمة محمدحسین حبیبی، ص5).
18. برای آگاهی بیشتر، ر.ک: جهانبینی مادی، همچنین محمدباقر صدر، فلسفة ما، ترجمه و شرح محمدحسین مرعشی شوشتری؛ محمدتقی مصباح، پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک).
19. Moral Status.
20 . Moral right.
21 . anthropocentic, human center.
22 . Intrinsic Valre.
23 . Instrumental Value.
24. Animal Liberation, zoo centrism.
25 . Biocentrism, extensionism.
26 . Ecocentrism.
27 . Unversalism.
28 . برای آگاهی بیشتر ر.ک:
J. Baird Callicott, Environmental Ethics, In Encyclepedia of Ethics, secend edition, by lawrence c. Becker and Charlotte. Becker, vo.I. p470-467. Routledge publication, 2001.
29. ر.ک: محمدتقی مصباح، آموزش عقاید، ج3، ص17؛ و نیز همو، انسانشناسی در قرآن، ص176ـ177؛ جعفر سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ص9ـ50.
30 . محمدتقی مصباح، انسانشناسی در قرآن، ص93.
31 . همان، ص173ـ177.
32 . محمدتقی مصباح، معارف قرآن 3 (انسانشناسی)، ص375.
33 . همو، انسانشناسی در قرآن، ص105ـ107؛ همو، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص328ـ333؛ همو، انسانسازی در قرآن، ص31.
34 . محمدتقی مصباح، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص342.
35 . همان.
36 . محمدتقی مصباح، انسانشناسی در قرآن، ص85ـ86.
37 . همان، ص87ـ89.
38 . همان، ص122.
محمود فتحعلی /استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
منبع:معرفت اخلاقی،شماره سوم،