بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود و دعا بر امام و امت امامی که ما باید با تلاش و جهاد و ایثار و شهادتمان رهبری و امامت جهانیشان را عینیت بخشیم و جهانی، انقلابی و اسلامی بسازیم. انقلاب خونین مان سنگر به سنگر کفر جهانی را عقب نشانده و این بار با رحمت خدایی «جنگ» مقدمه ای شده برای تشکیل اتحاد جماهیر اسلامی «انشاالله» و بدانید که این موضع، ایثار می خواهد و خون، که پیامدش نصر الهی است که پیروزی اسلام در اثر رنج و سعی و کوشش و زجر و ناراحتی و خون دادن است.
بله ما هم می جنگیم و تن به هیچ گونه سازش نمی دهیم و با شعار همیشگی مان یا فتح یا شهادت می جنگیم و بر سیاست « نه شرقی نه غربی» سر سختانه پا می فشاریم چون معتقد به خداییم. برادران و خواهران هیچگونه اندوه و حزنی به دل راه ندهید چون میدان آزمایش است و زمان امتحان و شما بی تردید، اگر مومن باشید و از رهبر عصاره مکتب بیاموزیم که چون کوه استوار در مقابل دشمن و چون کاه در مقابل خدا و ما هم در مقابل مصائب باید همچون کوه باشیم. خدا یا، معبودم، ای آنکه همه چیزم به توست؛ ای آنکه در کاغذ نمی گنجی و نه با قلم وصف می شوی،
آنچنان تار و پودم آغشته به گناه است که فعلا یارای صحبت ندارم و هر وقت می خواهم زبان گشایم، شرمنده ام.
با این وضع رحمی بر من کن. و مرا بخش. می دانم که بخشنده ای و مهربان، بار ها فکر کرده ام با خودم و در نهایت به این نتیجه رسیده ام که فقط در لباس شهید می توانم در درگاهت حضور یابم، به جز این هرگز، که شرمنده ام و رسوا.
خدایا! شاکرم از این که تا این هدایتم کردی. خدایا اگر قدمی در راهت بر داشتم، از من بپذیر. معبودم می دانم که چیستی ولی در دل خانواده مان صبری وافر بگذار که می دانم بدون این مساله تحمل چنین مساله ای را ندارند. خدایا ملتمسانه می گویم و بارها گفته ام که جگر گوشه امت – امام عزیز – خمینی کبیر را تا ظهور حضرت مهدی (عج) برای امت نگهدار.
خدایا! به خوبی می دانم و برایم ملموس است که بهترین ها را به سویت می کشی و حجابشان را می دری و من این را در خود نمی بینم ولی شاید دگرگونی در درونم چنین فیضی را نصیبم کرد.
خدایا دیگر دعایم سلامتی مجروحین و صبر به معلولین می باشد.
و اما خانواده عزیز و پدر و مادر خوبم که خیلی عذابتان دادم و همیشه به شما می گفتم برای اسلام می خواهم خدمت کنم و شما بنا به علایق می گفتید که بالاخره از دست ما می روی و این کار را نکن و همیشه به شما می گفتم و آخرین بار هم می گویم که من و ما و شما همه از کس دیگریم و هر وقت امانت را بخواهد پس می گیرد و کسی را دخل و تصرفی در آن نیست.
به هر جهت نمی دانم می پذیرید یا نه ولی انشاالله می پذیرید و مرا حتما می بخشید و حتما بر زبان می آورید که تو را بخشیدم.
خدا به شما صبری دهد و صبور باشید که درجه انسان صبور و صابر، بسیار بالاست مادر، اگر صبر کردی فاطمه الزهرا (س) به تو مرحبا می گوید و ملائک تو را دلداری می دهند.
و اما برادرم حمید! در همین راه که هستی به جمهوری اسلامی خدمت و پایه های جمهوری را محکم بگردان که خدا یاری و هدایتت می کند و اصلا به این دنیای پست و بی ارزش دل مبند که فقط اسباب آزمایش است و امتحان.
و برادر و خواهرم! شما هم قدر جمهوری اسلامی را بدانید که نعمت بزرگی است و کوچکترین کفران نعمت محاکمه دارد. و جدا همیشه به فکر اسلام باشید انشاالله و همگی شما مرا ببخشید و التماس دعا دارم.
و اما دوستان خوبم! برادران و خواهران! شما هم از من رنجیدگی دارید. از شما می خواهم که مرا ببخشید و اگر بدی کرده ام از من بگذرید. تذکرم این است که امام را رها نکنید.
و از کلیه اقوام، دوستان طلب بخشش می کنم و امیدوارم که اگر بدی کرده ام ببخشید. حتما برایم دعا کنید. حتما دعا برای امام و برای من و برای مومنین را فراموش نکنید.

والسلام
بنده حقیر و ذلیل – خدمتگذار اسلام اگر خدا بخواهد
التماس دعا
شوش دانیال – 30/2/60
مجید بقایی